×

مسائل منطقه ای ایران در چشم انداز مقام معظم رهبری

3. منطقه مهم و استراتژیک خلیج فارس که در جنوب ایران قرار گرفته است دشمنان انقلاب اسلامی در این دو کشور می تواند در آینده برای نظام اسلامی ایران بسیار کشور وضعیت بسیار خطرناکی پیدا کرده بود و این خود بهانه قدرتهای سلطه گر بویژه درست به آن، قابل حل می باشد و این نیازمند تلاش کشورهای منطقه است و ایران و روسیه همواره از تعلقات اسلامی مردم این منطقه وحشت داشته است. قفقاز می طلبد که جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام نسبت به این مانند آمریکا در این منطقه باشد و با پا درمیانی جمهوری اسلامی و کمک به آنها برای این کشور نگرانی جمهوری اسلامی را برانگیخت و در روابط بین ایران و روسیه مشکلاتی تمام این تلاشها از سوی جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد ثبات در روسیه در حالی زیرا تمام تلاش غربیها و صهیونیست ها مهار انقلاب اسلامی ایران است و این هدف به دامن اسلام برگردند و این تنها راه عظمت و نجات کشور مسلمان ترکیه و همه کشورهای و اشغال آن توسط آمریکا بوده است مورد توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة دیگر در این منطقه به اهمیت سیاسی منطقه خلیج فارس افزوده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی با این نگاه است که فرمودند: «امروز نگاه کنید در خلیج مسائل نظامی و ترتیبات امنیتیآنچه که به واقعیت نزدیکتر است، این است که آبراه مهم خلیج فارس برای کشورهای داده است که «حضور آمریکا برای کشورهای منطقه خلیج فارس و هر جایی که اینها

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 4538     تاریخ درج : 1390/08/08

92

چکیده

پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، مستکبران عالم بویژه آمریکا را غافلگیر کرد و ایران به امّ القرای جهان اسلام تبدیل شد.

امام خمینی(ره) سرانجام پس از یک دوره طولانی مجاهدتها و هدایتهای پیامبر گونه در چهاردهم خرداد 1368 به لقای محبوب خویش شتافت. با رحلت امام خمینی(ره) چراغ امیدی مبنی بر پایان رسیدن دوران انقلاب اسلامی در دل دشمنان روشن شد. اما رهبری انقلاب اسلامی به دست با کفایت حضرت آیة اللّه العظمی خامنه ای سپرده شد. رهبری معظم له موجب شد تا تمام نقشه های دشمنان کینه توز انقلاب اسلامی نقش بر آب شود؛ و لذا استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جهانخوار به بهانه های گوناگون تصمیم گرفت با حضور نامشروع خود در اطراف مرزهای ایران اسلامی به محاصره انقلاب بپردازد.

لشکرکشی به خلیج فارس، حمله به افغانستان و عراق و ایجاد انقلاب های مخملی در بعضی از کشورهای آسیای میانه و قفقاز و شعار خاورمیانه بزرگ، همه و همه نشان دهنده نقشه های شوم مستکبران عالم علیه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران است.

بررسی وضعیتی که دشمنان در اطراف مرزهای ایران اسلامی ایجاد کرده اند و نیز موضع گیری هایی که از سوی رهبر معظم انقلاب صورت گرفت، موضوع مقاله حاضر را تشکیل می دهد.

کلید واژه ها: مسائل منطقه ای ایران، دریای خزر، آسیای میانه و قفقاز، روسیه، ترکیه، عراق، فلسطین، خلیج فارس، افغانستان، پاکستان، کشمیر.

1. اهمیت مسائل منطقه ای

اینکه هر ایرانی باید نسبت به آنچه در اطراف کشورش می گذرد آشنا باشد، امری بدیهی است، زیرا:

1. ایران دارای همسایگانی است که همواره مورد توجه ابرقدرتها بوده و هراز چند گاه موضوعاتی مورد منازعه بین آنهاست.

2. ایران از طرف شمال، علاوه بر همسایگی با کشور وسیعی به نام روسیه که در طول تاریخ همواره در نظام جهانی تأثیرگذار بوده است با دریای خزر و کشورهای تازه استقلال یافته آسیای میانه و منطقه قفقاز همسایه است که تحولات این ممالک در آینده ای ایران بی تأثیر نیست.

3. منطقه مهم و استراتژیک خلیج فارس که در جنوب ایران قرار گرفته است کشورهای عربستان، کویت، عمان، قطر، امارات متحده عربی و بحرین را در خود جای داده است. این منطقه و کشورهای حاشیه آن همواره مورد نظر قدرتهای سلطه گر بویژه بعد از کشف نفت بوده و می تواند در امنیت ملی ایران تأثیر جدی داشته باشد.

4. ترکیه و عراق دو کشوری هستند که در غرب ایران واقع شده اند. ترکیه شرقی ترین حلقه سازمان ناتو است و به لحاظ ارتباطی که با آمریکا و رژیم صهیونیستی دارد، پایگاه اصلی دولت آمریکا در منطقه قرار گرفته است. عراق هم امروز به بهانه وجود تسلیحات کشتار جمعی در آن، بیش از سه سال است که به اشغال آمریکا درآمده است. حضور دشمنان انقلاب اسلامی در این دو کشور می تواند در آینده برای نظام اسلامی ایران بسیار ناگوار باشد.

5. در شرق ایران کشورهای پاکستان و افغانستان قرار گرفته اند. افغانستان کشوری است که قریب به سه دهه از ناامنی و هرج و مرج رنج می برد. با ظهور گروه طالبان، این کشور وضعیت بسیار خطرناکی پیدا کرده بود و این خود بهانه قدرتهای سلطه گر بویژه آمریکا شد. آمریکاییان با ساقط کردن گروه طالبان و حضور فیزیکی در این کشور به توطئه چینی علیه منطقه و ایران اسلامی مشغول هستند. پاکستان هم در چند دهه اخیر به شدت مورد توجه آمریکا بوده و علاوه بر حضور آمریکا در این کشور، پاکستان به سلاح اتمی هم مجهز شده است که با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در سطح وسیعی در تعارض است.

6. فلسطین کشوری است که اگر چه به لحاظ مرزی از همسایگان ما به حساب نمی آید ولی بیش از نیم قرن مورد تجاوز یک گروه به نام صهیونیزم قرار گرفته است. یهودیان صهیونیست که نام جعلی اسراییل را بر آن نهاده اند شعار حاکمیت بر نیل تا فرات را سر داده اند. امروزه بر هر فرد آگاهی روشن است که تنها ایران اسلامی خطر آن را احساس کرده است. پس بی مناسبت نیست که بگوییم قسمت زیادی از توطئه ها علیه انقلاب اسلامی توسط این غده سرطانی هدایت می شود.

بنابراین آشنایی با مناطقی که در همسایگی ایران قرار دارند، می تواند ما را در برنامه ریزیهای صحیح امنیتی، اقتصادی و سیاسی یاری رساند.

2. منظور از مسائل منطقه ای

منطقه، به محدوده جغرافیایی گویند که دارای پیوندهای فرهنگی و تاریخی و همبستگی سیاسی و اقتصادی است که حوادث و اتفاقات بوجود آمده در آن می تواند تأثیرات گوناگونی را بر جای گذارد. منظور از منطقه در این مقاله، کشورها و سرزمینهایی است که از طرف غرب به شرق از فلسطین اشغالی گرفته تا کشمیر ادامه دارد و از طرف شمال به آسیای میانه و منطقه قفقاز و روسیه و از طرف جنوب تمامی مناطق خلیج فارس و کشورهای حاشیه آن را در بر می گیرد. این مناطق که بخش زیادی از منطقه استراتژیکی خاورمیانه را شامل می شود، جزو مناطقی هستند که هر گونه تحولات، اقتصادی، فرهنگی و نظامی در آنها به طور طبیعی بر ایران اسلامی تأثیر گذار می باشد.

خاورمیانه که امروزه جزو حساس ترین نقطه ی دنیا به حساب می آید، در چهارچوب استراتژی سیاسی، اقتصادی و امنیتی آمریکا جایگاه خاصی پیدا کرده است. در این منطقه مهم ترین بحران های سیاسی در گذشته توسط رژیم صهیونیستی هدایت می شد و در حال حاضر با حضور نامشروع رژیم ایالات متحده آمریکا، دچار یک نوع التهاب و اشغالگری توسط قدرتهای سلطه گر است. همچنین در خاورمیانه دولتهای دست نشانده ای حاکم هستند که یا به طور مستقیم توسط آمریکا بر سر کار آمده اند و یا وجهه مردمی ندارند. اختلافات مرزی و سیاسی حاکم بین این کشورها که در گذشته توسط انگلیسی ها برنامه ریزی شده تا کنون جنگهایی را در بین این کشورها به وجود آورده است.

منطقه مورد بحث به لحاظ اقتصادی، مهم ترین منبع سوخت یعنی ذخایر عظیم نفت و گاز را در خود جای داده است که قریب یکصد سال است دنیای صنعتی به عناوین مختلف به غارت آن مشغولند و تمام حرکتهای اخیر نظام سلطه استکباری دنیا در جهت تداوم این چپاول اقتصادی است.

در هر حال علیرغم همه ضعفهایی که در این نقطه مهم جهان وجود دارد، حضور فرهنگ غنی اسلام و انقلاب اسلامی ایران و بیداری سیاسی مسلمانان آن می تواند تکیه گاهی مطمئن برای رشد و توسعه و ناکامی دشمنان در ابعاد گوناگون باشد.

به تعبیر مقام معظم رهبری [امروز] اسلام و قرآن به رغم تفاوتهای تاریخی، جغرافیایی و سیاسی ملتهای مسلمان، از آنها پیکره واحده امت اسلامی را پدید آورد و اختلافها و کشمکشها تنها غبارهایی بر چهره این حقیقت است. غبارهایی که با زلال حکمت، خردمندی و بردباری قابل رفع است.

3. دریای خزر

دریای خزر (کاسپین) بزرگ ترین دریاچه جهان است که طول این دریاچه از شمال به جنوب 1204 کیلومتر و عرض متوسط آن 320 کیلومتر و خط ساحلی اش حدود 6500 کیلومتر و مساحت آن 5/376 هزار کیلومتر مربع است. عمق این دریاچه در بخش شمالی حدود 25 متر، در بخش میانی حدود 788 و در بخش شمالی به طور متوسط حدود 1025 متر می باشد.

حجم آب دریای خزر حدود 7600 میلیارد متر مکعب است.

این دریا در مرز بین آسیا و اروپا، در شمال ایران و در محل تلاقی آسیای مرکزی، قفقاز و ایران، واقع شده و سواحل غربی آن، حد شرقی قفقاز را تشکیل می دهد. کشورهای ایران، روسیه آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان پنج کشور ساحلی این دریاچه به حساب می آیند. بواسطه همین موقعیت خاص جغرافیایی، زمینه اثر گذاری بر دیگر مناطق بیرونی و پیرامونی آن بسیار می باشد. دریای خزر در مقطعی از تاریخ به علت قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم برای ارتباطات و تجارت بین شرق و غرب موقعیت حیاتی و جهانی داشته است.

به لحاظ تاریخی دریای خزر به مدت طولانی تحت حاکمیت ایران بود و با قدرت گرفتن روسها و تسلط بر مناطق آسیای میانه و قفقاز و با تحمیل جنگ به ایران سرانجام در عهدنامه ترکمنچای تحت سیطره روسها درآمد ولی با فروپاشی شوروی سابق در سال 1991 م. و ظهور سه کشور جدید قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان، دریای خزر در کانون یک منطقه جدید بین المللی قرار گرفت و روز به روز بر موقعیت ژئوپلتیک آن افزوده شد.

