×

مشروعیت و مقبولیت از دیدگاه علامه نائینی

بحث من درباره مقبولیت و مشروعیت از دیدگاه مرحوم آیت اللّه نائینی است. ابن سینا در اثر ارزشمند خود, کتاب شفاء, درباره مشروعیت حکومت بحث می کند و نظرشان این است که: کسی باید در رأس حکومت باشد (و انّه اعرف الناس بالشریعة حتی لأ اعرف خوب اینها راجع به مشروعیت حکومت, اما درباره مقبولیت مطلبی دیده نمی شود. همه این شرایط, هنگامی که در کسی جمع شود, حکومت او مشروعیت پیدا می کند. تأمین یک مشروعیت و مقبولیت نسبی بودند; چرا که معتقد بودند حکومت شاهان حکومتی در حقیقت نائینی نه در پی مشروعیت مطلقه حکومت و نه در پی مقبولیت کامل مردمی است. مردمی, هرچند این مقبولیت, هم مانند مشروعیت نسبی است. هرچند شخص شاه مشروطه, از مقبولیت و مشروعیت برخوردار نیست; چرا که نه منتخب مردم خود کوتاهی و اعمال غرض کنند, این مقبولیت و مشروعیت تا حد صفر تنزل پیدا می کند. هرچند مشروطه از مشروعیت و مقبولیت نسبی برخوردار است.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 2736     تاریخ درج : 1390/08/08

115

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث من درباره مقبولیت و مشروعیت از دیدگاه مرحوم آیت اللّه نائینی است. درباره مشروعیت حکومت, زیاد کار شده است. اما درباره مقبولیت حکومت, گاهی بحث شده, ولی غالباً این مسأله مسکوت مانده است.

ابن سینا در اثر ارزشمند خود, کتاب شفاء, درباره مشروعیت حکومت بحث می کند و نظرشان این است که: کسی باید در رأس حکومت باشد (و انّه اعرف الناس بالشریعة حتی لأ اعرف منه. )

و بعد درباره مقبولیت هم می گوید که مردم وظیفه دارند چنین شخصی را به عنوان رئیس حکومت انتخاب بکنند.

صدرالمتألهین, درباره مشروعیت حکومت خیلی فکر کرده, اما درباره مقبولیت حکومت مطلبی ننوشته است, یا ما برخورد نکردیم.

ایشان معتقد هستند: سیاست عادله, حکومت آمرة زاجرة برای رفع اختلاف و جلوگیری از جنگ و خون ریزی و برای زندگی اجتماعی, لازم و ضروری است.

می گوید: سیاست تابع شریعت است و سیاست به منزله عبد و شریعت به منزله مولاست. معتقد است که نفوس, قافله هایی است که سوار بر مرکب بدن هستند و پیامبران امرای این مسافران و رؤسای این قوافل هستند.

معتقد است که انقطاع رسالت و نبوت, اطاعت از امام معصوم و در عصر غیبت از مجتهدان که بر طبق اجتهاد خود فتوا می دهند, واجب و لازم است.

اما درباره مقبولیت حکومت بحثی نمی کند. از آن جا که همیشه زمام امور حکومت به دست معصوم نیست. و لازم است که انسانهای عادی بر مسند حکومت تکیه زنند, صدرالمتألهین, دوازده شرط برای تحقق مشروعیت حکومت رئیس اول جامعه ذکر می کند. این شرایط را به طور خلاصه عرض می کنم:

اول جودت فهم, دوم حافظه قوی, سوم فطرت صحیح, چهارم بیان نیکو, پنجم دوستی علم و حکمت, ششم دوری از افراط در شهرت و لذایذ نفسانی, هفتم کرامت نفسانی, هشتم رفعت و عطوفت, نهم شجاعت, دهم جود, یازدهم خلوت و مناجات, دوازدهم تسلیم در برابر عدالت و سرسختی در برابر جور و قبیح.

خوب اینها راجع به مشروعیت حکومت, اما درباره مقبولیت مطلبی دیده نمی شود.

همه این شرایط, هنگامی که در کسی جمع شود, حکومت او مشروعیت پیدا می کند.

و البته نسبت میان مقبولیت و مشروعیت, عموم و خصوص من وجه است. چرا که هر حکومت مقبولی, مشروع و هر حکومت مشروعی, معلوم نیست که مقبول باشد.

برای مقبولیت حکومت مشروع باید زمینه سازی کرد; یعنی مردم را باید به گونه ای تربیت کرد که جز حکومت مشروع را نپذیرند. و از پذیرش حکومتِ غیرمشروع خودداری کنند. اما چگونه؟ تا قبل از نهضت مشروطیت گامهایی در راه تبیین مشروعیت حکومت برداشته شد, ولی درباره مقبولیت آن گام موثری برداشته نشد. در نهضت مشروطیت, علما و مراجع, در پی تأمین یک مشروعیت و مقبولیت نسبی بودند; چرا که معتقد بودند حکومت شاهان حکومتی غاصبانه است. آنها می گفتند شاه غاصبی است که دستش به مال و دماء مردم آلوده است. ما می خواهیم دست این غاصب را به وسیله مشروطیت تطهیر کنیم.

