×

همت و کار در سیره فرماندهان شهید (3) شهید محمود کاوه


تعداد بازدید : 1401     تاریخ درج : 1392/06/28

شهید محمود کاوه

مقدمه:

 تاریخ اسلام شاهد ظهور و بروز چهره هایی بوده که شجاعت، ایثار، فداکاری، غیرت، مردانگی، همت و تلاش خستگی ناپذیر به وجود آنان افتخار می کند. مردانی همچون حمزه سید الشهداء، سلمان، ابوذر، عمار، مالک اشتر، ابوالفضل العباس، علی اکبر و.. . کسانی هستند که با مکتب انسان ساز اسلام تربیت یافته و الگویی برای آیندگان شدند. انقلاب اسلامی ایران در عصر حاضر توانسته با الگوگیری از چهره های صدر اسلام، ستارگان درخشانی را به جامعه بشری عرضه نماید که در سایه نورافشانی آنها بشریت می تواند راه سعادت را از ضلالت تشخیص دهد. آنان که خود از تربیت یافتگان انقلاب اسلامی اند با ایثار و از خودگذشتگی و پشتکار وصف ناپذیر و با همتی مضاعف، الگویی برای ملت هایی شده اند که به دنبال استقلال و عزت و سربلندی هستند.

 سردار شهید محمود کاوه یکی از این نمونه هاست؛ کاوه نامی آشنا در سرزمین کردستان است؛ نامی که از یک سو لرزه بر اندام دشمنان انقلاب و ضد انقلاب آن منطقه می انداخت و از سوی دیگر موجب آرامش مردم رنج کشیده بود. ضد انقلاب حتی از سایه او می ترسید و در هر منطقه ای احساس می کرد شهید کاوه و تیپ ویژه شهدا حضور دارد فرار را بر قرار ترجیح می داد. او توانست با سرانگشت تدبیر و تلاش شبانه روزی در مدت کوتاهی عناصر ضد انقلاب کردستان را که قصد جدایی آن را از میهن اسلامی داشتند سرجایشان بنشاند و سرنوشت جنگ را در این منطقه به سرانجامی نیک برساند.

 رهبر معظم انقلاب شهید کاوه را از جمله افرادی می دانست که آمادگی خودسازی و دیگرسازی دارند. واقعاً او انسان خودساخته ای بود که با غلبه بر احساسات و عواطف انسانی، عشق به پدر و مادر و همسر و فرزندش را در راه عشق به اسلام و انقلاب و پیروی از ولایت و رهبری قربانی نمود و به سعادت جاودانه رسید.

 معرفی مختصر شهید

 سردار شهید محمود کاوه در اول خرداد سال 1340 در یکی از محلات شهر مشهد در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را که به پایان برد به توصیه پدر مشغول فراگیری علوم دینی گردید. در جلسه ای که همراه پدرش خدمت مقام معظم رهبری (که آن زمان امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی7 بودند) رسید ایشان فرمودند: اگر محمود درس کلاسیک را به اتمام برساند و سپس به دروس حوزوی بپردازد بهتر است. با این توصیه محمود در مدرسه راهنمایی علامه قزوینی به ادامه تحصیل پرداخت.

 با شرکت در جلسات مذهبی و روشنگرانه شهیدان هاشمی نژاد و کامیاب، تفکر مبارزاتی و ضدحکومتی او شکل گرفت و با تکثیر و پخش نوار و اعلامیه های حضرت امام، به دیگر انقلابیون پیوست و در راهپیمایی های سال 57 فعالانه شرکت کرد و تا مرز شهادت پیش رفت.

