گوهر ناب  /  داستان ها و حکایات  /  حکایات پندآموز

احسان و انفاق یک بانوی با ایمان

زنی خدمت پیغمبر آمد و گریه زیادی کرد و گفت: «یا رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله! این آیه سخت مرا ترسانید و ناراحت کرد، چکنم که این درهای جهنّم به روی من بسته گردد؟ خودت فرمودی. صدقه سپری است نگهدارنده از آتش. یا رسول اللّه! از دارایی دنیا هفت کنیز خریده ام و دیگر هیچ ندارم (یعنی داراییش را داده این هفت کنیز را خریده است) من برای بسته شدن هر دری، کنیزی را در راه خدا آزاد می کنم. یا رسول اللّه! شما اطمینانی به من بدهید تا آتش جهنّم مرا نسوزاند».

منبع : کتاب ایمان تعداد بازدید : 296     تاریخ درج : 1396/07/17    

زنی از مجلّله های مدینه منوّره، برای نماز عشا به مسجد النبی پشت سر پیغمبر حاضر شد.

پیغمبر این آیه را در نماز خواند:

[وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ* لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ]

«به درستی که جهنّم وعدگاه اینان است (هرکس با کفر مرد، جهنّم جای اوست) و هفت در و هفت طبقه دارد. برای هر طایفه ای دری از درهای جهنّم است».[1]

زن ایمان دارد. خدمت پیغمبر آمد و گریه زیادی کرد و گفت: «یا رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله! این آیه سخت مرا ترسانید و ناراحت کرد، چکنم که این درهای جهنّم به روی من بسته گردد؟ خودت فرمودی. صدقه سپری است نگهدارنده از آتش.[2] یا رسول اللّه! از دارایی دنیا هفت کنیز خریده ام و دیگر هیچ ندارم (یعنی داراییش را داده این هفت کنیز را خریده است) من برای بسته شدن هر دری، کنیزی را در راه خدا آزاد می کنم. یا رسول اللّه! شما اطمینانی به من بدهید تا آتش جهنّم مرا نسوزاند».

در دل، ترس از همه چیز است جز ترس از عذاب خدا. اگر ایمان در دل جا کرده بود، با ارتکاب گناه، دلهره ها می آمد. یک دروغی، او را آتش می زد و از او خوابش را می گرفت.

پی نوشت ها:

[1] حجر، 43- 44.

[2] الصدقة جنة من النار( وسائل الشیعه: 9/ 372).

کلمات کلیدی
احسان و نیکوکاری  |  خوف از خدا  |  پیامبر صلی الله علیه و آله  | 
لینک کوتاه :