×

پیامدهای ضعف بصیرت سیاسی


تعداد بازدید : 3619     تاریخ درج : 1392/06/25

 مقدمه

 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یکی از مهم ترین و بزرگ ترین پشتوانه انقلاب اسلامی و در عین حال از دستاوردهای مقدس آن می باشد. این نهاد مقدس که محل تجمع انسانهای مؤمن و مخلص برای خدمتگزاری به اسلام و انقلاب اسلامی می باشد از بدو تأسیس تاکنون، تحولات عظیمی را در صحنه های داخلی، منطقه ای و بین المللی رقم زده است. تاریخ گذشته سپاه پاسداران پُر است از رشادتها، شجاعتها و ولایتمداری که آن را سرآمد همه نیروهای نظامی دنیا کرده است. این صفات بی بدیل باعث شد که امام خمینی(ره) معمار بزرگ انقلاب اسلامی، از آن اینگونه یاد بفرمایند: »شما (پاسداران) مجسم مظلومیت ها و رشادت های این ملت بزرگ در صحنه نبرد و تاریخ مصوّر انقلابید. شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید، شما یادگاران و همسنگران و فرماندهان و مسئولان بیداردلانی بوده اید که امروز در قرارگاه محضر حق مأوا گزیده اند.«{. . روزنامه جمهوری اسلامی، 27 / 6 / 1367. .}

 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، طی سه دهه انقلاب اسلامی فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته و شایستگی خویش را در تمام این مدت در جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی نشان داده است. یقیناً این گونه افتخارات منوط به استمرار آن، مایه افتخار است. به همین خاطر مقام معظم رهبری، حضرت آیةاللَّه العظمی خامنه ای همواره به حفظ این روحیه برای مصون ماندن سپاه سفارش فرموده و اعلام داشته اند که »این خصوصیات را برای خودمان نگه داریم، اگر نگه داشتیم این افتخار برای ما می ماند و اگر نگه نداشتیم این افتخار نمی ماند.« سپاه که در دامن ارزشهای اصیل انقلابی و اسلامی و بصیرت و{. . مقام معظم رهبری، شهریور 1383 به نقل از پرچمداران عزّت، تهران، نمایندگی ولی فقیه سپاه، 1383. .}

 آمادگی شکل گرفت، رشد و نمود پیدا کرد، مدیون بصیرت سیاسی و معنویت است.

 امروز که دشمنان انقلاب اسلامی به صورتهای مختلف و حق به جانب، عزمشان را در نابودی انقلاب اسلامی جزم کرده اند، آگاهی و بصیرت سیاسی برادران پاسدار باید به مراتب نسبت به گذشته بیشتر باشد؛ چرا که در صف مقدم دفاع همه جانبه از دستاوردهای انقلاب اسلامی قرار داشته و آگاهی و بصیرت سیاسی آنها می تواند الگوی خوبی برای دیگران باشد. از همین رو است که سکاندار امین و وفادار به اسلام ناب در همین رابطه می فرمایند: »اهل بصیرت باشید، باید هوشمندانه، آگاهانه از خدا هم کمک بخواهید و بیندیشید، روی مسائل فکر کنید و تصمیم بگیرد و صبر و ایستادگی و استقامت در میدان جنگ نظامی خیلی آسان تر از استقامت در مقابل جاذبه هاست. عزیزان من بصیرت رإ؛ 00

/ دست کم نگیرید، از بصیرت خودتان و اولادتان صرف نظر نکنید.«{. . محمدهادی مهتدی و حسین شیداییان، رهنمود و انتظار، قم، مرکز تحقیقات اسلامی، بی تا، ص 139. .}

 بنابراین در صورت ضعف بصیرت سیاسی در سپاه، خدای نکرده ضربات جبران ناپذیری دامن گیر آن می گردد که انقلاب اسلامی اولین ضرر کننده آن خواهد بود. به لحاظ اهمیت موضوع است که در این نوشتار سعی شده آسیب های احتمالی از جهت ضعف بصیرت سیاسی بیان گردد تا همه ما متنبه شده، در این دام گرفتار نشویم که یقیناً ناخشنودی خدا و خوشحالی دشمنان خدا را به همراه خواهد داشت. سؤال اساسی در این مقاله این است که بی بصیرتی یا ضعف بصیرت سیاسی چه پیامدهایی دارد؟ همچنین سؤالاتی چون: منظور از بصیرت سیاسی چیست؟ در قرآن و روایات ما چه تأکیدی بر آن شده است؟ مصادیق کسانی که دارای بصیرت سیاسی بوده اند، کدامند؟ و بی بصیرتها چه کسانی بوده اند؟ مورد بررسی قرار می گیرد. ابتداء بحثی پیرامون بصیرت سیاسی خواهیم داشت و سپس به آثار و نتایج ضعف بصیرت سیاسی اشاره خواهیم کرد.

 الف. ضرورت بصیرت سیاسی

 بصیرت چراغی است که همواره روشنگر و نجات بخش انسان از گمراهی هاست. بصیرت به انسان قدرت می دهد که حتَّی در تنهایی و غربت چون امت واحده از صراط مستقیم سربرنتابد و هیچ هراسی از زیادی طرفداران باطل به دل راه ندهد. اساساً در همه نبردهایی{. . سید حسین اسحاقی، جام عبرت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1380، ص 54. .}

 که مدافعان حق و باطل با هم داشتند، اهل بصیرت با چشم دل و حق محوری راه صواب را از ناصواب تشخیص دادند و راه حق را برگزیدند. براستی در سایه بصیرت است که در پرتو آن حق و باطل، راه و بیراهه، قوتها و ضعفها، تهدیدها و فرصتها به خوبی آشکار می گردد که در غیر این صورت »فَاقِدُ الْبَصَرِ فاسِدُ النَّظَرِ« یعنی انسانی بدون بصیرت و بینش، نظرش هم فاسد است.{. . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1379، جلد 2، حدیث 1731، ص 504. .}

 بصیرت سیاسی برای پاسداران انقلاب اسلامی، به دلیل مسئولیتهای مهمی که دارند، یکی از اصول مهم ماندگاری برای نهاد مقدس سپاه است. ایفای چنین نقشی بدون بصیرت سیاسی میسر نیست. پاسداران برخوردار از بصیرت سیاسی، دشمن را می شناسند، از ترفندهای آنان آگاهی دارند، از گذشته و سابقه معاندین و مخالفین نظام اسلامی آگاهی دارند. به همین خاطر فریب وعده ها و وعیدها و زرق و برق این و آن را نخواهند خورد. بصیرت سیاسی به سپاهی توانایی پاسداری از انقلاب اسلامی را می دهد. پاسدار آگاه می داند که غفلت از شناخت دشمن درونی و بیرونی، ضربه های سخت و گاه جبران ناپذیر را برای کشور به همراه می آورد. بنابراین هر چه بصیرت بیشتر باشد، در دفاع از انقلاب اسلامی موفق تر خواهد بود. افزون بر آن کوتاهی در بصیرت، به شکست انقلاب اسلامی خواهد انجامید که در این صورت پاسدار و پاسداری مفهومی نخواهد داشت.

 به راستی برافراشتن پرچم مقدس جمهوری اسلامی بر قُلل رفیع عالم در راستای نیل به هدف نهایی اسلام ناب یعنی برپایی حکومت جهانی حضرت صاحب(ع) مسئولیت سنگین و پرخطری است که تنها در توان صابران بصیر و آگاه است. پرچمدارانی که عالم به زمان بوده و در هر شرایطی به عنوان خواص طرفدار حق، لحظات حساس را درک نموده و صحنه نبرد را می شناسند و راه و شیوه مبارزه را به خوبی تشخیص می دهند. در این صورت است که با آگاهی و شناخت توأم با صبر و پایداری، سنگینی و گستردگی توطئه های دشمن کاهش می یابد و حتَّی خنثی می شود و پیروزی بر کام پرچمداران راه عزت و تعالی شیرین خواهد شد. در ادامه، نکاتی چند پیرامون بصیرت سیاسی خواهد آمد:

 ب. مفاهیم

 1. معنای بصیرت

 بصیرت برگرفته از واژه بصیر است و بصیر به معنای بینا، دانا، روشن بین و روشندل آمده که خود صفتی از صفات خداوند متعال است و بصیرت را به بینش، بینایی، روشن بینی،{. . محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات بهزاد، 1382، ص 379. .}

 دانایی، زیرکی و هوشیاری معنی کرده اند. که در عربی به فطانت و ذکاوت آمده است. در{. . همان، ص 380. .}

 اصطلاح، منظور از بصیرت، دریافت عمیق از واقعیت می باشد که انسان را از سطح و ظواهر امور و حوادث به عمق و باطن آن رهنمون می کند. بصیرت در معانی زیر کاربرد دارد:

 × بصیرت به معنای خبره بودن (ex.ect)؛ در این معنا بصیر به کسی گفته می شود که نسبت به امور کاملاً آگاهِ آشنا و مطلع است و از تمام زوایای پیدا و پنهان کار خبر دارد. به بیان امروزی، فرد بصیر همان کارشناس و متخصص است که در کار خودش مرتکب خطا و اشتباه و عمل نسنجیده نمی شود.