 با تشکیل سپاه پاسداران، در تاریخ 58/03/15 به عضویت این نهاد مقدس درآمد و پس از گذراندن دوره آموزشی در پادگان امام رضا7 به عنوان مربی تاکتیک به آموزش پاسداران و بسیچیان خراسان پرداخت. با عزیمت امام راحل به جماران به عنوان سرپرست یک گروه بیست نفره جهت حفاظت از بیت امام به تهران اعزام شد و با شروع جنگ تحمیلی، جماران را به مقصد جبهه های جنوب ترک کرد. او با اوج گرفتن درگیری های ضد انقلاب در کردستان وارد عرصه نبرد با ضدانقلاب داخلی شد و با اتخاذ تاکتیک های هجومی، عملیات ضد کمین را علیه ضد انقلاب طراحی و به اجرا درآورد و دشمن را آواره کوهها نمود. موفقیت های او باعث شد که ضد انقلاب جایزه هنگفتی را برای سر او بگذارد. آزادسازی مناطق زیادی از کردستان به فرماندهی او صورت گرفت و در عملیات های والفجر 2 و 3 و 4 و 9 و کربلای 2 نقش اصلی را ایفا نمود و در طول دوران دفاع مقدس بارها و بارها مجروح گردید ولی به دلیل همت والایی که داشت هیچ گاه سنگر دفاع را ترک نکرد. سرانجام در یازدهم شهریور 1365 در سن 25 سالگی هنگامی که برای تصرف ارتفاعات مهم 2519 پیشاپیش رزمندگان اسلام در حرکت بود بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض عظمای شهادت نایل آمد و به آسمان پرواز نمود.

 خصوصیات شهید کاوه

 ویژگی های زیادی برای شهید می توان برشمرد از جمله: شجاعت کم نظیر، تلاش خستگی ناپذیر، مدیریت قوی، اخلاق حسنه، اطاعت پذیری، خودساختگی، عمل به تکلیف، تدبیر در کارها، همت والا که در این نوشته با توجه به موضوع بحث به سه ویژگی اشاره می کنیم:

 1. شجاعت کم نظیر

 ترس در نظر او بی معنا بود، باور به جهان آخرت و زندگی پس از مرگ، شجاعت وصف ناپذیری در شهید کاوه به وجود آورده بود. او از جمله مردانی بود که مرگ را به تمسخر گرفته بود و صدای سفیر گلوله های توپ و تانک، خمپاره و دوشکا خم به ابروی او نیز نمی انداخت. او دلاورانه رهبری نیروهایش را در خط مقدم نبرد بر عهده می گرفت. شجاعت او زبانزد خاص و عام بود. ضد انقلاب کردستان از سایه او نیز فرار می کرد و هر جا نام کاوه بود ضدانقلاب بدون درگیری، منطقه را ترک می کرد. شجاعت او حتی موجب شگفتی فرماندهان می شد. در یکی از عملیات های ضد کمین که در نزدیکی جنگل های آلواتان در جاده پیرانشهر - سردشت انجام گرفته بود شجاعتش موجب نجات فرماندهان بزرگی نظیر شهید بروجردی گردید. آنان که برای کمک به نیروهای درگیر درکمین ضدانقلاب رفته بودند با تیراندازی شدید دشمن مواجه شدند. شهید کاوه یک راه عجیب برای برون رفت از آن وضع، پیشنهاد کرد و آن عبور از جاده و آوردن ماشین دوشکا در دو کیلومتری آنجا بود. شهید بروجردی این کار را عملی نمی دانست ولی شهید کاوه با ذکر مقدس »یاعلی« از جا جهید و از جاده عبور کرد و با سرعت به طرف محل استقرار ماشین دوشکا پیش رفت. گویا دشمن تمام سلاح هایش را به کار گرفته بود تا او به مقصد نرسد؛ اما با عنایت الهی، او ماشین دوشکا را به موقع وارد صحنه نبرد کرد و ضدانقلاب را شکست داد و آنان با دادن چند اسیر فرار را بر قرار ترجیح دادند. رعب و وحشتی که بعد از این ضدکمین در دل دشمن افتاد سبب شد که دیگر جرئت پیدا نکنند برای رزمندگان اسلام در جاده اصلی کمین بگذارند.

