×

نامهای مدینه منورّه


تعداد بازدید : 6144     تاریخ درج : 1390/08/08

158

مدینه میزبان بزرگترین شخصیت عالم انسانیت و خاتم انبیاء است.

مدینه پایگاه دوّم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و محل پیدایش امامت صالحین بر روی زمین است.

مدینه در زمان رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مصدر مرانگی، تعهّد، راستی، صداقت، فضیلت و کرامت بوده است، پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برایش دعا کرد:

بار خدایا! برکت را بر مدینه نازل گردان... سپس فرمود: سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست هر راه و کوره راهی که به مدینه منتهی شود، دو ملک از آن حفاظت و پاسبانی میکنند.(1)

شاعر فارسی زبان، با ذوق پر حلاوتش مدینه منوّره و صاحب لولاک را چنین توصیف میکند:

ای ختم رسل مدینه جسم است تو جان *** نام تو گرفته قاف تا قاف جهان

در لفظ مدینه بس ز اعجاز تو چون *** مه شق شده و گرفته دین را به میان

مدینه منوره از جهت وجود پر برکت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و دربرداشتن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی، سمهودی، ج 1، ص 62; وسائل الشیعه، ج 10، ص 273; صحیح مسلم، ج 2، کتاب الحج، باب ترغیب فی السکنی، ص 1001.

صفحه 159

چهرههای معصوم دیگر همچون فاطمه اطهر ـ سلام الله علیها ـ و ائمه غریب بقیع ـ امام مجتبی، زین العابدین، محمد باقر و جعفر بن محمد الصادق ـ علیهمالسلام ـ دارای نامهای گوناگونی است که هر کدام بیانگر مفاهیمی ژرف و بلند است. کثرت نامهای مدینه برگشت به عظمت و بزرگی آن شهر دارد، این نامها براساس ارتباط و علاقه موجود این شهر و آن مفاهیم پی ریزی شده که در بعضی شدت علاقه سبب شهرت آن گردیده و در بعضی دیگر که وابستگی و ارتباط ضعیفی دارد بر زبانها کمتر جاری شده و چه بسا غیر حقیقی تلقی شود.(1)

ما در این نوشتار برای مدینه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ 90 نام به ترتیب الفبا ذکر میکنیم و ذیل بعضی از آنها توضیحاتی را به همراه روایات میآوریم زیرا اکثر آنان بر اساس وحی ـ آیات قرآن ـ و یا فرمایشات رسول خدا ـ ص ـ نام گذاری شده، جوینده برای دستیابی بیشتر میتواند به کتبی که در پاورقها معرفی میشود مراجعه کند.

1 ـ أثْرِب: نام دیگری از خانواده یثرب (2) است که توضیح آن خواهد آمد.

2 ـ أَرْضُ اللّه: بعضی از مفسرین عامّه مانند ثعلبی، مقاتل، مجاهد و قتاده در تفسیر آیه شریفه ألم تکن أرض اللّه واسعة فتهاجروا فیه (3) گفتهاند: مقصود از أرض اللّه مدینه منوّره است(4) و بعضی دیگر از علمای شیعه و سنّی آن را مطلق زمین معنا کردهاند و توضیح دادهاند:توصیف أرْض اللّه به وَاسِعَة بیانگر مطلق زمین است و بر همین اساس دستور هجرت را به هر جایی که بتوانند دینشان را حفظ کنند، داده است.(5)

3 ـ أَرْضُ الهِجرة: زمینی که در آن هجرت تحقق پیدا کرد، رسول خدا ـ ص ـ به همراه عدهای از مسلمانان از مکّه مکرمه به مدینه منوّره هجرت کردند که آنان را مهاجرین نامیدند و کسانی که در مدینه پناه دادند نیز أنصار نامیده شدند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ در شرح مختصر، تفتازانی، علم البیان، ص 156; انواع علاقه را در نام گذاری ـ وجه تسمیه ـ بیان میکند.

2 ـ لسان العرب، ج 1، ص 234، مادّه: ثرب.

3 ـ نساء: 97. به مستضعفین در مکّه گفته میشد: چرا مهاجرت نکردید تا در حفظ دین در وسعت باشید.

4 ـ وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 10.

5 ـ المیزان، ج 5، ص 50.

صفحه 160

بنابر نقل طبرانی پیغمبر اکرم ـ ص ـ مدینه را أرض الهجرة نامیدند.(1)

4 ـ 5 ـ أَکّالَةُ القُری، و به عبارت دیگر: أکّالة البلدان میباشد رسول خدا ـ ص ـ فرمود: أُمرتُ بقریة تأکل القُری (2) مأمور شدم به روستا و شهری بروم که أهل آن به خاطر اسلام آوردنشان بر شهرهای دیگر چیره خواهند شد و خداوند آنان را یاری خواهد کرد.

علمای اهل حدیث، این روایت را دو گونه تفسیر کردهاند:

1 ـ مدینه مرکز اصلی لشکریان اسلام بوده است و از آنجا به سایر شهرها و بلاد غیر مسلمان که در فکر توطئه علیه اسلام بر میآمدند، حمله میشد و بعد از پیروزی، اموال غنیمتی و اسیران به مدینه منتقل میشد.

2 ـ مخارج شهر مدینه در آن روز از طریق پرداخت مالیات شهرهای دیگری که توسط مسلمانان فتح شده بود تأمین میگردید و لذا آن را أکّالة البلدان و یا أکّالة القری نامیدهاند.(3)

6 ـ الایمان: در تفسیر بیضاوی آمده است: مدینه را ایمان میگویند; زیرا مردم مدینه منورّه الگو، نمونه و مظهر ایمان بودهاند.(4)

عبداللّه بن جعفر بن أبی طالب گفته است: خدای سبحان برای مدینه دو نام قرار داده: 1 ـ دار 2 ـ ایمان(5)

7 ـ 8 ـ البارَّة (البَرَّة): معنای دوواژه یکی است. مقصود از آن دو، زیادی برکات و فیضی است که شامل مردم مدینه منوره و همه مردم جهان میشود.

سمهودی میگوید: از آنجا که مدینه منوره سرچشمه اسرار معنوی و محلّ درخشش أنوار الهی و برکات نبوی است البَرَّة نامیده شده است.(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع الزوائد، هیثمی، ج 3، ص 298.

2 ـ صحیح مسلم، ج 2، ص 1006، ح 1382.

3 ـ صحیح مسلم، ج 2، ص 1006، باب المدینه تنفی شرارها ـ لسان العرب، ج 11، ص 23 ماده: أکل.

4 ـ انوار التنزیل و أسرار التأویل، بیضاوی، ج 2، ص 481، سوره: حشر: 8.

5 ـ تاریخ المدینة المنوّرة، ابن شبه، ج 1، ص 162.

6 ـ وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 12.

