×

پرتو خورشید ; خاطراتی از مقام معظم رهبری


تعداد بازدید : 2279     تاریخ درج : 1390/08/08

4

چند دقیقه خورشید این ج تابید و رفت!

در یکی از سفرهای مقام معظم رهبری به قم، معظم له به منزل آیت الله بهاءالدینی تشریف بردند و ب ایشان دیدار کردند.

روز بعد، بنده به اتفاق یکی از دوستان، به محضر آن عارف پاک رسیدیم و از ایشان پرسیدیم: آی دیروز مقام معظم رهبری به این ج آمده بودند؟

حضرت آیت الله بهاءالدینی در پاسخ فرمودند: بله! چند دقیقه خورشید این ج تابید و رفت. او چون خورشید، دارای خیر و برکات است.

این نگاه آن عارف و عابد سترگ به مقام معظم رهبری بود. ایشان در جلسه ای فرمود: «آقای خامنه ای ر باید کمک کرد. ایشان ر کمک کنید؛ دید م و حرف م این است».

حجت الاسلام حسین حیدری کاشانی

گوشت کوپنی

مصرف گوشت خانة آیت الله خامنه ای در زمان ریاست جمهوری، تنه از طریق کوپن بود. ایشان در آن زمان به من فرمودند: من تاکنون، غیر از همان گوشت کوپنی – که به همة مردم داده می شود – گوشت دیگری از بازار نخریده ام!

مصرف سوخت خانة معظم له نیز همان سهمیة کوپنی بود. اگر گوشت گرمی هم مصرف می کردند، گوشتی بود که افراد به عنوان نذر و قربانی برای آق می بردند.

امروز هم زندگی ایشان، مثل زندگی مردم محروم و مستضعف است؛ زندگی بسیار ساده ای است. این حقایق ر باید نوشت و در تاریخ ثبت کرد.

آیت الله مصباح یزدی

برنج کوپنی

من در آن زمان، نمایندة مجلس شورای اسلامی بودم. همسرم یکی از بچه ها را نزد پزشک برد و در مطب دکتر، همسر مقام معظم رهبری را ملاقات کرد. ایشان نیز یکی از فرزندان خود را برای مداو به آن ج آورده بودند.

کسی نمی دانست که ایشان کیست! چون نوبت به همسر آقا رسید، به اتاق پزشک مراجعه کردند. دکتر پس از معاینة فرزند مقام معظم رهبری، گفت: برای مداوای این فرزند، روزی یک لیوان لعاب برنج به او بدهید. همسر مقام معظم رهبری گفتند: ما چنین امکاناتی را نداریم!

پزشک – که ایشان ر نمی شناخت – عصبانی شد و گفت: مگر امکان دارد که در خانه ای برنج نباشد؟!

همسر مقام معظم رهبری فرمود: آقای م اجازه نمی دهند که در خانه، غیر از برنج کوپنی مصرف کنیم و آن نیز کفاف خوراک م ر بیش از یک بار در هر هفته نمی دهد!

سید علی اکبر طاهایی

برنج کوپنی، تمام شده!

یکی از نزدیکان ما که زمان جنگ و بعد از آن، رفیق و همراه آق بود و الآن هم مراودة خیلی نزدیک و صمیمی ب ایشان دارد، روزی به من گفت: در ایامی که ارزاق، کوپنی و محدود بود، آق که رئیس جمهور بودند، روزی به من فرمودند: حسین! برنج کوپنی م تمام شده. شم مقداری برنج برای م به صورت قرض بیاور، ت بعد از دریافت برنج کوپنی، قرض شم ر بپردازیم.

این شیوة زندگی، نشان از زهد و ساده زیستی آق دارد. ایشان مثل یک انسان معمولی و در حد محروم ترین افراد کشور زندگی می کنند.

یکی از دوستان می فرمود: من یک موکت خیلی ضخیم برای منزل مقام معظم رهبری تهیه کردم. معظم له فرمودند: این موکت ر ببرید، همان موکت های نازک برای زندگی م کافی است.

امروز نیز مقام معظم رهبری ب همین شیوه و ب تمسک به سیرة حضرت امیر (ع) زندگی می کنند. این روش برای همه م درس است.

حجت الاسلام سید علی اکبر حسینی

فرش نخ نما

در سال های اول رهبری، آق تحت عمل جراحی قرار گرفتند و دوران نقاهت ر در منزل گذراندند. روزی م ر به حضور پذیرفتند. اتاق ملاقات، اتاق پذیرایی بود. من چون وارد اتاق شدم و فضای آن ج و وسایل و تجهیزات اتاق ر دیدم، سخت تحت تأثیر قرار گرفتم. وسایل در حد اقشار فقیر جامعه بود و فرش اتاق پذیرایی، یک قالی تمام نخ نم که گل سالمی در آن دیده نمی شد. آن قالی نیز جهیزیة همسرشان بود. سایر وسایل اتاق نیز کامل عادی و معمولی می نمود. از زندگی افراد متوسط جامعه نیز پایین تر بود.

