×

آذرخشی در تاریکی

نواب در یکی از این جلسات که آقایان سید حسین امامی و طهماسبی نیز حضور داشتند به گروه فداییان اسلام کار خود را از جلسات تفسیر قرآن و اسلامشناسی بر اساس مکتب تشیع سید علی محمد امامی به رهبری سید مجتبی نواب صفوی فعالیت خود را مبنی بر براندازی یاران سید مجتبی نواب صفوی بعد از هر اعدام انقلابی فداییان اسلام در تاریخ 10/12/1324 فعالیت خود را با صدور اعلامیهی رسماً اعلام سید حسین امامی از اعضای اصلی فداییان اسلام پس از اعدام انقلابی هژیر دستگیر شد. گروه فداییان اسلام تلاش خود را مبنی بر آزادی یار عزیزشان آغاز نمودند. فداییان اسلام مبنی بر آزادسازی امامی آگاه شده بود، خبر تأخیر اجرای حکم را در سید مجتبی نواب صفوی (رهبر فداییان اسلام)؛ اعدام،سید محمد واحدی؛ اعدام،مظفر پس از شهادت نواب صفوی اعضای جمعیت فداییان اسلام تحت مراقبت شدید مأمورین شهربانی اما اعضای فداییان اسلام از سال

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 957     تاریخ درج : 1390/08/08

32

بیست و هفتمین روز از دی ماه مصادف است با سالروز شهادت «نواب صفوی» و یاران گرانقدرش طهماسبی، واحدی وذوالقدر. شهید نواب و گروهش ـ فدائیان اسلام ـ نقش بسزیی در مبارزه با رژیم پهلوی و آگاه ساختن مردم نسبت به ماهیت ین رژیم داشتند. بیشک بررسی جیگاه «فدائیان اسلام» در جریان نهضتهی آزادیخواهانه ملت یران و بویژه سرنگونی رژیم پهلوی، مجالی وسیع میطلبد؛ از ین رو در ین فرصت اندک به اشاراتی اندک به چریی، چگونگیو ... در رابطه با ین گروه میپردازیم.

نواب صفوی در تاریخ 24/2/1324 پس از بازگشت از نجف به ایران، اقدام به اعدام انقلابی «سید احمد کسروی» نمود، اما این امر به دلیل دخالت پلیس نا فرجام ماند و سید مجتبی دستگیر و راهی زندان شد. وی پس از یک هفته به دلیل فشار مردم و علما، با قرار دوازده هزار تومان از زندان آزاد گشت.

نواب صفوی پس از آزادی از زندان موقعیت را برای گسترش فعالیتهایش مناسب دید و جلساتی را که قبلاً از افراد متدین و پرشور تشکیل داده بود، توسعه داده و پایه یک جمعیت دینی فداکار را بنیان نهاد.

نواب در یکی از این جلسات که آقایان سید حسین امامی و طهماسبی نیز حضور داشتند به دوستانش گفت: «برادران فعالیتهای پراکنده و شخصی فایده زیادی ندارد، باید برای کارها و مبارزاتمان برنامه منظمی داشته باشیم.» امامی برخاست و گفت: «من به همه مقدسات قسم میخورم که برای برپایی حکومت اسلامی قیام کنم، اگر چه در این راه فدا شوم.» «جانها فدای اسلام.»

سید مجتبی نواب صفوی پس از چند لحظه سکوت سخنانش را ادامه داد: «برادران، من حضرت سیدالشهدا را در خواب دیدم که بازوبندی بر دست راست من بستند.» بغض گلویش را گرفت، همه با بیصبری به او نگاه میکردند، نواب بر خود مسلط شد: «روی آن نوشته بود، فداییان اسلام.» قلب همگی به تپش افتاد و چشمهایشان درخشید، احساس افتخار و غرور در سراسر وجودشان موج زد. پیمان اخوتی دیگر میان فرزندان رسول الله بسته شد. چند روز بعد امامی کوچههای تنگ جنوب شهر را پشت سر گذاشت، و شتابان به طرف خانه نواب رفت. وقتی به خانه رسید، با خوشحالی گفت: «اعلامیهمان در تمام شهر پخش شده و غوغایی بر پا کرده است. کاش تشکیل جمعیت فداییان اسلام را زودتر اعلام کرده بودیم، همهجا صحبت از ماست.»

