چه اموری رحمت خدا را نازل می کند؟

چه اموری رحمت خدا را نازل می کند؟-img
اموری که باعث نزول رحمت الهی می شوند و تبیین مفهوم توفیق و ... در شرح دعای بیست و نهمین روز ماه مبارک رمضان.

تعداد بازدید : 6816     تاریخ درج : 1390/06/08     زمان درج : 17:47     منبع : www.hawzahnews.com


اموری که باعث نزول رحمت الهی می شوند و تبیین مفهوم توفیق و ... از جمله مباحثی است که حجت الاسلام والمسلمین عرفان در شرح دعای بیست و نهمین روز ماه رمضان بیان کرده است.
 
«اللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَةَ وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ یَا رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین»
 
خدایا در این روز مرا به رحمت خود بپوشان و توفیق و عصمت را روزی من کن. و قلبم را از تیرگی های تهمت پاک کن ای خدایی که بر اهل ایمان مهربان هستی.
 
* دستیابی به رحمت الهی
 
چه چیزهایی باعث نزول و فراگیری رحمت الهی می شود؟
 
صبر، از جمله چیزهایی است که نزول رحمت الهی را به دنبال دارد.
 
خداوند در آیه 155 و 156و 157 بقره می فرماید: وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ، الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ، أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ. به صبرکنندگان بشارت بده.  آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمی گردیم!» است. اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده.
 
دومین مورد از نزول رحمت الهی معانقه کردن دو مومن می باشد.
 
امام صادق (ع) می فرماید: إِنَّ الْمُؤْمِنَیْنِ إِذَا اعْتَنَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَة. وقتی دومومن معانقه می کنندرحمت، وجودآنها را می گیرد. بحار الأنوار، ج 73، ص: 35
 
* تحریف بزرگ!
 
یک تحریف بزرگ تاریخی در رفتار مسلمانان صورت گرفته است و آن این است که در اسلام به معانقه سفارش شده است ( گردن به هم نهادن)، ولی مسلمانان آن را به مواجهه (صورت روی صورت قرار دادن) تغییر داده اند: در روایات ما به هیچ وجه مواجهه نیامده است. آن چیزی که سنت است معانقه  می باشد که باعث فرود رحمت الهی می شود.
 
* عفو و بخشش
 
«بخشش»، سومین موضوعی است که باعث نزول رحمت الهی می شود.
 
مولای متقیان حضرت علی (ع) فرمود: بِالْعَفْوِ تُسْتَنْزَلُ [تَنْزِلُ ] الرَّحْمَة. با «بخشیدن»، رحمت الهی نازل می شود.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص246) چهارمین مورد از نزول رحمت الهی توبه می باشد.
 
امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: التَّوْبَةُ تَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَةَ. توبه باعث نزول رحمت خداوند می شود.
(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص195).
 
* ترحم
 
پنجم، ترحم به دیگران باعث نزول رحمت الهی می شود امیرالمومنین (ع) فرمود: بِبَذْلِ الرَّحْمَةِ تُسْتَنْزَلُ الرَّحْمَة. با عطوفت و ترحم به دیگران رحمت الهی نازل می شود. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص246)
 
چندین سال قبل در اصفهان قحطی شدیدی رخ داده بود و مردم از گرسنگی یا تلف می شدند و یا مجبور بودند حتی جانوران حرام را مصرف کنند. مرحوم میرزا هاشم قزوینی شنیدند که در بیرون اصفهان شخصی شتری را ذبح کرده است و به هر نفر چند گرم گوشت شتر می دهد. این عالم بزرگوار نیز در صف گیرندگان اندک گوشت شتر قرار می گیرند و سهم خود را دریافت می کنند.
 
