قبل از پاسخ باید به نکتهای اشاره شود که توجه به آن در پاسخ به سؤال شما، راه گشا خواهد بود.
تردیدی نیست که انسان باید جایگاه خود را در عالم هستی و به ویژه در برابر خداوند بشناسد و متناسب با آن تصمیم بگیرد و عمل کند. به عبارت دیگر ابتدا باید جهان بینی خود را درست کرده و موضع خویش را در برابر خدای هستی، روشن ساخت. در این باره به طور کلی دو رویکرد وجود دارد:
1- موضع اومانیستی ( Humanism ): در این بینش، انسان محور است و انسان است که به جای خداوند مینشیند و هرگونه بخواهد تصمیم میگیرد و عمل میکند. طبق این بینش، اگر انسان بخواهد خداپرست هم بشود، به دلخواه خود و آن سان که میپسندد عمل میکند نه آن طور که از ناحیه خداوند تعیین شده است. مسلما این روش چیزی جز حاکمیت مطلق نفس اماره نیست و مسألهای بنام تکلیف و وظیفه از ناحیه موجودی قدسی و فرابشری به کلی کنار نهاده شده است.
2- موضع توحیدی ( Theistic ): این نگرش مبتنی بر چند واقعیت است:
الف- مالک تمام هستی از جمله انسان، خداست.
ب- خداوند عالم مطلق، کمال مطلق و حکیم است و هیچ کار عبث و بیهودهای انجام نمیدهد.
ج- کمال نهایی انسان در عبادت و پیروی پروردگار است.
با توجه به این واقعیتها این نکته روشن می شود که خداوند از آنجا که عالم مطلق است، بهتر از هر کس دیگر کیفیت و نحوه درست عبادت را میداند و از آنجا که حکیم است هیچ گونه لغو و عبثی در اوامرش وجود ندارد و لذا آنچه او بدان امر می کند، در بردارنده بهترین و برترین مصالح ممکن است.
به عبارت دیگر، فرض آن است که ما به دینی به نام اسلام ایمان داریم و در این دین خداوند را به عنوان عالم و حکیم میشناسیم و فرستاده او حضرت محمد (ص) را معصوم و پاک از هر گونه گناه و اشتباه میدانیم و لذا تردیدی نداریم اوامر و نواهی این دین که به وسیله پیامبر (ص) برای ما بیان شده است، مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی ماست و هر یک در جای خود مصلحت و حکمت خاص خود را دارد، گرچه نتوانیم آن مصالح را به طور کامل درک کنیم.
با توجه به این نکته، به پاسخ سؤال شما میپردازیم.
گفتهاید نماز، «شکر گزاری از خداوند است و شکرگزاری منحصر در نماز خواندن نیست» باید گفت که:
فرضا فلسفه نماز صرف شکرگزاری باشد اما باید توجه داشت که شکر خداوند وقتی عملی خواهد شد که آنچه او خواسته است انجام دهیم نه آنچه دلمان میخواهد، چرا که روح عبادت، عبودیت و اطاعت است.
ب- نکته اساسی آن است که فلسفه نماز تنها شکر گزاری نیست، بلکه در آن اهداف و رموزی نهفته است که تنها از راه نماز قابل تحقق است؛ قرآن میفرماید: *اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ [1] " آنچه را از کتاب آسمانی به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را بر پا دار که نماز (انسان را) از زشتیها و منکرات باز میدارد و خداوند میداند شما چه کارهایی انجام میدهید."
نماز یک عمل حکیمانه است که بر اساس یک فلسفه بسیار متقن بر ما واجب شده است بعضی ازموارد فلسفه نماز عبارتند از :
1- روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالآخره فلسفه نماز همان یاد خدا است، همان" ذکر اللَّه" است که در آیه فوق بعنوان برترین نتیجه بیان شده است.
البته ذکری که مقدمه فکر، و فکری که انگیزه عمل بوده باشد، چنان که در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که در تفسیر جمله وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ فرمود:« ذکر اللَّه عند ما احل و حرم
" یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام" (یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد) [2] .»
2- نماز وسیله شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته میکند، لذا در حدیثی میخوانیم: پیامبر (ص) از یاران خود سؤال فرمود: «لو کان علی باب دار احدکم نهر و اغتسل فی کل یوم منه خمس مرات ا کان یبقی فی جسده من الدرن شیء؟ قلت لا، قال: فان مثل الصلاة کمثل النهر الجاری کلما صلی کفرت ما بینهما من الذنوب: " اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او میماند؟ در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود:" نماز درست همانند این آب جاری است، هر زمان که انسان نمازی میخواند گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از میان میرود" [3] »
و به این ترتیب جراحاتی که بر روح و جان انسان از گناه مینشیند، با مرهم نماز التیام مییابد و زنگارهایی که بر قلب مینشیند زدوده میشود.
3- نماز سدی در برابر گناهان آینده است، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت میکند، و نهال تقوی را در دل پرورش میدهد، و میدانیم" ایمان" و" تقوی" نیرومندترین سد در برابر گناه است، و این همان چیزی است که در آیه فوق به عنوان نهی از فحشاء و منکر بیان شده است، و همان است که در احادیث متعددی میخوانیم: افراد گناهکاری بودند که شرح حال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح میکند و کرد.
