×

کریستوفر مریل (CHRISTOPHER MERRILL)


تعداد بازدید : 930     تاریخ درج : 1390/08/08

90

(شاعری نه در فراسوی واقعیت، بلکه منفجر از آن)

کریستوفر مریل در دانشگاه Holy cross ادبیات تدریس می کند. وی ریاست گروه بین المللی نویسندگان دانشگاه آیوا را نیز عهده دار است. مجموعه اشعاری که از او به چاپ رسیده عبارت اند از: «سیاه مشق ها»، «تب و تاب ها» و «آتش بیدار» که به خاطر آن جایزه بهترین کتاب شعر را از آکادمی شعرای امریکایی برده است.

کریستوفر مریل، بازآفرینی اشعار تعدادی از شاعران معاصر جهان مانند: شاعر معروف مجار آلیس دبجاک (alesDebejac)، جیمز سابینس (Jaime Sabinse) و آندره برتون (Andre Breton) را نیز به انجام رسانیده است. کتاب های دیگر او در زمینه ادبیات غیر داستانی به شرح زیرند:

1. پل کهنه، جنگ سوم بالکان و عصر پناهندگی، 2. چمن سرزمینی دیگر: سفری به دنیای فوتبال، 3. تنها ناخن ها باقی می مانند: صحنه هایی از جنگ های بالکان.

او و همسر ویولونیستش لیزا گودی مریل(Lisa Gowdy-Merrill) دارای دو دخترند.

***

دیوید سنت جان، شاعر و منقد برجسته امریکایی در مقدمه مجموعه اشعار کریستوفر مریل می نویسد:

مریل، نویسنده ای تمام عیار است. یعنی هم ادبیات غیر داستانی کار می کند (چیزی که ما اکنون آن را مقالات شخصی می نامیم) و هم با روزنامه ها و مجلات به عنوان سردبیر و روزنامه نگار آزاد و ویرایشگر، همکاری دارد. به علاوه، در تهیه و گردآوری گلچین های ادبی نیز از خود همت و ذوق سرشاری نشان می دهد؛ امّا خواننده های آثارش هویت واقعی او را در اشعار خلّاقش باز می یابند؛ اشعاری که در آنها دنیای واقعی، همچون پس زمینه ای طراحی شده، برای نمایش دادن آرزوها و یأس ها، خاطرات شکننده و حرمان ها به کار می رود. حمله وحی آسای ذهن، مدام دنیای واقعی را از هم می پاشاند و چیزی باقی نمی ماند، جز تب و تاب ها و تمنّاها: «عطوفتی عظیم به سوی هستی».

سؤال کریستوفر مریل به عنوان یک شاعر جدّی این است: چه طور می توان از مسیر پر شاخ و برگ آکنده از علف های هرز و بوته های تیغ دار کلمات گذشت؟ با کدام تبر می توانیم راهی پیش پای خود بگشاییم؟ و تنها پاسخی که شعر به او می دهد این است: با تبر پولادین ایمان، وجدان و عشق.

مریل به تجربه دریافته است که آنچه روابط میان انسان ها را سخت و گاه ناممکن می کند، کلمه است؛ یعنی همان چیزی که به واسطه نیاز به برقراری ارتباط به وجود آمده است! از همین روست که ما می بینیم شعر او در گریز از معانی واقعیِ کلمات، به شکلی از سورئالیسم پناه می برد که من ترجیح می دهم آن را نه فراتر از واقعیت، بلکه «منفجر از واقعیت» بنامم.

برای مریل، فضای موجود در قصه های شاه پریان و افسانه ها اصالت بیشتری دارد؛ لنز دقیقی است که می تواند از پشت آن تصوّرات او را از دنیای امروز شکل بدهد. او خوش دارد اسیر توهّمات قدیم خود باشد: تنهایی، عشق و مرگ.

***

نمایشنامه کوتاه در یک پرده:

میزگرد نقش شاعران و نویسندگان در جامعه

آخرین روشنایی غروب پاییزی، از پنجره کتاب خانه، تابیده بر چهره دانشجویان و اعضای هیئت علمی. خود را معرفی می کنم: شاعر و نویسنده.

کنار دستی ام، گزارشگر روزنامه تایمز، عاقل اندر سفیه، مرا می نگرد و می گوید: «من قبلاً این کاره بودم». گویی عادتی زشت و ناپسند را ترک کرده است.

نوبت سخنرانی او می رسد. مغرور می گوید: «وقتی مقاله ای می نویسم، می دانم هفته بعد، 30 میلیون نفر، آن را خواهند خواند».

نوبت من که می شود، اعتراف می کنم: «وقتی شعری می نویسم، آن را برای نشریه ای می فرستم و امیدوار می مانم شاید سال بعد، حدود 300 نفر آن را بخوانند».

حضّار می خندند و شروع می کنند به طرحِ سؤال از بغل دستیِ من، بی نیم نگاهی به من!

کلمات کلیدی
شعر  |  تب  |  شاعر  |  کریستوفر مریل  |  مجموعه شعر کریستوفر مریل  |  کریستوفر مریل در دانشگاه  | 
لینک کوتاه :