گنجینه معارف

نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد

در جواب از این اشکال بعضی (2) از علماء گفته اند: "اصلا کلمه"صلوة"در آیه شریفه به معنای نماز نیست، بلکه به معنای دعا است، و مراد از دعا هم دعوت به سوی امر خدااست، و معنای آیه این است که: ای پیغمبر من، بر دعوت به سوی امر خدا پایداری کن، که اگر چنین کنی این دعوت مردم را از فحشاء و منکرات بازمی دارد". پس حق در جواب همان است که گفتیم بازداری از گناه اثر طبیعی نماز است، چون نماز توجه خاصی است از بنده به سوی خدای سبحان، لیکن این اثر تنها به مقدار اقتضاءاست، نه علیت تامه، تا تخلف نپذیرد، و نمازگزار دیگر نتواند گناه کند، نه، بلکه اثرش به مقدار اقتضاء است، یعنی اگر مانع و یا مزاحمی در بین نباشد اثر خود را می بخشد، و نمازگزاررا از فحشاء بازمی دارد، ولی اگر مانعی و یا مزاحمی جلو اثر آن را گرفت، دیگر اثر نمی کند، و در نتیجه نمازگزار آن کاری که انتظارش را از او ندارند می کند، خلاصه یاد خدا، و موانعی که از اثر او جلو می گیرند، مانند دو کفه ترازو هستند، هر وقت کفه یاد خدا چربید، نمازگزارگناه نمی کند، و هر جا کفه آن موانع چربید کفه یاد خدا ضعیف می شود، و نمازگزار ازحقیقت یاد خدا منصرف می گردد، و گناه را مرتکب می شود. معنای"ذکر"و مقصود از اینکه در باره نماز فرمود: "و لذکر الله اکبر"و وجوه مختلفی که در معنای این جمله گفته شده است نمازگزار را با حال کسی مقایسه کنی که در نمازش اهتمام بیشتری دارد، خواهی دید که دومی از گناهان بیشتری پروا دارد، و به همین قیاس هر چه نماز کاملتر باشد، خودداری ازفحشاء و منکرات بیشتر خواهد بود.

چکیده ماشینی


منبع : المیزان جلد شانزدهم , طباطبائی ، سید محمد حسین , 198 , 213 , , تعداد بازدید : 20538     تاریخ درج : 1385/04/27    

اتل ما اوحی الیک من الکتاب و اقم الصلاة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر و الله یعلم ما تصنعون

ترجمه آیات

آنچه از کتاب به تو وحی شده بخوان و نماز به پادار که نماز از فحشاء و منکرات جلوگیری می کند وذکر خدا بزرگتر است و خدا می داند که چه می سازید.

نمازاز فحشاء و منکر بازمی دارد.

و سیاق آیات شاهد بر این است که: مراد از این بازداری، بازداری طبیعت نماز ازفحشاء و منکر است، البته بازداری آن به نحو اقتضاء است نه علیت تامه، که هر کس نماز خواند، دیگر نتواند گناه کند.

خواهی گفت چطور نماز از فحشاء و منکرات نهی می کند؟در جواب می گوییم این عمل مخصوصا که بنده خدا آن را در هر روز پنج بار به جا بیاورد، و همه عمر ادامه دهد، ومخصوصا اگر آن را همه روزه در جامعه ای صالح به جا بیاورد، و افراد آن جامعه نیز مانند اوهمه روزه به جا بیاورند، و مثل او نسبت به آن اهتمام بورزند، طبعا با گناهان کبیره سازش ندارد.

آری توجه به خدا از در بندگی، آنهم در چنین محیط و از چنین افراد، طبیعتا بایدانسان را از هر معصیتی کبیره و هر عملی که ذوق دینی آن را شنیع می داند، از قبیل قتل نفس، تجاوز به جانها و به مال ایتام، زنا، و لواط، باز بدارد، بلکه نه تنها از ارتکاب آنها، بلکه حتی از تلقین آن نیز جلوگیری کند.