در حال بازگشت به اصفهان، زنی مسیحی فقیر به همراه دو بچه که بر روی زانوانش خوابیده بودند را می بیند که دو طفل از شدت گرسنگی توان نفس کشیدن را ندارند و در آستانه مرگ قرار گرفته اند. زن، نگاه ملتمسانه ای به میرزا هاشم قزوینی می کند و میرزا هاشم قزوینی به او می گوید: صبر کن الان به تو کمک خواهم کرد. به حجره خود وارد می شوند و گوشت سهم خود را پخته و برای این زن مسیحی و بچه هایش می آورد و آنها را از مرگ نجات می دهند. این عالم متدین با حالت گرسنگی به اتاق خود برمی گردند. در همین حال شخصی یک بقچه بزرگ از نان روغنی کم نظیر را برای او می آورد. میرزا هاشم، از آن شخص سؤال می کند چه کسی این نان ها را فرستاده است؟ او جواب می دهد: کسی که چرخ و فلک به دست اوست، به یاد شماست. وقتی به دنبال آورنده نان می رود او را پیدا نمی کند و نان ها را بین طلاب تقسیم می کند.
 
رحمت به ضعیفان، نیز باعث فرود آمدن رحمت الهی می شود.
 
امیر بیان می فرمایند: رَحْمَةُ الضُّعَفَاءِ تَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَة. ترحم به ضعیفان باعث فرود رحمت خداوند می شود. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص449)
 
در زمان قاجار و زمان جنگ میان ایران و روس، عالمی در قم غذایی خریده و به منزل می رفت که یک زن روسی اسیر شده به او می گوید: شما مسلمانان چقدر بد هستید که ما را به اسارت گرفتید، اما به معیشت و نیاز ما توجه نمی کنید! این شخص عالم غذای خریده شده را به زن روسی می دهد و اکرام این عالم باعث گشوده شدن درهای رحمت مادی و معنوی برای او می شود.
 
* درخواست رحمت برای مردم
 
امیرالمؤمنین می فرمایند: درخواست رحمت از خداوند برای مردم، هفتمین مورد از نزول رحمت الهی است أَبْلَغُ مَا تُسْتَدَرُّ بِهِ الرَّحْمَةُ أَنْ تُضْمَرَ لِجَمِیعِ النَّاسِ الرَّحْمَةُ       
رساترین چیزی که رحمت الهی را فرود می آورد این است که در دل خود برای جمیع مردم رحمت بخواهی.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص450). حتی برای کفار غیر حربی، خداوند طلب کنی تا خداوند آنها را هدایت کند.
 
اگر انسان برای جمیع انسان ها خیرخواه شد، حتی برای دشمنان تا آن ها تغییر کرده و توبه کنند ، این عمل باعث فرودآمدن رحمت الهی می شود.
 
دوست داشتن حضرت علی (ع) درهای رحمت الهی را می گشاید.
 
أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِکْمَةَ فِی قَلْبِهِ وَ أَجْرَی عَلَی لِسَانِهِ الصَّوَابَ وَ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ أَبْوَابَ الرَّحْمَةِ
آگاه باشید کسی که علی را دوست بدارد، خداوند حکمت را در قلب او ثابت می گرداند و بر زبانش جاری می سازد و درهای رحمت را برای او باز می کند.(بحار،ج65،ص125)
 
زمان اذان، درهای رحمت الهی باز می شود.
 
در حدیثی حضرت علی (ع) می فرمایند: وَ إِذَا قَالَ حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ فَإِنَّهُ یَقُولُ یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ قَدْ فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ أَبْوَابَ الرَّحْمَةِ فَقُومُوا وَ خُذُوا نَصِیبَکُمْ مِنَ الرَّحْمَةِ
وقتی موذن «حی علی الفلاح» می گوید، یعنی در واقع می گوید: ای امت محمد(ص)، خداوند درهای رحمت را به روی شما باز کرده است پس به پا خیزید و بهره خود را از رحمت الهی بگیرید.(جامع الاخبار،ص67)
 
هنگام دعا کردن، در رحمت الهی گشوده می شود.
 
