×

خواجه نصیر الدین طوسی و گنجینه رصد خانه مراغه


تعداد بازدید : 4310     تاریخ درج : 1390/08/08

10

مقدمه

تاریخ و تمدن ایران سابقه ای بس طولانی دارد و فراز و نشیب های بسیاری به خود دیده است؛ اما هرگز افول نکرده و به خاموشی نگرائیده است. پس از سقوط حاکمیت ساسانی، فرهیختگان این سرزمین فرهنگ ایرانی را با آموزه های اسلامی در هم آمیخته و در شکل گیری تمدن اسلامی ایفای نقش نمودند. این حرکت در عصر عباسی (به ویژه در دوره اول) به جهت وجود و حضور علمای خردمند ایرانی در دستگاه خلافت سرعت و جهش بیشتری به خود گرفت. بی گمان ایرانیان در عصر طلایی اسلامی نقش بسیار بارز و تعیین کننده داشتند. لکن هجوم مغولان جنگجو و چابک سوار ولی عاری از فرهنگ و دانش به این سرزمین ضربه سهمگینی وارد آورد، که تاریخ این وقایع دردناک به ویژه برخورد بسیار نامناسب و نسنجیده آنان با اهل فضل و فن و ادب را در خود ثبت کرده است. اما در همین دوره نیز بزرگانی فرهیخته، شجاعانه و مدبرانه پا به عرصه سیاست و اجتماع نهاده و شمشیر را به خدمت قلم گرفتند و توان علمی ایرانی اسلامی خود را در سطح جهانی به نمایش گذاشتند.

خواجه نصیر و نقش او در این دوره

یکی از این علمای خردمند، خواجه نصیرالدین طوسی، بنیانگذار رصد خانه مراغه است. پرداختن به عظمت علمی – پژوهشی رصد خانه بدون توجه به پیشینة تاریخی و نقش محوری خواجه نصیر کاری ناقص و نا صواب است. تاریخ ایران چند دهه قبل از بنای این رصدخانه، شاهد جولان ترک تازان مغول وقتل و غارتهای آنان و تخریب و نابودی کتابخانه ها و مراکز علمی و کشتار یا فرار علما و دانشمندان از مقابل شمشیرهای این قوم بوده است. با قتل جمع کثیری از دانشمندان و تخلیه و تخریب مراکز علمی یک باره بساط علم و معرفت و حتی امید به زندگی از این دیار رخت بر بست و معدود دانشمندانی که به مناطق غربی جهان اسلام گریختند، دیگر آن آرامش و تمرکز فکری را نداشتند که با خاطری آسوده به امور علمی بپردازند. لذا دوران رشد و شکوفایی علوم به رکود و قهقرا گرائید. با این همه وجود تنی چند از رجال دانشمند ایرانی در شرق جهان اسلام و نفوذ ایشان در دستگاه مغول و ایلخانان موجب شد که اندکی از آب رفته به جویبار دانش و معرفت باز گردد. آنان با غلبه فکری و نفوذ معنوی بر امرای خون آشام مغول توانستند در مقابل این یورش سیل آسا در پاره ای نقاط ایستادگی کنند و از میان این قوم وحشی افرادی دانش دوست و ادب پرور و نیکوکار تربیت نمایند.[1] خواجه نصیر مشهورترین و موثرترین افراد دانشمند این دوره است. اگر تمام قلمرو هنر و علوم و فلسفه را با یکدیگر در نظر بگیریم، بدون شک پس از ابن سینا، بزرگترین چهره، خواجه نصیر است و هیچ کس به اندازه او در زمینه های مختلف در دیگران تاثیرگذار نبوده است.[2]

محمد بن فخرالدین محمد بن حسن مکنی به ابو جعفر، مشهور و معروف به خواجه نصیر در سال 597 هجری قمری در جهرود قم متولد شد و در طوس اقامت گزید. بعد از تحصیلات مقدماتی، فقه و منطق و کلام را در طوس از پدر و دایی خویش آموخت. سپس نزد چند تن از علمای نیشابور به فرا گرفتن علوم ریاضی و حکمت پرداخت و به سال 619 هجری اجازه روایت گرفت.[3] وی در معارف زمان خویش به ویژه حکمت و ریاضی استاد مسلم شد و به استاد البشر ملقب گشت.[4] در جوانی به خدمت اسماعیلیه قهستان رفت و کتاب اخلاق ناصری را برای محتشم قهستان، ناصرالدین عبد الرحیم، که مردی فضل دوست بود نگاشت. سپس به دستور ناصر الدین راهی «قلعه الموت» از قلاع اسماعیلیه شد. چون هولاکوخان عزم تسخیر قلعه های اسماعیلیان را کرد، رکن الدین خور شاه، فرمانروای الموت به صواب دید خواجه تسلیم شود. (سال 654 ه‍( خود وی نیز چاره ای برای جلو گیری از ویرانی کلی سرزمین ایران ندید الا اینکه به عنوان منجم به خدمت هولاکو در آید. بدین ترتیب اعتماد خان مغول را به خود جلب کرد و توانست برخی از کتابخانه ها و مدارس را از نابودی برهاند. ضمنا سرپرستی اوقاف عهد هولاکو به او واگذار شد.[5]

