المستدرک علی الصحیحین


تعداد بازدید : 2727     تاریخ درج : 1390/08/08

5

چکیده:

ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری یکی از بزرگان فقه، حدیث و تاریخ نگاری اسلامی است. شخصیت علمی وی از 9 سالگی با سماع حدیث شروع و در16 سالگی با تصنیف نگاری ادامه و در بیست سالگی با سفرهای علمی کامل تر گشت؛ تا جایی که ذهبی او را امامی حافظ، علامه ای ناقد، بزرگ محدثین و دریای علم می نامد. «المستدرک علی الصحیحین» در بین تألیفات بی شمار وی یکی از مهمترین ها به شمار می رود که به دلیل داشتن دسته ای اح

ادیث در منقبت اهل البیتعلیهم السلام واکنشی دوگانه را نسبت به کتاب و مؤلف در بین مسلمین برانگیخته است؛ علمای شیعه در پی پرارج جلوه دادن کتاب و مؤلف بوده اند و عامّه در صدد تضعیف کتاب و ترور شخصیتی مؤلف برآمده اند.

در این مقال پس از گزارشی چند پیرامون زندگی، آثار و شخصیت علمی حاکم نیشابوری به اتهام رافضی گری او پرداخته و در پایان به معرفی اجمالی کتاب «المستدرک» پرداخته شده است.

کلید واژه ها:

حاکم، حاکم نیشابوری، مستدرک نویسی، المستدرک علی الصحیحین.

آشنایی با مؤلف:

«ابوعبدالله محمّد بن عبدالله بن محمّد بن حمدویه بن نعیم بن الحکم، الضبّی، الطهمانی، النیسابوری، الحافظ، الحاکم، معروف به ابن البیع»، فقیه، محدّث و تاریخ نگار معروف در ربیع الاوّل سال321 ق در نیشابور به دنیا آمد.

او از سنّ 9سالگی [در سال 330ق ] و تحت نظر پدر و دایی اش شروع به سماع حدیث کرد و از سنّ 16سالگی روی به تصنیف نگاری نمود [337ق]. در 20 سالگی در سفری حدیث پژوهانه به عراق رفت و پس از بجای آوردن حج، به خراسان و ماوراء النهر بازگشت و در نیشابور ساکن شد.

در زمان دولت سامانیان و در سال 359ق به قضاوت شهر نساء منسوب شد و نیز پس از مدتی قضاوت جرجان را به او پیشنهاد کردند که وی این سمت را نپذیرفت؛ در همان ایام به عنوان سفیر دولت سامانی به دربار آل بویه رفت و آمد داشت و در کارهای سیاسی، قضایی و اجتماعی شرکتی فعّال می نمود. حاکم نیشابوری سرانجام پس از 84سال زندگی پر برکتِ علمی که با تألیفاتی بسیار نیز همراه بود در صفر سال 405ق بدرود حیات گفت و در نیشابور به خاک سپرده شد.

شخصیت علمی:

حاکم نیشابوری از جمله اعاظم محدثان عصر خویش و یکی از بزرگترین و نام آورترین آنان در طول حیات تاریخ اسلام بوده است، همانگونه که ذکر شد وی از همان بدو کودکی شروع به سماع حدیث نموده، درآغاز جوانی به تألیف و تصنیف روی آورد و طی دو سفر علمی به بغداد و حجاز، از بزرگان و استادان آن دیار نیز استفاده نمودو به چنان مقامی دست یافت که ابن عساکر در موردش می گوید: در زمان حاکم در حجاز، شام، عراقین، جبال، ری، طبرستان، قومس، خراسان و ماوراء النهر هیچکس همطراز و همپای وی در حدیث نبود. به غیر از موارد ذکر شده، دیگر مؤلفه های شخصیت علمی حاکم را می توان در عناوین زیر دنبال کرد:

الف) نظرات بزرگان در مورد حاکم نیشابوری :

1 خطیب بغدادی می گوید: «کان من اهل الفضل والعلم والمعرفة والحفظ... وکان ثقة»

2 ذهبی او را این چنین معرفی می کند: «الامام الحافظ، الناقد العلّامه، شیخ المحدثین، ... وکان من بحورالعلم»،و در مقامی دیگر می گوید:«الحافظ الکبیر، امام المحدثین »

3 ابن عساکر دمشقی وی را«امام اهل حدیث فی عصره » می داند.

