×

قثم بن عباس، سرداری بزرگ (1)

حضرت قثم از کسانی است که تنها مکتب جامعی چون اسلام می تواند مانند آنها پدید آورد. برادرانش، عبد الله و عبید الله، و دیگر قراین و شواهد می توان دریافت که چند روز پیش از هجرت حضرت پیامبر اسلام قبل از هجرت، وقتی مردم مدینه از حضرت پیامبر اسلام (ص) دعوت کردند جهت هدایت آنها به مدینه برود، جناب افتخار بزرگ قثم یکی از افتخارات بزرگ قثم این است که آخرین وداع کننده پیکر مطهر حضرت رسول (ص) شمرده می شود. مغیرة بن شعب و ادعای دروغ مغیرة بن شعبه در میان مردم چنان شایع کرد که آخرین وداع کننده رسول الله (ص) است و این را افتخار خودش شمرد. افشای دروغ گویی مغیره عبد الله بن حارث بن نوفل می گوید: سال بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) در مراسم عمره خدمت امیر مؤمنان علی (ع) علی (ع) پیش از آن که پرسش را مطرح کنند، فرمود: گویا مغیرة بن شعبه ادعا کرده آخرین کسی است که رسول الله آخرین کسی که با رسول الله (ص) وداع کرد قثم بن عباس است. آخرین فرد ما قثم فرزند عباس بود که با حضرت وداع کرد. با تصدیق امام علی (ع) قثم، عموزاده پیامبر اسلام (ص) این افتخار بزرگ را به دست آورد. قثم از علی (ع) چنین نقل کرد: پیامبر اسلام (ص) روز دوشنبه مبعوث شد و من روز سه شنبه وی را همراهی کردم. خالد در اجتماعی به قثم گفت: علی بن ابی طالب نزد پیامبر اسلام (ص) چه امتیازی داشت که عباس نداشت; در حالی

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 1952     تاریخ درج : 1390/08/08

یکی از افتخارات مکتب انسان ساز اسلام این است که چهره های درخشان و فداکاری به جامعه تحویل داده است. حضرت قثم از کسانی است که تنها مکتب جامعی چون اسلام می تواند مانند آنها پدید آورد. او، که سالها از سرچشمه زلال معارف علوی کسب فیض کرده بود، معرفت و صداقت را در آمیخت و با دل و جان در راه گسترش «کلمة الله » کوشید. در یکی از حساسترین دورانهای حیات اسلام در کنار رهبر قرار گرفت و با سلاح علم و عمل از حریم امامت و ولایت دفاع کرد. به پاس احترام یاران علی (ع) و برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدای صدر اسلام، فرازهایی از خدمات و فداکاری های سردار گمنام آل هاشم شهید دور از وطن، حضرت قثم، عموزاده پیامبراسلام (ص) را مرور می کنیم.

ولادت قثم

گرچه در کتابهای تاریخی و رجالی تاریخ دقیق تولد وی مشخص نشده; ولی با دقت در زندگی او و بررسی تاریخ ولادت برادرانش، عبد الله و عبید الله، و دیگر قراین و شواهد می توان دریافت که چند روز پیش از هجرت حضرت پیامبر اسلام (ص) در مکه، چشم به جهان گشود. پدر ارجمندش ، جناب عباس ابو الفضل لقب داشت و فرزند عبد المطلب، عموی بزرگوار حضرت نبی اکرم (ص)، بود. وی از پایگاه عظیم اجتماعی و تجربه خوب مردم داری بر خوردار بود. سالها قایت حاجیان با آب زمزم و عمارت مسجد الحرام را به عهده داشت. قبل از هجرت، وقتی مردم مدینه از حضرت پیامبر اسلام (ص) دعوت کردند جهت هدایت آنها به مدینه برود، جناب عباس، با اجازه حضرت پیامبر (ص) از آنان تعهد گرفت که از یاری وی دست برندارند. او به آنها سفارش کرد که از فرمان پیامبر اسلام (ص) اطاعت کنند. ابو رافع، غلام عباس، که بعدها غلام رسول خدا (ص) شد و پس از آزادی در شمار یاران با وفای امیر مؤمنان علی (ع) جای گرفت، می گوید: بعد از هجرت رسول خدا (ص) در مکه تنها ما سه تن مسلمان بودیم: عباس، همسرش ام الفضل و من. ما ایمانمان را پنهان می داشتیم. بعد از هجرت رسول الله (ص)، عمویش عباس اخبار پیمانها و تصمیم های مشرکان مکه را به وی می رساند. او سه روز قبل از جنگ احد گزارش آن را به وسیله مردی از بنی غفار فرستاد. جناب عباس به دستور پیامبر اسلام (ص) از مکه هجرت کرد. پیامبر اکرم (ص) به عموی برزگوارش نوشت: «یا عم یا عم، مکانک الذی انت فیه، فان الله یختم بک الهجرة کما ختم بی النبوة » عمو، عمو، جایگاهی که شما در آن قرار دارید، خداوند با هجرت شما هجرت را تمام می کند; چنانکه با نبوت من نبوت را به پایان رساند.

