×

مراتب آزمون های الهی


تعداد بازدید : 4881     تاریخ درج : 1390/08/08

30

اشاره

بسیار شنیده می شود که خدای تعالی مؤمنان را به واسطة بلاها و گرفتاری ها می آزماید؛ اما ایا غیر مؤمنان هیچ بلا و مصیبتی در دنیا نمی بینند؟ یا این که آن ها نیز، بلا و گرفتاری هایی را تجربه می کنند؟ در این صورت، ابتلاهای غیرمؤمنان در چه مواردی مشابه یا مشترک با ابتلاهای اهل ایمان است و در کدام موارد با آن تمایز یافته و مخصوص کافران و منافقان می شود؟ و ایا مؤمنان در شدت ابتلائات، اختلاف مراتب داشته و آزمون های الهی دربارة ایشان نوعی دسته بندی را برمی تابد یا نه؟

پاسخ به این پرسش، آثار اعتقادی، اخلاقی و روانی بسیاری به دنبال دارد و سبب آرامش و بالا رفتن آستانة تحمل مؤمنان شده، آن ها را برای مواجهه با آزمون های الهی آماده می سازد.

بلاهای مشترک مؤمنان و غیر اهل ایمان

ظالمان و کافران در دنیا دو گونه رنج و ابتلا دارند:

1. رنج های طبیعی که مقتضای زندگی مادی و محدود دنیا است. سرور و شادکامی این جهان محدود است و در نهایت، انسان را ناکام گذاشته یا دلزده می کند. قرآن کریم فرمود:

قُلْ مَتعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ 1

بگو: برخورداری [از این] دنیا اندک است.

و حضرت علی -علیه السلام- هم فرموده است:

نشد که از دنیا دلی شاد و لبی خندان شود، و پس از زمانی بس کوتاه، چشمی گریان پیآمد آن نباشد. هرگاه خوشی ها به کسی روی آورد، بی درنگ با شرنگ رنج ها روگرداند. شبنمی از رفاه بر بوستانی ننشانید، جز آن که از گرفتاری و رنج، رگباری سخت بر آن جا ببارید. از دنیا جز این انتظاری نیست که بامدادان یاور انسان باشد و شامگاهان چهره ای ناشناس بنماید. اگر یک سوی آن به کام شیرین اید، دیگر سویش تلخ و هلاکت آور باشد. هیچ کس از فراوانی آن کامیاب نشد، مگر آن که رنجی از رنج های آن را دید... . 2

این دسته از آزمون های الهی میان اهل ایمان و غیر آن ها مشترک بوده و ابتلای هر دو گروه از این جهت مشابه است، با این تفاوت که مؤمن این رنج ها را معنا دار و سبب پاداش برتری می داند؛ اما دیگران فقط رنج و درد آن را حس کرده، فراتر از سپری شدن آن و شاید رسیدن روزگاری خوش در این جهان ناپایدار امیدی ندارند.

بلاهای ویژة فاسقان و کافران

2. ابتلا که ویژة اهل کفر و ظلم بوده و برای مؤمنان پیش نمی آید، این است که امکان بهره برداری از دنیا برایشان فراهم می شود، تا سرانجام به ناگاه عذاب فرا رسیده و آن ها دیگر فرصتی برای بازگشت و اصلاح نداشته باشند.

فَلَمَّا نَسوا مَا ذُکرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَاب کلِّ شیْ ءٍ حَتی إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسونَ 3

پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیزی [از نعمتها] را بر آنان گشودیم، تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند؛ ناگهان [گریبان] آنان را گرفتیم، و یکباره نومید شدند.

به همین دلیل به پیامبر -صلی الله علیه و آله- می فرماید که به آن ها که از حق روی می گردانند هشدار بده و بگو: « وَ إِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّکمْ وَ مَتَاعٌ إِلی حِینٍ4 (و نمی دانم، شاید آن برای شما آزمایشی و تا چندگاهی [وسیله] برخورداری باشد.) بنابراین مرتبه ای از ابتلائات الهی مثل استدراج5 و مکر6 و املاء7 مخصوص کافرانی است که لباس تقوا را برکنده و از حریم عبودیت خارج شدند.

کذَلِک نَبْلُوهُم بِمَا کانُوا یَفْسقُونَ8

این گونه ما آنان را به سبب آنکه نافرمانی می کردند، می آزمودیم .

