×

امام شناسی:راه های شناخت امام حق از پیشوای باطل


تعداد بازدید : 1594     تاریخ درج : 1392/06/06

مقدمه

قبل از ورود به موضوع مورد نظر، سزاوار است که واژه «امام»، به یعتیت ال، مورد بررسی قرار گیرد. ست که واژه امام، صورت اجمال، مورد بررسی قرار گیرد. از نظر لغت، امام «آن است که از وی پیروی و به وی اقتدا شود؛ خواه انسان باشد یا کتاب یا غیر آن و حق باشد یا باطل. جمع آن نیز ائمّه است».[1]

قرآن کلمه امام را بر هر دو مورد حق و باطل اطلاق کرده است. در یک جا در مورد امامان حق می فرماید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا[2]؛ ما آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می کردند». همچنین در وصف ائمه باطل می فرماید: «أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ[3]؛ پیشوایانی که مردم را به سوی آتش می خوانند».

با توجه به جایگاه تأثیرگذار رهبران در جامعه و سرنوشت انسان ها، شناخت امامان حق از امامان باطل، به عنوان پیش درآمد چرایی اطاعت و پیروی از آنها ضروری است. لذا برای شناخت این دو رهبر جامعه، باید به ملاک هایی که در متون دینی آمده توجه نمائیم. آنچه در ذیل می آید، گوشه ای از این معیارهاست:

1 ـ الگو قراردادن کتاب الهی و سنت نبوی

قرآن به عنوان آخرین کتاب تشریعی، در بردارندة برنامه ای کامل برای نجات انسان خاکی و نیل او به درجة علیین و ابرار است و پیامبر گرامی(ص) به عنوان آخرین نبی، مجری برنامه های اسلامی است. امام و پیشوای جامعه، باید اولاً خود تربیت یافتة اسلام باشد و ثانیاً کتاب الهی و سنت نبوی(ص) را برای خود الگو، و مسیر حکومت خود را در چارچوب این صراط مستقیم قرار دهد. چنانچه امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: «همانا مردم دو دسته اند؛ گروهی پیرو شریعت و دین، و برخی بدعت گزارند که از طرف خدا دلیلی از سنّت پیامبر، و نوری از براهین حق ندارند».[4]

علاوه بر آن، امام باید با بدعتهایی که خلاف کتاب الهی و سنت نبوی(ص) پایه گذاری می شود، با قاطعیت مبارزه کند. هم چنان که حضرت علیj می فرمایند: «ما دانستیم آنچه را رسول خدا(ص) به گفتار صحیح به ما آموخت، من سنت پیامبرt را زنده می کنم و بدعت را می میرانم».[5] لذا پیشوایی مثل یزید که تربیت یافتة مکتب اسلام نبوده و به مقابله با این دین مقدس می پردازد و پایه گذار بدعت است، پیشوای باطل شمرده می شود.

یزید صراحتاً موضوع رسالت و نزول وحی بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله را انکار می کرد و همچون جد خود ـ ابوسفیان ـ همه را پنداری بیش نمی دانست، چنانکه پس از پیروزی ظاهری بر حضرت حسین بن علی علیه السلام ضمن اشعاری گفت: «هاشم با مُلک و حکومت بازی کرده است؛ نه خبری از عالم غیب آمده و نه وحی ای نازل شده است»![6]

اما حضرت مهدی (علیه السلام) امام بر حقی است که در آینده خواهد آمد و چون مطیع دستور های خداوند است و روش و سنت اجداد طاهرینش را دارد، اطاعت از او واجب می باشد.

حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «او (حضرت مهدی علیه السلام) خواسته ها را تابع وحی می کند، هنگامی که مردم، هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند و در حالی که مردم به نام تفسیر، نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند، اندیشه ها را تابع قرآن می سازد».[7] امام باقر علیه السلام نیز می فرمایند: «همانا دنیا به پایان نمی رسد، تا آنکه خداوند عزّوجلّ مردی از خاندان مرا برانگیزد که به کتاب خدا عمل کند».[8]