فضیلت و افتخارات ام الفضل

مادر جناب قثم لبابه بود و ام الفضل کنیه داشت. او دختر حارث هلالی و خواهر میمونه، همسر رسول الله (ص)، شمرده می شد. ام الفضل، بعد از حضرت خدیجه (س) اولین زنی بود که دین مقدس اسلام را پذیرفت. وی از حضرت پیامبر اسلام (ص) روایات گوناگون نقل کرده، از راویان قابل اعتماد به شمار می آید.

افتخار خدمت به فرزندان حضرت زهرا (س)

ام الفضل گفت: شبی از شبها خوابی دیدم که به سبب آن از شدت هراس می لرزیدم. خدمت حضرت رسول الله (ص) شتافتم و گفتم: ای بهترین بندگان خدا، خوابی دیدم که از آن هراسانم. حضرت فرمود: باز گو. گفتم: در خواب دیدم از پیکر مبارک شما پاره ای گوشت بریده شد و نزد من آمد. حضرت فرمود: نیک خواهد بود. بزودی از فاطمه من فرزندی متولد می شود و تو آن را با شیرت پرورش می دهی. فرزندان فاطمه پاره تن من هستند. بعد از ولادت امام حسن (ع) ، حضرت پیامبر اسلام (ص) وی را نزد ام الفضل، همسر عموی بزرگوارش، برد تا شیر دهد. ام الفضل، روزهایی که قثم را از شیر جدا می کرد، به امام حسن (ع) شیر می داد. ام الفضل امام حسین (ع) را نیز شیر داده است.

دعای حضرت رسول الله (ص) در باره قثم

عبد الله بن جعفر «طیار» می گوید: من همراه عبید الله و قثم، فرزندان عباس، بازی می کردم. پیامبر اسلام (ص) که بر مرکبی سوار بود، رسید و فرمود: این جوان (قثم) را بلند کنید. او را پشت سر و مرا جلوی خویش نشاند و درباره ما دعا کرد. دعای حضرت رسول الله (ص) درباره «قثم » بهترین گواه بر عظمت، سعادت و موفقیت و سربلندی وی به شمار می آید. زیرا بی تردید هر که پیامبر اسلام (ص) درباره اش دعای خیر کرده باشد، مورد لطف خداوند قرار می گیرد و به راه راست هدایت می شود.

قثم در مراسم غسل دادن رسول الله (ص)

کسانی که در مراسم غسل دادن رسول اکرم (ص) شرف حضور داشتند، عبارت بودند از: علی بن ابی طالب (ع) ، عباس بن عبد المطلب، عموی پیامبر اسلام، فضل و قثم، فرزندان عباس، اسامة بن زید و شقران غلام رسول الله (ص).

افتخار بزرگ قثم

یکی از افتخارات بزرگ قثم این است که آخرین وداع کننده پیکر مطهر حضرت رسول (ص) شمرده می شود. کسانی که وارد آرامگاه پیامبر شدند عبارت بودند از: علی (ع) ، فضل، قثم و شقران. آخرین کسی که از آرامگاه حضرت بیرون آمد، قثم بود.