 × بصیرت به معنای شهود و روشن بینی (intuitoin) هم آمده است. انسان دارای بصیرت در معنی کسی است که در مراحل حیات خودش به آگاهی و ادراکات قلبی و احساسهای درونی رسیده باشد.

 × بصیرت به معنای بینش (imsight) آمده که همان دریافت کلی از حوادث بوده، به دانسته های بشر جهت می دهد.

 × بصیرت به معنای تیزبینی (acumen) هم ذکر شده است. که در اینجا فرد بصیر به درک جنبه های پنهان حوادث از طریق توجه به دقایق و نشانه های جزیی ظاهری می رسد. که از لوازم آن، دقت، ظرافت، فهم بالا، خبرگی و تخصص، تجربه موفق، تأمل و عبرت از حوادث، توانایی ذهنی و نداشتن روحیه احساساتی می باشد. سرعت انتقال، حافظه خوب و قدرت تجزیه و تحلیل از ویژگی های فرد تیزبین به حساب می آید.

{. . عباس جدارشکیان، »عنصر بصیرت در شخصیت حضرت امام خمینی(ره)« فصلنامه مصباح، سال هشتم، شماره 32، ص 19 - 21. .}

 بنابراین بصیرت سیاسی یعنی آگاهی به زمان و مکان، فهم سیاستهای رایج دنیا و دشمن شناسی که اگر کسی از آن برخوردار باشد، در تحلیل رویدادها و درک وقایع قریب الوقوع و پیش بینی روند امور به سلاحی مجهز است که می تواند بر پدیده های سیاسی اشراف بیشتری نسبت به سایرین پیدا بکند.

 2. بصیرت در قرآن

 واژه بصیرت عیناً و واژه هایی چون بصیر، مبصر، مبصرة، مستبصر، ابصار و... در موارد زیادی در قرآن به کار رفته اند. که در اینجا به چند آیه بسنده می کنیم:

 × در وصف آیات قرآن، آمده »قَدْ جَاءَکم بَصَائِرُ مِن رَبِّکمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِی فَعَلَیهِا وَمَا أَنَا عَلَیکمْ بِحَفِیظٍ.« (انعام: 104) یعنی آیات الهی و کتب آسمانی که سبب بصیرت شماست البته از طرف خدا آمد پس هر کس بصیرت یافت، خود به سعادت رسید و هر کس کور بماند خود در زیان افتاد و من نگهبان شما از عذاب خدا نیستم. و در آیه ای دیگر می فرماید: »هذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدی وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یوقِنُونَ.« (جاثیه: 20) یعنی این (قرآن) برای عموم مردم مایه بصیرت بسیار و برای اهل یقین موجب هدایت و رحمت پروردگار است.

 × بصیرت را مبنای دعوت انبیای الهی معرفی کرده است و می فرماید: »قُلْ هذِهِ سَبِیلی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ.« (یوسف: 108) یعنی، ای رسول ما، امت را بگو طریقه من و پیروانم همین است که خلق را به خدا با بینایی و بصیرت دعوت کنم و خدا را از شرک منزه دانم و هرگز به خدای یکتا شرک نیاورم.

 × مفهوم مُبْصر در قرآن آمده که صفت متقین است و رهایی یافته از وسوسه شیطان، آنجا که اعلام می دارد: »إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ.« (اعراف: 201) یعنی، چون اهل تقوی را از شیطان وسوسه و خیالی به دل فرا رسد، هماندم خدإ؛ذط00

/ را به یاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینایی پیدا کنند.

 × در قرآن اولی الابصار را برای اهل عبرت به کار گرفت و فرمود: »... إِنَّ فِی ذلِک لَعِبْرَةً لأُولِی الْأَبْصَارِ.« (آل عمران: 13) یعنی، البته بدین آیات الهی اهل بصیرت اعتبار جویند. و در جای دیگر به صراحت اعلام می دارد: »فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصَارِ.« (حشر: 2) یعنی، ای هوشیاران عالم از این حادثه پند و عبرت بگیرید.

 بنابراین با تأمل در آیات فوق، درمی یابیم که بصیرت، سبب می شود، انسان از ظواهر اشیاء و حوادث عبور کند و به درکی فراتر از چهره ظاهری آنها نایل آید. در این معنی اهل بصیرت با استمداد از خداوند متعال و قرآن کریم به عمق تحولات و حوادث روزگار می رسند که در این صورت جزو مؤمنان صالح و هدایت یافتگان خواهند بود.

 3. بصیرت در نهج البلاغه

 بصیرت مفهومی است که در خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار (حکمت های) نهج البلاغه به آن تأکید شده است. در حکمت 157 می خوانیم:

 قَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ أَبْصَرْتُمْ، وَ قَدْ هُدِیتُمْ اِنِ اهْتَدَیتُمْ وَ أَسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ.

 یعنی اگر چشم بینا داشته باشید، حقیقت را نشانتان داده اند، اگر هدایت می طلبید، شما را هدایت کردند و اگر گوش شنوا دارید، حق را به گوشتان خواندند.

{. . محمد دشتی، ترجمه نهج البلاغه، قم، مؤسسه فرهنگی، تحقیقاتی امیرالمؤمنین، 1383، ص 482. .}

 همان حضرت داشتن بصیرت را برای نظامیان بسیار مهم دانستند و در خطبه 150 می فرمایند: »حَمَلُوا بَصائِرَهُمْ عَلی اَسْیافِهِمْ.« یعنی مؤمنان واقعی که با پیامبر اکرم(ص) بودند، شمشیرها در راه خدا کشیدند و بینش های خود را بر شمشیر نشاندند. و در جای دیگر می فرمایند:

 ما أَصِفُ مِنْ دارٍ أَوَّلُها عَناءٌ وَ آخِرُها فِناءٌ فی حَلالِها حِسابٌ وَ فی حَرامِها عِقابٌ. مَنِ اسْتَغْنی فیها فُتِنَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فیها حَزِنَ وَ مَنْ ساعاها فَأتَتْهُ وَ مَنْ قَعَدَ عَنْها وَ اتَتْهُ وَ مَنْ اَبْصَرَ بِها بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ اِلَیها أَعْمَتْهُ.

{. . همان، ص 100، خطبه 82. .}

 یعنی چگونه خانه دنیا را توصیف کنم که ابتدای آن سختی و مشقّت و پایان آن نابودی است؟ در حلال دنیا حساب و در حرام آن عذاب است. کسی که ثروتمند گردد فریب می خورد، و آن کس که نیازمند باشد اندوهناک است و تلاش کننده دنیا به آن نرسد و به رها کننده آن، روی آورد. کسی که با چشم بصیرت به آن بنگرد او را آگاهی بخشد و آن کس که چشم به دنیا دوزد کور دلش می کند.

 نماینده محترم ولی فقیه در سپاه با نقل این روایت حضرت علی(ع) در غرر که فرمود: »فَقْد البَصَرَ اَهْوَن مِنْ فَقْد البَصیرَة.« به مراتب تحمل فقدان بصر آسان تر از فقدان بصیرت{. . بصر در اینجا به معنای چشم سر است و بصیرت چشم دل. .}

 است، می فرماید: »چون کسی که چشم نداشته باشد با کمک عصا و دست به دیوار بالاخره زندگی را جمع و جور می کند، امّا کسی که بصیرت نداشته باشد به چاه هایی می افتد که درآمدنش از آن بسیار مشکل است. بصیرت مانند دوربین دید در شب است، بصیرت نوک مگسک تفنگ است برای خوب هدف گرفتن دشمن.« به راستی پیروزی در نبرد{. . حجت الاسلام علی سعیدی، »جایگاه بصیرت در پاسداری از انقلاب اسلامی«، فصلنامه مطالعات سیاسی روز، سال ششم، شماره 23، بهار 1386، ص 138. .}

 با دشمن به کثرت نیرو نیست بلکه به بصیرت و بینش مجاهدان در راه خدا بستگی دارد.

