×

شادی ها و غم ها اگر جمعی باشند، زندگی بخش اند


تعداد بازدید : 1395     تاریخ درج : 1390/08/08

46

مبحث شادی در حوزه جامعه شناسی اوقات فراغت جای می گیرد. با توجه به اینکه شادی حالتی است که در فرد بروز و ظهور می یابد، روانشناسی اجتماعی نیز به آن می پردازد.

در جامعه شناسی اوقات فراغت، مبحث جامعه شناسی شادی، به بررسی تأثیر روابط اجتماع بر شادی و ارتباط متقابلی که شادی در روابط اجتماعی، طبقات و گروه های سنی مختلف می گذارد، پرداخته می شود. مثلا اینکه آیا شادی زن و مرد با یکدیگر متفاوت است یا باید متفاوت باشد؟ شادی شهری و روستایی داریم؟

به نظر می رسد که در نوع شادی های شهری و روستایی تفاوت وجود دارد. حتی شادی می تواند طبقاتی باشد؛ برای مثال شما انواعی از مراسمی دارید که گروه های مختلف آن را برگزار می کنند. تحقیقات نشان می دهد که در گذشته این قضیه بسیار رسم بوده و شادی ها بیشتر، طبقاتی بوده اند. فرض کنید من عضو طبقه متوسط رو به بالا هستم یا من یک بورژوا هستم، بنابراین از شرکت کردن در مراسم موسیقی کلاسیک شاد و سرخوش می شوم تا از رفتن به تماشای مسابقه فوتبال. در گذشته حتی گفته می شد که فوتبال متعلق به طبقه کارگر است، ولی به نظر می رسد با تغییراتی که در جوامع جدید صورت گرفته است این نوع روابط نیز تغییر کرده است. یعنی افراد بر اساس جنسیت، طبقه، مکان جغرافیایی و... شادی نمی کنند.

به طور کلی، شادی را نوعی احساس سعادت می دانند؛ چیزی که از آن طریق، انسان احساس لذت کرده و به منبع سعادت دست پیدا می کند. به نظر می رسد هر قدر ملتی شادتر باشد، احساس رفاه بیشتری دارد. اگر توجه کنید، می بینید که رفاه را می توان براساس یک بعد ذهنی نیز تعریف کرد. بعضی افراد معتقدند شادی ها می توانند کنش هایی احساسی باشند. باید توجه داشت که به خصوص شادی های جمعی، شادی های «شناختی تری» هستند؛ چرا که اگر چه بیشتر آنها ابداعی و ساختگی بوده اند، اما در طول مدت زمان بسیاری باقی مانده اند. به نظر من شادی های جمعی، زندگی بخش ترند و به همین جهت شما می توانید در بعضی موارد، شادی های جمعی را در مقابل سوگواری ها و غم های جمعی نیز قرار دهید. سرخوشی ای که یک مراسم شاد ملی و مذهبی به شما می دهد، شاید همان سرخوشی را شما از طریق شرکت در سوگواری های مذهبی نیز دریافت کنید؛ یعنی هر دو این موارد، زندگی بخش هستند (برخلاف عقیده بعضی از افراد که به نظر من، با فهمی درونی به جامعه و رسوم آن نمی پردازند). در بعضی از سمینارهای خارجی به برگزاری مراسم مذهبی توسط زنان مسلمان (مثلا برگزاری سفره های مذهبی، ختم ها و روضه خوانی ها) اشاره شده و آنها را ناشی از حزن آلود بودن و غمگین بودن جامعه می دانند، در صورتی که اتفاقا آن اشکی که به صورت جمعی در این مراسم ریخته می شود، زندگی بخش است و این گونه افراد از این طریق سعادت می جویند و به دنبال کسب نوعی سعادت و رفاه هستند. شما ممکن است تمام نیازهای اساسی و مادی را تهیه کنید و بر اساس معیارهای مرسوم بگویید یک فرد، گروه یا جامعه در رفاه هستند، اما اگر شما افراد را از دسترسی به چیزهایی که برایشان واجب است و نیاز دارند- مثلاً ابراز شادی- بازدارید، می بینید که این جامعه حتی با داشتن خیلی از تسهیلات مادی در رفاه نیست.

در همین رابطه «آنتونی گیدنز»، جامعه شناس مشهور انگلیسی، معتقد است آیین های شخصی ـ چه از نوع سرخوش کننده و چه از نوع غم آورـ از نقطه های تاریک مدرنیته محسوب می شوند.

