پرسش و پاسخ  /  عقاید

آیات و روایات درباره ولایت ائمه معصومین علیهم السلام و حقانیت شیعه

آیا باور کردنی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در غزواتی که چند روز از مدینه بیرون می رفت(همانند غزوه تبوک)، مدینه را خالی نگذارد و اقدام به تعیین جانشین کند، ولی برای بعد از رحلت خود هیچ اقدامی ننماید و امت را در میان انبوهی از اختلافات و سرگردانی ها به حال خود رها سازد و تداوم اسلام را از طریق رهنمود برای آینده، به طور کامل تضمین ننماید؟

تعداد بازدید : 20950     تاریخ درج : 1392/08/13     منبع : پایگاه حوزه، شماره 27380    

سوال

دلایل حقانیت مذهب تشیع و ولایت ائمه معصومین علیهم السلام را از منظر قرآن و روایات بیان کنید؟


جواب

1- تمام پیامبران بدون استثنا وصی و جانشین داشتند. پیامبر گرامی اسلامی فرموده است: نخستین وصیی که در روی زمین بود، هبة اللَّه پسر آدم بود و هیچ پیغمبری در نگذشت، جز اینکه او را وصیی بود و همه پیغمبران یک صد و بیست هزار تن[1] بودند که پنج نفر آن ها اولو العزمند، نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد علیهم السلام؛ و علی بن ابی طالب مانند هبة اللَّه است برای محمد و علم اوصیاء و پیشینیان خود را به ارث برده است. همانا محمد علم پیغمبران و مرسلین پیش از خود را به ارث برده. »[2]

بنابراین چون دین اسلام دین خاتم و همیشگی است، لذا تا دنیا باقی است، رسول خدا باید جانشین داشته باشد که بر اساس مکتب تشیع تا به امروز جانشین داشته و وصی پیامبر در حال حاضر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه می باشد.

2- یک چوپان وقتی بخواهد جایی برود، گله را به امان خدا نمی سپارد و برای خودش جانشین تعیین می کند. در خانه، مادر جانشین پدر است. در مدرسه، ادارات، کارخانجات و. . . هر رئیسی یک یا چند جانشین دارد و حال چطور ممکن است که رسول الله جانشین نداشته باشد. چگونه بپذیریم که پیامبر برای حکومت نوپای مدینه، جانشینی برای خودش تعیین نفرموده باشد.

3- پیامبری که نداند بعد از رحلتش، مریدان او بر سر حکومت به جان یکدیگر می افتند و اختلاف ایجاد می کنند، شایستگی پیامبری را ندارد. پس اگر پیامبر از جانب خدا باشد، قطعاً اختلاف را پیش بینی کرده و برای خود جانشین تعیین کرده است.

آیا باور کردنی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در غزواتی که چند روز از مدینه بیرون می رفت(همانند غزوه تبوک)، مدینه را خالی نگذارد و اقدام به تعیین جانشین کند، ولی برای بعد از رحلت خود هیچ اقدامی ننماید و امت را در میان انبوهی از اختلافات و سرگردانی ها به حال خود رها سازد و تداوم اسلام را از طریق رهنمود برای آینده، به طور کامل تضمین ننماید؟

4- آیا بر ابوبکر و عمر واجب بود برای خودشان جانشین تعیین کنند؟ اگر جواب منفی است، پس خطای بزرگی مرتکب شدند و نباید در امر جانشینی خود دخالت می کردند.

اما اگر جواب مثبت است، خواهید گفت که این دو به دلیل دلسوزی برای مردم و جهت جلوگیری از اختلافات و اغتشاشات، جانشین تعیین کرده اند.

حال اگر جواب دوم مراد باشد، یعنی خدای ناکرده رسول خدا درایتش از درایت عمر و ابوبکر کمتر است؟! که این جمله و عقیده موجب کفر در دین می شود. اگر عمر و ابوبکر، حق انتخاب جانشین دارند، چطور رسول خدا که تمام کاینات در اختیار ایشان است، این حق را ندارد؟! ضمن این که پیامبر، منادی رحمت و وحدت است، پس بر ایشان واجب است به طریق اولی جانشین تعیین کرده و امت را به حال خود رها نکند تا موجبات اختلاف فراهم نشود.

یقیناً ابوبکر و عمر دلسوز تر از پیامبر برای مسلمانان نبوده اند، حال چگونه باور کنیم پیامبری که سیزده سال در مکه تلاش کرد تا احکام اسلام را در جامعه پیاده کند، ولی مشرکین نگذاشتند، حکومتی که در سایه آن احکام الهی در مدینه اجرا می شد را بدون سرپرست و جانشین رها کند؟!