 2. همت مضاعف

 شهدای ما از همت والایی برخوردار بودند و در راه اعتلای کلمه حق از جان، مایه می گذاشتند. نمود همت مضاعفی را که رهبر معظم انقلاب از مسئولان و مردم انتظار دارند می توان در شهدایی نظیر شهید کاوه به خوبی دید. او در انجام مسئولیت هایش، از هیچ کوششی دریغ نمی کرد با این که در ابتدای ورود به کردستان، فرد ناشناخته ای بود اما به دلیل همت بلند و قابلیت های دیگرش، خیلی زود فرماندهی عملیات منطقه سقز را به عهده گرفت. سقز از مناطق سخت کاری بود و ضدانقلاب فعالیت شدیدی در آن داشت. شهید کاوه با همتی مضاعف توانست سختی ها را به آسانی بدل سازد و با تلاش شبانه روزی محورهای کردستان و آذربایجان غربی را از لوث وجود ضدانقلاب پاکسازی نماید. همت والای شهید کاوه خواب و استراحت را از او گرفته بود و حتی عشق و علاقه به والدین هم نتوانست خللی در همتش وارد سازد. در خاطرات مادر بزرگوارش می خوانیم: هنگامی که پس از مدت ها دوری از فرزندش به همراه خانواده شهید قمی و گروهی از مردم پیشوا و ورامین، مشتاقانه برای دیدار محمود به پادگان شهید بروجردی رسید رزمندگان در جلو پادگان، استقبال گرمی از آنان به عمل آوردند ولی او هرچه چشم انداخت محمود را در میان آنان ندید. وقتی سراغش را از آنان گرفت گفتند دیروز رفته عملیات. محمود غروب همان روز به پادگان رسید؛ سراپا غرق خاک و گرد و غبار بود. از نگاهش معلوم بود حسابی خسته است. حدود نیم ساعت کنار پدر و مادر و میهمان ها نشست. سپس از آنان عذر خواهی کرد و به ساختمان کناری رفت مادرش خیال می کرد او به دلیل خستگی برای استراحت به آسایشگاه رفته است. از یکی از دوستانش در مورد ساختمان کناری پرسید او گفت: اتاق نقشه است و محمود برای طراحی ادامه عملیات به آنجا رفته است. سه چهار ساعت گذشت ولی باز محمود نیامد مادرش که هنوز چشم به راه فرزند خواب به چشمش نمی آمد بیرون رفت و از پشت پنجره نگاهش به محمود افتاد که با آن همه خستگی با چند نفر از دوستانش دور یک نقشه نشسته و سرگرم صحبت است مادر برگشت و لحظه شماری می کرد تا بار دیگر محمود را در کنارش ببیند. عقربه های ساعت به دوازده شب رسید ولی باز هم نیامد. دوسه دفعه دیگر جلو ساختمان رفت ولی دید هنوز هم محمود همراه دوستانش مشغول کار است. مادر به دلیل خستگی و با این امید که فردا فرزندش را سیر ببیند خوابش برد اما صبح روز بعد محمود نیروی گردان ها را آماده کرد و مثل روز گذشته پیش مادرش آمد و عذرخواهی کرد و همراه بقیه نیروها راهی عملیات شد. دو روز بعد هنگامی که برگشت مادرش به همراه دیگر میهمان ها سوار اتوبوس شده بود. محمود برای خداحافظی داخل اتوبوس آمد و از همه مخصوصاً مادرش عذر خواهی کرد و حلالیت طلبید. وقتی اتوبوس به راه افتاد مادرش در این فکر بود که حتی در منطقه هم نمی شود محمود را سیر دید و این نمونه ای از همت مضاعفی بود که در شهدایی نظیر کاوه وجود داشت.

 3. کار مضاعف

 شهید کاوه نه تنها در جبهه و مناطق کردستان کار و تلاش شبانه روزی داشت بلکه در روزهای کوتاهی که به مرخصی می رفت تمام فکر و ذهنش در ساماندهی برنامه های تیپ بود و از هیچ کوششی در این راه دریغ نداشت و واقعا مجسمه کار و تلاش مضاعف بود. خاطرات همسر شهید کاوه شاهدی است بر این مدعا.