4- نماز، غفلتزدا است، بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام میشود، مرتبا به انسان اخطار میکند، هشدار میدهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان میسازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد میکند و این نعمت بزرگی است که انسان وسیلهای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.
5- نماز خود بینی و کبر را در هم میشکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا میگذارد، خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او میبیند، بلکه صفری در برابر بینهایت.
پردههای غرور و خود خواهی را کنار میزند، تکبر و برتری جویی را در هم میکوبد.
به همین دلیل علی (ع) در آن حدیث معروفی که فلسفههای عبادات اسلامی در آن منعکس شده است بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین میکند میفرماید:« فرض اللَّه الایمان تطهیرا من الشرک و الصلاة تنزیها عن الکبر ...:" خداوند ایمان را برای پاکسازی انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را برای پاکسازی از کبر" [4] »
6- نماز وسیله پرورش، فضائل اخلاق و تکامل معنوی انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون میبرد، به ملکوت آسمانها دعوت میکند، و با فرشتگان همصدا و همراز میسازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا میبیند و با او به گفتگو برمیخیزد.
تکرار این عمل در شبانه روز آنهم با تکیه روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصا با کمک گرفتن از سورههای مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوی نیکیها و پاکیها است اثر قابل ملاحظهای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی (ع) میخوانیم که در فلسفه نماز فرمود:« الصلاة قربان کلی تقی:" نماز وسیله تقرب هر پرهیزکاری به خدا است" [5] »
7- نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح میدهد- چرا که نماز روح اخلاص را زنده میکند، زیرا نماز مجموعهای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان میپاشد و روح اخلاص را تقویت میکند.
لذا در حدیث معروفی میخوانیم که امیر مؤمنان علی (ع) در وصایای خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود :« اللَّه اللَّه فی الصلاة فانها عمود دینکم:
" خدا را خدا را در باره نماز، چرا که ستون دین شما است" [6] »
میدانیم هنگامی که عمود خیمه در هم بشکند یا سقوط کند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محکم باشد اثری ندارد، همچنین هنگامی که ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد.
در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم: «اول ما یحاسب به العبد الصلاة فان قبلت قبل سائر عمله، و ان ردت رد علیه سائر عمله :" نخستین چیزی که در قیامت از بندگان حساب میشود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول میشود، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود میشود"!» شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولی سائر اعمال است در او زنده میشود، و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده میگردد و از درجه اعتبار ساقط میشود.
8- نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازی زندگی میکند، چرا که میدانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشی که بر آن نماز میخواند، آبی که با آن وضو میگیرد و غسل میکند، محلی که در آن غسل و وضو انجام میشود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسی که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کمفروشی، رشوه خواری و کسب اموال حرام باشد چگونه میتواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟
بنا بر این تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.
9- نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرائط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر برای ترک بسیاری از گناهان است.
در کتب فقهی و منابع حدیث، امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مساله شرب خمر است که در روایات آمده:« لا تقبل صلاة شارب الخمر اربعین یوما الا ان یتوب :
" نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اینکه توبه کند"» [7]
و در روایات متعددی میخوانیم: از جمله کسانی که نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است" [8]
و در بعضی از روایات دیگر تصریح شده است که نماز کسی که زکات نمیپردازد قبول نخواهد شد، و همچنین روایات دیگری که میگوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خود بینی از موانع قبول نماز است، پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است؟
10- نماز روح انضباط را در انسان تقویت میکند، چرا که دقیقا باید در اوقات معینی انجام گیرد که تاخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامههای زندگی کاملا آسان میسازد.
همه اینها فوائدی است که در نماز، قطع نظر از مساله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بیفزائیم- که روح نماز همان جماعت است- برکات بی شمار دیگری دارد که اینجا جای شرح آن نیست، بعلاوه کم و بیش همه از آن آگاهیم.
گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعی که از امام علی بن موسی الرضا (ع) نقل شده پایان میدهیم:
امام (ع) در پاسخ نامهای که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود:
علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است و مبارزه با شرک و بت پرستی و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار.
و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکاری بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد.
علاوه بر اینکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل میگردد، سبب میشود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید.
و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصی باز میدارد و از انواع فساد جلوگیری میکند. [9] [10]
[1] - سوره العنکبوت: آیه 45.
[2] - بحار الانوار جلد 82 ص 200.
[3] - وسائل الشیعه جلد 3 ص 7 (باب 2 از ابواب اعداد الفرائض حدیث 3).
[4] - نهج البلاغه کلمات قصار 252.
[5] - نهج البلاغه کلمات قصار 136.
[6] - (2) نهج البلاغه نامهها (وصیت) 47.
[7] - بحار ج 84 ص 317 و 320.
[8] - بحار ج 84 ص 318.
[9] - وسائل الشیعه ج 3 ص 4.
[10] ر.ک. تفسیر نمونه، ج16، از ص: 289 الی 294