خواجه با تمام عزت و اقتدار و احترام از ملازمان هولاکو و به تعبیری وزیر او بود. پس از هولاکو، اباقاخان نیز وی را گرامی داشت. خواجه گذشته از مسئولیت های سیاسی و اجتماعی و نفوذ کلام بسیار قوی در دربار ایلخانی و پرداختن به شعر و شاعری، به تدریس و تصنیف و تحقیق پرداخته، آثار بسیار متعددی به عربی و فارسی در زمینه اخلاق، کلام، ریاضی، نجوم و علوم طبیعی از خود به یادگار گذاشت که در منابع مختلف به بیش از پنجاه مورد آنها اشاره شده است. وی که شیعه اثنی عشری بود، چندین کتاب در علم کلام شیعه به رشته تحریر درآورده که کتاب تجرید العقاید معروف ترین کتاب از این نوع است. تأثیر وی در جهان اسلام به ویژه در قسمت شرقی آن بسیار عظیم بوده است. ولی در مغرب زمین تنها آثار نجومی و ریاضی او ترجمه شده است که البته همین ها در قرون وسطی و دوره رنسانس تاثیر فراوانی داشته است.[6]

بنای رصدخانه و عظمت آن

مغولان از فضل و معرفت سهم و حظ زیادی نداشتند، لکن به ستاره شناسی و احکام آن علاقه مند بودند. هولاکو وقتی در سال 657 در مراغه ساکن شد ضمن گرامیداشت مقدم خواجه از وی خواست رصد خانه ای در آنجا بنا کند. خواجه با توجه به عظمت کار مورد نظر و عدم وجود امکانات و نیروی انسانی شایسته و فاضل گفت: «بنای رصد خانه و نوشتن زیج تازه، نزدیک به سی سال وقت لازم دارد» ولی هولاکو اصرار ورزید. در نتیجه خواجه این کار را در مدتی کمتر از دوازده سال به انجام رساند.[7] برخی نیز آورده اند که فکر ایجاد رصدخانه از ضمیر منگوقاآن تراوش کرده بود، که خود بدان توفیق نیافت. هولاکو به وصیت او اقدام به چنین کاری کرد چون منگوقاآن از میان سلاطین مغول به حدّت ذهن و ذکاوت امتیاز تمام داشت، چنانکه بعضی از اشکال اقلیدسی را حل می کرد. لذا در صدد برآمد که در وقت اقتدار رصدی بنا نماید. از این رو به موجب فرمان جمال الدین محمد بن طاهربن محمد الزیدی البخاری بدان مهم مشغول گشت. اما بعضی از اعمال بر وی مشتبه شده و تحقق این مسأله به تأخیر و تعویق افتاد... این شد که در وقت وداع به برادرش گفت که چون قلاع ملاحده را فتح کنی، خواجه نصیر طوسی را بدین کار بگمار. چون فتح قلاع اسماعیلیه میسر گشت و خواجه به خدمت پیوست، ایلخان مفارقت او را جایز ندانست و فرمان داد که در موقع مناسب به امر رصد اشتغال نماید. و خواجه مراغه را برای این کار اختیار نمود.»[8] قول دیگر آن است که: «خواجه چون علاقه و اراده مغولان را بر مقوله ستاره شناسی و ر صد انجم ملاحظه کرد، فرصت را غنیمت شمرد و در خواست اجازت نمود تا بدان کار بپردازد و زیجی استنباط کند تا بهره ها از آن گرفته شود. خان مغول پیشنهاد او را موافق مزاج خود یافت و اذن صادر کرد و همه امکانات را برای وی فراهم ساخت».