4 ابن خلّکان گفته است: «کان عالماً عارفاً واسع العلم »

5 ابن جوزی می نویسد: «وکان من اهل الفضل والعلم والحفظ للحدیث وله فی علوم الحدیث مصنّفات »

6 سبکی نگاشته است: «کان اماماً جلیلاً وحافظاً حفیلاً اتفق علی امامته وجلالته وعظم قدره »

7 ابن حجر می گوید: «امامٌ صدوقٌ » و.... .

ب) استادان و مشایخ حاکم:

از آنجا که در زمان حاکم، نیشابور یکی از بزرگترین مدارس حدیثی جهان اسلام به شمار می رفت و همچنین به دلیل سفرهای علمی حدیثی حاکم نیشابوری، در کتب تاریخ و أعلام تعداد استادان وی را بیش از 1000تن ذکرکرده اند [البته سبکی تعداد مشایخ حاکم را 2000نفر می داند که 1000تن از آنها شیوخ او در نیشابور و 1000تنِ دیگر شیوخ وی در دیگر نقاط بوده اند.] که از جمله استادان حاکم می توان به اسامی زیر اشاره نمود:

مشایخ حدیث حاکم:

پدر و دایی حاکم نیشابوری، محمد بن یعقوب الأصم، ابو بکر النجاد، محمد بن یعقوب الشیبانی ابن الأخرم ، محمد بن عبد الله بن أحمد الصفار، ابو سهل بن زیاد ، محمد بن صالح بن هانئ ، ابو النضر محمد بن محمد الفقیه ، ابو حامد أحمدبن علی بن حسنویه، محمد بن علی المذکر، عبدالباقی بن قانع، ابو بکر أحمد بن إسحاق الصبغی ، ابو علی الحسین بن علی النیسابوری الحافظ ، علی بن عبدالله الحکیمی، إسماعیل بن محمد الرازی، محمد بن القاسم العتکی، ابو جعفر محمد بن محمد بن عبدالله البغدادی الجمال، محمد بن المؤمل الماسرجسی، ابو جعفر محمد بن أحمد بن سعید الرازی صاحب ابن وأره، محمد بن أحمد بن محبوب محدث مرو، القاسم بن القاسم السیاری، أحمد بن محمد بن عبدوس العنزی، محمد بن أحمد الشعیبی الفقیه، إسماعیل بن محمد بن الشعرانی، ابو أحمد بکر بن محمد المروزی الصیرفی، حاجب بن أحمد الطوسی، علی بن حمشاد العدل، ابو عمرو عثمان بن أحمد الدقاق البغدادی، الحسین بن الحسن الطوسی ، الحسن بن یعقوب البخاری، عبدالله بن درستویه ، عبدالرحمن بن حمدان الجلاب شیخ همذان، علی بن محمد بن محمد بن عقبة الشیبانی ، محمد بن حاتم خزیمة الکشی، محمد بن أحمد بن بالویه الجلاب ، ابو عمرو ابن السمّاک، دعلج بن أحمد، ابوالعباس المحبوب، ابو جعفر بن عبید الحافظ الهمدانی، ابویحیی نافلة عبدالله بن یزید المقری، ابو اسحاق بن فراس المالکی، ابو سهل محمد بن سلیمان الحنفی .

استادان قرائتِ حاکم:

علی ابن الإمام، محمد بن ابو منصور الصرام، ابو علی بن النقار [مقرئ الکوفة] ، ابو عیسی بکار [مقرئ بغداد].