 ج. دستاوردهای بصیرت سیاسی

 جبهه شناسی، دشمن شناسی، ولایتمداری، ظلم ستیزی و مقاومت در دفاع از حق و اتکاء به ایمان می تواند از پیامدها و نتایج داشتن بصیرت سیاسی درست به حساب آید.{. حجت الاسلام علی سعیدی، همان، ص 140. .}

 کسانی که از بصیرت سیاسی برخوردار بودند و راه حق را از باطل تشخیص دادند، تمام مشکلات را به جان خریدند و در دفاع از حق به استقبال شهادت رفتند. قرآن از آنان به ربّیون نام می برد که مقاومت و دفاع از حق منش آنها بوده است. آنجایی که می فرماید: »وَکأَینْ مِنْ نَبِی قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیونَ کثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکانُوا وَاللّهُ یحِبُّ الصَّابِرِینَ.« (آل عمران: 146) یعنی، چه بسیار رخ داده که پیغمبری جمعیت زیادی از پیروانش در جنگ کشته شده و با این حال اهل ایمان با سختیهایی که در راه خدا به آنها رسیده مقاومت کردند و هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر زیر بار دشمن فرو نیاوردند و راه صبر و ثبات پیش گرفتند که خداوند صابران را دوست می دارد.

 د. نمونه ای از صاحبان بصیرت سیاسی

 یکی از کسانی که با بصیرت سیاسی و ولایتمداری راه خویش را برگزید و در ادامه مسیر روسفید بیرون آمد حضرت ابوالفضل العباس فرزند رشید و جنگاور حضرت علی بن ابیطالب(ع) بوده است. او با بصیرت کامل پا به عرصه حمایت از ولایت امام حق یعنی حسین بن علی(ع) گذاشت. ایستادگی او در برابر توطئه های دشمن زمانش و سرانجام شهادت او زبانزد خاص و عام است. رشادت و تیزهوشی و تیزبینی او زمانی ظاهر شد که وقتی با امان نامه دشمن در کربلا مواجه شد، دست رد به سینه آنها زد. مقام معظم رهبری درباره این برادر با وفای حضرت سیدالشهداء می فرمایند: »بصیرت اباالفضل کجاست؟ همه اینها صاحبان بصیرت بودند امّا او بصیرت را بیشتر نشان داد و در روز تاسوعا وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات بدهد، یعنی آمدند و به او پیشنهاد تسلیم و امان نامه کردند و گفتند ما تو را امان می دهیم، آن چنان جوانمردانه برخورد کرد که دشمن را پشیمان نمود: من از حسین جدا شوم؟ وای بر شما، اُف بر شما و امان نامه شما، نمونه دیگر بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند تا این که به شهادت رسیدند. می دانید که اینها چهار برادر از یک مادر بودند. ابوالفضل العباس برادر بزرگ تر، جعفر، عبداللَّه، عثمان، انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسین بن علی قربانی بکند. به فکر مادر داغدارش هم نباشد، که بگوید حالا یکی از برادران برود تا این که مادرم دلخوش باشد به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند، این همان بصیرت است.«{. . پرتو ولایت، بصیرت نافذ، دفتر پانزدهم، تهران، نشر معاونت فرهنگی، بی تا، ص 21. .}

 از شخصیتهای دیگری که تاریخ از او به عنوان مدافع ولایت حق نام می برد، عمار یاسر است. او که تا آخرین نفس دست از ولایت نکشید و شربت شهادت نوشید از مصادیق بارز صاحبان بصیرت سیاسی می باشد. رهبری معظم انقلاب حضرت آیةاللَّه العظمی خامنه ای درباره بصیرت عمار می فرمایند: »عمار یاسر در جنگ صفین ملتفت شد که در گوشه لشکر همهمه است. خودش را رساند دید یک نفر آمد و وسوسه کرد که شما با چه کسانی دارید می جنگید؟ این وسوسه را چند بار در لشکر صفین بوجود آوردند و هر دفعه به گمانم عمار بود که خودش را رساند و فتنه را افشا کرد. عمار جمله ای با این مضمون گفت که جنجال نکنید، حقیقت را بشناسید. این پرچمی که در مقابل شماست من دیدم که به جنگ پیامبر آمد و زیرِ این پرچم همان کسانی بودند که الآن ایستاده اند... چرا اشتباه می کنید؟ چرا حقیقت را نمی شناسید؟ این بصیرت عمار را نشان می دهد. بصیرت چیز خیلی مهمّی است.«{. . همانجا. .}

 ه’. پیامدهای ضعف بصیرت سیاسی

 کم نبودند عالمان و رزمندگانی که فاقد بصیرت سیاسی بودند، لذا در مسیر پیمودن راه حق دچار اشتباهات شدند و درمقابل اسلام قرار گرفتند و کاری کردند که دشمنان اسلام می خواستند. بی بصیرتی و یا ضعف بصیرت آن هم از نوع سیاسی می تواند ضربات جبران ناپذیری بر پیکره جامعه اسلامی وارد کند. مقام معظم رهبری ضعف بصیرت را مهم ترین عاملی{. . حمید نگارش، راه های تقویت باورهای دینی پاسداران و خانواده ها، قم، زمزم هدایت، 1386، ص 129. .}

 می دانند که لشکریان یزید دچار آن بودند. ایشان می فرمایند: »جا دارد اگر ملت فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر(ص) کار کشور اسلامی به جایی رسیده که همین مردم مسلمان از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاضی شان، قاری شان در کوفه و کربلا جمع شدند و جگرگوشه همین پیغمبر را با آن وضع فجیع به خاک و خون بکشند.«{. . سخنرانی رهبری معظم در لشکر 27 حضرت رسول اللَّه، روزنامه جمهوری اسلامی، 25 / 2 / 1376، ص15. .}

 به راستی اگر بصیرت سیاسی پاسداران انقلاب اسلامی نبود، می توانستند مصداق این جمله امام(ره) عزیز باشند که »من از سپاه راضی هستم و به هیچ وجه نظرم از شما برنمی گردد. اگر سپاه هم نبود کشور هم نبود. من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی می دارم، چشم من به شماست.« مقام معظم رهبری در جای دیگر می فرمایند: »شأن سپاه{. . دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ره توشه های پاسدار (مجموعه فرامین و رهنمودهای امام امت خطاب به پاسداران)، تهران، دفتر سیاسی سپاه، 1361، ص 89. .}

 پاسداران انقلاب اسلامی این است که ضمن آموزش نظامی و انضباط و در یک کلمه نظامیگری، از آگاهی هم برخوردار باشد، روشن بین باشد، شمّ سیاسی داشته باشد. از زمان و مکان آگاهی داشته باشد و اِلّا سرش کلاه خواهد رفت و اشتباه خواهد کرد و اشتباه سپاهی با غیر سپاهی خیلی تفاوت می کند، و خسارت این یکی خیلی سنگین تر است. سپاه در جای خود قرار بگیرد. آنچه که لازم دارد کسب کند، آنچه را هم که لازم ندارد، کسب نکند.«{. . مقام معظم رهبری، نیروهای مسلح و سیاست از دیدگاه مقام معظم رهبری، تهران، انتشارات دفاع، 1381، ص 26. .}

 در امالی شیخ صدوق از قول امام صادق(ع) درباره خطر عدم بصیرت می خوانیم: »اَلْعامِلُ عَلی غَیرِ بَصیرَةٍ کالسَّائِرُ عَلی غَیرِ الطَّریقَ وَ لا یزیدُهُ سُرْعَةَ السِّیرِ مِنَ الطَّریقِ اِلّا بُعْداً.« یعنی، کسی که بدون بصیرت (بینایی) عمل کند چون کسی است که بیراهه رود و{. . شیخ صدوق، امالی، ترجمه کمره ای، بی جا، بی نا، بی تا، ص 421. .}

 سرعت رفتن، جز پرتی و دوری از راه برایش نیفزاید.

 در قرآن کریم، افراد ناآگاه و بی بصیرت را از چارپایان بدتر معرفی می کند. آنجا که می فرماید: »وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَیفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْینٌ لاَیبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَیسْمَعُونَ بِهَا أُولئِک کالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِک هُمُ الْغَافِلُونَ. (اعراف: 179) یعنی، و محققاً بسیاری از جن و انس را برای جهنّم واگذاردیم، چه آنکه آنها را دلهایی است بی ادراک و معرفت و دیده های بی نور و بصیرت و گوش هایی ناشنوای حقیقت، آنها مانند چارپایانند، بلکه بسی گمراه ترند، زیرا قوه ادراک مصلحت و مفسده داشتند و باز عمل نکردند، آنها همان مردمی هستند که غافل شدند.

