پرسش و پاسخ  /  اخلاق و تربیت اسلامی  /  ضد ارزش ها  /  کفر و شرک

فرق کافر و مشرک

«کافر» که در برابر مؤمن قرار دارد به کسی گفته می شود، که به نسبت واقعیتهای اساسی و بنیادین، که وجود عموماً، و بشریت خصوصاً، در موجودیّت و حرکت خود، به آنها بستگی دارد، و ایمان به آنها در دادن جهت به زندگی انسان نقش اساسی ایفا می کند، معرفت و شناخت پیدا کرده باشد. اگر در قرآن ظاهر آیاتی با آنچه گفته شد، در تضاد بود، مثلاً مشرکین بدون قید و به صورت مطلق، تهدید به عذاب دنیا و آخرت شده بودند مانند: «لیعذب الله المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات». و عده ای هم که قلبی ناسالم و پر از کبر و غرور داشتند، بر اعتقاد باطل خود اصرار ورزیدند و به صف کافرین پیوستند و قرآن آنها را کافرین از اهل کتاب و کافرین مشرکین می نامد «ما یود الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین، ان ینزل علیکم من خیر من ربکم» (سوره ی بقره آیه ی 105)

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 63205     تاریخ درج : 1389/05/14     منبع : پایگاه حوزه، شماره 17584    

سوال

فرق کافر و مشرک چیست؟


جواب

جواب اجمالی:

کافر: در لغت به کسی گفته می شود که چیزی را می پوشاند یا پنهان می کند همانگونه که خداوند در سوره حدید آیه شریفه 20 کشاورزان را کفار می خواند «...کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفّارَ نَباتُهُ...» زیرا کشاورزان بذر را در زمین پنهان می کنند. و اما در مورد معنی اصطلاحی آن، عده ای علیرغم این که می دانند خداوند وجود دارد و به او علم دارند ولی به دلایل دنیوی این علم باطنی را پنهان می کنند و از نظر دیگران می پوشانند از این رو آنها را کافر یعنی پنهان کننده می نامند.

مشرک: در لغت به معنای شریک قائل شدن است و در اصطلاح به کسانی گفته می شود که چند گانه پرست هستند و برای خداوند شریک قائلند.

کافر در مقابل مؤمن است و مشرک در مقابل موحد.

 

جواب تفصیلی:

«کافر» که در برابر مؤمن قرار دارد به کسی گفته می شود، که به نسبت واقعیتهای اساسی و بنیادین، که وجود عموماً، و بشریت خصوصاً، در موجودیّت و حرکت خود، به آنها بستگی دارد، و ایمان به آنها در دادن جهت به زندگی انسان نقش اساسی ایفا می کند، معرفت و شناخت پیدا کرده باشد. امّا این انسان آگاهانه و بعد از این شناخت، به خاطر برتری طلبی، و به خاطر مقام و موقعیت، و روابط گوناگون، و تعلقات مادی، و امتیازاتی که به آنها دل بسته است، نمی خواهد خود را با آنچه شناخت او اقتضا دارد تطبیق کند، و آمال و عواطف خود را با آن هم آهنگ و هم جهت سازد. و به اصطلاح خاص: ایمان نمی آورد.

فلمّا جاءهم ماعرفوا، کفروا به فلعنة الله علی الکافرین. 189 البقره

و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلماً و علوّا. 14 النمل

اگر چه هنوز مفهوم مشرک را بیان نکرده ایم، اما در همین ابتدا می گوئیم:

بطور قطع و یقین، تمام کافرین، «مشرک» هم هستند. زیرا در هر صورت به جای «اله حق» برای خود «الهی باطل» قرار داده اند. چه انصاب و اصنام، و چه جبت و طاغوت، قرآن می فرماید: سنلقی فی قلوب الذین کفروا الرعب بما اشرکوا بالله ما لم ینزّل علیکم سلطانا (151 آل عمران)

 

