گوهر ناب  /  داستان ها و حکایات  /  حکایات پندآموز

راز دل

پانصد دینار سهم امام بدهکار بوده و از این جهت دلتنگ شده بودم. با خود گفتم: چند باب دکان دارم آنها را به پانصد و سی دینار می فروشم و پانصد دینار آن را به امام زمان علیه السّلام تسلیم می کنم. به خدا قسم! در این مورد با کسی سخنی نگفتم و حرفی نزدم.

منبع : داستانهایی از امام زمان(علیه السلام)، ص 58 تعداد بازدید : 1223     تاریخ درج : 1396/07/27    

محمّد بن هارون همدانی می گوید:

پانصد دینار سهم امام بدهکار بوده و از این جهت دلتنگ شده بودم. با خود گفتم: چند باب دکان دارم آنها را به پانصد و سی دینار می فروشم و پانصد دینار آن را به امام زمان علیه السّلام تسلیم می کنم. به خدا قسم! در این مورد با کسی سخنی نگفتم و حرفی نزدم.

امام علیه السّلام به محمّد بن جعفر نوشته بودند: دکانها را از محمّد بن هارون به عوض پانصد دیناری که به ما بدهکار است تحویل بگیر![1]

پی نوشت:

[1] خرایج ج 1، ص 272

کلمات کلیدی
راز  |  محمد بن هارون  |  امام زمان (ع)  |  سهم امام  | 
لینک کوتاه :