 به راستی کسانی که با شناخت و معرفت هدفی را انتخاب نکنند، به طور مسلم در به ثمر رساندن آن از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی کنند؛ ولی برعکس آنانی که نسبت به هدف آگاهی نداشته باشند، در ادامه مسیر سرگردان، مضطرب خواهند شد و با این حالت نمی توانند به هدف برسند. واقعیت این است که با فقدان بصیرت در بین نیروهای نظامی بویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمی توان از انقلاب حفاظت کرد، چنانکه ماندگاری انقلاب اسلامی تا به امروز و گذشتن از مسیرهای سخت به بصیرت و آگاهی پاسداران انقلاب اسلامی میسر شد، بصیرت به یک سپاهی کمک می کند تا مسیر حق و کمال را بپیماید و در برابر سختیها و لغزشها و توطئه ها مقاومت کند. بصیرت قطب نمای حرکت آنها در زندگی حق است. در غیر این صورت چه بسا از هدف پاسداری در حفاظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بازماند که این خطری نابخشودنی است. در ادامه خساراتی را که از بی بصیرتی و یا ضعف بصیرت سیاسی ممکن است دامنگیر این نهاد مقدس و پاسداران رشید اسلام گردد یادآوری می کنیم:

 1. انحراف از مسیر حق و ولایت. حق مداری زمان و مکان نمی شناسد، همیشه ارزش است، اگر با ابزار بصیرت سیاسی به حق رسیدیم به هیچ بهایی از آن دست برنمی داریم. آنانی که مدافع حق بودند تمام مشکلات را به جان خریدند و از حق و امامان حق دست برنداشتند برعکس کسانی که از ضعف بصیرت رنج می بردند، در بین راه به انحراف کشیده شدند. در تاریخ کم نیستند کسانی که به حق پشت پا زدند و به خسران دنیا و آخرت رسیدند. مهم ترین مصداق این گروه، خوارجِ زمان علی بن ابیطالب(ع) هستند که رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیةالله العظمی خامنه ای درباره عدم بصیرت آنها می فرمایند: »در اجتماعاتی که شما برادران عزیز و جوانان مؤمن و انقلابی این دوران دارید، آنچه که بیش از همه باید مورد توجه قرار گیرد، دو چیز است: اول، کامل کردن آگاهی از شرایط، کامل کردن معرفت به زمان، فهم صحیح زمان و تحلیل صحیح حوادث. اگر این تحلیل صحیح نباشد، مشکلات به وجود خواهد آمدو حتّی ایمانهای محکم، هم به سبب نبودن آگاهی و روشن بینی و تحلیل درست از وقایع، ممکن است در جهت خلاف قرار گیرد. همان طور که در قضیه خوارج اتفاق افتاد، خوارج اکثرشان دارای ایمانهای محکمی بودند، که از آگاهی و نورانیت و معرفت، بی بهره بود، لذا در مقابل امیرالمؤمنین علیه الصلوة والسّلام قرار گرفتند. دومین چیزی که در این جلسات باید مورد مداقّه قرار گیرد عمل است، یعنی شیوه ها و رفتارها، خطمشی ها و عملکردها و بررسی اشکالات و تصحیح شان.«{. . مقام معظم رهبری، 26 / 6 / 1371. .}

 حضرت علی(ع) بیشترین مشکل را با گروه خوارج داشت و می فرمودند: »اِعْلَمُوا اَنّ اللَّهَ تَبارَک وَ تَعالی لیبْغض مِنْ عِبادِه المُتلوّن فَلا تَزُولُوا عَنِ الحَق وَ ولایته اهل الحقّ.«؛{. . علامه محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، ولایت، 1362، ج 10، ص 105. .}

 یعنی بدانید خداوند متعال از بندگان متلون (که هر روز به رنگی درمی آیند) بیزار است. پس از حق کناره نگیرید و ولایت اهل حق را رها نکنید. ضعف بصیرت سیاسی سبب خواهد شد که ایمان از استحکام برخوردار نباشد و به اندک گفتاری تغییر عقیده دهد و با اندک ابهامی از راه برگردد. تاریخ گواه است که چه بسا بودند افرادی که در رکاب پیامبر(ص) جنگیدند ولی با ظهور پیامبران دروغین و کذاب مانند مسیلمه دست از دین پیامبر اکرم(ص) برداشتند و به ادیان ساختگی روی آوردند. خوارج در برابر ناطق{. . ماهنامه فرهنگی شماره 133، ص 67. .}

 قرآن یعنی علی بن ابیطالب(ع) شعار »لا حکم الا للّه« را سرمی دادند، چه کج فهمی که آنها گرفتار آن شده بودند. پس اگر قرار است پاسداران عزیز از پاسداری از انقلاب اسلامی{. . رضا نوروزیان، جریانات سیاسی در دوران حکومت امیرالمؤمنین(ع)، قم، زمزم هدایت، 1387، ص 150. .}

 چون گذشته موفق باشند تا از مسیر حق و ولایت جدا نشوند باید اینگونه باشند که »ولایت فقیه باید همچون خون زندگی بخش در رگ سپاه جاری شود و این جریان باید در عملکرد سپاه و سپاهیان تجلی کند.«{. . مقام معظم رهبری، مجموعه پیامها، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی تا، ص 52. .}

 2. اطاعت از بیگانگان و دشمنان انقلاب اسلامی. ضعف بصیرت سیاسی سبب خواهد شد که در تصمیم گیریهای سیاسی - اجتماعی تحت تأثیر بیگانگان قرار بگیرند و به جای اینکه به حق بیندیشند به شیادان دل خوش کنند. این همان چیزی است که دشمنان قسم خورده اسلام می خواهند. زیرا دشمنان در کمین گاهها هستند تا برای خود نیرو جمع کنند. به راستی بی بصیرتها همواره در معرض تندبادهای سهمگین توطئه های بیگانگان قرار دارند. مرحوم علامه شهیدی در همین زمینه می گوید: »حقیقت این است که گروهی از سپاه علی(ع) به ظاهر با او بودند و در نهان با معاویه سر و سری داشتند و گروهی دیگر (اکثریتی که گرد او را گرفته بودند) از منطق درست بهره ای نداشتند یا در پی اعمال نظر نبودند، مردمی دستخوش احساسات آنی، توطئه گر، تحریف پذیر، خودخواه و خودرأی که نمی دانند چرا می پذیرند؟ چرا به پا می خیزند؟ چرا پشیمان می شوند؟ و از نو چه می خواهند و چرا می خواهند.«{. . علامه جعفر شهیدی، پس از پنجاه سال، تهران، امیرکبیر، 1358، ص 85 - 86. .}

 علامه آیت اللّه مصباح یزدی با هشدار به همین مطلب می گوید: »می توان گفت که در هر جامعه ای اکثریت افراد هم از دیدگاه علمی و هم از نظرگاه اخلاق و عملی در حد میانگینی واقع اند. اینان چون نه از علم و معرفت کافی برخوردارند و نه دارای ملکات اخلاقی راسخ و تغییرناپذیرند، شدیداً تحت تأثیر دیگران قرار می گیرند. از این رو تبلیغات و تلقینات بیش از همه در اینان مؤثر و کارگر می افتد.«{. . علامه محمدتقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1368، ص 378. .}

 قرآن کریم در آیات بسیاری دوستی و یا اطاعت از بیگانگان و دشمنان اسلام را ممنوع اعلام کرده و آن را خیانت به خدا و رسول خدا می داند. این کتاب مقدس با ذکر خصوصیات{. . انفال، آیه 27. .}

 دشمنان اهل ایمان، مسلمانان را از دوستی با آنها منع می کند، آنجا که می فرماید:

 یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِن دُونِکمْ لاَ یأْلُونَکمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِن أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکبَرُ قَدْ بَینَّا لَکمُ الآیاتِ إِن کنْتُمْ تَعْقِلُونَ، هَاأَنْتُمْ أُوْلاَءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ یحِبُّونَکمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْکتَابِ کلِّهِ وَإِذَا لَقُوکمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیکمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الغَیظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیظِکمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ، إِن تَمْسَسْکمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکمْ سَیئَةٌ یفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبُروا وَتَتَّقُوا لاَ یضُرُّکمْ کیدُکمْ شَیئاً إِنَّ اللّهَ بِمَا یعْلَمُونَ مُحِیطٌ. (آل عمران: 118 - 120)

 ای اهل ایمان، از غیر همدینان خود دوست صمیمی همراز نگیرید؛ چه آنکه آنها که به غیر دین اسلامند از خلل و فساد در کار شما ذره ای کوتاهی نکنند. آنها همیشه مایلند که شما در رنج و سختی باشید. دشمنی شما را گاهی بر زبان هم آشکار سازند در صورتی که محققاً آنچه در دل پنهان می دارند بیش از آن است که بر زبانشان آشکار می شود. ما آیات خود را برای شما بیان کردیم اگر عقل و اندیشه کاربندید. آگاه باشید چنانکه شما آنها را دوست می دارید، آنها شما را دوست نخواهند داشت. شما چون به همه کتب آسمانی ایمان دارید به آنها محبت می کنید امّا آنها با شما نفاق می کنند. در مجامع شما اظهار ایمان کرده و چون تنها شوند از شدّت کینه سرانگشت خشم به دندان گیرند. بگو بدین خشم بمیرید! خدا از درون دلهای خلق کاملاً آگاه است، اگر شما مسلمین را خوشحالی پیش آید از آن بدحال و غمگین شوند و اگر به شما حادثه ناگواری رسد بدان خوشحال گردند؛ امّا اگر شما صبر پیشه کنید و پرهیزکار باشید از مکر و عداوت آنان به شما هیچ آسیبی نخواهد رسید که همانا خداوند بر آنچه می کنید محیط و آگاهست.