برای اینکه نماز مشتمل است بر ذکر خدا، و این ذکر، اولا ایمان به وحدانیت خدای تعالی، و رسالت و جزای روز قیامت را به نمازگزار تلقین می کند، و به او می گوید که خدای خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده و از او استعانت بنما، و درخواست کن که تو رابه سوی صراط مستقیم هدایت نموده، و از ضلالت و غضبش به او پناه ببر.

و ثانیا او را وادار می کند بر اینکه با روح و بدن خود متوجه ساحت عظمت و کبریایی خدا شده، پروردگار خود را با حمد و ثنا و تسبیح و تکبیر یاد آورد، و در آخر بر خود و هم مسلکان خود و بر همه بندگان صالح سلام بفرستد.

علاوه بر این او را وادار می کند به اینکه از حدث(که نوعی آلودگی روحی است)، و

صفحه : 199

از خبث یعنی آلودگی بدن و جامه، خود را پاک کند، و نیز از اینکه لباس و مکان نمازش غصبی باشد، بپرهیزد، و رو به سوی خانه پروردگارش بایستد.

پس اگر انسان مدتی کوتاه بر نماز خود پایداری کند، و در انجام آن تا حدی نیت صادق داشته باشد، این ادامه در مدت کوتاه به طور مسلم باعث می شود که ملکه پرهیز ازفحشاء و منکر در او پیدا شود، به طوری که اگر فرضا آدمی شخصی را موکل بر خود کند، که دائما ناظر بر احوالش باشد، و او را آنچنان تربیت کند که این ملکه در او پیدا شود و به زیورادب عبودیت آراسته گردد، قطعا تربیت او مؤثرتر از تربیت نماز نیست، و به بیش از آنچه که نماز او را دستور می دهد دستور نخواهد داد، و به بیش از آن مقدار که نماز به ریاضت وادارش می کند وادار نخواهد کرد.

بر این آیه اشکال کرده اند که: " (1) این آیه می فرماید نماز از فحشاء و منکرات نهی می کند، و حال آنکه ما بسیاری از نمازگزاران را می بینیم که از ارتکاب گناهان بزرگ پروایی ندارند، چرا نماز آنان از فحشاء و منکرات بازشان نمی دارد؟".

در جواب از این اشکال بعضی (2) از علماء گفته اند: "اصلا کلمه"صلوة"در آیه شریفه به معنای نماز نیست، بلکه به معنای دعا است، و مراد از دعا هم دعوت به سوی امر خدااست، و معنای آیه این است که: ای پیغمبر من، بر دعوت به سوی امر خدا پایداری کن، که اگر چنین کنی این دعوت مردم را از فحشاء و منکرات بازمی دارد".لیکن این جواب اشکال دارد، برای اینکه در حقیقت برای رفع اشکال و فرار از آن، آیه را از ظاهرش برگردانیده.

بعضی (3) دیگر گفته اند: "کلمه"صلوة"در آیه شریفه در معنای نکره است، و معنای آیه این است که یک قسم از نمازها باعث می شود که نمازگزار از فحشاء و منکرات اجتناب بورزد، و درست هم هست، پس مراد همه نمازها نیست، تا آن اشکال وارد شود".

بعضی (4) دیگر گفته اند: "نماز مادام که نمازگزار مشغول آن است این اثر را دارد، یعنی شخص نمازگزار مادام که مشغول نماز است کارهای زشت نمی کند، چون همین اشتغال به نماز او را از کارهای دیگر بازمی دارد".

بعضی (5) دیگر گفته اند: "آیه به همان ظاهری که دارد معنایی دارد که آن اشکال

............................................ (1)روح المعانی، ج 20، ص 163. (2 و 3)روح المعانی، ج 20، ص 164. (4 و 5)روح المعانی، ج 20، ص 163.