صفحه 161

9 ـ 10 ـ 11 ـ 12 ـ البَحْر ، البَحْرَةْ ، البَحِیرَةْ و البُحَیْرَة

چهار واژه فوق بر مدینه منوّره اطلاق گردیده است. یا قوتی میگوید: استبحار و بحر به سرزمین وسیع گفته میشود و البحر به روستا نیز اطلاق شده است.(1)

در حدیثی آمده است سعدبن عباده اَنصاری هنگامی که مریض شده بود، رسول خدا ـ ص ـ به عیادتش رفت، آن حضرت پس از احوالپرسی و عیادت او، از برخورد ناخوشایند عبدالله بن أُبیّ بن سلول گِله کرد. سعد عذر خواهی نمود و برای او درخواست بخشش کرد و گفت:

اعف عنه یا رسول اللّه و اصفح ... و لقد اصطلح أهلُ هذه البحیرة أن یُتَوَّجوه فیعصِّبوه بالعصابة. (2)

ای رسول خدا او را ببخشید و از او بگذرید... زیرا مردم این بحیره بر این نوع برخوردها عادت کردهاند و خوشنودند.

سعدبن عباده مدینه را بُحیرة نامیده که در حقیقت تصغیر بحر است.

13 ـ البَلاط:

معمولا به سرزمین سنگ فرش بَلاط گفته میشود، و همچنین بر قسمتی خاص از بین مسجد النبی ـ ص ـ و بازار مدینه منوره بلاط گفته شده است، در زمان رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ بر جنازه مسلمانان در آن موضع نماز میگزاردند که آنجا را بَطْحاء نیز مینامیدند.(3)

بَلاطة الحمراء یا حجر السماق به سنگی اطلاق شده که علیّ بن ابی طالب علیهالسلام ـ در میان کعبه معظمه بر روی آن به دنیا آمده است و الآن آن سنگ در نزدیکی درب کعبه میباشد.(4)

حاکم نیشابوری از علمای بزرگ أهل سنت در مورد ولادت آن حضرت در میان کعبه مدعی تواتر اخبار است،(5) و صاحب وسائل الشیعه شیخ حرّ عاملی در اشعاری که به همین مناسبت سروده در بعضی ابیات میگوید:

مَوْلِدُه بِمَکَّة قَدْ عُرِفا *** فِی داخِل الکَعْبَةِ زِیدَت شَرَفا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 12.

2 ـ صحیح مسلم، کتاب الجهاد و السیر، ج 3، ص 1423، ح 1798 ـ صحیح بخاری، کتاب التفسیر، 456 ـ بحار الانوار، ج 20، ص 239، ح 3، باب 17.

3 ـ قاموس محیط، فیروز آبادی، ج 2، مادة: بَلَطَ.

4 ـ مجمع البحرین، طریحی، ج 1، مادّه: بلط.

5 ـ مستدرک حاکم، ج 3، ص 483.

صفحه 162

علی رُخامَة هُناک حَمْرا *** مَعْرَوفَةٌ زادَتْ بِذاکَ قَدْراً(1)

14 ـ البَلَدْ:

در تفسیر آیه شریفه لا أقسم بهذا البلد (2) قرطبی میگوید: خداوند قسم میخورد به شهری که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بازندگی و وفاتش به آن شهر شرف و برکت عنایت کرد و آن مدینه منوّره است.

تفسیر فوق را قاضی; عیاض بن موسی بن عیاض بن عمرون یحصبی سبتی. مورد تأیید و تأکید قرار میدهد.(3)

15 ـ بَلَدُ رسولِ اللّه:

یکی از دیگر نامهای مدینه بَلدُ رسول اللّه است. بزّاز عالم بزرگ حنفی از علیّ بن أبی طالب ـ علیه السلام ـ نقل میکند که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:

انَّ الشَیاطینَ قَدْ یَئِستْ أنْ تَعْبدَ ببلدی هذا ـ یَعْنی المدینة ـ و بِجَریرَة العَرَبِ، ولکنَّ التَحْریشَ بَیْنَهُم .

همانا شیاطین مأیوس گردیدند از این که در مدینه و جریرة العرب هوا خواه و عبادت کننده داشته باشند. ولیکن در میان مردم ایجاد نفاق کردند.(4)

16 ـ بیتُ رسول اللّه ; خانه رسول خدا ـ ص ـ

مرحوم طبرسی ـ ره ـ در تفسیر آیه شریفه کما أخرجک ربک من بیتک بالحقّ و انَّ فریفاً من المؤمنین لکارهون(5) میفرماید: مراد بیرون رفتنِ رسولِ خدا ـ ص ـ از مدینه منوّره به جنگ بدر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ علیّ ولید الکعبة، محمد علی الارد وبادی، ص 55. ترجمعه اشعار:

ولادت علیّ بن أبی طالب ـ علیه السلام ـ در مکه معظّمه معروف است، در میان کعبه سبب ازدیاد عزت و شرف کعبه شد. ولادتش بر روی سنگ مرمر قرمزی بود که الآن آنجاست این سبب زیادی ارزش و قیمت آن سنگ گردید.

2 ـ بلد: 1.

3 ـ الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، ج 2، ص 40.

4 ـ مجمع الزوائد، هیثمی، ج 3، ص 299.

5 ـ انفال: 5.

صفحه 163

است. و بر مدینه کلمه بیتک که خطاب به رسول خدا است ـ اطلاق شده است. و به عبارت دیگر بیتک ; یعنی بیت رسول اللّه ـ ص ـ.(1)

17 ـ التّین: واژه تین بر میوه انجیر اطلاق شده است، أبی ذر ـ ره ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل میکند که فرمود: اگر گفتم در میان میوهها میوهای از بهشت آمده همانا آن انجیر است; زیرا میوهای بهشتی بدون هسته میباشد. پس از آنها بخورید که بواسیر را از بین میبرد و ورم مفصلها را کم خواهد کرد.(2) خدای ـ سبحان ـ در سوره 95 به آن قسم یاد کرده است. (والتین و الزیتون).

امام موسی بن جعفر ـ علیهماالسلام ـ از اجـداد گـرامـش نقل میکند که رسول خدا ـ ص ـ فرمود: انّ اللّه اختار من البلدان أربعة، فقال: ـ عزّوجلّ ـ والتّین والزّیتون و طور سینین، و هذا البلد الأمین التّین; المدینة، والزیتون; بیتالمقدس، و طور سینین; الکوفة، و هذا البلد الأمین; مکة. (3)

همانا خدا برگزید از میان شهرها، چهار شهر را: أوّل تین که همان مدینه منوره است. دوّم زیتون که مراد بیتالمقدس است. سوّم طور سینین که کوفه است و آخری بلد أمین که مکّه معظّمه میباشد.

18 ـ 19 ـ 20 ـ 21 ـ جُبار، جابِرَه، جَبَّاره، مَجْبُورَه.

أوّلی از نامهای چهارگانه بر وزن جُزام است که آن را ابن شبّه با اعتماد بر حدیث نبوی نقل کرده(4) و سه نام دیگر را سمهودی و ابن شبه نقل میکنند و نسبت به کتاب تورات میدهند. این چهار نام به دو جهت بر مدینه اطلاق شده:

1 ـ فقیر و ورشکسته در این شهر بی نیاز میگردید.

