×

آل اعین هاله ای برگرد آفتاب

(35) حمزه از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام و حمران و دیگران روایت دارد و از او ضریس و عبید و عبدالله بن بکیر پسر (37) محمد از اصحاب امام صادق(ع) بود که از آن حضرت و پدرش و زراره روایت دارد و از او پسرش ابراهیم و ابن ابی عمیر و (45) حسن بن زراره از اصحاب امام صادق(ع) و از راویان آن حضرت بود وامام در حق او دعای خیر نمود. (47) در برخی از مآخذ آمده است که امام صادق(ع) درباره حسین و حسن این گونه دعا فرمود: «الحسن و الحسین احاطهما (49) محمدبن زراره از حضرت صادق(ع) و پدرش زراره روایت دارد و از اوعلی بن عقبه و سلامه بن نوح حدیث ذکر کرده اند. (50) 4- عبدالرحمن بن اعین وی از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام و از فقها بودو از آن دو بزرگوار روایت نقل می کرد. (63) 7- عبدالجبار بن اعین وی از امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام روایت دارد. (64) 8-سمیع بن اعین (65) 9- ضریس بن اعین (66) 10- عبدالله بن اعین وی از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود و از آنان روایت نقل کرده است. (70) 11- عیسی بن اعین وی از حضرت باقر(ع) روایت نقل کرده است. عیسی بن عبید از ابن ابی عمیر این گونه روایت کرده است: وقتی عیسی بن اعین حج به جاآورد و به «موقف » (72) رسید، (79) ابوغالب زراری ملیک را نیز چون مالک و قعنب جزو فرزندان غیر معروف اعین عنوان کرده است.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 3021     تاریخ درج : 1390/08/08

ویژگی ها

آل اعین بزرگترین خاندان علمی شیعی در شهرکوفه بودند. بسیاری از افراد این خاندان شریف از اصحاب ائمه و راویان بزرگ و فقهابوده اند وکمتر شخصیتی از آنان است که ناقل حدیث نباشد. راویان اعین بالغ بر شصت تن بوده اند. (1)

علامه سید بحرالعلوم با ذکر این نکته که مدایح آل اعین فراوان است، در وجه تمایز آنان نسبت به دیگر خاندانهای کوفه، خصایص ذیل را عنوان کرده است:

1- بزرگترین خاندان شیعی.

2- عظیم الشان ترین آن ها.

3- عالمترین خاندان به طوری که در میانشان محدث و فقیه و ادیب و قاری بوده است.

4- دیرپای ترین آنها; چه نخستین افراد این طایفه دوران امام سجاد(ع) و آخرینشان اوایل غیبت صغری را درک کرده اند. (2)

آل اعین علاوه بر ربودن گوی سبقت در میادین علم و دانش، درجنبه های سیاسی نیز فعالیت داشتند و به طوری که قرائن نشان می دهد خواب خوش را از چشمان حکام ظالم اموی و عباسی می ربودند. حجاج بن یوسف ثقفی آن ابرجنایتکار معروف تاریخ وقتی برای زمامداری به عراق آمد، نگرانی خود را از این دودمان این گونه ابراز نمود:

باوجود یک مرد از آل اعین، حکومت برای ما هموار نمی شود. (3)

نژاد آل اعین

در این که این خاندان از چه نژادی است، اختلاف وجود دارد. برخی می گویند: جد آنان یعنی سنسن از قبیله غسان از نژاد عرب بود ودر صدر اسلام به روم (4) رفت و در آنجا در سلک راهبان در آمد.