این منطقه در حال حاضر با وسعت قابل توجه، جمعیتی قابل ملاحظه دارد و با قابلیت هایی از قبیل ذخایر و منابع انرژی و آبزیان نادر دریایی مانند ماهیان خاویاری، دارای آنچنان اهمیتی است که خواه ناخواه توجه کشورهای خارج از منطقه، بخصوص آنهایی که در تلاش برای اعمال کنترل و سلطه بر سایر مناطق جهان هستند را جلب کرده است. در این خصوص عده ای از نظریه پردازان سیاسی ـ نظامی غربی با احیاء دوباره نظریه هارتلند (قلب زمینی) که توسط مکیندر در سالهای اولیه قرن بیستم مطرح شده بود، معتقدند که با تسلط بر مناطق حوزه دریای خزر می توانند نفوذ خود را از غرب تا شرق دور گسترش دهند و همچنین بهترین روش برای جلوگیری از احیای یک قطب دیگر در شرق را، وجود کشورهای مستقل امّا ضعیف تحت کنترل و اقماری در منطقه و در اطراف روسیه می دانند. به همین جهت آقای ریلید معاون کمیسیون دفاعی روسیه در خصوص علت حضور آمریکا در حوزه خزر می گوید «عقاب آمریکا که مدت ها در خلیج فارس و بعضی از کشورهای خاورمیانه در پرواز بود هم اکنون بر فراز خزر در پرواز است.»

امروزه مهم ترین مسأله در بحث دریای خزر که می تواند تا اندازه زیادی جلوی بسیاری از توطئه های منطقه ای و فرامنطقه ای را بگیرد تعیین رژیم حقوقی دریای خزر است که به طور جد آمریکا و اقمارش تلاش می کنند که مورد توافق کشورهای ساحلی آن قرار نگیرد. ایران اسلامی معتقد است که دریای خزر همچنان باید دریای صلح، ثبات، و همکاری بین کشورهای منطقه باقی بماند و راه دادن قدرتهای فرا منطقه ای در این نقطه حساس از آبهای جهان می تواند تبعات بسیار ناگواری را به همراه داشته باشد.

وضعیت حقوقی دریای خزر بعد از حاکمیت کمونیستها در روسیه در سال 1917 م. به بعد در دو موافقت نامه منعقد شده بین ایران و روسیه در سالهای 1921 و 1940 م. به طور مشروع، تعیین شده بود ولی با فروپاشی شوروی سابق در 21 دسامبر 1991 و افزایش تعداد کشورهای ساحلی دریای خزر از دو به پنج کشور و همچنین پیشرفت های علمی و فنی از زمینه بهره برداری از منابع این دریا، کشورهای جدید حوزه خزر از جمله آذربایجان و قزاقستان معتقدند قراردادهای یاد شده به خودی خود ملغی و از اعتبار ساقط می باشند.

در صورت عدم توافق جمعی توسط کشورهای ساحلی دریای خزر و تکروی بعضی از این کشورها بویژه آذربایجان در جهت بهره برداری از منابع زیر بستر دریای خزر و بهره گیری از ذخایر نفت و گاز منطقه و باز کردن پای کشورهای سلطه گر جهان بویژه آمریکا و رژیم صیهونیستی به این منطقه، باید منتظر بحرانهای ناخواسته و دردسر ساز برای جمهوری اسلامی و سایر کشورهای منطقه در آینده باشیم. بخاطر اهمیت همین پیش بینی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة اللّه خامنه ای به کرات در ملاقات با سران کشورهای ساحلی دریای خزر آنها را به یک توافق جمعی فراخوانده است.

ایشان مسایل مربوط به دریای خزر را مربوط به کشورهای حاشیه این دریا دانستند و با تأکید بر لزوم عدم دخالت دیگران در این مسئله در دیدار با حیدر علی اف رئیس جمهور سابق کشور آذربایجان خاطر نشان کردند «مسئله دریای خزر با نگرشی منطقی و درست به آن، قابل حل می باشد و این نیازمند تلاش کشورهای منطقه است و ایران و آذربایجان با همکاری یکدیگر این مسئله را به حل نهایی برسانند.» اگر چه برخی قدرتهای بزرگ بین المللی تمایلی به حل مناقشات منطقه ای از جمله دریای خزر ندارند.

و در همین رابطه اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه بر خلاف منافع ملتها دانستند.

4. آسیای میانه و قفقاز

منطقه ای که به آسیای میانه و قفقاز معروف است با وسعتی بیش از چهار میلیون کیلومتر مربع، کشورهایی چون قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، تاجکستان، آذربایجان، ارمنستان و گرجستان و جمهوریهای نخجوان و چچن را در خود جای داده است. جمعیت این کشورها حدود هفتاد میلیون نفر است که به استثنای گرجستان و ارمنستان که اکثریت مردم آن دو ارامنه اند در بقیه کشورها اکثریت با مسلمانان است. این مردم بیشتر به زبانهای ترکی و ارمنی صحبت می کنند و منشأ آریایی دارند.

به لحاظ تاریخی این مناطق غالبا در پی دو جنگ ایران و روسیه و در پی قراردادهای تحمیلی گلستان و ترکمنچای در قرن نوزدهم میلادی از خاک ایران جدا و ابتدا به روسیه تزاری و سپس به شوروی سابق ملحق شدند و سرانجام با فروپاشی شوروی سابق در سال 1991 م، استقلال یافتند. در بیشتر مناطق آسیای میانه و قفقاز به راحتی می توان آثار تمدن ایرانی را به وضوح مشاهده کرد.

وجود ذخایر غنی نفت و گاز و حضور فعال مسلمانان در این جمهوریها و همسایگی آنها از یک طرف با ایران اسلامی و از طرف دیگر با چین و همسایگی بعضی دیگر با کشورهای همپیان ابرقدرت غرب مانند ترکیه سبب شده که روسها حساسیت خاصی به کشورهای آسیای میانه و قفقاز داشته باشند. در حال حاضر روس ها در جمهوری های بالا با یک مبارزه جدی از طرف مسلمانان مواجه اند تا جایی که در جمهوری مسلمان نشین چچن سالهاست که جنگ و آدم کشی را ادامه می دهند. روسیه چه در دوران حاکمیت تزارها و چه پس از انقلاب کمونیستی سال 1917 و چه بعد از استقلال این مناطق از روسیه همواره از تعلقات اسلامی مردم این منطقه وحشت داشته است.

اسلام پس از فتح ایران در اوایل دهه دوم هجری به آسیای میانه راه یافت و در قرون بعدی به منطقه قفقاز و قبایل داغستان و چچن گسترش یافت. تمدن اسلامی در دوران حکومت خلفای عباسی در شهر سمرقند، تاشکند، بخارا و خوارزم به اوج خود رسید. همزمان با رشد و گسترش فرهنگ اسلام در این مناطق، فرهنگ و سنت ایرانی نیز جای خودش را هر چه بیشتر باز کرده بود.

با انقلاب کمونیستی در سال 1917 در شوروی سابق، مناطق آسیای میانه و قفقاز به طور تصنعی به جمهوریهای متعدد تقسیم شده و هر یک از جمهوریها براساس قوم غالب تعیین شد. علی رغم این مسائل شوروی سابق تحول چشمگیری در سطوح پایین تر آسیای میانه و قفقاز بویژه در مناطق روستایی ایجاد نکرد. بدین صورت بود که اسلام حتی در اوج اقتدار کامل کمونیست ها، همچنان برای اکثریت مسلمان این جمهوریها به عنوان نهاد اصلی باقی ماند. سیاستهای غیر مذهبی شوروی سابق که منجر به نابودی مکانهای دینی مانند مساجد و حوزه های علمیه شده بود هرگز نتوانست به نابودی اسلام بینجامد و مسلمانان آسیای میانه و قفقاز همچنان به حفظ اسلام ادامه دادند و هویت اسلامی خویش را نگه داشتند.

آسیای میانه و قفقاز در طی تسلط دو قرن رژیم های تزاری و کمونیستی روسیه، به فقر و توسعه نیافتگی در همه زمینه ها دچار شد که هم اکنون بعد از رهایی از چنگال روسها با یک سلسله مشکلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی روبه رو است. در دوره جدید، کشورهای مسلمان نشین آسیای میانه و قفقاز با ظهور پدیده ای به نام تجدید حیات اسلامی روبه رو هستند. به تعبیر دیگر تجدید حیات اسلام یعنی احیای میراث اسلامی و پای بندی مجدد به اصول و ارزشهای اسلامی را می توان آغاز دوره جدید برای جهان اسلام عموماً و آسیای میانه و قفقاز خصوصاً به شمار آورد. بازگشت به اصول و ارزشهای متعالی اسلام نقطه قوت حرکتهایی محسوب می شود که هم اینک نه تنها روسها را در نگرانی شدید فرو برده، بلکه آمریکای در حال زوال را هم پریشان کرده و خواب پر کردن خلاء روس ها را در این مناطق می بینید. توسعه سازمان ناتو به شرق و آسیای میانه و قفقاز نیز در همین راستا معنا می شود.

رهبر معظم انقلاب حضرت آیة اللّه خامنه ای با علم به این تحولات در آسیای میانه و قفقاز می فرماید: «تولد جمهوریهای مسلمان در شمال ایران که دهها سال در پنجه خونین مارکسیسم گرفتار بودند همراه با خیزشی که امروز سراسر جهان اسلام را فرا گرفته تجدید بعثت را نوید می دهد.» ایشان در همین رابطه می فرماید: «آن جمهوریهای آسیای شوروی سابق است. اینها در همسایگی و بیخ گوش ما هستند و ما از وضع اینها مطلعیم، بسیاری از کسانی که در رأس این جمهوریت هستند، همان عناصر قبلی هستند که در دوران کمونیستی بودند، هیچ سابقه اسلامی ندارند، اما همه شان دم از اسلام می زنند، چرا؟ چه چیزی اینها را وادار به این کار می کند؟ آیا غیر از این است که احساس توده مردم و خواست عمومی ملتشان آنها را وادار به این معنا می کند؟ این یک واقعیت است.»

بر هیچ محققی در دنیای امروز پوشیده نیست که بازگشت جمهوریهای مسلمان نشین آسیای میانه و قفقاز به پیکره اسلام، توانسته است توانایی مسلمین را افزایش بدهد. بنابراین با توجه به حضور جمعیت بیش از پنجاه میلیونی مسلمان، وجود ذخایر عظیم نفت و گاز، سرزمین حاصلخیز، منابع غنی آب و داشتن موقعیت استراتژیکی آسیای میانه و قفقاز می طلبد که جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام نسبت به این مناطق بی تفاوت نباشد و همواره در سیاستهای کلان و برون مرزی خود جایگاه ویژه ای به این مناطق اختصاص بدهد. و لذا رهبر معظم انقلاب در دیدارهای جداگانه که با بعضی از رؤسای این جمهوریها داشتند پیگیری جدی توافقهای بعمل آمده بین ایران و این جمهوریها را ضروری دانستند. ایشان در دیدار با الهام علی اف رئیس جهمور کشور آذربایجان فرمودند: «ما در بسیاری از زمینه ها، یکسان و متحد هستیم و باید ارتباطات و مناسبات را در همه عرصه ها از جمله سیاسی، امنیتی، اقتصادی ـ تجاری و فرهنگی گسترش دهیم.»

جمهوری اسلامی می تواند با تدوین یک سیاست مشترک و چند منظوره در خصوص توسعه نهادهای اجتماعی، فرهنگی، آموزش، پرورش، مذهبی، سیاسی و اقتصادی در این جمهوریها، ابتکار عمل را از دست آمریکای غارتگر بگیرد و نقش مهم وتاریخی خودش را به منصه ظهور برساند.

اختلافهای مرزی بین این جمهوریها می تواند بهانه ای برای حضور قدرتهای نامشروع مانند آمریکا در این منطقه باشد و با پا درمیانی جمهوری اسلامی و کمک به آنها برای رهایی دائمی از فرهنگ های آلوده به دنیا و مادیگری و ترویج و گسترش فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص)، همه و همه می تواند نقطه امیدی برای آینده این جمهوری ها در آینده باشد. در همین راستا جمهوری اسلامی می تواند با برنامه ریزی فعال در سیاست خارجی، یار و یاور آنها باشد.

5. روسیه

کشور روسیه با مساحتی معادل 400/075/17 کیلومتر مربع (بزرگترین کشور جهان)، جمعیتی حدود 000/900/148 نفر (ششمین کشور جهان) را در خود جای داده است. ویژگی های سرزمینی روسیه بسیار متنوع است. بخش اروپایی روسیه در میان اورال و مرزهای غربی آن قرار گرفته است. سیبری غربی مرکب از دشتهای وسیعی است که در این مناطق با سرزمین های گسترده و یخ زده مشاهده می شود. در مناطق جنوبی بین دریای سیاه و دریای خزر پستی و بلندیهای بسیاری وجود دارد. وضعیت جغرافیایی روسیه سبب شده تا در طول تاریخ، این کشور بارها مورد تهاجم اقوام و کشورهای گوناگون قرار گیرد که در اوایل قرن بیستم مورد حمله جدّی آلمانیها به رهبری هیتلر قرار گرفت. لذا تأمین امنیت یکی از مسایل مورد توجه همه رهبران روسیه از دوران تزار تا رژیم کمونیستی و پس از آن بوده است.