2 ـ مدینه منوره دیگر شهرهای غیر مسلمان را مجبور به قبول دین مبین اسلام مینمود.

22 ـ 23 ـ جَزیرَة ، جزیرةالعرب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع البیان، ج 4، ص 520 ـ تفیسر سوره انفال، آیه 5.

2 ـ مجمع البیان، طبرسی، ج 1 ، ص 510 ـ نورالثقلین، ج 5، ص 607.

3 ـ وسائل الشیعه، ج 10، ص 283، حدیث 4 ـ نورالثقلین، ج 5، ص 606 ـ النحصال، شیخ صدوق، ص 212.

4 ـ تاریخ المدینة المنوره، ج 1، ص 3 و 162.

صفحه 164

ابو داود از رسول خدا ـ ص ـ نقل میکند که فرمود: أخرجوا المشرکین من جزیرةالعرب .(1)

عباس ـ ره ـ میگوید: با رسول خدا ـ ص ـ از مدینه خارج شدیم، آن حضرت رو به سوی مدینه نموده، فرمود: انَّ اللّه ـ تعالی ـ قد بَرَأ هذه الجزیرة من الشرک (2)

به قرینه روایت دوّم، گفته شده که مراد از جزیرة العرب در حدیث أوّل، همان مدینه منورّه است، گرچه از مالک بن انس نقل شده که مقصود حجاز میباشد.

24 ـ جُنَّه; سپری که انسان را از بلاها حفظ میکند. در روایات آمده است که رسـول خــدا ـ ص ـ در غزوه أُحُد فرمود: أَنَا فی جُنَّة حَصینة (3); من در قلعه و حصار محافظت شده، هستم.

همین روایت را مسند أحمد بن حنبل با تفاوت مختصری نقل میکند که جابربن عبداللّه انصاری گفت رسول خدا ـ ص ـ فرمود: رأیت أنّی فی درع حصینة و رأیت بقرا تنحر ; خواب دیدم که در میان ذرهی محکم مصون و محفوظم و دیدم گاوی را قربانی میکنند سپس خواب خود را تأویل نمود که درع حصنیه مدینه است و گاو همان گاو است و سپس فرمود: خیر و نیکی در دست خداست.(4)

25 ـ 26 ـ 27 ـ 28 ـ حَبیبَه ، مُحِبَّه ، مُحبِّبَه ، مَحْبُوبَه : این چهار نام از مادّه واحد حبَبَ گرفته شده و معنای مشترکی دارند. که میتوان گفت: شئ دوست داشتنی. و علّت نامگذاری روایت ذیل است.

رسول خدا ـ ص ـ از خداوند در خواست کرد تا دوستی مدینه را در دلش جایگزین کند، فرمود: اللهم حبّب الینا المدینة کما حّببت الینا مکّة أو أشَدّ (5) بار خدایا دوستی مدینه را در قلب ما جای ده، همانگونه که مکّه را برای ما محبوب قرار دادی و یا بیشتر از آن.

باید گفت روایات زیادی مضمون فوق را تأیید میکند.

29 ـ 30 ـ حَرَمْ، مُحَرَمَّه: جایی است که از مصونیّت و تقدس خاصّی برخوردار است و انجام بعضی از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سنن أبی داود، کتاب الخراج و لاماره باب: اخراج الیهود من جزیرة العرب، 3029.

2 ـ مجمع الزوائد، هیثمی، ج 3، ص 299.

3 ـ وفاء الفوفا، ج 1، ص 13.

4 ـ المسند، ج 6، ص 351.

5 ـ وسائل الشیعه، ج 10، ص 273، ح 5. ـ صحیح مسلم، ج 2، ح 1376. ـ صحیح بخاری، ج 3، ص 61، ح 148.

صفحه 165

اعمال در آن ممنوع میباشد همان طوری که از رسول خدا ـ ص ـ نقل شده که فرمود: المدینة حرم فمن أحدث فیها حدثاً أو آوی محدثاً فعلیه لعنة اللّه.... .

مدینه حرم است، پس کسی که حادثهای بوجود آورد یا بوجود آورنده حادثه را پناه دهد نفرین خدا بر او باد. (1)

جمیل بن درّاج از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال کرد که مقصود از حادثه در کلام رسول خدا ـ ص ـ چیست؟ فرمود: مراد قتل و کشتار است.(2) و به همین قرینه میتوان گفت که مقصود از مُحدِث ، قاتل میباشد.

در بعضی از روایات نیز آمده است که نبیّ گرامی ـ ص ـ فرمود: انَّها حَرَمٌ آمِنٌ ; مدینه حرمی است که از مصونیت برخوردار است. (3)

از ماده ح، ر، م واژه دیگری به نام: المُحرَّمَه نیز بر مدینه اطلاق گردیده است.

31 ـ حَرَمُ رَسُولِ اللّه ـ ص ـ

نام دیگر مدینه حَرَم رسول اللّه ـ ص است; زیرا خود فرمود: إنَّ مکّة حرم اللّه حرّمها ابراهیم ـ ع ـ و إنَّ المدینة حرمی ... ; همانا شهر مکّه حرم خداست که ابراهیم آنجا را حرم قرار داد و همانا مدینه حرم من است. (4)

امام صادق ـ علیه السلام ـ از قول جدش امیرالمؤمنین ـ ع ـ فرمود: مکّه حرم خدا و مدینه حرم رسول الله است و سپس فرمود کوفه حرم من است، هیچ زورگو و ستمگری دست به کشتار در این سه مکان نخواهد زد مگر اینکه خدای ـ سبحان ـ او را مغلوب میکند.(5)

32 ـ حَسَنَه

در تفسیر آیه شریفهٌ: والذین هاجروا فی اللّه من بعد ما ظلموا لنبوّئنَّهم فی الدینا حسنة ولأجر الاخرة أکبر لو کانوا یعلمون (6) آمده است که خداوند در دنیا به مهاجران از مکّه ـ بعد از آنکه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صحیح مسلم، ج 2، ح 1371، باب فضل المدینه.

2 ـ وسائل الشیعه، ج 1، باب وجوب احترام مکّه و المدینه... ح 19390 ـ فروع کافی، ج 4، ص 565، ح 6.

3 ـ صحیح مسلم، باب فضل المدینه، ح 1375.

4 ـ فروع کافی، ج 4، باب تحریم المدینه، ص 564، ح 5.

5 ـ فروع کافی، ج 4، باب تحریم المدینه، ص 563، ح 1.

6 ـ النحل: 41.

صفحه 166

فشار زیادی را تحمل کردند ـ حَسَنه; یعنی مدینه را عنایت کرد.