صفحه : 200

متوجهش نمی شود، و آن این است که: نماز مانند یک انسانی که دیگری را از فحشاء ومنکرات نهی می کند، به شخص نمازگزار می گوید: زنا مکن، ربا مخور، دروغ مگو، و...ولیکن همان طور که در آن انسان لازمه نهی این نیست که شنونده گوش هم بدهد، و از گفته اومنتهی هم بشود، در نماز نیز چنین است، یعنی نماز مرتب به نمازگزار می گوید که چنین وچنان مکن، و لیکن لازمه این نهی این نیست که نمازگزار منتهی هم بشود، و از آن کارهادست بردارد.مگر نهی نماز از نهی خدا مهم تر و مؤثرتر است، خدای تعالی در آیه شریفه"ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر" (1) ، به عدل واحسان و صله رحم امر می کند، و از فحشاء و منکر نهی می فرماید، و مع ذلک مردم همچنان نافرمانی اش می کنند، و نهی او باعث انتهای مردم نمی شود، نهی نماز هم مثل آن، پس اشکالی که بر آیه شده ناشی از این توهم است که نهی همواره مستلزم انتهاء است، و این توهمی است باطل".

از بعضی (2) از مفسرین نقل شده که در پاسخ از این اشکال گفته اند: "نماز را برای این می خوانند که به یاد خدا بیفتند، همچنان که خود خدای تعالی هم فرموده: "اقم الصلوة لذکری - نماز را برای یاد من به پا دار"، و کسی که به یاد خدا باشد، مسلما از اعمالی که خوشایند خدا نیست پرهیز می کند، و آن اشخاصی که در اشکال مورد نظرند، اشخاصی هستندکه اگر نماز نخوانند گناه بیشتر می کنند، و نماز در آنها این مقدار اثر گذاشته که منکرات راکمتر مرتکب شوند".

لیکن خواننده عزیز توجه دارد که هیچ یک از این جوابها با سیاق حکم، و تعلیلی که در آیه شریفه آمده نمی سازد، برای اینکه آنچه از سیاق برمی آید این است که: اگر دستورداده اند به اینکه مردم نماز بخوانند، برای این است که نماز آنان را از فسق و فجور بازمی دارد، و این تعلیل می فهماند که نماز عملی است عبودی، که به جا آوردنش صفتی در روح آدمی پدید می آورد که آن صفت به اصطلاح معروف، پلیسی است غیبی، و صاحبش را از فحشاء ومنکرات بازمی دارد، و در نتیجه جان و دلش را از قذارت گناهان و آلودگی هایی که از اعمال زشت پیدا می شود، پاک می نماید.

پس معلوم می شود مقصود از نماز رسیدن به آن صفت است، یعنی صفت بازداری از

............................................ (1)بدرستی که خداوند امر می کند به عدل و نیکویی کردن و به عطا کردن به نزدیکان، و نهی می کند از کار زشت و ناپسند.سوره نحل، آیه 90. (2)روح المعانی، ج 20، ص 163.

صفحه : 201

گناه، چیزی که هست در جواب از آن اشکال می گوییم: پیدایش این صفت اثر طبیعی نمازهست، و لیکن به نحو اقتضاء، نه به نحو علیت، پس اینکه در جواب دومی گفتند در بعضی افراداثر دارد صحیح نیست، بلکه در همه اثر دارد، و لیکن به نحو اقتضاء و نیز اینکه در جواب سوم گفتند اثرش تا وقتی است که انسان مشغول نماز است، صحیح نیست، بلکه اثرش در همه احوال است اما به نحو اقتضاء و اینکه در جواب چهارم گفتند: نهی مستلزم انتهاء نیست وگویا در آیه شریفه فرموده نماز بخوان تا نهی نماز را بشنوی صحیح نیست، بلکه نهی مستلزم انتهاء هست چیزی که هست گفتیم به نحو اقتضاء و اینکه در جواب پنجم گفتند نماز یاد خدااست و یاد خدا انسان را از فحشاء بازمی دارد باز درست نیست، برای اینکه اشکال برگناهکاری نمازگزار است، چه یاد خدا باشد و چه نباشد.

