×

زخم کهنه


تعداد بازدید : 1607     تاریخ درج : 1390/08/08

4

ایام ولادت با سعادت پیغمبر اسلام (ص) «هفته وحدت» نامگذاری شده است. نامگذاری این ایام، توسط امام راحل (ره) صورت گرفت. تدبیری حکیمانه از بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی که با نگاهی تیزبین و فکری دور اندیش، مسائل را مورد توجه قرار می داد.

بی شک امروزه مسلمین به اتحاد و اتفاق نیازی مبرم دارند و درد اساسی جهان اسلام، همین کینه های کهنه، میان مسلمانان و تفرقه های موجود است؛ اما متأسفانه در همین ایام، مجالسی در گوشه و کنار کشور، با نام «عیدالزهرا» یا «فرحة الزهرا» تشکیل می شود که همه دستاوردهای وحدت اسلامی را بر باد می دهد و تمام بافته ها را رشته می کند و معضلاتی جدی و اساسی به همراه دارد. محتوای برنامه های این مجالس، ضربه هایی عمیق به وحدت اسلامی وارد می آورد. احساسات و عواطف برادران اهل تسنن را جریحه دار می کند و موجب ایجاد تفرقه و شکاف میان مسلمین می شود؛ گذشته از این، در برخی از این مجالس کارهایی صورت می پذیرد که قطعاً خلاف شرع و حرام است.

اگر کمی بیندیشیم و با نگاهی عمیق به این مسئله بنگریم و از روزهای کشورمان فراتر رویم، متوجه اثرات زیان بار آن می شویم. تصاویر بسیاری از این مجالس به صورت فیلم و سی دی در سطحی وسیع پخش می شود، و بسیاری آنها به مناطق اهل تسنن یا خارج کشور هم می رسد و موجب تحریکات شدید مذهبی و فرقه ای، به خصوص در میان فرقه وهابیت می شود. همین مسائل باعث می شود که بعضی فرقه های اهل تسنن، شیعه را کافر، نجس و مهدورالدم می دانند و برخی از آنها قربة الی الله، به عملیات انتحاری در مناطق شیعه نشین روی می آورند (مثل انفجارهای کربلا، بغداد، نجف و...) همین کارهاست که چهره شیعه را در عالم اسلام، غیر منطقی جلوه داده، بهانه به دشمنان می دهد.

بسیاری شیعیان در کشورهای هند، پاکستان و... به دلیل همین کارهای جاهلانه ما کشته می شوند. آیا خون آنها احترامی ندارد؟ مسبب اصلی قتل آنها کیست؟ آیا کسانی که بر پایی چنین جشن هایی را بر عهده دارند و از آن مهم تر، این افکار غلط را ترویج می کنند، نباید در پیش خدای متعال،

پاسخ گوی این اعمال تفرقه انگیز باشند؟ چرا ما به عکس العمل کارهای خود توجهی نداریم؟

مردم معمولاً در مسائل مذهبی خود، تابع و پیرو علما و روحانیت اند. در قضیه وحدت اسلامی نیز عکس العمل های حوزه و روحانیت در بر پایی چنین مجالسی بسیار مؤثر است؛ ولی متأسفانه برخی از این افکار اشتباه، در مورد وحدت اسلامی در میان طلاب و فضلای حوزه هم وجود دارد.

اصلاح این تفکر تفرقه برانگیز باید از درون خود حوزه آغاز شود. طلاب باید این مسئله را جدی بگیرند و با اصلاح تفکرات خود، مردم را به اتحاد اسلامی فرا بخوانند تا دیگر شاهد بر پایی چنین مراسم تفرقه انگیزی نباشیم. اگر این تفکر در حوزه اصلاح شود، جامعه خود به خود اصلاح خواهد شد قال رسول الله (ص): «صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی قیل یا رسول الله و من هم؟ قال: الفقهاء و الامراء»(1)؛ دو گروه از امت من هستند که اگر صالح شوند، مردم صالح می شوند و اگر فاسد، مردم فاسد: علما و زمامداران.

