پرسش و پاسخ  /  تاریخ وسیره  /  تاریخ پیامبران  /  حضرت محمد(ص)  /  سیره عملی پیامبر(ص)

نقد و بررسی کشتار یهودیان بنی قریظه با تأیید پیامبر صلی الله علیه و آله

نمونه آن گزارشی است که ابو عبید در الاموال – که کتابی فقهی و نه تاریخی است – چنین نقل می کند: زمانی که عبد الله بن علی، حاکم شام، گروهی از اهل کتاب را قلع و قمع کرد و دستور داد به محل دیگری کوچ کنند؛ اوزاعی فقیه معاصر ابن اسحاق، زبان به اعتراض گشود که آشوب از سوی همه آن افراد نبوده است تا همه مجازات شوند و حکم الاهی آن است که گروه زیادی به خطای چند نفر مجازات نمی شوند؛ بلکه بالعکس است. همان گونه که بازماندگان مسلمانان مدینه هم در صدد تجلیل بزرگان خود بوده و موضوع قضاوت سعد بن معاذ علیه بنی قریظه و حمایت رسول خدا، از او که فرمود «حکم الاهی را در مورد آنان بیان کردی» از فرزندان سعد نقل شده است. به هر حال منبع واقعی داستان نادرست کشتار بنی قریظه، فرزندان یهودی های مدینه اند که ابن اسحاق از ایشان اخذ کرده و مورد اعتراض شدید علما و مورخان قرارگرفته و مالک او را دجال دانسته است.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 34777     تاریخ درج : 1391/12/28     منبع : پایگاه حوزه، شماره 23272    

سوال چند روز پیش مطلبی را در مورد حکمیت سعد بن معاذ انصاری در باره یهودیان بنی قریظه خواندم که باعث تعجبم شد. در آن مطلب آمده بود: «پس از آن که بنی قریظه در جنگ احزاب که پیمان شکسته بودند؛ شکست خوردند؛ سعد پیشنهاد کرد که همه مردان این قبیله دم تیغ گذاشته شوند و زنان آنها اسیر و اموالشان نیز میان مسلمانان تقسیم شود.» جالب این که پیشنهاد سعد مورد تأیید حضرت رسول صلی الله علیه و آله نیز قرار گرفت. سؤال بنده این است که آیا از پیامبر که اسوه اخلاق بود و قرآن ایشان را صاحب خلق عظیم می داند؛ چنین اقدامی ممکن است؟ پیامبر اعظم، ابوسفیان و سایر مشرکان عرب را مورد عفو قرار دادند که جرمشان به مراتب سنگین تر از بنی قریظه بود. هم چنین چگونه ممکن است پیامبر(ص) امر به اسارت زنان دهد؟

جواب

گزارش های مربوط به این واقعه، بسیار متأخر از اصل واقعه و همچنین غیر قابل اعتماد است و بررسی درباره آنها صورت نگرفته است. علاوه بر آن که قرآن اشاره ای به کشتار جمعی نکرده است؛ دلایل دیگری را در ردّ این موضوع می توان به شرح زیر بیان نمود:

الف: حکم اسلام در چنین واقعه ای آن است که تنها مسئولین فتنه مجازات شوند؛ چنان که تعداد و اسامی آنان در متن واقعه ذکر شده است. کشتن چنین رقم بالایی از افراد با عدل اسلامی و مبانی اساسی قرآن بخصوص آیه «لا تزر وازرة وزر اخری»( فاطر، 18) سازگار نیست.

ب: داستان کشتار یهودیان بنی قریظه با حکم قرآن در خصوص اسیران جنگی مخالف است که می فرماید: «یا منت گذاشته آزادشان کنید یا از آنان فدیه بگیرید»( محمد، 4)

ج: بسیار بعید است؛ بنی قریظه کشته شوند؛ در حالی که با مجموعه های قبلی یهود که پیش یا پس از آنان تسلیم شدند با رفق و مدارا برخورد شده و اجازه کوچ به آنها داده شده بود. ابوعبید بن سلام در کتاب الاموال چنین نقل می کند: «وقتی خیبر به دست مسلمانان فتح شد؛ برخی گروه ها یا خاندان هایی بودند که در دشمنی با رسول الله افراط می کردند. با این حال پیامبر فقط با این کلمات آنان را خطاب کرد که چیزی بیش از توبیخ نبود: ای خاندان ابوحقیق، دشمنی تان را با خدا و رسولش می دانم؛ اما این باعث نمی شود؛ بیش از آنچه با دوستانتان رفتار کردم؛ با شما هم رفتار کنم...»(کتاب الاموال، ص 247) آن حضرت این سخن را پس از غائله بنی قریظه فرموده است.