البته این همه از لطف و رحمت خداوند است که روگردانندگان از آخرت را از نعمت اندک دنیا بهره مند می کند تا دست کم در این جا خوشی ناچیزی را تجربه کنند و همین بهره کم را از دوستانش می گیرد تا اجر عظیم اخروی را نصیب شان کند. هم از این رو پیامبر فرمود:

عَجَباً لِلعَبدِ المُؤمن مِن شیعَةِ مُحمدِ وَ عَلی علیهما السلام اِن ینصرفِی الدّنیا عَلی اَعدائه فَقد جَمَع لَه خَیر دارین وَ اِن امتَحَن فِی الدّنیا فَقَد ادَّخرَلَه فی الاخِرةِ ما لایکون لمِحنَة فِی الدّنیا قَدرٌ عِندَ اِضافَتها اِلی نِعمَ الاخِرة و کَذلکَ عَجَباً للعَبد المُخالف لَنا اَهل البَیت اِن خَذَلَ فی الدّنیا وَ غََلَب بایدِی المُؤمنینَ فَقد جَمعَ عَلیه عَذابَ الدّارین .9

شگفتا از بنده با ایمان از پیروان پیامبر و علی علیهما السلام! اگر در دنیا برابر دشمنش یاری شود، خیر دنیا و آخرت برای او جمع شده است. و اگر به ناکامی آزموده شود، چنان با نعمت های افزوده بهشتی جبران می شود که اثری از رنج این آزمون باقی نماند. و شگفتا از دشمن اهل بیت علیهم السلام اگر در دنیا بی یاور شود و به دست مؤمنان شکست خورد رنج دنیا و آخرت برای او جمع شده است.

این دو، مراتبی از ابتلای کافران و منافقان و فاسقان بود که یک مورد از آن، برای مؤمنان هم محقق می شود.

ابتلاهای مؤمنان

مؤمنان نیز مراتبی از ابتلا دارند که مخصوص آن ها است؛ زیرا آثار متفاوتی دارد و به طور کلی به ابتلاهای خیر و شر تقسیم می شود.

خدای تعالی خطاب به اهل ایمان می فرماید:

وَ نَبْلُوکُم بِالشرِّ وَ الخَْیرِ فِتْنَةً 10

و شما را از راه آزمایش به بد و نیک خواهیم آزمود.

امام صادق -علیه السلام- فرمودند: روزی حضرت علی -علیه السلام- بیمار بود. عده ای برای دیدار ایشان آمده و گفتند: «یا امیرالمومنین! شب را چگونه به صبح رساندی؟» حضرت فرمودند: [شب را] به شر به صبح رساندم.گفتند:«سبحان الله! این سخن کسی مثل تواست؟!»

سپس امام -علیه السلام- ایة بالا را خواند و چنین تفسیر کرد:

فَالخَیر الصِّحة وَ الغِنی و الشَّر المرضُ وَ الفَقرُ، ابتِلاءً وَ اختباراَ؛

منظور از خیر، سلامتی و ثروت است و مراد از شر، بیماری و تنگدستی است؛ برای آزمودن و نیز آگاهی از حالات.11

پس مؤمنان به انواع و اقسام آزمون ها مبتلا می شوند. اما همه در یک سطح نیستند و ابتلاهای شان به اهداف و اغراض تربیتی متفاوتی انجام می گیرد.

ابتلای آمرزش

مؤمنان متوسط که به ایات الهی توجه دارند و گاهی بر اثرغفلت یا جهالت به خطا آلوده می شوند، بر اثر همین گناهان، توسط خداوند گرفتار می شوند، تا اثر نیکی از خود به جا گذارند یا به سبب رنجی گناهشان شسته و بخشوده شود؛ از این رو قرآن کریم پس از اشاره به ایات الهی و روز حساب می فرماید:

وَ مَا أَصبَکم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسبَت أَیْدِیکمْ وَ یَعْفُوا عَن کَثِیرٍ12 (و هر [گونه] مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و [خدا] از بسیاری درمی گذرد.)