«مخالفین اتحاد اسلامی برای اینکه از وحدت اسلامی مفهومی غیر منطقی و غیر عملی بسازند، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه می کنند تا در قدم اول با شکست مواجه گردد. بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب یا اخذ مشترکات و طرد مفترقات که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی نیست. منظور این دانشمندان متشکل شدن مسلمین است در یک صف، در برابر دشمنان مشترکشان» (2). فرقه های اسلامی با همه اختلافاتی که در کلام، فقه و... دارند، مشترکات زیادی هم با یکدیگر دارند. خدای واحد، قبله واحد، کتاب واحد، پیغمبر واحد، بسیاری احکام فقهی مشترک و... و به واسطه همین مشترکات می توان زمینه اتحاد مسلمین را برای رویارویی با دشمن مشترکشان که با اساس اسلام مخالف است، فراهم کرد. به گفته شهید مطهری «در اصطلاحات معمول عرف، فرق است میان حزب واحد و جبهه واحد، وحدت حزبی ایجاب می کند که افراد از نظر فکر و ایدئولوژی و راه و روش و بالاخره همه خصوصیات فکری به استثنای مسائل شخصی، یک رنگ و یک جهت باشند؛ اما معنی وحدت جبهه این است که احزاب و دسته جات مختلف در عین اختلاف در مسلک و ایدئولوژی و راه و روش، به واسطه مشترکاتی که میان آنها هست، در مقابل دشمن مشترک در یک صف جبهه بندی کنند».(3)

مگر قرآن به صراحت بر اتحاد تأکید نمی کند: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا»(4). اگر مسلمانان با یکدیگر متحد باشند، دیگر شاهد حمله های وحشیانه صهیونیست های نژاد پرست، به قدس شریف، قبله اول مسلمانان نخواهیم بود؛ دیگر سنگینی چکمه های نظامیان خود خواه و بی عقل امریکایی و انگلیسی را، بر شهرهای مقدس نجف، کربلا، کاظمین و سامرا احساس نخواهیم کرد؛ دیگر سایه سنگین استکبار جهانی را بر سر ملت مظلوم و مسلمان افغانستان نخواهیم دید؛ دیگر شاهد شکنجه های ددمنشانه مسلمانان در ابوغریب و گوانتانامو نخواهیم بود و دیگر... . در این میان، دشمنان اسلام و مسلمانان، بیشترین سود را می برند و با ایجاد تحریکات مذهبی، سعی در خشکاندن ریشه اسلام دارند.

مسئله «وحدت اسلامی» در تفکرات حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری و دیگر علمای روشنفکر ما، جایگاه ویژه ای دارد. امام راحل (ره) به علت نگاه عمیق و آینده نگر خود، مسئله وحدت را از همان روزهای آغاز نهضت مورد توجه قرار داده بود. ایشان در یکی از سخنرانی های خود در خرداد سال 1343 می فرماید: «برنامه ما که برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است، برادری جمیع فرق مسلمین است در تمام عالم، هم پیمانی با تمام دول اسلامی است در سراسر جهان، مقابل صهیونیست، مقابل اسرائیل، مقابل دول استعمار طلب»(5). این بیانات نشان می دهد که فرقه های مسلمان همه اختلافات اساسی که با یکدیگر دارند باید برای مقابله با دشمن واحد باید یکی شوند و از دشمنی با یکدیگر بپرهیزند.

حضرت امام (ره) در جای دیگر، اسلام را عامل سیادت مسلمین می داند و اتحاد در وظیفه واجب آنها: «تا وحدت کلمه نباشد، تا رؤسای اسلام وحدت کلمه در خودشان ایجاد نکنند، تا فکر نکنند بر بدبختی های ملت اسلام، بدبختی های احکام اسلام، غربت اسلام و قرآن کریم، سیادت نمی توانند بکنند. باید فکر کنند، عمل کنند تا سیادت کنند و اگر این مطلب را انجام بدهند، سید دنیا خواهند شد»(6).