 اگر موفقیتی در همه سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نصیب ایران اسلامی شده است دشمن شناسی و برخورد به موقع با دشمنان اسلام بوده است. آگاهی نسبت به توطئه ها و دسیسه های دشمن سبب خواهد شد که در دام مسایل حاشیه ای و فرعی گرفتار نشویم که در غیر این صورت منجر به فراموشی دشمن و یا به همکاری با دشمن خواهد انجامید. مقام معظم رهبری در همین زمینه می فرمایند: »اگر در شناخت دشمن و شناخت جهتی که اسلام و مسلمین از آن جهت خسارت می بیند و به آنها حمله می شود، دچار اشتباه شویم خساراتی پدید خواهد آمد که جبران ناپذیر است. اگر غفلت کنیم فرصتهای بزرگی از دست می رود. امروز مکلّفیم که همین هوشیاری و توجه و دشمن شناسی و تکلیف شناسی را در حد اعلای ممکن برای جهان اسلام و ملت خودمان ایجاد کنیم... نباید در شناخت دشمن اشتباه کرد. نباید تصور کرد که دشمن از دشمنی با اسلام و مسلمین دست برداشته است.«{. . روزنامه کیهان، 8 مرداد 1381، ص 14. .}

 حضرت علی(ع) با تقسیم مردم به سه گروه، یک گروه را متزلزلانی می داند که از مسیر حق جدا می شوند و به شعارهای دروغین دل خوش می کنند و می فرماید: »النَّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبَّانِی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ نَجاةٍ وَ هَمَجٌ رَعاعٌ أَتْباعُ کلَّ ناعِقٍ یمیلُونَ مَعَ کلِّ ریحٍ لَمْ یسْتَضیئُوا بِنُورِ الْعِلْمُ وَ لَمْ یلْجَؤُا اِلی رُکنٍ وَثیقٍ.« یعنی، مردم سه دسته اند، دانشمند الهی و آموزنده ای{. . محمد دشتی، همان، حکمت 147، ص 479. .}

 بر راه رستگاری و گروهی مثل پشه هایی که دستخوش باد و طوفان هستند و با وزش هر بادی حرکت می کنند، نه از روشنایی دانش نور گرفتند و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند.

 3. دنیاگرایی. وقتی ضعف بصیرت سیاسی، انسان معتقد را به چرخش از موضع حق وادارد و به دام دشمن گرفتار نماید، رفته رفته زمینه راحت طلبی و دنیاگرایی را پیش خواهد کشید و دلبستگی به دنیا و فریفته شدن به زرق و برق و لذتهای دنیا را بُروز خواهد داد. راحت طلبی و گرفتار شدن در دام دنیا هر حرکت مقدسی را با شکست مواجه خواهد کرد و به راستی »حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کلُّ خَطیئَةٍ« خواهد بود، یعنی دوستی دنیا اساس هر خطا و گناه است. این عامل، انسان را از یاد خدا غافل می کند و از پاسداری انقلاب اسلامی که حاصل{. . محمدباقر مجلسی، همان، ج 73، ص 20. .}

 خون هزاران شهید در تاریخ اسلام است بازخواهد داشت. این همان تخریبی است که از دنیاپرستی حاصل می شود و به طمع آن دو طفل مسلم بن عقیل را با آن وضع دلخراش در برابر یکدیگر به شهادت می رساند.

{. . آیةاللّه محمدعلی موحدی کرمانی، دنیادوستی، پرچمداران بصیرت، قم، مرکز تحقیقات اسلامی، 1377، ص 16. .}

 مقام معظم رهبری دنیادوستی مجاهدان راه خدا را دام دشمن می داند و این گونه هشدار می دهد: »مواظب باشید که دشمن می خواهد این روحیه را از بین ببرد و این احساس را ضعیف کند، دشمن می خواهد احساس تکیه بر مادّیات را بر همه احساسهای دیگر غالب کند و احیاناً اگر بتواند عناصری را از داخل سپاه صید کند و به منجلابهای فساد ببرد، گاهی ممکن است در گوشه و کنار موفق هم بشود.« رهبر معظم انقلاب وظیفه ماها را بسیار{. . مقام معظم رهبری، 26 / 6 / 1371. .}

 سنگین می داند و می فرماید: »امروز کشور احتیاج دارد به درست نگریستن، درست حرکت کردن، سالم و پاک بودن، خطر لغزیدن از جاده مستقیم، امروز از دوره جنگ بیشتر است، چون آن هیجان جنگ و کوره آتشین آن، امروز نیست، ممکن است فریب بخوریم، ممکن است پایمان بلغزد، باید خیلی مراقب خودمان باشیم.« هم ایشان درباره آثار مخرب{. . همان، 23 / 6 / 1384. .}

 دنیاطلبی می فرمایند: »راحت طلبی، رفاه طلبی و عیش طلبی، چیزهایی است که به تدریج در انسان اثر بد می گذارد و خود انسان هم اول نمی فهمید، یک وقتی می خواهد حرکت کند، می بیند نمی تواند، می خواهد پرواز کند، می بیند نمی تواند، مراقب باشد مجموعه را حفظ کنید، ذهنها و دلها و فکرها و ایمانها را مورد پاسداری دقیق قرار بدهید، این سفارش همیشگی من است.«

{. . همان، 24 / 6 / 1381. .}

 وقتی دنیاگرایی اصل و دنیا هدف و معبود شد، باید منتظر این باشیم که در چنین صورتی ارزشهای الهی به مسلخ برود. مقصود از دنیاپرستی، دلبستگی هاست، دلبستگی به ریاست، مال، جاه و مقام و ثروت که بزرگ ترین نگرانی قرآن و روایات درباره انسانهای مسلمان است. این صفت ناپسند، اصل و بنیان هر نافرمانی و سرآغاز همه گناهان است. رهبری معظم انقلاب اسلامی حضرت آیةالله العظمی خامنه ای در همین زمینه می فرمایند: »اکثریت قاطعشان آنچنان می شوند که برایشان دنیای خودشان اهمیت پیدا می کند، از ترس جان، از ترس از دست دادن مال، از ترس از دست دادن مقام و پست، از ترس منفور شدن و از ترس تنها ماندن، حاضر می شوند حاکمیت باطل را قبول کنند و در مقابل باطل نمی ایستند و از حق طرفداری نمی کنند و جانشان را به خطر نمی اندازند، وقتی این جوری شد، اولش با شهادت حسین بن علی(ع) آن وضع آغاز می شود و آخرش هم می رسد به بنی امیه و شاخه مروانی، بعد بنی عباس، بعد از بنی عباس هم سلسله سلاطین در اسلام تا امروز.«{. . روزنامه جمهوری اسلامی، 21 / 5 / 1375، سخنرانی رهبری، 20 / 5 / 1375. .}

 از اهمیت قضیه همین بس که با نفوذ راحت طلبان و دنیاخواهان به هسته انقلاب اسلامی، به طور یقین چنان ضربه ای به انقلاب اسلامی وارد آید که جز نامی از آن باقی نماند. پس این هشدارها را باید جدّی گرفت و به خود آییم که فردا دیر است. زیرا »وارد کردن مجموعه سپاه و بخشهای گوناگون سپاه در کشمکشهای اقتصادی و در کش و قوسهای فعالیتهایی که بعضی برای آن سر و دست می شکنند، امّا حقیقتاً ارزشی ندارد، این در واقع لطمه زدن به سپاه است. مراقب باشید سپاه را حفظ کنید. در درون سازمان سپاه تجمل گرایی، کاملاً نامطلوب است. در درون زندگی کاملاً نامطلوب است، در درون زندگی شخصی فرماندهان یعنی شماها، سودطلبی و نفع طلبی و تفکر سودگرایانه، کاملاً نامطلوب است، مراقب باشید، دچار نشوید، آلوده نشوید.« براستی »کسی که اسیر مطامع دنیوی است، چشمش به دست این و آن،{. . حضرت آیةالله العظمی خامنه ای، 28 / 6 / 1383. .}

 به جیب این و آن و به ناموس این و آن است، این به طور طبیعی ذلیل و آسیب پذیر است.«{. . همان، 18 / 6 / 86. .}