مغیرة بن شعب و ادعای دروغ

مغیرة بن شعبه در میان مردم چنان شایع کرد که آخرین وداع کننده رسول الله (ص) است و این را افتخار خودش شمرد. او می گفت: در لحظه های آخر که روی قبر مبارک ایشان را می پوشاندند، به عمد انگشترم را درون قبر انداختم و برای گرفتن آن، بدان مکان گام نهادم.

افشای دروغ گویی مغیره

عبد الله بن حارث بن نوفل می گوید: سال بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) در مراسم عمره خدمت امیر مؤمنان علی (ع) بودم که گروهی از حجاج عراق به محضر وی مشرف شدند و گفتند: ای ابو الحسن، دوست داریم مساله ای را برای ما آشکار سازی. علی (ع) پیش از آن که پرسش را مطرح کنند، فرمود: گویا مغیرة بن شعبه ادعا کرده آخرین کسی است که رسول الله (ص) را وداع گفته است. همه گفتند: آری، مولای ما. حضرت علی (ع) فرمود: «کذب، کان احدث الناس عهدا برسول الله قثم بن العباس » دروغ می گوید. آخرین کسی که با رسول الله (ص) وداع کرد قثم بن عباس است.امام در جای دیگر فرمود: «کذب المغیرة احدثنا عهدا به قثم بن العباس ». مغیره دروغ گفت. آخرین فرد ما قثم فرزند عباس بود که با حضرت وداع کرد. با تصدیق امام علی (ع) قثم، عموزاده پیامبر اسلام (ص) این افتخار بزرگ را به دست آورد. او تا پایان عمر به این امر می بالید و عمه اش در این باره شعری سرود.

راوی معتبر

خبرگان علم رجال، جناب قثم بن عباس را روایتگری مورد اعتماد می دانند که از حضرت پیامبر اکرم (ص) و امیر مؤمنان (ع) حدیث کرده است. او از صحابی جوان پیامبر اسلام (ص) بود. و ابو اسحاق السبیعی از وی روایت نقل کرده است. دو نمونه از روایتهای او چنین است: «قال قثم: قال ابی ذر، قال رسول الله: ان الملائکة صلت علی و علی علی سبع سنین قبل ان یسلم بشر.» قثم از زبان ابوذر از پیامبر اسلام (ص) چنین نقل کرد: هفت سال قبل از آن که فردی از انسانها مسلمان شود، فرشتگان بر من و علی درود فرستادند. «قال قثم: قال علی: بعث النبی یوم الاثنین و اسلمت یوم الثلاثاء.» قثم از علی (ع) چنین نقل کرد: پیامبر اسلام (ص) روز دوشنبه مبعوث شد و من روز سه شنبه وی را همراهی کردم. مرحوم شیخ طوسی (ره) در کتاب رجال خویش، قثم بن عباس را از اصحاب مورد اعتماد امیر مؤمنان علی (ع) شمرده است.

دفاع از حریم امامت

دشمنان مکتب وحی و امامت همواره در پی ضربه زدن به مسلمانان و ایجاد تفرقه میان آنها بوده اند. آنان در مسائل اساسی، بویژه مقام ولایت، شبهه پدید می آوردند تا مردم را از برکات این مقام الهی محروم سازند. روزی عبد الرحمن بن خالد در اجتماعی به قثم گفت: علی بن ابی طالب نزد پیامبر اسلام (ص) چه امتیازی داشت که عباس نداشت; در حالی که عباس عموی پیامبر اسلام (ص) بوده، جایگاهی والا دارد و از تجارب خوب مردم داری برخوردار است. سردار فداکار اسلام جناب قثم در پاسخ فرمود: امیر مؤمنان علی (ع) اولین فرد ماست که به ندای ملکوتی خاتم الانبیا (ص) لبیک گفت. از نخستین روز نزول وحی تا آخرین لحظه زندگی پیامبر اسلام (ص) برای وی مشکل و گرفتاریی پیش نیامده، مگر این که علی (ع) او را همراهی کرد. بعد از رسول الله (ص) علی (ع) در نشر و گسترش دین مقدس اسلام از همه پیشگام تر و ثابت قدم تر بود و علم و فضیلت وی از همه ما بیشتر است. بر فرض که فضایل و مناقب علی (ع) را نادیده بگیریم، آیا این مقام امامت وی انتخابی است یا انتصابی تا دیگران در برابرش مدعی فضیلت شوند؟ نه خیر ولایت و رهبری الهی است. بدین ترتیب، به دشمنان ولایت پاسخی منطقی و مایوس کننده داد و اخلاص خویش را به رهبری اعلام داشت. ابو اسحاق می گوید: از قثم درباره علی (ع) پرسیدم: پاسخ داد: «کان اولنا برسول الله لحوقا و اشدنا به لصوقا» اولین کسی از ما بنی هاشم بود که به رسول الله پیوست و ایمان آورد و ثابت قدم ترین فرد ما بنی هاشم بود که به پیامبر اسلام وفادار ماند و وی را همراهی کرد. او با این سخن سرمشق خوبی برای رهروان طریق امامت و ولایت شد تا همیشه هشیار باشند و توطئه های پنهان و آشکار دشمنان را از یاد نبرند. از مقام ولایت دفاع کنند و پشتوانه رهبری باشند.

