×

سرمقاله;سخن ماه


تعداد بازدید : 681     تاریخ درج : 1390/08/08

2

بصر و بصیرت

به بهانه تأکیدهای مکرّر مقام معظم رهبری بر احیای بصیرت در جامعة اسلامی سخن این ماه را به بررسی نقش این عنصر در سعادت فرد و جامعه اختصاص می دهیم.

بصیرت از مادة بصر است و هفت بار در قرآن کریم آمده است. 1. ) قُلْ هذِهِ سَبیلی أدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی‏ بَصیرَةٍ أنَا وَ مَنِ اتّبَعَنی[1] 2. )بَلِ اْلإِنْسانُ عَلی‏ نَفْسِهِ بَصیرَةٌ[2] در دو آیه فوق بصیرت به معنای روشنایی و یقین انسان به خود و انتخاب مسیر درست یا نادرست.

پنج بار هم این واژه به صورت جمع آمده 1. ) قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْه[3] 2. )هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدًی وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ[4] 3. )ما أنْزَلَ هؤُلاءِ إِلاّ رَبّ السّماواتِ وَ اْلأرْضِ بَصائِرَ[5] 4. )بَصائِرَ لِلنّاسِ وَ هُدًی وَ رَحْمَةً لَعَلّهُمْ یَتَذَکّرُونَ[6] 5. ) هذا بَصائِرُ لِلنّاسِ وَ هُدًی وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ[7] که از این مجموعه شماره 1 و 2 و 5 دربارة قرآن کریم و شماره 3 و 4 دربارة معجزات حضرت موسی (ع) است.

از این آیات قرآن کریم فهمیده می شود که مبدأ بصیرت و نورانیت باطن حق تعالی است که فرمود: من ربّکمو قرآن کریم و رهنمودهای آن بصائر است، همان گونه که معجزات حضرت موسی و سایر انبیا: بصائر بوده اند و غایت این بصیرت نیز مردم هستند که فرمود: )بصائر للناس( و )فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها( قرآن کریم به ما می آموزد که بصیرت باید در وقت لازم و به موقع باشد و گرنه فهم دیر هنگام حقایق و شرایط به حال انسان نفعی ندارد که فرمود: سخن اهل شقاوت این است که )رَبّنا أبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحًا إِنّا مُوقِنُونَ[8] و )...رَبّ‏ِ ارْجِعُونِ … لَعَلّی أعْمَلُ صالِحًا فیما تَرَکْتُ..[9].

ولی پاسخ بصیرت دیر هنگام این است که )کَلاّ إِنّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُه[10] بی بصیرتی است که انسان به چشم ظاهر و دید سطحی و به عبارت دیگر بصردل خوش کند و در عین حال خود را سعادتمند و راه یافته پندارد، همان گونه که بی بصیرت های دارای حاسّة باصره و حسّ بصردر قیامت سؤال می کنند )رَبّ‏ِ لِمَ حَشَرْتَنی أعْمی‏ وَ قَدْ کُنْتُ بَصیرًا … قالَ کَذلِکَ أتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی‏[11]

آنکه بصر دارد اما بصیرت ندارد اعمی و کور است، هر چند صد چشم داشته باشد که فرمود: ) وَ ما أنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ[12] و فرمود: ) فَإِنّها لا تَعْمَی اْلأبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الّتی فِی الصّدُورِ[13] قرآن کریم هشدار می دهد که غفلت از شرایط فتنه موجب سر درگمی و بی خبر است که فرمود: ) وَ حَسِبُوا ألاّ تَکُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمّوا(.[14]

کلام وحی این حقیقت ناب را با صدای رسا فریاد می زند که بصیرت مهمان عزیزی است که ناخوانده و بدون دعوت و آمادگی میزبان به جایی نمی رود و درِ قلب کسی را نمی زند. که فرمود: )أ فَأنْتَ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ لَوْ کانُوا لا یُبْصِرُونَ(.[15]

مولا امیرالمؤمنین (ع) فرمود: مَن اعتَبَرَ أبصَرَ و مَن أبصَرَ فَهِمَ.[16]

و فرمود: و لقد بُصِّرْتُم إن أبْصَرْتم و أسْمِعتُم إن سَمِعْتم و هُدِیتم إن اهتَدَیتُم وَ بِحَقٍّ أقولُ لکم: لقد جاهَرَتْکم العِبَرُ.[17]

بنابراین بصر غیر از بصیرت است. بصیر هیچ کس را از بصیرت بی نیاز نمی کند؛ اما اگر بصیرت بود چه باک از فقدان بصر؛ به عبارت دیگر بصر وسیلة دیدن و بصیرت تصحیح کنندة زاویه دید می باشد.