مشایخ فقاهتِ حاکم:

ابو علی بن ابو هریرة، ابو الولید حسان بن محمد ، ابو سهل الصعلوکی.

استادان علوم الحدیث حاکم:

ابو علی الحافظ (بغدادی)، الدارقطنی، الجعابو، ابو أحمد الحاکم.

ج) شاگردان حاکم :

در بین شاگردان حاکم این اسامی به چشم می خورد: أبوالفتح بن أبی الفوارس، أبو العلاء الواسطی، محمد بن أحمد بن یعقوب، أبویعلی الخلیلی، أبوذر الهروی ، أبوبکر البیهقی، أبوالقاسم القشیری ، أبوصالح المؤذن، أبوبکر أحمد بن علی بن خلف الشیرازی ، الزکی عبدالحمید البحیری ، عثمان ابن محمد المحمی، مؤمل ابن محمد بن عبدالواحد، أبوالفضل محمد بن عبیدالله الصرام، ابن مظفر، الامام أبوبکر القفال الشاشی، أبوأحمد بن مطرف، أبومحمد ابن زبارة العلوی، أبوعبدالله العصمی، أبوأحمد بن شعیب المزکی، أبواسحاق ابراهیم بن محمد بن یحیی، ابن أبی درام، ابن القصار الرازی .

در این بین کسانی هم بوده اند که هم حاکم از آنها حدیث نقل کرده است و هم آنها از وی، همچون: الدارقطنی، أحمد بن أبی عثمان الحیری و أبوإسحاق المزکی.

د) تصنیفات و آثار:

با توجه به اینکه حاکم نیشابوری از شخصیت و قابلیت علمی بالایی برخوردار بوده و استادان بیشماری را درک نموده بود، در علوم مختلف آثاری نگاشته است که هر یک از آنها در موضوع خود یکی از بهترین تألیفات هستند. علماءِ تاریخ و رجال برای حاکم حدود 1000جزء (کتاب،تصنیف) برشمرده اند و حتّی برخی تعداد آنها را 1500اثر دانسته اند که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود:

1 المستدرک علی الصحیحین: [در ادامه به معرفی بیشتر این کتاب خواهیم پرداخت.]

2 تاریخ النیسابوریین [تاریخ علماء نیسابور] :

این کتاب که به نوعی کتاب رجال محسوب می شود دربردارنده نام تمامی عالمان، فقیهان و محدثانی است که یا در نیشابور به دنیا آمده، و یا فوت کرده و یا از آنجا گذر کرده اند. تا پیش از حاکم کسی در مورد علمای نیشابور چنین کتابی تألیف نکرده بود.

اصل این کتاب که به گفته ی خلیفه ی نیشابوری ، 14مجلّد بوده است، از بین رفته ولی از عبارات حاجی خلیفه (متوفی1067ق) برمی اید که این کتاب تا زمان وی در دسترس بوده است. این کتاب توسط فردی به نام محمد بن حسین خلیفه نیشابوری (زنده در 717 ق) تلخیص گردیده و با تصحیح آقای شفیعی کدکنی توسط نشر آگه به طبع رسیده است.

کتابِ حاضر شامل نام [و گاهی شرح حالِ] 2680 نفر در 8 طبقه [از طبقه صحابه تا معاصرین مؤلف] می باشد و حاوی برخی نکات و اطّلاعات جغرافیایی و تاریخی درمورد نیشابور است. همچنین در این کتاب نام950 تن از مشایخ سماعِ حدیث حاکم توسط خودش نام برده شده اند.

3 معرفة علوم [اصول] الحدیث:

این کتاب دومین اثر در زمینه ی درایة الحدیث در بین اهل سنّت و در عین حال یکی از مهم ترین و متقدم ترین آنها می باشد که ابن خلدون در مورد آن می گوید:«وقد ألّف الناس فی علوم الحدیث وأکثروا، ومِن فحول علمائه وأئمتهم أبوعبدالله الحاکم وتألیفه فیه مشهورة وهو الذی هذّبه وأظهر محاسنه.» حاکم در این کتاب در 52 بخش مباحث مختلف علوم حدیث را مطرح و تبیین می کند.

