گاهی اون قدر خودم رو فراموش میکنم که نمیدونم کجام؟ کیام؟ برای چی اینجا اومدم. گاهی اونقدر بیتفاوت میشم که دوست دارم یه نفر بیاد و دستم رو بگیره و به من بگه تو هستی. تو هویت داری... تو شناسنامه داری... هویت تو، هویت یه انسانه که دوست داره به حقیقت و زیبایی برسه. به آفاق دست پیدا کنه. هویت تو، هویت انسانیه که دلش میخواد به کمال مطلوب برسه و پا به آرمان شهر مهدوی بذاره. گاهی وقتا حس میکنم همه فرصتهای دنیا مال منه تا من همه پنجرهها رو باز کنم و از این طرف شیشهها، بهار رو مهمون خونه دلم کنم. اون بهاری که عطر اومدنش همه صفحههای تقویم دلم رو بگیره و غبار سرگشتگیم رو با دستمال غمناک و معطرش پاک کنه. یعنی اون روز میآد؟!
انسان دوستی و تأمین رفاه و آسایش توسط این دولت برای ملت را، زیر سؤال برد و این کشور کنار زد، اغتشاشه...
جامعه شناسی افلاطونمجله بازتاب اندیشه، شماره 27حاجی حیدری، حامد رسالت ، 16/3/81 افلاطون یک فیلس...
من فکر می کنم اساسا یک فصل مشترک میان شما و کورنلیوس کاستوریادیس وجود دارد و آن، نقدی است که هر دوی ...
امّا آنچه در این جا مورد بحث ماست، قالبی است که تمام این حوزهها را در خود، جا سعی میکنیم، تعریفی جا...
شهر موجود در درون هر انسان، دارای ویژگی هایی است که او را از دیگران، متمایز انسانی، سرانجام، ممکن ا...
مدینه فاضله و آرمان شهر، در واقع، سرزمین موعودی است که مکاتب و اندیشه های یکی از نخستین صاحب نظرانی...