سنسن فرزندی به نام اعین داشت. ظاهرا در جنگی که میان روم ومسلمانان صورت گرفت، اعین توسط مسلمانان اسیر شد، و آنگاه یک نفر از قبیله بنی شیبان او را خریداری و سپس تربیت و فرزندخوانده اش نمود. پس از مدتی اعین در سایه تربیت پدر خوانده اش قرآن را از حفظ کرد و در ادبیات عربی چیره دست شد. روزی پدرخوانده به او گفت: آیا می خواهی از نظر نژادی تو را به قبیله خود ملحق سازم؟ ولی اعین نپذیرفت. زمانی که اعین بزرگ شد، سنسن از روم آمد و ملاقاتش کرد. (5)

جمعی گویند: سنسن دراصل یک رومی بود. وقتی اعین اسیر شد و سنسن از جایگاهش اطلاع پیدا کرد، با گرفتن اجازه و امان نامه ازمسلمانان چند بار به دیدار فرزندش شتافت. (6)

وعده ای با توجه به گزارشی گویند که اعین از مردم خطه فارس بود.روزی تصمیم گرفت به دیدار امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شود و به دست آن حضرت اسلام آورد. ولی در میان راه با گروهی از بنی شیبان برخورد کرد. آنان پس از گرفتن پیمان «ولا» (7) او را آزادکردند.

اسامی این خاندان

برکسانی که از نسل اعین پا به عرصه وجود نهاده بودند، اسامی ذیل اطلاق گردیده است:

1- آل اعین.

2- شیبانی. (8)

به سبب ارتباطی که میان اعین و قبیله بنی شیبان ایجاد شد و او وفرزندان و خاندانش به این قبیله منسوب شدند.

3- زراری.

زراری یعنی منسوب به زراره بن اعین. نخستین بار این نسبت در کلام امام هادی(ع) خطاب به یکی از نوادگان بکیر بن اعین به نام محمدبن سلیمان یا پدرش سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیر جد پدری ابوغالب دیده شد. امام به منظور حفظ جان او و رعایت تقیه،نام اصلی اش را نبرد و او را به زراره عالمترین شخصیت آل اعین منسوب ساخت تا از این رهگذر تجلیلی از مقام شامخ زراره نیزشده باشد. امام در این باره فرمود: «و اما الزراری رعاه الله » (و اما زراری که خداوند حفظش کند. ) از آن لحظه به بعدبر دیگر افراد این خاندان هم زراری اطلاق گردید. (9)

4- بکریون

پیش از آنکه عنوان زراری بر آل اعین اطلاق گردد، آنان به بکریون مشهور بودند. (10)

تعداد فرزندان اعین

در تعداد فرزندان اعین اتفاق نظر وجود ندارد:

برخی آنان را هشت تن بدین اسامی می دانند: عبدالملک، حمران،زراره، بکیر، عبدالرحمان، قعنب، مالک و ملیک. (11)

و برخی آنان را ده تن بدین اسامی ذکر کرده اند: عبدالملک،حمران، زراره، بکیر، عبدالرحمان، قعنب، عبدالاعلی، عیسی، ضریس وسمیع. (12)

عده ای دیگر گرچه آنان را ده تن عنوان کرده اند ولی به جای عیسی و عبدالاعلی، موسی و ملیک را ذکر نموده اند. (13)

اقوال دیگری که در این زمینه وجود دارد، بین 12 (14) و16 (15) و17 (16) دور می زند.

برخی در زمره فرزندان اعین، دختری به نام «ام الاسود» رایادکرده اند. (17)

شرح حال فرزندان اعین

1- بکیربن اعین

ابوعبدالله (یاابوالجهم) بکیربن اعین از جمله فقها و اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود و در زمان امام صادق(ع)از دنیا رفت. (18) از وی روایت هایی درکتب اربعه هست. (19) درنخستین برخوردی که امام صادق(ع) با بکیرداشت، بر او سلام فرستاد. (20) وقتی به حضرت صادق(ع) گزارش وفات بکیر رسید،فرمود: «اما والله لقد انزله الله بین رسول الله و بین امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما»; هان! به خدا سوگند، خداونداو را میان پیامبر و امیرالمؤمنین که صلوات حق برآنان باد،فرود آورد. (21) عبید فرزند زراره گوید: وقتی محضر امام صادق(ع) بودم، یادی از بکیر شد. امام فرمود: خدا بکیر را رحمت کند و نموده است. (22)

بکیر شش فرزند از خود باقی گذارد:

عبدالله، عبدالحمید، عبدالاعلی، جهم، عمر (یاعمرو) و زید. (23)

عبدالله بن بکیر از فقهای بزرگ و کثیرالحدیث بود. وی از حضرت صادق(ع) و پدرش بکیر و عمویش زراره و پسرعمویش حمزه بن حمران ودیگران روایت نقل کرده است. شیخ مفید او را در زمره بزرگان ازعلما که احکام دین و فتاوا از آنان اخذ شده و نکوهشی نشده اند،عنوان کرده است. (24) با این همه کشی رجالی بزرگ سده چهارم هجری و ابوغالب زراری او را فطحی مذهب دانسته اند. (25)

در عظمت عبدالله بن بکیر در میدان فقه همین بس که او را جزواصحاب اجماع بر شمرده اند. (26)

عبدالحمید بن بکیر از اصحاب امام کاظم(ع) و راویان آن حضرت بود. (27)

ظاهرا نکته قابل توجهی در کتب رجالی در مورد عبدالاعلی و جهم وعمر (یا عمرو) و زید وجود ندارد.

2- حمران بن اعین

ابوالحسن حمران بن اعین از مشایخ بزرگ شیعه و حاملان قرآن واصحاب گرانقدر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بلکه ازحواریون آنان بود. این شخصیت گرانمایه علاوه بر فقه و حدیث درنحو و لغت و قرائت نیز تخصص داشت. (28) وی در زمان حیات حضرت صادق(ع) دارفانی را وداع گفت. (29) صفوان در توصیف حمران گوید: وی با اصحابش در نشستهایی که تشکیل می داد، درباره روایات آل محمد(ص) سخن می گفت. چنانچه متوجه می شد، آنان به مطالبی جزاحادیث اهل بیت مشغول شده اند، بازشان می داشت. اگر این کار را تاسه بار تکرار می کردند، از آن مجلس بر می خاست و رهایشان می نمود. (30) در گزارشی بکیر فرزند اعین گوید: در نخستین حجی که به جاآوردم، به منی رفته، از خیمه امام صادق(ع) پرسش کرده، داخل آن شدم. دیدم در آنجا جماعتی هستند. به صورتهایشان نگریستم ولی امام را میانشان ندیدم. او در گوشه ای از خیمه در حال حجامت بودو فرمود: بیا به سوی من. سپس فرمود: آیا تو از فرزندان اعین هستی؟ عرض کردم: آری، دایت شوم.

فرمود: کدامیک از آنان هستی؟

عرض کردم: من بکیر بن اعین ام.

فرمود: حمران چه شد؟

عرض کردم: او با آن که شوق زیادی به شما داشت، امسال به حج نیامد ولی به محضر شما سلام فرستاد.

امام فرمود: برتو و او سلام باد. حمران مومنی از اهل بهشت است که هرگز از ایمانش دست بر نخواهد داشت، نه به خدا قسم، نه به خداقسم، (31) اما او را از این مطلب آگاه مساز. (32)

در خبری حمران گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: من عهد نموده ام از مدینه بیرون نروم تا آن که شما مرا از آنچه می پرسم، آگاه نمایید.

امام فرمود: بپرس.

عرض کردم: آیا من از شیعیان شما هستم؟

حضرت فرمود: آری در دنیا و آخرت. (33)

حمران سه فرزند به اسامی حمزه و عقبه و محمد (34) داشت.

طبق نظر برخی، حمزه بزرگترین فرزند حمران بود. لذا پدرش حمران،ابوحمزه کنیه گرفت. (35)

حمزه از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام و حمران و دیگران روایت دارد و از او ضریس و عبید و عبدالله بن بکیر پسر عموهای وی و ابن ابی عمیر و دیگران روایت نقل کرده اند. (36)

عقبه از اصحاب امام صادق و راویان آن حضرت بود. (37)

محمد از اصحاب امام صادق(ع) بود که از آن حضرت و پدرش و زراره روایت دارد و از او پسرش ابراهیم و ابن ابی عمیر و علی بن اسباطو ابن ابی نجران حدیث دارند. (38)

3- زراره بن اعین

زراره، بزرگترین فقیه آل اعین بود. ابوغالب زراری گوید: وی بزرگترین رجال شیعه در فقه و حدیث و کلام بود. زراره را ازاصحاب اجماع دانسته اند. نجاشی او را شیخ اصحاب خویش در زمان اوو پیشگام ترینشان عنوان کرده و افزوده که او قاری و فقیه ومتکلم و شاعر و ادیب بود.

