×

بایسته های تعامل نظام اجتماعی و حوزه های علمیه در کلام رهبری


تعداد بازدید : 1524     تاریخ درج : 1392/03/16

ساختار اجتماعی، مجموعه ای از موقعیتهاست که در کنش متقابل پدید می آید. افراد در رابطه با یکدیگر، این موقعیتها را اشغال می کنند. هزاران موقعیت در جامعه وجود دارد. افراد یاد می گیرند در هر موقعیت که وارد می شوند، یا ممکن است وارد شوند، چه کاری را باید انجام دهند و این موقعیتها با همدیگر، از آن چه در غیر این صورت هرج و مرج آشوب خواهد بود، نظم می آفرینند.1

هر موقعیتی نقشی وابسته به خود دارد (مجموعه ای از انتظارها که دیگران برای کنش در آن موقعیت دارند)، و فردی که این موقعیت را اشغال می کند یاد می گیرد که آن نقش را بازی کند. در این موقعیتها، از افراد انتظار می رود که چه کارهایی را انجام بدهند، و اگر آنها در آینده دارای یکی از این مشاغل بشوند، خواهند دانست که چه باید بکنند. هر موقعیتی، همچنین دیدگاهی وابسته به خود دارد، و دارای میزان معینی قدرت، امتیاز و اعتبار اجتماعی است.2

ساختار اجتماعی، به شیوه دیگری نیز به جامعه کمک می کند. میان کنش گران وابستگی متقابل ایجاد می کند و از طریق این وابستگی متقابل، تعهدی نسبت به همه به وجود می آورد. از آن جا که هریک از ما، آن چه را در موقعیتهای گوناگون از ماانتظار می رود، انجام دهیم، دیگران به ما وابسته می شوند. و از آن جا که ما با دیگران، بنا به موقعیتهای آنها سروکار پیدا می کنیم، ما نیز به آنها وابسته می شویم.3

جوامع نیازهای بسیاری دارند و مسائل بسیاری که باید به آنها رسیدگی کرد. بدین سان، آنها باید نهادهای گوناگون بسیاری را به وجود آورند. به نظر یکی از جامعه شناسان، تالکوت پارسنز، گذشته از اجتماعی کردن و یگانگی، جامعه، باید نهادهایی به وجود آورد که به آن امکان دهند خود را با محیط فیزیکی و اجتماعی اش به گونه ای موفقیت آمیز انطباق دهد، هدف هایی را تعیین کرده و برای رسیدن به آنها همکاری کند، مردم خود را از زندگی شان نسبتاً راضی نگهدارد. همه جوامع برای تامین موفقیت آمیز این گونه نیازها، نهادهای سیاسی، اقتصادی، مذهبی، قانونی، نظامی، خانوادگی، آموزشی، بهداشتی، تفریحی را به وجود می آورند. جامعه تا اندازه ای به علت این که چنین نهادهایی به وجود آورده است و آنها در مجموع، کارکرد موثری دارند، پایدار می ماند.4

بنابراین، نهادها باید وظایف خود را انجام دهند. حکومت باید اولویت هدفها را تعیین کند و ما را متقاعد سازد که به این هدفها دست می یابد. مدارس باید آموزش دهند، نهادهای اقتصادی باید ثروت، اشتغال و آینده ای درخشان ایجاد کنند، و دادگاه ها باید عادلانه کیفر دهند. مذهب و خانواده باید معنی و امنیت برای افراد فراهم آورند.5

سیره و عملکرد انبیاء و اوصیای خداوند نشان می دهد. کارکرد و نقش حوزویان در راستای اوامر الهی و در عرصه های گوناگون بشری جلوه گر است و همیشه آنان محور توسعه، تربیت، اصلاحات و انقلابها بوده اند، به گونه ای که تاریخ بشر و تمدن رابطه مبنایی با دین و انبیای الهی دارد. از منظری دیگر، محوریت علما و دین در عرصه های گوناگون کشورهای اسلامی به خوبی آشکار است. علاوه بر مواریث و دستاوردهای علمی، فرهنگی و اجتماعی حوزه های علمیه و علمای دینی، حضور همه جانبه و قدرت مندی داشته و به تدریج، به عنوان نهادی تاثیرگذار در بین عامه مردم و زمامداران شناخته شده اند.

تاریخ و آثار حوزه های علمیه در جهان و ایران، کارکردهای زیر را نشان می دهد:

1. کارکرد آموزشی - علمی (وجود صدها مدرسه علمیه در سراسر کشور و خارج از کشور و آموزش ده ها هزار طلبه در آنها)

2. کارکرد فرهنگی (وجود مواریث علمی - فرهنگی حوزه ها و علماء و نقش مستقیم آنها در فرهنگ سازی جامعه)

3. کارکرد اخلاقی - تربیتی (منبر، محراب، تبلیغ و حضور الگویی روحانیت در جامعه و.... )

4. کارکرد اجتماعی - سیاسی (اصلاحات اجتماعی، سیاسی، گروه های مذهبی، فرهنگی و... )

5. کارکرد اقتصادی - رفاهی و خدماتی (همیاری با مردم، گره گشایی در امور مردم و... )

6. کارکرد اصلاح گری (اصلاحات دینی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... در تاریخ ایران)

7. کارکرد انقلابی و جهاد (انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی، حکم تحریم تنباکو، حکم مقابله با تهاجم انگلیس و روس)

8. کارکرد عبادی (امامت جمعه و جماعات، مراسم دینی، عرفانی، مناسک و... ).6

با توجه به این مهم و تاثیر گذاری نهادی با قدمتی چند صدساله، ضرورت بررسی چگونگی افزایش تاثیرگذاری و چگونگی رویارویی این نهاد، با شرایط روزآمد در تعامل با سایر نهادها، افراد و سازمانها امری اجتناب ناپذیر است. لذا در این نوشتار سعی خواهد شد الزامات تعامل درون سازمانی نهاد حوزه براساس سخنان و رهنمودهای مقام معظم رهبری بررسی شود.