«نکته ای که هیچ جای تردید در آن نیست اینکه وظیفه هر فرد مسلمانی که در دورترین نقاط جهان اسلام به سر می برد، همان وظیفه ای است که خلق مسلمان فلسطین بدان موظف اند: «المسلمون ید واحدةٌ علی من سواهم یسعی بذمتهم أدناهم».(7) تفرقه جویی و نژاد پرستی در کار نیست و بین ملت های اسلامی هیچ گونه امتیازی وجود ندارد، جز تقوا و پرهیز کاری».(8)

در این بیانات گهر بار، تفرقه عامل تسلط بیگانگان بر مسلمانان و عامل ذلت آنها معرفی شده است: «این تفرقه در بین مسلمین است که باعث شده که اجانب بر ما تسلط پیدا کنند، واجب است بر همه مسلمین که با هم باشند» (9). «اگر مسلمین با هم بودند، اینطور ذلیل نبودند، زیر دست اجانب و عمال اجانب، مسلمین قریب یک میلیارد جمعیت اند؛ ولی یک میلیارد جمعیت متفرق و جدا از هم اگر یک حکومت بود مثل صدر اسلام، ما به این روز نمی نشستیم»(10).

ایشان با اشاره به وحشت قدرت های استکباری از وحدت و اتحاد مسلمین می فرماید: «همان طور که همه می دانیم در سده های اخیر، آتش افروز این معرکه خطرناک، قدرت های جهان خوار شرق و غرب می باشند که از وحدت بیش از یک میلیارد مسلمان وحشت دارند و با تمام قوا، مستقیماً یا به دست عمال منحرف خود، به این اختلافات دامن می زنند تا به مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حکومت نموده و ذخایر بی پایان آنها را چپاول کنند».(11)

امام راحل (ره) در جایی دیگر، با الهام از این آیه کریمه که «و أطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم...»(12)، می فرماید: «قرآن کریم اخبار کرده است بر اینکه اگر تنازع کنید، فشل می شوید، شما آثار فشل را در مسلمانان مشاهد می کنید».(13)

همچنین مقام معظم رهبری بر مسئله «وحدت مسلمانان» تأکید فراوانی دارد و می فرماید: «مسلمانان باید آگاه باشند و بمانند. فریب دشمن و تبلیغات ترفندآمیز او را نخورند، وحدت و همدلی ما، نخستین آماج آنهاست. باید اجازه نداد که بهانه های فرقه ای و مذهبی و طائفه ای، بهانه های اختلاف شود».(14)ایشان در جایی دیگر، با اشاره به قدرت عظیم اسلام می فرماید: «ما معتقدیم که اسلام نیروی عظیمی در دنیاست. ما بیش از یک میلیارد مسلمان هستیم. اگر این یک میلیارد، حتی فقط با هم ارتباط دوستانه، نمی گویم اتحاد داشته باشند، مطمئنا قادر خواهند بود که در همه مسائل جهانی نقش بزرگی ایفا کنند. دست هایی در بین این جامعه عظیم تفرقه ایجاد می کند. این، مسئله مهمی است. همه باید چشمشان را باز کنند، این دست ها را بشناسند، شعارها، وحدت مسلمین است» (15). «مسلمین، وضع کنونی خودشان را بفهمند و بشناسند و حس کنند که دشمنان اسلام، چه خواب های وحشتناکی برای آینده مسلمین دیده اند. این قضیه اتحاد مسلمین را همه فرق اسلامی، چه شیعه و چه سنی، چه مذاهب مختلف اهل سنت، چه مذاهب شیعه، باید جدی بگیرند. وحدت اسلامی هم معنایش معلوم است همین مذاهبی که هستند هر کدام در منطقه کار خودشان، کارهای معمولی خودشان را انجام بدهند، اما روابطشان را با یکدیگر حسنه کنند»(16).