در حدیث دیگری حضرت فرمودند: إِذَا أَذِنَ اللَّهُ لِعَبْدٍ فِی الدُّعَاءِ فَتَحَ لَهُ بَابَ الْإِجَابَةِ بِالرَّحْمَة.ِ
زمانی که خداوند به بنده اذن در دعا را می دهد، در اجابت به وسیله رحمت را برای او گشوده است.(ارشادالقلوب الی الصواب ،ج1،ص148)
 
وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَةَ، خدایا در این روز توفیق (فراهم آمدن اسباب خیر) و عصمت (زمینه برای پاک دامن ماندن) را روزی من کن.
 
* توفیق چیست؟
 
انسان مکلف، وظیفه ای در راه خدا دارد و آن کوشش، تلاش و اجتهاد است. از جانب خدا نیز، باید عنایت و اقبالی به ما بشود که به آن «توفیق» می گویند.
 
اجتهاد و کوشش از طرف انسان و توفیق از جانب خدای متعال به وقوع می پیوندد.
 
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: لَا یَنْفَعُ اجْتِهَادٌ بِغَیْرِ تَوْفِیقٍ؛ کوشش انسان، بدون توفیق الهی ثمرنمی دهد. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص203)
 
همچنین آن حضرت می فرمایند: لَا یَنْفَعُ عِلْمٌ بِغَیْرِ تَوْفِیقٍ: علم بدون توفیق فایده ای ندارد. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص203)
 
اگر انسان دانش داشته باشد، ولی توفیق الهی شامل حال او نشود، نمی تواند دانش را به کار بگیرد، یا دانش را گسترش دهد و یا دانش را در جامعه اعمال کند.
توفیق از جانب خداست و البته کار خداوند بدون حکمت نمی باشد.
 
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: التَّوْفِیقُ عِنَایَةُ الرَّحْمَنِ: توفیق عنایت خداوندمتعال است. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص203)
 
و یا فرمود: التَّوْفِیقُ رَأْسُ السَّعَادَةِ.بنیاداصلی خوشبختی،توفیق الهی است.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص203)
 
در بعضی از مواقع به خاطر أعمال حرام یا مکروه، توفیق از انسان سلب می شود؛ یعنی خداوند متعال وسائل انجام خیر را از انسان می گیرد.
 
* ماجرای «می شود» و « نمی شود»
 
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی نقل می کرد: در سفر مکه شخصی برای انجام مناسک حج، با من به جده عربستان آمد و در شهر جده و در نیم ساعتی به شهر مکه، دیوانه شد و از همان جا به ایران برگردانده شد. این شخص با این که اجتهاد و کوشش در مقدمات حج انجام داده بود، ولی توفیق از او سلب شد که بتواند اعمال حج را به جا بیاورد!
 
شخصی برای رفتن به حج، مدارک خود را خدمت رییس وقت سازمان حج می آورد تا او موافقت کند و به حج برود رییس سازمان حج به خاطر این که مدارک آن شخص ناقص بود، پایین ورقه می نویسند «موافقت نمی شود»، اما وقتی که رییس سازمان حج به مکه می روند، می بیند همان شخصی که با آمدن او به حج موافقت نکرده بود، در مکه است! با تعجب از او می پرسد تو چطور به حج آمدی؟ در حالی که من، با درخواست شما موافقت نکرده بودم. آن شخص جواب می دهد، خود شما نوشته بودید که «موافقت می شود». رییس سازمان حج ادعای او را قبول نمی کند و بعد از مراجعت به ایران وقتی که مدارک او را بررسی می کند، می بیند نوشته شده است «موافقت نمی شود»، ولی وقتی که امضا کردند، خط امضاء، روی «نون» نمی شود قرار گرفته است و «نمی شود» را به «می شود» تغییر داده است.
 