اگر این مطلب درست باشد که صدها نفر در بازار کشته شده و گودال هایی برای این امر حفر کرده باشند؛ پس چرا آثاری از آن یا کمترین علامتی که بر این واقعه اشاره کند؛ وجود ندارد. اگر چنین کشتار عظیمی رخ داده بود؛ فقها آن را به عنوان یک مبنا، مورد استناد قرار می دادند. در حالی که بر عکس مبنای آنان بر اساس آیه «لا تزر وازرة وزر اخری» است. نمونه آن گزارشی است که ابو عبید در الاموال – که کتابی فقهی و نه تاریخی است – چنین نقل می کند: زمانی که عبد الله بن علی، حاکم شام، گروهی از اهل کتاب را قلع و قمع کرد و دستور داد به محل دیگری کوچ کنند؛ اوزاعی فقیه معاصر ابن اسحاق، زبان به اعتراض گشود که آشوب از سوی همه آن افراد نبوده است تا همه مجازات شوند و حکم الاهی آن است که گروه زیادی به خطای چند نفر مجازات نمی شوند؛ بلکه بالعکس است. اگر اوزاعی داستان بنی قریظه را پذیرفته بود؛ بر اساس آن حکم می کرد.

آن چه در جریان یهود بنی قریظه دیده می شود؛ این که از اشخاص معینی نام برده شده و سپس همان ها کشته شده اند. بخصوص که برخی از آنان متهم به دشمنی شدید، علیه مسلمانان، بوده اند. نتیجه منطقی آن است که این چند نفر که رهبری ماجرا را بر عهده داشته اند؛ مجازات شده باشند؛ نه همه قبیله.

مطالعه جزئیات رویداد بنی قریظه نشان می دهد که موضوع قتل و کشتار در میان خود یهودیان مطرح شده و سپس به عنوان کار پیامبر صلی الله علیه و آله تلقی شده است. موضوعاتی چون مشورت سران قبیله هنگام محاصره و سخن کعب بن اسد و پیشنهاد کشتن زنان و کودکان برای جنگیدن جدّی با مسلمانان، مطالبی است که نسل بنی قریظه برای تمجید اسلاف خود نقل کرده باشند. همان گونه که بازماندگان مسلمانان مدینه هم در صدد تجلیل بزرگان خود بوده و موضوع قضاوت سعد بن معاذ علیه بنی قریظه و حمایت رسول خدا، از او که فرمود «حکم الاهی را در مورد آنان بیان کردی» از فرزندان سعد نقل شده است. طبیعی است که برای بزرگداشت پدران و تبرئه ایشان قصه هایی توسط نسل بعدی ساخته و پرداخته شود و ابن اسحاق هم آن ها را نقل کند.

مطالب دیگری نیز دراین گزارش هست که پذیرش آن را مشکل می نماید: مانند اینکه گفته می شود صدها نفر از بنی قریظه پیش از اعدام در خانه زنی از بنی نجار زندانی شدند.