روش تحقیق در این بررسی، روش تحلیل محتوای کیفی است که بر اساس آن، ویژگیهای زبانی یک متن، گفته یا نوشته، به گونه واقع بینانه، یا عینی و به گونه سیستماتیک، شناسایی و از آنها نیز استنتاج هایی درباره مسائل غیرزبانی; یعنی درباره ویژگیهای فردی و اجتماعی گوینده یا نویسنده و دیدگاه ها و گرایشهای وی صورت می گیرد. منظور از متن، یا محتوا، کلیه ساختها از علائم گوناگون (زبانی، موسیقی، تصویری، حتی جسمی مانند مجسمه ای) است که از طریق آن ارتباط برقرار می شود.

بدین ترتیب، تحلیل محتوای کیفی، شامل یک فرایند طراحی شده برای متمرکز کردن داده های خام به سمت موضوعات و طبقه بندیهایی براساس استنباط و تفسیر، معتبر است. این فرآیندها از استدلال استقرایی، به وسیله چنین موضوعات و طبقه بندیهایی که از داده ها از طریق بررسی دقیق محقق و مقایسه همیشگی حاصل می شود، استفاده می کنند.

در تحلیل محتوای کیفی، ایجادِ مفاهیم و متغیرها از نظریه، یا مطالعات قبلی برای تحقیق و بررسی کیفیت، بویژه در ابتدای تحلیل داده ها، بسیار مفید است. بر این اساس، در نوشتار پیش روی، تلاش شده آن دسته از دیدگاه هایی که در رده دیدگاه های ساختاری قرار گرفته، از یک سو و دیدگاه های کنش تقابل گرایان(تعاملی) از دیگر سوی استفاده شود.

ساختارگرایی را می توان به معنای جست وجوی قوانین کلی و تغییرناپذیر بشریت، با عملکردی در همه سطوح زندگی بشری، از ابتدایی گرفته تا پیشرفته ترین سطح آن تعریف کرد.7 در حالی که مسأله اصلی مورد علاقه دیدگاه کنش متقابل گرایان، تاثیر معانی و نمادها بر کنش و کنش متقابل بشری است. معانی و نمادها به کنش اجتماعی انسان و کنش متقابل اجتماعی او، ویژگیهای متمایزی می بخشد. به عبارت دیگر، انسانها در فراگرد کنش متقابل اجتماعی، به گونه ای نمادین معناهایی را به دیگران انتقال می دهند. دیگران این نمادهای معنی دار را تفسیر می کنند و بر پایه تفسیر شان از این نمادها، واکنش نشان می دهند.

دو دیدگاه یاد شده در دو سوی طیف قرار گرفته، یکی دسته آرای متفکران کل گرا و دیگری خرد گرا. امروزه، پیوند سطوح خرد و کلان آرای جامعه شناسی، یکی از دغدغه های جدّی جامعه شناسان است. بر این اساس، پیوند دو دیدگاه ساختارگرایی و کنش متقابل گرایی و بهره برداری در چارچوب نظری، امر مورد انتظار در این نوشتار است. قالبهای اساسی تحلیل از ساختار گرایی اخذ شده، ولی در عین حال تحلیلهای درونی قالبها با استفاده از دیدگاه کنش متقابل گرایان بررسی شده است.

پس از شرح درباره روش شناسی مقاله، روشن شد در این نوشتار، سعی شده است، با استفاده از چارچوب کلی آراء و دیدگاه های جامعه شناسان در پیوند با موضوع مقاله، تعامل نظام اجتماعی و حوزه های علمیه، دیدگاه های مقام معظم رهبری را در رابطه با موضوع استخراج و در سیاق مورد نظر، قالبهای ساختاری، سازماندهی گردد، ماهیت چنین روشی، مقتضی است تا نویسنده این سطور مطلبی به طور مستقیم، از خود ارائه ندهد و بیش تر مواد تحلیل را از سخنان حضرت ایشان بگیرد.

 

بایستگی تعامل نظام و حوزه های علمیه

"نظام جمهوری اسلامی، به طبیعت خود، نظامی وابسته به علمای دین است. و علمای دین هم، از این حیث که در پدیدآوردن این نظام، سهم وافر را داشته اند و هم از این جهت که مردم درباره نظام، به آنها مراجعه می کنند و هم از این جهت که خود، از جهات مختلف و در مشاغل مختلف، در نظام مسؤول اند، وظیفه سنگینی به عهده دارند. "8

عوامل موثر بر ضرورت تعامل

الف. تفسیر ایدئولوژیک:

"این جمهوری، جمهوری اسلامی است; یعنی حکومتی متکی بر یک ایدئولوژی است. آن ایدئولوژی هم، اسلام است. اگر این جمهوری بخواهد بماند، بر مبنای اسلام باید بماند; والا اگر از اسلام تخطی بکند، بقای آن، بقای جمهوری اسلامی نیست، بقای چیز دیگری است. آن کسانی می توانند این ایدئولوژی را تبیین و تفسیر کنند و احکامش را بگویند، روحانیون هستند. "

 ب. نظریه پردازی:

"بنایان و سازندگان این نظام، نظریه ها را از کجا بگیرند؟ یک عده متفکر پرداز لازم است به تعبیر فقهی و شرعی اش، یک عده فقیه لازم است. اگر این فقیه نبود، آن نظام نیست.... اگر نظریه پردازان اسلامی نباشند، آن صورت نظام، یک صورت بی جان است، ولی اگر باشند، ولو در صورت نظام هم خللی وجود داشته باشد، اما "تا ریشه در آب است، امیدثمری هست."9

ج. تبیین احکام فقهی:

"در قرن های اخیر، ما در حوزه های علمیه، از فقه اسلامی، فقط همان احکام را یاد گرفتیم... در حالی که این، همه وظایف عملی نیست. ما وقتی در باب مسائل مالی اسلام بحث می کنیم، باید این نکته را مورد نظر قرار بدهیم که امور مالی جامعه و نظام اسلامی چگونه باید بگذرد. "10

د. پاسداری از اعتماد مردمی:

"آن چه که کارها را پیش می برد، در درجه ای اول، لطف الهی و فضل بی دریغ خداست و در درجه دوم، پشتیبانی عظیم مردمی است. این را باید حفظ کرد و حفظ آن، به دست خود مسؤولان، علما، معلمان جامعه، گویندگان معارف و روحانیون عالی مقام است. "11

ه. منع از تفرقه:

"موارد زیادی هست که روحانیت بایستی با صبر و حوصله و با حکمت و موعظه حسنه و با مجادله "بالتی هی احسن" در مقابل جهالت ها و بی توجهی ها وگاهی در مقابل غرض ورزیها، واقعاً بایستد و نگذارد که شقاق و نفاق و اختلاف، ایجاد بشود. "12

 

آسیب شناسی عدم تعامل حوزه و نظام

الف. سقوط نظام به سوی غیراسلامیت:

"حوزه های علمیه و علمای دین، نمی توانند نسبت به دستگاه و امور کشور و آن چه که می گذرد، بی تفاوت باشند... [نظام جمهوری اسلامی] متعلق به روحانیت و متعلق به دین است. نظام جمهوری اسلامی است. اگر شما کنار کشیدید جمهوری غیراسلامی خواهد شد.... اگر علما کنار کشیدند، به تدریج جمهوری غیراسلامی خواهد شد. "13

"اگر روحانیت از مسائل اسلامی - که نمونه برجسته آن، انقلاب عظیم اسلامی است - کنار می رفت و در مقابل آن بی تفاوت می ماند، بدون تردید دین آسیب می دید، و روحانیت هدفش حفظ دین است. "14

ب. حذف نهاد روحانیت:

"حاشیه نشین شدن حوزه علمیه قم و هر حوزه علمیه دیگری به حذف شدن می انجامد. "15

ج. فعالیت بیش تر دشمنان:

"اگر روحانیت شیعه در مقابل حوادث خصمانه ای که برای او پیش می آید، احساس مسؤولیت نکند، وارد میدان نشود، ظرفیت خود را بروز ندهد، این موجب نمی شود که دشمن، دشمنی خود را متوقف کند، بالعکس، هر وقت آنها در ما احساس ضعف کردند، جلو آمدند، هر وقت احساس انفعال کردند، به فعالیت خودشان افزودند و پیش آمدند. "16

 

الزامات تعامل:

به طور کلی هرگونه تعاملی نیازمند به برخورداری از اصولی است که با رعایت آنها می توان امیدوار بود که دو طرف تعامل از آن لذت برده و به هدفهای مدنظر دست خواهند یافت. چنین تعاملی نیز از این قاعده مستثنی نبوده، به حقیقت پیوستن آن در سایه ایجادِ اصول حاکم بر آن خواهد بود که به برخی از آن اصول اشاره خواهد شد.

الف. تحول متناسب با اجزای تعامل:

پیدایش نظام اسلامی، حوزه را در برهه تاریخی نوین قرار داد. بافت سنتی نظام روحانیت را درهم شکست و این نهاد را با جایگاه های جدید رو به رو ساخت و موضوعات تازه ای را در پیش دید او گشود. اینک، حوزه و نظام، از پیوندهای وثیق برخوردارند; تبادل و ترابط دارند; از قوتهای یکدیگر بهره ورند و از کاستیها و ضعفها، تاثیرپذیرند.17 لذا شناسایی هرچه دقیق تر و عالمانه تر از زوایای قوتها و ضعفها می تواند زمینه تاثیر بخشی تعامل را فراهم آورد.

ویژگی ضروری تحول

اصلاح و نه دگرگونی:

"وقتی که بحث سازندگی و تشکیلات و نوسازی حوزه می شود، نباید فوراً ذهنها به این طرف برود که حالا می خواهیم تمام پایه های حوزه را به هم بریزیم، نه، اصلاً چنین چیزی نیست. باید از موجودی ارزش مند حوزه علمیه قم استفاده بشود و سازماندهی و جهت دهی بشود و از دوباره کاریها پرهیز گردد."18

ابعاد تحول

برنامه ریزی:

ضرورت برنامه ریزی:

حوزه، برنامه روشن ومشخصی برای مواد و تولیدات فکری - انسانی خود نداشت. در نتیجه، طلبه سردرگم بود، نمی دانست که چه می خواند و برای چه می خواند; آینده شغلی اش، نه برای خود و نه برای دیگری، روشن نبود; خود رو و خودجوش، رهنوردی داشت; آن گاه که از پا می افتاد، مراقبتی نبود و راهنمایی، دستگیرش نداشت.19

"این، راست است که سالها - اگر نگویم قرنها - از برنامه ریزی عقب هستیم. ما با چشم بسته، وارد حوزه های علمیه شدیم و بدون برنامه، طول مدت سالیان حوزه های علمیه را گذراندیم. در حقیقت، یک برنامه سنتی خودرو، بر ما حاکم بود. "20

تعیین اهاف سازمانی:

"اگر تشکیلاتی به وجود آمد، اما هدف روشنی نداشت، یا هدف داشت ولیکن برنامه ریزی برای رفتن به سمت آن هدف انجام نگرفت و تشکیلات بی کارماند، به خودی خود، تشکیلات از هم خواهد پاشید و اگر هم بماند، صورت بی جانی خواهد بود."21

برآورد نیازها

جوامع نیازهای بسیاری دارند و مسائل بسیاری که باید به آنها رسیدگی کرد; بدین سان آنها باید نهادهای گوناگون و بسیاری را به وجود آورند. به نظر یکی از جامعه شناسان، تالکوت پارسونز، جامعه باید نهادهایی به وجود آورد که به آن امکان دهند خود را با محیط فیزیکی و اجتماعی اش به گونه ای موفقیت آمیز انطباق دهد، هدف هایی را تعیین کرده و برای رسیدن به آنها همکاری کند. همه جوامع برای تامین موفقیت آمیز این گونه نهادهای سیاسی، اقتصادی، مذهبی، قانونی، نظامی، خانوادگی، آموزشی، بهداشتی، تفریحی را به وجود می آورند.22

متأسفانه، سازمان روحانیت، هیچ برآورد روشنی از نیازهای فرد و جامعه ندارد. هیچ وقت تحقیق علمی در این زمینه انجام نگرفت و در نتیجه، هیچ گاه تولید و توزیع بهینه نیروی انسانی، از سوی سازمان حوزه، تحقق نیافت. در برخی از مراکز، تراکم و یا حداقل انبوهی حوزویان رویت گردید و در برخی دیگر از مناطق، برای اولیات مسائل دینی، جامعه از روحانی و مبلغ بی بهره بود. این معضل همچنان باقی است.23