توفیق عصمت از خداوند از جمله توفیقاتی است که نصیب انسان های برگزیده مثل پیامبران و اولیای الهی، می شود خداوند در مورد حضرت یوسف (ع) از زبان او می فرماید: وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ. من هرگز خودم را تبرئه نمی کنم، که نفس(سرکش) بسیار به بدیها امر می کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» (یوسف/53)
 
و یا در آیه 24 سوره یوسف می فرماید: وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ آن زن قصد او کرد؛ و او نیز اگر برهان پروردگار را نمی دید قصد وی می نمود! این چنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود!. لام در کلمه لقد، لام توطئه و قسم است، یعنی سوگند. اگر برهان خدایش را ندیده بود، یوسف گرایش به زلیخا پیدا می کرد. دیدن برهان، باعث شده است عصمت حضرت یوسف حفظ شود.
 
حضرت یوسف وقتی در دام زلیخا افتاد کوشش کرد که از آن دام بگریزد و با کوشش خود، توفیق الهی را نصیب خود کرد. توفیق الهی این بود که قفل ها گشوده شد. از یک طرف حضرت یوسف تلاش کرد که از آن دام فرار کند و از طرف دیگر توفیق الهی را نصیب خود کرد.
 
* طهارت قلب از تهمت
 
وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَةِ خدایا قلبم را از تیرگی های تهمت، پاک کن.
 
تهمت هایی که تیرگی می آورد دو نوع است، یکی تهمت به خداوند متعال و دیگری تهمت به مردم است.
 
تهمت به خداوند متعال را قرآن مکرر نقل فرموده است:
 
مثلا می فرماید: وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا. و یهود گفتند: «دست خدا(با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت(الهی) دور شوند.(مائده64) یعنی خدای متعال مخلوقات را خلق کرده است و مدیریت، تدبیر و ربوبیت را واگذار کرده است.
 
یا در جای دیگر قرآن می فرماید: وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ. یهود گفتند: عزیر پسر خداست.(توبه30)
 
یا می فرماید: وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصاری نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه. یهود و نصاری گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان(خاصّ) او هستیم.(مائده18)
 
در جای دیگرخداوند می فرماید: وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسیحُ ابْنُ اللَّه.ِ و نصاری گفتند: «مسیح پسر خداست(توبه30)
 
این موارد تهمت به خداوند است که تیرگی، تاریکی و شرک را نصیب انسان می کند.
 
شرک گناهی است که قرآن می فرماید کمتر از شرک بخشیده می شود و شرک بخشیده نمی شود.
 
قسم دوم، تهمت به مردم است. تهمت به مردم خود بر دو نوع است که شامل عمومی وشخصی می باشد.
 
تهمت به مردم از حیث عمومی، آن است که انسان یک قوم، نژاد، ملیت و یا باورمندان به یک دین را متهم کند.
 
مثلاً قرآن می فرماید: وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری عَلی شَیْ ءٍ وَ قالَتِ النَّصاری لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْ ءٍ (24)
 
یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی(نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند(و بر باطلند)»؛(بقره113)
 
مثال دیگر این که لطیفه ها و جوک هایی که در مورد اقوام مختلف در ایران گفته می شود، از مصادیق بارز این تهمت های عمومی به مردم است.
 
اما نوع دیگر تهمت به مردم تهمت شخصی می باشد که شخص خاص، در نظر گرفته شود.
 
همه این تهمت ها (تهمت به خداوند و تهمت به مردم، عمومی و شخصی) باعث به وجودآمدن تیرگی و تاریکی می شود و روزه دار در این روز، از خداوند می خواهد قلب او را از تیرگی تهمت ها، پاک کند.
 
* تهمت مقدس
 
البته یک نوع تهمت داریم که مقدس است و تاریکی آور نیست.
 
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: مَنِ اتَّهَمَ نَفْسَهُ فَقَدْ غَالَبَ الشَّیْطَانَ (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص239)، کسی که خودش را متهم کند و مقصر بداند بر شیطان، غلبه پیدا می کند.
کلمات کلیدی
خدا  |  رحمت  |  رحمت الهی  |  رحمت خدا  |  توفیق  |  تهمت  |  نزول رحمت الهی  |  تصنیف غررالحکم ودررالکلم  |