×

در ستایش کتاب اللّه ناطق سیدنا و مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام

آیینه ی کبریا علی بود مرآت خدا نما علی بود زا خلقت هل اتی علی بود در مدحت مرتضی علی بود بر خاطر اولیا علی بود آورد به مصطفی علی بود و ز کعبه و از منی علی بود آن کس که نهاد پا علی بود کام همه را روا علی بود درد همه را دوا علی بود شایسته ی هل اتی علی بود گفتی همه کس خدا علی بود. اگر دنیا اگر عقبا علی بن ابی طالب اگر امروز اگر فردا علی بن ابی طالب بهشت خاطر دانا علی بن ابی طالب چو معمار است در دل ها علی بن ابی طالب که هم دین است و هم دنیا علی بن ابی طالب امید جاهل و دانا علی بن ابی طالب خدا می داند و مولا علی بن ابی طالب ز پروازم دعای یا علی بن ابی طالب آن چه عیسی از نفس می کرد رمزی بود و بس

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 2074     تاریخ درج : 1390/08/08

22

سلطان دین

جبرییل آمد به وحی عشق و بر خواند آفرینم گفت برگو مدح شاه دین امیرالمؤمنینم
آفتاب از آسمان برشد که بوسد آستانم دید چون یک ذره در دل مهر آن سلطان دینم
با ملایک همنوا هم نغمه ی مرغان عرشم تا ثنا خوانِ شیرِ عالم امام متقینم
سرور را مکان شه خوبان امیر اهل ایمان مظهر یزدان علی شاهنشه دنیا و دینم
آن که بر اسرار قرآن گفت من یکتا علیمم آن که بر عرش سلونی گفت من تنها مکینم
شاهد یکتای عالم مهظر غیب الغیوبم پای تا سر آیینه ی اوصاف رب العالمینم
راز عالم سر آدم نفس قدوسی خاتم باب علم احمد آن سلطان اقلیم یقینم
کاشف سر وجودم واقف غیب و شهودم ساقی بزم خلودم مصطفی را جانشینم
در غدیر الیوم الکملت آمد از حی قدیرم در احد لاسیف الا از دم روح الامینم
من کتاب اللّه ناطق نسخ تورات و زبورم منزل انجیل عیسی روح قرآنِ مبینم

(حکیم الهی قشمه ای)

منبع فیض ازلی

به سیزده از رجب گشت عیان شاه دین کعبه شد از مولدش قبله ی اهل یقین
مطلع آن نور پاک فاطمه بنت اسد شاهد آن بی مثال طلعت آن بی قرین
درگه علم رسول منبع فیض ازل مظهر نور خدا چهره ی آن نازنین
کتاب ناطق علی است مهتر پاکان علی است شاهد خوبان علی است هو النذیر المبین
بهشت و حور و قصور دوستی مرتضی است خلق بهشتی شوند ز مهر آن مه جبین
به دفتر حُسنِ دوست آیت اعظم علی است مظهر کُل الجمال معنی حبل المتین
ما به هوای رُخت در طلبِ جنتم ای رخ زیبای تو روضه ی خلد برین
الهی از عشق اوست در دو جهان سرافراز دولت وصلش مراست به ز بهشت برین

(حکیم الهی قمشه ای)

والی ملک وجود

ای علی ای والی ملک وجود از تو تراود همه احسان و جود
چون که تو نفس بنی طاهری فهم سخن کی بنماید عنود
شمه ای از فضل و مقامات تو به گوش من هاتف غیبی سرود
حکایت عذاب اقوام پیش شراری از آتش خشم تو بود
دیده ی امید به احسان توست بر تو نمایند خلایق وفود
گر همه بر حب تو واقف شوند بهر کسی جای به دوزخ نبود
حیف که گوش شنوا نیست نیست تا کنم از وصف تو گفت و شنود
حسینی ای بی دل آشفته حال بسوز در مجمر عشقش چو عود

(علامه تهرانی)

آینه ی خدانم

آیینه ی کبریا علی بود مرآت خدا نما علی بود
پیری که به بر نمود تشریف زا خلقت هل اتی علی بود
هرنامه که شد فرود از حق در مدحت مرتضی علی بود
هر جلوه که کرد چهره ی دولت بر خاطر اولیا علی بود
هر نامه که از خدای، جبریل آورد به مصطفی علی بود
مقصود زِ طوف حج و عمره و ز کعبه و از منی علی بود
مطلوب زِ کَن زمزم و حجر از مروه و از صفا علی بود
بر موضع خاتم نبوت آن کس که نهاد پا علی بود
کام همه را روا علی بود درد همه را دوا علی بود
شایسته ی هل اتی علی بود زیبنده ی لافتی علی بود
هم اول و مبتدا علی بود هم غایت و هم منتهی علی بود
آن پرده فکن که پرده برداشت از لوکشف الغطا علی بود
گر پرده ز چهره برفکندی گفتی همه کس خدا علی بود.

(میرزاحبیب خراسانی)

دریای کرم

اگر دنیا اگر عقبا علی بن ابی طالب اگر امروز اگر فردا علی بن ابی طالب
فروغ دیده ی وحدت، صفای سینه ی کثرت بهشت خاطر دانا علی بن ابی طالب
لوای دولت شاهان، صفای جان آگاهان سر سرها، دلِ دل ها علی بن ابی طالب
نبینی تا قیامت خواب حیرانی اگر دانی چو معمار است در دل ها علی بن ابی طالب
زِ مهرش، کامجوی هر دو عالم می توان گشتن که هم دین است و هم دنیا علی بن ابی طالب
به هر ظرفی شرابی کرده لطفش در خور وسعت امید جاهل و دانا علی بن ابی طالب
ز لطف بی دریغش در دو عالم مطلب خود را خدا می داند و مولا علی بن ابی طالب
«اسیر» از مهر فیض کام بخشش ور نمی مانم ز پروازم دعای یا علی بن ابی طالب

(میرزا جلال اسیر شهرستانی)

نقس مصطفی

ای گزیده مر خدایت یا امیرالمؤمنین خوانده نفسِ مصطفایت یا امیرالمؤمنین
سرکشان دهر را آورده سرها زیر پا بازوی زور آزمایت یا امیرالمومنین
از نسیم باد نوروزی نشاید یاد کرد پیش خلق جانفزایت یا امیرالمومنین
آن چه عیسی از نفس می کرد رمزی بود و بس از لب معجز نمایت یا امیرالمومنین
خاطر همچون من شوریده ظاهر کی کند وصف ذات کبریایت یا امیرالمومنین
آنچه تو شایسته ی آنی زِ رویِ عزّ و جاه کس نداند جز خدایت یا امیرالمومنین
ما همه از درگه لطفت گدایی می کنیم وی همه شاهان گدایت یا امیرالمومنین

(ملاحسن کاشی)

کلمات کلیدی
خدا  |  دین  |  شاه  |  عشق  |  علی بن ابی‌طالب  |  امیرالمومنین  |  کتاب الله ناطق  | 
لینک کوتاه :