4 الإکلیل ؛ 5 فضائل الشافعی ؛ 6 المدخل إلی الصحیح[ الصحیحین] (المدخل إلی معرفة الصحیح من السقیم) ؛ 7 مُزَکّی الاخبار ؛ 8 أمالی العشیات ؛ 9 تراجم الشیوخ ؛ 10 علل الحدیث (العلل) ؛ 11 الأمالی ؛ 12 الصحیحان ؛ 13 ماتفرد بإخراجه کل واحد من الامامین ؛ 14 الأبواب ؛ 15 فوائد الشیوخ ؛ 1916 فوائد النسخ، فوائد الخراسانیین، التلخیص، تراجم المسند علی شرط الصحیحین ؛ 20 المدخل إلی الاکلیل ؛ 21 سؤالات الحاکم الدار قطنی ؛ 22 اربعین فی الحدیث ؛ 23 تسمیة مَن أخرجهم البخاری ومسلم ؛ 24 فضائل العشرة المبشرة ؛ 25 مناقب الصدیق ؛ 26 جزء ؛ 27 الضعفاء ؛ 28 فضائل فاطمة الزهرا ؛ 30و29 «مقتل الحسین»؛ و «المعرفة فی ذکر المُخضرمین» ؛ 31 سؤالات مسعودبن علی السجزی عن الحاکم ؛ 32 أجوبة الحاکم النیسابوری علی مُنصرفه من بغداد عن أسئلة أهل الحدیث....الجرح و التعدیل

مذهب حاکم:

یکی از بحث های پیرامون شخصیت حاکم نیشابوری، مذهب اوست. برخی از علمای اهل سنّت، حاکم را متّهم به رافضی گری و شیعه بودن کرده و این موضوع را موجب طعن وی دانسته اند. این مسئله به قدری مورد توجّه عالمان بوده که حتّی ایت الله سید حسن صدر حاکم را شیعه محسوب نموده و او را اولین نفر دربین شیعه می داند که در موضوع علم درایةالحدیث کتابی نگاشته است.[ با توجه به کتاب معرفة علوم الحدیثِ حاکم]

از جمله ی عالمان اهل سنّت که حاکم را متّهم به رافضی گری و شیعه بودن کرده اند می توان به اشخاص زیر اشاره نمود:

1 خطیب بغدادی می گوید: «کان ابن البیع یمیل إلی التشیع» همچنین وی در ادامه ی گفتارش به نقل از ارموی می گوید: حاکم احادیثی را که به زعم خود بر طبق شرایط صحیح بخاری و مسلم بود جمع کرد و از جمله ی آنها حدیث « طیر» و حدیث« من کنت مولاه فعلی مولاه» بود و این کار سبب شد که« اصحاب حدیث این کار او را رد کنند و به سخنش توجه نکنند و کارش را درست ندانند. »

2 نقل ذهبی از ابن طاهر که: از أبو اسماعیل عبدالله بن محمد هروی در مورد حاکم پرسیدم، جواب داد: «ثقةٌ فی الحدیث، رافضی خبیث» البته ذهبی در ردّ این سخن و دفاع از حاکم می گوید:« کلّا لیس هو رافضیاً بلی یتشیع.»

3 همچنین خودِ ابن طاهر می گوید:« حاکم در باطن، شیعه ی متعصّبی بود ولی درظاهر[خلافت خلفاء] اظهار تسنّن می کرد، او از معاویه منحرف بود و از اظهار آن هیچ ابایی نداشت.» (حتّی به همین دلیل عبدالله بن کرام که طرفدار معاویه بود حاکم را خانه نشین کرده ومنبرش را شکسته بود ولی وی حاضر نبود به درخواست دیگران در فضیلت معاویه حدیثی نقل کند و می گفت: «لایجیءُ من قلبی، لایجیءُ من قلبی»).