"ما باید حساب کنیم که بتواند تا سی سال آینده، این کشور اسلامی، چندنفر قاضی مجتهد عادل لازم دارد. حوزه بایستی این طور خیزبردارد که بتواند تا سی سال آینده، این تعداد را تربیت کند; همچنان که برای تربیت پزشک، به دانشگاه ها می گوییم که مثلاً برای بیست سال آینده، این تعداد پزشک لازم داریم و دانشگاه های پزشکی هم، طوری برنامه ریزی می کنند که این نیاز تامین بشود. "24

نیازها:

تولید اندیشه دینی و تربیت نیروی انسانی متناسب:

نظام اسلامی، به روحانیت و سازمان حوزه، از دو جهت نیازمند است. از یک سو، در تبیین مکتب و ارایه مقررات دینی، حوزه را مرجع نهایی خود می داند; از آن امداد می جوید و به آن وابستگی نشان می دهد; از سوی دیگر، در بخشی از اداره ی نظام، متکی به روحانیت است.25

"در این نظام و حکومت الهی، برای عمل، اولاً به معارف و مقررات اسلامی احتیاج دارد. ثانیاً در برخی از جاها، به اشخاصی برای اداره بعضی از امور این نظام نیاز است که بایستی این دو نیاز را حوزه ها تامین کنند. "26

پاسخ گویی به شبهات:

"حاجت سوم به فعالیتهای حوزه علمیه، نیاز روشنفکران و جوانان است. اینها، قشری هستند که در مقابل شبهات قرار می گیرند. در همه جا، اولین مخاطب شبهه ها، روشنفکران و اهل فکر و اندیشه اند که غالباً در میان جوانان و صاحبان فکر و اندیشه و تحصیلکرده ها هستند... کسانی که اهل مطالعه اند، با دنیا مواجه می شوند و درباره اصل دین و اسلام و معارف آن و نیز اصول و فروع و تاریخ دین حرف می زنند و مرتباً شبهه القا می کنند. کسانی باید باشند، تا این شبهه ها را برطرف کنند. تامین این افراد، به عهده حوزه های علمیه است. "27

پاسخ گویی به نیاز جوامع مسلمان و نومسلمان:

"جوانان طیب و طاهر و تحصیلکرده و با استعداد و ممتازی از اروپا - که در دانشگاه های خودشان مسلمان شده اند - پیش ما می آیند و درباره مسائل اسلامی، راهنمایی می خواهند. چه کسی باید اینها را راهنمایی کند؟ چه کسی باید به آن جا برود و در میان آنها سکونت کند و تعلیم دین و اخلاق بدهد؟ چه کسی باید برای آنها کتاب بفرستد؟ چه کسی باید برای آنها مسائل را تبیین کند؟ پاسخ همه این پرسشها، به حوزه های علمیه مرتبط است."28

نیازهای درون حوزه یی:

"حاجت پنجم، نیاز حوزه به مدرس و محقق و مولف و فنان در فنون مختلف است. بحمداللّه این امر، در حوزه تامین می شود. محققان و مدرسان و فنانان و بزرگان و مجتهدانی هستند که آماده کارند; لیکن اگر شما به بیست سال بعد حوزه علمیه نگاه کنید، می بینید اینهایی که هستند، کم اند. شما بیست سال بعد را با چشم دقیق نگاه کنید، ببینید چه لازم داریم؟ آن وقت خواهید دید، بزرگانی که امروز در حوزه های علمیه حضور دارند، تعدادشان کم است.

یکی از مهم ترین نیازهای ما، همین است. حوزه های علمیه، به قصد محقق پروری و ملاپروری، ملاتربیت کنند، تا این نیاز برطرف شود. "29

الزامات تأمین نیازها:

بازنگری در نظام آموزشی حوزه ها:

کاستی موضوعات درسی: مواد درسی حوزه، متناسب با نیازهای معاصر تنظیم نشده اند. در نتیجه، میان حجم اطلاعات و نیازهای جامعه، در مواد آموزشی حوزه حضور ندارد و بخشی از مطالعات و موضوعات درسی حوزه، در رابطه حوزه و جامعه، چندان تغییر نمی آفریند. این تغییر و تفاوت، هر مقدار زاویه آن وسیع تر شود، به انفصال بیش تر جامعه وحوزه می انجامد و روحانیت را از کارکردهای مفید، دور می کند.30

"نکته اصلی که همیشه برای ما مطرح است، این است که علمای دین و روحانیون و طلاب، در چه خط علمی و تحصیلی باید قدم بردارند؟ این، از آن بحثهایی است که در سالهای متمادی مطرح است. نباید خیال کنیم امروز در جمهوری اسلامی، ما اولین کسانی هستیم که این مطلب را مطرح می کنیم که آیا برای طلبه، همین خواندن فقه و اصول کافی است، یا چیزهای دیگری هم در کنارش لازم است، یا حتی بگوییم این حرفها، در دوره اخیر... در حوزه علمیه قم پیش آمده است، نه، من اطلاع دارم که این حرفها، اقلاً از پنجاه سال یا بیش تر قبل از این، مطرح بوده است.

جمعی از جوانان فاضل روشنفکر آن روز نجف، خدمت مرحوم آیت الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی رفتند و از ایشان درخواست کردند که در حوزه، برنامه هایی گذاشته بشود، تا طلبه ها بتوانند در سایه آن برنامه ها، علومی را تحصیل کنند که پاسخ نیازهای زمان و نیازهای روز را بدهد... در آن روزها، حتی حوزه علمیه نجف و فضلای جوانش، متوجه شده بودند که امروز در دنیا امواجی هست و رشته های فکری و علمایی وجود دارد; یعنی خطرهای جدیدی برای افکار و اذهان مردم وجود دارد که اگر روحانیون بخواهند مرزبان اندیشه اسلامی باشند، باید آن خطرها و آن علوم را بشناسند و راه مقابله با آن را بلد باشند. آن روز، این خطر را احساس کرده بودند. "31

بازنگری در متون آموزشی:

با آن که در نظامهای علمی - آموزشی، متون درسی در دوره های کوتاه مدت و دراز مدت، مورد بازنگری اساسی قرار می گیرد و کاستیها و قوتهای آن ارزیابی می شودو برنامه ریزان درسی، در رفع نواقص و تقویت قوتها تلاش می ورزند، اما این گونه تلاشها، در نظام آموزشی حوزه بیگانه بود. متون درسی، بعضاً قرنهای متوالی، دست نخورده و ثابت باقی ماند و چونان اشیای مقدس، به آن متون نگاه شد و هرگونه تغییر و تبدیل و افزایش، چون تحریف کتاب وحی محسوب گشت.32

"یکی دیگر از مشکلات حوزه علمیه قم و حوزه های علمیه دیگر، کتابهای درسی است. تا از این کتابها صحبت کنیم، می گویند: فلان عالم بزرگ و یا فلان آخوندهم، همین کتابها را خوانده است!... چه اشکالی دارد که کتاب درسی جدید تولید کنند. "33

بازنگری در روشهای ارزیابی:

نظام آموزشی حوزه، تنها متکی برخواست و انتخاب فردی بود و از میزان و گستره دریافت دانش پژوه، ارزشیابی وجود نداشت. طلبه برای سالیان طولانی در حوزه ها به سر می برد; اما جمع بندی منظمی از توان مندی علمی او نبود.34

بازنگری در مدت آموزش:

در نظام آموزشی حوزه، مدت زمان فراگیری، نامعلوم است. این نکته، مزایایی دارد: اما نواقص آن نیز اندک نیست. طلبه مدت زمان آموزش خود را نمی داند. در نتیجه، دقیقاً نمی تواند تنظیم برنامه کند و آینده خود را پیش بینی نماید. جامعه و نظام هم نمی توانند تولیدات حوزه را در ظرف زمانی خاص برآورد کنند و روی آن، محاسبه ای داشته باشند.35

"یک برنامه جامع درسی حوزه یی، با درجه بندی و طبقه بندی حساب شده و پیش بینی شده، همچنان در حوزه ها جایش خالی است. "36

بایستگیهای تغییرات در نظام آموزش:

هر جامعه ای برای وصول به اهداف خود باید وضع آموزشی خود را از گذشته تاکنون و با نگاه به آینده به تحقیق و بررسی بپردازد، تا بتواند برای آینده خود برنامه ای طراحی و اجرا نماید. و این برنامه آموزشی طبیعی است که در هر نظام اجتماعی، به صورت متناسب برای آن جامعه طراحی می شود. و از دیگر سو، این بررسیها در ادوار مختلف مورد بازنگری قرار می گیرد. در حالی که در نظام آموزشی حوزه، مواجه با فقدان ساختاری متناسب و روشن هستیم.

از ابتدای مقدمات تا عالی ترین مراحل درسی، نه در مواد و نه در متون و نه در شیوه و ابزارهای آموزشی، استدلال و مباحثات عقلانی و علمی در تایید و تثبیت روش موجود دیده نمی شود. تنها و تنها، سنت جماعت ماضین، عمده ترین دلیل برای اتخاذ هر یک می باشد.37

ره آورد چنین جریانی، هدر رفتن مداوم فرصتها و نامتناسب بودن جمع هزینه و بهره وری است.

"از جمله چیزهایی که حوزه احتیاج دارد، یک نظام تعلیم و تعلم است تا در آن، وقتها هدر نرود. "38

تخصصی شدن رشته های بررسی:

"نظام درسی موجود، تک رشته ای است. تنها برای تربیت مجتهد و فقیه، برنامه ریزی سنتی آن، صورت گرفت و ادامه یافت. اینک با توجه به نیازها و نیز تعدد علاقه های دانش پژوهان دینی، مناسب می نماید که در عین اعتنای کافی به رشته فقاهت، رشته های دیگری در کنار آن پدید آید، تا هم سلیقه ها و استعدادهای متفاوت در حوزه، پاسخی برای خود بیابند و هم نیازهای جامعه از حوزه برطرف گردد. "39

"مجموعاً کل تشکیلاتی و نظام درسی حوزه، باید براساس برنامه ریزی و پیش بینی محاسبه شده ای باشد. طلبه ها، باید تقسیم بشوند.... استعدادها در حوزه های علمیه متفاوت اند. همه که فقیه نمی شوند، همه که مجتهد نمی شوند، همه که حوصله تحقیق و تطبیق در مسائل فقهی را ندارند. طلبه ها، تقسیم بندی بشوند. یک عده در این رشته، یک عده در آن رشته، در کلاسهای مختلف، در مدارس گوناگون و با برنامه های درسی مختلف، کار خود را شروع کنند. "40

افزایش مواد درسی:

روال دانشهای کنونی حوزه، تنها و تنها توانایی فقهی را می سازد و می پردازد، امّا در پاسداری از ایمان درونی فرد و معاشران و محیط او، چندان کمک نمی کند. ادامه این سیر، مشکل کنونی نظام حوزه و اجتماع را رقم می زند. از یک سو دانش حوزوی، به فقه و مقدمات آن محدودیت می یابد و از سوی دیگر، اطلاعات بایسته کلامی، قرآنی، روایی و... در دروس اصلی و حتی جنبی او، جایگاه قویم پیدا نمی کند. در نتیجه، اختلال بین فرآورده های حوزه، و نیازهای اجتماعی، به عنوان مشکل اصلی نظام روحانیت، خود را می نمایاند.41

همچنین حتی در رشته فقاهت، دانشهای جانبی وجود دارد که در موضوع شناسی و ارایه افق دید، به فقیه کمک می کند. اطلاع از دانشهایی چونان اقتصاد، روان شناسی، جامعه شناسی و...، در فضای استنباط فقیه، موثر می افتد و او را در فهم واقعی تر احکام و موضوعات آن، یاری می بخشد.42

"مجموعه ای از علوم انسانی و غیره که دارای تاثیر در استنباط و تنقیح موضوعات فقیه اند، باید مورد عنایت قرارگیرند و فقیه این دوران، با همه ابزارهای استنباط صحیح - که از آن جمله، تشخیص درست موضوعات است - مجهز گردد. "43

استفاده از ابزارها و متدهای نو:

ارتباط نظام آموزشی حوزه با مراکز آموزشی دیگر و نیز اطلاع از ره آوردهای دانش برنامه ریزی آموزشی، می تواند فضاهای دید نویی به حوزه بدهد و برنامه ریزان را در جریان شیوه های تسریع در یادگیری قرار دهد.44"

"برای بهره وری از این تراث علمی و فنی و افزودن بر آن، باید از نیروی ابتکار و خلاقیت استفاده کرد....