نکته قابل توجه اینکه این همه تأکیداتی که رهبر کبیر انقلاب، مقام معظم رهبری و دیگر علمای روشنفکر اسلامی مثل شهید مطهری بر قضیه «وحدت اسلامی» دارند، همگی در آیات نورانی وحی و گفتار و کردار امامان معصوم (ع) ریشه دارد؛ برای مثال در سوره مبارکه آل عمران، آیه 105، آمده است: «ولا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البینات و اولئک لهم عذاب عظیم»؛ و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند، پس از آنکه نشانه های روشن (پروردگار) به آنها رسید و آنها عذاب عظیمی دارند. یا در سوره مبارکه حجرات، آیه 10 آمده است: «انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون»؛ مؤمنان برادر یکدیگرند، پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید.

با رجوع به سیره امامان معصوم (ع) مشاهده می کنیم که ایشان نیز شیعیان خود را به رفتارهایی که ایجاد وحدت می کرده، تشویق می کرده اند، چون حفظ کیان اسلام برای آنها مهم ترین هدف است؛ از این رو از کارهایی که موجب تحریکات مذهبی و در نتیجه ضعف امت اسلامی می شده، نهی می کرده اند، و در واقع به همزیستی اجتماعی پیروان مذاهب مختلف دستور می داده اند؛ برای مثال معاویه بن وهب می گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: «در میان قوم خویش و کسان دیگری که با آنان برخورد داریم و به مسلک و عقیده ما نیستند، چگونه رفتار کنیم که سزاوار مان باشد؟ فرمود: باید به امامان خویش که خود را پیرو آنان می دانید، نگاه کنید؛ به هر شکل که آنان رفتار کردند، عمل کنید؛ به خدا سوگند که آنان از مریضشان عیادت می کنند و بر جنازه هایشان حاضر می گردند و در میان آنان به حق گواهی می دهند و امانتشان را به آنان باز می گردانند»(17).

یکی از کارهای امامان معصوم (ع) تألیف قلوب بود؛ یعنی سعی می کردند با رفتار خود و به طور غیر مستقیم، مردم و حتی مخالفان خویش را به سوی خود جذب کنند. سفیان می گوید: «به زهری (از دانشمندان معروف اهل سنت) گفتم: آیا علی بن الحسین (امام سجاد) را دیدی؟ گفت: آری، اما برتر از او هرگز ندیده ام. هیچ دوستی در خفا و هیچ دشمنی در ظاهر برای او نیست. پرسیدم: چگونه؟ گفت: هر کس از دوستداران او را دیده ام، دریافته ام که از جهت شدت معرفتی که نسبت به او حاصل آورده اند، بر او غبطه می خورند، و هر کس از دشمنان او را مشاهده کردم، فهمیدم که به دلیل ملایمت و مدارای فوق العاده او با آنان، از در مدارا وارد می شوند» (18). قسمت پایانی حدیث مصداق بارز آیه «فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم»(19) است. (آنگاه کسی که میان تو و او دشمنی است گویی دوستی یکدل گردد).

از همه مهم تر عمل خود امیر مؤمنان (ع) با مسئله وحدت اسلامی است. سیره فراموش شده مولای متقیان علی(ع) که از تاریخ زندگی آن حضرت پیداست، بهترین درس در این زمینه است. جمله معروف ایشان که می فرمایند: «فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی»(20)، باید نصب العین ما باشد. سیره علی (ع) در این زمینه بسیار دقیق است. در حالی که دیگران می بریدند، او وصل می کرد، آنها پاره می کردند و او می دوخت. پس بر ما که خود را پیرو آن حضرت می دانیم، واجب است که سیره ایشان را در زمینه وحدت اسلامی، دستورالعملی جدی در زندگی خویش قرار دهیم. به گفته شهید مطهری: «علی (ع) از اظهار و مطالبه حق خود و شکایت از ربایندگان آن خودداری نکرد. در عین حال، تظلم ها موجب نشد که از صف جماعت مسلمین در مقابل بیگانگان خارج شود. در جمع و جماعت شرکت می کرد. سهم خویش را از غنائم جنگی آن زمان می گرفت، از ارشاد خلق دریغ نمی نمود، طرف شورا قرار می گرفت و ناصحانه نظر می داد»(21).