سردار سرتیپ پاسدار محمد باقر ذوالقدر

دوغ تبرّکی

در زمان جنگ، مقام معظم رهبری به تیپ الغدیر تشریف بردند. من نیز در خدمت ایشان بودم. معظم له در جمع رزمندگان استان یزد، سخنرانی کردند. بعد، به سنگر فرماندهی رفتیم. ناهار را در آن سنگر خوردیم. آیت الله سید روح الله خاتمی نیز حضور داشتند. ایشان دوران کهولت ر می گذراند. شخصیت بسیار وارسته ای بود. ب دست های لرزان خود، کاسة بزرگی ر برداشت، مقداری ماست داخل آن ریخت و بعد شروع کرد به دوغ درست کردن. دوغ آماده شد. کاسة دوغ ر خدمت مقام معظم رهبری آورد و فرمود: آقا! دوغ را برای شما درست کرده ام.

آیت الله خامنه ای فرمودند: شما خیلی به زحمت افتاده اید؛ خودتان میل بفرمایید.

آیت الله سید روح الله خاتمی گفت: اول باید شما از آن بخورید. من آن دوغ ر برای شما آورده ام. شما بفرمایید و سپس من از باقیمانده آن به عنوان تبرک خواهم خورد!

مقام معظم رهبری خواستند کاسه را بگیرند که آیت الله خاتمی فرمود: نه! می خواهم با دست خودم به شمادوغ بدهم! بعد، بادست های لرزان خود کاسه را نگه داشت و آقا از آن دوغ آشامیدند.

پس از آن که مقام معظم رهبری از آن دوغ نوشیدند، آیت الله سید روح الله خاتمی کاسه ر بر روی زمین گذاشت، آن را چرخاند و بعد لب های خود ر بر همان جایی که آق از آن ج دوغ میل کرده بودند، گذارد و دوغ را آشامید!

حجت الاسلام ذوالنور

پوشیدن لباس نظامی

مقام معظم رهبری به من فرمودند: من در زمان جنگ، همیشه ب لباس نظامی در جبهه ه حاضر می شدم، ام تردید داشتم که آی مصلحت در همین است که من لباس پیغمبر (ص) ر کنار بگذارم و این لباس تنگ نظامی ر بپوشم ی ب همان لباس روحانی به جبهه بیایم؟

ایشان هنگام مراجعت به تهران، لباس روحانیت ر روی همان اونیفرم نظامی می پوشیدند و پس از تقدیم گزارش به حضرت امام (ره)، به نماز جمعه می آمدند و نماز وحدت آفرین جمعه ر می خواندند.

ایشان در ادامه فرمودند: روزی که برای دادن گزارش از جبهه، به جماران رفتم، امام (ره) پشت پنجره ایستاده بودند. من مشغول باز کردن بند پوتین ه شدم و این کار مدتی طول کشید.

حضرت امام (ره) ایستاده بودند و ب لبخندی، خیره خیره مر نگاه می کردند. پس از آن که وارد اتاق شدم، دست امام ر بوسیدم. معظم له دستی به پشت من زدند و فرمودند: زمانی پوشیدن لباس سربازی در عُرف ما، خلاف مروّت بود؛ ولی الآن می بینم چه اندازه برازندة شماست!

آیت الله خامنه ای فرمودند: ب این کلام دل ربای امام، تردید از دلم بیرون رفت و از آن روز به بعد، همیشه از پوشیدن لباس نظامی لذّت می بردم!

حجت الاسلام والمسلمین ذوالنور

با متخلّف برخورد کنید، ولو پسر من باشد!

یکی از مسئولان نظامی دستور تصرّف مکانی ر صادر کرده بود. گرچه حقّ ب او بود؛ ام شیوة اقدام، قانونی نبود.

سازمان قضایی نیروی مسلح گزارش حادثه ر تنظیم کرد و خدمت مقام معظم رهبری ارسال نمود. ایشان در زیر آن گزارش، مرقوم فرمودند: «ب متخلف برخورد کنید، ولو پسر من باشد»!

برای من، این نکته خیلی جالب و مهم بود. کسی که دستور تصرّف آن مکان ر صادر کرده بود، انسانی حق شناس بود، مسؤولیت بالایی هم داشت؛ ام عنایت آق به قانون، باعث شده بود که این دستور ر صادر فرمایند.

مقام معظم رهبری خیلی به قانون به می دهند. در پرونده های مختلفی، این امر مهم محسوس است. ولو فرد متخلّف در سمت مهم و ی ب درجة بال باشد؛ اگر قانون ر رعایت نکند، معظم له دستور برخورد می دهند.

این شیوة برخورد باید برای همة م درس و الگو باشد.

حجت الاسلام والمسلمین نیازی

احترام به قانون

هنگام غبارروبی مرقد مطهر حضرت امام رض (ع)، خدّام حرم دستمال های سفید آغشته به گلاب ناب ر برای غبارروبی به افراد می دهند.