تاریخچه این کشور نشان می دهد که در سال 862 م. نژاد اسلاوهای شرقی که بیش از 80% جمعیت آن را تشکیل می دهند، موفق شدند یک دولت روسی را تأسیس کنند که با حمله مغولان در سال 1236 ه . ش. این نظام فرو پاشید. روسها بعد از آن توانستند دوباره با خارج کردن نیروهای مغول از این سرزمین ها در سال 1480 م. دوباره دست به تشکیل حکومت روسی تبار بزنند و تا سال 1917 م. که تزارها بر آن حکومت می کردند بوسیله گروهی از کمونیستها ساقط شدند و در سال 1922 م. اتحاد جماهیر شوروی با یک نظام کمونیست در صحنه سیاسی جهان ظهور کرد. اتحاد جماهیر شوروی که ابتدائا شامل روسیه، اوکراین و جمهوریهای قفقاز می شد بعدها جمهوریهای دیگر آسیای میانه به آن پیوستند. سرانجام شوروی سابق با اصلاحات گلاست نوست (فضای باز سیاسی) و پروستریکا (بازسازی اقتصادی) که توسط آخرین رییس جمهوری شوروی سابق یعنی گورباچف انجام شد به سراشیبی فروپاشی افتاد و در سال 1991 م. رسماً با جدا شدن جمهوریهای آسیای میانه و بقیه جمهوریهای این کشور به فدراسیون روسیه تبدیل شد. روسیه پس از فروپاشی شوروی سابق از یک طرف با بحرانهای جدّی اقتصادی رو به رو شد و از طرف دیگر با فشار شدید قدرتهای غربی و جمهوریهای استقلال یافته شوروی سابق، تلاش کرد که برای حل و فصل این بحرانها، جامعه کشورهای مشترک المنافع را به وجود بیاورد.

روسها بعد از فروپاشی شوروی سابق که تا اندازه زیادی نفوذ منطقه ای و جهانی خودشان را از دست دادند در سیاست خارجی تلاش کردند به غربیها نزدیک شوند ولی در عوض کشورهای غربی بویژه آمریکا برای جلوگیری از قدرت مجدد این کشور به اختلافات داخلی میان سران این کشور و تحریک جمهوریهای تازه به استقلال رسیده دامن می زند و این حرکت تا جایی ادامه دارد که در بعضی از جمهوریهای شوروی سابق مانند اکراین و گرجستان دست به انقلاب مخملی به نفع حوزه نفوذ خودش زد. روسیه بعد از بحرانهای دهه 1990 م. توانست تا اندازه ای دوباره تجدید حیات کند ولی رویکرد این کشور در سیاست خارجی به غربیها وتلاش غربیها برای حضور فعّال در اطراف مرزهای این کشور نگرانی جمهوری اسلامی را برانگیخت و در روابط بین ایران و روسیه مشکلاتی ایجاد شد تا اینکه در سال 1995 م. که روسها از نگاه به غرب با دست خالی برگشتند همکاریهای ایران و روسیه وارد مرحله جدیدی شد. این رابطه تا جایی پیش رفت که روسها پذیرفتند در فعالیتهای هسته ای ایران نقش بازی بکنند و برای اولین گام، راه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر در دستور کار قرار گرفت که تاکنون مهم ترین مسأله در روابط بین دو کشور قلمداد می شود.

در تمام این دورانی که روسیه وضعیّت بی ثباتی را در عرصه منطقه ای و فرامنطقه ای پیدا کرد، رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره نگرانی اش را در ملاقاتهایی که با سران این کشور داشت اعلام می فرمود و تلاش داشت روسها را از آینده ارتباط با غربیها بازدارد. در همین رابطه حضرت آیة اللّه خامنه ای در دیداری که با رئیس دومای این کشور داشتند، در سخنانشان اوضاع ناپایدار و بحرانی روسیه را موجب بروز برخی نگرانیها در منطقه دانستند و اظهار امیدواری کردند که دولتمردان و مسئولان این کشور بتوانند شرایط دشوار پیش روی را با درایت و احساس بی نیازی از توسل به روشهای غربی پشت سر بگذارند.

تمام این تلاشها از سوی جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد ثبات در روسیه در حالی صورت می گرفت که ایران در طول سالهای حاکمیت تزارها و نیز کمونیستها از سوی این کشور تجاوزها و توطئه های آن را تحمل کرده بود. مقام معظم رهبری هدف روسها را در آن سالها اینگونه تشریح می کنند که «آن قدرت اهریمنی مارکسیستی، با آن همه نیرو با اهداف بلند مدت تنها به افغانستان قانع نبود. مسأله او، مسأله استراتژیک بود. رسیدن به آبهای جنوب، دویست سال روسیه تزاری و شوروی مجموعا دنبال این هدف بودند.»

البته در ماههای اخیر روسیه در حال پس دادن امتحان بسیار بزرگی است و آن اینکه بعد از اعلام اینکه ایران اسلامی توانسته است به غنی سازی اورانیوم در حدود 5/3 درصد برسد و ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت تا چه اندازه بتواند برای بار دیگر در دام کشورهای ظالم و سلطه گر غرب گرفتار نیاید و خودش را در مقابل ایران قدرتمند اسلامی قرار ندهد.

6. ترکیه

ترکیه کشوری است با مساحتی برابر 814578 کیلومتر مربع و جمعیتی حدود 65 میلیون نفر، که در غرب ایران قرار گرفته است. این کشور که در حال حاضر حدود 2/99 درصد جمعیت آن مسلمان هستند بازمانده امپراطوری بزرگ عثمانی است. 97 درصد خاک این کشور در آسیا و سه درصد آن در اروپا قرار دارد. ترکیه از دو شبه جزیره آناتولی در آسیا و شبه جزیره تراس در اروپا تشکیل شده است که دریای مرمره این دو شبه جزیره را از هم جدا می کند. تنگه های بسفر و داردانل که از تنگه های استراتژیک جهان محسوب می شوند در این کشور واقع شده اند.

با پایان یافتن جنگ جهانی اول در سال 1918 م. ترکیه تا سال 1923 م. در یک هرج و مرج داخلی و یأس و ناامیدی از شکست در جنگ جهانی اول بسر برد تا اینکه مصطفی کمال پاشا معروف به آتاترک که یکی از فرماندهان سپاه عثمانی محسوب می شد وارد استانبول شد و با تشکیل مجلس کبیر شورای ملّی در سال 1920 م. در آنکارا، به لحاظ محبوبیتی که در جنگ پیدا کرده بود به ریاست آن برگزیده شد. مجلس کبیر ملّی در اول نوامبر 1922 م. رژیم سلطنتی را ملغی و بدین سان امپراطوری عثمانی از صحنه سیاسی ترکیه جدید محو شد. در 29 اکتبر 1923 م. مجلس ملی ترکیه رژیم جمهوری را اعلام و مصطفی کمال پاشا را به عنوان رییس جمهور انتخاب کرد و آنکارا به عنوان پایتخت ترکیه جدید انتخاب شد.

آتاتورک پس از روی کارآمدن با تمام قدرت به سکولاریزه کردن جامعه ترکیه اقدام کرد و دین زدایی در اولویت کاری وی قرار گرفت. در قانون اساسی این کشور که در سال 1924 م. به تصویب مجلس ملّی رسید از اسلام به عنوان دینی که قرنها در این کشور حضور جدّی داشت نامی برده نشد. لغو اعیاد فطر و قربان، تعطیلی روز یکشنبه به سبک غربیان بجای جمعه، منع حجاب زنان، تبدیل بعضی از مساجد به موزه، تعطیلی مراکز علوم دینی، ترویج اندیشه ملی گرایی، نژادپرستی و غربگرایی بجای ارزشها و عادات و سننن اسلامی و حذف دین در تمام عرصه های سیاسی، گوشه ای از کارهایی بوده است که آتاتورک در دوران حکومت خویش بر این کشور اعمال کرد. او پس از 15 سال تلاش در جهت اسلام زدایی در ترکیه سرانجام در سال 1938 م. مُرد و حکومت به جانشینانش که همگی به اندیشه هایش وفادار بودند رسید.

حکومت لاییک در ترکیه که تا اندازه زیادی ارتباط خودش را با مسلمانان این کشور از دست داد تاکنون با زور سر نیزه نظامیان ادامه حیات می دهد. ترکیه که به لحاظ ساختار سیاسی به شدت غربگرا است روابط نزدیکی با کشورهای غربی بویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی دارد. این کشور برای فائق آمدن به بحرانهای متعدد داخلی و منطقه ای مانند نزاع بر سر آب با سوریه و عراق، شورش جدایی طلبانه کردها در سال 1951 م. به عضویت ناتو درآمد و بارها تلاش کرد که به عضویت اتحادیه اروپا نیز دربیاید که تاکنون این درخواست عضویت ناموفق بوده است.

البته ترکیه در سالهای اخیر سعی داشته به کشورهای اسلامی نزدیک شود تا بتواند جایگاه مناسبی در بین این کشورها پیدا کند. این تلاش را تنها می توان در جهت اهداف اقتصادی این کشور تحلیل کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی، ترکها علیرغم ارتباط نزدیک با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی ایران سعی دارند با جمهوری اسلامی روابط دوستانه ای داشته باشند. به همین منظور ترکیه جزو اولین کشورهایی بود که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخت ولی ارتباط با آمریکا ـ که امروزه ترکیه یکی از ستونهای اصلی سیاست خاورمیانه ای آمریکا محسوب می شود ـ و روابط بسیار پیچیده و محرمانه ای که در سالهای اخیر با رژیم صهیونیستی اسرائیل برقرار کرده است تاکنون روابط بین دو کشور را در حد مطلوبی قرار نداده است. زیرا تمام تلاش غربیها و صهیونیست ها مهار انقلاب اسلامی ایران است و این هدف به وضوح در اندیشه های آنان قابل مشاهده است. در این رابطه مارتین کرامر مدیر انستیتو دایان از صهیونیستهای رژیم اشغالگر قدس می گوید: قرارداد ترکیه و اسراییل یک قرارداد تشریفاتی نیست بکله قراردادی استراتژیک با ابعاد وسیع است که اگر لازم باشد براساس آن، اسرائیل قادر خواهد بود برای تأمین امنیت خود اهدافی را در ایران مورد حمله قرار دهد.»

البته به نظر می رسد اگر ترکیه بخواهد خودش را به جهان اسلام نزدیک کند و با ایران اسلامی رابطه ای مناسب داشته باشد راهی ندارد جز اینکه به خواست مردم مسلمان این کشور تن بدهد و دست از لجاجت بردارد و با دین مقدس اسلام به مبارزه برنخیزد. در همین راستا مقام معظم رهبری تنها راه برون رفت از مشکلات در جهان اسلام را بازگشت به اسلام اصیل می دانند. رهبر معظم انقلاب اسلامی تقویت احساسات فرقه گرایی و ناسیونالیستی در میان ملتهای مسلمان فارس، ترک، عرب و سایر اقوام را موجب از میان رفتن یکپارچگی و نیز از هم گسیختن وحدت امت اسلام دانستند و اعلام فرمودند: «با وجود تمامی مسائل و مصائب تلخ و غم انگیز در جهان اسلام، روزنه امید بسیاری نیز مشاهده می شود که بر اساس آن مسلمانان با نگاهی جدی تر و احساسی عمیق تر از گذشته به اسلام و مسایل امت اسلامی توجه می کنند و با جد و جهدی روز افزون و در راه یک حرکت عظیم ملّی، ایمان عمیق اسلامی را بروز می دهند و این درست همان چیزی است که آمریکا و محافل صهیونیستی و سرمایه داری عمده در جهان از آن نگران هستند و به چشم دشمن و خطر به آن نگاه می کنند.» مقام معظم رهبری ایمان اسلامی ملتها را پدیده مبارکی برای اقتدار کشورها و دولتهای مسلمان، ایجاد وحدت امت اسلامی و نیز تضعیف دشمنان جهانی توصیف کردند و فرمودند: «جا دارد دولتها، سیاسیون، روشنفکران و فعالان ملت مسلمان از این پدیده استقبال کنند و آن را مغتنم بشمارند. در برخی کشورها با پدیده ایمان اسلامی مردم برخورد خصمانه می شود، اما به اعتقاد ما دولتها نباید از آن بترسند، بلکه باید این حرکتها را بشناسند و محتوای آن را به عنوان عامل پشتیبانی کننده و نجات بخش ملتها به خوبی درک کنند.» رهبر معظم انقلاب اسلامی منافع دولتهای اسلامی را در تکیه به روحیه اسلامی ملتهای خود دانستند و فرمودند: «اکنون وقت آن است که دولتها در کشورهای اسلامی از بیداری و روحیه تسلیم ناپذیری ملتهای خود استفاده کنند و با تکیه به ایمان اسلامی آنان، از موضعی برابر و همسنگ مسایل خود را با دولتهای بزرگ حل کنند و هیچ اولویتی را برای آنها قایل نشوند.»