پس حق در جواب همان است که گفتیم بازداری از گناه اثر طبیعی نماز است، چون نماز توجه خاصی است از بنده به سوی خدای سبحان، لیکن این اثر تنها به مقدار اقتضاءاست، نه علیت تامه، تا تخلف نپذیرد، و نمازگزار دیگر نتواند گناه کند، نه، بلکه اثرش به مقدار اقتضاء است، یعنی اگر مانع و یا مزاحمی در بین نباشد اثر خود را می بخشد، و نمازگزاررا از فحشاء بازمی دارد، ولی اگر مانعی و یا مزاحمی جلو اثر آن را گرفت، دیگر اثر نمی کند، و در نتیجه نمازگزار آن کاری که انتظارش را از او ندارند می کند، خلاصه یاد خدا، و موانعی که از اثر او جلو می گیرند، مانند دو کفه ترازو هستند، هر وقت کفه یاد خدا چربید، نمازگزارگناه نمی کند، و هر جا کفه آن موانع چربید کفه یاد خدا ضعیف می شود، و نمازگزار ازحقیقت یاد خدا منصرف می گردد، و گناه را مرتکب می شود.

و اگر خواننده عزیز بخواهد این معنا را لمس کند، باید حال بعضی از افراد که نام مسلمان دارند، و در عین حال نماز نمی خوانند، در نظر بگیرد، که اگر رفتار آنها را زیر نظر قراردهد، می بیند که به خاطر نخواندن نماز، روزه را هم می خورد، و حج هم نمی رود و زکات هم نمی دهد، و بالاخره سایر واجبات را هم ترک می کند، و هیچ فرقی بین پاک و نجس، وحلال و حرام نمی گذارد، و خلاصه در راه زندگی همچنان پیش می رود، هر چه پیش آیدخوش آید، و هیچ چیزی را در راه خود مانع پیشرفت خود نمی بیند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ، و نه هیچ چیز دیگر.

آن وقت اگر حال چنین شخصی را با حال کسی مقایسه کنی که نماز می خواند، ودر نمازش به حداقل آن یعنی آن مقداری که تکلیف از گردنش ساقط شود اکتفاء می کند، خواهی دید که او از بسیاری از کارها که بی نماز از آن پروا نداشت پروا دارد، و اگر حال این

صفحه : 202

معنای"ذکر"و مقصود از اینکه در باره نماز فرمود: "و لذکر الله اکبر"و وجوه مختلفی که در معنای این جمله گفته شده است نمازگزار را با حال کسی مقایسه کنی که در نمازش اهتمام بیشتری دارد، خواهی دید که دومی از گناهان بیشتری پروا دارد، و به همین قیاس هر چه نماز کاملتر باشد، خودداری ازفحشاء و منکرات بیشتر خواهد بود.

"و لذکر الله اکبر" - راغب در مفردات می گوید: کلمه"ذکر"گاهی در معنای"یاد، خاطر"به کار برده می شود، مثلا می گویند" ا فی ذکرک - آیا به یاد داری و آیا به خاطر داری".و این یاد و خاطر هیئتی است در نفس، که با داشتن آن انسان می تواند آنچه ازمعلومات کسب کرده حفظ کند، و از دست ندهد، مانند حافظه، با این تفاوت که حفظ را درجایی به کار می برند که مطلبی را در حافظه خود داشته باشد، هر چند که الآن حاضر و پیش رویش نباشد، به خلاف ذکر که در جایی به کار می رود که علاوه بر اینکه مطلب در صندوق حافظه اش هست، در نظرش حاضر هم باشد.

و گاهی کلمه ذکر را در حضور قلب و یا حضور در زبان استعمال می کنند، مثلامی گویند: ذکر خدا دو نوع است، یکی ذکر به زبان، و یکی هم ذکر به قلب، یعنی حضور درقلب، و به همین جهت است که گفته اند: ذکر دو نوع است، ذکر از نسیان، - یعنی ذکر به معنای اول - ، و ذکر بدون نسیان، - یعنی ذکر به معنای دوم - که به معنای ادامه حفظ است، معنای سوم ذکر هم عبارت است از سخن، چون هر سخنی را ذکر هم می گویند (1).