خصوصیات گروه

گروه فداییان اسلام کار خود را از جلسات تفسیر قرآن و اسلامشناسی بر اساس مکتب تشیع آغاز کردند. سید عبدالحسین واحدی، سید محمد واحدی، خلیل طهماسبی، سید حسین امامی و سید علی محمد امامی به رهبری سید مجتبی نواب صفوی فعالیت خود را مبنی بر براندازی حاکمان غاصب و ستمگر پهلوی و دفاع از حقوق مظلومان جهان با در دست داشتن پرچم سبزی که با کلمات زیبای لاالهالاالله، محمد رسول الله، علی ولی الله داخل هلال ماه آراسته شده بود، شروع کرده و اینگونه، هدف اصلی خود را که تشکیل حکومت اسلامی بود، اعلام نمودند.

فداییان اسلام با سرگذاشتن کلاه پوستی و پوشیدن کفش بندی و ورزش صبحگاهی در میان اقشار مختلف جامعه مشخص بودند. یاران سید مجتبی نواب صفوی بعد از هر اعدام انقلابی با صدای بلند نوای دلنشین اذان را سر داده و با گفتن «اللهاکبر» پیروزی حق بر کفر را به سردمداران حکومت گوشزد میکردند. در هنگام نماز نیز اذان را با صدای بلند قرائت کرده و با برقراری نمازجماعت در اول وقت حتی اگر دو نفر بودند، اقتدار اسلام را یادآور شده، به تبلیغ دین میپرداختند. گروه فداییان اسلام از لحاظ اقتصادی در وضعیت مناسبی نبودند، خانوادههای آنان به همراه خانواده رهبر عزیزشان خانهای با چهار اتاق به مبلغ صد تومان اجاره نموده و همگی در آنجا زندگی میکردند.

واژهها

«هوالعزیز» واژهای است که نواب تمام مطالب خود را با آن آغاز کرده، و با کلام «به یاری خدای توانا» سخنش را به پایان میرساند. نواب هرگاه برادر سیدی را میدید، با عبارت پسرعمو، او را مورد خطاب قرار داده و احترام به سادات را گوشزد میکرد. سید عبدالحسین واحدی نیز در پایان کلامش با نوشتن فرزند کوچک علیبنابیطالب(ع)، خود را ادامه دهنده راه پدرانش معرفی مینمود.

اولین اعلامیه فداییان اسلام

فداییان اسلام در تاریخ 10/12/1324 فعالیت خود را با صدور اعلامیهی رسماً اعلام نمودند. در فرازهیی از ین اعلامیه آمده است:

ما زندهایم و خدای منتقم، بیدار. خونهای بیچارگان از سر انگشت خودخواهان شهوتران که هر یک به نام و رنگی پشت پردههای سیاه و سنگرهای ظلم و خیانت و دزدی و جنایت خزیدهاند، سالیان درازی است فرو میریزد و گاه دست انتقام الهی هر یک از اینان را به جای خویش میسپارد و دگر یارانش عبرت نمیگیرند...

ای مسلمین عالم قیام کنید، زنده شوید، تا حقوق خویش باز ستانیم. «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا اولئک لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» کسانی که گفتند پروردگار ما خدا است و قید رقیت گسیختند و سپس قیام کردند برایشان خوفی نیست و اندوهناک نباشند.