افشاگر توطئه ناکثان

وقتی طلحه و زیبر با عایشه در مکه همداستان شدند. ام الفضل، مادر قثم، به علی (ع) چنین نوشت: اما بعد، به محضر امیر المؤمنین علی (ع) می رساند که طلحه و زبیر همراه عایشه قصد بصره دارند. مردم را به بهانه خونخواهی عثمان علیه شما تحریک می کنند تا شورش و فتنه پدید آورند. خداوند با شماست. پیروزی شما را آرزومندم. این نامه به وسیله فردی به نام ظفر از جهینه به خدمت علی (ع) در مدینه رسید. امام (ع) ، بعد از مطالعه نامه، محمد بن ابی بکر را خواست، ماجرا را برایش بیان کرد; سپس مردم مدینه را به مسجد فرا خواند و اهداف شورشیان را شرح داد. روزی که علی (ع) یارانش را از مدینه به سوی «ربذه »، برای حضور در جنگ جمل، حرکت داد. پرچم سواره نظام سپاه را به محمد حنفیه سپرد. عبد الله بن عباس را، سمت راست سپاه عمر بن ابی سلمه را سمت چپ و ابو لیلی بن جراح را در جلو قرار داد. او قثم بن عباس، عموزاده اش، را جانشین و نماینده خویش در مدینه ساخت. سپاه امیر مؤمنان علی (ع) مدتی در «ربذه » ماند. امام از همان جا قثم بن عباس را به استانداری مکه منصوب کرد. جناب قثم برادرش تمام بن عباس را به طور موقت به فرمانداری مدینه نصب کرد و خود رهسپار مکه شد. تمام بن عباس، تندخو و سختگیر بود. بر اساس برخی از روایات، وقتی «کعب بن سور» به مدینه آمد تا تحقیق کند طلحه و زبیر با رضایت بیعت کردند یا اکراه، اسامة بن زید مزاح کرد و گفت: با اکراه. تمام خشمگین شد و دستور تنبیه او را صادر کرد. هرچند بعضی از تاریخ نویسان نوشته اند: تمیم بن عمرو زمان جنگ جمل والی مدینه بود; ولی شواهدی که تمام بن عباس را والی مدینه می شمارد، قوی و بیشتر است. عهدنامه مالک اشتر و قثم بن عباس، اختیارات بسیار آنها را بخوبی نشان می دهد. البته این عهدنامه ها به نام شخص نوشته شده; ولی در واقع یک منشور جاوید و قانون کلی به شمار می آید و اختیارات استانداران مهم را می نمایاند. باید این را در نظر داشت که همه «استانداران » چنین اختیاراتی نداشتند; تنها افراد زبده ای چون مالک اشتر، قیس بن سعد، قثم بن عباس، محمد بن ابی بکر، عبد الله بن عباس و عثمان بن حنیف از شایستگی چنین اختیاراتی برخوردار بودند. در آن روزگار، چند شهر مهم و سرنوشت ساز شمرده می شد; مکه، مدینه، مصر، بصره، کوفه و شام. علی (ع) از مدینه و کوفه نگرانی نداشت، زیرا به ترتیب مرکز قدرتش بودند. او از شهرهای دیگر نگران بود و یاران برجسته اش را بدان شهرها گسیل می کرد.

