×

مرد رویاها


تعداد بازدید : 1313     تاریخ درج : 1390/08/08

6

پیش از هر کلامی:

نوشتن مطلبی از دکتر چمران که تکرار مکررات نباشد متاسفانه کار سختی است.چون در سالهای اخیرهیچ کار جدی ای روی شخصیت ایشان انجام نشده و به تعارفات معمول گذشته است. امید که در اینده شاهد رفع این رخوت از نویسندگان باشیم.

ادامه...

شخصیت دکتر چمران آنقدر بزرگ و پیچیده است که از جوانب مختلف بتوان او را مورد کنکاش قرار داد.ایشان به تاسی از بزرگان دین خود به ویژه علی علیه السلام دارای ابعاد شخصیتی متفاوت و گاه «متضادی»است که جمع بودن آنها در یک فرد در نگاه اول غیرممکن می باشد. البته نمونه بسیار کوچکی از معصومین. شخصیت چند بعدی چمران را می توان به بخش های مختلفی تقسیم نمود.

علم مرکب پرواز چمران

از ابتدای تحصیل توجه معلم ها را به خود جلب کرد.با اینکه خانواده فقیری بودند یا به قول خودش «فقر بالنده» ولی در بهترین دبیرستان آن روزگار البرز پذیرفته شد البته معاف از پرداخت شهریه! یعنی مدیر دبیرستان وقتی دید دانش آموزی به این استعداد ندارد بی خیال شهریه شد.بعدش هم که راه یافتن به دانشگاه تهران بود. رشته مکانیک.مهندس شد که هیچ؛ دانشجوی نمونه هم بود.یکی از استادانش- به گمانم مهندس بازرگان- نمره او را در درس ترمودینامیک بیست و دو داد وبه روایتی دیگر کتاب خود را در این درس از جزوه دکتر چمران برداشت نمود. دوران درخشان تحصیل او زمانی به اوج رسید که به عنوان دانشجوی نمونه از طرف دولت وقت برای ادامه تحصیل به آمریکا بورس گرفت. در امریکا در دانشگاه کالیفرنیا مشغول به تحصیل شد. طبق معمول دانشجوی نمونه شد.با درجه دکتری از رشته فیزیک پلاسما فارغ التحصیل شد. مدتی در ناسا کار کرد.آنجا هم نوآوری هایی داشت به نحوی که اساتید به علت نیاز به وی از دادن مدرک تحصیلی به ایشان تا مدتی امتناع می ورزیدند. می گویند: «چند بار رفته بود دنبال نمره اش. استاد نمره نمی داد. دست آخرگفت «شما نمره گرفته ای، ولی اگر بروی ، آزمایشگاه نیروی بزرگی از دست می دهد.» خودش می خندید. می گفت: «کارم تمام شده بود. نمره ام را نگه داشته بود پیش خودش که من هم بمانم» راستش به سایتهای دانشگاه کالیفرنیا و برکلی سر زدم و اطلاعات نسبتاً جالبی از دکتر چمران و توانایی های علمی وی توجهم را به خود جلب نمود. مانند عنوان پایان نامه دکتری او که در ردیف پایان نامه های اول دانشگاه بود و همچنین عنوان او به عنوان وزیر دفاع ایران و فارع التحصیل از دانشگاه برکلی.

مذهب رسیدن

مذهب وسیله دکتر چمران برای رسیدن شد. رسیدن به خدا. ایشان از سنین نوجوانی به کلاس های تفسیر قرآن ایت الله طالقانی می رفت. همواره به قوانین دینی احترام می گذاشت و به آنها عمل می کرد. پیشرفت در مراحل علمی نه تنها صبغه فرهنگی دکتر را کم نکرد؛ بلکه جهت آن را پررنگ تر از گذشته نمود.هر چند مذهبی که ایشان داشت تنها عبادت در کنج خانه نبود. مذهب و دین دکتر شهید در راستای به وجود آمدن حقیقت بزرگی در او موثر واقع شد. آن حقیقت این بود که همه مسلمانان برادر دینی اویند. دردهایشان درد اوست. وقتی در لبنان کنار آن کودک لبنانی می گریست همه متعجب می شدند. ولی او این گونه باور داشت که«دین مگر غیر از دوست داشتن است».در برخی از مراحل زندگانی او تفکیک دین و فعالیت اجتماعی واقعاً مشکل بود. اصولاً قوه محرکه همه فعالیت های او عرق مذهبی و غیرت دینی او بود. با دلی «نازک تر از شیشه» هر چیزی او را به اشک ریختن وا می داشت. از فقر جامعه لبنان تا شهادت رزمنده ایران همه برایش یک مفهوم داشتند. تمام مملکت اسلام وطن او بود. مصر، سوریه، فلسطین، لبنان و ایران این ها همه درد دین است.