و ظاهرا اصل در معنای این کلمه همان معنای اول است، و اگر معنای دوم را(نام خدا را بردن)هم ذکر نامیده از این بابت است که ذکر لفظی مشتمل بر معنای قلبی نیزهست، و ذکر قلبی نسبت به ذکر لفظی اثری را می ماند که بر سبب مترتب می شود، یانتیجه ای است که از عمل عاید می گردد.

و اگر نماز را ذکر نامیده اند، برای این است که: نماز هم مشتمل است بر ذکرزبانی از تهلیل، و حمد، و تسبیح، و هم به اعتباری دیگر مصداقی است از مصادیق ذکر، چون مجموعه آن عبودیت بنده خدا را مجسم می سازد، و لذا خدای تعالی نماز را ذکر الله نامیده وفرموده: "اذا نودی للصلوة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله" (2) و هم به اعتباری دیگر امری است که ذکر بر آن مترتب می شود، ترتب غایت بر صاحب غایت، یعنی نتیجه نماز یاد خدااست، همچنان که آیه"و اقم الصلوة لذکری" (3) به آن اشاره می کند.

............................................ (1)مفردات راغب، ماده"ذکر". (2)چون روز جمعه به سوی نماز ندا می شود، بشتابید به سوی ذکر الله.سوره جمعه، آیه 9. (3)نماز به پادار برای یاد من.سوره طه، آیه 14.

صفحه : 203

و ذکری که گفتیم، غایت و نتیجه نماز است، ذکر قلبی است، البته آن ذکری که گفتیم به معنای استحضار است، یعنی استحضار یاد خدا در ظرف ادراک، بعد از آنکه به خاطر فراموشی از ذهن غایب شده بود، و یا به معنای ادامه استحضار است، و این دو قسم ازذکر بهترین عملی است که صدورش از انسان تصور می شود، و از همه اعمال خیر قدر و قیمت بیشتری دارد، و نیز از همه انحای عبادتها اثر بیشتری در سرنوشت انسان دارد، چون یاد خدا به این دو نوع که گفته شد، آخرین مرحله سعادتی است که برای انسانها در نظر گرفته شده، و نیزکلید همه خیرات است.

و به هر حال از ظاهر سیاق آیه"و اقم الصلوة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر"برمی آید که جمله"و لذکر الله اکبر" متصل به آن است، و اثر دیگری از نماز را بیان می کند، و اینکه آن اثر، بزرگتر از اثر قبلی است، در نتیجه جمله"و لذکر الله اکبر"به منزله ترقی دادن مطلب است، و البته منظور از ذکر در آن جمله نیز همان ذکر قلبی است، که گفتیم از نماز حاصل می شود.

پس گویا فرموده: نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منکر بازبدارد، بلکه آنچه عاید تومی کند بیش از این حرفها است، چون مهم تر از نهی از فحشاء و منکر این است که: تو را به یادخدا می اندازد، و این مهم تر است، برای اینکه ذکر خدا بزرگترین خیری است که ممکن است به یک انسان برسد، چون ذکر خدا کلید همه خیرات است، و نهی از فحشاء و منکرات نسبت به آن فایده ای جزئی است.

البته این احتمال هم هست که مراد از"ذکر"همان اذکار زبانی نماز باشد، ولی دراین صورت باز هم جمله مذکور در معنای ترقی است، چون معنای آیه این می شود: نمازبخوان، تا تو را از فحشاء و منکر بازدارد، بلکه همان اذکاری که در نماز است، و یا خود نماز، مهمتر از آن بازداری است، چون بازداری مذکور یکی از آثار نیک ذکر است، و به هر تقدیرکلمه"ذکر الله" بنابر هر دو احتمال، مصدری است که اضافه به مفعول خود شده، و آن چیزی که ذکر الله از آن بزرگتر است عبارت است از نهی از فحشاء و منکر.

صفحه : 211

بحث روایتی روایاتی در ذیل آیه: "ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر"

در ذیل آیه"ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر"، می گوید:

در مجمع البیان انس بن مالک از رسول خدا(ص)روایت کرده که فرمود: کسی که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد، جز دورتر شدن از خدا اثری برایش ندارد (1).