فخر رازی از قول راویانی همچون: قتاده، شعبی و حسن نقل میکند که مقصود از حسنه در آیه شریفه مدینه است.(1)

مرحوم طبرسی همین مطلب را از قول ابن عباس نقل میکند.(2) و گروهی دیگر از مفسرین حسنه را بلدة حسنه که همان مدینه باشد معنا کردهاند.(3)

33 ـ 34 ـ خَیِّره و خِیَرَه: هر دو نام از یک ماده هستند; یکی با فتح خا و تشدید رای مکسوره و دیگری با کسر خا و تخفیف یای مفتوحه. از آن جهت که شهر مدینه دارای خیرات زیادی است و در روایت آمده است: و المدینة خیر لهم لو کانوا یعلمون مدینه برای أهلش خیر فراوان دارد. بر همین اساس مدینه را خَیِّره و خَیَره ـ نامیدهاند.(4)

35 ـ دارُ الأبْرارِ: جایگاه نیاکان و انسانهای شایسته همچون مهاجرین و انصار بویژه در سال هفتم هجرت که قلعههای خیبر بدست لشکریان اسلام فتح شد در مدینه تحولی بوجود آمد و حاکمیت و کثرت جمعیت از آن مسلمانان گردید.(5)

36 ـ 37 ـ دارُ المُخْتارِ: منزلگاه انتخاب شده. رسول خدا ـ ص ـ مدینه را منزلگاه دوّم خود اختیار نمود که مقداری از زندگی را در آنجا سپری کرد، و مرگش نیز در آنجا واقع شد.که بر این اساس مدینه را مختاره هم مینامند.(6)

38 ـ دارُ الایمانِ: در واژه ایمان توضیح داده شد. و در روایات دیگر با همین هیئت ترکیبی هم آمده است چنانکه میخوانیم رسول خدا ـ ص ـ فرمود:

المدینة قبّة الاسلام و دار الایمان و أرض الهجرة و مَبْوَءُ الحلال و الحرام .

شهر مدینه همانند گنبدی، مظهر و نمایانگر دین مبین اسلام میباشد، که دارایمان و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 20، ص 34.

2 ـ مجمع البیان، ج 6، ص 361.

3 ـ تفسیر القران الکریم، سید عبدالله شُبَّر ـ تفسیر الجلالین، ذیل آیه شریفه 41 سوره نحل.

4 ـ صحیح مسلم، ج 2، ص 1008، ح 1388.

5 ـ کامل ابن اثیر، ج 2، سال هفتم.

6 ـ صالحی شامی، فضائل المدینة المنورة، ص 47.

صفحه 167

سرزمین هجرت و محلّ احکام خدا (حلال و حرام) است.(1)

39 ـ دار الّسُنَّة: محلّی که شریعت قانون خدا در آن جا تدوین شده و لباس عمل پوشیده.(2)

40 ـ دار الّسَلامَة: همان زرهی است که انسان جنگجو را به هنگام مبارزه، از گزند دشمن حفظ میکند. رسول خدا میفرماید: در خواب خودم را در مقابل حیلههای دشمنان در درع حصینه دیدم و سپس فرمود تأویل و تعبیر آن، بودنم در مدینه است. (3) خدای ـ سبحان ـ رسول گرامیش را در مدینه منوّرة حفظ نمود.

42 ـ ذاتُ الحُجَر:(4) مدینه دارای خانههای زیادی بود که از آن جهت ذات حُجَر نامیده شد و مفرد آن حُجْرَة است که جمع آن بر دو هیئت حُجَرْ و حُجَراتْ آمده; مانند غرفة به معنای خانه و اطاق که جمع آن غُرَفْ و غرفات شده است.

43 ـ ذاتُ الحِرار: حِرار جمع حَرَّة است که به سنگهای سیاه اطلاق گردیده و از آن جهت که مدینه دارای سنگ سیاه فراوانی است ذاتِ حرار نامیده شد.

44 ـ ذاتُ النَخْل: مدینه دارای درختهای خرمای فراوانی بوده که الآن هم نخلستانهای آن گواه است و در لسان بعضی مانند ابن توأم حمیری(5) و عمران بن عامر از مدینه تعبیر به ذات نخل شده و در روایتی آمده است: أُرِیتُ دار هجرتی ذات نخل و حَرَّة.

بر من روشن گشت که محلّ مهاجرت من دارای درختهای خرمای زیاد و سنگهای سیاه فراوانی است.(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع الزوائد،هیثمی، ج 3، ص 289، باب فضل مدینه سید نارسول الله ـ ص ـ.

2 ـ عمدة الاخبار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص 69.

3 ـ مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 351.

4 ـ وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 15.

5 ـ ابن توأم حمیری معروف به خُنافِر از ساحران مشهور و با جنّیان در ارتباط بود که جنیّان برای او بعضی از کارها را باز میکردند.

6 ـ وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 15 ـ الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 1، ص 464.

صفحه 168

45 ـ السَّلِقَة: این نام گرفته شده از کتاب تورات است که آن را ابوعبدالله محمد بن أحمد بن أمین اقشهری نقل نموده است. و جهت این نام دوری شهر مدینه از کوههای اطراف آن است.(1)

46 ـ سیِّدة البُلدان: مدینه در میان شهرها و بلاد جهان، بعد از مکّه معظّمه برترین آنهاست آنجا سید المرسلین و خاتم النبیین را در خود دارد. بنابر نقل أبونعیم اصفهانی در کتاب حلیة الاولیاء فرزند عمر بن خطّاب رو به مدینه کرد و گفت: یا طیبة یا سیّدة البلدان .(2) معمولاً این بر زبان صحابه جاری شده است.

47 ـ الشافِیَة: مدینه را شافیه نامیدهاند; زیرا که رسول خدا ـ ص ـ فرمود:

ترابها شفاء من کلّ داء ; خاک مدینه دوای هر دردی است . ابن مُسدی(3) میگوید: چنانچه نامهای مدینه منوره را نوشته و برگردن مریض مبتلای به تب بیاویزند، شفا مییابد.(4)نامهای مدینه گناهان را از بین میبرد و شخص مبتلی به گناه را از ناراحتیهای آن شفا میبخشد.

ابن اثیر از سعد نقل نموده، آنگاه که پیامبر به همراه یاران از غزوه تبوک برگشتند، فضای مدینه منوّره در اثر حرکت رزم آوران و اسبانشان غبار آلود شده بود عدّهای از مردم مدینه به همراه بعضی از کسانی که بر اثر تنبلی، کسالت و یا أمور دیگر تخلّف کرده و در مدینه مانده بودند، به استقبال حضرت و یارانش آمده و در آن هنگام بعضی از یــاران رسول خدا ـ ص ـ که با پارچهای جلو بینی خود را گرفته بودند. رسول خدا ـ ص ـ پرده از جلو صورت کنار زد و فرمود:

والّذی نفسی بیده انَّ فِی غُبارها شِفاء من کلِّ داء .

سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست، همانا گرد و غبار مدینه شفای هر دردی است. (5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 16.

2 ـ وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 16.

3 ـ وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 16 ـ الوفاء، ابن جوزی، ج 1، ص 399.