آیین های شخصی ممکن است باعث سرخوشی و احساس شادی در فرد شود، به طور مکرر یک رفتار انجام گیرد و جنبه اعتیاد پیدا کند. اما وقتی اجرای مراسم جشنی به طور سالانه، ماهانه و مکرر انجام گیرد، هیچ گاه جنبه اعتیاد پیدا نمی کند؛ چرا که در آن عنصر وسواس و اجبار وجود ندارد. اما در اعتیادِ شخصی به بعضی مسائل و عناصر، وسواس و اجبار وجود دارد و برای جامعه بسیار خطرناک است؛ چرا که رفتار را شکل می دهد و ابعاد بیرونی نیز برای اجتماع دارد. حتی می توان گفت اثر آن بر سیاست های آموزشی و بهداشتی تعیین کننده است. ممکن است کشیدن سیگار برای فردی لذت بخش باشد، اما از آن جلوگیری می شود؛ نوعی لذت فردی است که به اجتماعی آسیب می رساند. نکته بسیار جالب اینجاست که شما هیچ گاه نمی توانید چیزی را سراغ داشته باشید که به صورت جمعی و به عنوان یک سنت، انجام شود و ضرر داشته باشد. چون خود آن جمع، اثرات مخرب آن سنت جمعی را کنترل می کنند. اگر شادی های جمعی و غیرمضر انجام شوند، تقویت کننده بعضی از روابط اجتماعی هستند. این نوع شادی ها مانند تمامی اعمالی که در هر جامعه به قوام آن جامعه کمک می کنند، می توانند به روابط آن جامعه نیز کمک کرده و باعث سرخوش شدن افراد جامعه شوند. این جزو کارکردهای سنتی لازم و ضروری برای جامعه است. ممکن است در طی زمان، بعضی از این کارکردها از بین برود، ولی چون جامعه به سمت مقولات خاصی می رود و طالب لذت و رفاه بیشتر است، اعمال سنتی در جامعه جدید تقویت شده و مردم، بیشتر به آن توجه می کنند.

یک شادی جمعی که از سنت ها استخراج شده باشد، نه تنها برهم زننده نظم و آرامش جامعه نیست، بلکه لازمه نظم و قوام اجتماعی نیز هست. این نوع شادی به هیچ وجه برهم زننده نیست، چون ویژگی های خاصی چون جمعی بودن دارد. اگر آیین شخصی بود، بر هم زننده بود و اگر ما می بینیم که شادی های جمعی بر هم زننده نظم می شوند، به دلیل آن است که شکل توده ای به خود گرفته اند. افرادی که در آن شرکت می کنند از گروه های مشخصی نیستند و بیشتر گروه های بی شکل هستند.

برای حل این مسئله، در جامعه جدید راهکارهایی که به یک نظام محله ای و رفاه جامعه محور (از طریق توسعه محله ای) بینجامد، بسیار کمک کننده خواهد بود. من این قضیه را به صورت بومی کشور خودمان مطرح می کنم. در ایران هنوز بعضی از محورهای جامعه محلی وجود دارند؛ برای نمونه، مسجد هنوز به عنوان یک محور در یک محله باقی است. ما باید این را با رشد سازمان های غیردولتی که می توانند بعضی از این اجتماعات را به وجود آورند، تلفیق کنیم. این نوع حرکت و سیاستگذاری به نظر من، هم می تواند ارائه دهنده خدمات مختلف شهری و محله ای باشد و هم می تواند با برنامه ریزی در آینده، مراسم سنتی و آیین های جمعی را به نحو اصیل تری برگزار کند. این قضیه امکان پذیر است و به نظر می رسد هیچ راه دیگری نداریم. ضمن اینکه در جهان جدید ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی بسیار مهم هستند.

برای رفع این مشکل باید بین دولت و مردم همکاری وجود داشته باشد. همکاری سازمان یافته دولت و مردم (همکاری مردم با دولت از طریق تشکل های غیردولتی، انجمن ها و...) بسیار نتیجه بخش خواهد بود. برای مدیریت شادی و اجرای آن در جامعه باید شهرداری ها یا دولت در هر محله با انجمن های آن محله ارتباط برقرار کرده و هر دو با یکدیگر همکاری کنند تا موفقیت حاصل شود. در حقیقت باید مدیریت اجتماع را با همکاری خود اجتماع به نتیجه رساند. شادی اصیل و رفاه را دولت رفاه نمی تواند به تنهایی انجام دهد. امثال گیدنز در این رابطه معتقدند که دولت باید نقش نظارت کننده قوی داشته باشد، ولی بدون کمک گرفتن از مردم نمی تواند این کار را انجام دهد.

استادیار دانشکده جامعه شناسی تهران

کلمات کلیدی
اجتماع  |  جامعه  |  رفاه  |  شادی  |  شاد  |  زندگی‌بخش  |  شادی ها و غم ها  | 
لینک کوتاه :