پیروزیهای اسلام گرایان در ترکیه در سالهای اخیر در قالب رفاه، حزب عدالت و توسعه، نشاندهنده خیزش عظیم بیداری اسلامی مسلمانان ترکیه است و این نباید به نگرانیهای حاکمان ترکیه بینجامد و آنان باید با تن دادن به این نهضت جهانی اسلام خودشان و مردم مسلمان را از توطئه ها و دسیسه های بدخواهان غربی نجات بدهند و به دامن اسلام برگردند و این تنها راه عظمت و نجات کشور مسلمان ترکیه و همه کشورهای اسلامی است.

7. عراق

عراق در غرب ایران با مساحتی برابر 438446 کیلومتر مربع و جمیعتی در حدود بیست میلیون نفر که بیش از 95 درصد آنها مسلمان هستند، در بخش جنوب غربی آسیا واقع شده است. این کشور در زمان حکومت عثمانی ها جزئی از آن به حساب می آمد ولی با فروپاشی عثمانی ها در 1922 م، به عنوان یک کشور مستقل در صحنه سیاسی جهان ظهور کرد. در نظام دو قطبی دنیا بعد از جنگ جهانی دوم در 1945 م، که در یک قطب شوروی سابق و در قطب دیگر آمریکا قرار داشت، عراق همواره از حمایت شوروی سابق برخوردار بود.

ساختار سیاسی این کشور بعد از استقلال از استعمار پیر انگلیس در سال 1932 م. با رژیم پادشاهی شکل گرفت که در سال 1958 م. حکومت پادشاهی با کودتای عبدالکریم قاسم، نابود و رژیم جمهوری در عراق روی کار آمد. کودتاها یکی از پس از دیگری در عراق شکل گرفت و سرانجام در سال 1979 م. صدام حسین با استعفای احمد حسن البکر و همزمان با انقلاب اسلامی در عراق روی کار آمد. عراق در تمام دوران حاکمیت بعثیها در این کشور به لحاظ جمعیت کم و ثروت فراوان ناشی از فروش نفت به تقویت توان نظامی اش پرداخت.

با ظهور انقلاب اسلامی در ایران و نگرانی حکومت بعثیها در عراق و با پشتیبانی قدرتهای جهانی بویژه آمریکا و شوروی سابق در 31 شهریور 1359 صدام حسین برای ساقط کردن رژیم جمهوری اسلامی ایران به کشورمان حمله کرد. حاکمیت اسلام در ایران بیشترین نگرانی را برای حاکمان بغداد ایجاد کرده بود. این ادعا با سخنان طه یاسین رمضان یکی از سران حکومت بعثی در عراق بعد از دو ماه از شروع جنگ ایران و عراق قابل مشاهده است. او گفت: «جنگ به پایان نخواهد رسید مگر این که رژیم حاکم بر ایران به طور کلی منهدم شود، زیرا اختلاف اساسی بر سر چند صد کیلومتر مربع زمین یا نصف شط العرب که سبب بروز جنگ شده بود نیست. بنابراین جنگ ما با ایران بر خلاف آنچه بعضی از خائنین به ملت عرب ادعا می کنند یک جنگ مرزی نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت بلکه در حقیقت جنگ سرنوشت است و ما با نظام جدید ایران مواجه هستیم.»

بعثیهای عراق که نتوانستند در جنگ 8 ساله علیه ایران به اهداف خودشان برسند، با تمام یأس و نا امیدی در جنگ از یکطرف و فروپاشی نظام دو قطبی و خلاء قدرت در منطقه خلیج فارس از طرف دیگر، تصمیم به حمله به کویت گرفتند و در سال 1990 م. با ورود به خاک کویت، رسما این کشور را به اشغال خود درآوردند. آمریکا که به پشتیبانی صدام در دوران جنگ 8 ساله علیه ایران، از هیچ تلاشی در جهت مقابله با انقلاب اسلامی دریغ نمی کرد با حمله عراق به کویت تصمیم به مقابله با صدام گرفت و با صدور قطعنامه های پی در پی توسط سازمان ملل در نهایت با حمله سنگین هوایی در مدت یکماه و ورود نیروهای زمینی آمریکا و متحدینش به کویت، صدام حسین را مجبور به عقب نشینی از کویت کرد.

آمریکاییها با این پیروزی تصمیم به ماندن طولانی مدت در منطقه استراتژیک خلیج فارس گرفتند و قراردادهای بلند مدت نظامی با کویت و بعضی از کشورهای حوزه خلیج فارس منعقد و شعار امنیت و حفاظت منطقه حساس خلیج فارس را محور جنایت ها و چپاولگری های خود کردند. این جنگ که جنگ دوّم خلیج فارس نام گرفت در همان زمان عکس العمل رهبر معظم انقلاب حضرت آیة اللّه خامنه ای را به همراه داشت. رهبری معظم انقلاب در حمله آمریکا و متحدانش در سال 1991 م. به عراق فرمودند: «چرا یک کشور (عراق) را ویران می کند، چرا قدرتی به صرف اینکه می تواند شلیک کند به خودش اجازه می دهد که به هر هدفی شلیک کند؟ آخر به چه مناسبتی مردم بصره و حله و عماره و بغداد و اعتاب عالیه ـ آن طور که نقل می شود ـ و بقیه ی شهرهای عراق، مگر چه گناهی کرده اند که باید جانشان را از دست بدهند.

برخورد ذلت آمیز حکمرانان بعثی در عراق در جنگ دوّم خلیج فارس از دیدگاه مقام معظم رهبری قابل بررسی است، در آنجا که می فرمایند: «متأسفانه رژیم عراق ذلتی را که سابقه نداشت بر ملت عراق تحمیل کرد و در مقابل دشمن به شکل بسیار وهن آور و خفت آمیزی که به گمانم در تاریخ عراق بی سابقه باشد تسلیم شد. امروز هم که می دانید نیروهای آمریکایی و فرانسوی و انگلیسی و بیگانگان در عراق جاخوش کرده اند.»

حکومت صدام حسین بعد از شکست در مقابل کشورهای غربی بویژه آمریکا به محاصره جدّی درآمد و تا سقوط این رژیم که به بهانه وجود تسلیحات کشتار جمعی (شیمیایی و میکروبی) با قطعنامه 1441 شورای امنیت از یکطرف و انفجار ساختمان های دوقلوی تجاری آمریکا از طرف دیگر صورت گرفت، آمریکاییها با یک عملیات سراسری به کمک معارضین عراقی به عمر بعثی های عراق پایان دادند و با اشغال این کشور بیش از سه سال است که وضعیت هولناکی را در عراق به وجود آورده اند. البته با تصویر غلطی که آمریکاییها در سقوط حکومت صدام حسین در عراق و استقبال مردم عراق از این نظام مستکبر جهانی داشتند سبب شد که آمریکا در باتلاق عراق گرفتار شود. این وضعیت را مقام معظم رهبری اینگونه در نماز جمعه تهران تحلیل می کند که: «ما از دولت عراق که یک دولت مردمی است، حمایت می کنیم، ملت عراق هم که برادران همیشگی ما هستند. دولت کنونی عراق (دولت انتقالی) که با رأی مردم سر کار آمده است در طول تاریخ عراق، از اولی که خدای متعال این منطقه را آفریده است تا امروز سابقه نداشته است. هیچ وقت ملت عراق برای خودشان رییس دولت انتخاب نکرده بودند و نداشتند. همیشه رییس دولت مدتهای طولانی از طرف عثمانی ها می آمد. قبل از آن هم به شکل دیگری بود و حکومتهای مستبد قبلی سر کار بودند، بعد از آن هم سالهای متمادی دست انگلیسی ها بود، بعد هم دست احزاب چپ، آخری اش هم که صدام روسیاه و حزب بعث بود، بنابراین هیچ وقت مردم در صحنه ی عراق نبودند... آمریکاییها این طور دوست نمی داشتند، امّا ملت عراق و روحانیت پیشرو می خواستند و مرجعیت وارد میدان شد و بحمداللّه این قضیه پیش آمده است.» رهبری در ادامه با اشاره به نا امنی ها و کشتاری که از مسلمانان عراق می شود می فرمایند: «متهم اول این حوادث را آمریکا می دانیم... چون نمی خواهند این دولت موّفق شود... آنچه در عراق پیش آمده، چیزی نیست که آمریکاییها می خواستند. آنها یک دولت دست نشانده ی خودشان را می خواستند، آنها می خواستند عراق بظاهر حکومت مردمی داشته باشد، امّا در باطن مزدور آنها بر عراق حاکم باشد ولی این طور نشد... البته آمریکا در عراق شکست خورده، در این تردیدی نیست... روز بروز هم نفرت ملت عراق از آمریکایی ها بیشتر می شود... این هیاهوی ظاهری دلیل موفقیت نیست، متهم کردن این و آن هم مایه تبرئه ی از اتهام نیست که آمریکایی ها ایران و سوریه را متهم می کنند... اینها حرفهای بی معنا و مهملی است که تکرار می کنند.

در تمام دوران اخیر که عراق دچار هرج و مرج داخلی حکومت ظالم و ستمگر صدام و اشغال آن توسط آمریکا بوده است مورد توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة اللّه خامنه ای بوده است و ایشان به هر مناسبتی با پیامها و سخنرانیها، راه گشای حل بحرانهای بوجود آمده در عراق بوده اند. به اعتقاد رهبر معظم انقلاب تنها راه نجات مردم عراق از این دوره حساس و سرنوشت ساز «فداکاری براساس اسلام و حرکت به سمت حاکمیت این دین مبین است و اسلام تنها وسیله ای است که ملت عراق با تمسک به آن می تواند به مقاومت بپردازد و خود را نجات دهد. بنابراین آنچه امروز در عراق در حال اتفاق افتادن است این پیش بینی مقام معظم رهبری است که «پیش بینی ما این است که صدام نمی تواند برای مدت زیادی در عراق دوام بیاورد... ادامه حکومت او ممکن نیست و ما امید داریم که یک حکومت اسلامی و حقیقتا مردمی و براساس خواست ملت مظلوم عراق در آن کشور بوجود بیاید.»

8. فلسطین

فلسطین نام سرزمینی است با وسعتی معادل 27000 کیلومتر مربع در خاورمیانه که در شرق دریای مدیترانه قرار دارد. این کشور به لحاظ حلقه اتصال سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا، قلب جهان عرب نام گرفته است.

با هجوم یهودیان مهاجر و توطئه های انگلیس، این سرزمین عملاً از جهان اسلام جدا شد و با تأسیس دولت یهود و رژیم صهیونیستی با نام جعلی اسرائیل در 15 مه 1948، غاصبانه در اختیار یهودی های صهیونیست قرار گرفت.