اعدام انقلابی هژیر

سید حسین امامی از اعضای اصلی فداییان اسلام پس از اعدام انقلابی هژیر دستگیر شد. گروه فداییان اسلام تلاش خود را مبنی بر آزادی یار عزیزشان آغاز نمودند. با اعلام حکم اعدام برای امامی آنها تصمیم گرفتند تا در شب اجرای حکم به مأموران حمله کرده و برادر فداکار خود را آزاد کنند. با اینکه اینکار خیلی مشکل بود اما علاقه و وفاداری ایجاب میکرد تا فداییان اسلام بار دیگر خطر کنند.

شب هفدهم آبان ماه، فداییان اسلام برای نجات امامی آماده شدند، اما ناگهان جوانی روزنامه به دست وارد اتاق شد و گفت: «حکم به تأخیر افتاده است.» فداییان اسلام ناچار آن شب متفرق شدند ولی صبح روز بعد فریاد روزنامهفروشها «اعدام امامی، اعدام امامی» دلها را لرزاند و اشک حسرت را بر گونهها جاری نمود. رژیم که از تصمیم فداییان اسلام مبنی بر آزادسازی امامی آگاه شده بود، خبر تأخیر اجرای حکم را در جراید منتشر کرد و از غروب شانزدهم آبان ماه خیابانهای متصل به توپخانه را به علت حفاری بست. اما در ساعت 2 نیمه شب پس از قرائت حکم توسط نماینده دادستان، اولین شهید فداییان اسلام با قلبی مطمئن در راه اسلام به شهادت رسید.

سال 1334 هجری شمسی اعلامیهای از جانب دولت منتشر شد مبنی بر اینکه: «حسین علاء [نخستوزیر وقت] به بغداد میرود تا با کشورهای پاکستان، ترکیه، عراق و انگلستان پیمان نظامی سنتو (بغداد) را امضاء نماید.» با امضای این قرارداد آمریکا و انگلیس حق داشتند نیروهای نظامی خود را به ایران بفرستند. به همین دلیل نواب صفوی در جلسه اضطراری فداییان اعلام کرد: «حسین علاء چون در رأس مخروط تهاجم به اسلام و قرآن و ملت مسلمان ایران قرار گرفته، «مهدور الدم» است.» در همین جلسه«مظفر علی ذوالقدر» برای انجام این مأموریت خطیر انتخاب شد. پس نواب پارچهای تهیه کرد و بر روی آن نوشت: «قطع ایادی اجانب و سرکوبی دشمنان اسلام و ایران, اعم از روس، انگلیس، آمریکا ... اجرای سریع احکام نورانی و مقدس اسلام، « ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم ان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا» لغو قرارداد کنسرسیوم نفت، عدم اجرای پیمان نظامی بغداد و هر قرارداد خارجی» و در پشت پارچه سوره «ناس» و «فلق» را به خط خود نوشت و آن را به عنوان کفن بر تن ذوالقدر نمود.

اعدام انقلابی حسین علاء

روز پنجشنبه بیست و پنجم آبان ماه سال 1334، علاء برای شرکت در مجلس ترحیم «سید مصطفی کاشانی» فرزند آیت الله کاشانی به مسجد شاه رفت. رهبر فداییان اسلام برای از بین بردن نخستوزیر «مظفرعلی ذوالقدر» را به آنجا فرستاد و به عبدالحسین واحدی و اسدالله خطیبی دستور داد به اهواز بروند تا اگر ذوالقدر نتوانست کار خود را انجام دهد واحدی نخست وزیر را هنگام سفر به عراق از بین ببرد, اما همان روز ذوالقدر در مسجد شاه با شلیک گلولهای نخستوزیر را مجروح ساخت و خود دستگیر شد. چند روز بعد تمام اعضای فداییان اسلام دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفتند.

سرانجام پس از 57 روز شکنجه دادگاه حکم خود را اعلام نمود:

سید مجتبی نواب صفوی (رهبر فداییان اسلام)؛ اعدام،سید محمد واحدی؛ اعدام،مظفر ذوالقدر؛ اعدام،خلیل طهماسبی؛اعدام،سید هادی میرلوحی؛6 سال زندان، اصغر عمروی؛5 سال زندان، احمد تهرانی؛4 سال زندان، علی بهاری؛ 3 سال زندان.