آیا تا به حال از خود پرسیده ایم که چرا امیرمؤمنان 25 سال پس از پیغمبر اسلام (ص)، خانه نشین شد و سکوت اختیار کرد؟ آیا سکوت حضرت از روی ترس بود؟ برای او آسان بود که قیام کند و حداکثر آن بود که به شهادت می رسید. شهادت آرزوی علی (ع) بود. مگر حضرت نفرمود: «و الله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه»(22)؛ به خدا سوگند که علاقه پسر ابوطالب به مرگ، بیشتر از علاقه طفل است به پستان مادر. سکوت حضرت سکوتی حساب شده و منطقی بود؛ نه صرفاً ناشی از اضطرار و بیچارگی آنچه علی (ع) درباره آن می اندیشید و نمی خواست آسیب ببینند، وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن بود. از نمونه های بارز سیره عملی حضرت، شرکت در نماز جماعت به امامت ابوبکر است.(23) در دوران عمر نیز حضرت با ورود فعال تر و بیشتر در صحنه حیات فکری اجتماعی جامعه اسلامی، در ادامه و استمرار خط مشی اتحادآمیز خود، طرف مشورت و راهنمایی خلیفه وقت قرار می گرفت یا بی درخواست او، نظر خود را بیان می کرد که بعضی از این مشورت ها در نهج البلاغه هم آمده است. برای مثال «خطبه 134 یا 146 که حضرت علی (ع) به عمر مشاوره نظامی داد. حضرت در موارد متعدد به هنگام خروج عمر از مدینه، از جانب خلیفه به حکومت شهر مدینه و جانشینی عمر تعیین گشته و به رتق و فتق امور مسلمین می پرداخت.(24) همچنین حضرت فرزندان خود را به حمایت از خلیفه وقت می فرستاد؛ برای مثال حسن بن علی (ع) در لشکری که عمر به ریاست سعد وقاص روانه ایران ساخت، همراه گردیده و به اتفاق سایر مسلمانان در نبرد شرکت جست.(25)

علی (ع) در زمان خلافت عثمان هم، در عمل به حمایت از او برخاسته و در اواخر خلافتش که مردم بر او شوریدند، حضرت از این فرصت استفاده نکرد و به خاطر مصالح شخصی خود، با شورش کنندگان همدست نشد، بلکه برای مصالح مسلمانان و جلوگیری از تنازع و تعارض میان آنها، در صدد فرو نشاندن فتنه بر آمد و حتی دو فرزند خود، امام حسن و امام حسین (ع)، را برای دفاع از او فرستاد و در این حمایت تا آنجا پیش رفت که به قول خودش «و الله لقد دفعت عنه حتی خشیت ان اکون آثماً»(26)؛ به خدا سوگند آن قدر از او دفاع کردم که ترسیدم گناهکار باشم.

در زیر شواهدی از همین سیره امیر مؤمنان(ع) را از کتاب «سیری در نهج البلاغه» استاد شهید مرتضی مطهری نقل می کنیم.(27)

ابن ابی الحدید در شرح خطبه 119، از عبدالله بن جناده نقل می کند که گفت: روزهای اول خلافت علی در حجاز بودم و آهنگ عراق داشتم. در مکه عمره به جا آوردم و به مدینه آمدم. داخل مسجد پیغمبر شدم. مردم برای نماز اجتماع کردند. علی در حالی که شمشیر خویش را همایل کرده بود، بیرون آمد و خطابه ای ایراد کرد. در آن پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر خدا چنین فرمود. پس از وفات رسول خدا، ما خاندان باور نمی کردیم که امت در حق ما طمع کنند، اما آنچه انتظار نمی رفت، واقع شد؛ حق ما را غصب کردند و ما در ردیف توده بازاری قرار گرفتیم، چشم هایی از ما گریست و ناراحتی ها به وجود آمد: «و ایم الله لولا مخافة الفرقة بین المسلمین و أن یعود الکفر و یبور الدین لکنا علی غیر ما کنا لهم علیه». به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان طوری دیگر بود.