داستان غم انگیز فلسطین بارها و از جمله در سوّمین کنفرانس بین المللی قدس در تاریخ 25 فروردین 1385 ه . ش از سوی مقام معظم رهبری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. معظم له در فرمایشات خویش در این همایش فرمودند: «اکنون نزدیک به 60 سال از اشغال فلسطین می گذرد و ملت مظلوم فلسطین دورانهای پرمحنتی را با آزمونهای گوناگون گذرانیده اند. از مقاومت های مظلومانه و مأیوسانه آغاز ماجرا و آوارگی و غربت و مشاهده نابودی خانه و کاشانه و قتل عام عزیزان و کسانشان، تا پناه بردن به مجامع بین المللی و روی آوردن به معامله های بی فرجام سیاسی و قمار سراسر باخت مذاکره با اشغالگر و واسطه کردن قدرتهایی که خود مجرم اصلی در بروز و تداوم این محنت بوده اند. محصول این تجارب تاریخی نسل نو و بالنده آن ملت رشید و شجاع را به قله بیداری و آزادگی رسانید و آتشفشان انتفاضه را پدید آورد. در جبهه مقابل نیز مسیری با مراحل متفاوت طی شد: از سبعیت بی رحمانه و عنان گسیخته و نسل کشی ها و ویرانگری ها خشم آلود و تجاوزگری های نظامی به همسایگان و داعیه از نیل تا فرات، تا دست اندازی سیاسی و اقتصادی به منطقه با استفاده از ضعف و خیانت برخی سیاستمداران جهان اسلام و ناگهان با بیداری شیر آرمیده فلسطین و انتفاضه پرخروش ملتی به جان آمده و به پا خواسته.

محصول این فرایند پر ماجرا که در همه حال متکی به پول و زور دو دولت انگلیس و آمریکا و حمایت شرم آور آنان از جنایتکاران صهیونیست بود، امروز تزلزل و تردید و یاس سردمداران رژیم غاصب و مواجهه آنان با موج پرخروش و فزاینده بیداری اسلامی است.»

با زمزمه تشکیل دولت جعلی اسرائیل در فلسطین بین دو جنگ جهانی اول و دوّم، اولین حرکت نظامی علیه صهیونیست ها، توسط شیخ عزالدین قسّام آغاز شد ولی در نهایت با عکس العمل نظامیان انگلیس در فلسطین رو به رو شد که پس از نبرد سخت بین نیروهای قسّام و نظامیان انگلیس، قسّام و یارانش در اوج مظلومیّت بشهادت رسیدند. برخوردهای نظامی بین دولت صهیونیست بعد از اعلام موجودیت توسط ارتشهای آزادیبخش عرب در چهار مرحله در سالهای 1948، 1956، 1967 و 1973 بوقوع پیوست که در تمام این حرکتها، با حمایت آمریکا و انگلیس از رژیم صهیونیستی به نتیجه ای نرسید. سرانجام با تشکیل سازمانهای فلسطینی مانند الفتح برهبری یاسر عرفات که در بیرون از خاک فلسطین علیه صهیونیستها دست به سلاح برده بودند، نتوانستند کاری از پیش ببرند.

بعد از ناکامی عملیاتهای نظامی علیه رژیم غاصب فلسطین، طرحهای صلح و سازش با اسرائیل توسط سران عرب (قرارداد کمپ ـ دیوید، طرح صلح فهد و طرح فاس) مطرح شد که اسراییلها به آنها اعتنایی نکرده و اندک خواسته های سران عرب را جواب منفی دادند. طرحهای صلح دیگری را نظام بین المللی برهبری شوروی سابق و آمریکاییها ارایه دادند که هیچ یک در برگیرنده منافع فلسطینیهای داخل و خارج نبوده است. رهبر معظم انقلاب با رد همه طرحهای سازش با اسراییل فرمودند: «آن کسانی که با صهیونیستها سازش می کنند در جبهه اسراییل هستند، مبارزه برای استنقاذ سرزمین فلسطین، باید معنای حقیقی مبارزه را داشته باشد، مبارزه نقطه مقابل سازش است. در این مسأله سازش، خیانت و مبارزه، وظیفه است. هیچ کس سازش را به حساب مبارزه نگذارد.» رهبری در انتقاد از اولین طرح سازش با رژیم صهیونیستی که در کمپ ـ دیوید توسط سادات به امضاء رسید، فرمودند: «چه شد آن شور و هیجانی که در برابر اسراییل غاصب ابراز می شد؟ و چه شد تعهدی که رؤسای عرب با ملتهای خود درباره مبارزه با اسراییل بستند؟ لعنت خدا و بندگان صالحش بر آن دستی که اولین معاهده سازش با اسراییل را امضاء کرد وزندگی سیاه دنیوی و سرنوشت اخروی خود را با فرعون قرین ساخت، نفرین بندگان صالح و فرشتگان و انبیاء و اولیاء بر آنان که آن راه را ادامه داده اند و می دهند. مخصوصا آنکه امید کاذبی به ملت مظلوم فلسطین داده و آنگاه به بهای سیه روزی آنان عیش ناپایداری برای خود فراهم کرده اند.»

وقتی مسلمانان فلسطین بعد از یک دوره طولانی شاهد شکست راه حلهای نظامی و سیاسی بوده اند، خود وارد عرصه های نبرد شدند. حرکتی که انتفاضه نام گرفت و بیش از 18 سال است که با رشادتها و مجاهدتهای رزمندگان مسلمان فلسطینی می رود که طومار ننگین نظام جعلی اسراییل را برچیند. این حرکت دیگر ریشه در ناسیونالیسم و عربیت ندارد بلکه تنها با شعار دین مقدس اسلام شکل گرفته است. این تجدید نظر در مبارزه با رژیمی که به تعبیر رهبری معظم انقلاب «گستاخ و وحشی و بی اعتنا به قوانین انسانی و مقررات بین المللی است» تنها با الهام از انقلاب اسلامی ایران صورت گرفت. تجربه موفقی که نشان می دهد اسلام توانایی رویارویی با قدرتهای سلطه گر و در رأس آنها آمریکا را خواهد داشت.

دکتر فتحی شقاقی دبیر کل شهید جهاد اسلامی فلسطین از تأثیر انقلاب اسلامی بر بیداری سراسری مسلمانان فلسطینی می گوید: «انقلاب اسلامی ایران تأثیر مهمی بر جنبش های اسلامی در همه جا و از جمله جنبش های اسلامی اراضی اشغالی (فلسطین) داشت. چه این انقلاب آمد تا دلیلی بر امکان پیروزی اسلام بر ظلم و قهر و بر پایی دولت اسلامی دهد. انقلاب اسلامی نمونه ای برای تمام جنبش های اسلامی گردید.» و همو در جایی دیگر می گوید: «هیچ چیز به اندازه انقلاب امام خمینی(ره) نتوانست ملت فلسطین را به هیجان آورد و احساسات آنها را برانگیزد و امید را در دلهایشان زنده کند. با پیروزی انقلاب اسلامی ما به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسراییل نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلامی می توانیم معجزه کنیم و از این رو ملت مجاهدمان در فلسطین، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را به دیده تقدیر می نگرند و امام خمینی را از رهبران جاوید تاریخ اسلام می دانند.»

آنچه که امروز در فلسطین اشغالی می گذرد، جز تحقیر و عجز یک نظام غاصب و سلطه جوی مورد حمایت قدرتهای سلطه گر جهانی به رهبری آمریکا نیست. خروج نیروهای صهیونیستی از نوار غزه و تخریب شهرکهای صهیونیست نشین در این منطقه و پیروزی اسلام گرایان در انتخابات اخیر و تشکیل دولت اسلامی در مناطق مسلمان نشین فلسطین همه و همه با الگوپذیری از انقلاب اسلامی صورت گرفت. امروز حمایت از روند رو به رشد انتفاضه تا محو رژیم صهیونیستی از صفحه روزگار تکلیفی است که جمهوری اسلامی بر خودش فرض می داند. رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة اللّه خامنه ای بارها حمایت خودش را از این مردم مظلوم اعلام داشته اند و فرموده اند: «نظام اسلامی (جمهوری اسلامی ایران) حتّی یک ساعت حکومت غاصب صهیونیستی را برسمیت نخواهد شناخت و همچنان با این غده سرطانی زاییده استعمار مبارزه خواهد کرد.» رهبر انقلاب در همایش سوّمین کنفرانس بین المللی قدس برای دادن اعتماد به رزمندگان فلسطینی فرمودند: «ما در جمهوری اسلامی ایران و یقیناً انبوه مسلمانان و آزادیخواهان در سراسر جهان، در غم و محنت شما خود را شریک می دانیم، شهیدان شما، شهیدان ما، رنج و اندوه شما، رنج و اندوه ما و پیروزی شما پیروزی ماست.» رژیم صهیونیستی بداند امروز هر شهیدی که خونش درجای جای فلسطین به زمین ریخته می شود، فریاد پیروزی مردمی را سر می دهد که سالیان دراز در انتظار آن روز نشسته اند.

آن روز سرانجام با این طرح رهبر معظم انقلاب فرا خواهد رسید. معظم له در یکی از خطبه های نماز جمعه تنها راه حل بحران فلسطین را اینگونه فرمودند که: «هم آمریکا بداند، هم صهیونیست ها بدانند، هم کسانی که حالت دلالی دارند و به شکل دلال عمل می کنند بدانند... مسأله فلسطین فقط یک راه حل دارد، همان چیزی که ما چند سال پیش اعلام کردیم: از فلسطینیهای اصیل ـ چه آنهایی که داخل فلسطین هستند، چه آنهایی که در اردوگاه ها هستند، چه آنهایی که در کشورهای دیگر هستند، چه مسلمان باشند، چه یهودی باشند، چه مسیحی باشند، فرقی نمی کند، فلسطینی باشند ـ نظرخواهی کنند، هر دولتی که آنها خواستند، سرکار بیاید. آن دولت اگر مسلمان باشد، اگر مسیحی باشد، اگر یهودی باشد، اگر مخلوط باشد، چنانچه برخاسته از آراء خود فلسطینی ها باشد مورد قبول است و مسأله فلسطین را حل خواهد کرد. بدون این، مسأله فلسطین حل نخواهد شد.» البته بشرطی که «کسانی که با ملیتهای روس، انگلیس، آمریکایی، آفریقایی، آسیایی و دیگر کشورها (یهودیان مهاجر) در سرزمین های اشغالی جمع شده اند باید فلسطین را ترک کرده و به کشور خود باز گردانده شوند... مسأله فلسطین یک راه حل بیشتر ندارد و آن تشکیل دولتی فلسطینی در تمامی سرزمینهای فلسطینی است.»

9. خلیج فارس

1. وضعیت جغرافیایی

امروزه بر همه جهانیان ثابت است که خلیج فارس از موقعیتی بسیار مهم در جهان برخوردار است. وسعت آن حدود 240000 کیلومتر مربع، طول آن از جزیره هنگام تا دهانه اروندرود 850 کیلومتر و عرض آن بین 300 تا 360 کیلومتر و عمق آن بین یک تا 91 متر در مرکز جنوب غربی آسیا و در نیمکره شمالی و منطقه خاورمیانه واقع شده است.

در بخش شمالی و شمال شرقی خلیج فارس سواحل ایران به طول 1259 کیلومتر و در شمالی ترین آن کشور عراق با 40 کیلومتر و در غرب آن کشور کویت با 60 کیلومتر و در جنوب آن کشور عربستان با 400 کیلومتر و قطر با 56 کیلومتر و امارات با 80 کیلومتر قرار گرفته اند. شرق خلیج فارس هم به تنگه هرمز و دریای عمان ختم می شود.

خلیج فارس با توجه به موقعیت جغرافیایی خود بویژه موقعیت نسبی و منابع زیرزمینی مانند نفت و گاز، قرنهاست که مورد توجه و محل کشمکش میان قدرتهای جهانی و منطقه ای است. در سطح منطقه ای عواملی چون اختلافات سیاسی، اقتصادی و تاریخی و رقابتهای سنتی میان دولتهای ساحلی، وجود تنگه هرمز که آن را به صورت یک آبراه نیمه بسته درآوره و همینطور محروم بودن بعضی از کشورهای حاشیه خلیج فارس از داشتن ساحل مرغوب و گسترده مانند عراق که ادعای تملک کویت و اروند رود را دارد، همه و همه دست به دست هم داده و این منطقه را از نوادر مناطق جهان قرار داده که بر سر تسلط آن درگیری های متعددی بین کشورهای ساحلی صورت پذیرفته است.

آنچه درباره تعرضات بین المللی بر سر این منطقه باید گفت این است که در گذشته این درگیریها بخاطر موقعیت تجاری و ارتباطی آن بوده است ولی امروزه به خاطر ملاحظات اقتصادی، سیاسی و نظامی آن می باشد که از نظر استراتژیکی در خور توجه است که در ذیل به سه مورد آن اشاره می شود.