2 ـ پرهیز از دنیا زدگی

ثروت و متاع دنیا اگر در مسیر صحیح قرار بگیرد، نه تنها بد نیست، بلکه نیاز حقیقی جامعه و کمک بزرگی در راه کمال حقیقی انسان است. بر این اساس، اگر حاکم جامعه خود، در مسیر صحیح اقتصادی باشد و مردم را به این مسیر، راهنمایی کند امام حق است، چنانچه امام مهدی علیه السلام می فرمایند: «اما پیشوایی که خود در مسیر مال اندوزی باشد و حتی چشم خیانت به بیت المال مسلمین بدوزد و از مال مردم، کاخ و اسباب خوش گذرانی برای خود و اطرافیان خود فراهم کند، پیشوای باطل است». امام علی علیه السلام نیز در این باره فرموده اند: «و لکنّکم کثّرتم الأموال، و تحیرتم علی الضّعفاء، و قطعتم الرّحم الّذی بینکم، فأی عذر لکم؟؛ لیکن شما اموالی فراوان انباشتید و ضعفای مؤمنین را در حیرت افکندید (که راه چاره ندانند و از دین و پشتیبانی دین از آنان ناامید گردند».[9] اما آیندة بشریت را پیامبر صلی الله علیه و آله این گونه بشارت داده اند: «شما را به آمدن مهدی علیه السلام مژده می دهم؛ که در زمان اختلاف مردم در میان امّت من برانگیخته می شود.. . اهل آسمان و اهل زمین از او خرسند خواهند بود؛ او اموال را به طور مساوی میان مردمان تقسیم می کند (و امتیازی برای کسی قائل نمی شود)».[10]

3 ـ عدالت محوری نه حزب محوری

عدالت به معنای دادن حق هر صاحب حق، و تساوی و نفی هرگونه تبعیض می باشد.[11] می توان به جرأت گفت که سرچشمه همة خونریزی ها، جنایت ها و جنگ های خانمان سوز، ظلم و بی عدالتی و ستم انسان ها است.

قرآن، مجریانی را بر اجرای عدالت منصوب می کند؛ کما اینکه می فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط؛[12] (و چگونه از انفاق شانه خالی می کنید؟) با اینکه ما رسولان خود را همراه با معجزات روشن گسیل داشتیم، و با ایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت عمل کنند».

امام حق، مجری این دستور قرآنی است و وظیفه دارد تا آخرین قطرة خون خود در به سرانجام رساندن این خواستة فطری بشر، کوشش کند و نه تنها خود، باید عادل باشد، بلکه باید به طلب عدالت هم برخیزد.

حسین بن علی علیه السلام امام حق است؛ چون شعار جهانی خود را اینگونه زمزمه می کند: «وَ إِنِّی لَا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَیاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا َّ بَرَما؛[13] من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ظالمین را جز ذلت نمی بینم». ایشان با این تفکر به مسلخ رفت تا عدالت خواهی به مسلخ نرود.

حضرت مهدی علیه السلام هم امام حق است، چون نمایندة حق می باشد، چنان که در دعایی که از خود آن حضرت برای شب های ماه رمضان روایت شده (دعای افتتاح) آمده است: «اَللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلی وَلِی أَمْرِکَ القائِمِ المُؤَمَّلِ وَ العَدْلِ المُنْتَظَرِ؛[14] پروردگارا درود بفرست بر ولی امرت که قیام کننده و امید مردم و عدل منتظر است».

پیامبرصلی الله علیه و آله نیز دربارة اوضاع زمین پس از ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام در روایت مشهوری می فرماید: «فَیمْلَأُ اْلأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛[15] پس زمین را از عدل و داد لبریز می کند، پس از آن که از ستم و بیداد لبریز شده است» و در مورد فراگیری عدالت حضرت می فرمایند: «یسَعُهُمْ عَدْلُهُ؛ عدالتش فراگیر می شود».[16]

نتیجه

شناخت امام حق از ضروریات بوده به گونه ای که اگر انسان در تشخیص مصداق اشتباه کند، خسران او حتمی است، اما محورهایی چون الگو قرار دادن کتاب الهی و سنت پیامبرt، هم در مرحلة شعار و هم در مرحلة عمل، پرهیز از دنیا زدگی و عدالت محوری می تواند در شناخت امام حق به انسان کمک کند.

 

1 .  قاموس قرآن، سید علی اکبر، قرشی، ج 1، ص 119.

2 . انبیا/73.

3 . قصص/41 .

4 . نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص339.

5 . درر الأخبار، ص269.

6 . سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 176.

7 . نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص259.

8 . بهشت کافی، ترجمه روضه کافی، حمید رضا آژی، ص448.

9. الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج 6، ص694.

10 . همان، ج 5، ص 204.

11. مدیریت، عدالت، مهدویت، سید صمصام الدین قوامی.

12. حدید/ 25.

13. بحار الأنوار ، ج 44، ص 193.

14. تهذیب الأحکام، ج 3، ص110.

15. وسائل الشیعة، ج 16، ص 241.

16. بحارالانوار، ج 51، ص 75.

کلمات کلیدی
حق  |  امام  |  پیشوا  |  باطل  |  امام حق از پیشوا باطل  |  راه شناخت امام حق  |  الگو قرار دادن کتاب الهی  | 
لینک کوتاه :