×

نُه منهای دو مساوی با عددی بهشتی


تعداد بازدید : 880     تاریخ درج : 1390/08/08

35

اواخر سال ۵۸ یا اوایل سال ۵۹ مسألة کردستان به طور جدی پیش آمد. آن موقع «علی اکبر محمدحسینی» و سی چهل نفر، رسماً عضو سپاه نبودند، ولی همه در رفتن به کردستان مصمم بودند. در خرداد سال ۵۹ و پیش از شروع جنگ تحمیلی، در پادگان «قدس» که آن موقع در چهارراه «امام جمعه» بود، طی یک دورة یک ماهه آموزش دیدیم و به کرمانشاه و از آن جا به مهاباد رفتیم. آن جا گفتند که حضور شما در کامیاران ضروری تر است؛ بنابراین همگی عازم کامیاران شدیم.

اوضاع کامیاران خیلی وحشتناک بود و دموکرات ها هر روز در خیابان ها سه یا چهار نفر از بسیجی ها و پاسداران را می کشتند. در سنندج زن های کومله و دموکرات با وضع زننده و نسبتاً عریان در برابر پاسداران ظاهر می شدند و در یک لحظه ضربه می زدند. وضع بی نهایت ناامن بود. در کامیاران، مسئول گروه، شیخ «حسن جعفری»، طلبه ای در لباس بسیجی بود و «محمود اخلاقی» که هیچ گاه نماز شبش ترک نمی شد.

گروه چهل نفرة ما که شهید محمود اخلاقی، شهید اکبر محمدحسینی، شهید علی آقاماهانی، شهید محمد نگارستانی، شهید سیف الدینی، شهید محمدعلی فتح علی شاهی، شهید ناصر فولادی، شهید محمود یوسفیان، شهید سید رسول هاشمی عضو آن بودند وقتی از سپاه کرمان و رفسنجان وارد کامیاران شد، تحت امر سپاه کامیاران قرار گرفت و به پیشنهاد فرمانده سپاه کامیاران بعد از ۲۵ روز، از کامیاران به تپة گازرخانی منتقل شد.

اهمیت تپة گازرخانی که در مسیر جادة سنندج کامیاران قرار دارد، چنان بود که اگر کومله و دموکرات بر آن تسلط پیدا می کردند، امنیت شاهرگ ارتباطی سنندج کامیاران به خطر می افتاد. تپة گازرخانی از نظر سوق الجیشی مشرف به یک دشت وسیع و تپه های مجاور است. چند شب پیش از آن، کومله ها با بالا آمدن از تپه، عده ای از بچه ها را سر بریده بودند.

گروه ما پس از پایان مأموریت به کامیاران و سپس به کرمانشاه بازگشت. در آن جا یکی از فرماندهان سپاه کرمانشاه در مورد نیاز جبهه ها به نیرو سخن گفت ایراد کرد و از بچه ها خواست که در صورت امکان مدتی به جبهه اعزام شوند. سرانجام نُه نفر از بچه ها داوطلبانه عازم سومار شدند و در چادری بر فراز تپه ای دور از سومار و در کنار رودخانه ای مشرف به جادة اصلی سومار مستقر شدند.

«علی اسماعیل زاده» می گفت: ««دوم یا سوم محرم بود که به خط مقدم رسیدیم. «علی آقاماهانی» به صورت شورا به عنوان فرمانده انتخاب شد. در آن زمان به قدری بی تجربه بودیم که وقتی گلوله خمپارة بالای سرمان منفجر می شد، به جای این که بنشینیم و کلاه آهنی بر سر داشته باشیم، روی زمین دراز می کشیدیم که احتمال ترکش خوردن را بیش تر می کرد.»

پرسنل ارتش که نزدیک آن ها بودند، از دادن گلوله به آن ها خودداری کردند و آن ها هم شبانه دوهزار فشنگ و گلولة آر.پی.جی از ارتش برداشتند. بعد با هم راهی شهید محمدحسینی منطقه را شناسایی کردند و راه افتادند.

