سال که نو می شود همه دوست دارند با آن همدلی و همراهی کنند;اصلا همه از کهنه شدن بدشان می آید و از مرگ می هراسند.
مرگ نیز آرزویش این است که زنده شود.
مادر بزرگ نیز با آن که سالها نو شدن سال را جشن گرفته، بازهم شور و شعفی خاص به خانه آب و رنگی می دهد.
اخلاق ها با لباسها نو می شوند.بچه ها شادو مسرورند; کمتر پیش می آید که هنگام تحویل سال،بچه ها و بزرگترها سرسفره هفت سین نباشند; کیفیت تزیین سفره هااز ذوق و سلیقه، هنر و ابتکار، فرهنگ و قرام ما خبر می دهد.برخی «سفره هفت سین » شان اینهاست; مثلا:
«سیب »، «سرکه »، «سماغ »، «سیر»، «سبزه »، «سنجید» و«سمنو».
از این سفره: طراوت، نشاط، شادی و خوشحالی برمی خیزد.
همه با چهره های خندان به آن نگاه می کنند:
«طبیعت، دیگر بار، زنده شده! گلها روییده، سبزه ها سردرآورده، درختان جوانه زده، همه جا نو شده، باید به گردش رفت، گفت و خندید، شاد بود و شاد.»
ولی برخی دیگر، سفره هفت سین شان گونه دیگری است. از آن بوی زنده شدن طبیعت می آید; امابا زنده شدن های دیگر:
زنده شدن اندیشه ها، راه و رسم ها، رفتارها و فرهنگ ها.
سفره هفت سین آنها «سفره هفت سلام » است:
«سلام »، «سلام »، «سلام »، «سلام »، «سلام »، سلام » و«سلام ».
قدری گلاب و مشک و زعفران درهم می آمیزند، و در ظرف چینی «هفت آیه سلام » را می نویسند:
«سلام قولا من رب رحیم،
سلام علی نوح فی العالمین،
سلام علی ابراهیم،
سلام علی موسی و هارون،
سلام علی آل یسن،
سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین و سلام هی حتی مطلع الفجر» (1)
آنگاه قدری آب داخل آن ظرف می ریزند و هریک، جرعه ای از آن می نوشند با این یقین که تا یک سال از بیماری محفوظ خواهند ماند. (2)
این سفره می سراید:«سر در آورده، سبزه های ایمان هم،
روئیده گلهای یقین هم،
جوانه زده، درختان انسانیت نیز،
و نو شده، روح و جان همچنین.
باید به باغ ایمان نیز به گشت و گذار رفت، خندید و خنداند،شاد بود و شادان کرد.»
این ابتکار و نو آوری از خودشان نیست از کسی است که سبزی سبزه ها از اوست;
و طراوت و نشاط طبیعت، وهمه نو شدن ها از اوست.
و «بهار امامت » با او شروع می شود.نسیم بهاری می وزد،
و سال، دیگر بار نو می شود،
برای تزیین سفره هفت سین شتاب می کنیم
می بینیم ذوق و سلیقه ما چه سفره ای می آراید،
شاید هم «هفت سلام ».
پی نوشتها:
1- آیات به ترتیب: یس، 58، صافات، 79، 109، 120، 130، زمر، 73، قدر، 5.
2- کتاب نصایح، تالیف آیت الله مشکینی، باب 7، حدیث 35، ص 267.