ذهبی این بار نیز در مقام دفاع از حاکم برآمده و می گوید: «عدم دشمنی حاکم با علی روشن است ولی او همواره شیخین را گرامی می داشته است و رافضی نبوده، بلکه تنها شیعه بوده است. » و نیز می گوید: «هو شیعی مشهور بذلک من غیر تعرّض للشیخین.» وهمچنین: «الله یحب الانصاف، ماالرجل برافضی، بل شیعی فقط.»

4 سمعانی گفته است: «وکان فیه تشیع.»

5 ابن تیمیه در منهاج السنّةنیز سخنانی در مورد حاکم گفته است.

نتیجه ی اتّهام:

این سخنان و اظهارنظرها در مورد حاکم سبب شده است که برخی کتاب مستدرک او را (که مهم ترین تالیفش نیز بشمار می رود)، مورد طعن قرار داده و از ارزش واقعی آن بکاهند، همچون ابوسعید مالینی که مدّعی است همه کتاب را از ابتدا تا انتها خوانده است و در آن هیچ حدیثی را که منطبق بر شروط بخاری و مسلم باشد نیافته است. و یا ذهبی که ادّعا می کند، از آنجا که شأن کتب مستدرک به آوردن احادیث جعلی و ساختگی است، بنابراین در کتاب حاکم نیز احادیث موضوعه وارد شده است، و به همین دلیل بعدها خودِ ذهبی 100 حدیثِ موضوع از احادیث کتاب مستدرک را در جزئی گرد می آورد، و از سویی ابن جوزی نیز در کتاب الموضوعات خود 60حدیث جعلی از کتاب حاکم را گرد می آورد.

در سخنی دیگر ذهبی ادّعا می کند: نیمی از احادیث کتاب بر اساس شروط بخاری و مسلم است و ربع آن، احادیثی صحیح و فقط یک چهارم آن، احادیث مناکیر، مطالب موهومی که اصلی ندارد و موضوعات است. و یا اینکه ابن حجر عسقلانی می گوید: «حاکم در اواخر عمر دچار غفلت شد و احوالش دگرگون گشت و در همین زمان هم مستدرک را نوشت. »

با این تفاصیل به نظر می رسد که دلیل اصلی زدن اتهام شیعه بودن و رافضی گری به حاکم [که مذهبش شافعی است] به دلیل انصاف اوست و اینکه به خاطر عدم تعصّبش احادیثی را که در فضیلت علیعلیه السلام بوده درکتاب مستدرکِ خویش آورده است [ برخلاف بخاری ومسلم که به دلیل تعصّب شدیدشان از آوردن اینگونه احادیث خودداری کرده اند.]

و این سخن ابن صلاح بهترین سخن در این مقام است که: « چیزی که حاکم حکم به صحّتش کرده ولی درکتب أئمه قبلی (بخاری ومسلم) نیامده، اگر صحیح نباشد دست کم حسَن است و می توان با آن احتجاج کرد و به آن عمل نمود، مگر مواردی که در آن بیماری ای باشد که موجب ضعف حدیث گردد.»

کتاب:

قبل از شروع بررسی کتاب«المستدرک علی الصحیحین» لازم است توضیحی در مورد سبک مستدرک نویسی داده شود.

مستدرک در معنای لغوی، اسم مفعول از استدراک و به معنای تکمله زدن بر چیزی یا نوشته ای یا کتابی و تصحیح کردن و تکمیل نمودن آن است و معنای اصطلاحی آن در حدیث، به کتابی گفته می شود که به عنوان متمّم کتابی دیگر نوشته می شود و احادیثی که با شروط کتاب پیشین موافق بوده اما در آن نیامده است را جمع آوری می کند.

نام کتاب، انگیزه تالیف و اهمیت آن:

نام اصلی کتاب، «المستدرک علی الصحیحین»می باشد و موضوع آن، احادیث صحیح السندی است که به عنوان مستدرک و تکمله بر دوکتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم جمع آوری شده است.