جهاد: همه جا همه وقت

البته ایشان با جنگیدن بزرگ شده بود. گاهی در عرصه سیاسی و اجتماعی و زمانی در جبهه های سخت نظامی. فعالیت های ضد شاهنشاهی دکتر آن قدر زیاد شد که بورس تحصیلیش را قطع کردند. همه فکر می کردند بر می گردد به ایران ولی او بید نبود که با بادی بلرزد.چون کوه محکم ایستاد و مبارزات خود را گسترش داد.با هر کلکی بود می خواستند به ایران برش گردانند ولی دکتر چمران به راحتی کلاه سرش نمی رفت. در همین روزها اولین عملیات انتحاری خود را انجام داد. البته منظورم عملیات نظامی نیست. او در اقدامی نادر زندگی مرفه و بدون دغدغه در آمریکا را رها نمود و به مصر رفت. حتی زن و بچه هایش هم نتوانستند او را از این تصمیم بازدارند. در آنجا به مدت دوسال سخت ترین دوره های آموزشی چریکی را دید. شد دکتر چریک یا شایدم چریک دکتر. ]واقعاً قابل تامل است. هزار توجیه برای نرفتن است و یک دلیل برای رفتن.او توجیه را بی فایده می داند. می رود.[گاهی اوقات فکر می کنم ای کاش دکتر نمی رفت. ولی باز فکر می کنم نه ... می رفت ولی زنده می ماند. دست آخر به این نتیجه می رسم که شهادت بالاترین پاداش دکتر بود. این حرکت شروع جهادی سرسختانه و خالصانه بود. درست است که بخش جنگ را توضیح می دهیم ولی او در جبهه های مختلف فرهنگی، سیاسی، مذهبی و دست آخر نظامی همزمان می جنگید. در مصر علیه ناسیونالیسم افسار گسیخته عربی قد علم کرد. جمال عبدالناصر به او گفت که نمی تواند جلو این حس ویرانگر را بگیرد ولی به آنها اجازه می دهد که حرفشان را بزنند. پس از مهاجرت به لبنان مدرسه شبانه روزی شیعیان لبنان را راه انداخت. این دکترای دانشگاه آمریکا آنجا برای آن کودکان که اغلب یتیم بودند به تدریس مشغول شدند. می گویند سید حسن نصرالله در آن دبیرستان درس خوانده است. همزمان با همکاری امام موسی صدر به اتحاد شیعیان جنوب دست یازیدند و جنبش امل را پدید آوردند که پایه گذار حزب الله امروز است. در لبنان در جنگ های داخلی فشار زیادی را تحمل نمود و تا مرز شهادت بارها پیش رفت. همواره خاری در چشم صهیونیست ها بود. شاید به همین خاطر پس از شهادتش سه روز جشن عمومی در اسراییل اعلام شد. پس از بازگشت به ایران وزیر دفاع شد. به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس آمد و به عنوان نماینده امام خمینی در شورای عالی دفاع وارد شد. پس از گذشت زمان کوتاهی به جبهه رفت.در آنجا با راه اندازی ستاد جنگ های نامنظم دست به ابتکاری نوین زد که همانا سازماندهی نیروهای مردمی بود. او با این حرکت به ادعاهای واهی آن زمان از سوی برخی ها پایان داد و اثبات کرد که نیروهای مردمی با سازماندهی می توانند نفش تعیین کننده در جنگ داشته باشند. کاری که تا آخر جنگ ادامه یافت و کشور را از تسلیم و سقوط نجات داد. وای چه می گویم. وافعاً سخت است از همه ابعاد برخی از وجوه شخصیتی شهید چمران صحبت کرد. آدم باید مطالعه کند تا همه چیزها را به دست آورد؛ هر چند که در میان مکتوبات و سایت های ما هم چندان چیز به درد بخوری پیدا نمی شود. تنها کتاب خوبی که دیدم در این سال ها کتاب «مرد رویاها» از سید مهدی شجاعی بود که بسیار استادانه نگارش شده بود ولی خیلی کم حجم. کاش نویسنده متعهد ما بیشتر برای این مرد رویاهایش وقت می گذاشتند و به امید آن که دیگران هم مایه بگذارند و ما درس بگیریم.

کلمات کلیدی
دین  |  شخصیت  |  درد  |  لبنان  |  دبیرستان  |  دکتر چمران  |  مرد رویا  | 
لینک کوتاه :