و حتی اگر هیچ کدام از اینها را هم به ظاهر «اله» خود قرار نداده باشند، هوی و هوس خود را، «اله خود» قرار می دهند. قرآن می فرماید: ارأیت من اتخذ الهه هواه، افانت تکون علیه وکیلا (43 الفرقان)

اما «مشرک» که در برابر «موحد» قرار دارد و موحد یعنی یگانه پرست و مشرک یعنی چندگانه پرست، چه از نظر لغوی و چه در اصطلاح شرع، به کسی گفته می شود که برای ذات پروردگار، شریک و یا شرکائی قرار دهد، و جاهلانه مخلوق ناتوان را در مقام و منزلت خالق قادر و توانا بپندارد. و انسان بنده ی خدا را و یا هر مخلوقی دیگر را، فرمانروا و فریادرس خود قرار دهد.

و به عبارتی: صفتی از صفات خاص پروردگار جهانیان را، برای مخلوقی از مخلوقاتش قائل باشد، که بر اساس این باور و اعتقاد، موضع گیری و عملکردش در برابر آن مخلوق، مانند عملکردش در برابر خدای مهربان باشد. مثلاً خارج از دایره ی اسباب و مسببات، امیدوار به خیر و نفعش باشد و از راه های غیر متعارف از گرفتار شدن به شرّ و ضررش، بیمناک باشد. پس برای کسب رضایتش و پرهیز از غضب و عصبانیتش به او کرنش برد، و برای تقرب به او عبادتش کند و مال و جان خود را در راه او قربانی کند. و او را واسطه در بین خود و خدای مهربان قرار دهد.

قرآن با قاطعیّت تمام، همه ی این پندارهای موهوم، این خرافات بی اصل و اساس را قاطعانه رد نموده و انسان را با ادّله و براهین، به ذات پاک خداوند به عنوان خالق الخلق، مالک الملک، و مدبرالامر آشنا می کند.

و برای او روشن می گرداند که: یگانه فرمانروا و فریادرس، و تنها معبود به حق و یگانه مالک روز جزا، که همه به سوی او برگشت داده می شوند، ذات پاک پروردگار جهانیان است که در این دنیا زندگی ومرگت، رزق و روزیت، عزّت و سرفرازیت، و نفع و خیرت همه و همه در دست قدرت اوست و لاغیر.

کسانی که این چنین اعتقادی دارند، تنها مشرک هستند. یعنی تنها دارای صفت شرکند، نه صفت کفر، یعنی کافر نیستند.

زیرا بعد از بعثت پیامبران است که شناخت و آگاهی به آنها داده می شود و حق برایشان روشن می گردد و بطلان اعتقاد شرک آلودشان برملا می گردد و به عبارتی حجت بر آنها تمام می شود.

هیچ کس را قبل از بعثت رسول، و قبل از اتمام حجت نمی توان کافر دانست و نمی توان او را معذب به حساب آورد. خدواند می فرماید: و ما کنا معذبین حتی تبعث رسولا.

چگونه ممکن است خداوند ارحم الراحمین در روز قیامت کسی را که حق برایش تبیین نشده، حجت برایش کامل نگشته، شاهد و نمونه را ندیده، مورد محاکمه قرار دهد و بدون «بیّنه» او را به عذاب ابدی محکوم گرداند؟!! اصلاً اینطور نیست.

لیهلک من هلک عن بیّنه، و یحیی من حیّ عن بیّنه (42 انفال)

تا مرحله ی معرفت و شناخت، کافر و مؤمنی وجود ندارد و همه در رابطه با آن مسائل بنیادین مساوی هستند. بعد از معرفت و شناخت است یکی مؤمن و دیگری کافر می شود. إنا هدیناه السبیل امّا شاکراً و امّا کفورا.