خواجه چون در راس اوقاف ایلخانی قرار داشت، یک دهم اوقاف را جهت تامین هزینه های رصدخانه قرار داد و بنیه مالی مستمر و قوی بر آن فراهم آورد. به علاوه مبلغ بیست هزار دینار آن روزگار را جهت تعمیر و تهیه اسباب و آلات خرج کرد.[9] از جهت تامین نیروی انسانی متخصص و متبحر نیز برای خواجه فرصت مناسبی پیش آمد؛ زیرا اولا محل و موقعیت مناسبی برای دانشمندان و فرهیختگان قلمرو اسلامی جهت تحقیق و پژوهش های علمی فراهم شد. ثانیا پس از چند دهه امنیت لازم توام با اکرام و احترام برای علما و خردورزان اسلامی با جلب نظر خان مغول ایجاد شد. لذا خواجه با حمایت و فرمان هولاکو حدود صد و بیست تن از علمای علم نجوم را از اقصی نقاط مختلف به مراغه دعوت کرد و ضمن اکرام و احترام فراوان آنان را در مساکن مجلل منزل داد.[10]

صدر الدین علی فرزند فاضل خواجه متولی امور رصد خانه و ریاست عالیه آن البته با مدیریت و نظارت شخص خواجه بود. خواجه علاوه بر تامین و تکمیل هیات علمی لازم چند کار مهم دیگر نیز کرد.

الف) به دستور هولاکو همه آلات رصد لازم را که در بغداد و نقاط دیگر مغولان به غارت گرفته بودند، در مراغه در اختیار خواجه قرار دادند.[11]

ب) آلات رصد و دستگاههای نجومی جدیدی به همت خواجه و دستیارانش اختراع گردید و مورد استفاده قرار گرفت. ساخت این گونه آلات نجومی در این مرکز به اوج خود رسید.[12]

ج) کتابخانه ای بزرگ در شهر مراغه و محل رصد خانه تاسیس کرد و کتب معتبر علمی را در زمینه نجوم، ریاضی و... از اقصی نقاط شناسایی و تهیه کرد و در اختیار کتاب دوستان و منجمان قرار داد. تعداد کتب این کتابخانه را بالغ بر چهار صد هزار جلد نوشته اند که تا آن تاریخ در هیچ یک از کتابخانه های جهان اسلام رقمی به این عظمت دیده نشده بود.

د) منجمان و محققان شاغل در رصدخانه را مورد احترام و اکرام و در شرایط مناسب رفاهی قرار داد و برای طلبه دانش کمک هزینه تحصیلی مقرر نمود.[13]

با این وصف رصدخانه مراغه نه تنها به عنوان یک مرکز بزرگ علمی نجومی بلکه به صورت یک سازمان و موسسه علمی مجهز، که در آن کلیه شاخه های علوم آن روز تدریس می شد، شهرت یافت.[14] این مرکز دانشگاهی بود که پس از جندی شاپور و مدارس نظامیه و مستنصریه از بزرگترین مراکز علمی اسلامی به شمار می رفت. قبل از آن رصدخانه حاکمی مصر (مربوط به قرن پنجم) تا دیر زمانی یگانه مرجع علمای هیات بود؛ ولی همین که خواجه نصیر رصدخانه تازه ای بنا کرد، رصدخانه حاکمی از اعتبار افتاد؛ زیرا رصدخانه مراغه از هر جهت کامل تر بود و پول زیادی برای تکمیل آن مصرف شد.[15] به تعبیر دیگر می توان آن را نخستین رصدخانه نجومی به معنای کامل دانست.[16]

مهمترین نتیجه و کار تحقیقی این رصدخانه زیجی است به نام زیج ایلخانی که بعد از رصد ستارگان و اجرام آسمانی توسط منجمان و محققان و به ریاست خواجه تنظیم شد. این زیج در اصل به زبان فارسی است که بعدها به زبان های دیگر ترجمه شد. این اثر علمی نه تنها در تحول و تکامل علم نجوم موثر واقع شد، بلکه برای نسل های بعدی نیز راهنمای خوبی به حساب آمد. این زیج شامل چهار قسمت به شرح ذیل است. الف) در تواریخ؛ ب) در سیر کواکب و مواضع و طول و عرض آنها؛ ج) در اوقات؛ د) در باقی اعمال نجوم.[17]

جداول نجومی خواجه نصیر در جهان اسلام، غرب و شرق بودایی مشهور شد. این جداول همگی ایرانی[18] و در توجه دانشمندان غرب به علم نجوم و تحول در هیات نجوم از منظومه بطلمیوسی به منظومه کپرنیکی و کپلری سخت مورد عنایت و محل مراجعه بودند. تا دوره رنسانس یکی از بهترین راهنمای ارصادات رصدخانه های اروپا، زیج یا جداول نجومی رصدخانه مراغه بود. رصدخانه سمرقند در قرن نهم هجری به تقلید از رصدخانه مراغه به وجود آمد. حتی رصدخانه های بزرگ مغرب زمین همچون رصدخانه های تیکو براهه و کپلر تحت تاثیر رصدخانه مراغه بوده اند.[19] تا دوره ایلخانان ظاهراً هیچ کس طرحی که قادر باشد در دقت و صحت با طرح بطلمیوس رقابت نماید و در عین حال دارای تنها حرکات مستدیر متحدالمرکز باشد، ارائه نکرد. اما این تحول را خواجه نصیر آغاز نمود و به کمک همکارانش در رصدخانه مراغه به انجام رسانید. در عظمت کار خواجه و گنجینه عظیم رصدخانه مراغه همان بس که برخی منابع (تالیف صاحب نظران غیر ایرانی و غیر مسلمان) از آن تعبیر به مکتب نجومی مراغه کرده اند.[20]