4 ـ ابن مُسدی عالم و حافظ قرآن و دارای سفرهای طولانی بود. او در أواخر عمرش مجاور بیت اللّه الحرام (جاراللّه) گشت و مشهور شد که شیعه شده و در سال 663 هـ . او را ناجوانمردانه کشتند. نامش حافظ أبوبکر بن محمد بن یوسف أزدی غرناطی اندلسی مهلبی بود. شذرات الذهب، ج 5، ص 313.

5 ـ جامع الأصول، ابن اثیر، ج 9، ص 334.

صفحه 169

48 ـ 49 ـ 50 ـ 51 ـ 52 ـ طابَة ، طَیْبَه ، طَیِّبَه ، طائب ، مُطَیَّبَه

این پنج واژه از یک ریشه و خانواده هستند که از نظر هیأت و صیغه، تفاوت مختصری دارند. دو هیأت طابَه و طَیْبَه ـ در روایتی که از ابن شبّه نقل شد، گذشت. جابربن سمره نسبت به واژه اوّل (طابه) میگوید: شنیدم رسول خدا ـ ص ـ فرمود:

انَّ اللّه ـ تعالی ـ سَمّیَ المدینة طابة .(1)

خداوند ـ تعالی ـ مدینه را طابة نامیده است.

بعضی از این اسامی مانند مُطَیَّبة، طائب و طَیِّبَة در تورات وارد شده است. سمهودی میگوید: این اسامی پنجگانه در حقیقت بیانگر آیه شریفه حتّی اذا کنتم فی الفلِک و جَرَینَ بهم بریح طیّبة(2) میباشد; زیرا باد گوارا و دلنشین بعد از مناجات و استغاثه جهت نجات از کشتی بوده است و خاک مدینه همان باد گوارا را داراست.

53 ـ 54 ـ طِبابا، ظَبابا

حموی میگوید: یکی از نامهای دیگر مدینه طِباب است که بر سرزمین مستطیل شکل اطلاق میشود و ظَباب از مادّه ـ ظَبَّ و ظبظب به معنای سرزمین گرم و داغ است،(3) خدای سبحان ـ به برکت دعای رسول الله ـ ص ـ گرمای شدید آن را منتقل به جحفه نمود.(4)

55 ـ العاصمه: سمهودی میگوید: ازآن جهتکه مدینهمهاجرین وانصار راحفظ کرد، رسولخدا ـ ص ـ آن را جنّة حصینة ; سپر نگهدارنده نامید، رسول خدا ـ ص ـ و یارانش در آنجا در امان بودند. که آنجا را عاصمه به معنی معصومه نامیدهاند.

56 ـ العذراء: این واژه نیز از تورات نقل شده است. بر مدینه (عذراء) اطلاق گردیده; زیرا از آن سرزمین با دشمنان اسلام سخت برخورد شد تا به دست صاحب حقیقی آن; رسول خدا ـ ص ـ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صحیح مسلم، کتاب الحجّ، باب: المدینه تنفی شرارها، ح 1385. معجم معالم الحجاز، عاتق بن غیث بلادی، ج 5، ص 243.

2 ـ یونس: 22.

3 ـ لسان العرب، ابن منظور، ج 1، ص 556 ـ معجم البلدان، یاقوت حموی، ج 5، ص 83: طول مدینه 21 60 درجه و عرض مدینه 20 درجه است.

4 ـ وسائل الشیعه، ج 10، ص 273، ح 5.

صفحه 170

رسید.(1)

57 ـ العَرَاء: از آن جهت که ساختمانهای شهر مدینه کوتاه بود و سعی میشده است تا از خانه رسول خدا ـ ص ـ مرتفع تر و بلندتر نگردد، تشبیه به شتری شده است که دارای کوهان کوچکی است و یا اصلا کوهان ندارد.

و در حدیث آمده است: فَکَرِهَ أن یعروا المدینة ، دوست نداشت خانههای مدینه طوری باشد که در فضا پیدا شود. (2)

أزهری میگوید: عُری مردانی بزرگ بودند که ضعفا به آنان پناه برده و در سایه آنان زندگی میکردند.(3) باید گفت: از آن جهت که بعد از رسول خدا ـ ص ـ مردم مستضعف زیادی رو به مدینه آوردند، تا در پناه آن حضرت زندگی سعادتمندی داشته باشند مدینه را عُری نامیدهاند.

58 ـ العَرُوض: (بر وزن صبور) به سرزمینی اطلاق میشود که دارای پستیهایی است که سیل بر آنها جاری میشود و سرزمین مدینه دنباله صحرای نجد است و سیلهای وادی نجدگاه بر آن جاری میگردد. خلیل گفته است: مدینه را از این جهت عروض نامیدهاند.(4)

59 ـ الغَرَّاء: این کلمه أفعل التفضیل و مؤنث أغَرَّ است که بر سفیدی جلو پیشانی اسب اطلاق میشود. به آن غُرَّه هم گفته شده و همچنین به معنای زیبایی و نجابت و بزرگواری است که این اوصاف کریمه در مدینه رسول الله ـ ص ـ جمع است و این شهر بر سایر شهرها شرافت و در مقابل آنها برجستگی و درخشندگی دارد.(5)

60 ـ غَلَبَه: مدینه را قبل از اسلام غَلَبَه مینامیدند; زیرا در دوران جاهلیّت، یهود بر عمالقه غلبه پیدا کردند و سپس قبایل أوس و خزرج بر یهود غالب شدند و آنگاه بعد از ظهور اسلام مهاجرین و انصار بر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فضائل مدینه منوّره، الصّالحی الشامی، ص 52.

2 ـ لسان العرب، ابن منظور، ج 15، ص 49 ـ 46، ماده: ع، ر، ی.

3 ـ لسان العرب، ابن منظور، ج 15، ص 49 ـ 46، ماده: ع، ر، ی.

4 ـ وفاءالوفا، سمهودی، ج 1، ص 18.

5 ـ فضائل المدینة المنورة. الصالحی الشامی، ص 53.

صفحه 171

آنان غالب و پیروز گردیدند.(1)

61 ـ فاضحه: دیگر نام از نامهای مدینه فاضحه است. کُراع میگوید: از آن جهت که افراد فاسد العقیده با پوشش نفاق نمیتوانند در آنجا به زندگی خود ادامه دهند بلکه رسوا و مفتضح میگردند، فاضحه نامیده میشود و چه بسا این مفاد و معنای جمله معروف تنفی خبثه (2) میباشد.

62 ـ القاصمه: این واژه از کتاب تورات نقل گردیده و از آن جهت به مدینه قاصمه گفته شده که دشمنان ستمگری که بدانجا تجاوز کردند، خود شکست خوردند و نابود گردیدند.

63 ـ قَبَّةُ الاسلام: این واژه برگرفته از حدیث شریف معروفی است که به نقل از مجمع الزوائد ذکر گردید (المدینة قبّة الاسلام...)(3)

64 ـ 65 ـ القریة، قریة الأنصار: قریه (با فتح قاف و کسر آن) بر شهری اطلاق گردیده که مردمش را جمع کرده و نیازمندیهای آنان را برمیآورد. و به تعبیر أهل لغت: المصر الجامع .