مرحوم نائینی کتاب تنبیه الامه را نوشت. این کتاب در هفت فصل تدوین شد. ولی دو فصل آن به لحاظ این که مشتمل بر بحثهایی فنّی و علمی بود و به درد توده مردم نمی خورد, حذف شد و بقیه فصول آن باقی ماند.

نائینی در فصل اول کتاب توضیح می دهد که سلطنت مجعوله در دین اسلام بلکه در نزد عقلای عالم ولایتیّه است نه تملیکیّه. سلطنت تملیکیّه که خود را مالک رقاب می داند از بدعتهای ظالمانه طاغوتهاست. اما سلطنت ولایی:

(برای حفظ و نظم مملکت و شبانی گله و ترتیبِ نوع و رعایت رعیت است, نه از برای قضای شهوات, درکِ مرادات گرگان آدمی خوار و تسخیر استعباد رقاب ملت در تحت ارادات خودسرانه; پس لامحال سلطنت مجعوله در هر شریعت و بلکه در نزد هر عاقل, چه به حق تصدی شود, یا به اغتصاب, عبارت از امانت داری نوع و ولایت بر نظم و حفظ و اقامه سایر وظایف راجعه به نگهبانی خواهد بود. )

او دولتهایی را که اراده حکومت آنها شورویّه بود نه استبدادی, به تعبیر خود ایشان, از آن حیث که به آرای مردم خویش احترام می گذاشتند می ستاید, هرچند در رأس آنها افرادی کافر و مشرک بودند. او بلقیس و فرعون و دولت انگلیس را مثال می آورد. بلقیس که فردی مشرک بود, در مورد برخورد با سلیمان گفت: (قالت یا ایّها الملأُ أفتونی فی أمره ما کنتُ قاطعةً أُمراً حتی تشهدونِ) (سوره نمل آیه 32) فرعون در باره برخورد با موسی یا قوم خود به مشورت پرداخت (فَتَنازعوا أَمْرَهُم بَینَهُم و أَسَرّوا النَّجوی ) (سوره طه آیه 62).

و یادآور می شود:

( چنانچه رفتار دولت انگلیس فعلاً نسبت به ملت انگلیسیّه, چون کاملاً بیدارند, مسئوله و شورویه, و نسبت به اسرا و اذلاّء هندوستان و غیرها از ممالک اسلامیه که به واسطه بی حسی و خواب گران گرفتار چنین اسارت و باز هم در خواب هستند استعبادیه و استبدادیه است. )

او بدین ترتیب نشان می دهد که دولت بلقیس و فرعون و انگلیس هر چند مشروعیت ندارند, ولی لااقل در قلمرو ملت خود از یک مقبولیت نسبی برخوردار بودند. متأسفانه دولتهای اسلامی, نه از مشروعیت برخوردار بودند و نه از مقبولیت.

در فصل دوم کتاب با سه مقدمه ثابت می کند که باید سلطنت جائره به سلطنت مشروطه تبدیل شود.

1. وجوب امر به معروف و نهی از منکر

2. نیابت فقها در عصر غیبت کبری از سوی مقام عصمت در حفظ و نظم ممالک اسلامی

3. لزوم تحدید غاصب.

ییعنی در صورتی که رفع ید غاصب ممکن نباشد باید با گماشت هیأت نظار تصرفاتش را محدود کرد. سلطنت مشروطه مورد نظر نائینی را نمی توان یک سلطنت مشروعه نامید. سلطنت مشروعه آن سلطنتی است که در ید سلطان عادلی که از نواب عامه امام معصوم است, باشد. در حقیقت نائینی نه در پی مشروعیت مطلقه حکومت و نه در پی مقبولیت کامل مردمی است. او می خواهد با انتخاب نظّار, غاصب را محدود کند.

می توان گفت اختلاف نوری و نائینی در همین جا ظاهر می شود. نوری در پی مشروعیت کامل بود و نائینی از باب قاعده: المیسور لایسقط بالمعسور. و عدم امکان قطع ید غاصب در صدد محدود کردن او بود. اما هر دو قبول داشتند که مشروعیت لازم است. یعنی باید کاری کنیم که حکومتش که از مشروعیت مطلق یا نسبی برخوردار است از طریق مراجعه به آراء مردم مقبولیت مردمی داشته باشد. همان طوری که اشاره کردیم, نائینی در سنگر رهبری نهضت مشروطیت در پی تأمین سیستم نظارتی دقیق برای اعمال محدودیت تصرفات شاهان بود. اگر ممکن بود چنین نظارتی از راهی غیر از مشروطیت تأمین شود ممکن بود همان راه انتخاب شود, ولی چون وی راهی دیگر سراغ ندارد, مشروطیت را با همه ویژگیهایش می پذیرد. و بنابراین تأمین سیستم نظارتی مورد نظر نائینی, ملازم است با مقبولیت مردمی, هرچند این مقبولیت, هم مانند مشروعیت نسبی است. او معتقد است که در عصر غیبت, دستها از دامان معصوم کوتاه است و انتزاع حکومت از دست غاصبان و سپردنِ به دست نوّاب عام امام زمان غیرمقدور است. که چنین حکومتی هم مشروع و هم مقبول مردم مسلمان است. آیا در این شرایط, تحدید حکومتهای غاصبانه واجب است, تا یک مشروعیت و مقبولیت نسبی پدید آید, یا واجب نیست؟ او معتقد است که هیچ مسلمان مُظهر شهادتین وجوب آن را نتواند انکار نماید. (الا أن یَخُرجَ من ملِّتنا و یستَدینَ بغیر دیننا).