روزی امام علی -علیه السلام- به جمعی از یارانشان فرمود:

می خواهید بگویم بهترین ایه در کتاب خدای عزوجل کدام است؟ پیامبر خدا -صلی الله علیه و آله- به ما فرمود:

وَ مَا أَصبَکم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسبَت أَیْدِیکمْ ؛ چون خداوند عزوجل بزرگوارتر از آن است که آنچه در دنیا کیفر داده در آخرت هم عقوبت دهد و از آنچه در دنیا گذشته و عفو کرده است، در آخرت دوباره به آن باز گردد».13

بنابراین ابتلائات مؤمنان متوسط برای مغفرت و آمرزش آن هاست. امام صادق -علیه السلام- فرمود:

اذا ارادَ اللهُ عزّوجلّ بِعَبدٍ خیراً فأذنبَ ذنباً تَبعه بِنقمةٍ وَ یذَّکره الاستِغفارَ وَ اِذا ارادَ اللهُ عزُوجلَّ بِعَبدٍ شَرّاً فَاذنَب ذَنباً تَبعهُ بِنعمةٍ لینسیه الاستِغفارَ و یتمادی بِه وَ هُوَ قَولُ اللهِ «سنستدرجهم من حیث لایعلمون» بالنعم عند المعاصی.14

وقتی خداوند برای بنده ای نیکی بخواهد، اگر او گناهی مرتکب شود، درپی آن، او را به گرفتاری مبتلا می کند، تا استغفار را به یاد او آورد. و هنگامی که برای بنده ای شر بخواهد، در صورتی که گناهی انجام دهد به دنبال آن نعمتی می آورد، تا استغفار از یاد او رفته و آن خطا را ادامه دهد. و این، سخن خداوند است که « آن ها را از جهتی که نمی دانند، فرو می بریم» با نعمت ها هنگام معصیت.

این حدیث، به خوبی تفاوت ابتلای مؤمنان با غیر مؤمنان را بیان می کند؛ اما انبیا و اولیا و مؤمنان برتر، از مراتب دیگر بلا بهرمند هستند.

ابتلای ارتقا

گروهی از مؤمنان، کسانی هستند که استوار و پایدار در مسیر مراتب ایمان سیر کرده و درجاتی کسب کرده اند. این گروه از اهل ایمان، به اهداف تربیتی دیگری غیر از آمرزش مورد آزمون های الهی قرار می گیرند. ابتلای آن ها، برای آمادگی یافتن در درک هدایت های ویژه است.

معمولاً این سطح از ابتلاها در مواجهه با کفار تحقق می یابد و آنان که در رنج ها و مصائب، ایمانشان را پاس می دارند و از هدایت های ویژه ی الهی بهره مند می شوند، بر درجاتشان افزوده می شود.

وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کذَّبُوا بِئَایَتِنَا أُولَئک أَصحَب النَّارِ خَلِدِینَ فِیهَا وَ بِئْس الْمَصِیرُ . مَا أَصاب مِن مُّصِیبَةٍ إِلا بِإِذْنِ اللهِ وَ مَن یُؤْمِن بِاللهِ یهْدِ قَلْبَهُ وَ اللهُ بِکلِّ شیْ ءٍ عَلِیمٌ 15

و کسانی که کفر ورزیده، و آیات ما را تکذیب کرده اند، آنان اهل آتشند [و] در آن ماندگار خواهند بود، و چه بد سرانجامی است. هیچ مصیبتی جز به اذن خدا نرسد، و کسی که به خدا بگرود، دلش را به راه آورَد، و خدا[ست که] به هر چیزی داناست.

مصداق بارز این ایه، پیامبرانی هستند که برابر کفار ایستادگی می کنند و همه رنج ها را به جان می خرند، تا بر هدایتشان افزوده شود و در مدارج قرب بالا روند. قرآن کریم، دربارة کسانی که در پی خشنودی حق تعالی هستند می فرماید:

هُمْ دَرَجَتٌ عِندَ اللَّهِ وَ الله بَصِیرُ بِمَا یَعْمَلُونَ 16

آن ها [که جانشان در فراز و فرودها آزموده می شود و تنها در پی رضای محبوبند، خودشان] درجاتی در پیشگاه خداوند هستند.

نه این که برای آن ها درجات و جایگاهی قرار داده می شود؛ بلکه آن درجات، عین نفس پاک و آزمودة آن ها است که هر رنجی را برای رضای خدا می پسندند و می پذیرند و اگر آن درجات مرتبه و منزلتی دارند، از فیض وجود و حضور آن ها است.

