×

رحلت حضرت امام خمینی(ره)


تعداد بازدید : 3380     تاریخ درج : 1390/08/08

71

پنج شنبه

14 خرداد 1388

10 جمادی الثانی 1430

4. Jun. 2009

ـ اشاره

ـ گفتار مجری

ـ چراغ راه

ـ زلال قلم

ـ شعر

ـ کوتاه و گویا

ـ با خاطرات

ـ کتابستان

اشاره

سید محمدصادق میرقیصری

بیست سال از عروج ملکوتی رهبر کبیر انقلاب می گذرد. حال پس از گذشت این زمان به آن می اندیشیم که تا چه اندازه توانسته ایم به رهنمودهای آن بزرگوار عمل کنیم.

بازخوانی وصیت نامه سیاسی ـ الهی حضرت امام خمینی(ره) فرصت خوبی است برای مَحَک زدن عملکرد ملّت و مسئولان کشورمان.

لزوم بازخوانی وصیت نامه امام خمینی(ره) از سوی مقام معظم رهبری، بر ما واجب کرد که محورهای مهم این وصیت نامه را برشماریم:

محورهای وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی(ره)

لزوم توجه تمام مسلمانان جهان به حدیث ثقلین.

افتخار ملت ایران به قرآن و مکتب اهل بیت(ع) و پیروی از این دو.

تعهد و پایداری ملت ایران در راه مستقیم الهی و شکر این نعمت.

غفلت نکردن از نماز جمعه و جماعت و عزاداری برای ائمه اطهار(ع) به ویژه امام حسین(ع).

لزوم یاد کردن از ستمگری های دشمنان هر عصر در مجالس اهل بیت(ع).

جامع و کامل بودن اسلام و حکومت اسلامی.

حفظ اسلام از سوی ملت بزرگ و کوشش در رفع مشکلات آن.

قطع کردن دست استعمارگران داخل و خارج برای برقراری حکومت الله.

فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف موانع پایداری حکومت اسلامی.

هوشیاری در مقابل جنگ روانی و تبلیغاتی دشمنان.

خنثی کردن شایعه دشمنی مبنی بر ناتوانی جمهوری اسلامی به وسیله ملت ایران.

لزوم کمک به حکومت اسلامی به جای اشکال تراشی و سرکوبی.

بی طرفانه و با فکر آزاد قضاوت کردن مخالفان جمهوری اسلامی.

نادیده نگرفتن تلاش های مسئولان کشور در کنار برخی ضعف های کوچک.

قدرانی ملت عزیز ایران از نعمت به دست آمده با جهاد عظیم و خون جوانان.

لزوم قدردانی مسئولان کشور از مردم به ویژه مستضعفان با خدمتگزاری.

الگوگیری ملت های مسلمان از حکومت جمهوری اسلامی.

پیوند دانشگاهیان و جوانان با روحانیان.

پرهیز شدید از غرب زدگی و شرق زد گی و روی آوردن به فرهنگ اسلامی.

فدا نکردن استقلال و آزادی و ارزش های انسانی.

کوشش دشمنان برای منزوی کردن روحانیان.

تلاش دشمنان برای منحرف کردن جوانان از فرهنگ و ادب و ارزش های خودی.

تلاش مردم برای انتخاب نمایندگانی متعهد به اسلام و حکومت اسلامی و غیر وابسته به غرب و شرق در مجلس.

بی اعتنایی روحانیت و مراجع معظم به مسائل جامعه.

دقت نمایندگان مجلس در تصویب قوانین و پیش گیری از انحراف قوانین.

برخورد نمایندگان مجلس با نماینده ای که با دسیسه وکالت خود را به مردم تحمیل می کند.

برخورد شورای نگهبان با قوانین مخالفِ شرع.

در صحنه بودن مردم ایران در تمام انتخابات در حال و آینده.

اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس متعهد به اسلام باشند، بسیاری از مشکلات پیش نمی آید.

لزوم دقت حوزه علمیه بر پیش گیری از نفوذ افراد منحرف و تبه کار در حوزه های علمیه و بدنام کردن آن.

قیام علما و مدرسان و فضلای عظیم الشأن برای نظام دادن به حوزه های علمیه.

مراقبت از افرادی که قوانین صحیح را با کاغذبازی ها مسخ می کنند.

وزیران باید همه خدمتگزار مردم باشند.

وزارت ارشاد باید در تبلیغ چهره حقیقی جمهوری اسلامی بکوشد.

قوای مسلّح در هیچ حزب و گروهی وارد نشوند و خود را از بازی های سیاسی دور نگه دارند.