چگونه باور کنیم ابوبکری که فقط دو سال حکومت کرد، جهت حفظ حکومتش برای خودش، جانشین(عمر) تعیین کند، اما پیامبری که برای تشکیل و استقرار حکومتش، ده سال در مدینه تلاش کرد و جنگید، به فکر تداوم و بقاء آن نباشد؟!

حال یا باید بگوییم که پیامبر جانشین داشته است - که نظر شیعه همین است - و یا باید بگوییم که العیاذ بالله پیامبر تدبیر و سیاست ابوبکر و عمر را نداشته است؛ که اگر قائل به نظریه دوم باشیم، این مسأله موجب انکار نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله می شود؛ و این در حالی است که تمام مسلمانان اتفاق نظر دارند که هیچ کس دارای علم، تدبیر و سیاست حضرت محمد(ص) نیست.

5- وقتی پیامبر(ص) مأمور به دعوت علنی شد، اقوام خویش را دعوت کرد و فرمود: هر کس به من ایمان آورد، وصی و جانشین من است. که فقط حضرت علی علیه السلام اعلام آمادگی کرد.

رسول خدا در آن مجلس فرمودند: «ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوه»[3] هر چند در نهج البلاغه دارد که امام علی علیه السلام فرمودند: وقتی که جبریل آیات اولیه قرآن را نازل کرد من در غار حرا بودم و پیامبر آنجا به من فرمود که شما وصی و جانشین من هستی. یعنی نبوت و امامت هم زمان از جانب خدا اعلام شد.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: «لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْه (ص) فَقُلْتُ یا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّیطَانُ قَدْ أَیسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّک تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّک لَسْتَ بِنَبِی وَ لَکنَّک وَزِیرٌ وَ إِنَّک لَعَلَی خَیرٍ؛ وقتی که وحی بر پیامبر نازل شد، من ناله ای شنیدم. گفتم یا رسول الله، این ناله کیست؟ فرمود ناله شیطان است که از پرستش خویش نا امید گشته است. پیامبر به من فرمود: یا علی، هر چه را که من شنیدم، شما هم شنیدی و هر چه را که دیدم، دیدی، الا این که شما پیغمبر نیستی بلکه وزیر و جانشین من هستی. »[4]

6- حدیث منزلت؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِی بَعْدِی؛ یا علی نسبت شما به من، همان نسبت هارون به موسی است؛ جز این که شما پیامبر نیستی. »[5] حضرت هارون، وزیر و جانیشن حضرت موسی بود و پیامبر هم بود و حضرت علی وزیر و جانشین رسول الله است، با این تفاوت که ایشان پیامبر نبوده و امام هستند.

7- حدیث ثقلین

پیامبر گرامی اسلام فرموده است: «إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ مَا إِنْ تَمَسَّکتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ؛ من دو چیز گران بها در میان شما می گذارم، هر کس به این دو چنگ زند هرگز گمراه نخواهد شد: کتاب خدا و اهل بیتم؛ و آن دو از هم جدا نمی شوند تا پیش حوض کوثر به من برسند.»[6] بر اساس این روایت مشهور بین شیعه و سنی، تنها راه نجات، کتاب خدا و اهل بیت پیامبر معرفی شده است.

8- روایات زیادی از پیامبر(ص) وارد شده است که به مدح حضرت علی(ع) پرداخته و ما را مأمور به پیروی و اقتدا به ایشان نموده است:

الف- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ مَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ بَعْدِی أَفْضَلَ مِنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ إِنَّهُ إِمَامُ أُمَّتِی وَ أَمِیرُهَا وَ إِنَّهُ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی عَلَیهَا مَنِ اقْتَدَی بِهِ بَعْدِی اهْتَدَی وَ مَنِ اهْتَدَی بِغَیرِهِ ضَلَّ وَ غَوَی؛ آسمان نیلگون سایه نیفکنده و زمین بر پشت خود نگرفته است کسی را که پس از من، برتر از علی بن ابی طالب علیه السلام باشد. او پیشوا و زمامدار امّت من و وصی و جانشین من بر امّتم می باشد. هر که پس از من از او پیروی کند هدایت می یابد و هر که از غیر او هدایت بخواهد، گمراه می شود.»[7]

ب- پیغمبر در زندگانی خود مکرر می فرمودند: «علی مع الحق و الحق مع علی؛ علی با حق است و حق هم با وی می باشد. وی به هر سو که میل کند؛ حق هم دنبال او می رود و از وی جدا نمی گردد.»[8]