دلم می خواست قیافة عراقی ها را ببینم. محمدحسینی رفت بالا و داشت عراقی ها را نگاه می کرد. من هم رفتم بالا و نگاه کردم.

به این ترتیب گروه کرمانی آمادة انجام عملیات شد.

«مصیبی» در مورد هدف عملیات می گفت: «به ما دستور دادند که صبح عاشورا، به خاطر متوجهکردن دشمن از جبهة جنوب به جبهة غرب، تظاهر به تک کنیم.»

شهید محمد نگارستانی و شهید ناصر فولادی عملیات را این چنین شرح دادند: «تعدادی از تانک ها و نفربرهای ارتش را در پایین تپه زده بودند. ارتشی ها لابه لای سنگ ها و پشت تانک ها پنهان شده بودند و قدرت حرکت نداشتند؛ حتی گروهی از آن ها می خواستند تسلیم شوند. قرار بود از کنار رودخانه ای که بین خط خودمان و خط عراق بود، حرکت کنیم. خط صاف بود و عراقی ها دید کامل داشتند. حدود نیم ساعت طول کشید تا این صد متر طی شد. عراقی ها مرتب تیراندازی می کردند. بعد میگ عراقی آمد و منطقه را بمباران کرد. بالگردهای عراقی راکت می انداختند. زیر آتش شدید توپخانة دشمن بودیم و تانک های عراقی گلولة مستقیم می زدند.»

«بعد از نماز از توی آب رد شدیم، از پشت و روبه رو امکان عبور و بالا رفتن نبود. از کنار عراقی ها رد شدیم و جایی را که مشرف به سنگر عراقی ها بود، انتخاب کردیم. شهید سید رسول هاشمی تیربارش را گذاشت و شروع به تیراندازی کرد، تیربار گیر کرد. چند نارنجک برداشت و حمله کرد. عراقی ها هم تیراندازی کردند. شهید علی ماهانی اولین کسی بود که جلو رفت، ضامن نارنجکی را کشید و در سنگر عراقی ها انداخت. از همان سنگر بود که تیری به فک او خورد. دو تیر هم به گلو و دست اسماعیل زاده خورد. محمود اخلاقی یک سنگر را منفجر کرد، عراقی ها شروع به فرار کردند. محمود به زانو نشست و عراقی ها را به رگبار بست. محمود یوسفیان که بسیار پیش روی کرده بود از ناحیه صورت مورد اصابت چند گلوله کالیبر ۵ تانک قرار گرفت و شهید شد. محمود اخلاقی که تصمیم داشت با نارنجک تفنگی تانک را منفجر کند، هدف قرار گرفت و به شهادت رسید.»

از گروه نه نفره که عازم سومار شدند، فقط دو نفر زنده ماندند. تاریخ و محل شهادت هفت نفر دیگر از این قرار است:

محمود اخلاقی در تاریخ 27/8/59 در سومار شهید شد.

محمود یوسفیان در همان تاریخ و همان محل به شهادت رسید.

محمد نگارستانی در تاریخ 8/9/60 در عملیات طریق القدس» شهید شد.

اکبر محمدحسینی در تاریخ 12/9/60 در عملیات طریق القدس در پل سابله به شهادت رسید.

ناصر فولادی در تاریخ 3/3/61 در عملیات «بیت المقدس»، آزاد سازی خرمشهر، شهید شد.

علی ماهانی در تاریخ 8/8/62 در شهر مهران در عملیات «والفجر ۳» به شهادت رسید.

سید رسول هاشمی هم مدتی پس از شهادت محمود اخلاقی به شهادت رسید.

کلمات کلیدی
کامیاران  |  سومار  |  شهید سید رسول هاشمی  |  محمد نگارستانی و شهید ناصر  |  شهید محمد نگارستانی  |  اکبر محمد حسینی  |  شهید محمد نگارستانی و شهید  | 
لینک کوتاه :