درباره این عالم بی نظیر جهان تشیع، مدایح فراوانی وجود دارد.خود او در روایتی گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: زراره، نام تو در اسامی اهل بهشت بدون الف هست.

من عرض کردم: آری فدایت شوم; نامم عبدربه است و لقبم زراره. (39)

گویند: زراره در کلام چیره دست بود و کسی در مقابل حجتهای زراره توان مقاومت نداشت ولی اشتغال به عبادت، او را از پرداختن به کلام باز داشت. با این حال تمام متکلمان شیعه شاگرد او محسوب می شوند. طبق روایتی زراره هفتاد سال عمر کرد (40) و به فاصله کوتاهی بعد از حضرت صادق(ع) دارفانی را وداع گفت. (41)

زراره دارای شش فرزند بود: عبید، عبدالله، حسن، حسین، رومی ومحمد. (42)

عبید از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود. وی ازپدرش و عمویش عبدالملک روایت دارد. عبید شخصیتی صددرصد مطمئن وبزرگوار بود. شیخ مفید او را از جمله فقها و اعلام که احکام دین و فتاوا از آنان اخذ می شود، دانسته است. (43) برخی عبید راتحت عنوان عبیدالله ذکر کرده اند. (44)

عبدالله از اصحاب حضرت صادق(ع) و راویان آن حضرت بود. ازعبدالله فرزندش محمد و دو برادرش حسن و حسین و پسر عمویش عبدالله بن بکیر و علی بن نعمان روایت نقل کرده اند. (45)

حسن بن زراره از اصحاب امام صادق(ع) و از راویان آن حضرت بود وامام در حق او دعای خیر نمود. وی همچنین از پدرش زراره روایت دارد و هشام بن سالم از او حدیث اخذ کرده است. (46)

حسین بن زراره از اصحاب حضرت صادق(ع) است. وی از آن امام وامام باقر علیهماالسلام و پدرش زراره و محمد بن مسلم روایت دارد. هشام بن حکم و علی بن اسباط و صفوان و گروهی از او اخذحدیث کرده اند. (47)

در برخی از مآخذ آمده است که امام صادق(ع) درباره حسین و حسن این گونه دعا فرمود: «الحسن و الحسین احاطهما الله و کلاهما ورعاهما و حفظهما بصلاح ابیهما کما حفظ الغلامین...» (48) ;خداوند حسن و حسین را به واسطه صالح بودن پدرشان حمایت کند ونگاه بدارد و رعایت و حفظشان نماید، چنان که نموده است.

رومی بن زراره از امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام و پدرش زراره و برادرش عبید و گروهی دیگر روایت دارد. و از او محمد بن بکر و ابن ابی عمیر حدیث نقل کرده اند. از رومی روایات زیادی دردست نیست ولی او فردی مطمئن به حساب می آید. (49)

محمدبن زراره از حضرت صادق(ع) و پدرش زراره روایت دارد و از اوعلی بن عقبه و سلامه بن نوح حدیث ذکر کرده اند. (50)

4- عبدالرحمن بن اعین

وی از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام و از فقها بودو از آن دو بزرگوار روایت نقل می کرد. عبدالرحمن در زمان امام صادق(ع) چشم از جهان فروبست. (51) احمدبن حسن بن علی بن فضال او را از فرزندان سرشناس آل اعین شمرده است. عبدالرحمن فعالیت سیاسی نیز داشت و در زمان حجاج دستگیر شد. (52)

عبدالرحمن دارای شش فرزند بود:

1- اعین بن عبدالرحمن. ظاهرا وی از واقفه بود. (53)

2- اسحاق بن عبدالرحمن. (54)

3- ابراهیم بن عبدالرحمن. وی از پدرش و زیاد روایت نقل کرده واز اوسهل بن زیاد حدیث اخذ کرده است. (55)

4- حمران بن عبدالرحمن.