و فرستادگان الهی و پیروان واقعی آنان، باید تا آنجا این مسائل بنیادین را برای مردم روشن نمایند، و به خوبی تبیین کنند، که بر مردم اتمام حجت شود، و بهانه ای برای کسی باقی نماند. خداوند می فرماید: إنا اوحینا الیک، کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده، و اوحینا الی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و عیسی و ایوب و هارون و سلیمان و آتینا داود زبورا، و رسلاً قد قصصناهم علیک من قبل و رسلاً لم نقصصهم علیک و کلم الله موسی تکلیما رسلاً مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس علی الله حجة بعد الرسل و کان الله عزیزاً حکیما.(163 164 165 النساء)

اگر پیام الهی آنچنان که توضیح داده شد، برایشان تبلیغ و تبیین شد، و نمونه و شاهد عملی را مشاهده نمودند، باز در برابر قبول آن، سر باز زدند و مقابله نمودند، آنگاه کافر می شوند.

بعد از این توضیحات باید گفت: آنچه از قرآن و سنت و کل موازین دینی دانشمندان اسلامی استنباط نموده اند عبارت است از:

مشرکین قبل از بعثت، و قبل از اتمام حجت، کافر نیستند.

مشرکین قبل از بعثت و قبل از اتمام حجت، معذب و مخلد فی النار نیستند.

مشرکین بعد از اتمام حجت به معنی واقعی کلمه، اگر با کل حق، به مقابله برخاستند کافر هستند و اگر با این اعتقاد از دنیا بروند مخلد فی النار هستند.

اگر در قرآن ظاهر آیاتی با آنچه گفته شد، در تضاد بود، مثلاً مشرکین بدون قید و به صورت مطلق، تهدید به عذاب دنیا و آخرت شده بودند مانند: «لیعذب الله المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات».

با توجه به نص آیات دیگر (که نص بر ظاهر مقدم است) در تمام آن موارد به طور قطع منظور از مشرکین، کافرین هستند.یعنی مشرکینی که حق برای آنها تبیین شده و عالماً عامداً، با آن به مقابله برخاسته اند. مثلاً به این آیه توجه شود: ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجدا لله شاهدین علی انفسهم بالکفر اولئک حبطت اعمالهم و فی النار هم خالدون(17 التوبه). ممکن است سوال شود اگر اینچنین است پس چرا قرآن آنها را به اسم مشرکین نام برده است؟ به این دلیل که کافرین زمان پیامبر از دو فرقه به وجود آمده و تشکیل شده بودند عده ای از آنها قبل از کفر از مشرکین جزیرةالعرب، و عده ی دیگر قبل از کفر از اهل کتاب بودند و قرآن اینها را به اعتبار «ما کان» به اسم «مشرکین»، نام برده است البته این را هم نباید فراموش کرد که: تمام کافرین، مشرک هم هستند و به این اعتبار می توان آنها را مشرک نیز نام برد.

هرچند اهل کتاب هم به «شرک» خطرناکی، آلوده شده بودند، امّا قرآن آنها را به اسم خاصِ «اهل کتاب» نام می برد نه به عنوان مشرکین.

قرآن می فرماید: «لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتی تأتیهم البیّنه»

«ان الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فی نار جهنم»

اگر به دوران رسالت رسول خدا حضرت محمد ص برگردیم، موضوع بیشتر روشن می شود. قبل از بعثت پیامبر بزرگ اسلام ص تمام مردم جزیرة العرب  به جز عده ی قلیلی یا مشرک بودند یا اهل کتاب.

امّا بعد از بعثت رسول نور و رحمت، همه ی آنها به دین اسلام دعوت شدند. رسول مبعوث برای تمام مردم، و رحمة للعالمین، با آیات قرآن مسائل توحید، رسالت، معاد، هستی و انسان را با بهترین وجه تبیین و حقیقت دین را برای آنان روشن نمود و برای هر کدام از آنها به اهل کتاب وجه مشرکین کامل می شد، در صورت برخوردار بودن از قلبی حق پذیر و فراهم بودن شرایط، به صف مؤمنین می پیوستند و اینها مؤمنین از اهل کتاب و مؤمنین از مشرکین بودند.