بصر جزئی از تن انسان و بصیرت کیفیتی از روان اوست. بصر یک حاسّه و بصیرت یک احساس است. بصر سبب را می بیند و بصیرت سبب سوراخ کن است. بصر حقیقت را با لباس خاص می شناسد و بصیرت شاه را در هر لباس.

بصر راه ها را می بیند، بصیرت راه را انتخاب می کند، راه مستقیم را. بصر ظاهر را و بصیرت باطن را. بصر قشر و پوست را و بصیرت لبُ و مغز را. بصر کثرت صلوة و صیام را، بصیرت صداقت و امانت را. بصر منفعت را و بصیرت مصلحت را. بصر امروز را و بصیرت امروز و فردا و فرداها را. بصر اعتباریات را و بصیرت مایه های عبرت و اعتبار را. بصر تنزیل را و بصیرت تأویل را. بصر گندم ملک ری را و بصیرت لیلة القدر خیرٌ من الف شهر را و ... و ... .

به هوش باشیم که بصیرت یعنی پای فشردن بر اصول و اقدام مختلف و متفاوت در شرایط گوناگون، بصیرت یعنی نرمش قهرمانانه امام مجتبی (ع) را با صبر و بصر پذیرفتن و گردن نهادن و از قافلة شهادت، اسارت، شهامت، مظلومیت و غربت امام حسین (ع) جا نماندن و زمانی بر سجادة دعا و نیایش امام زین العابدین (ع) نشستن و روز دگر با حفظ و حافظه و دفتر و قلم در کلاس صدق و صفا و علم و فهم صادقین8 به اخذ و نشر حدیث روی آوردن، بصیرت یعنی روزی بر طبل جنگ کوبیدن و فریاد قاتلوا ائمة الکفرو جنگ، جنگ تا پیروزی سر دادن و روزگار غریبی در نوشیدن جام زهر با امام( قدس سره) هم پیمانه شدن، بصیرت تنها این نیست که شخص دشمن را بشناسیم؛ بصیرت این است که شخصیت تودرتو و هزار چهره او را بشناسیم. بصیرت این است که در حال کوبیدن یک سر این اژدهای هفت سر، از سرهای دیگرش غافل نباشیم. بصیرت این نیست که انسان موی را در چشم غیر ببیند و شاخه را در چشم خود نه، بصیرت این است که فرد و جامعة ما زینت و زیور و مایة افتخار اهل بیت: باشد. بصیرت این است که هم وغم یکایک ملت ما این باشد که در گسترش عدالت و نزدیکی دل ها و قلب ها و اصلاح ذات البین، اعلان، اظهار افعال و اخلاق، اندیشه های نیک، پوشاندن عیوب و کژی های دیگران و فروتنی و خوش رفتاری نقش آفرین باشند. بصیرت این است که مفاهیمی مانند تواضع، حق گویی و لو اینکه مشکل آفرین باشد و نیز بخشش و گذشت و کم بینی خدمات خود و لو اینکه در ظاهر زیاد هم باشد و زیاد بینی اشکال و ایرادِ برخود اگر چه کم باشد، حقیقتاً درس و مشق هر روزه جامعه باشد. بصیرت این است که فحش، هرزه، آبروریزی، شهادت باطل، غیبت، تهمت و افترا جای خود را به امر به معروف و نهی از منکر، ارشاد جاهل و تنبیه غافل واگذار کند. بصیرت این است که دین خداوند بر قلب و اعضا و جوارح یکایک ما حاکمیت یابد و با گفتنِ انجام نداده ها، خشم الهی را بر نیانگیزد و در تشیع جنازه و قول بلا علم و تحلیل بلا مستند، حاضر و این عناصر پلید را برای همیشه به زباله دان تاریخ بسپارد و سداد و رشاد و کلام پرهیزکارانه و نصیحت و شفقّت بر مؤمنان و حساسیت نسبت به دشمنان را سرمایه تجارت و وسیلة پیشبرد کارهای خود قرار دهد.[18]