همجواری آن با مرکزیت انقلاب اسلامی: انقلاب اسلامی ایران یکی از تحولات وسیع و گسترده ای بود که در خاورمیانه و جهان در پایان دهه 1350 ش. / 1970 م. اتفاق افتاد. تحولی که قریب به سه دهه تأثیری فراگیر بر سرزمین های پیرامونی و جهان داشته است. این انقلاب موازنه قدرت را در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه علیه منافع نامشروع استعمارگران غربی به هم زد. طرح سیاست نه شرقی نه غربی، ترتیبات امنیتی و معادلات سیاسی منطقه را به نفع ایران دگرگون کرد. فروپاشی نظامی که در منطقه حافظ منافع غرب و دست رد به سینه بیگانگان در این منطقه، نگرانی شدید غربیان بویژه آمریکا را فراهم کرده است که در شیوه برخورد آنها با مسایل جهانی، توجه به ایران و تحول عظیم آن به خوبی ملاحظه می شود.

مکتب اسلام به صورت نیرویی حرکت آفرین و نجات بخش، جلوه گر شد و توده های میلیونی مسلمانان را در منطقه و جهان مخاطب پیام خود قرار داد. از آن پس خیزشهای مردمی و مکتبی با الهام از انقلاب اسلامی در مرزهای جغرافیایی جهان اسلام آغاز گشت و ایران قلب تپنده این حرکت جهانی شد. کشورهای حاشیه خلیج فارس و خاورمیانه با بافت سنتی و ارتجاعی و وابسته به شرق و غرب از تمامی وسایل برای فشار بر ایران استفاده کرده اند. آمریکا هم با موقعیت بدست آمده، انقلاب اسلامی را به عنوان خطری برای زمامداران کشورهای عربی به حساب آورد و انواع قراردهای نظامی و تسلیحاتی را با کشورهای منطقه خلیج فارس منعقد ساخت.

درباره اهمیت انقلاب اسلامی همین بس که شاه حسین، حاکم سابق اردن درباره آن گفت: «ما اکنون وخیم ترین مرحله را که من تاکنون از جهان دیده ام طی می کنیم. این جنبش از تهران رهبری می شود و مانند یک موج جزر و مدّی است که چه خسارتهایی می تواند در منطقه به بار آورد و منطقه را به خشونت و نا آرامی که در همه جا متداول است بکشاند.»

دومین عامل جغرافیایی در منطقه خلیج فارس، وجود تنگه هرمز است که به طول 187 کیلومتر خلیج فارس را به دریای عمان متصل می کند. این تنگه از طرف شمال به ایران و از طرف جنوب به جزیره مسندم از کشور عمان محدود است. از لحاظ اهمیت این تنگه باید گفت از استراتژیک ترین تنگه های دنیا است تا آنجا که آلبوکرک مهاجم پرتغالی به منطقه خلیج فارس و اقیانوس هند در 1507 م. گفت: «هر دولتی که بر سر تنگه هرمز، باب المندب و کالاکا تسلط داشته باشد بر جهان مسلط خواهد بود.» از طرفی این تنگه دارای مهم ترین خطوط بین المللی حمل نفت می باشد که حدود 75 درصد صادرات نفت کشورهای ساحلی خلیج فارس از آن عبور می کند. به خطر افتادن این آبراه حیاتی به لحاظ امنیتی می تواند تأثیر نامطلوبی بر کشورهای منطقه و دنیا داشته باشد.

یکی دیگر از جهات اهمیت جغرافیایی منطقه وجود جزایر متعدد در آن است. فرورفتگی آب در خشکی اطراف ساحل و آرامش نسبی آب در خلیج فارس و دریای عمان باعث بوجود آمدن حوزه ها و خلیج ها شده است که علاوه بر آن، جزایر مختلف در آن موقعیت خوبی را برای ایجاد بنادر بوجود آورده اند که کشتی های غول پیکر و شناورهای گوناگون می توانند در آن لنگر بگیرند. از جزایر این منطقه می توان استفاده های نظامی، تجاری و اقتصادی نمود. جزایر هرمز، خارک، تنب بزرگ و کوچک، ابوموسی متعلق به ایران، جزایر محرق، تستره وام النساء متعلق به بحرین، جزایر بوبیان و فلکه متعلق به کویت از جزایر مهم این منطقه به حساب می آیند.

کارتر رئیس جمهوری وقت آمریکا در 23 ژانویه 1980 به هنگام اشغال افغانستان توسط شوروی سابق درباره خلیج فارس گفت بگذارید موضع خود را کاملا روشن کنیم. هر گونه کوشش به وسیله هر قدرت خارجی به منظور کنترل درآوردن منطقه خلیج فارس به منزله حمله بر منافع حیاتی ایالات متحده آمریکا محسوب شده و چنین حمله ای با استفاده از وسایل لازم، از جمله نیروهای نظامی دفع خواهد شد.

مقام معظم رهبری به خاطر همین اهمیت استراتژیک و چشم داشتی که قدرتهای سلطه گر به منطقه دارند، فرمودند: «خلیج فارس نقطه مهمی است، دشمنان با چشمهای طمعکار به این نقطه چشم دوخته اند و برای حفظ منافع نامشروع و ناحق خود، از هزاران کیلومتر آن طرف تر، ناوگان ها و نظامیان خود را به این منطقه آورده اند و می آوردند. این تهدیدی علیه ملتها و کشورهای منطقه و بخصوص تهدیدی علیه جمهوری اسلامی است، هوشیار باشید.

2. اهمیت سیاسی

حضور قدرتمندانه ایران در خلیج فارس از یکطرف و ورود قدرتهای جهانی از طرف دیگر در این منطقه به اهمیت سیاسی منطقه خلیج فارس افزوده است. مهم ترین اهمیت سیاسی خلیج فارس به این است که حکومت کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند عربستان، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان به علت مشکل مشروعیت داخلی ناگزیرند که بقاء و حیات خود را با اتکای به قدرتهای خارجی حفظ نمایند و برای همین منظور است که در یک قرن اخیر بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با دعوت از کشورهای استکباری بویژه آمریکا، تلاش کرده اند خود را از فروپاشی حفظ نمایند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی با این نگاه است که فرمودند: «امروز نگاه کنید در خلیج فارس چه خبر است. این دولتهایی که هستند احساس می کنند مرگ حیات شیشه ای زندگیشان در دست آمریکاست. دولت سعودی یک طور، دولت کویت یک طور، آن بقیه یک طور» ایشان در جای دیگر می فرمایند: «هر یک از این دولتهایی که هستند، چشمشان به دهان یکی از قدرتهاست که ببینند چه می خواهند، چه می گویند، چه اراده می کنند، خودشان را طبق آن توجیه نمایند... آمریکا حرفی می زند، اینها به دنبال او، حرفشان را ـ اگر غیر از آن هم باشد ـ تصحیح می کنند، حالا حق چیست؟ مصلحت مردم چیست؟ وجدان چه می خواهد، هیچ مور نظر نیست؟»

طبیعی است که آمریکا برای منافع استکباری خود نه منافع مردمش، منافع کمپانیها، منافع آن دستهای پنهان و مرموزی که نظام آمریکایی را تشکیل و به آن خط می دهند و آن را راه می برند کار می کند و همواره با حضور خود در منطقه به هرج و مرج دامن می زند و سعی درایجاد اختلاف بین کشورهای ساحلی خلیج فارس می کند که نمونه اش را در دامن زدن به اختلاف بین ایران و امارات متحده عربی بر سر جزایر سه گانه ایرانی تنب ها و ابوموسی می توان بوضوح مشاهده کرد.

3. اهمیت اقتصادی

آبراه خلیج فارس از جمله آبراههای مهم و سوق الجیشی دنیاست که از روزگاران گذشته یکی از مراکز تجاری و اقتصادی جهان و خاورمیانه محسوب می شده است. وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در این منطقه حیاتی خود گویای اهمیت اقتصادی آن است. منبع حیاتی که چرخش صنایع غرب مدیون آن است با پیدایش اولین چاههای نفت در این منطقه (مسجد سلیمان) در ایران در سال 1908 م. باعث گردید که اهمیت استراتژیکی خلیج فارس صد چندان شود. این ماده حیاتی سیاه رنگ از تهیه انرژی گرفته تا عامل حرکت همه صنایع و وسایل حمل و نقل و کاربرد آن به عنوان مواد اولیه در تولید بسیاری از کالاهای بنیادی و اساسی در جهان و ابعاد گسترده آن از تولید لاستیک گرفته تا تهیه انواع داروهای شیمیایی، پوشاک، کالاهای صنعتی و حتی مواد غذایی بدان وابسته است. در واقع باید گفت که با پیدایش نفت تحول عظیمی در مسایل نظامی، سیاسی، اقتصادی جهان پیدا شد. به خاطر همین اهمیت است که بعد از پیدایش نفت در این منطقه تاکنون، منطقه شاهد هجوم گسترده سلطه گران بیگانه بوده است.

نفت خلیج فارس برای اولین بار اهمیتش را در به حرکت درآوردن کشتیهای جنگی و تجاری انگلیسی به نمایش گذاشت که نقش اصلی را در پیروزی بر نیروی دریایی آلمان در جنگ جهانی اول بازی کرده است. توجه به اهمیت آن است که بعد از جنگ جهانی دوم شرکتهای نفتی غربی تحت حمایت دولتهای خود امتیازات زیادی را در زمینه اکتشاف و استخراج و صدور و فروش نفت، حق انحصاری لوله کشی، معافیت از پرداخت حقوقی گمرکی و هر گونه عوارض دیگر و بالاخره معافیت از پرداخت حق الامتیاز را بدست آوردند. خلیج فارس حدود 565 میلیارد بشکه ذخیره نفتی دارد که 63% از کل ذخایر 5/896 میلیارد بشکه نفتی شناخته شده در جهان را در خود جای داده است.

بررسی مسایل نفت در منطقه و جهان و مصارف آن توسط کشورهای صنعتی و میزان تقاضای جهانی آن، خود گویای اهمیت آن، چه برای کشورهای مذکور و چه برای کشورهای دارنده آن است. بی جهت نیست که آمریکا و اروپا به نمایندگی از کشورهای صنعتی، خودشان را برای دسترسی آسان به نفت منطقه به آب و آتش می زنند و برای نفوذ در بین کشورهای عربی منطقه به شیوه های مختلف متوسل می شوند.

این واقعیت را می توان در صحبتهای مقام معظم رهبری به راحتی مشاهده کرد، آنجا که می فرمایند: «طرح خلع سلاح خاورمیانه به این معناست که این منطقه نفت خیز و ثروتمند تهیدست و بدون سلاح باشد و قدرتمندان بتوانند بر او یک اثر بگذارند، قیمت نفت را در اختیار خود گرفته و کسی جرأت نکند با اراده خود مانع صدور یک قطره نفت شود.» وی در ادامه با نفی سلطه گری غرب و چپاول ثروتهای منطقه می فرمایند: «این مسأله ای نیست که ملتها آن را بپذیرند و ملت ایران اجازه نخواهد داد که درباره اش تصمیم بگیرند و استکبار نیز در این سیاست خود موفق نخواهد شد.»

4. مسائل نظامی و ترتیبات امنیتی

آنچه که به واقعیت نزدیکتر است، این است که آبراه مهم خلیج فارس برای کشورهای حوزه خلیج فارس نقش حیاتی دارد. لذا نا امنی منطقه قبل از هر چیز دامنگیر ممالک فوق خواهد شد. و لذا قدرتهای بزرگ در طول تاریخ منطقه همواره تلاش کرده اند نا امنی و یا دامن زدن به اختلافات منطقه ای را اینگونه توجیه کنند که برای امنیت منطقه باید خودشان حضور داشته باشند. برای همین منظور خلیج فارس در طول تاریخ شاهد حضور استعمارگرانی چون پرتقال، هلند، انگلیس، فرانسه و در دهه های اخیر آمریکا بوده است.