ابتلای انقطاع یا ابتلای اخلاص

مرتبة دیگر از ابتلای مؤمنان که به اولیای خدا مربوط است، در سوره ی حدید بیان شده است:

مَا أَصاب مِن مُّصِیبَةٍ فی الأَرْضِ وَ لا فی أَنفُسِکُمْ إِلا فی کتَبٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبرَأَهَا إِنَّ ذَلِک عَلی الله یَسِیرٌ لِّکَیْلا تَأْسوْا عَلی مَا فَاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِمَا ءَاتَاهمْ وَ الله لا یحِب کلَّ مخْتَالٍ فَخُور17

هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در نفسْهای شما [ به شما] نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی است. این [کار] بر خدا آسان است. تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانی نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد.

علامه طباطبایی می فرماید مصیبت، واقعه ای است که برای چیزی پیش می اید و از اصابت تیر با هدف گرفته شده است و بنابر این مفهوم شامل خیر و شر می شود؛ ولی در استعمال، معمولاً برای شر به کار می رود.18

در این مرتبه از امتحان و ابتلای مؤمنان، سخن بر سر این نیست که در مصائب، ایمان به خدا را حفظ کنند تا بر هدایتشان افزوده شود، بلکه سخن این جا است که در این مصائب، به انقطاع کامل برسند و به چیزی رنجور یا خرسند نشوند، نه این که در رنج و خرسندی در راه رضای خدا بکوشند و دست در دست خدا بگذارند. این جا کسی که د ست خدا به یاری اش آمده است می کوشد خود را از هرچه غیر معبود است، جدا سازد.

هنگامی که امام زین العابدین -علیه السلام- به سوی یزید آورده شد و برابر او ایستاد، آن ملعون گفت: «و ما اَصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فبما کَسَبَت ایدیکُم »! امام سجاد -علیه السلام- فرمود: «این ایه دربارة ما نیست؛ بلکه خداوند دربارة ما فرمود:

ما اَصابَ مِن مُصیبةٍ فی الاَرضِ وَ لا فِی اَنفُسکُم الاّ فی کتابٍ مِن قبلِ أَن نَبرأَها.19

حل یک تعارض

مراتبی که برای ابتلائات برشمردیم، تقریبا در حدیثی از امیرالمومنین علی -علیه السلام- بیان شده است:

إنَّ البَلاءَ للظالمِ اَدَبٌ وَ للمؤمنِ اِمتِحانٌ وَ للانبیاءِ دَرَجةٌ وَ للأولیاءِ کرامَة ؛ 20

به درستی که بلا برای ستمگران عقوبت و ادب کردن است و برای مؤمنان، آزمون و برای انبیا درجه و برای دوستان و مقربان خداوند، کرامت است.

ممکن است با دیدن این حدیث شریف، تعارضی به نظر بیاید؛ زیرا در بسیاری از روایات که نمونه هایی از آن را پیش از این خواندیم، این مضمون وجود دارد که:

اشدُّ النّاس بَلاء الاَنبیاءَ ثُمَّ الذّینَ یلونَهم ثُمَّ الاَمثل فَالامثلُ؛ 21

در روایات، بالاترین درجات ابتلا به انبیا نسبت داده شده است؛ ولی در حدیث پیش گفته، فراتر از پیامبران ابتلای اولیا است. توضیح این تفاوت، این گونه است که پیامبران، دارای درجات مختلفی هستند:

وَ رَفَعَ بَعْضهُمْ دَرَجاَتٍ 22

حواریون و جانشینان آن ها نیز به حسب اختلاف درجات پیامبرشان مراتب گوناگونی پیدا می کنند. ممکن است پیروان و اصحاب پیامبری که برتر از پیامبران دیگر است، از پیروان برخی انبیای دیگر و حتی از خود آن پیامبر، رشد یافته تر و بلند مرتبه تر باشند؛ از این رو برخی از اولیای خدا به خصوص جانشینان و پیروان سید انبیا حضرت محمد مصطفی -صلی الله علیه و آله- می توانند از سایر پیامبران منزلتی برتر داشته باشند. و صد البته که چنین است و مصداق بارز آن، معصومان از اهل بیت رسول اکرم -صلی الله علیه و آله- هستند. با این ملاحظه، مفهوم آن حدیث کاملا روشن می شود که پیامبران، شدیدترین بلاها را دارند، سپس آن ها که در مقام و مرتبه پس از آن ها می ایند. بنابراین در بین اولیایی که از سایر انبیا برترند، پیامبری است که شدیدترین بلا برای او است و سپس برای کسانی که پس از او هستند.