حوزه باید، راه را برنوآوری علمی و فنی فرزندان خود باز کند.... همین سخن، درباره سنتهای ساختاری و شیوه های تعلیم و تعلم، جاری است".45

جهت گیری درسی:

نظام آموزشی حوزه، بایستی نیازهای جامعه را تابلوی فرادید خود قرار دهد و متناسب با آن، مواد، متون، مسائل و مباحث آموزشی، رشته های تحصیلی، تعداد دانش پژوهان هر رشته، توزیع فرآورده های آموزشی و... را به انجام رساند.46

دروس حوزه، عمدتاً بدون توجه دقیق به نیازهای فوری و دراز مدت جامعه، تنظیم می شود و ارائه می گردد. در نتیجه، خلأ چشمگیری بین مطالعات و دروس خوانده شده، با نیازهای اجتماعی وجود دارد.

از این رو، نظام درسی حوزه، باید خود را با واقعیات جامعه نزدیک کند، مسائل مختلف آن را دریابد، مشکلات فقهی، اقتصادی، حقوقی، اخلاقی و... جامعه خود و جوامع جهانی را پیدا کند و مطابق با آن، برنامه درسی را سامان بخشد.47

"این، یک شیوه جدید درس خواندن را ایجاب می کند و ما معتقدیم که حوزه علمیه، دو کار باید بکند، اول، پای بندی به سنتهای ارزش مندی که در حوزه ها وجود داشته است... دوم، طراحی یک شیوه جدید برای درس خواندن با حفظ آن سنتها.

این شیوه جدیدی که می خواهیم طراحی کنیم، باید چه کاره باشد؟ اصلاً تکلیف اش چیست؟ تکلیف اش این است که درس خواندن ما را به سمت نیازهای یک جامعه اسلامی - نه در سطح ایران، بلکه در سطح جهان، جهت بدهد. "48

پیدایش نظامی دینی نیز، خود تابلوی دیگری را در پیش دید نظام آموزش حوزه، ترسیم می کند. تاسیس حکومت اسلامی در کشور مسؤولیتهای ویژه ای را بر دوش روحانیت گذارده و می گذارد.49

احیاء و رونق نظام پژوهشی حوزه:

نظام پژوهشی حوزه، می بایست علاوه بر رفع نیازهای درون، پشتوانه معضلات فکری جامعه و نظام باشد و بر آن اساس، برنامه و کار خویش را رقم زند، مشکلات فکری - دینی را احصا کند و بر مبنای ضرورت و اولویت، به بررسیهای عالمانه در آن بپردازد.50

اهداف نظام پژوهشی در راستای تعامل با نظام می تواند در چند بخش مطرح شود.

الف. تعمیق تفکر دینی: پژوهش در حوزه، می بایست به سمت و سوی عمق بخشیدن به تفکر اسلامی حرکت کند، اعتقادات بسیط و شناسنامه ای را معنی و مفهوم عقلانی بخشد، برگستره کمی و کیفی باورها و عقاید اصیل دینی جامعه بیفزاید، ساده بینیها و سطحی نگریها را در قلمرو دین کاهش دهد و موقعیتی استوار و نفوذ ناپذیر برای باورهای دینی در جامعه فراهم کند.

"چیزی که امروز در جامعه مان لازم داریم و باید در حوزه ها، پایه آن گذاشته شود، عبارت از عمق بخشیدن به تفکر اسلامی در ذهن مردم است. تمام اصول اسلامی، باید به صورت عمیق و راسخ، در ذهنها جابیفتد. این که حکومت در جامعه اسلامی، باید از حاکمیت الهی سرچشمه بگیرد، یک اصل اسلامی است: اما این اصل اسلامی، باید در ذهن جامعه ما عمق پیدا بکند."51

ب. شبهه زدایی: پاسخ گویی به پرسشها و شبهات جاری و مولد از تعامل با فرهنگ غیردینی، رسالت اولیه حوزه های علمیه است. طبیعی است عدم التفات به این مهم و تداوم شبهات در بین آحاد جامعه می تواند زمینه تزلزل و انزوای فکری را برای صاحبان چنین شبهاتی فراهم آورد. پس بدیهی است، پاسخ گویی مبرهن ومستدل در مواجهه با این گونه شبهات زمینه دانش افزایی و جلوگیری از انحطاط را برای شان به ارمغان آورد.

"امروز جوانان ما، با ایمان کاملی از اسلام دفاع می کنند. اما آن لحظه ای که وسوسه گری، آنها را وسوسه بکند، یا خودشان دچار تامل و مطالعه ذهنی بشوند، ممکن است سؤالاتی برای شان مطرح شود. این سؤالات را ما روحانیون و دستگاه روحانیت باید جواب بدهیم. "52

ج. پاسخ گویی به نیازهای نظام: حکومت دینی، نیازهای جاری و دراز مدتی دارد که نظام پژوهش در حوزه، می بایست آن نیازها را در کارهای خود قرار دهد و برای تأمین آن، برنامه ریزی مناسب انجام دهد.

این نیاز مبرم، در ابعاد گوناگون، خود را می نمایاند و مسؤولیت دستگاه تحقیقی - پژوهش حوزه را مضاعف می کند. محقق حوزه، در این برهه زمانی، از چنان توفیق الهی بهره مند می نماید که می تواند تحقیق و پژوهش خود را در خدمت بهبود، رفاه، سالم سازی و دین گرایی جامعه خود قرار دهد و از طریق انتقال پژوهش و فراورده آن به نظام اسلامی، در زندگی فرد فرد ساکنان این مرزبوم و بلکه ناظران بیرونی، کارآمدی نظام اسلامی و نسلهای آینده، حضوری ملموس و کارا بیابد.53

بایستگیها در نظام پژوهشی حوزه:

دستیابی نظام پژوهشی به اهداف یاد شده، کاری ضروری و در عین حال سنگین و سترگ است. به نظر می رسد، بافت کنونی تحقیقات و پژوهش در حوزه، فاصله ای روشن با این اهداف دارد. حوزه در هر یک از ابعاد سه گانه - فوق الذکر - چندان قوی و نافذ نیست.54

در راه رسیدن به یک نظام پژوهشی کارآمد، اقداماتی ضروری است.