ج- امام صادق علیه السلام فرموده اند: «مَا مِنْ آیةٍ فِی الْقُرْآنِ أَوَّلُهَا یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِلَّا وَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَمِیرُهَا وَ قَائِدُهَا وَ شَرِیفُهَا وَ أَوَّلُهَا وَ مَا مِنْ آیةٍ تَسُوقُ إِلَی الْجَنَّةِ إِلَّا وَ هِی فِی النَّبِی وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام وَ أَشْیاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ؛ هیچ آیه ای در قرآن نیست که اول آن «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا» باشد، جز این که علی بن ابی طالب علیه السّلام، امیر و پیشوا و شریف و اولین مؤمن در آن آیه است. و هر آیه ای که راهنمایی به سوی بهشت است درباره پیامبر و اهل بیت آن جناب و شیعیان و پیروان آنها است.»[9]

9- روایتی که شیعه و سنی آن را نقل کرده اند که رسول خدا فرمود: جانشینان من دوازده نفرند. یکی از کتاب های معتبر اهل سنت صحیح مسلم است که این روایت در آن نقل شده است: «عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ دَخَلْتُ مَعَ أَبِی عَلَی النَّبِی- صلی الله علیه و سلم- فَسَمِعْتُهُ یقُولُ «إِنَّ هَذَا الأَمْرَ لَا ینْقَضِی حَتَّی یمْضِی فِیهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً». قَالَ ثُمَّ تَکلَّمَ بِکلَامٍ خَفِی عَلَی- قَالَ- فَقُلْتُ لأَبِی مَا قَالَ قَالَ «کلُّهُمْ مِنْ قُرَیشٍ»؛ راوی می گوید: همراه پدرم بر پیامبر وارد شدیم که حضرت فرمود: امر اسلام عزیز پیروز نمی شود مگر این که دوازده خلیفه بیاید. سپس کلامی فرمود که نفهمیدم. به پدرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: فرمود: همه شان از قریشند.»[10]

اهل سنت نمی توانند دوازده خلیفه را معرفی کنند و لذا در معرفی دوازده خلیفه گرفتار پنج مسأله بسیار مهم شده اند:

1- گرفتار اختلاف عجیبی در معرفی دوازده خلیفه شده اند؛ زیرا هر عالمی یک مجموعه 12 نفری را به عنوان خلیفه معرفی کرده است که با نظرات دیگران مخالف است و هیچ نوع اتفاق نظری در معرفی دوازده خلیفه ندارند.

2- کسانی مثل یزید و برخی از خلفای اموی و عباسی، به عنوان خلیفه معرفی شده اند که تا مرفق دستشان به خون فرزندان پیامبر آلوده است. (جریان کربلا و غیره)

3- چگونه ممکن است پیامبری که طبق فرموده قرآن: «عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ؛ رنج بردنتان بر او دشوار و در هدایتتان بسیار علاقمند، کوشا و حریص است. »(توبه، 128) اسامی جانشینان خودش را معرفی نکرده تا مردم سراغ آنان بروند و گمراه نشوند؛ در حالیکه پیامبر هرگز مردم را در گمراهی و سرگردانی قرار نمی دهد.

4- این سخن که کسی بگوید من دوازده خلیفه و جانشین دارم ولی اسم آن ها را معرفی نکند، چه فایده ای دارد؟! چرا که بناست مردم به این دوازده خلیفه مراجعه کنند.

5- اما اشکال و ایراد بزرگی که بر اصحاب پیامبر می توان وارد کرد این است که چرا اسامی جانشینان حضرت را از ایشان نپرسیدند تا گمراه نشوند؟!

پس تنها راه نجات و تفسیر صحیح روایات دوازده خلیفه، نظر شیعه دوازده امامی است که مثل اهل سنت معتقد است جانشینان پیامبر دوازده نفرند و در معرفی دوازده نفر هیچ اختلافی ندارند؛ که اولشان علی بن ابی طالب علیه السلام و آخرین شان مهدی موعود(عج) می باشد.

بنابراین با توجه به اشکالات فوق، قطعا پیامبر اسامی دوازده خلیفه را بیان کرده است ولی دشمنان اهل بیت علیهم السلام با حمایت حکام وقت، آن را حذف کرده اند.

10- آیه ولایت؛ «اِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ؛ سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول او است و مؤمنانی [مانند علی بن ابی طالب اند] که همواره نماز را برپا می دارند و در حالی که در رکوع هستند [به تهیدستان ] زکات می دهند.»[11]

چه کسی است که ولایت و سرپرستی او مثل ولایت خدا و رسول خدا است؟ این شخص چه کسی است که ولایتش در ردیف ولایت پیامبر صلی الله علیه و آله و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یک جمله ادا شده است. یک انسان عادی، هرگز ولایتش ولایت خدا نخواهد بود. فقط ولایت انبیا و جانشینان آن ها، ولایت خدا است. این فردی که در رکوع زکات داده چه کسی است که ولایتش ولایت خداست؟