 تاریخ به عنوان عبرت برای انسانهای هدفدار، به نقل زندگی آدمهای فراوانی می پردازد که اگر چه دارای عقیده پاک دارند لیکن هواهای مادی آنها را به ورطه ای کشانده که در آن عقیده پاک راهی ندارد. کسانی که در عین تأیید و اعتراف به حق به دلیل دلبستگی به زخارف دنیا از جبهه حق کناره گیری می کنند، راه گم کردگانی که از قضا بیشترین آسیب دین و دولتهای دینی از ناحیه آنها بوده است. از ویژگی این گروه این است که دین را تا آنجا همراهی می کنند که مطابق میل آنها باشد ولی در گردنه ها کم می آورند. راحت طلبی نقطه مقابل جدّیت و تلاش در راه عقیده و ایمان است. دکتر جعفر شهیدی با اذعان به این صفت ناپسند، می گوید: »در سال 12 هجری قمری زمانی که ابوبکر، خالد بن ولید را برای حمله به عراق نامزد کرد، در اندک مدتی 18 هزار سپاهی برای وی فراهم شد. امّا پس از یک ربع قرن وقتی حضرت علی(ع) مردم را به جهاد با حکومت غاصبی چون معاویه می خواند و از آنان می خواهد که لااقل برای جلوگیری از غارتگران شام به قلمرو عراق برخیزند، کمتر گوش می دهند.«{. . علامه جعفر شهیدی، همان، ص 64. .}

 قرآن کریم، آلوده های به دنیا را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید:

 یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکمْ إِذَا قِیلَ لَکمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ، إِلَّا تَنْفِرُوا یعَذِّبْکمْ عَذَاباً أَلِیماً وَیسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیرَکمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَیئاً وَاللّهُ عَلَی کلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ. (توبه: 39-38)

 یعنی، ای کسانی که ایمان آورده اید، جهت چیست که چون به شما امر شود که برای جهاد در راه دین بی درنگ خارج شوید (چون بار گران) به خاک زمین سخت دل بسته اید. آیا راضی به زندگانی (دو روزه) دنیا عوض حیات ابدی آخرت شدید؟ (در صورتی که) متاع دنیا در پیش عالم آخرت بسیار اندک و ناچیز است. بدانید که اگر در راه دین خدا برای جهاد بیرون نشوید، خدا شما را به عذابی دردناک معذب خواهد کرد و قومی دیگر برای جهاد به جای شما برگمارد و شما به خدا زیانی نرسانده اید و خدا بر هر چیز تواناست.

 برادران عزیز بیایید، هشدار قرآن مجید را جدّی بگیریم و همچنان مصداق این جمله حضرت امام خمینی(ره) باشیم که رضای الهی را به همراه دارد. آن گاه سفر کرده در اولین پیام به مجمع بزرگ فرماندهان و مسئولین سپاه در عدم اعتنای مجاهدان فی سبیل اللَّه به زخارف دنیا فرمودند: »... در نزد موحدین و سالکان طریقت، سخن از اجر و پاداش دنیایی، اسائه ادب به منزلت و مقام آنان است و دنیا با همه زرق و برق ها و اعتباراتش به مراتب کوچک تر از آن است که بخواهد پاداش و ترفیع مجاهدان فی سبیل اللّه گردد و مجاهد فی سبیل اللّه بزرگ تر از آن است که گوهر زیبای عمل خود را به عیار زخارف دنیا محک بزند.«{. . روزنامه جمهوری اسلامی، 27 / 6 / 1376. .}

 4. تحزب گرایی. مسلّم این است که وقتی شعله های فتنه و آشوب به سوی آدمی زبانه می کشد و هر حزب و گروهی ممکن است با شعارهای فریبنده ما را به سوی خود دعوت کنند، مهم ترین چیزی که می تواند یک رزمنده ولایت مدار را مصنونیت ببخشد، همانا داشتن تحلیل و بصیرت سیاسی درست است که با برداشتن حجابها از روی واقعیتها، فرد را به حقیقت رهنمون می سازد و از شرّ فتنه در امان می دارد. این است که حضرت امیرالمؤمنین علی(ع){. . آیت مظفری، تحلیل سیاسی، قم، زمرم هدایت، 1386، ص 25. .}

 در نهج البلاغه بهترین کار را قبل از هر تحلیلی این می داند که: »در فتنه ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند.«{. . محمد دشتی، همان، ص 453، حکمت 1. .}

 احزاب محل تجمع افرادی است که توجه آنها فقط در قلمرو منافع حزبی معطوف است و به پدیده هایی توجه دارند که برحسب منافع گروه تفسیر می شود. گروه گروه شدن و دنبال منافع حزبی رفتن، خصوصیتی بود که غالب فرقه ها در تاریخ اسلام از پی آن بوده اند. آنچه که مسلم است همه آنها جزو زیان کاران خواهند بود و تنها یک دسته که ما شیعیان معتقدیم رستگاران و معتقدین به ولایت ائمه(ع) خواهند بود که حزب اللّه واقعی اینان هستند. ورود برادران عزیز سپاهی به دستجاتی که شعارشان جز خواسته های حزبی و{. . محمدجواد مشکور، تاریخ شیعه و فرقه های اسلام تا قرن 4، تهران، اشراقی، 1355، ص 18. .}

 منافع گروهی نیست مانند سم مهلک است که در ذیل به برای روشن شدن مسئله به فرمایشات امام(ره) و مقام معظم رهبری حضرت آیةالله العظمی خامنه ای اشاراتی خواهیم داشت:

 »امام خمینی(ره) در بحث تحزب گرایی و سپاه پاسداران می فرمایند: »شما ای قوای مسلح عزیز که عازم خدمت به میهن خود هستید! با ورود در بازیهای سیاسی، ناچار از خدمت به میهن عزیز خود بازمانده و به سوی شرق و غرب کشیده خواهید شد!« هم او{. . وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی(ره)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368، ص 25. .}

 در جای دیگر می فرمایند: »اصل حزب وارد شدن برای ارتش، برای سپاه پاسداران، برای قوای نظامی و انتظامی وارد شدنش جایز نیست، به فساد می کشد اینها را... اگر وارد بشوید بالاخره به هم خواهید زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهید ایستاد و نظام را به هم خواهید زد و اسلام را تضعیف خواهید کرد. تکلیف شما این است که با هم باشید بدون اینکه در یک حزب یا در گروهی وارد شده باشید... بدون اینکه پیوند به یک گروهی داشته باشید، مستقل باشید و از حزب اللّه تعالی شأنه.«{. . صحیفه نور، ج 16، ص 79. .}

 مهم ترین عامل فریب خوردن خوارج که ابتدا در سپاه حضرت علی(ع) بودند، بی بصیرتی و ساده اندیشی آنها بوده است. زیرا از درک سیاسی و زیرکی لازم که یک مجاهد فی سبیل اللّه باید داشته باشد، بی بهره بودند و عمق مکر و حیله دشمن را درک نکرده بودند، جریانات سیاسی مقابل حضرت علی(ع) بویژه به توطئه ها و نیرنگ های معاویه و عمرو عاص را آنگونه که باید نشناخته بودند و لذا کارهای آنها را حمل بر صحت می کردند و بر همین اساس در آن شرایط حساس برای خیانتکاران شام، اشک دلسوزی و ترحم می ریختند.

{. . علی شیخیان، علی مهدی و مهدی عبداللهی، نیروهای مسلح در وصیت نامه حضرت امام(ره)، قم، مرکز تحقیقات اسلامی، 1377، ص 220. .}

 البته تمام هشدارهای دلسوزانه امام(ره) به این بود که موضعگیری سیاسی نهاد مقدس سپاه برمبنای تحزب و گروه گرایی نباشد، ولی فهم و شناخت و بصیرت سیاسی پاسداران را بسیار ضروری می دانستند و می فرمودند: »قوای مسلح از هر قشری که هستند باید دید سیاسی داشته باشند و هرگز کورکورانه عمل نکنند.« به همین جهت مقام معظم رهبری{. . صحیفه نور، ج 14، ص 61. .}

 فرمودند: »عناصر سپاه باید به اقتضای وظیفه ای که برای آنان تعریف شده، دارای درک، تشخیص و شمّ سیاسی بار آیند و در عین حال از هرگونه ورود در دسته بندی های سیاسی که برای هر سازمان نظامی، سمّ مهلک است به شدّت پرهیز کنند.«{. . روزنامه جمهوری اسلامی، 26 / 6 / 1370، ص 14. .}

 شهید بزرگوار محلاتی(ره) نماینده وقت امام(ره) در سپاه، درباره ضرورت بصیرت سیاسی پاسداران و عدم ورود به دستجات و گروههای سیاسی اینگونه فرمود: »بینش سیاسی لازمه کار یک پاسدار است، چون سپاه با اعتقاد می جنگد. بدین خاطر سپاه باید بداند اسلام چه وظایفی را معین کرده و موضع گیری های دشمنان چگونه است و با بینش باید بجنگد. بینش سیاسی لازم و موضع گیری سیاسی ممنوع، بینش لازم و گرایش به گروههای سیاسی ممنوع، اینها دستورات امام بزرگوار است.«{. . شهید محلاتی، پیام انقلاب، شماره 126، ص 28. .}

