پرسش و پاسخ  /  احکام  /  فلسفه احکام

فلسفه وجوب نماز

تعداد بازدید : 3857     تاریخ درج : 1394/11/11     منبع : ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرائع، ترجمه تهرانی، ذهنی، ج2، ص 49.    

سوال

چرا نماز واجب است؟ فلسفه وجوب نماز چیست؟

راجع به علّت وجوب نماز از حضرت امام صادق علیه السّلام سؤال کردند: با این که این عبادت، مردم را از بر آوردن نیازمندی هایشان مشغول نموده و بدن هایشان را به رنج می اندازد چطور حق تعالی آن را بر ایشان واجب کرده است؟


جواب

دو جواب از امام معصوم در اینجا ذکر می کنیم

امام صادق علیه السّلام سؤال فرمودند: در نماز اسرار و عللی است و توضیح این که:

اگر مردم به حال خود واگذارده شده و هیچ تنبیه و تذکری از ناحیه نبی اکرم صلّی اللَّه علیه و آله متوجه ایشان نمی شد و کتاب خدا صرفا در دستشان باقی می ماند حالشان همچون حال مردمان اوّل می گشت چه آنکه آنها اگر چه دین را اخذ نموده و کتب را وضع و جعل کرده و مردمانی را هم به کیش و آیین خود فرا خوانده و احیانا با آنها به مقاتله نیز پرداختند ولی پس از رفتن از این دنیا اسمشان از یادها رفته و امرشان مندرس و کهنه گردید گویا اصلا ایشان در این دنیا نبوده اند و خداوند تبارک و تعالی اراده کرد دین و آیین و امر محمّد صلّی اللَّه علیه و آله فراموش نشود و به این جهت بر امت او نماز را فرض و واجب قرار داد، در این نماز هر روزی مردم پنج بار با صدای بلند اسم نامی پیامبر را برده و با انجام افعال نماز خدا را عبادت کرده و او را یاد می نمایند و بدین ترتیب از آن حضرت غافل نشده و فراموشش نمی کنند و در نتیجه ذکرش مندرس و کهنه نمی گردد.

همچنین در باب فلسفه وجوب نماز از علی بن موسی الرّضا علیه السلام نقل شده که این چنین فرمودند: علّت و سرّ واجب شدن نماز اموری است: اقرار به ربوبیت حق عزّ و جل و خلع انداد و اضداد از او، ایستادن در مقابل جبّار جلّ جلاله با حالتی خوار و نیازمندانه، خضوع و اعتراف به گناه و در خواست عفو از آنها، گذاردن صورت در هر روز پنج بار روی خاک به خاطر تعظیم و بزرگداشت حقّ عزّ و جل، متذکر خدا بودن و فراموش نکردن او، خاشع و خاضع بودن در مقابل حضرتش و راغب و طالب بودن در زیادی دین و دنیا و انزجار از غیر خدا، مداومت بر ذکر حق عزّ و جل در شب و روز تا بدین ترتیب بنده سید و سرور و مدبّر و خالق خود را فراموش نکند تا به طغیان او منتهی گردد و در این به یاد بودن بنده پروردگار خود را فائده ای که هست آن است که از معاصی منزجر گردیده و باعث می شود از انواع فساد کناره بگیرد.[1]

پی نوشت

[1] ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرائع، ترجمه تهرانی، ذهنی، ج2، ص 49.

لینک کوتاه :