پس از روشن شدن این مطلب که مؤمنان به حسب ایمانشان گرفتاری ها و آزمون های دشوارتری دارند، لازم است به حل یک تعارض در روایات بپردازیم. حضرت علی -علیه السلام- می فرماید:

اَلا وَ اِنَّ مِن البَلاءِ الفاقَةُ وَ اشدُّ مِن الفاقَةِ مَرَضٌ البَدَنِ وَ اشدُّ مِن مَرَضٌ البَدَنِ مَرَضُ القَلبِ.23

هوشیار باشید که براستی نداری از جمله بلاهاست و سخت تر از نداری، بیماری تن است و سخت تر از آن بیماری قلب است.

در این روایت، شدید ترین بلا، بیماری های قلبی معرفی شده که مصداق بارز و کامل آن، کفر و نفاق است که به هیچ روی در انبیا و اولیا وجود ندارد. در مجموع، معلوم نیست شدیدترین بلاها برای پیامبران است یا دشمنان خدا و رسولان.

راه حل این تعارض توجه به عدم وحدت موضوع است، زیرا بلایای ظاهری و دنیایی، غیر از بلایای باطنی و اخروی است. در بلایای ظاهری، پیامبران، شدیدترین و دشوارترین بلاها را می چشند؛ اما بلاهای باطنی، موضوعی دیگر است که ویژة کفار و منافقان است. مکر واستدراج، شیوه ها و ابزارهایی برای ابتلائات باطنی و اخروی دشمنان حق است وذره ای از بلایای باطنی از نظر شدت و تلخی، با سعادت انسان، قابل مقایسه نیست؛ از این رو خدای تعالی بیمار دلان هدایت ناپذیر را به حال خود رها کرده و در نعمت ظاهری دنیا رها می کند؛ زیرا آن ها گرفتار بدتر ین بلاها هستند و در این نعمت ها خیری برای آن ها نیست؛ لذا امام علی -علیه السلام- فرمود:

ما خَیرُ بِخَیر بَعدَه النّار وَ ما شَرٌ بَشَرّّ بعدَهُ الجنة و کُلُّ نَعیمٍ دونَ الجَنَّةِ مَحقُورٌ وَ کُلُّ بَلاءٍ دونَ النّارِ عافیةٌ. 24

خیری که بعد از آن، آتش است، خیر نیست. و ناخوشایندی که پس از آن، بهشت است، بد نیست. هر نعمتی غیر از بهشت، ناچیز است و هر بلایی غیر از آتش[جهنم] عافیت و سلامتی است.

پس با معیار سعادت حقیقی انسان، می توان بلایای ظاهر و باطنی را سنجید و با هم مقایسه کرد. حاصل آن مقایسه، این است که بلای باطنی، شدیدترین گرفتاری ها است و درباره بلایای دنیایی و ظاهری باید گفت: کل بلا دون النار عافیة[هربلایی غیر از آتش عافیت است].

اختصاص بلا در دنیا برای مؤمنان

در بعضی از روایات، بلاها مخصوص مؤمنان دانسته شده و موجب هراس عده ای از دین و ایمان گردیده است. مانند روایت ابن فضال از ابن بکیر که می گوید از حضرت صادق -علیه السلام- پرسیدم ایا مؤمن به جذام و پیسی و مثل آن مبتلا می شود. امام -علیه السلام- فرمود:

هَل کُتِبَ البَلاءُ الاّ عَلی المُؤمِنِ 25

ایا بلا برای کسی غیر از مؤمن نوشته شده است؟

و سدیر صیرفی نیز از امام باقر -علیه السلام- نقل کرده است که به ابی جعفر -علیه السلام- گفتم «ایا مؤ من مبتلا می شود.» فرمود:

هَل یبتَلی اللهُ الاّ المُؤمنِ... 26

ایا خداوند غیر مؤمن را مبتلا می کند؟

عیسی بن ابی منصور از امام صادق -علیه السلام- روایت کرده:

اِنَّ اللهَ یذودُ المُومِنَ عَمّا یشتَهیهِ کَما یذودُ اَحَدَکَم الغَریبَ عَن اِبِله لَیسَ مِنها. 27

به راستی که خداوند، مؤمن را از آن چه میل دارد و می خواهد، باز می دارد، همان طور که یکی از شما بیگانه را از شتری که برای او نیست، منع می کنید.

