شمس الدین ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسی، وزیر شیعی برکیارق سلطان سلجوقی (حک: 485-498ق.) از براوستان، یکی از روستاهای قم، برخاست. این نسبت در منابع به تصحیف، براوشتانی، اردستانی، بلاسانی و شکل های دیگر آمده است.
شمس الدین براوستانی قمی در دوران ملکشاه سلجوقی (حک: 465-485ق.) نیابت شرف الملک خوارزمی را بر عهده داشت که مستوفی کل (حسابدار کل) بود. سپس جای او را گرفت و لقب مجدالملک یا مجدالدوله یافت. وی لقب مُشَیِّدالدوله را نیز داشت. از آن جا که حسابدار خزانه سلجوقی بود، به او مستوفی هم می گفتند. مجدالملک پیشتر در گنجه آذربایجان، نایب و کاتب سلطان محمّد سلجوقی شده بود.
او در اوج قدرت خواجه نظام الملک شافعی (وزیر اعظم)، نزد سلطان ملکشاه سلجوقی مقامی والا داشت. هنگامی که نوه نظام الملک، حاکم مرو، با نماینده سلطان اختلاف پیدا کرد و زندانی شد، سلطان، مجدالملک را نزد نظام الملک فرستاد و رفتار نوه اش را به او یادآور شد و تهدیدش نمود.
مجدالملک از حمایت زبیده، همسر سلطان سلجوقی، که از مخالفان نظام الملک بود، بهره داشت.
بر پایه گزارشی، مجدالملک همراه برخی از صاحب منصبان آن عصر، در مخالفت با خواجه نظام الملک، شاه را به او بدبین کرد.
مجدالملک پس از کشته شدن خواجه نظام الملک و قدرت یافتن برخی فرزندان او از جمله عزالملک (487ق.) و فخرالملک و مؤیدالملک، تا مدتی از حکومت و سیاست کناره گرفت و در اصفهان گوشه گیری اختیار کرد. آن گاه که فخرالملک به وزارت رسید، به دلیل ناتوانی و ناشایستگی وی، همه امور به دست مجدالملک که ریاست استیفای برکیارق را داشت، اداره می شد.
در 490ق. برکیارق فخرالملک را برکنار کرد و مجدالملک را وزارت داد و او تا 492ق. به همراه زبیده خاتون بر امور کشور مستولی بود و قدرتمندی اش رشک مخالفان را برانگیخت.
مجدالملک متهم به ارتباط با اسماعیلیه الموت بود. این اتهام در دشمنی های مؤیّدالملک ریشه داشت. برخی بر آنند که کشته شدن مجدالملک به سبب گسترش قدرت او و تحکم هایش بر امیران بوده است.
مجدالملک به دست سپاهیان شورشی و به رغم میل سلطان برای نجات وی، در زنجان به سال 492ق. در 51 سالگی قطعه قطعه شد و بدنش را به اصفهان فرستادند و در آن جا دفن کردند.
در گزارش ها آورده اند که وی همیشه کفنی حاوی تربت امام حسین(ع) را که از مکه برایش آورده بودند، همراه داشت. بعدها پیکر او را به کربلا بردند و کنار مرقد حسینی به خاک سپردند.
مجدالملک را فردی دیندار، مخالف ظلم و خونریزی، انجام دهنده کارهای خیر، و اهل نماز و روزه و شب بیداری دانسته اند. او تشیع خود را اظهار می کرد و به علویان بسیار یاری می نمود و در عین حال، صحابه پیامبر(ص) را به نیکی یاد می کرد.
او از مستوفیان فاضل و کاردان آن عهد به شمار می رفت و در حفظ قانون، اداره دیوان ها و ضبط حساب توانا بود. فضلا و شاعران را اکرام نموده، به آنان بخشش می کرد و شاعران هم او را مدح گفته اند.
وی دانشوران اهل سنت را گرامی می داشت و با آن ها رابطه ای نیکو داشت. از جمله به عمادالدین، بزرگ شافعیان بغداد، و ابوحامد غزالی (م. 505ق.) عنایت داشت. همچنین ابوالحسن طبری معروف به هراس، فقیه شافعی و از اصحاب امام الحرمین جوینی، از التفات مجدالملک بهره می برد.
ایجاد سازگاری بین شیعه و سنی
مجدالملک با سیاست و کیاست توانست میان شیعه و سنی سازگاری برقرار کند. او مانع شتم و لعن خلفا شد. کتمان نمی توان کرد که در دوران وزارت وی، بر قدرت شیعیان افزوده شد و آنان کمتر تقیه کردند.
از آثار خیر وی، ساختمان بقعه امامان معصوم(ع) در بقیع از جمله گنبد امام حسن مجتبی(ع) و بقاع امامان سجاد و باقر و صادق: و عباس بن عبدالمطلب است.