وقتی سخن از هری پاتر به میان می آید، نیاز چندانی به معرفی نیست. شخصیت داستانی محبوبی که به لطف قلم جادویی خانم رولینگ و البته توفان تبلیغاتی رسانه ها، به شهرت کم نظیری در سرتاسر دنیا دست یافت، به گونه ای که امروز نوجوانی نیست که یکی از رمان های هری پاتر را نخوانده یا به تماشای یکی از فیلم های آن ننشسته باشد. ششمین فیلم این مجموعه «هری پاتر و شاه زاده دورگه» نام دارد که توسط شرکت برادران وارنر و به کارگردانی دیوید ییتس، تولید، و روانه سینماهای جهان شد.
همان طور که می دانید در سال های اخیر رویکرد کمپانی های فیلم سازی صهیونیستی به تولید فیلم های آخرالزمانی به شدت افزایش یافته است. علت این توجه را باید در تلاش آن ها برای وارونه سازی حقیقت و جعل منجی های دروغین در جهت انحراف اذهان جهانیان، از یگانه منجی حقیقی عالم جست وجو کرد. هری پاتر داستانی مملو از انگاره های آخرالزمانی است که همین مسئله موجب طمع هالیوود در اقتباس فیلم سینمایی بر اساس کتاب هایش شده است.
این انگاره ها در هری پاتر و شاهزاده دورگه، ظهور و بروز بیشتری دارد. قصه فیلم از جایی آغاز می شود که لرد ولدمورت، جادوگر سنگ دل، با گردآوری دوباره پیروانش، فعالیت آشکار خود علیه بشریت را آغاز کرده است. در واقع، شروع فیلم با آشوبی آپوکالیپسی (آخرالزمانی) همراه است که در پی آن، تقابل جبهه خیر و شر در آستانه نقطه نهایی و جدال واپسین خود قرار می گیرد.
همه این ها در حالی رخ می دهد که هری و دوستانش (رون و هرماینی)، ششمین سال تحصیلی خود در مدرسه جادوگری هاگوارتز را می گذرانند و در این میان، هری کتاب مرموزی پیدا می کند که متعلق به شخصی با لقب «شاه زاده دورگه» است و این کتاب کمک زیادی به او در درس معجون سازی می کند.
در این فیلم، هری پاتر برای اولین بار به عنوان فرد برگزیده (the chosen one) معرفی می شود. پسری که منجی موعود دنیاست و برای نجات جهان از شر نیروهای شیطانی انتخاب شده است. داملبلدور، هری را به تماشای خاطرات ولدمورت و انکشاف ابعاد شخصیتی او در قدح اندیشه می برد و با کاوش در این خاطرات مشخص می شود که ولدمورت روح خود را به هفت تکه تقسیم می کند و هر تکه را در اشیایی که به آن ها جان پیچ (horcrux) گفته می شود، پنهان کرده است. آن ها قبلاً نابود شده اند و حالا برای نابودی کامل لرد سیاه، چاره ای جز یافتن پنج جان پیچ دیگر و از بین بردن آن ها نیست.
در سکانس های بسیاری از فیلم روی منجی بودن هری و این که ولدمورت تنها به دست وی شکست خواهد خورد، تأکید می شود. مثلاً دامبلدور در پاسخ به هری که از او می خواهد اجازه دهد تا خودش مایع زهرآلود را بنوشد، می گوید: «خون تو خیلی با ارزش تر از خون من است».
شاه زاده دورگه نسبت به فیلم های قبلی هری پاتر داستان تلخ تری دارد. این تیرگی و تاریکی که از فیلم چهارم و پنجم با مرگ سدریک (دوست هری) و سیریوس (پدرخوانده هری) شکل گرفته بود، با قتل ناباورانه دامبلدور توسط اسنیپ پا به مرحله جدی تری می گذارد و فضای ترس ناکی را رقم می زند. در همین مرحله هری متوجه می شود شاه زاده دورگه همان اسنیپ است.
از جمله نکات مثبت فیلم می توان به بازی عالی آلن ریکمن، در نقش اسنیپ اشاره کرد که مقدمه مناسبی برای کشف راز این شخصیت کاریزماتیک در کتاب هفتم است.
باید توجه داشت که درون مایه های داستانی هری پاتر از جهات مختلفی به آموزه های فرقه یهودی کابالا یا قبّاله نزدیک است. این فرقه که ریشه در جادوگری و عرفان انحرافی یهودیت دارد، منشأ تفکرات ماسونی و تشکیل لژهای فراماسونری محسوب می شود. از این رو، در بررسی مجموعه هری پاتر نباید از اهمیت این نکته غافل بود.
هری پاتر و شاهزاده دورگه، با تصمیم هری برای ترک هاگوارتز و جامه عمل پوشاندن به قولی که مبنی بر نابود کردن جان پیچ ها به دامبلدور داده بود، به پایان می رسد تا همه چیز برای آغاز آخرین قسمت این فانتزی حماسی و نبرد موعود در فیلم هفتم، یعنی هری پاتر و یادگاران مرگ، آماده شود. کمپانی برادران وارنر، یادگاران مرگ را در دو قسمت ساخته که قسمت اول آن نیز اکران شده است.
جستجو در قاموس نور