در بسیاری از کتب اسلامی و منابع اهل تسنن، روایات متعددی دایر بر اینکه آیه فوق در شان علی علیه السلام نازل شده نقل گردیده که در بعضی از آنها اشاره به مسأله بخشیدن انگشتر در حال رکوع نیز شده و در بعضی نشده، و تنها به نزول آیه درباره علی علیه السلام قناعت گردیده است.[12]

11- آیه اولی الامر؛ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ؛ ای اهل ایمان! از خدا اطاعت کنید و [نیز] از پیامبر و صاحبان امر خودتان [که امامان از اهل بیت هستند و چون پیامبر دارای مقام عصمت می باشند] اطاعت کنید.»[13]

در این آیه شریفه اطاعت از اولی الامر در ردیف اطاعت از خدا آمده است. حال اگر اولی الامر انسان های عادی باشند که اهل خطا و معصیت هستند، لازم می آید که خداوند به بندگانش مجوز انجام گناه داده باشد؛ پس باید اولی الامر افراد معصومی باشند که مثل پیامبر خطا و معصیت نمی کنند تا اطاعت بدون چون و چرا از ایشان موجب اطاعت از معصیتکار نشود.

12- آیه مودت؛ «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی؛ بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی جز مودّت نزدیکان [یعنی اهل بیتم] را نمی خواهم.»[14]

13- آیه مباهله؛ «فَمَنْ حَاجَّک فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبین؛ هر که با تو درباره او [عیسی] پس از آن که بر تو [به واسطه وحی نسبت به احوال وی] علم و آگاهی آمد مجادله و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما نفوسمان را (جان هایمان را) و شما نفوستان را دعوت کنیم. سپس یکدیگر را نفرین نماییم. پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»[15]

به اتفاق شیعه و سنی، پیامبر در روز مباهله با مسیحیان نجران، حضرت علی علیه السلام، حضرت فاطمه سلام الله علیها و حسنین علیهما السلام را با خودشان بردند. بر اساس این آیه، امام حسن و امام حسین فرزندان پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) جان پیامبر معرفی شده است.

14- آیات تبلیغ و اکمال دین در جریان غدیر خم؛ «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ؛ ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت [درباره ولایت و رهبری علی بن أبی طالب امیرالمؤمنین علیه السلام] بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی پیام خدا را نرسانده ای. و خدا تو را از [آسیب و گزند] مردم نگه می دارد. قطعاً خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.»[16] که پیامبر گرامی اسلام در غدیر خم حضرت علی علیه السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی کردند.

15- آیه تطهیر؛ «إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیراً؛ خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد.»[17] که بر اساس این آیه اهل بیت پیامبر، یعنی حضرت علی، حضرت فاطمه، حضرت حسن و حضرت حسین علیهم السلام معصوم هستند و خطا و نسیان ندارند و گناه نمی کنند. بنابراین کسانی که مثل پیامبر معصوم هستند، لیاقت ولایت و رهبری را دارند و با وجود این ها مراجعه به دیگران خطا و اشتباه می باشد.

16- واقعه لیله المبیت؛ «و مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ بعضی از مردم(با ایمان و فداکار، همچون علی(ع) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.»[18] که این آیه در شأن حضرت علی علیه السلام که در شب مهاجرت پیامبر از مکه به مدینه، در رختخواب حضرت خوابید نازل شد.

با این وجود آیات و روایت زیادی در خصوص ولایت حضرت علی علیه السلام و حقانیت شیعه وجود دارد که جهت اختصار به ذکر همین مقدار کفایت می شود.

پی نوشت ها:

[1] در برخی از روایات صد و بیست و چهار هزار نفر ذکر شده است، علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 25، ص 22، مؤسسة الوفاء، بیروت لبنان، 1404 ه. ق.

[2] کافی، ج 1، ص 224.

[3] تفسیر نمونه، ج 15، ص 329.

[4] بحار، ج، 14، ص 475.

[5] کافی، ج، 8، ص 106.

[6] وسائل الشیعة، ج 27، ص 34.

[7] بحارالأنوار، ج 25، ص 361.

[8] بحارالأنوار، ج 10، ص 432.

[9] بحارالأنوار، ج 24، ص 316 و ج 35، ص 351.

[10] صحیح مسلم 6: 3/ باب الناس تبع لقریش و صحیح أبی داود 4: 106 و مسند أحمد 5: 101.

[11] مائده، 55.

[12] تفسیر نمونه، ج 4، ص 424.

[13] نساء، 59.

[14] شوری، 23.

[15] آل عمران، 61.

[16] مائده، 67.

[17] احزاب، 33.

[18] بقره، 207.

کلمات کلیدی
پیامبر  |  خدا  |  امام  |  شیعه  |  روایات  |  ولایت  |  وصی  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : یک دوست تاریخ : 1394/06/05

افتاب امد دلیل افتاب گر دلیلت باید از وی رخ متاب