الف. گسترش کارهای جمعی:

نظام تحقیق در حوزه ها باید به سمت و سوی کارهای گروهی حرکت کند. ابتدا ذایقه خود را با کارهای جمعی عادت دهد. فرد محقق، ارزش مشورت جمع و مساعدت گروه را بشناسد و برای آن، ارج و منزلت قایل باشد، حتی اگر کار، فردی پذیرفته شود و محقق بخواهد به تنهایی آن را انجام دهد، در موضوع، طرح، متدها و شیوه ها، مشاوره در ایده های اصلی و کلی تحقیق، استفاده از امکانات جانبی تحقیق و... خود را از مشاوره جمعهای مناسب و مفید، بی بهره نسازد ودر تک تک مراحل، اتقان و استحکام پژوهش را در بهره وری هرچه بیش تر از افکار گروهی بداند.55

"کار دسته جمعی، اشتراک مساعی، ابزارهای مناسب را جمع کردن و آوردن، اینها کارهای جدید دنیاست. جدید که عرض می کنم، این بخش آن، خیلی هم جدید نیست، تقریباً قدیمی است. اما در عین حال، ما هنوز با آن چندان آشنا نیستیم. "56

ب. بهره گیری از ابزارها و شیوه های مناسب

"نظام تحقیق در حوزه، گذشته گرا می نماید، در ابزارها و شیوه ها، همچنان پای بند الگوهای کهن خود را نشان می دهد، نسبت به قالبهای جدید و ابزارهای نو، با بد گمانی می نگرد و درکارایی و مفید بودن آن، وسواس و احتیاط به خرج می دهد، در برابر پدیده های نو که می تواند تسریع و اتقان تحقیق را محقق کند، با بی باوری نگاه می کند. "57

راه علاج، همگامی بازمان و جبران گذشته هاست. بایستی باشتاب لازم و معقول، در اخذ شیوه های مجرب پژوهشی همت گماشت: روشهای کارآمد تحقیق علمی را دریافت و منطبق با موضوعات و مسائل مورد نیاز، استفاده کرد. از امکانات پژوهشی جدید، بهره کافی را برد و نظام تحقیقات حوزه را، از پشتوانه قوی در امکانات تحقیق بهره مند ساخت.58

"این مجموعه یی که امروز به یک معنی، چشم امید جهانی به اوست و مایه اتکا و امید امروز و آینده کشور است، باید خودش را با شرایط و امکانات و پیشرفتهای زمان هماهنگ کند. "59

ج. تاسیس و رواج مراکز تخصصی پژوهشی:

حوزه باید به تاسیس مراکز متعدد تخصصی و ترویج آن همت گمارد. در موضوعات مختلف، چون فقه، کلام، اخلاق و...، پژوهشگاه هایی را ترتیب دهد و در هر مرکز، گرایشهای مختلف را تنظیم کند و آن را متکفل پاسخ به پرسشها و تامین نیازهای جامعه و نظام بگرداند.60

"حوزه باید مراکز متعدد تحقیقاتی داشته باشد، تا در تمام این زمینه ها، مثل یک مجموعه تولیدی مرتب و مدرن کار کند و محصول بدهد. "61

د. اطلاع دقیق از فرهنگ جهانی:

حوزه باید با افکار و فرهنگ جهانی، چونان گزینش گری واقع بین و حقیقت گرا عمل کند. از یک سو، درصدد جذب ایده ها، دیدگاه ها و روشهای درست آن برآید، در اخذ حقیقت، محافظه کاری نکند، از سوی دیگر، نکات نامطلوب فرهنگ های بیگانه را دریابد، تسلیم محض نباشد، دریچه ذهنی و روان را بی نقد و تأمل، در برابر بادهای مهاجم فرهنگ غربی بازنکند، در مقابل سموم آن فرهنگ، به پادزهرهای مناسب بیندیشد و در راه تولید انبوه آن، تلاش ورزد.62

"امروز شما باید بدانید و در جریان باشید که مثلاً در مقوله جامعه شناسی، در دنیا چه نظرات و ایده هایی هست و چه فکرهایی می جوشد. گاهی در این فکرها، عناصر مطلوبی هست، آن را جذب کنید، عناصر نامطلوبی هم هست، قبل از آن که بیاید، دفاع مناسبش را آماده کنید. "63

نظام تحقیقات حوزه می بایست طلایه دار فرهنگ جامعه باشد و برای آن، برنامه ریزی کند. در پرتو اطلاع روزآمد از فرهنگ جهانی، منافذ بادهای مسموم فرهنگی را دریابد و جامعه را در مقابل آن، حساس و فعال کند. آمادگی ذهنی - روانی برای انفعال ناپذیری ایجاد نماید و قوت نقد وقدرت منطق در برابر آن افکار، ایده ها و ارزشها، در ایشان ایجاد کند.64

ه. تحقیقات مفید و کارآمد:

نظام پژوهشی حوزه، می بایست خود را با نیازها پیوند دهد، مطابق آن، سمت و سوی خود را تعیین کند، براساس مشکلات جاری کشور، نظام، جامعه اسلامی و جوامع دیگر جهانی، موضوعات تحقیقی خود را گردآوری کند و برمبنای معیارهای اصولی، به طبقه بندی و اولویت سنجی بیندیشد.

روند تحقیقات حوزه، نه تنها می بایست با نیازهای جاری آشنا باشد و مطابق با آن، پژوهشها را سامان دهد، بلکه باید آینده نگری را پیشه کند و خود را برای ده ها سال بعد آماده کند.65

و. ظرفیت پژوهی حوزه:

"از موجودی انسانی کنونی حوزه، استفاده بهینه نمی شود. همین حالا در همین حوزه علمیه قم، هزاران استعداد برجسته و طلاب فاضل و جوانان خوب وجود دارد که اگر اندکی به آنان توجه شود و درجای خود قرار بگیرند و کار بایسته ای از آنان خواسته شود و از تضییع وقت آنان به زواید، جلوگیری بشود، هر کدام شان خواهند توانست بخشی از این خلاء را پر کنند."66

 

نتیجه

چنانکه در این نوشتار ملاحظه گردید، تعامل حوزه های علمیه با نظام اجتماعی امری اجتناب ناپذیر و ناگزیر از آن هستیم. لازمه چنین امری، انطباق و روان سازی تعامل این نهاد مهم در جامعه دینی با سایر نهادها و اجزاء نظام اجتماعی است و حوزه های علمیه - خصوصا - به عنوان عامل اجرائی نهاد دین، به طور مستقیم متکفل ایفاء این نقش اساسی است.