و عده ای هم که قلبی ناسالم و پر از کبر و غرور داشتند، بر اعتقاد باطل خود اصرار ورزیدند و به صف کافرین پیوستند و قرآن آنها را کافرین از اهل کتاب و کافرین مشرکین می نامد «ما یود الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین، ان ینزل علیکم من خیر من ربکم» (سوره ی بقره آیه ی 105)

و در پایان استناد به چند آیه از قرآن، درباره ی این موضوع که هم مشرکین و هم اهل کتاب قیل از آمدن «بیّنه»، کافر نیستند، ما را از توضیحات اضافی بی نیاز می کند.

«لن یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتی تأتیهم البیّنه رسول من الله یتلوا صحفاً مطهرة»

«ان الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فی نا جهنم ما یود الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین ان ینزل علیکم من خیر ربکم» (سوره ی بقره آیه ی 105)

«و ان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغه مأمنه»

در اینجا «المشرکین» به معنی حقیقی خود می باشد؛ یعنی کسی که هنوزکلام خدا را نشنیده است. یعنی هنوز سرنوشت «کافر یا مؤمن» بودنش معلوم نیست.

اکفارکم خیرٌ من اولئکم ام لکم براءة فی الزبر»

خطاب به مشرکین مکه که آیا کافرهای شما از کافرین اقوام گذشته بهتراند.

                                                        

منبع پاسخ تفصیلی:   http://maktabquran2.com

من الله التوفیق

کلمات کلیدی
قرآن  |  خدا  |  بعثت  |  شرک  |  مشرکین  |  اهل کتاب  |  اهل الکتاب و المشرکین  |  اهل کتاب و کافرین مشرکین  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : ناشناس تاریخ : 1402/10/28

سلام صبح بخیر

نویسنده : مبین تاریخ : 1401/01/28

مشرک قطعآ کسی است که با خداوند شریک بگیردمثلا کسی اگه برای غیر خدا حتی خیراتی دهد هم شرک کرده فقط برای رضای خدا باید باشه

نویسنده : علیرضا غلام خراسانی تاریخ : 1398/09/17

خوب وبسیار مفید است

نویسنده : احمد تاریخ : 1398/04/31

بسیار واضح و کامل فرمودید. سپاسگزارم.

نویسنده : حمید رحیمی تاریخ : 1397/11/30

با سلام شما فرمودید"هیچ کس را قبل از بعثت رسول، و قبل از اتمام حجت نمی توان کافر دانست" مگر قبل از پیامبر اسلام پیامبران دیگری نیامده بودند و آیا زمین از حجت خدا خالی بود آیا نمی توانستند تحقیق کنند و به یگانگی خدا پی ببرند. می توانستند کما اینکه قبل از پیامبر همه کافر نبودند. در حال حاضر نیز به نظر می رسد همین گونه باشد کسانی که در کشورهای اروپایی و یا ... زندگی می کنند نمی توانند به استدلال اینکه پیامبری در کشور آنان وجود نداشته و یا بر آنان نازل نشده بگویند که ما به خدا ایمان نداشته و عذاب نمی شویم چرا که راه تحقیق بر آنان هموار و شاید وظیفه آنان باشد. این نظر بنده حقیر است والله اعلم

نویسنده : روجین تاریخ : 1397/01/28

سلام.ایا کسی که به علت تنبلی نماز نمیخونه کافر محسوب میشه؟

نویسنده : محمد تاریخ : 1399/10/23

معلومه که محسوب نمیشه!😂 هرچند بدون شک نماز خوندن یکی از بهترین کارهایی که میشه توی طول روز انجام داد.

نویسنده : کامبیز تاریخ : 1396/12/16

لطفا حتما ترجمه آیات هم بذارید. ممنون.

نویسنده : محمد تاریخ : 1396/11/27

سلام. معنی آیات رو هم بنویسید.

نویسنده : فرنوش تاریخ : 1392/06/03

امروزه توجهان مشرک به کیا میگن چون دیگه اکثرا خدا را میشناسن؟

نویسنده : محمدرضا تاریخ : 1391/09/24

خوب بودولی بیشترازاین اطلاعات بگذارید