تمام مسئولان نگذارند دستگاه های خبری و مطبوعات از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند.

بازتاب ارتحال امام خمینی(ره) در رسانه های خارجی

مجله اشپیگل آلمان:

فقط خمینی(ره) بوده است که به اعتراف حتی دشمنانش در تمامی عمرش یک زندگی همراه با تواضع و محقر و دور از هرگونه تمایلات و تجملات دنیوی داشته است و کوچک ترین لکه سیاهی در شرح حال زندگی اش دیده نمی شود.

نشریه هندلس یلات(ره):

امام خمینی(ره) یک زمین لرزه سیاسی ایجاد کرد که دنیا را متزلزل ساخت.

روزنامه ال پائیس اسپانیا:

خمینی شخصیتی همیشه پیروز بود.

روزنامه لوسار بلژیک:

آنهایی که دورادور آرزوی تغییر حکومت خمینی(ره) را در سر می پروراندند، امروز لال و حیرت زده شده اند.

رادیو مسکو:

فعالیت های وی موجب تحولات و دگرگونی های بی نظیری در حیات اقتصادی، سیاسی و معنوی جامعه ایران شده است.

روزنامه داگبلات نروژ:

خمینی(ره) شخصیتی بود استوار و در سختی ها به آرامی تصمیم می گرفت.

هفته نامه پونتیکی یونان:

امام به تمام معنی یک زاهد بود.

رادیو دولتی آمریکا:

در ده سال گذشته آیت الله خمینی(ره)، امریکا را بارها با ناتوانی مواجه ساخت و در این مورد به امریکا درس داد.

دیلی تلگراف چاپ لندن:

دشمنان ایران وحشت دارند که روح آیت الله خمینی همچنان رهبری ایران را در دست داشته باشد.

تایمز لندن:

خمینی(ره) به مستضعفان جهان نشان داد که می توان در برابر ابرقدرت ها ایستاد.

ژاپن تایمز:

در نتیجه روش بی نظیر آیت الله خمینی(ره) که در اثر برانگیختن قدرت نظامی مردم ایجاد شده بود، ایران به یک قدرت عظیم مبدل شد.

هفته نامه بلیتز هند:

امام خمینی(ره) نه تنها رهبر ایران، بلکه رهبر مسلمانان و انقلابیون جهان بود.

تلویزیون ایتالیا:

خمینی برای مردم ایران حکم صدای خدا را داشت.

رادیو بی بی سی:

در سراسر جهان، انقلاب اسلامی که آیت الله خمینی رهبر و مبلّغ آن بود، هنوز نیرویی غیرقابل پیش بینی در صحنه بین المللی است.[1]

گفتار مجری

داغ های همه تاریخ را ما به یک باره دیدیم؛ چرا که ما امت آخرالزمانیم و خمینی(ره) این ماه بنی هاشم، میراث دار همه صاحبان عهد بود. در شب یلدای تاریخ، در عصر اِدبار عقل و فلک زدگی بشر، در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شد و هیچ مُنذری نمی آمد، خمینی(ره)، میراث دار همه انبیا بود و داغ او بر دل ما، داغ همه اعصار و داغی بی تسلّی است.[2]

کوچه های جماران، هم راز کوچه های مدینه گشته اند، بعد از ارتحال رسول. آنان که پا دارند، هَروَله می کنند تا خود را به خانه ای برسانند که مطاف ملائِکِ حافظِ نفسِ تو بوده است و هر صبح و شام، میهمان سفره ای که از بهشت برای تو نزول می یافت. خانه ای که هم نوای تسبیحات تو هر صبح و شام نور می آشامید و در عطر روح اللهی تو شناور بود. آنان که پا دارند، هروَله می کنند، ولی آنها که پا در راهِ عشقِ تو باخته اند، چه کنند؟ جانا، رحم آور! اینجا عالم ظاهر است و ظاهرْ حجاب باطن. چه کنیم؟[3]

گریه کن تا آن بغض گلوگیر بشکند و اشک هایت پیشباز قدم های یار روند. در کوچه باغ های ملکوت، طراوت آن جنّات از اشک های من و توست، ولی دل های مان آرام نمی گیرد، کاش این غم اشک می شد و فرو می ریخت و این ابرهای تنگ نشسته، آسمان سینه هامان را به خورشید وامی گذاشتند. کاش قلب مرا قربانی می گرفتند تا این گَرد ماتم از شهر برخیزد و رسول الله به مدینه بازگردد.