همچنین ابی الحدید از کلبی نقل می کند: علی قبل از آنکه به سوی بصره برود، در خطبه ای فرمود: قریش پس از رسول خدا حق ما را گرفت و به خود اختصاص داد. «فرأیت ان الصبر علی ذلک من تفریق کلمة المسلمین و سفک دمائهم و الناس حدیثو عهد بالاسلام و الدین یمخض مخض الوطب یفسده ادنی وهن»؛ دیدم صبر از تفرقه کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است؛ مردم تازه مسلمان اند و دین مانند مشکی که تکان داده می شود، کوچک ترین سستی آن را تباه می کند.

ابن ابی الحدید در شرح خطبه شقشقیه (خطبه 3) می گوید: در داستان شورا، چون عباس می دانست که نتیجه چیست، از علی خواست که در جلسه شرکت نکند؛ اما علی با اینکه نظر عباس را از لحاظ نتیجه تأیید می کرد، پیشنهاد او را نپذیرفت و عذرش این بود: «انی اکره الخلاف»؛ من اختلاف را دوست ندارم.

همچنین در جلد دوم ذیل خطبه 65 می نویسد: یکی از فرزندان ابولهب اشعاری مبتنی بر فضیلت و ذی حق بودن علی و بر ذم مخالفانش سرود. علی (ع) او را از سرودن این گونه اشعار که در واقع نوعی تحریک بود، نهی کرد و فرمود: «سلامة الدین احب الینا من غیره»؛ برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند، از هر چیز دیگر محبوب تر است.

از همه مهم تر در خود نهج البلاغه، مواردی وجود دارد که نشان از اهتمام حضرت در حفظ وحدت جامعه اسلامی دارد. برای مثال وقتی ابوسفیان بعد از ماجرای سقیفه نزد حضرت آمد و می خواست تحت عنوان حمایت از علی (ع) و بیعت با او، فتنه به پا کند، حضرت فرمود: «شقوا امواج الفتن بسفن النجاة و عرجوا عن طریق المنافرة»(28)؛ امواج دریای فتنه را با کشتی های نجات بشکافید و از راه اختلاف و تفرقه دوری کنید.

همچنین حضرت در شورای 6 نفره، پس از تعیین و انتخاب عثمان از طرف عبدالرحمن بن عوف فرمود: «لقد علمتم انی أحق الناس بها من غیری و الله لا سلمنّ ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا علی خاصة»(29)؛ شما خود می دانید که من از همه برای خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند مادامی که کار مسلمین رو به راه باشد و تنها بر من جور و جفا شده باشد، مخالفتی نخواهم کرد. حضرت در جای دیگر چنین می فرماید: «فامسکت یدی حتی رایت راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محق دین محمد (ص) فخشیت ان لم أنصر الاسلام و أهله أن اری فیه ثلما أو هدماً تکون المصیبة به علی اعظم من فوت ولا یتکم التی انما هی متاع ایام قلائل»(30)؛ من اول دستم را پس کشیدم و بیعت نکردم تا اینکه دیدم گروهی از مردم از اسلام برگشتند و مردم را به محو دین پیغمبر(ص) دعوت کردند. ترسیدم که اگر در این لحظات حساس، اسلام و مسلمین را یاری نکنم، خرابی یا شکافی در اساس اسلام خواهم دید که مصیبت آن بر من، از مصیبت از دست رفتن چند روزه خلافت، بسی بیشتر است.