حاکم خود در مقدمه کتاب در مورد انگیزه تالیف آن می گوید: جماعتی از بزرگان حدیث این دیار و... از من تقاضا کردند که کتابی از احادیث صحیح، برطبق اسنادی که بخاری و مسلم بدان احتجاج کرده اند جمع آوری کنم چرا که عذری برای عدم تدوین روآیاتی که مشکلی ندارد وجود ندارد و آ ن دو نفر هم ادعایی در این جهت (جمع آوری همه روآیات صحیح) نکرده اند.

اعتبار و اهمیت کتاب از چند جنبه قابل بررسی است:

1. تاریخ نگارش آن: که به سال 373ق و به صورت املاء توسط حاکم نیشابوری است.

2. متن کتاب: به گفته خود حاکم از آنجا که بخاری و مسلم در جمع آوری و نگارش کتابهای صحیح خود، ادعایی مبنی بر آوردن تمام احادیث صحیح نکرده اند، وی به درخواست عده ای تصمیم می گیرد احادیثی را که شروط بخاری و مسلم در صحت حدیث، بر آنها صدق می کند ولی آندو در کتبشان نیاورده اند و با این حال به دست حاکم رسیده ، جمع آوری کند؛ حال با توجه به اهمیت و اعتبار دو کتاب بخاری و مسلم که از بهترین و متقن ترین کتب پس از قرآن، نزد اهل سنّت هستند، می توان به اهمیت کتاب حاکم (که تکمله ای بر آن دو است) پی برد.

از سویی با توجه به عدم تعصب حاکم در آوردن احادیثی که در منقبت و فضیلت علیعلیه السلام است _ که نتیجه ای جز زدن اتهام شیعه بودن و رافضی گری به وی و جرح و ردّ کل کتاب مستدرک از سوی متعصّبینِ علمای اهل سنّت در پی نداشته _ بسیاری از آنها کوشیده اند تا اهمیت و اعتبار کتاب را خدشه دار کنند،]که به گوشه ای از سخنان و نظرات آنان اشاره شد[. امّا اگر بدون هیچگونه پیش فرض و تعصب، بلکه با مبانی و دقّت علمی به بررسی کتاب بپردازیم به این سخن ذهبی و ابن صلاح می رسیم که: تنها یک چهارم کتاب را احادیث ضعیف تشکیل می دهد(ذهبی) وچیزی راکه حاکم حکم به صحّت کرده ولی درکتب أئمه قبلی (بخاری ومسلم) نیامده، اگرصحیح نباشد لااقل حسن است و می توان با آن احتجاج کرد و به آن عمل نمود، مگر مواردی که در آن علّتی باشد که موجب ضعف حدیث گردد.

متن کتاب:

کتاب مستدرک شامل 8803 حدیث است که در 51کتاب و در موضوعاتی که بیشتر، فقهی هستند، جمع آوری شده است. (تعداد موضوعات کتاب 3647عنوان می باشد.) این احادیث با کتاب الایمان، کتاب العلم، کتاب الطهارة، کتاب الصلاة وکتاب الجمعة شروع شده و با کتاب الطب، کتاب الرقی و التمائم، کتاب الفتن و الملاحم و کتاب الاهوال پایان می پذیرند.

با نگاهی به کتاب مستدرک به وضوح مشاهده می شود که در آن سه گونه حدیث وجود دارد:

1. احادیثی که حاکم مدعی است بر طبق شروط بخاری و مسلم است ولی آن دو آنها را در کتابشان نیاورده اند. در ذیل این دسته از احادیث حاکم چنین می نویسد: «هذا حدیثٌ صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه» [به عنوان مثال: کتاب الایمان، ح74]

2. احادیثی که حاکم مدعی است بر طبق شرط یکی از آن دو نفر است. ذیل این احادیث دو گونه عبارت به کار رفته است :

- « هذا حدیث صحیح علی شرط البخاری و لم یخرجاه.» [به عنوان مثال: کتاب الایمان، ح210]