 حضرت علی(ع) نداشتن بصیرت سیاسی را مهم ترین عاملی می داند که یک مسلمان ممکن است به گروههای باطل کشیده شود. آن حضرت می فرمایند: »یا حارِثُ، اِنَّک نَظَرْتَ تَحْتَک وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَک فَحِرْتَ! اِنَّک لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ اَتاهُ وَ لَمْ تَعْرِفِ الْباطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ اَتاهُ.« یعنی ای حارث، تو زیر پای خود را دیدی، امّا پیرامونت نگاه نکردی، پس{. . محمد دشتی، همان، ص 503، حکمت 262. .}

 سرگردان شدی، تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی می باشند؟ و باطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بشناسی. بنابراین عدم تحزب گرایی در سپاه، منافاتی با داشتن شناخت از جریانات و گروههای سیاسی ندارد. با شناخت همه گروههای موجود در جامعه است که در زمان مقتضی می توان براندازان را از غیر جدا کرد. هر جریانی که در مقابل انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن قیام کند، یقیناً مورد هدف سپاه پاسداران خواهد بود. چنانکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برخورد سپاه را با سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، حزب دمکرات کردستان، کومله و حزب خلق مسلمان عرب و آذربایجان نمی توان فراموش کرد که اگر این برخورد نبود، یقیناً انقلاب اسلامی متحمل ضربات سختی می شد.

 5. تفرقه و دودستگی. یکی دیگر از پیامدهای بی بصیرتی را باید در تفرقه و دودستگی بین نیروهای مسلح دانست که همواره خواست دشمنان انقلاب اسلامی بوده است. تفرقه برای عموم مردم خطرناک است چه برسد به درون نیروهای نظامی که یقیناً بجای مبارزه با دشمنان نظام اسلامی، به نفی همدیگر بپردازند. اختلاف و تفرقه بین هر ملتی ظهور کند موجب ذلّت، هلاکت و اسارت آنان خواهد شد. قرآن کریم از آثار و نتایج شوم تفرقه می فرماید: »وَأَطِیعُوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَتَنَازَعُوافَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ.« (انفال: 46) یعنی، همه با روح وحدت ایمانی پیرو فرمان خدا و رسول باشید و هرگز راه اختلاف و تنازع نپویید که بر اثر تفرقه، ترسناک و ضعیف شده و قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد بلکه همه باید یک دل، پایدار و صبور باشید که خدا همیشه با صابران است.

 انسانهایی که از آگاهی و روشن بینی برخوردار نیستند بر اثر عدم درک صحیح و جهل نسبت به همه جوانب یک حادثه به وحدت نمی رسند و بین آنان اختلاف می افتد. درباره مشرکان می خوانیم »... وَلاَ تَکونُوا مِنَ الْمُشْرِکینَ، مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکانُوا شِیعاً کلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیهِمْ فَرِحُونَ.« (روم: 32) یعنی، و هرگز از فرقه مشرکان (نادان) نباشید، از آن فرقه (هواپرست نادان نباشید) که دین فطرت خود را متفرق و پراکنده ساختند و از هوای نفس و خودپرستی فرقه فرقه شدند و گروهی به اوهام باطل و عقیده و خیالات فاسد خود دلشاد بودند. و در آیه دیگر می فرماید: »فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَینَهُمْ زُبُراً کلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیهِمْ فَرِحُونَ.« (مؤمنون: 53) یعنی، آنگاه مردم امور دین خود را پاره پاره کرده و در آیین فرقه فرقه شدند و هر گروهی به آنچه نزد خود پسندیدند دلخوش گشتند. و یا فرمود: »وَلاَ تَکونُوا کالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِمَا جَاءَهُمُ الْبَینَاتُ وَأُولئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ.... (آل عمران: 105) یعنی، و شما مسلمانان مانند مللی نباشید که راه تفرقه و اختلاف پیمودند پس از آنکه آیات و ادله روشنی برای هدایت آنها آمد و چنین گروهی گرفتار عذاب سختی خواهد بود.

 مقام معظم رهبری تفرقه و دودستگی را در سپاه جزو خواست دشمنان انقلاب اسلامی می داند و می فرمایند: »یکی از چیزهایی که مورد طمع دشمنان و شبه دشمنان است، به هم خوردن وحدت بین عناصر سپاه است. وحدت و یگانگی و همدلی خود را حفظ کنید. اگر در جایی اختلافات جزیی وجود داشته باشد، باید کنار گذاشته شود. جهت حرکت را تنظیم کنید و شجاعت و قدرت و اتکال به خدا پیش بروید.«{. . مقام معظم رهبری، 24 / 6 / 1381. .}

 6. فراموشی پاسداری از خود. این جمله درستی است که اگر کسی نتواند خودش را ارزیابی کند و از خودش یک تعریف درستی داشته باشد، چگونه می تواند از درّ گرانبهایی مانند انقلاب اسلامی پاسداری کند. ضعف بصیرت سیاسی سبب خواهد شد که سپاهی نتواند جایگاه خودش را تشخیص بدهد. برای اهمیت کار پاسداری باید به این جملات امام(ره) توجه زیادی داشته باشیم، آن امام صاحب بصیرت و بینش درست در مقاطع گوناگون از سپاه و پاسداری فرمودند:

 1. شما هم که پاسدار هستید اول باید خودتان را اصلاح کنید.{. . صحیفه نور، ج 7، ص 202. .}

 2. شما هم پاسداری از خودتان بکنید و هم پاسداری از جمهوری اسلامی.{. . همان. .}

 3. شما ای پاسدارهای عزیز وای سربازهای اسلام، در هر جا هستید از خودتان هم پاسداری کنید تا به پیروزی بر نفس خودتان و پیروزی بر همه شیاطین نایل شوید.{. . همان، ج 12، ص 127. .}

 قرآن کریم چه زیبا فرمود: »أَتَأْمُرُونَ الْنَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ.« (بقره: 44) یعنی، چگونه شما که مردم را به نیکوکاری دستور می دهید خود را فراموش می کنید و حال آنکه کتاب خدا را می خوانید، چرا در آن اندیشه و تعقل نمی کنید.

 وقتی بصیرت سیاسی نباشد، تشخیص جایگاه بسیار مشکل است و چه بسا تا حد عوام زدگی، انسان سقوط کند. رهبری معظم انقلاب اسلامی در همین زمینه می فرمایند: »باید مواظب باشید جزو عوام نباشید، نمی گویم جزو عوام نباشید، یعنی باید حتماً بروید تحصیلات عالیه بکنید، نه، گفتم که معنای عوام این نیست، ای بسا کسانی که تحصیلات عالیه هم کردند و جزء عوامند، ای بسا کسانی که فقیرند یا غنی اند و جزو عوامند. عوام بودن دست من و شماست، باید مواظب باشیم، عوام نباشیم یعنی هر کاری می کنیم از روی بصیرت باشد، آن کسی که روی بصیرت کار نمی کند عوام است.«{. . روزنامه جمهوری اسلامی، 25 / 2 / 1376. .}

 وقتی عوام زدگی آمد، خودپرستی جای خود واقعی یعنی پاسداری را می گیرد، خودپرستی یعنی خود را دیدن و حق را ندیدن، خود را بت دانستن و در حد معبود دانستن، خودپرستی یعنی خود و متعلقات خود را حق دیدن و بی چون و چرا و بدون منطق از آراء و عقاید خود دفاع کردن و آن را محور همه چیز دانستن، اساساً خودپرستی اولین پله شرک است. این خود انحرافی است که دنیا و آخرت را تباه می کند و قدرت درک حقایق را از انسان سلب می کند. خودپرستی به کبر و غرور می انجامد. با اندک تأملی در قرآن مجید درمی یابیم که بیشتر مخالفان پیامبران را کسانی تشکیل می دادند که خود را بزرگ می دیدند و انبیاء عظام را تحقیر می کردند. خودپرستی که آمد هرگز فرد خودپرست در زمان{. . ر. ک. به سوره سباء، آیات 34 - 35. .}

 بحرانی و مقاطع حساس نمی تواند از دین و انقلاب اسلامی حمایت کند و در چنین زمانی است که دین و آیین خدا را به خود وامی گذارند.