ابو بصیر نیز از امام صادق -علیه السلام- نقل می کند که امیر المؤمنین می فرمود:

إِنَّ البَلاءَ اَسرَعُ اِلی شیعَتِنا مِن السَّیل اِلی قَرارِ الوادِی 28

همانا بلا به سوی شیعیان ما، با سرعت تر از سیل به زمین پست، نزدیک می شود.

امام باقر -علیه السلام- نیز فرموده است:

إنَّ اللهَ عزَّوجلَّ لَیتعاهدَ المُؤمن بِالبَلاءِ کَما یتعاهَدُ الرَّجلُ اَهلهُ بالهَدیةِ مِن الغِیبَةِ وَ یحمیه کَما یحمی الطَّبیبُ المَریضَ. 29

به درستی که خداوند عزیز و با جلالت، بندة مؤمن را با بلا و گرفتاری مورد لطف قرار می دهد؛ همان طور که مرد، هنگام سفر، خانواده اش را با فرستادن هدیه مورد لطف قرار می دهد و بر مؤمن داغ می گذارد، همان طور که طبیب بر بیمار.

قال رسول الله صلی الله علیه وآله:

انَّ اللهَ لَیغذِی عَبدَه المُومنَ بِالبَلاءِ کَما تَغذی الوالِدةُ ولدَها باللَّبَنِ 30

خداوند، بندة مؤمن خود را با بلا و گرفتاری تغذیه می کند؛ همچنان که مادر، فرزند خود را با شیر.

این همه، در حالی است که در مباحث گذشته معلوم شد که ظالمان و کافران نیز انواعی از بلا و مراتبی از ابتلا را دارند. پس معلوم می شود این اختصاص که به ویژه در روایات اول و دوم ظهور دارد، مربوط به مراتبی از بلا است که ویژة مؤمنان است؛ یعنی از نوع ابتلای ادب و عقوبت نیست، بلکه ابتلای امتحان یا درجه یا کرامت است که در بحث پیش بررسی و تبیین شد. در قرآن مجید می خوانیم: ما به سوی امت هایی که پیش از تو بودند، [پیامبران] فرستادیم، سپس آن ها را با شدت و رنج و ناراحتی مواجه ساختیم؛ شاید به بندگی روی آورند پس چرا هنگامی که بلاهای ما به آن ها رسید، دلهایشان سخت شد و شیطان اعمالشان را زیبا جلوه داد. پس چون آنچه را یادآور شدند را فراموش کردند، درهای همه چیز را به روی آن ها گشودیم، تا شادکام [و دلبسته شوند]؛ ناگهان همه را گرفتیم، پس ناامید شدند. 31

از این ایه شریف بر می اید که بعد از آزمون های ویژة مؤمنان، در صورت موفق نشدن بندگان، نوبت به آزمون های کافرانه نظیر مکر و استدراج و در نهایت بلای عقوبت می رسد. ممکن است این پرسش این جا پیش اید: این ایات مربوط به مشرکان وکافرانی است که حتی بعد از آمدن ایات و ابتلائات الهی به حق روی نیاورده اند؛ چطور ابتلائاتشان مؤمنانه بوده است؟

پاسخ این که خودشان مؤمن نبوده اند؛ اما ابتلائات مؤمنانه برای کشف و شکوفایی استعداد عبودیت و ایمان فطری است که خدای تعالی همة امت ها را به این گونه بلاها می آزماید و اگر از خود شایستگی نشان ندهند،آن ها به ابتلائات کافرانه گرفتار می کند. حق تعالی برای پیامبر -صلی الله علیه و آله- این دو گونه ابتلا را از جهت مصادیق دنیایی این گونه تفکیک کرده است:

ای محمد! اگر بنده ای را دوست بدارم، او را با سه چیز مواجه می سازم: دلش را غمگین، بدنش را بیمار و دستش را از بهرة دنیا تهی می کنم... و آن گاه که بر بنده ای خشم گیرم، او را با سه حالت همراه می کنم: دلش را شاد، بدنش را سلامت و دستش را از بهره های دنیا پر می کنم. 32

در مجموع، ابتلائات اهل شقاوت در دنیا کمتر از مؤمنان است؛ همان طور که علی ابن ابی طالب - علیه السلام- از رسول الله -صلی الله علیه و آله- روایت کرده است:

الدُّنیا سِجنُ المُومِنِ وَ جَنََّةُ الکافِر فَأَمّا المومِنُ یفزَعُ فیها وَ امّا الکافِرُ فَیمَتَّعُ فِیها؛ 33 زیرا رنج کم دنیا عاقبتی خوش دارد:

وَ الاَخِرَةُ خَیرٌ وَ أَبْقَی 34

درمقابل، خوشی ناپایدار دنیا، رنج بسیار آخرت را در پی دارد؛ لذا فرمود:

قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِک قَلِیلاً إِنَّک مِنْ أَصحَبِ النَّارِ 35

بگو: به کفرت اندکی برخوردار شو که تو از اهل آتشی.

از امام صادق -علیه السلام- روایت شده:

إِنَّ اَهلَ الحَقِّ لَم یزالوا مُنذُ کانوا فی شِدَّةٍ أَمّا إِنَّ ذلکَ اِلی مُدَةٍ قَلیلةٍ وَ عافیةٍ طَویلَةٍ 36

به راستی که اهل حق، همواره در سختی هستند؛ اما آن، تا زمانی کوتاه و آسایشی بلند مدت است.

برنامة آزمون الهی مؤمنان و کافران به رنج و نعمت در دنیا، در نمونه ای از فرمایشات امام جعفر صادق -علیه السلام- به خوبی نشان داده شده است: روزی دو فرشته از آسمان به زمین می آمدند که یکدیگر را ملاقات کردند. یکی به دیگری گفت: «برای چه کاری فرو می ایی.» پاسخ داد: «خداوند، مرا م‍أمور کرده است که به دریای نیل بروم و یک ماهی نادر را برای حاکمی ستمگر که به آن میل پیدا کرده است، بالا بیاورم، تا او در کفرش به نهایت آرزوی دنیایی برسد. تو برای چه کاری می روی؟» فرشتة دیگر پاسخ داد: «من مامورم کاری شگفت انگیزتر از کار تو انجام دهم. به سوی بنده مؤمنی می روم که روزه دار و نمازگزار بوده و دعا و صدایش در آسمان شناخته شده است. می روم تا ظرف غذایش را که برای افطار آماده کرده است، بریزم تا به نهایت آزمون در ایمانش برسد». 37

بنابراین هر بلایی که برای آزمودگی مؤمن به او می رسد، آثار پر برکت آن برایش ذخیره می شود.

«اگر خدا بنده ای را دوست بدارد، به شدت او را در بلا غرق می کند»؛ 38 پس « مؤمن از رنج های دنیا در امان نیست؛ اما از نابینایی و بدبختی آخرت در امان است»؛ 39

حضرت سجاد -علیه السلام- فرمودند:

اِنّی لاُکرِهُ للرَّجُلِ أَن یعافی فِی الدُّنیا فَلا یصیبَهُ شَیءٌ مِن المَصائِب 40

همانا نمی پسندم برای کسی که در دنیا سلامت و آسوده باشد و از حوادث دنیا چیزی به او برخورد نکند.

روزی پیامبر -صلی الله علیه و آله- دعوت شد؛ وقتی وارد منزل میزبان شد، به مرغی که بالای دیوار بود نگاه کرد. او تخمی گذاشت که از بالا روی میخی افتاد که در دیوار بود و همانجا ماند و نشکست. رسول الله صلی الله علیه وآله شگفت زده شد آن مرد گفت: ایا از این حادثه تعجب می کنید؟ «به خدایی که شما را به حق مبعوث کرده است هیچ گاه مصیبتی به من نمی رسد». پیامبر برخاست و چیزی نخورد و فرمود:

مَن لَم یرزَأ فَماللهِ فیهِ مِن حاجَةٍ 41

کسی که رنجی به او نمی رسد، خداوند کاری به او ندارد.