به طور کلی تاریخ قبایل یهودی پس از ظهور اسلام کاملاً روشن نیست. چنان که کوچاندن جمعی از آنان از مدینه هم نیاز به تجدید نظر دارد. ابن حزم در کتاب جمهره انساب العرب به یهودیانی اشاره می کند که همچنان در مدینه می زیسته اند. در کتاب نسب قریش تحقیق عبدالسلام هارون، ص 340،  و مغازی، جلد 2، صفحه 634 و 684، آمده است که وقتی رسول خدا(ص) آماده نبرد خیبر می شد – و این زمانی است که ادعا می شود گروه های سه گانه یهودی از مدینه تبعید و اخراج شده اند – هنوز یهودیانی در مدینه حضور داشته اند. در گزارشی، سخن از 10 یهودی مدینه است که در مسیر خیبر به مسلمین پیوستند و در گزارش دیگری آمده است؛ یهودیانی از مدینه که با رسول خدا(ص) پیمان داشتند؛ هنگام بسیج نیرو علیه خیبر بسیار ترسیده بودند. واقدی هم چنین نقل می کند که این یهودیان در صدد بودند؛ مسلمانانی را که به یهودیان بدهکار بودند از مقابله با خیبریان منع کنند. ابن کثیر تنها به اقدام عمر در اخراج یهودیانی از خیبر که پیمانی با رسول خدا(ص) نداشتند؛ اشاره می کند و توضیح می دهد که در سال سیصد هجری، یهودیان خیبر ادعا کردند؛ قراردادی در اختیار دارند که رسول خدا(ص) آنان را از دادن جزیه استثنا کرده است. برخی علما هم این سخن را پذیرفته و آنان را از اعطای جزیه مستثنی کردند. در حالی که چنین چیزی درست نبود. زیرا در قرارداد موهوم از کسانی نام برده شده بود که در آن زمان مرده بودند و در آن اصطلاحاتی به کار رفته بود که جز در زمان های متأخر، کاربرد نداشت. جالب این که در آن پیمان خیالی از معاویه به عنوان شاهد، نام برده شده که وی در آن وقت هنوز جزء مسلمانان نبوده است.

به هر حال منبع واقعی داستان نادرست کشتار بنی قریظه، فرزندان یهودی های مدینه اند که ابن اسحاق از ایشان اخذ کرده و مورد اعتراض شدید علما و مورخان قرارگرفته و مالک او را دجال دانسته است.

بنابر این مصادر و منابع قصه بسیار مشکوک و جزئیات آن با روح اسلام و احکام قرآن ناسازگار است؛ به گونه ای که نمی توان آن را تصدیق و تأیید کرد. چون راویان مورد اعتماد بر آن خرده گرفته اند و قرآن هم آن را تأیید نمی کند. به نظر می رسد اساساً تأیید آن ناممکن باشد. نه راویان موثقی آن را نقل کرده اند و نه ادله معتبری آن را تأیید می کند. این نشان از آن دارد که این داستان واقعا مشکوک است.

از سوی دیگر باید توجه داشت که قضیه یهود بنی قریظه، داستانی مشابه و نمونه ای در تاریخ قدیمی یهود دارد که می توان این گزارش را نسخه ای از همان نقل کهن دانست. در آن حادثه گفته می شود؛ انقلابیون یهود، علیه رومیان قیام کردند. اما پس از تخریب معبد آنان در سال 73 میلادی و فرار متعصبان(الغیوریین = Zealots) و افراطی های(السکاری = Masada) آنان به قلعه صخره در ماسادا(masada )، ماجرا به قتل عام ایشان پس از محاصره شان انجامید.

آن گاه برخی از آنان از واقعه جان سالم به در بردند و به جنوب گریختند و بنا به یک نظریه، همان ها به یثرب آمدند و در آنجا ساکن شدند و آنان که ماندند گزارش آن را به نسل های بعدی منتقل کردند.

کسی که در واقعه ماسادا حضور داشته و آن را ثبت کرده است فلافیوس جوسیفوس(flavius josephus است که سمتی در روم داشته؛ اما یهودی بودن خود را پنهان می کرده است. جزئیات این واقعه شباهت زیادی به داستان بنی قریظه و مقاومت آنان در جنگ دارد. مثلاً اسکندر، هشتصد یهودی را دستگیر و در مقابل زنان و فرزندانشان کشت. چنان که عده فراوان دیگری از یهودیان، در ماجراهای دیگر کشته شدند. آن چه جلب توجه می کند؛ تشابه شمار کشتگان است. در ماسادا کشته شدگان را 960 نفر گفته اند که 600 نفرشان، انقلابیون یهود بودند.

تشابه دیگر این که وقتی از محاصره به تنگ آمدند؛ بزرگ آنان الیعازر مانند آنچه کعب بن اسد، در میان بنی قریظه پیشنهاد کرد؛ از دوستان خود خواست که زنان و کودکان خود را بکشند تا بدون دغدغه آنان، به سختی مبارزه کنند یا حتی پیشنهاد شد؛ به کشتن هم دیگر دست زنند.