 یکی دیگر از پیامدهای فراموشی از خود، ایجاد روحیه شک و تردید است که خیلی ها را از پای درآورد. رهبری معظم انقلاب اسلامی با هشدار به این مطلب فرمودند: »... سپاه را باید در همه مسئولین کشور و همه آحاد مردم از جمله همه آحاد سپاه کاملاً جدّی بگیرند. مبادا در بین برادران سپاه کسانی پیدا شوند که در مأموریتهای سپاه یا در ضرورتهای بی شماری که نسبت به این نهاد انقلابی وجود دارد، اندکی شک کنند.« در ادامه بحث{. . رویدادها و تحلیل، شماره 56، ص 26. .}

 ضعف بصیرت سیاسی به دو نمونه تاریخی بی بصیرت ها یعنی طلحه و زبیر می پردازیم:

 طلحه و زبیر جزو جریان ناکثین بودند که با علی(ع) به همراهی عایشه وارد جنگ شدند. »ناکث[ین]، یعنی شکنندگان و در اینجا یعنی شکنندگان بیعت، اینها اول با امیرالمؤمنین بیعت کردند ولی بعد بیعت را شکستند.« طلحه و زبیر با آن قسم های{. . علی رضایی، رفتار علوی در کلام رهبری، تهران، معاونت فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح، 1380، ص 129 به نقل از مقام معظم رهبری، خطبه نماز جمعه 18 / 10 / 1377. .}

 کذایی که بعد از قتل عثمان در خانه علی(ع) یاد کردند، وقتی تصمیم گرفتند با امام علی(ع) به مخالفت برخیزند راهی مکه شدند و در بین راه به هر کسی که می رسیدند منکر بیعت با امام علی(ع) می شدند. این در حالی که بود که آن دو با اختیار خودشان با علی(ع) بیعت{. . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تهران، احیاء التراث، بی تا، ج 1، ص 232. .}

 کردند ولی چون نیرنگهای معاویه و عمرو عاص کارگر افتاد دست از علی(ع) برداشتند و سرانجام جنگ جمل را به راه انداختند.

 طلحه اهل مکه و از طایفه قریش و از اولین هایی بود که اسلام آورده و در جنگهای پیامبر(ص) در احد و خندق بود و حضوری فعَّال داشت ولی با همه سوابق درخشان سرانجام در برابر امام حق، علی(ع) قرار گرفت و در آتشی که خود برافروخت سوخت. او در زمان پیامبر(ص) به طلحة الخیر شهرت یافت. زبیر به نقلی از صحابه رسول خدا و پسر عمه پیامبر(ص) و علی(ع) بود. او از همان ابتدا اسلام آورده بود و در زمان پیامبر جزو خواص به شمار می آمد. در زمان علی(ع) جزو علاقه مندان آن حضرت بود. نوشته اند وقتی علی(ع) را با آن وضع فجیع به سوی مسجد برای بیعت می بردند، بانگ برآورد که ای گروه بنی هاشم، شما زنده اید با علی(ع) چنین می کنند؟ ولی با همه این گذشته درخشان، در مقابل علی(ع) قرار گرفت. آنچه که او را از مسیر حق خارج کرد فریب دنیا بود. او به عاقبت کار نیندیشید، زبیر در حالی که در جنگ جمل، از جنگ کناره کشید، در حال غفلت توسط ابن جرموز کشته شد.{. . سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی حضرت امیرالمؤمنین(ع)، بی جا، بی تا، بی نا، ج 1، ص 464. .}

 مقام معظم رهبری از آنها به عنوان خودی یاد می کند. البته خودی هایی که تا جایی به بیعت خودشان وفادار بودند که به سهم خواهی آنها لطمه ای وارد نشود. به آنها مسئولیت داده شود و بیت المالی که در اختیار دارند به هر نحوی به نفع خودشان مصرف کنند. اصلاً کسی به آنها نگوید از کجا آورده اید. آنها دوست نداشتند از جانب حکومت عدل علوی مورد بازخواست قرار بگیرند. آنها وقتی عدالت علی(ع) را دیدند بعد از سه چهار ماه بیشتر به بیعت خود وفادار نماندند. ولذا وقتی دیدند امامی چون علی(ع) که برای اجرای خدا هیچ محدودیتی را نمی پذیرد از امام علی(ع) جدا شدند و رفتند فتنه جمل را ایجاد کردند.«{. . علی رضایی، همان، ص 129 - 130 به نقل از مقام معظم رهبری، خطبه نماز جمعه، 18 / 10 / 1377. .}

 حضرت علی(ع) در نهج البلاغه از حرکت آنها اینگونه روایت می فرمایند: آنها بر من خروج کردند، و همسر رسول خدا(ص) (عایشه) را به همراه خود می کشیدند چونان کنیزی که به بازار برده فروشان می برند. به بصره روی آوردند، در حالی که همسران خود را پشت پرده نگهداشتند، امّا پرده نشین حَرَم پیامبر(ص) را در برابر دیدگان خود و دیگران قرار دادند. لشکری را گرد آوردند که همه آنها به اطاعت من گردن نهاده و بدون اکراه، و با رضایت کامل با من بیعت کرده بودند. پس از ورود به بصره به فرماندار من و خزانه بیت المال مسلمین و به مردم بصره حمله کردند، گروهی از آنان را شکنجه و گروه دیگر را با حیله کشتند. به خدا سوگند اگر [از مسلمانان] جز به یک نفر دست نیافته و او را عمداً بدون گناه نکشته بودند، کشتار همه آنها بر من حلال بود.{. . محمد دشتی، همان، ص 241، خطبه 172. .}

 وقتی جنگ آغاز شد، حضرت علی(ع) پرچم را به دست فرزندش محمد حنفیه داد و به او فرمود:

 تَزُولُ الْجِبالُ وَ لا تَزُولْ، عَضَّ عَلی ناجِذِک، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَک، تَدْ فِی الْاَرْضِ قَدَمَک، ارْمِ بِبَصَرِک أَقْصَی الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَک، اَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ.{. . همان، خطبه 11، ص 45. .}

 یعنی، (در این جنگ) اگر کوه ها از جای کنده شوند تو ثابت قدم و استوار باش، دندانها را بر هم بفشار، کاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای بر زمین میخکوب کن، به صفوف پایانی لشکر دشمن بنگر، از فراوانی دشمن چشم بپوش و بدان که پیروزی از سوی خدای سبحان است.

 همانگونه که گفته شد در این جنگ علاوه بر طلحه و زبیر تعداد زیادی از نیروهای دشمن به دست سپاهیان حضرت علی(ع) کشته شدند.

 جمع بندی

 موضوع این مقاله ضعف بصیرت سیاسی بود. اینکه ضعف بصیرت سیاسی چگونه می تواند خسارات جبران ناپذیری را به اردوگاه خودی و مجاهدان فی سبیل اللّه وارد آورد، هدف این نوشته بود. برای شفاف سازی بحث ابتداء تلاش کردیم پیرامون بصیرت سیاسی مطالبی را ذکر کنیم. با تعریفی از بصیرت سیاسی به سراغ قرآن مجید و نهج البلاغه علی(ع) رفتیم، دیدیم که در آیات و روایات زیادی این بحث مورد توجه کتاب خدا و امام اوّل ما شیعیان علی بن ابی طالب قرار گرفته است. آنگاه به پیامدهای داشتن بصیرت سیاسی اشاره نمودیم و گفتیم که جبهه شناسی، دشمن شناسی، ولایتمداری، ظلم ستیزی، مقاومت در دفاع از حق و مظلومان و دهها مورد دیگر می تواند دستاورد بصیرت سیاسی باشد. در پایان همین بحث از حضرت ابوالفضل العباس و عمار یاسر به عنوان نمونه ای از حاملان بصیرت سیاسی یاد کردیم.

 در بخش دوم مقاله به بحث پیرامون پیامدهای ضعف بصیرت سیاسی پرداخته شد. آوردیم که ضعف بصیرت سیاسی، سرانجام به انحراف از مسیر حق و ولایت، اطاعت از بیگانگان و دشمنان انقلاب اسلامی، دنیاگرایی، تحزب گرایی، تفرقه و دودستگی و فراموشی پاسداری از خود منجر خواهد شد. که هر یک از این متغیرها می تواند خسارات جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد. آنچه مهم است این است که با بصیرت سیاسی راهی را انتخاب کنیم که دشمن نظرش نسبت به آن این باشد که ابن سعد پس از واقعه عاشورا در مورد شهدای کربلا گفت، او می گوید: »گروهی رو در روی ما ایستادند، دست ها بر قبضه شمشیر، گامهای استوار، نه امان نامه می پذیرفتند و نه فریفته دنیا می شدند.«{. . علامه جعفر شهیدی، همان، ص 165. .}

دکتر محمداسماعیل خدادادی

 استادیار مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی

کلمات کلیدی
اسلام  |  من  |  انقلاب اسلامی  |  پاسدار  |  بصیرت  |  سپاه پاسدار انقلاب اسلامی  |  بصیرت سیاسی  |  ضعف بصیرت سیاسی  |  پیامد ضعف بصیرت سیاسی  | 
لینک کوتاه :