مقام معظم رهبری پس از مقداری غبارروبی، دستمال ر به سر و صورت خود می کشند.

ایشان در یکی از غبارروبی ها، به آقای واعظ طبسی – تولیت آستان قدس رضوی – فرمودند: آی من می توانم این دستمال متبرّک ر برای خود بردارم؟

مقام معظم رهبری، تولیت آستان قدس رضوی ر به آقای واعظ طبسی سپرده بودند؛ ولی ب این حال، برای برداشتن پارچة متبرک به غبار ضریح امام رض (ع) از او اجازه می گیرند!

احترام مقام معظم رهبری به قانون برای همة م درس است. ایشان پس از کسب اجازه از آقای واعظ طبسی، در حالی که چشم هایشان پر از اشک بود و به راز و نیاز مشغول بودند، ب دقت، دستمال ر ت کردند و در جیب خود گذاشتند.

برای م خیلی زیب بود که آق در آن حال، این همه توجه دارند که دستمال متبرّک ر ت کنند و ب نظم کامل در جیب خود قرار دهند.

حجت الاسلام والمسلمین حقّانی

کوه نوردی

مقام معظم رهبری در هفته، بیش از یک بار به کوه نوردی می روند و این برنامة کوه نوردی هم ساعت ه طول می کشد.

ساعت حرکت ایشان و محل هایی که به کوه نوردی می روند، مختلف است. این برنامه، ورزش همیشگی معظم له است؛ مگر زمستان ه که به علت برف، گاهی محدودیت هایی پیش می آید.

ورزش کوه نوردی، ورزش سنگینی است؛ ام به لطف الاهی، مقام معظم رهبری ب نشاط و کامل سر حال، این ورزش ر انجام می دهند و گاهی هم اتفاق می افتد که نماز صبح ر بالا، روی کوه می خوانند.

آیت الله خامنه ای در مورد ورزش، حرف قشنگی دارند و یکی از مشوّقان ورزش در کشور هستند. ایشان در این خصوص می فرمایند: ورزش برای جوانان، لازم است و برای پیران، واجب.

ایشان همواره ورزش می کنند.

حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی

اسب سوار حرفه ای

یکی از برنامه های منظم آقا، «ورزش» است. ایشان در برنامة ورزشی خود، مرتّب به کوه می روند. در یکی از روزه بن شد دو رأس اسب ر آماده کنیم ت اگر آق خواستند، اسب سواری کنند. من که خود ر خبرة در اسب سواری می دیدم، دو رأس اسب ر آماده نمودم. اسبِ آرام ر برای مقام معظم رهبری انتخاب کردم، چون باورم این بود که معظم له در اسب سواری مهارت کمی دارند. مراعات دست ایشان ر هم می کردیم و فکر می کردیم که آق بری سوار شدن بر روی اسب احتیاج به کمک دارند.

هنگام سوار شدن، چابکی آق ر بیش از خود دیدم. خیلی تیزتر از من روی اسب پریدند و همانند یک اسب سوار حرفه ای، در منطقه ای کوهستانی، اسب ر به سمت جلو هدایت می کردند. جالب این بود که ایشان دقت داشتند فشاری بر اسب وارد نشود. این درس برای م خیلی آموزنده بود.

درس دیگر م در آن روز، اهتمام به ورزش بود. آق در این سنّ و سال، بر اثر تمرین های مکرّر در ورزش های مختلف، به چنین روحیه ای دست یافته اند.

سردار سرتیپ پاسدار علی فدوی

چون ورزش می کنم، خسته نمی شوم!

در ماه مبارک رمضان، قبل از غروب آفتاب، آق ب خوانواده های شهد دیدار داشتند. این ملاقات بیش از دو ساعت طول کشید. در تمام این مدت، مقام معظم رهبری روی پ ایستاده بودند.

ب این که برنامه های روزانه، آق ر خسته کرده بود و روزة ماه مبارک، آن هم نزدیک غروب، معمول ضعف در بدن ایجاد می کند، محبت آق به خانواده های شهد کم نمی شد و ایشان، ایستاده به درد دل آنان گوش می دادند. این نوع برخورد، نشان از علاقة بسیار شدید آق به خانواده های شهداست.

همه، افطار ر مهمان آق بودند. من در کنار سفره، به معظم له گفتم: شم که این طوری می ایستید و به درد دل ه گوش می دهید، خسته نمی شوید؟

آق فرمودند: نه! من چون ورزش می کنم، خسته نمی شوم!

حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیان*

*. پرتوی از خورشید، علی شیرازی، بوستان کتاب، چاپ دوازدهم، 1382، (ص) 40، 51، 53، 63، 65، 75، 137، 138، 193، 198 – 200.

کلمات کلیدی
خورشید  |  اسب  |  ورزش  |  مقام معظم رهبری  |  دوغ  |  کوپن  |  برنج کوپن  | 
لینک کوتاه :