 او می گوید: یک بار نشنیدم که محمود بگوید خسته شدم! بابت آن همه زحماتی هم که می کشید هیچ چشمداشتی نداشت. من حتی ندیدم وقتی را برای مرخصی در نظر بگیرد. هر وقت می آمد مشهد، دنبال تدارکات و جذب نیرو بود. روزها می رفت سپاه و کارهای اداری را پیگیری می کرد. شب ها هم که می آمد خانه، تا دیروقت با دوستانش جلسه می گذاشت. تازه وقتی آن ها می رفتند تلفن زدنهای محمود به جبهه شروع می شد. از پشت جبهه هم نیروها را هدایت می کرد. وقتی هم که فرصت بیشتری داشت مطالعه می کرد تا برای سخنرانی هایی که این طرف و آن طرف داشت آماده شود. او دائم دنبال همین کارها بود. نمی دانم خدا چه در وجود این انسان قرارداده بود که اصلاً خسته نمی شد. شب حاج آقای محمودی از دفتر فرماندهی سپاه مهمانی داشت. چند تا از فرماندهان سپاه را با خانواده دعوت کرده بود. من هم دعوت بودم. محمود که آمد به اتفاق رفتیم منزل آقای محمودی. بیشتر مسئولین سپاه آمده بودند. خیلی کم پیش می آمد که این تعداد دور هم باشند. هر کدامشان بنا به کار و مسئولیتی که داشتند دائم تو جبهه ها بودند. مردها یک جا و زن ها اتاق دیگری بودند. از میان جمع، فقط دو سه نفر را می شناختم و بقیه را تا به حال ندیده بودم و نمی شناختیمشان. زود با هم انس گرفتیم و تا سفره را پهن کنند از هر دری صحبت کردیم. نیم ساعتی بعد از شام آماده رفتن شدیم. در حیاط به حاج آقا محمودی گفتم: آقا محمود را صدا بزنید و بگویید که ما آماده ایم. حاج آقا با تعجب نگاهی به من کرد و گفت: مگه شما خبر ندارید؟ گفتم: چی رو! گفت: رفتن آقا محمود را. یک آن فکر کردم اشتباه شنیدم، گفتم: کجا رفت؟! چرا به من چیزی نگفت! چند تا از خانم ها که تو حیاط بودند کنجکاو شده بودندکه محمود کجا رفته و اصلاً چرا خبرم نکرده. آقای محمودی که فهمید من از رفتن محمود بی اطلاعم گفت: داشتیم شام می خوردیم که از منطقه به او تلفن زدند و کاری فوری داشتند، گوشی را که گذاشت رفت فرودگاه تا به منطقه برود. باورم نمی شد که هنوز نیامده راه بیفتد طرف کردستان. نتوانستم خودم را کنترل کنم و زدم زیر گریه. دست خودم نبود. آخر، چهار پنج ساعت بیشتر از آمدنش نگذشته بود. دفعه بعد که آمد مشهد با اعتراض گفتم: شما که می خواستی بری حداقلش چیزی به من می گفتی و بی خبرم نمی گذاشتی! در جوابم گفت: این قدر وقت تنگ بود که حتی نتوانستم برای خداحافظی معطل بشوم. بعدها که فهمیدم عراق در منطقه والفجر 9 پاتک زده و محمود باید بدون حتی یک لحظه درنگ به منطقه می رفت، به او حق دادم.

 این مطالب، شاید برای خیلی ها که زمان جنگ را درک نکرده اند باورکردنی نباشد؛ اما حقیقت این است که چنین انسان هایی وجود داشته اند و می توانند الگویی برای زندگی ما باشند. پیروی از راه و روش آنان به ما کمک می کند که فرمایش رهبر معظم انقلاب را جامعه عمل بپوشانیم و در هر کار و وظیفه ای که بر دوش داریم همت مضاعف و کار مضاعف را سرلوحه زندگی سازیم. اگر این گونه شود سعادت دنیا و آخرت نصیب ما و جامعه اسلامی می شود و زمینه لازم نیز برای ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عج) فراهم خواهد شد.

 . برگرفته از: کتاب کاوه معجزه انقلاب، گردآوری و بازنویسی: حمید رضاصدوقی، ناشر: کنگره بزرگداشت سرداران شهید وبیست وسه هزار شهید استان خراسان، چاپ دوم: شهریور 82.

 علی موسی زاده: . کارشناس ارشد مدیریت آموزش

کلمات کلیدی
انقلاب  |  شجاعت  |  کردستان  |  کاوه  |  همت  |  همت مضاعف  |  شهید محمود کاوه  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : ناشناس تاریخ : 1401/12/05

صد حیف این عزیزان که ما را تنها گذاشتند. ودر کنار سیدالشهدا در جوار رحمت حق ماوا گرفتند. و هرچه داریم از تلاش ها و خلوص جهاد آنهاست . اینها اسطوره های ما هستند.