دوره فعالیت این مرکز را حداقل تا عصر سلطنت سلطان محمد خدابنده (قرن هشتم هجری) می دانند. قدیمی ترین طرح از این محل مربوط به کروکی مختصری است که در سال 1883 میلادی هوتوم شیندلر آلمانی آن را ترسیم کرد. این طرح تنها وضع ناهمواری های سطح تپه را نمایان می کرد و اطلاع دیگری به دست نمی داد. اولین کاوش ها به سرپرستی دکتر پرویز ورجاوند استاد باستان شناسی دانشگاه تهران از سال 1351 هجری شمسی شروع شد. این مرکز بزرگ علمی و ارصادی متأسفانه به کلی ویران شده و مدت مدیدی تنها نامی از آن بر سر زبان ها بود. خوشبختانه سازمان میراث فرهنگی و دیگر سازمان های مسئول اخیراً گام هایی را برای احیا و معرفی این بنای عظیم برداشته اند که ضمن تقدیر و امتنان امیدواریم شاهد نتایج خوب این حرکت برای شهرستان مراغه و فرهنگ غنی اسلامی ایرانی خود باشیم.

سوتیترها

اگر تمام قلمرو هنر و علوم و فلسفه را با یکدیگر در نظر بگیریم، بدون شک پس از ابن سینا، بزرگترین چهره، خواجه نصیر است و هیچ کس به اندازه او در زمینه های مختلف در دیگران تاثیرگذار نبوده است.

تا دوره رنسانس یکی از بهترین راهنمای ارصادات رصدخانه های اروپا، زیج یا جداول نجومی رصدخانه مراغه بود. رصدخانه سمرقند در قرن نهم هجری به تقلید از رصدخانه مراغه به وجود آمد. حتی رصدخانه های بزرگ مغرب زمین همچون رصدخانه های تیکو براهه و کپلر تحت تاثیر رصدخانه مراغه بوده اند.

پی نوشتها:

*. کارشناس ارشد تاریخ وتمدن ملل اسلامی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران.

[1] . تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، غنیمه عبدالرحیم، ترجمه کسائی نور الله، ص 30 (انتشارات یزدان)

[2] . علم و تمدن در اسلام، سید حسین نصر، ترجمه احمد آرام، ص 49 (انتشارات خوارزمی)

[3] . تاریخ آموزش و پرورش در ایران و اسلام، علی محمد الماسی، ص 351 (نشر دانش امروز)

[4] . معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ج 10 ص 148 (موسسه فرهنگی آرایه)

[5] . علم و تمدن در اسلام، ص 50

[6] . معارف و معاریف، ج 10، ص 149 ؛ علم و تمدن در اسلام، ص50.

[7] . سیر فرهنگ در ایران، ناصرالدین شاه حسینی، ص291 (دانشگاه بین المللی امام خمینی).

[8] . تاریخ روضه الصفا، میر خواند، تحقیق جمشید کیانفر، ج 8 ص 4046 (انتشارات اساطیر)

[9] . مراغه، افرازه رود، یونس مروارید، ص 317 (انتشارات حلمی).

[10] . تاریخ ایران، پژوهش دانشگاه کمبریج، ترجمه حسن انوشه، ج 5 ص 634 (انتشارات امیر کبیر)

[11] . سیر فرهنگ در ایران، ص292

[12] . نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب، ذکرالله محمدی ص 284 (انتشارات دانشگاه بین المللی امام خمینی)

[13] . تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ص 31

[14] . تاریخ آموزش و پرورش در اسلام و ایران، دکتر وکیلیان، ص 81 (انتشارات پیام نور)

[15] . تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر کلام، ص 616 (انتشارات امیر کبیر)

[16] . تاریخ ایران کمبریج، ج 5 ص 634

[17] . مراغه، افرازه رود، ص 315 (پاورقی)

[18] . تاریخ سرچشمه های اسلامی آموزش و پرورش غرب، مهدی نخستین، ترجمه عبدالله ظهیری، ص178 (انتشارات آستان قدس رضوی)

[19] . نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب، ص 289.

[20] . مراغه، افرازه رود، ص 318

کلمات کلیدی
اسلام  |  رصد  |  رصدخانه  |  مراغه  |  رصدخانه مراغه  |  گنجینه رصد خانه مراغه  |  خانه مراغه  |  رصد خانه  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : مجید تاریخ : 1390/07/04

خوب اسست.خیلی متشکرم