5- سمیع بن عبدالرحمن.

6- عباس بن عبدالرحمن. (56)

5- عبدالملک بن اعین

وی شخصیتی جلیل القدر و فقیه بود. عبدالملک دارای پنج فرزندبود; ضریس و حسن و محمد و علی و یونس. (57)

ابوعماره ضریس (یا ضریس) بن عبدالملک از یاران امام باقر وامام صادق علیهماالسلام و راویان آن بزرگواران بود. چون محل تجارت او در محله «کناسه » کوفه بود، به کناسی معروف شد. ضریس فردی خیر و فاضل و موثق به شمار می آمد (58) و به فروش پنبه یاپشم مشغول بود. (59) از برخی از روایات استفاده می شود که وی از ایمان خوبی برخوردار بود. (60)

محمد بن عبدالملک و علی بن عبدالملک و یونس بن عبدالملک ازاصحاب امام صادق(ع) بوده و از آن بزرگوار دارای روایت هستند. (61)

ظاهرا از حسن بن عبدالملک نکته قابل ذکری درکتب رجال نیست.

6- عبدالاعلی بن اعین

ابن حجر گوید: عبدالاعلی از یحیی بن کثیر و نافع، مولای عبدالله بن عمر، روایت نقل کرده و از عبدالاعلی، عبیدالله بن موسی ویحیی بن سعید عطار حدیث نقل کرده اند. (62)

طبق سخن شیخ مفید عبدالاعلی از اصحاب فقیه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است; اصحابی که از آنان احکام دین و فتوا اخذمی شوند و اصلا مورد نکوهش واقع نشده اند. (63)

7- عبدالجبار بن اعین

وی از امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام روایت دارد. شخصیت عبدالجبار مورد ثنا واقع شده است. (64) 8-سمیع بن اعین (65)

9- ضریس بن اعین (66)

10- عبدالله بن اعین

وی از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود و از آنان روایت نقل کرده است. و از عبدالله، موسی بن بکر و عبدالله بن بکیر حدیث روایت نموده اند. (67) برخی چون فاضل حایری، عبدالله را جزو فرزندان اعین ندانسته اند. (68) گویند: هنگامی که عبدالله از دنیا رفت، حضرت صادق(ع) بر او رحمت فرستاد. (69) عده ای براین باورند که جریان مزبور مربوط به عبدالملک بن اعین است نه عبدالله. (70)

11- عیسی بن اعین

وی از حضرت باقر(ع) روایت نقل کرده است. (71) علامه مامقانی گوید: من از ماجرایی که شیخ کلینی آن را نقل کرده، جلیل القدربودن و حسن حال عیسی را استنباط می کنم. این ماجرا را کلینی ازعده ای از علما از سهل بن زیاد از محمدبن عیسی بن عبید از ابن ابی عمیر این گونه روایت کرده است: وقتی عیسی بن اعین حج به جاآورد و به «موقف » (72) رسید، شروع به دعا برای برادران خودکرد تا آن که مردم پراکنده شدند. یکی به او گفت: هزینه مالی آمدن به حج را متحمل شده و خود را به زحمت انداخته و تا این جاکه محل برآورده شدن حاجت هاست، رسیده ای، اما برای برادرانت دعامی کنی و خود را فراموش نموده ای!

عیسی گفت: من یقین دارم که خداوند مرا به دعا فراخوانده اما شک دارم که وظیفه ام دعا برای خودم است. (73)

12- قعنب بن اعین

قعنب و دو برادر دیگرش یعنی مالک و ملیک هرسه از مخالفان اهل بیت عصمت و طهارت و بر مذهب اهل تسنن بودند. (74) گویندفرزندان قعنب در ناحیه ای به نام «فیوم » درمصر زندگی می کردند.