متعاقب خروج انگلیس از خلیج فارس در سال 1971 م. دیدگاههای گوناگونی در منطقه برای حفظ امنیت آن مطرح بوده است. یک دیدگاه این بوده که کشورهای منطقه امنیت آن را مستقیما بعهده بگیرند که این به سیاست امنیت جمعی معروف شد ولی دیدگاه دیگر که عمدتا از طرف کشورهای غربی بویژه آمریکا مطرح شد این بود که کشورهای منطقه توان حفظ امنیت منطقه را ندارند ولذا آنها باید با حضور خودشان در امنیت منطقه تأثیرگذار باشند. آمریکا به عناوین مختلف در مسائل نظامی منطقه خلیج فارس دخالت جدّی دارد و حتّی با راه انداختن جنگهای منطقه ای که نمونه اش را در حمله عراق به ایران و حمله عراق به کویت شاهد بودیم، از این منطقه صرف نظر نخواهند کرد. آمریکا با ایجاد پایگاههای نظامی در بعضی از کشورهای منطقه، همواره از ایجاد امنیت توسط خودش دفاع کرده است.

جمهوری اسلامی با داشتن بیشترین ساحل آبی در خلیج فارس و با برخورداری از توان نظامی بسیار بالای خود بویژه نیروی دریایی بسیار قوی معتقد است که می تواند در حفظ امنیت منطقه بسیار تأثیر گذار باشد. اساسا به تعبیر مقام معظم رهبری تاریخ نشان داده است که «حضور آمریکا برای کشورهای منطقه خلیج فارس و هر جایی که اینها حضور پیدا می کنند نامیمون و شوم است. اینها به جایی امنیت نمی آورند، اینها اهل مقابله با تجاوز نیستند، خودشان متجاوزند.

رهبری در جایی دیگر حضور آمریکا را نامشروع، و مبارزه با تجاوز و طمعکاریهای این کشور را جهاد فی سبیل اللّه و کشته های این راه یعنی مقابله با آمریکا را شهید نامیدند.

مقام معظم رهبری کشورهایی را که از آمریکا برای ایجاد امنیت در منطقه دعوت می کنند سرزنش کرده و می فرمایند: «(آمریکاییها) می گویند که می خواهند در اینجا (خلیج فارس) بمانند و فلان جا (جزیره بوبیان) را نود و نه ساله اجاره کنند و نظام امنیتی جدیدی در خلیج فارس برقرار نمایند. یکایک آمریکاییها و متحدانش بدانند که ملتهای این منطقه قلم پای متجاوز را خرد خواهند کرد. مگر اجازه می دهند که آمریکا به بهانه حفظ امنیت یک کشور یا یک منطقه خاص به اینجا بیاید و ژاندارم بشود و برای خودش پایگاه درست کند؟ این چه حرفی است؟ هر دولتی که چنین اجازه ای را بدهد، ملت آن کشور آن دولت را از سریر قدرت، پایین خواهند کشید، مگر می گذارند.»

البته طرح ایران برای امنیت خلیج فارس به صورت دست جمعی باید توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت گیرد. این مطلب بارها از سوی مقام معظم رهبری مطرح شد. آنجایی که فرمودند: «سالهاست که ما اعلام کرده ایم آماده هستیم با کشورهای منطقه دور هم بنشینیم و به کمک همدیگر خلیج فارس را امن کنیم، دست متجاوزان را در این منطقه کوتاه نماییم و نگذاریم کسی به حقوق دیگری تجاوز کند.» ایشان در این رابطه می فرمایند: «خلیج فارس متعلق به ملتهای ساکن خلیج فارس است. امنیت خلیج فارس تکلیفی است بر دوش ملتهایی که گرداگرد این منطقه مهم جهانی زندگی می کنند.»

بنابراین در ترتیبات امنیتی خلیج فارس باید گفت که تنها تئوری امنیت جمعی با توجه به شرکت همه کشورهای حوزه خلیج فارس کاری است که می تواند جلوی تجاوزات داخلی و خارجی را گرفته و آرامش را همواره در منطقه خلیج فارس حفظ نماید.

10. افغانستان

افغانستان با داشتن 652225 کیلومتر مربع وسعت در بخش مرکزی آسیا در شرق ایران و شمال پاکستان با جمعیتی بیش از بیست میلیون نفر که حدود 99 درصد آنان مسلمان هستند، قرار دارد. این کشور کاملاً محصور در خشکی است و به همین دلیل، ارتباطی با آبهای بین المللی ندارد و از نظر شکل جغرافیایی برگی شکل و مدور است.

افغانستان به علت قرار گرفتن در حاشیه خاورمیانه و حایل شدن بین شبه قاره هند با آسیای میانه دارای موقعیت خاص جغرافیایی و استراتژیکی است که در طول تاریخ همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده است. اسلام بین سالهای 35 تا 40 هجری قمری وارد افغانستان شد و ورود تشیع را نیز به این سامان در همین تاریخ ذکر کرده اند. اعزام فرماندار از سوی حضرت علی(ع) به منطقه خراسان و رفتار انسانی او با عموم مردم سبب شد که افغانی ها به تشیع علاقه مند شوند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی راجع به آنها می فرمایند: «ملت افغانستان ملت مسلمانی است، شیعه و سنی فرقی نمی کند، شیعه اش هم مسلمان است سنی اش هم مسلمان است، مسلمانان پای بندی هم هستند، یعنی همیشه تمسک شرق عالم اسلام نسبت به اسلام از غرب عالم بیشتر بود.» در جای دیگر می گویند: «افغانستان یک کشور و ملت مسلمان خالص با سوابق دیرین در فرهنگ اسلامی است. ملت افغانستان حق زیادی در اشاعه فرهنگ اسلامی دارد.»

سرزمین افغانستان که جزیی از ولایات ایران به حساب می آمد، در سال 1857 م. / 1273 ه . ق براساس معاهده پاریس رسما از ایران جدا شد و از آن تاریخ عمدتا مورد تاخت و تاز قدرتهای سلطه گری مانند شوروی سابق، انگلیس و امروزه آمریکای غارتگر قرار گرفته است. آمریکاییها که در دوران اشغال این کشور توسط کشور شوروی سابق به کمکهای نظامی و حمایتهای سیاسی مجاهدان افغانی می پرداخت با خروج شوروی سابق از این کشور در 15 فوریه 1989 م. و شکست نظام کمونیسم در این سرزمین و حاکمیت مجاهدان مسلمان بر آن به تشکیل گروه طالبان که در پاکستان تحصیل می کردند اقدام کرد و با گسیل این نیروها به افغانستان در سال 1994 م. منجر به شکست مجاهدان افغانی شد.

طالبان ابتدا مجری سیاستهای آمریکا بودند و مشکلات امنیتی برای ایران اسلامی ایجاد کرده بودند با ورود گروه القاعده به این کشور و ائتلاف با آن، بین این گروه و آمریکا اختلافاتی ایجاد شد و با انفجار ساختمانهای تجاری آمریکا در 11 سپتامبر 2001، آمریکا به این کشور حمله کرد و گروه طالبان را ساقط نمود.

آمریکا بعد از تصرف افغانستان، دولت انتقالی را به رهبری حامد کرزای تشکیل داد که بعد از مدتی با انجام انتخابات سراسری در افغانستان عملاً ساختار سیاسی افغانستان در اختیار مجاهدان افغانی قرار گرفت. با این تحولات ناخواسته و نا امید کننده برای آمریکاییها، نظام استکباری آمریکا دست به کار شد تا از طریق ایجاد ناامنی و ایجاد اختلاف بین گروههای جهادی از یکطرف و تفرقه بین شیعه و سنی از طرف دیگر ماندگاری خویش را در این کشور طولانی کند.

در این زمان حساس که مردم مسلمان افغانستان در حال گذار از یک مرحله ناامنی و نابسامانی های اقتصادی و سیاسی قرار گرفته اند، هدایتهای رهبر معظم انقلاب و تذکرات بموقع به حکومت و مردم این کشور بسیار تعیین کننده است. مقام معظم رهبری حضرت آیة اللّه خامنه ای در مراحل گوناگون زمانی در مقاطع اخیر به تذکرات خیرخوانه به گروههای مسلمان پیروز در افغانستان داشته اند که از آن جمله است «افغانستان تنها با وحدت گروهها و نیروهای اسلامی است که می تواند به پیروزی دست یافته و کار را به انجام رساند.» و در جای دیگر می فرمایند: «ایران را اسلام نجات داد و افغانستان نیز راهی جز تمسک به اسلام ندارد.» ولی امر مسلمین با هشدار به مسلمانان افغانستان به اینکه بعد از بیرون کردن ابرقدرت شرق نباید به دامن ابرقدرت غرب بیفتند، اعلام داشتند: «شما ملت مؤمن و سلحشور افغان در این چند سال طعم تلخ نفوذ و دخالت بیگانگان در کشورتان را چشیده اید و خسارتهای عظیم آن را متحمل شده اید. اکنون جهانخواران و قدرتهای استکباری در صددند با فرصت طلبی از اوضاع به نفع خود استفاده کرده و نفوذ و سلطه خود را بر شما تحمیل کنند. همه بخصوص مسئولان محترم و سران گروهها و احزاب مختلف لازم است با کمال دقت از نفوذ دشمنان اسلام و ایادی استکباری در نظام جدید آن کشور مانع شوند و نگذارند خدای نخواسته به جای ابرقدرت زایل شده شرق و ایادی آن، امریکا بر سرنوشت آن کشور و ملت مظلوم مسلط گردد و خون شهدای راه آزادی به هدر رود. خطبای محترم و نویسندگان و دیگر روشنفکران افغانی این خطر بزرگ را دائماً به ملت خود تذکر دهند و آنان را برای مقابله با ترفندهای پیچیده استکباری آماده سازند.» در این صورت است که هم اسلام می تواند راه گشای مشکلات مردم این سامان باشد و هم دست رد به سینه نامحرمان سلطه گر بویژه آمریکای جنایتکار بزنند.

11. پاکستان

پاکستان همسایه جنوب شرقی ایران است که 803943 کیلومتر مربع، یعنی حدود نصف ایران وسعت دارد. جمعیت پاکستان بالغ بر 126 میلیون نفر است که رتبه هفتم را به لحاظ جمعیتی در جهان داراست. دین رسمی پاکستان، اسلام و حدود 92 درصد مردم آن مسلمان هستند که از این تعداد 25 درصد شیعه می باشند. اکثر جمعیت پاکستان در بخش کشاورزی و دامپروری اشتغال دارند. صنعت در پاکستان به طور عمده وابسته به کشورهای صنعتی بوده و صنعت نساجی از صنایع مهم آن به شمار می آید. علیرغم وجود زمینه های مناسب اقتصادی، پاکستان از وضعیت اقتصادی مطلوب برخوردار نیست.

از زمانهای بسیار دور، پاکستان قسمتی از شبه قاره هند به حساب می آمد. اسلام در سال 15 هجری قمری به این منطقه وارد شد و در زمان خلافت عثمان و حضرت علی(ع) اسلام در شبه قاره هند گسترش چشمگیری یافت. زمانی که استعمار انگلیس در هندوستان حاکم بود مسلمانان سخت مورد بی مهری قرار گرفتند تا جایی که از استخدام در کارهای دولتی محروم شدند. به خاطر همین تحقیرها بوده است که مسلمانان تقاضای تشکیل دولت مستقل را کردند. استقلال هندوستان در سال 1947 م. از انگلیس فرصت مناسبی پیدا شد که مسلمانان دست به تشکیل کشور مستقل به نام پاکستان بزنند که سرانجام در 15 اوت 1947 شبه قاره هند به دو قسمت مسلمان نشین بنام پاکستان و هندونشین بنام هندوستان تقسیم شد.

مناطق مسلمان نشین بعداً به دو کشور پاکستان و بنگلادش تقسیم شد و کشور پاکستان با تدوین قانون اساسی در سال 1951 م. دارای نظام حکومتی جمهوری اسلامی شد و تاکنون نظامیان بر پاکستان حکم می رانند.