ابو هلال عسکری گفته است: عرب به هر شهر کوچک و بزرگی ـ قریه ـ اطلاق میکند.(4)شاهد بر گفته او 54 مورد از آیات قرآنی است که بر شهرهای بزرگ و کوچک اطلاق قریه نموده و در آیه شریفه لو لا نزّل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم (5) مقصود از قریتین دو شهر مکّه معظّمه و طائف است.(6)

و لغویها بر مدینه منورّه قریة الانصار گفتهاند.، جمع آن قُری و قِری است.(7) و در حدیث

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عمدة الأخبار فی مدینة المختار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص 75.

2 ـ اشاره به حدیثی است که رسول خدا ـ ص ـ فرمود: انّما المدینة کالکیر تنفی خَبَثَها و ینصع طیبه ; همانا مدینه مثل کوره آهنگر از بین میبرد آلودگیها را و آشکار و ظاهر میسازد پاکیها و فضیلتها را. کتاب الجامع، موطأ، ج 2، ص886 ـ صحیح مسلم، ج 2، کتاب الحج، ح 1383.

3 ـ مجمع الزوائد، هیثمی، ج 3، ص 298.

4 ـ فضائل مدینه منوّره، محمد بن یوسف الصالحی الشامی، ص 54 ـ المنجد، ماده ق، ر، ی .

5 ـ ز حزف: 31.

6 ـ مجمع البیان، طبرسی، ج 9، ص 46.

7 ـ المنجد، ماده ق، ر، ی .

صفحه 172

منقول از عباس ـ ره ـ انّ اللّه قد طهّر هذه القریة من الشرک بر مدینه قریه اطلاق گردیده است.(1)

66 ـ قریة رسول اللّه ـ ص ـ : نسبت دادن قریه و یا مدینه به رسول خدا ـ ص ـ امری است طبیعی و عادی و بر زبان راویانی همچون طبرانی جاری گشته است.

أحمد بن حنبل و طبرانی نقل میکنند: که دجّال سیر میکند تا میرسد به مدینه منوره و در آنجا جلوش گرفته شده و اجازه ورود داده نمیشود، و سپس میگوید: هذه قریة ذاک الرجل که در اینجا قریه; یعنی همان مدینه، به رسول خدا ـ ص ـ نسبت داده شده است.(2)

67 ـ قلب الایمان: ابن جوزی در حدیث المدینة قبّة الاسلام ، قلب الایمان را نیز اضافه نموده است.(3)

68 ـ مؤمنه: ابن زباله روایتی نقل میکند که رسول خدا ـ ص ـ فرمود: والّذی نفسی بیده انَّ تربتها لمؤمنة ; قسم به کسی که جان و روان من در دست اوست، همانا خاک مدینه محلّ أمن و أمان و آرامش است. آنگاه میگوید: در کتاب تورات نیز بر مدینه مؤمنه گفته شده است.(4)

69 ـ مُبارکة: انس میگوید: رسول خدا ـ ص ـ آنگاه که به مدینه منوره داخل شد و در جلو منزل أبو ایوّب انصاری ـ ره ـ نزول اجلال فرمود(5) این آیه شریفه را بر زبان جاری و قرائت نمود: رَبّ أنزلنی منزلا مبارکاً و أنت خیر المنزلین گویا فرمود: مدینه جایگاه پر برکت و مبارکی است.(6) و همچنین برای این شهر دعا کرد و درخواست برکت نمود، که مبارک و مبارکه نامیده شد. در آغاز این نوشتار، دعای گرامی آن حضرت را با سندهای مختلف ذکر کردیم.(7)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع الزوائد، هیثمی، ج 3، ص 299.

2 ـ مجمع الزوائد، هیثمی، ج 7، ص 340; مسند، أحمد بن حنبل، ج 5، ص 220.

3 ـ الوفا بأحوال المصطفی، ابن جوزی، ج 1، ص 399.

4 ـ وفاء الوفا، ج 1، ص 20.

5 ـ سیره ابن هشام، ج 2، ص 140; سنن أبی داود، ج 1، ص 123.

6 ـ مؤمنون: 31.

7 ـ مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 220.

صفحه 173

70 ـ مَحْبُورَةْ: از مادّه حَبَرَ گرفته شده که معنای آن، شادی و سرور زیاد به همراه نعمت میباشد. محِبارْ به زمینی گفته میشود که گیاهانش سریع رشد میکند و باعث برکت و خیر بسیار است.(1) و در آیه کریمه قرآن آمده: و هم فی روضة یُحْبَرُونَ .(2)

در تفسیر مجمع البیان آمده: مؤمنین و صالحان در بهشت متنعمند و در سرور و خوشنودی کامل بسر میبرند.(3) پس وجه نامگذاری به مَحبْوره با نعمتهای فراوان در این شهر روشن و آشکار است.

و بعضی گفتهاند: نام گذاری مدینه به محبورة از جهت علاقه حال و محلّ است; زیرا بر اساس روایت حسنهای، سلمان فارسی از فاطمه زهرا ـ س ـ نقل میکند که رسول خدا ـ ص ـ ملقب به محبور گردیده بود. سلمان میگوید: فاطمه اطهر ـ س ـ فرمود: به من تعلیم داد پدر بزرگوارم این دعا را:

بسم اللّه النور الذی یقول للشئ کن فیکون... بسم اللّه الذّی أنزل النور علی الطور بقدر مقدور فی کتاب مسطور علی نَبی مَحْبور .(4)

محبور در اینجا به معنای مسؤولیت پذیری که تمام جهات حسنه را داراست. میباشد.

71 ـ مَحْرُوسَة: جَنَدی در کتاب فضائل المدینه میگوید: یکی دیگر از نامهای مدینه محروسه میباشد که در حدیث از رسول خدا ـ ص ـ وارد شده که فرمود: المدینة مشتبکةٌ بالملائکة علی کلّ نقب منها ملک یحرسه .

مدینه حفاظت و پاسداری میشود به واسطه فرشتگانی که بر سر هر یک از راههای منتهی به آن، نگهبانی میدهند(5) و لذا آن را محروُسَه نامیدهاند.

72 ـ محفوفة: از آن جهت که مدینه را برکات الهی و ملائکه رحمتش احاطه نمودهاند، محفوفه نامیده شده، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: المدینة و مکّة محفوفتان بالملائکة علی کلِّ نقب منها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ لسان العرب، ابن منظور، ج 4، ص 160 ـ 158.

2 ـ زمر: 16.

3 ـ مجمع البیان، طبرسی، ج 7، ص 298.

4 ـ دلائل الامامة، ابو جعفر طبری امامی، ص 28 و 29.

5 ـ فضائل المدینه، الجندی، ح 13; مجمع الزوائد، هیثمی، ج 3، ص 309.