قثم در کنار رهبری

جناب قثم بن عباس از معدود افرادی است که تا آخرین لحظه های زندگی امیر مؤمنان علی (ع) با دل و جان آماده فداکاری بود. وی در طول دوران فرمانداری اش با مشکلات ناگواری رو به رو شد. ولی با کمال سربلندی و عزت نفس استوار و ثابت قدم ماند. او در کلیه امور صد در صد تسلیم فرمان امامش بود و حتی در یک مورد نیز سبب ناخشنودی امیر مؤمنان علی (ع) نشد. این امر بیانگر عظمت، بزرگواری، عدالت، صداقت و مدیریت او است.

منشور جاوید

در پایان نامه امیر المؤمنین علی (ع) به قثم بن عباس، فرماندار مکه، را جهت تیمن و تبرک می آوریم تا هر کس به قدر توان خود از عمق این دریای بیکران دانه های گران قیمت به دست آورد.

بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد: فاقم للناس الحج. و ذکرهم بایام الله، و اجلس لهم العصرین فافت، المستفتی، و علم الجاهل، و ذاکر العالم، و لا یکن لک الی الناس سفیر الا لسانک، و لا حاجب الا وجهک. و لا تحجبن ذا حاجة عن لقائک بها، فانها ان ذیدت عن ابوابک فی اول وردها لم تحمد فیها بعد علی قضائها. و انظر الی ما اجتمع عندک من مال الله فاصرفه الی من قبلک من ذوی العیال و المجاعة مصیبا به مواضع الفاقة و الخلات و ما فضل عن ذلک فاحمله الینا لنقسمه فیمن قبلنا، و مر اهل مکة الا یاخذوا من ساکن اجرا، فان الله سبحانه یقول: سواء العاکف فیه و الباد، فالعاکف المقیم به، و البادی، الذی یحج الیه من غیر اهله وفقنا الله و ایاکم لمحابه » اما بعد ... حج را با مردم بر پا دار و به آنها روزهای خدا را یادآوری کن. (تا از یاد مرگ و قیامت غافل نشوند.) صبح و عصر با آنها بنشین و فتوا بده. به پرسش کسی که حکمی از احکام الهی می پرسد، پاسخ ده. به آنان که نمی دانند بیاموز و با دانشمندان و علما بحث و گفت و گو کن. (در مسایل مختلف بحث و تبادل نظر داشته باشید تا شبهه ای باقی نماند.) نزد مردم نماینده ای جز زبانت و دربانی جز رویت نداشته باش.درخواست کننده ای را از دیدارت باز مدار، زیرا اگر آن درخواست ابتدای کار از طریق مقرر حل نشود، برای حل آن در آخر کار مورد ستایش واقع نمی شوی. (کار مردم را در اول وقت انجام دهید، اگر بعد از تاخیر و معطلی انجام دهید، جلب رضایت مقدور نیست.) آنچه از مال خدا (بیت المال) نزدت گرد آمده، به عیال مندان، گرسنگان و نیازمندان همان منطقه بده و هر چه از مصرف ایشان اضافه آمد، برای ما بفرست تا آن را میان فقرا و نیازمندان تقسیم کنم. به مردم مکه فرمان ده از ساکن (آنان که از مکانهای دیگر برای حج به مکه آمده اند) مزد و کرایه نگیرند; زیرا خداوند سبحان می فرماید: سواء العاکف فیه و الباد مراد از عاکف مقیم مکه است و مراد از بادی کسی که به حج می رود و اهل آن سامان نیست. خداوند ما و شما را بر آنچه دوست دارد، موفق دارد.

کلمات کلیدی
اسلام  |  امام  |  مکه  |  مدینه  |  پیامبر اسلام ( ص )  |  امیر مؤمن علی  |  قثم بن عباس  |  قثم  | 
لینک کوتاه :