جانا! سخن از فراق توست که در فراق جز حدیث فراق نه در دل می گذرد و نه بر لب می آید. چه کنیم؟ با ما بگو که چه باید کرد آنجا که جان مانده است وای عزیزتر از جان! تو رفته ای؟ ما جان و سر را می خواستیم تا بر سر پیمانی نهیم که با تو بسته بودیم. حال بازگو که با این سرِ پُر درد و جان پریشان چه کنیم؟ چه کنیم که فراق آمدنی است، دیر یا زود؛ و این بیت الاحزان، مهبطی است در هجران، تا بسوزی و از آتش فنای تو ققنوسی برآید با بال های آتشین، که تو را بر بال های خویش از سدره المنتهی نیز بگذراند.

رحم آور ای عزیز ما! کسی را بفرست تا آن خبر هولناک را که شنیده ایم، تکذیب کند، ای مسیحای جان بخش دل های میّت ما! مگر مسیح هم می میرد.[4]

چراغ راه

مقام معظم رهبری

امروز مهم ترین وظیفه، انتقال سالم مکتب امام(ره) به نسل های آینده است.[5]

اظهار ارادت به امام خمینی(ره) بدون اعتقاد به مکتب سیاسی ایشان، بی مفهوم است.[6]

مکتب سیاسی امام نیاز اصلی بشریت است.[7]

در مکتب سیاسی امام علاوه بر مردم سالاری مدرن، معنویت حقیقی و توجه و توکل به خداوند متعال وجود دارد.[8]

این کلام عمیق امام بزرگوار که می فرمودند: ما برای تکلیف کار می کنیم، نه برای نتیجه، نشئت گرفته از همین مکتب است و بر همین اساس در همه امور، هدف، خداوند متعال است و باید در راه او مبارزه کرد و در صورت پیروزی، مغرور نشد و در صورت شکست، مأیوس نگردید.[9]

قشرهای مختلف مردم به ویژه جوانان، مسئولان قوای سه گانه و مسئولان همه دستگاه ها این وصیت نامه را بازخوانی و در بخش ها و نکات فراوان آن تأمل و تدبّر کنند.[10]

عزت و امنیت پایدار، رشد و توسعه و اعتلای معنوی و اخلاقی ملت ایران در گرو عمل مسئولان و مردم به توصیه ها و وصیت نامه امام خمینی(ره) است و این واقعیت نباید هیچ گاه فراموش شود.[11]

ویژگی های بشری او کمتر در افراد عادی پیدا می شود. اگر یکی از آن خصوصیات در فردی مشاهده شود، او انسان بزرگی به شمار می رود؛ چه رسد به آن که همه ویژگی های ممتاز را یک جا در خود جمع کرده باشد. امام، انسانی بسیار عاقل، دوراندیش، حکیم، آدم شناس، تیزبین، حلیم، متین و آینده نگر بود که هر کدام از این صفات، کافی بود که شخصی را در مرتبه والا جای دهد و احترام همگان را جلب کند.[12]

او اهل خلوت، اهل عبادت، اهل گریه نیمه شب، اهل دعا، تضرع، ارتباط با خدا، شعر و معنویت و عرفان و ذوق و حال بود. آن مردی که چهره او دشمنان ملت ایران را می ترساند و به خود می لرزاند، آن سدّ مستحکم و کوه استوار وقتی که مسائل عاطفی و انسانی پیش می آمد، یک انسان لطیف، یک انسان کامل، یک انسان مهربان بود.[13]

در چهره یک حاکم و زمامدار و رهبر، امام بزرگوار، مردی هوشیار، باشهامت، باتدبیر، باابتکار و دریادل بود. امواج سهمگین در مقابل او چیز کم اهمیتی محسوب می شدند. هیچ حادثه سنگینی نبود که بتواند او را شکست دهد و به خضوع در مقابل آن حادثه وادار کند. هیچ کدام از این حوادث، آن جنگ، آن حمله امریکا، آن توطئه های کودتا، آن ترورهای عجیب و غریب، آن محاصره اقتصادی، آن کارهای عظیم و عجیب و غریبی که دشمنان با شکل های مختلف می کردند، نمی توانستند این مرد بزرگ را دچار احساس ضعف و شکست بکند. از همه این حوادث، قوی تر و بزرگ تر بود.[14]

سیدحسن نصرالله

امام خمینی(ره) همواره بر پیوند عمیق و محکم میان عرفان و جهاد و شهادت تأکید می ورزیدند و جهاد و شهادت را از نتایج عرفان واقعی می دانستند. مگر نه اینکه جهاد، دری از درهای بهشت است و خداوند آن را بر روی بندگان خاص خود می گشاید؟

تصور ما باید بر این اساس باشد که نیروی عرفان بتواند انسان را به مجاهدی بزرگ تبدیل کند، او را به سوی مسئولیت پذیری و فداکاری های بزرگ سوق دهد و قدرت رویارویی با دشمن را در وی ایجاد کند، هر چند دست خالی و بی سلاح باشد.