صفحه 174

ملک لاید خلها الرجال و لاالطاعون .(1)

گرداگرد شهر مدینه و مکّه را فرشتگان فرا گرفتهاند و او را از شّر دجّال و امراض گوناگونی همچون طاعون حفظ خواهند نمود.

73 ـ محفوظه: خدای ـ سبحان ـ مدینه را مصون و محفوظش داشته و آرامگاه حبیبش محمد مصطفی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را در آنجا قرار داده است. رسول خدا ـ ص ـ فرمود: القری المحفوظة أربع: المدینة و مکّة و ایلیا و نجران شهرهای حراست شده چهار تا است: مدینه، مکّه، ایلیا و نجران. گویا حفاظت و امنیّت این چهار شهر تضمین شده است.(2)

74 ـ مُدْخَل صِدقْ: از دیگر نامهای مدینه مُدْخَل صِدْق است. ( در آیه شریفه ربّ أدخلنی مدخل صدق و أخر جنی مخرج صدق... (3)) تفسیر مجمع البیان برای این کلمه چهار توجیه ذکر میکند; در وجه دوم میگوید: مُدْخَل صدق مدینه منوره است که خدای سبحان رسول گرامیش را با عزت و شوکت داخل مدینه نمود و سپس به مکه معظّمه با فتح و سر بلندی باز گرداند. این وجه را نسبت به ابن عباس، حسن بصری، قتاده و سعید بن جبیر داده است.(4)

75 ـ 76 ـ المدینه، مدینه رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ

واژه مدینه بر مجتمعی اطلاق میشود که تعداد خانههای آن از روستا بیشتر باشد و همچنین به شهری که در برگیرنده حوائج خود باشد (المصرالجامع) مدینه گفته میشود.(5)

این واژه در قرآن کریم 14 مرتبه تکرار شده که تقریباً در 4 مورد آن یثرب ; مدینه رسول الله ـ ص ـ قصد شده است. در کتابهای لغت مدینه برای دهها شهر علم گشته است و لکن یثرب را مدینه منوّره معرفی نمودهاند.(6)

هر کسی را به مدینه منوره نسبت دهند مدنی مینامند و چنانچه به شهرهای دیگری

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مسند، احمد بن حنبل، ج 2، ص 483.

2 ـ وفاء الوفاء، سمهودی، ج 1، ص 22، عمدة الأخبار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص 78.

3 ـ اسراء: 80.

4 ـ مجمع البیان، طبرسی، ج 6، ص 435.

5 ـ المنجد، ج 1، ماده: م، د، ن.

6 ـ المنجد، اعلام، ج 2، ص 648.

صفحه 175

همچون بغداد که المدینه معروف است نسبت دهند مدینی گفته میشود.(1) واژه مدینه (یثرب) بارها بر زبان رسول خدا و ائمه معصومین ـ علیهمالسلام ـ جاری گشته است; همان گونه که فرمود: اللّهّم حبّب الینا المدینة کما حببت الینا مکّة... (2)

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: لمّا دخل النبیّ المدینة خُطَّ دورها برجله ثم قال: اللهم من باع رباعه فلا تبارک له.

پیغمبر اکرم ـ ص ـ آنگاه که وارد مدینه شد، خانههای اطراف آن را شناسائی کرده، فرمود، خدایا! هر کس خانههای مدینه را از جهت بی اعتنایی به این شهر بفروشد بر او مبارک مگردان.(3)

باید گفت چه بسا نام مدینه برای این شهر قبل از ورود رسول خدا ـ ص ـ بر سر زبان مردم این شهر جاری بوده است; زیرا آنگاه که رسول گرامی اسلام ـ ص ـ بر مدینه وارد شد مردم ضمن خواندن اشعار ذیل او را استقبال مینمودند:

طلع البدر علینا من ثنّیات الوداع *** و جب الشکر علینا ما دعا لله داع

جئت شرّفت المدینة *** مرحبا یا خیر داع(4)

و شاید این نام (مدینه) را خود رسول خدا ـ ص ـ قبل از ورودش بر این شهر یثرب گذارده است.(5) و همچنین مدینه در کلام خود رسول خدا ـ ص ـ به حضرتش نسبت داده شد، همانطوری که در نامهای شماره 15 و 33 و 68 گذشت.

77 ـ 78 ـ مَرْحوُمَه، مَرْزُوقَه: از کتاب تورات نقل شده که مدینه را مرحومه نامیدهاند; زیرا جایگاه مبعوث و فرستاده پروردگار به همراه رحمت میباشد و برکات الهی به واسطه این سرزمین بر دیگر زمینها فرود میآید. و نیز مرزوقه نامیده شده; زیرا بهره و حظّ اهل آن، به برکت رسول خدا ـ ص ـ زیاد گردیده است.(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عمدة الاخبار، ص 78.

2 ـ بحار الانوار، ج 18، ص 9، حدیث 15، باب 6.

3 ـ بحارالانوار، مجلسی، ج 19، ص 119، ح 4، باب 7.

4 ـ ترجمه اشعار: آشکار گردید بر ما ماه شب چهارده از کوههای ورودی شهر ثنیّة الوداع واجب است بر ما حمد و ثنای الهی، مادامی که ثنا گویی دارد، آمدی توای رسول خدا ـ ص ـ و شرف و عزّت دادی شهر مدینه را، و خوش آمدی ای بهترین میهمان دعوت شده.

5 ـ معجم معالم حجاز، عاتق بن غیث بلادی، ج 8، ص 70.

6 ـ عمدة الأخبار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص 74، 79.

صفحه 176

79 ـ مسکنیه: این نام از نامهایی است که رسول خدا ـ ص ـ بر مدینه نهاد ـ و همچنین از تورات نقل شده که مدینه را مسکینه نامیدهاند. و از آن جهت مسکینه نامیده شده که مساکین و نیازمندان به حضرت حق، در آن میزیستهاند.(1)

80 ـ مسلمه: از دیگر نامهای آن مسلمه است که صاحب معجم بلاذری آن را نقل کرده اسـت.(2) زیرا مردم مدینه در مقابل خدا و رسولش مطیع بودند و آنها در یاری رسول خدا ـ ص ـ کوتاهی نکردند.

81 ـ مضجع رسول اللّه ـ ص ـ

در حدیث از رسول خدا ـ ص ـ نقل شده: فرمود: المدینة مهاجری و مضجعی فی الأرض مدینه محلّ هجرت و خوابگاه من در روی زمین است.(3)

82 ـ مقدّسه: مدینه رسول الله ـ ص ـ چون از شرک و آلودگیها پاک شد و بودن در آن سرزمین; در جوار رسول اللّه، سبب میشود که گناهان معصیت کار ریخته گردد از این رو مقدسه نامیده شد.(4)

83 ـ مَقَرّ: این اسم بر وزن ممرّ است و از قرار اشتقاق پیدا کرده است.

انس بن مالک نقل میکند: هر گاه رسول خدا ـ ص ـ از سفری به مدینه منورّه باز میگشت چون وارد شهر میشد برای خود و دیگران چنین دعا میفرمود:

الَّلهُمَّ اجْعَل لَنا بِها قَرارً او رِزْقا حَسَن .