- «هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم و لم یخرجاه.» [به عنوان مثال: کتاب الایمان، ح202]

3. احادیثی که به نظر حاکم صحیح السند بوده ولی درکتب بخاری و مسلم نیامده اند. این احادیث معمولاً با عبارت« هذا حدیث صحیح الاسناد » همراهند . [به عنوان مثال: کتاب الایمان، ح233]

نکاتی پیرامون کتاب (شیوه تألیفی حاکم در المستدرک):

1. یکی از مهم ترین ویژگی های این کتاب، آوردن مجموعه ای کامل از احادیثی است که در فضیلت حضرت علیعلیه السلام و اهل بیت اوست که تقریباً 260حدیث را شامل می شود.

2. حاکم در پاره ای موارد، برای یک حدیث بیش از یک سند آورده است (البته به صورت جداگانه).

3. گاهی حدیثی را به عنوان «شاهد» و «مُتابَع» برای حدیث اصلی ذکر می کند .

4. در برخی موارد حدیثی را که معارض با حدیث قبلی است آورده و سپس درباره تعارض آنها و راه جمع بین آنها توضیح می دهد.

5 گاهی توضیحات فقه الحدیثی سندی یا تاریخی می آورد.

6. در مواردی[به ویژه احادیثی که حاکم آنها را صحیح الاسناد می داند] به توثیق راویان می پردازد .

7. از رموز سندی نیز در کتاب بهره برده شده است، همچون: ثنا = حدثنا ، انبأ = انبأنا و....

8. احادیث غیر مرفوع (موقوف) نیز در کتاب دیده می شود .

کارهای پیرامون کتابِ مستدرک:

الف) تلخیص ذهبی از کتاب حاکم همراه با تعلیقات، که به همراه کتاب مستدرک چاپ می شود.

ب) فهارس مستدرک که توسط دارالکتب العلمیة به چاپ رسیده است و شامل اطراف الحدیث، فهرست اعلام صحابه و فهرست موضوعی احادیث می باشد.

نسخه های خطی و چاپهای کنونی:

نسخه های موجود کتاب مستدرک طبق گفته دکتر فؤاد سزگین عبارتند از: نسخه های عاطف، قاهره، مدینه، بنگال، بانکی پور و تونس. همچنین ایشان اولین چاپ کتاب را چاپِ هندوستان می دانند.

از این کتاب پنج چاپ موجود است که عبارتند از:

1 چاپ دارالکتب العلمیة، بیروت، 1411ق، 5جلدی، به تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا.

2 چاپ دارالفکر، بیروت، 1422ق، 5جلدی، به تحقیق: محمود مطرجی.

3 چاپ دارالمعرفة، بیروت، 1418ق، 6جلدی، به تحقیق: عبدالسلام بن محمد بن عمر علّوش.

4 چاپ المکتبة العصریة، صیدا، لبنان، 1420ق، 10جلدی، به تحقیق: حمدی الدمرداش محمد.

5 چاپ داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1422ق، یک جلدی [بدون تلخیص ذهبی].

منابع:

خیرالدین الزرکلی، الأعلام، [بی نا]، بیروت، 1377ق.

سیّد محسن أمین، أعیان الشیعة، تحقیق: سیّد حسن أمین، دارالتعارف للمطبوعات، 1420ق، ج14.

عبدالکریم بن محمد السمعانی، الأنساب، تقدیم وتعلیق: عبدالله عمر البارودی، دارالجنان، بیروت، 1408ق.

اسماعیل باشا بغدادی، ایضاح المکنون، دارالکتب العلمیّة، بیروت، 1413ق.

احمد بن علی الخطیب البغدادی، تاریخ مدینة السلام[تاریخ بغداد]، تحقیق: بشار عوّاد معروف، دارالغرب الاسلامی، بیروت، 2001م.