مؤلف: این روایت را الدر المنثور هم از عمران بن حصین، و ابن مسعود، و ابن عباس، و ابن عمر، از رسول خدا(ص)روایت کرده (2) ، و نیز قمی درتفسیر خود آن را از آن حضرت(نام آنحضرت را نبرده)بدون ذکر سند، روایت کرده (3).

و نیز در مجمع البیان از رسول خدا(ص)روایت کرده که

............................................ (1)مجمع البیان، ج 8، ص 285. (2)الدر المنثور، ج 5، ص 145. (3)تفسیر قمی، ج 2، ص 150.

صفحه : 212

فرموده: "لا صلوة لمن لم یطع الصلوة و طاعة الصلوة ان تنتهی عن الفحشاء و المنکر - نمازنیست نماز کسی که نماز خود را اطاعت نمی کند، و اطاعت نماز این است که از فحشاء و منکردست بردارد" (1).

مؤلف: این روایت را صاحب الدر المنثور نیز از ابن مسعود و غیر او آورده (2).

و نیز در همان کتاب است که انس روایت کرده که جوانی از انصار نمازهای خود رابا رسول خدا(ص)می خواند، و در عین حال مرتکب فحشاء هم می شداین خبر به رسول خدا(ص)رسید، فرمود نماز او روزی او را از فحشاء بازخواهد داشت (3).

و نیز در همان کتاب است که علمای امامیه از امام صادق(ع)روایت کرده اند، که فرمود: هر که دوست می دارد بداند نمازش قبول شده یا نه، به خود بنگرد، که آیانمازش او را از فحشاء و منکر بازمی دارد یا نه؟به همان مقدار که بازش می دارد قبول شده (4).

و در تفسیر قمی در ذیل جمله"و لذکر الله اکبر"می گوید: در روایت ابی الجاروداز امام باقر(ع)آمده که آن جناب در معنای این جمله می فرمود: یعنی، اینکه خدا به یاد نمازگزاران است مهم تر است از اینکه نمازگزاران از او یاد می کنند، مگر نشنیدی که فرمود: "اذکرونی اذکرکم - مرا به یاد آورید تا شما را به یاد آورم"؟ (5).

مؤلف: این یکی از همان چند معنایی است که در ذیل آیه شریفه نقل کردیم.

و در تفسیر نور الثقلین از مجمع البیان نقل کرده که گفته است: اصحاب ما امامیه ازامام صادق(ع)روایت کرده اند، که فرمود: منظور از"ذکر الله"یاد خدا است، درهنگام برخورد به حلال و حرام او، (یعنی در برابر حلالش شکر گفتن، و از حرامش پرهیزکردن) (6).

و در همان کتاب از معاذ بن جبل روایت کرده که گفت: من از رسول خدا(ص)پرسیدم کدام یک از اعمال محبوب ترین عمل نزد خدا است؟فرمود: اینکه بمیری در حالی که زبانت از ذکر خدای عز و جل تر باشد (7).

............................................ (1)مجمع البیان، ج 8، ص 289. (2)الدر المنثور، ج 5، ص 146. (3 و 4)مجمع البیان، ج 8، ص 285. (5)تفسیر قمی، ج 2، ص 150. (6 و 7)تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 162.

صفحه : 213

چند روایت حاکی از اینکه مراد از"الذین اوتوا العلم"ائمه(علیهم السلام)هستند و در باره شان نزول آیه: "ا و لم یکفهم انا انزلنا علیک..."و نیز در همان کتاب است که رسول خدا(ص)به معاذ فرمود: ای معاذ سابقین کسانی هستند که شبها را با ذکر خدا زنده می دارند، و کسی که دوست دارددر باغهای بهشت گردش کند، زیاد ذکر خدای عز و جل بگوید (1).

............................................ (1)نور الثقلین، ج 4، ص 162.

کلمات کلیدی
آیات  |  خدا  |  نماز  |  ذکر  |  فحشاء  |  منکرات  |  نمازگزار  |  فحشاء و منکرات  | 
لینک کوتاه :