برای یک لحظه سکوت همه جا را فرا گرفت، ناگهان محکومان به اعدام همگی با هم خندیدند. رییس دادگاه با عصبانیت پرسید: «به چه چیزی میخندید.» رهبر فداییان با آرامش گفت: «به نزدیک شدن به بزرگترین آرزوی زندگیمان ... شهادت، بزرگترین آرزوی ما بود، حالا در چند قدمی ماست. خنده ما برای همین است.»

محکومان به اعدام در تاریخ 27/10/1334 همزمان با سالروز شهادت بانوی دو عالم در حالیکه همچون «بلال» نوای دلنشین اذان را سر داده بودند، در میدان تیربار زندان عشرتآباد عاشقانه به دیدار یاس کبود علیبنابیطالب(ع) شتافتند.

فدائیان اسلام و بصیرت سیاسی

بیشک خطراتی را که فدائیان اسلام به جان میخریدند و اعمالی که انجام میدادند نه بر پیه احساس و قهرمان بازی و ... که بر اساس درکی عمیق و بصیرتی روشن از اوضاع آن روز مملکت بود. یکی از نمونه ین روشن بینیها حمیت فدائیان اسلام از مردم فلسطین در آن سالهاست. سال 1327 بر پایه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، در بخشی از سرزمین فلسطین، دولتی به نام اسراییل تأسیس شد و بخشی دیگر را ملک عبداللهبنحسینشریف هاشمی پادشاه اردن ضمیمه کشور خود کرد. پس از اعلام این قطعنامه گروهی از مردم مسلمان ایران در منزل آیتالله کاشانی تجمع نموده و اعتراض خود را نسبت به این تصمیم ابراز داشتند. پس از این جریان در تاریخ 31/2/1327 موج عظیمی از مردم مسلمان تهران در مسجد سلطانی به همراه آیتالله کاشانی و نواب صفوی تجمع کردند و در همین روز قطعنامهای مبنی بر اظهار همدردی با مردم فلسطین صادر شد، در روزهای بعد محلهایی برای ثبتنام داوطلبان جنگ با یهود در مراکز مختلف شهر افتتاح گشت. همزمان با نامنویسی مردم غیور ایران، فداییان اسلام اعلامیهای صادر نموده و ضمن حمیت از ملت فلسطین؛آمادگی خود را جهت اعزام به فلسطین اعلام کردند .

پس از انتشار اعلامیه فداییان اسلام، دولت با اعزام نیرو و کمک به سرزمین فلسطین مخالفت نمود و بار دیگر نوکری خود را نسبت به اربابانش [آمریکا و انگلیس] اثبات کرد.

پس از شهادت نواب

پس از شهادت نواب صفوی اعضای جمعیت فداییان اسلام تحت مراقبت شدید مأمورین شهربانی و ساواک قرار داشتند. در چنین شرایطی, اعضای جمعیت فداییان اسلام به مبارزات زیرزمینی و مخفیانه علیه رژیم روی آوردند. جلسات عمومی فداییان اسلام در قالب کلاسهای قرائت و تفسیر قرآنمجید و مراسم عزاداری در مکانهایی همچون مسجد مهدیه در خیابان رزمآرا و مسجدی در خیابان بوذرجمهری توسط آقایان بهاری، رفیعی و صرافزاده با عنوان «انجمن دانش و آموزش جوانان» برگزار میشد. اما اعضای فداییان اسلام از سال 1334 تا سال 1343 هیچ نوع فعالیت نظامی و آشکاری انجام ندادند.

کلمات کلیدی
اسلام  |  نواب  |  نواب صفوی  |  سید مجتبی نواب صفوی  |  نواب صفوی اعضای جمعیت فدایی  |  صفوی اعضای جمعیت فدایی اسلام  |  شهادت نواب صفوی اعضای جمعیت  | 
لینک کوتاه :