سکوت و مدارا در برخی شرایط بیش از قیام های خونین، نیرو و قدرت تملک نفس می خواهد مردی را در نظر بگیرید که مجسمه شجاعت و شهامت و غیرت است، هرگز به دشمن پشت نکرده و پشت دلاوران از بیمش می لرزد، اوضاع و احوالی پیش می آید که مردمی سیاست پیشه از موقع حساس استفاده می کنند و کار را بر او تنگ می گیرند. آنجا که همسر بسیار عزیزش مورد اهانت قرار می گیرد و او خشمگین وارد خانه می شود و با جمله هایی که کوه را می لرزاند شوهر غیور خود را مورد عتاب قرار می دهد و می گوید: «پسر ابوطالب! چرا به گوشه خانه خزیده ای؟ تو همانی که شجاعان از بیم تو خواب نداشتند؛ اکنون در برابر مردمی ضعیف سستی نشان می دهی؟ ای کاش مرده بودم و چنین روزی را نمی دیدم»؛ ولی حضرت علی (ع) پس از استماع سخنان حضرت زهرا (س) او را آرام می کند: «نه، من فرقی نکرده ام، من همانم که بودم؛ مصلحت چیز دیگر است» تا آنجا که حضرت زهرا را قانع می کند.

همچنین ابن ابی الحدید در ذیل خطبه 215، این داستان معروف را نقل می کند:

روزی فاطمه سلام الله علیها، علی(ع) را به قیام دعوت کرد، در همین حال فریاد مؤذن بلند شد که «اشهد أن محمداً رسول الله». علی (ع) به زهرا فرمود؟ آیا دوست داری که این فریاد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود: سخن من جز این نیست.

این بود گوشه هایی از سیره گهربار امامان معصوم (ع). امید آن که جامعه اسلامی با بهره گیری از آیات نورانی وحی و سیره الهی امامان اطهار، به ویژه حضرت علی (ع) به اتحاد و وحدت حقیقی دست یابد و به قدرتی عظیم و شکست ناپذیر در مقابل دشمنان اسلام مبدل گردد.

پی نوشت ها:

1 نهج الفصاحة، چاپ گلستان ادب قم، 1384، ص 343 حدیث 3221.

2 شش مقاله، شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، چاپ شانزدهم، ص 212.

3 امامت و رهبری، شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، چاپ بیست و هشتم، ص 17.

4 آل عمران /103.

5 جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، ص 29.

6 همان، ص 30.

7 مسلمانان به مثابه یک دست واحد که در مقابل هر که جز آنان است بر افراشته است و همه در مسئولیت عمومی یکسان اند (بحارالانوار، ج 28، ص 204).

8 جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی (ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) چاپ اول، ص 31.

9 همان، ص 33.

10 همان، ص 23.

11 همان، ص 43.

12 و فرمان خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید، و نزاع و کشمکس نکنید که سست شوید و قدرت شما از بین برود (انفال /46).

13 همان، ص 42.

14 پیام به کنفرانس اندیشه اسلامی، 15/11/1370.

15 بیانات در دیدار با جمعی از ائمه جمعه کشورهای آفریقایی، 3/12/1368.

16 بیانات در دیدار با میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی در سالروز میلاد پیغمبر اسلام (ص)، 1/5/1376.

17 وسائل الشیعه، احکام العشرة، باب اول، حدیث 3.

18 همان، باب 120، حدیث 10.

19 فصلت /34.

20 پس صبر کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلویم بود. نهج البلاغه دشتی، خطبه 3.

21 امامت و رهبری، شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، چاپ بیست و هشتم، ص 18.

22 نهج البلاغه دشتی، خطبه 5.

23 استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، سید احمد موثقی، ج 1، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی، ص 124، به نل از اجتماع طبرسی.

24 همان، ص 128 به نقل از ترجمه تاریخ طبرسی.

25 همان، ص 128 به نقل از تذکرة الائمه علامه مجلسی.

26 نهج البلاغه دشتی، خطبه 240.

27 سیری در نهج البلاغه، چاپ سی ام، صص 180 185.

28 نهج البلاغه دشتی، خطبه 5.

29 نهج البلاغه دشتی، خطبه 74.

30 همان، نامه 62.

کلمات کلیدی
اسلام  |  وحدت  |  امام  |  تفرقه  |  سیره  |  اتحاد  |  وحدت اسلامی  |  حضرت امام ( ره )  | 
لینک کوتاه :