بار خدایا مدینه را برای ما مقر و پایگاه ثابت قرارده و در آن روزی نیکو عنایت فرم .(5)

84 ـ مُوَفِّیَه: مدینه را مُوَفیَّه نامیدهاند; زیرا حقوق میهمانان را ادا میکند، و با آب شیرین و گوارا و هوای مناسب و نعمتهای فراوان و معنویت از واردین پذیرایی مینماید و همان طوری که در روایات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ روایت مربوط به آن در نامهای شماره 18 و 17 ـ در ضمن حدیثی گذشت.

2 ـ عدة الاخبار، ص 80.

3 ـ مجمع الزوائد، هیثمی، ج 3، ص 310.

4 ـ فضائل المدینة المنوره، ص 59.

5 ـ وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 53.

صفحه 177

آمده بود; خاکش دردها را شفا میبخشد و غبارش جذام را از بین میبرد.(1)

85 ـ نَحْر: (با فتح نون و سکون حاء) عَلَم برای سرزمین مدینه منوره است و همچنین عَلَم برای مکّه معظمه میباشد و جمع نحر نَحار است; یعنی رنگهای مختلف و گوناگون که به بازار پر متاع و رنگارنگ اطلاق میشود که مدینه و بازارش چنین بوده است. و گفته شده اطلاق این اسم به جهتِ شدّت حرارت در مکه و مدینه است.(2)

86 ـ هذراء: ابن نجّار به نقل از تورات بدل از عذراء ، هذراء را ذکر کرده او میگوید: این سرزمین به جهت زیادی شدت گرمایش هذراء نامیده شده است، همانطوری که گفته میشود: یوم هاذِرٌ ; روز بسیار گرم . یا به جهت زیادی آب های آن، این نام بر آن نهاده شده.

أرض هاذرة; یعنی زمینی که دارای گیاهان و درخت فراوان است که سرزمین مدینه در حجاز از این جهت ممتاز است.(3)

87 ـ یَثْرِب:

از نامهای قدیمی مدینه، یثرب است. ابوالقاسم زجاجی میگوید: اوّلین کسی که در این سرزمین سکونت گزید. یثرب بن قانیة بن مهلاییل بن ارم بن عبیل بن عوض بن ارم بن نوح ـ علیه السلام ـ بود که به نام او این سرزمین یثرب شد ولیکن چون رسول خدا ـ ص ـ بر این شهر فرود آمد نامش را ـ طیبه و طابة ـ گذاشت.(4) ابوعبیده گفته است: مدینه رسول خدا در گوشهای از یثرب واقع شد.(5)

در هر صورت یثرب از نظر لغوی از ماده ثَرَبَ به معنای فساد یا از تثریب گرفته شده به معنای جبران و مؤاخذه بواسطه گناهی که انجام شده. و یا بر میگردد به کسی که این شهر را بنا کرد و او انسانی غیر موحد بود(6) که رسول خدا ـ ص ـ آن اسم را دوست نداشت لذا آن را طابه و یا طیبَه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ عمدة الاخبار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص 81; فضائل مدینه منوره، صالحی شامی، ص 60.

2 ـ عمدة الاخبار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص 82.

3 ـ أقرب الموارد، سعید شرتونی، ج 2، ص 1381 ـ فضائل مدینه منوّره، صالحی شامی ص 60.

4 ـ معجم معالم حجاز، عاتق بن غیث بلادی، ج 10، ص 13 ـ مجمع البحرین، طریحی، ج 2، مادّه: ثَرَبَ.

5 ـ تفسیر تبیان، شیخ طوسی، ج 8، ص 323.

6 ـ تاریخ مدینه منوّره، ابن شبه، ج 1، ص 162.

صفحه 178

نامید.(1)

88 ـ 89 ـ یَنْدَذْ، یَنْدَر. (تَنْدَدْ، تَنْدَرْ)

اولین اسم یَنْدَدْ از نامهای فوق در روایت زید بن أسلم ذکر گردیده; زیرا رسول خدا ـ ص ـ فرمود: للمدینة عشرة أسماء; هی; المدینة، طیْبَة، طابة، مسکینة، جبار، مجبورة، یندد، و یثرب. (2)

و فیروز آبادی در کتاب خود میگوید: یَنْدَد از نَدَد میباشد که مدینه منورّه است و در ماده: نَدَرَ میگویند یَنْدَرَ مانند هیئت حیدر است که بر مدینه منوره نیز اطلاق میشود.(3) و در بعضی از کتب تاریخی نقل شد. که این دو نام تندد و تندر میباشد.(4) و در پایان نامهای مدینه، کلام سید مرتضی علم الهدی ـ قدس اللّه روحه ـ را ذکر میکنم که فرمود: از نامهای مدینه منورّه است نامهای ذیل:

یَثْرِب، طَیْبَة، دار، مِسکیِنَة، جایِزَة، مَحْبُورَة، مَحَبَّة، مَحْبوُبَة، عَذْراء، مَرْحُومَة، قاصِمَة، یَنْدَد.(5)

90 ـ که او هم نام دیگری بر نامها; یعنی جایزه اضافه میکند.

این مجموعه نامهای حقیقی و مجازی بود که از کتب روایی و تاریخی شیعه و اهل سنت و همچنین قرآن کریم و دیگر کتب آسمانی استفاده شد و در کنار هر یک مقداری از لطافتها و دقایقی که مضامین احادیث و یا اظهار نظر اهل لغت بوده، ذکر کردیم بطور مسلّم این آخرین بحث و بررسی نیست; زیرا مدینه منوره و وجود رسول گرامی اسلام و چهرههای تابناک آسمان امامت و ولایت، آن قدر بلند مرتبه هستند که فردی همچون من نمیتواند رفعت و جلالت و اوصاف آن سرزمین را بیان کند.

در پایان با قلبی آکنده از حب از راهی دور درود خالصانه خود را به خاتم پیامبران ـ ص ـ و فاطمه اطهر ـ سلام الله علیها ـ و ائمه معصومین ـ ع ـ در بقیع اهداء میکنیم و آرزوی استشمام آن غبار طیّبه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ الدر المنثور، ج 5، ص 188; تفسیر ابیِ السعود، محمد بن محمد عمادی، ج 7، ص 94.

2 ـ تاریخ مدینه منوّره، ابن شبّه، ج 1، ص 162.

3 ـ قاموس المحیط، فیروزآبادی، مادّه: نَدَدَ و نَدَر.

4 ـ وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 27.

5 ـ مجمع البیان، طبرسی، ج 8، ص 346.

صفحه 179

را در زیارتهای متعدد مدینه داریم. باشد تا ذخیرهای برای روز فقر و تنگدستیمان (قیامت) گردد.

کلمات کلیدی
خدا  |  مکه  |  مدینه  |  شهر  |  مدینه منوره  |  نامه مدینه منوره  |  نامه مدینه  |  وفاء الوفا  | 
لینک کوتاه :