این مهم، بازنگری در ابعاد حوزه را ضروری می نماید، تا اجزاء و ارکان متناسب با تعامل بازسازی شود. بر این اساس ظرفیت سازی نظام آموزشی حوزه و بهره مندی از تکنولوژی آموزشی نوین، به عنوان یکی از ابزارهای تسهیل کننده تعامل، امری اجتناب ناپذیر است، و از دیگر سو، شناسایی نیازهای جوامع نوین و پاسخ گویی عالمانه به این نیازها از وظایف اساسی نظام پژوهشی حوزه های علمیه است، تا متناسب با شناخت از مسائل نظام اجتماعی، تحقیقات روزآمدی را صورت داده و به راه حل های کاربردی منتج شود. و در نهایت این که تبلیغ و ترویج شریعت الهی به عنوان یکی از مهم ترین رسالت حوزه های علمیه در راستای تعامل با نظام اجتماعی اقتضاء می کند تا نظام تبلیغی حوزه های علمیه برخوردار از روشهای نوین و روزآمد تکنولوژی تبلیغاتی باشد.

 

منابع:

1. نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، جرج ریتزر، ترجمه محسن ثلاثی، علمی، تهران، 1374.

2. ده پرسش از دیدگاه جامعه شناسی، جوئل شارون، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، تهران، 1379.

3. تعلیم و تربیت در اسلام و حوزه های علمیه، غلامرضا غیاثی، بیان الحق، قم، 1383.

4. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1375.

5. حوزه های علمیه شیعه در گستره جهان، سیدعلیرضا سیدکباری، امیرکبیر، تهران، 1378.

 

پی نوشتها:

1. ده پرسش از دیدگاه جامعه شناسی/86.

2. همان.

3. همان/87.

4. همان/92.

5. همان/96.

6. تعلیم و تربیت در اسلام و حوزه های علمیه، غلامرضا غیاثی، 92 -91.

7. نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، جورج ریتزر/543.

8. در دیدار با علما و مدرسان حوزه علمیه قم، مدرسه فیضیه، 1370/11/30.

9. در دیدار با روحانیت زنجان، 1364/8/29.

10. در دیدار با طلاب و اساتید حوزه علمیه مشهد، 1366/1/5.

11. در دیدار با طلاب و روحانیون مدرسه علمیه طالبیه، 65/4/28.

12. در آغاز درس خارج فقه، 1374/6/14.

13. در دیدار با علما و مدرسان حوزه علمیه قم، مدرسه فیضیه، 1370/11/30.

14. در دیدار با علما و مدرسان حوزه علمیه قم، مدرسه فیضیه، 1389.

15. همان.

16. همان.

17. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج235/1.

18. در دیدار با نمایندگان طلبا و فضلای حوزه علمیه قم، 1368/9/7.

19. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج296/1 -297.

20. در دیدار با مدرسان و طلاب علوم دینی، 1368/9/7.

21. در دیدار با نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، 1368/9/7.

22. ده پرسش از دیدگاه جامعه شناسی/93.

23. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج302/1.

24. در دیدار با نمایندگان فضلا و طلاب حوزه علمیه قم، 1368/9/7.

25. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج303/1.

26. در آغاز درس خارج فقه، 1374/6/14.

27. در آغاز درس خارج فقه، 1374/6/14.

28. در آغاز درس خارج فقه، 1374/6/14.

29. در آغاز درس خاجر فقه، 1374/1/14.

30. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج26/2.

31. سخنرانی در مراسم عمامه گذاری در مسجد مجد، 1367/12/15.

32. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج28/2.

33. در دیدار با علما و مدرسان حوزه علمیه قم، 1370/11/30.

34. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج30/2 -31.

35. همان/31.

36. در دیدار با روحانیون و طلاب حوزه علمیه مشهد، 1367/6/10.

37. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج33/2.

38. در دیدار با نمایندگان طلاب و فضلا حوزه علمیه قم، 1369/11/14.

39. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج35/2.

40. در دیدار با روحانیون و طلاب حوزه علمیه مشهد. 1367/6/10.

41. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج40/2.

42. همان/40.

43. پیام به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت تشکیل شورای سیاستگذاری حوزه. 1371/8/24.

44. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج45/2.

45. پیام به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت تشکیل شورای سیاستگذاری حوزه. 1371/8/24.

46. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج47/2.

47. همان.

48. در دیدار با طلاب مدرسه عالی شهید مطهری، 1362/9/30.

49. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج48/2.

50. همان/62.

51. در دیدار اساتید و طلاب حوزه علمیه مشهد، 1367/6/10.

52. در دیدار با علما و روحانیون غرب تهران، 1361/2/16.

53. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج68/2.

54. همان/69.

55. همان، 70 -71.

56. در دیدار با طلاب علوم دینی، مدرسه فیضیه، 1370/12/1.

57. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج72/2.

58. همان75.

59. در دیدار با طلاب علوم دینی، مدرسه فیضیه، 1370/12/1.

60. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج76/2.

61. در دیدار با نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، 1368/9/7.

62. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج80/2 -81.

63. در دیدار با طلاب علوم دینی، مدرسه فیضیه، 1370/12/1.

64. حوزه و روحانیت در آیینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج82/2.

65. همان/83.

66. در دیدار با فضلا و نخبگان حوزه علمیه قم، 1374/9/14.

کلمات کلیدی
دین  |  نظام  |  حوزه علمیه قم  |  روحانیت  |  تعامل  |  آیینه رهنمود مقام معظم رهبری  |  نظام اجتماعی و حوزه علمیه  |  تعامل نظام اجتماعی  |  حوزه علمیه در کلام رهبری  | 
لینک کوتاه :