نام دو تن از فرزندان قعنب، جعفر و یونس است. (75)

ابوغالب زراری گفته است که جعفر از امام صادق(ع) حدیث نقل کرده است. (76)

13- مالک بن اعین

ابوغالب زراری او را جزو اولاد غیر معروف اعین بر شمرده، لیکن عموی ابوغالب چنین مطلبی را انکار کرده است. (77) از جمله فرزندان مالک، غسان است که در فیوم مصر می زیست. (78)

14- ملیک بن اعین

وی نیز چون مالک بر خلاف دیگر فرزندان اعین از دوستداران اهل بیت علیهم السلام نبود و به مذهب سنیان گرایش داشت. (79) ابوغالب زراری ملیک را نیز چون مالک و قعنب جزو فرزندان غیر معروف اعین عنوان کرده است. (80)

چنان که گذشت، برخی فرزندان اعین را تا17 تن ذکر کرده (81) وجزو آنان موسی و ایوب و محمد را نیز بر شمرده اند. (82) و طبق گزارشی که جزو فرزندان اعین، ام الاسود ذکر کرده، باید تعدادآنان را بالغ بر هجده تن بدانیم.

بهترین فرزندان اعین

با فضیلت ترین و بهترین فرزندان اعین، زراره، عبدالملک، حمران،عبدالرحمان و بکیر بودند. و در میان این پنج فقیه، زراره درمیدان فقه از دیگران برتر بود. (83)

پی نوشتها:

1- رساله ابی غالب الزراری، ص 114، با مقدمه همان رساله، ص 41.

2- مقدمه رساله ابوغالب، ص 41 و 42.

3- مقدمه رساله ابوغالب، ص 42.

4- امروزه ایتالیا جانشین روم قدیم است. (فرهنگ معین، بخش اعلام، ج 5، ص 632)

5- ر.ک: رساله ابوغالب زراری، ص 128 و129.

6- همان.

7- شیخ طوسی می فرماید: هنگامی که دو نفر عقد موالات امضامی کنند و یکی از آنان به دیگری می گوید: با تو پیمان می بندم که یاریم کنی و تو را یاری کنم و از من دفاع کنی و از تو دفاع کنم و جریمه جنایتم را خاندانت عهده دار شوند و خاندان من نیزجریمه جنایت تو را بپذیرند و از من ارث ببری و از تو ارث ببرم،این عقد صحیح است.(ر.ک: حاشیه ص 191 از تکمله رساله ابوغالب زراری.)

8- شیبانی نام قبیله ای معروف در بکربن وائل است. (سمعانی،الانساب، ج 3، ص 482.)

9- معجم الاعلام من آل اعین الکرام، حسینی جلالی (ملحق به رساله ابی غالب الزراری و تکملتها)، ص ؟

10- حاشیه ص 117، ماءخذ پیشین.

11- رساله ابی غالب الزراری، ص 129 و 130.

12- همان، ص 190 و 191.13 همان، ص 138.

14- همان، ص 189.15 همان.

16- همان، ص 139 و189.17 همان، ص 130.

18- ابن غضائری، تکمله رساله ابوغالب، ص 188.

19- معجم الاعلام، ص 202.

20- اختیار معرفه الرجال، ج 1، ص 416.

21- همان، ج 2، ص 419.

22- همان.

23- رساله ابوغالب زراری، ص 131 و 132.(متن وحاشیه); معجم الاعلام، ص 221.

24- معجم الاعلام، ص 215 و 214.

25- همان; وسائل الشیعه، ج 20، ص 233.

26- کلیات فی علم الرجال، ص 178.

27- معجم الاعلام، ص 213.

28- معجم الاعلام، ص 206.

29- تکمله رساله ابوغالب زراری; ص 188.

30- اختیار معرفه الرجال، ج 1، ص 415.

31- دوتاکید از امام است مبنی بر دست برنداشتن حمران ازایمان خود.

32- اختیار معرفه الرجال، ج 1، ص 416.

33- همان، ص 412.

34- رساله ابوغالب زراری، ص 132.