تشابه میان این دو گزارش آن هم در جزئیات، جلب توجه می کند. مشابهت تنها در خودکشی دسته جمعی نیست؛ بلکه در اعداد و ارقام نیز هست. اینها تقریبا برابر است. برجستگی نام اشخاص و تشابه نام هایی، که در آن داستان ها آمده؛ محل توجه است.

به نظر می رسد؛ اصل داستان بنی قریظه از این واقعه گرفته شده و فرزندان یهود که به یثرب آمدند؛ آن را حفظ کرده و آن را با داستان بنی قریظه آمیخته اند. بسا کسی که تاریخ قدیم و جدید یهود در این واقعه را به هم آمیخته، همان کسی است که ابن اسحاق از او نقل کرده و مورخان مسلمان بدون توجه و بررسی آن را آورده اند.

کلمات کلیدی
یهود  |  یهودیان  |  کشتار  |  بررسی کشتار یهودیان بنی‌قریظه  |  کشتار یهودیان بنی‌قریظه با تأیید  |  بنی‌قریظه با تأیید پیامبر  |  نقد و بررسی کشتار یهودیان  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : سلام لطفا لطفا جوابمو بدید تاریخ : 1398/02/12

سلام من این داستانو قبلا شنیدم و در پیامبرع و امام ع ششک کردم ایا با توجه که پیامبر در غدیر خم گفته کسی که منکر علی ع باشد توبه اش پذیرفته نیست در اتش است و کسی که تردید کنه به تمام رسالتم تردیدکرده . و اینکه من هیچ منکر این ماجرا نیستم فقط در این ماجرا تردید کردم ایا توبه ای هست من هیچ منکر پیامبر و جانشینانشان نیستم و با توجه به اینکه از روی جهل تردید کردم ایا خدا مرا میبخشد خواهش میکنم راهنمایی ام کنید ب ت

نویسنده : سید تاریخ : 1400/08/22

بله توبه در هر صورت پذیرفتست و در هر زمینه ای و هیچ مرز و حدودی برا توبه نیست ، با توجه به آیات ۳۲ و ۳۳ مائده این توبه ها و هررررر توبه ای پذیرفتست زیرا او غفور و رحیم است ، در ضمن کافر و منکر تاا کافر ، کسی که بداند حقیقت را ولی منکر شود با کسی که بخاطر شبهات و یا وضعیت فرهنگی و فکری خاص نتوانسته جانب درست را انتخاب کند فرق دارد و گروه دوم اگر کارهای نیک و حسنه داشتند به بهشت می‌روند زیرا معذور و مستضعف بودند ، البته تشخیص و تمییز میان اینها براساس قضاوت ما تعیین نمیشه چه بسا آن کس که گمان می کردی بهشتی بود جهنمی شد و برعکس ، زیرا فقط او از باطن می‌داند و آگاه است

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1397/04/21

فریق یعنی جمعیت محدود - مراد فریقی از مردان جنگی بوده که اسیر شده اند در لینک زیر تعداد اسرای یهود و کشته شدگان آن ها دقیق بررسی شده است https://hawzah.net/fa/Question/View/65074/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D9%82%D8%B1%DB%8C%D8%B8%D9%87-

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1397/02/26

به ده نفر هم گروه گفته می شود کی گفته گروه یعنی جمعیت زیاد؟

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1396/07/12

تو قران گفته گروهی را می کشتید گروهی را اسیر می گرفتید گروه ینی یه جمعیت زیاد

نویسنده : رها تاریخ : 1396/03/28

من مدت زیادی بود که فکرم درگیر این واقعه شده بود و بسیار ناراحت بودم.ممنونم

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1394/08/06

خوب بود. ای کاش کامل تر شود و اطلاع رسانی جامع شود. در سایر سایت ها از این واقعه دفاع شده! !!!!!

نویسنده : هاجر تاریخ : 1394/03/24

بسیار ممنونم بابت مطلب خوبتون. من اصلا نمیتونستم باور کنم این اتفاق رو و خوشحالم که قویا مورد تردیده.

نویسنده : راستگو تاریخ : 1393/10/24

هر واقعه ای را باید از چشم مردم زمان خود دید چرا كه در زمان ان واقعه هولناك اجبار زمان چنین اقتضا میكرده است كه در زمان حال پسندیده نیست حال سری به سایت داعش بزنید متوجه می شوید