پاکستان با کشورهای غربی بویژه آمریکا رابطه بسیار خوبی دارد. دو رویداد پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و وقوع کودتای مارکسیستی در افغانستان در اواخر دهه 1970م در خاورمیانه سبب شد که پاکستان برای آمریکا جایگاه ویژه ای پیدا کند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط حکومت پهلوی به عنوان یکی از مهره های مطمئن آمریکا باعث شد که این کشور، پاکستان را به لحاظ موقعیت ژئوپلتیکی و کثرت جمعیت برای اهداف نامشروع خود برگزیند. حادثه دوّم وقوع کودتای مارکسیستی در 27 آوریل 1978 م. در افغانستان توسط شوروی سابق بود که روسها را یک قدم به آبهای گرم نزدیک کرد. آمریکا برای جلوگیری از نفوذ شوروی سابق پاکستان را به عنوان خط مقدم خود در مقابل شوروی سابق برگزید و از آن زمان پاکستان در اولویت استراتژی آمریکا قرار گرفت. به همین علت بود که آمریکاییها در فرآیند بدست آوردن تسلیحات هسته ای توسط پاکستان در نیمه اول سال 1377 ه . ش چشم پوشی کردند و کمکهای تسلیحاتی و مالی به پاکستان نمودند. علیرغم حضور آمریکا در پاکستان، این کشور با ایران اسلامی رابطه ای بسیار خوب داشته است.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، پاکستان اولین کشوری بود که دولت اسلامی را در ایران به رسمیت شناخت. پاکستان در تحریم اقتصادی غرب علیه ایران شرکت نکرد و در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اعلام بی طرفی کرد. حضور حضرت آیة اللّه خامنه ای رییس جمهوری وقت جمهوری اسلامی ایران به دعوت ضیاء الحق در تاریخ 23 / 10 / 1364 در رأس یک هیئت بلند پایه به پاکستان مورد استقبال بی نظیر حکومت و مردم پاکستان قرار گرفت. مقام معظم رهبری در جمع مردم لاهور طی سخنانی اعلام داشتند: «پیام مردم ایران به شما وحدت و اتحاد و پیام اسلام و قرآن، مبنی بر مقابله و مبارزه با همه سلطه جهانی است. پیام اساسی ما به همه مسلمین جهان در دو جمله نهفته است: «بازگشت به اسلام و تمسک به قرآن و عدم گرایش به سلطه جهانخواران و مقابله با آنها که برای غارت مسلمین همدست شده اند.» در این لحظه مردم با شعار مرگ بر آمریکا سخنان مقام معظم رهبری را تأیید کردند.

ضیاء الحق رییس جمهور وقت پاکستان در ادامه سخنان رهبری معظم انقلاب در سخنانی کوتاه اعلام داشت: «آقای خامنه ای یک روحانی برجسته، مدیر معروف و راهنمای عظیم در عصر حاضر هستند و همه جهان ستایشگر حریت فکرشان می باشد و در پاکستان نیز مردم برای ایشان احترام زیادی قایل هستند. انقلاب اسلامی ایران یکی از رویدادهای بزرگ عصر ماست که تمام عالم اسلام را تحت تأثیر خود قرار داده است و ما از ته دل به آنان خیر مقدم گفته و رهبری این انقلاب را مورد تجلیل و تقدیر قرار می دهیم.»

مهم ترین مشکل ارتباطی بین ایران و پاکستان به غیر از حضور نامشروع آمریکا در این کشور و تحریک پاکستان علیه ایران، بعضی از گروههای وهابی مانند سپاه جهنگوی هستند که همواره تلاش کرده اند ارتباط بین دو کشور را مخدوش بکنند. آمریکا و اسراییل تلاش زیادی می کنند که همکاری ایران و پاکستان را در سطح منطقه و جهانی کاهش دهند. آمریکا بارها آشکارا و پنهان کوشید تا پاکستان رابطه اش را با ایران قطع کند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دوره های مختلف سعی کرده است با آگاهی دادن دو ملت، از ترفند استعمارگران غربی پرده بگشاید و توطئه های آنها را خنثی کند تا از این طریق روابط دو کشور همچنان پایدار و استوار بماند. معظم له در همین رابطه فرمودند: «مسایل پاکستان از مسایل عمومی و اهداف و مسایل اسلامی ما به هیچ وجه جدا نیست. همیشه ارتباط مخصوصی بین دو ملت ایران و ملت پاکستان بوده است. انشاء اللّه روز بروز هم این ارتباط مستحکم تر خواهد شد. در واقع ملت پاکستان و مخلصان از مسلمانان پاکستان ـ مخصوصاً شیعیان ـ برای ملت ما در مسایل انقلاب، یک وزنه و یک پشتوانه بوده اند. از اول انقلاب همین طور بود، باز هم هست و ان شاء اللّه بعد از این هم خواهد بود. در پاکستان دشمنان اسلام نفوذ زیادی دارند. یک پایه و ریشه استعماری از دوران انگلیسها در آن جا هست که بعد هم به آمریکاییها و به بقیه ایادی استکبار منتقل شده است... به نظر ما مبنای کار هم ایجاد تفرقه است. همان شعار تفرقه بینداز، حکومت کن که انگلیسیها از اول ورود به شبه قاره هند طبق آن عمل کردند. ... من اعتقادم این است که ایمان اسلامی مردم پاکستان از بسیاری از مردم کشورهای اسلامی شاید بشود گفت از اکثریت قریب به اتفاق کشورهای اسلامی عمیق تر است.»

بازگو کردن نقشه های شوم توطئه گران غربی بویژه آمریکا در پاکستان توسط ایران یکی از راههایی است که می تواند نقشه های دشمنان اسلام را برملا نماید. پاکستان هم با مهار فرقه گرایان متعصب می تواند آرامش را به کشورش بازگرداند تا از این طریق از نفوذ آمریکایی ها که با شعار ایجاد آرامش در پاکستان به این کشور آمده اند، جلوگیری نماید.

12 ـ کشمیر

کشمیر منطقه ای است کوهستانی با وسعتی بیش از دویست هزار متر مربع و جمعیتی بالغ بر 12 میلیون نفر که 80 درصد آنها مسلمان هستند. این منطقه بعد از جنگ بین هند و پاکستان در سال 1949 م. / 1328 ه . ش. به دو بخش تحت نظارت هند و پاکستان تقسیم شده است. امروز این منطقه به صورت یک عاملی در جهت تسویه حساب هند و پاکستان به شمار می آید که در این میان، خسارات و زیانهای جبران ناپذیری را به مسلمانان آن وارد کرده است. البته سیاستهای استعماری انگلیسی در دوره ای که بر شبه قاره هند حاکم بود را نباید از نظر دور داشت. انگلیسی ها همواره از مسئله دار کردن دنیای اسلام و ایجاد اختلاف مرزی بین آنها بهره های نامشروع برده بودند. حدود نیم میلیون شیعه در کشمیر زندگی می کنند که در وضعیت اقتصادی نامطلوب بسر می برند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة اللّه خامنه ای در پیام به حجاج بیت الله الحرام در 26 / 3 / 1370 راجع به بحران کشمیر فرمودند: «مسأله بعدی وضع مسلمانان کشمیر است، دولت هند با استفاده از اشتغال دنیای اسلام به مسایل حاد ماههای اخیر که موجب غفلت عمومی از وضع آن برادران جدا افتاده و مظلوم شده، حداکثر فشاری را که توانسته بر آن مردم وارد آورده و جان و مال و حتّی بنابر نقل ناموس آنان را مورد تعرض و تاراج قرار داده است. این جانب اکنون درصدد آن نیستم که در ماهیت مسأله کشمیر قضاوتی بکنم و مطلعین می دانند که این، یکی از زخمهای کهنه ای است که انگلیسیهای استعمارگر در هنگام خروج اجباری خود از هند بر پیکره شبه قاره هند وارد کرده و به وسیله آنان از مسلمانان هند بزرگ انتقام گرفتند. سخن ما آن است که دولت هند در برخورد با این مسأله از ابزارهای خشن و نامناسب ا ستفاده کرده و با اطمینان به این که دولتهای بزرگ و سازمانهای مدعی حقوق بشر هیچ دفاع واقعی از مسلمانان نخواهند کرد به روشهای غیر انسانی متوسل شده است.

ملتهای مسلمان باید بدانند که مسلمانان کشمیری از آنان متوقع آن است که از او دفاع کنند و این وظیفه اسلامی و برادران مسلمین است. و دولت هند اگر تصور کند که می توان آن جمع کثیر از مسلمانان را بدون هیچ عکس العمل از سوی مسلمین جهان، برای همیشه تحت فشار نگهداشت بی شک در اشتباه هستند.» البته بعد از این پیام هندیها تا اندازه ای جانب احتیاط را در برخورد با مسلمانان این منطقه در پیش گرفتند.

13 ـ نتیجه و جمعبندی

آنچه که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت مسائل منطقه و سخنان و نظرات رهبری درباره آنها بود. اینکه باید هر فرد ایرانی نسبت به آنچه که در اطراف مرزهای کشورش می گذرد آشنایی و اطلاعات کافی داشته باشد، بسیار ضروری است. جهت این امر مقاله در 12 بند تنظیم شد. وضعیت سیاسی، نظامی و اقتصادی کشورهای همسایه، و مسائل مربوط به خلیج فارس، فلسطین و کشمیر نیز بررسی شد و به نظر حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ذیل هر یک اشاره شد.

در شمال ایران، بحث روسیه، خزر و آسیای میانه مهم ترین موضوعاتی بود که به آنها پرداخته شد و گفتیم که به لحاظ امنیتی، حوادث در کشورهای شمال ایران بویژه در روسیه می تواند پیامدهایی را در داخل ایران بر جای بگذارد و لذا طبیعی است که رهبری نسبت به این حوادث حساسیت خاصی داشته باشند.

در جنوب ایران بحث خلیج فارس است که با توجه به اهمیت استراتژیکی، اقتصادی، سیاسی و نظامی آن قرنهاست که مورد طمع قدرتهای استعماری است و این با پیدایش نفت در این منطقه وارد مرحله نوینی شده است. حضور دو استعمارگر انگلیس و آمریکا همواره عاملی در جهت چپاول و غارت منابع و دامن زدن به اختلافات بین کشورهای ساحلی و ناامن کردن منطقه مهم خلیج فارس بوده است. تمام موارد فوق که با ظهور انقلاب اسلامی بسیار شدیدتر شده بود با رهبریهای مقام معظم رهبری بعد از امام خمینی(ره) تاکنون علیرغم ایجاد خسارتهای مقطعی نتوانسته برای دنیای غرب دستاوردی خاص داشته باشد.

در غرب ایران دو کشور عراق و ترکیه است که در عراق امروز آمریکاییها حضور فیزیکی دارند و در ترکیه هم به عنوان آخرین حلقه ناتو نفوذ زیادی دارند و با توجه به اختلاف بین آمریکا و انقلاب اسلامی، طبیعی است که آمریکاییها همواره درصدد توطئه چینی علیه ایران باشند که این موارد هم تاکنون کارایی چندانی در ایجاد مسایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران نداشته است و این نبوده مگر با هدایتها و موضع گیریهای مقام معظم رهبری.

سرانجام اینکه در شرق ایران، دو کشور پاکستان و افغانستان واقع شده اند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ایجاد روابط در جهت تشکیل امت واحده در سرلوحه سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی قرار گرفت که همواره مورد مخالفت آمریکا و غرب استعمارگر قرار گرفته و آنها تلاش کرده اند نگذارند این روابط رو به رشد و به نفع طرفین تمام بشود. این توطئه ها زمانی بیشتر شد که آمریکا به بهانه سقوط ساختمانهای تجاری اش در نیویورک در 11 سپتامبر 2001 با ساقط کردن گروه طالبان وارد کشور افغانستان شد و عملاً با جمهوری اسلامی از طریق قسمتی از مرزهای شرقی کشور همسایه شده است. در هر حال نگاهی به سخنرانیها، پیامها و نامه های مقام معظم رهبری بویژه در سالهای اخیر، همه نشاندهنده آن است که ایشان با اتکال به خدا توانسته است جلوی توطئه های غربیان بویژه آمریکا را بگیرد.

آخرین بحثی که در این مقاله به آن اشاره شد، بحث کشمیر است که با توطئه انگلیس در زمان خروج از شبه قاره هند به علت داشتن جمعیتی مسلمان به صورت مسئله ای لاینحل بین پاکستان و هندوستان باقی ماند و هندیها هر از چندگاه به کشتار مسلمانان آن دیار اقدام می کنند که با موضع گیریهای رهبری از سال 1370 ه . ش. تا اندازه ای برخورد هندیها با مسلمانان کشمیر محتاطانه تر شده است.

کلمات کلیدی
اسلام  |  رهبری  |  عراق  |  پاکستان  |  ایران  |  انقلاب اسلامی  |  منطقه  |  آمریکا  |  خلیج‌فارس  | 
لینک کوتاه :