بنابراین، مؤمنان در دنیا بیش از غیر اهل ایمان دچار بلا می شوند و از آثار آن بهره مند می گردند اما کافران و منافقان نیز بلاهای مخصوص خود را دارند و البته در دنیا، از بهرة بیشتری برخوردارند.

عقوبت و ابتلای غیر اهل ایمان از بحث ما خارج است، ولی مراتب دیگر ابتلا که به مؤمنان اختصاص دارد، موضوع این نوشتار بود و در ادامه، به انواع، آثار، آفات و چگونگی مواجهه با آن ها خواهیم پرداخت.

پی نوشت ها:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نساء، آیه77.

2 . « لم یکن امرؤ منها فی حبرة الا اعقبته بعدها عبرة و لم یلق من سرائها بطنا الامنحته من ضرائها ظهرا و لم نظله فیها دیمة رخا الا هتنت علیه مزنة بلاء. و حری اذا اصبحت له منتصرة ان تمسی له متنکره و ان جانب منها اعذوذب و احلولی امر منها جانب فاوبی. لا ینال امرؤ من غضارتها رغبا الا ارهقته من نوائبها تعبا... » نهج البلاغه، خطبه 111 (همه ارجاع های این نوشتار به نهج البلاغه، طبق نسخه ترجمه مرحوم محمد دشتی است که در المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه مورد استفاده بوده است).

3. انعام، آیه44.

4. انبیاء، آیه111.

5. وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِأیَاتِنَا سنَستَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْث لا یَعْلَمُونَ ( اعراف، آیه182)

6. وَ مَکرُوا وَ مَکرَ اللهُ وَ اللهُ خَیرُ الْمَاکِرِینَ ( آل عمران، آیه 54 )

7. إِنَّمَا نُمْلی لَهُمْ لِیزْدَادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ ( آل عمران، آیه 178 )

8. اعراف، آیه163.

9. بحار، ج 67، ص 234، ح49.

10 . انبیاء، آیه35.

11 . بحار، ج 81، ص 209، ح 25.

12. شوری، آیه30.

13 . میزان الحکمه، ج 2، ح 1942.

14 . بحار، ج 67 ص 229، ح 41.

15. تغابن، آیه های10 و 11.

16. آل عمران، آیه163.

17. حدید، آیه های22 و 23.

18. المیزان، ج 19، ص 173.

19. میزان الحکمه، باب ابتلا، ح1960.

20. بحار، ج 67، ص 235، ح 54.

21. کافی، ج 2، ص 252، ح1.

22 . بقره،آیه253.

23. نهج البلاغه، کلمات قصار،ص388، عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب ( فرهنگ تفصیلی مفاهیم نهج البلاغه )

24. همان، 387.

25. کافی، ج 2، ص 258، ح27.

26. بحار، ج 67، ص 241، ح72.

27. همان، ص 243، ح80.

28. همان ص، ح 59.

29. کافی، ج 2، ص 255، ح17.

30. میزان الحکمه، ج 2، باب ابتلا، ح1931.

31 . وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا إِلی أُمَمٍ مِّن قَبْلِک فَأَخَذْنَهُم بِالْبَأْساءِ وَ الضرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضرَّعُونَ . فَلَوْ لا إِذْ جَاءَهُم بَأْسنَا تَضرَّعُوا وَ لَکِن قَست قُلُوبهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشیْطنُ مَا کانُوا یَعْمَلُونَ . فَلَمَّا نَسوا مَا ذُکرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَاب کلِّ شیْ ءٍ حَتی إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسونَ ( انعام ، آیه42 تا 44 )

32 . بحار، ج 72، ص 48.

33 . همان، ج 67، ص 242، ح77.

34 . اعلی، آیه17.

35 . زمر، آیه8.

36 . کافی، ج 2، ص 255، ح16.

37 . بحار، ج 67، ص 229، ح40.

38 . همان، ص 253، ح6.

39 . همان، ص 255، ح 18.

40 . همان، ص 56، ح19.

41 . همان، ح20.

کلمات کلیدی
خدا  |  ایمان  |  دنیا  |  رنج  |  من  |  بلا  |  آزمون  |  ابتلا  | 
لینک کوتاه :