بصیرت نور است و فرقان حق و باطل، بصیرت حلیف و هم پیمان تقواست، آنجا که تقوا نیست، آنچه هست بصیرت هم نیست، بصیرت نماست. آنجا که تقوا باشد و بصیرت نباشد، آن تقوا، تقوای از پروردگار نیست، تقوای آب و نان و نام است. بصیرت این است که از روی تواضع، قصور خود را تقصیر و از حسن ظن، تقصیر دیگران را قصور تلقی کنی. بصیرت این است که از بصائر قرآنی غبار روبی شود و نصب العین قرار گیرد؛ بصیرت هایی مانند )کُونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنّکُمْ شَنَئَانُ قَوْمٍ عَلی‏ ألاّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أقْرَبُ لِلتّقْوی‏[19] و ) ادْفَعْ بِالّتی هِیَ أحْسَنُ السّیِّئَةَ[20] و )لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ[21] و )وَ لا تَنابَزُوا بِاْلألْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ اْلإیمانِ[22] و )اجْتَنِبُوا کَثیرًا مِنَ الظّنّ‏ِ إِنّ بَعْضَ الظّنّ‏ِ إِثْمٌ[23] و )کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلی‏ أنْفُسِکُمْ[24] و )لا تَتّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النّصاری‏ أوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنّهُ مِنْهُمْ[25] و )أشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ(.[26]

بصیرت این است که هر کس و هر گروه خود را بدهکار اسلام و انقلاب بداند، نه طلبکار. بصیرت این نیست که به وضعیت موجود دل خوش و مغرور باشی و از وضع مطلوب غافل. همچنان که بصیرت این نیست که نقاط ضعف یکدیگر را در اختیار دشمن قرار دهیم تا در آینده به دست او صدها کتاب و دلیل و برهان بر علیه اصول خود تدارک کنیم و بالاخره بصیرت احتیاط و تدبیر به موقع و قاطعیت به هنگام و عمل به مرّ قانون است.[27]

پروردگارا! نور بصیرت را بر دل و اندیشه ما بتابان و ما را به آنچه ناآگاهیم، آگاه و به آنچه آگاهیم عامل بگردان. آمین.

پی نوشت:

[1]. یوسف ﴿12﴾ : 108.

[2]. قیامت ﴿75﴾ : 14.

[3]. انعام ﴿6﴾ : 104.

[4]. اعراف ﴿7﴾ : 203.

[5]. اسراء ﴿17﴾ : 102.

[6]. قصص ﴿28﴾ : 43.

[7]. چاثیه ﴿45﴾ : 20.

[8]. سجده (32﴾ : 12.

[9]. مؤمنون ﴿23﴾ : 99 و 100.

[10]. مؤمنون ﴿23﴾ : 100.

[11]. طه ﴿20﴾ : 125 و 1269.

[12]. روم ﴿30﴾ : 53.

[13]. حج ﴿22﴾ : 46.

[14]. مائده ﴿5﴾ : 71.

[15]. یونس ﴿10﴾ : 43.

[16]. نهج البلاغه، حکمت 208.

[17]. همان، خطبه 20.

[18]. ر.ک؛ مفاتیح الجنان، دعای مکارم الاخلاق.

[19]. مائده ﴿5﴾ : 8 .

[20]. مؤمنون ﴿23﴾ : 96.

[21]. حجرات ﴿49﴾ : 11.

[22]. همان.

[23]. همان: 12.

[24]. نساء ﴿4﴾ : 135.

[25]. مائده ﴿5﴾ : 51 .

[26]. فتح ﴿45﴾ : 29 .

[27]. برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، 19/10/88 .

کلمات کلیدی
قرآن کریم  |  تقوا  |  من  |  سخن  |  بصائر  |  بصیرت  |  بصر  | 
لینک کوتاه :