فؤاد سزگین، تاریخ نگارش های عربی، ترجمه، تدوین و آماده سازی: مؤسسه نشر فهرستگان، سازمان چاپ وانتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380ش.

حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، به تصحیح شفیعی کدکنی، نشر آگه، 1375ش.

سید حسن صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، منشورات الاعلمی، طهران، [ بی تا].

علی بن حسن ابن عساکر الدمشقی، تبیین کذب المفتری...، دارالکتب العربی، بیروت، 1411ق.

عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، تحقیق: أحمد عمر هاشم، دارالکتب العربی، 14091417ق.

شمس الدین محمد بن احمد الذهبی، تذکرة الحفاظ، داراحیاء التراث العربی، بیروت، [بی تا].

محمد محمد أبوزهو، الحدیث والمحدثون، دارالکتب العربی، بیروت.

دانشنامه جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حدّاد عادل، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، تهران، 1380ش.

دایرة المعارف تشیّع، زیرنظر: احمد صدر حاج سیّد جوادی و دیگران، نشر شهید سعید محبّی، تهران، 1376ش.

محمد باقر خوانساری، روضات الجنّات فی احوال العلماء و السادات، اسماعیلیان، قم، 1390ق.

میرزا محمد علی مدرّس تبریزی، ریحانة الادب، کتاب فروشی خیّام، 1369ش.

حاکم نیشابوری، سؤالات مسعودبن علی السجزی....، تحقیق: موفق بن عبدالله، دارالغرب الاسلامی، بیروت، 1408ق.

شمس الدین محمد بن احمد الذهبی، سیر اعلام النبلاء، تحقیق: حسّان عبد المنّان، بیت الافکار الدولیّة، لبنان، 2004م.

عبدالوهّاب بن علی السبکی، طبقات الشافعیّة الکبری، تحقیق: مصطفی عبد القادر احمد عطا، دارالکتب العلمیّة، بیروت، لبنان، 1420ق.

مصطفی بن عبدالله معروف به حاجی خلیفة، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، دارالکتب العلمیّة، بیروت، 1413ق.

شیخ عباس قمی، الکنی و الالقاب، انتشارات کتابخانه صدر، تهران، 1368ش، چاپ پنجم.

ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، اشراف: محمد عبدالرحمن المرعشلی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1422ق.

حاکم نیشابوری، المستدر ک علی الصحیحین، تصحیح: عبدالسلام بن محمد علّوش، دارالمعرفه، بیروت، 1418ق.

حاکم نیشابوری، المستدر ک علی الصحیحین، به تصحیح مصطفی عبدالقادر عطا، دارالکتب العلمیّة، بیروت، 1411ق.

حاکم نیشابوری، کتاب معرفة علوم الحدیث، تصحیح وتعلیق: السیّد معظم حسین، مکتبة المتنبی، قاهره [بی تا].

عبدالرحمن ابن خلدون المغربی، مقدمه ابن خلدون، داراحیاء التراث العربی، بیروت، الطبعة الرابعة [بی تا].

عثمان بن عبدالرحمن، مقدمة ابن صلاح فی علوم الحدیث، مؤسسة الکتب الثقافیّة.

ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی التاریخ الملوک والامم، تحقیق: عبدالقادر عطا و دیگران، دارالکتب العلمیّة، بیروت، 1412ق.

محمد بن أحمد الذهبی، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق: علی محمد البجاوی، دارالفکر [ بی تا].

خلیل بن ایبک صفدی، الوافی بالوفیات، تحقیق: احمد الأرناووط و ترکی مصطفی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1420ق.

ابن خلّکان احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، تقدیم: محمد عبدالرحمن المرعشلی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1417ق.

اسماعیل باشا البغدادی، هدیة العارفین، دارالکتب العلمیّة، بیروت، 1413ق.

کلمات کلیدی
کتاب  |  حدیث  |  نیشابور  |  المستدرک علی الصحیحین  |  حاکم  |  ذهبی  |  مستدرک  |  حاکم نیشابوری  | 
لینک کوتاه :