35- پیشتر به نقل از برخی از علما کنیه او را ابوالحسن عنوان کرده بودیم.

36- معجم الاعلام، ص 207; معجم رجال الحدیث، ج 6، ص 266267.

37- معجم رجال، ج 11، ص 152.

38- همان، ص 225.

39- معجم الاعلام، ص 208 و213.

40- رساله ابوغالب زراری، ص 136.

41- تکمله رساله ابوغالب، ص 188.

42- تکمله رساله ابوغالب، ص 188.

43- معجم الاعلام، ص 216.

44- همان، ص 218.

45- همان، ص 215.

46- همان، ص 204.

47- همان، ص 205.

48- تنقیح المقال، ج 1، ص 278 و 328.

49- معجم الاعلام، ص 208; معجم رجال الحدیث، ج 7، ص 206.

50- همان، ج 16، ص 86.

51- تکمله رساله ابوغالب زراری، ص 188; معجم الاعلام من آل اعین الکرام، ص 213.

52- رساله ابوغالب زراری، ص 129 و 130 و تکمله رساله، ص 190.

53- معجم الاعلام، ص 202.

54- همان، ص 204; رساله ابوغالب، ص 132.

55- معجم الاعلام، ص 200; معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 247.

56- رساله ابوغالب زراری، ص 132.

57- رساله ابوغالب زراری، ص 132 و 135; معجم الاعلام، ص 230 و231.

58- معجم رجال الحدیث، ج 9، ص 148.

59- رجال قهپایی، ج 3، ص 226.

60- معجم رجال الحدیث، ج 9، ص 148.

61- معجم الاعلام، ص 220 و 228 و 230 و 231.

62- همان، ص 212.

63- معجم الرجال الحدیث، ج 9، ص 254.

64- همان، ص 212; وسائل الشیعه، ج ؟، ص 224; تنقیح المقال، ج 2، ص 133.

65- معجم الاعلام، ص 210.

66- همان، ص 211.

67- همان، ص 214.

68- تنقیح المقال، ج 2، ص 168.

69- معجم الاعلام، ص 214.

70- تنقیح المقال، ج 2، ص 168.

71- معجم الاعلام، ص 221.

72- طریحی گوید: موقفان یعنی عرفات و مشعر (مجمع البحرین،ماده و، ق، ف)

73- تنقیح المقال، ج 2، ص 359.

74- معجم الاعلام من آل اعین الکرام، ص 222 و223 و 230.

75- همان، ص 222 و223.

76- همان، ص 203.

77- معجم الاعلام، ص 223.

78- همان، ص 222.

79- همان، ص 230.

80- رساله ابوغالب زراری، ص 130.

81- همان، ص 139; تکمله رساله، ص 189.

82- دایره المعارف تشیع، ج 1، ص 146.

83- تکمله رساله ابی غالب الزراری، ص 188.

کلمات کلیدی
امام  |  اصحاب امام  |  اصحاب امام باقر و امام  |  آل اعین  |  زراره  |  رساله ابوغالب زراری  |  تکمله رساله ابوغالب زراری  |  عبدالله بن بکیر حدیث روایت  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : داود عابدی اردکانی تاریخ : 1400/08/03

با عرض سلام و تشکر بابت بحث مفیدتان نکته ای در خصوص عبد الاعلی بن اعین وجود دارد و ان این که در این متن بحث رساله عددیه مرحوم شیخ مفید را بر عبد الاعلی بن اعین شیبانی حمل کرده اید در حالی که این صحیح نیست. مرحوم آقای خویی این عبد الاعلی را عجلی و آیه الله شبیری مولی آل سام دانسته اند و کسی از رجالیون عبد الاعلی در رساله عددیه را بر شیبانی حمل نکرده است. و اصلا از ابن اعین شیبانی هیچ روایتی به ما نرسید ه است و تنها در رساله ابوغالب زراری از او نام برده شده است لذا توثیق او محل اشکال است و او در واقع مجهول است. لذا توثیق شما در مورد عبد الاعلی بن اعین الشیبانی بجا نیست. التماس دعا