او در فصل سوم توضیح می دهد که مشارکت تمام ملت و مشورت با عقلای امت, که همین شورای ملی عمومی است, به نص کلام مجید الهی و سیره مقدس نبویّه که تا زمان استیلای معاویه محفوظ بود, از مسلماتِ اسلامیه است. و اعلام می کند: سلطنت اسلامیه, یعنی همین و بنابراین, در پی به وجود آوردن حکومتی است که مقبولیت نسبی مردمی داشته و تا حد ممکن برخوردار از مشروعیت باشد.

و از آن جا که نهضت مشروطه مورد انتقاد و اعتراض دشمنان آزادی ملت و متدینین ساده دل و فریب خورده واقع شده بود, در فصل چهارم به پاسخ شبهات و مطالبی که در باب آزادی, مساوات, قانون اساسی, مجلس شورای ملی و بدعت بودن اعتبار رأی اکثریت مطرح بود, می پردازد.

فصل پنجم کتاب, درباره این است که آیا تصرفات نمایندگان مجلس در امور مالی و قانونی مشروعیت دارد یا ندارد. او این مشروعیت را از راه عضویت مجتهدین جامع الشرایط, که حق تصحیح و تنفیذ آرا را دارند قانونی تأمین شده می داند. این جاست که باید بگوییم هرچند شخص شاه مشروطه, از مقبولیت و مشروعیت برخوردار نیست; چرا که نه منتخب مردم است و نه واجد شرایطی که اسلام برای زمامداران بیان کرده است, ولی نمایندگان ملت, که ممکن است خود تنها مقبولیت مردمی داشته و فاقد اوصافی باشند که بلاواسطه به آنها مشروعیت ببخشد, با حضور مجتهدان جامع الشرایط در کنار آنها, که حق دارند قوانین خلاف شرع را وتو کنند, این مشروعیت مع الواسطه تحقق پیدا می کند.

در عین حال, به فرضی که مشروعیت و مقبولیت قوه مقننه را تأمین شده بدانیم, شخص اول مملکت که سلطنت را به ارث برده است, یا به دسیسه و کودتا از دست دیگری در آورده, چگونه می تواند برخوردار از مشروعیت و مقبولیت باشد. نخست وزیر باید هم مقبول شاه باشد و هم از مجلسیان رأی اعتماد بگیرد. بنابراین مشروعیت و مقبولیت او و انحصار کابینه او صد در صد نیست, بلکه حداکثر پنجاه پنجاه است. و اگر وکلای ملت در نظارت خود کوتاهی و اعمال غرض کنند, این مقبولیت و مشروعیت تا حد صفر تنزل پیدا می کند. رئیس قوه قضائیه هم عضوی از کابینه ای است که از مقبولیت و مشروعیت متزلزل برخوردار است و ممکن است با گریز از نظارت مجلسیان و عدم تصویب وزارت او از سوی مجتهدان جامع الشرایط مجلس به طور کلی از مقبولیت و مشروعیت ساقط شود. این جاست که باید بگوییم فقهایی که رهبری نهضت مشروطه را بر عهده داشتند, به هیچ وجه معتقد نبودند که حکومت مشروطه تمام ایده ها و آرمانهای آنها را برآورده می کند. بلکه فقط معتقد بودند که هرچه هست بهتر از استبداد است. معلوم است که در نظر آنها هم استبداد شر بود, هم مشروطه. هرچند مشروطه از مشروعیت و مقبولیت نسبی برخوردار است. خیر شرّین بود. چه خوب بود با شعار مشروطه مشروعه نوری شهید هم صدا می شدند, تا اگر موفق می شدند به آرمانی بزرگ دست می یافتند; چنان که حضرت امام همین کار را کردند. در این صورت نوری بردار آویخته نمی شد و اگر می شد ده ها نوری دیگر هم قربانی می شدند. همان طوری که سیدالشهداء(ع) به استبداد اموی نه گفت و به هیچ حکومتی جز حکومتی که از مشروعیت و مقبولیت واقعی برخوردار باشد, راضی نشد و در این راه خود او و بهترین افراد امت قربانی شدند.

من تشکر می کنم از تمامی دست اندرکاران این همایش, مخصوصاً ریاست محترم مجلس جناب آقای دکتر حداد عادل, ان شاءالله که موفق باشید در خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی و همواره در راه تأمین مقبولیت و مشروعیت مطلق حکومت در تلاش باشیم.

والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته

کلمات کلیدی
حکومت  |  مشروعیت  |  مشروعیت حکومت  |  نائینی  |  مشروع  |  مقبول  |  مشروعیت و مقبول  | 
لینک کوتاه :