عرفان واقعی باید بتواند قدرت بیان سخن حق را در انسان به وجود آورد و در عرصه مبارزه به او نیرویی دهد که خبر از خداوند از کسی نهراسد.

امام خمینی(ره) یکی از کسانی بودند که عده کثیری از شهدا و مبارزان راه خدا او را مثال روشنی از عرفان واقعی برشمردند.[15]

زلال قلم

سوگ خورشید

طیبه محمدی

دست ها بالا می رود؛ بالاتر از تمام اندیشه های انسانی. گویی افق را می کاود تا سپیده روشن امید را از فراسوی تاریک یأس در پهنه آسمان دل بگسترد. هنوز «خورشید» باقی است، در حاشیه آسمان، کناره گرفته؛ چون کشتی نجات به ساحل افق لنگر انداخته. هنوز وقت آن نیست که از حرکت بازایستد و رها کند سرزمین های امیدوار را.

دست ها بالا می رود، لب ها لرزان، چشم ها گریان، دل ها سرگشته و حیران، چنگ بر دامان «امّن یجیب» می زنند تا شاید خدا رحمش بیاید و باران را از کویر دل های عطشناک نگیرد.

آن سوتر، دستی نیمه جان به آسمان بالا می رود؛ صدایی ضعیف و لرزان، سکوت آسمان را می درد. خورشید زرد و نیمه جان، رنگ پریده، از قاب دل تنگی، دلش خیره بر افق، قلبش با هر تپش، بی قرارتر؛ انگار دیگر، طاقت ماندن ندارد. عمری باغبان جوانه های یک دشت امید و آرزو بود و اکنون دل تنگ باغبان خویش، سرود رفتن زمزمه می کند تا داغ دلتنگی بر دل تک تک جوانه های آمده و نیامده دشت بگذارد.

دست ها بالا می رود؛ پایین می آید. پلک ها باز و بسته می شود. لب ها از هم می گریزد و به هم می رسد. نفس در سینه نمی ماند، بالا نمی آید و صدا انگار صدای شکستن بغضی در سینه است. آسمان تاریک، خاک تاریک، آب تاریک، خورشید رفته است مگر از این عالم؟

گوش کن! هیچ صدایی تو را به سوگ خورشید دعوت نمی کند، بل انگار خورشید در رگ هایت جاری است و تو اکنون خونت را، جانت را از دست داده ای؛ قلبت با قلبش گره خورده و حالا یک سوی این اتصال، دیگر نیست. راستی، خورشید را مگر خاک تاب پذیرش دارد؟

گریه می کنی، ولی سیلاب اشک خیال بند آمدن ندارد، ضجّه می زنی و آتش دلت شعله ورتر می شود. بر سر و سینه می زنی و شیشه حباب دل تنگی ات، ضخیم تر از آن است که ترک بردارد و بشکند. این حال تو خواهد بود تا ابد، تا روزی که دوباره بویش را استشمام کنی و تلألؤ وجودش گرمابخش دل سرد و مأیوست باشد.

جانسوز

فاطمه کارشناس

بسیارند انسان هایی که رفته اند. اصلاً رفتن و نماندن یک اصل و سنت الهی است؛ و «لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ الله»، ولی به قول حافظ، تفاوت در بار امانت کشیدن است.

بعضی رفتن ها، نام رحلت می گیرند، بعضی نام درگذشت. بعضی هم می گویند، رفتنی بود، عمرش به دنیا نبود. بعضی رحلت ها جانسوزند، بعضی رحلت ها غم بارند و بعضی حسرت آور. بزرگان و نواندیشانِ شجاعِ دنیا، رفتنشان جور دیگری است، شاید از همان رحلت های غم بار یا حسرت آور باشد. یا به قول بچه های لبنان، هم جان سوز، هم غم بار، هم حسرت آور، مثل رحلت خمینی.

پرسیدم از کجا می دانی؟ گفت: همان «تُعِزّ مَنْ تَشَاء وَتُذِلّ مَنْ تَشَاء» است. خدا او را در دنیا عزیز و کبیر کرد و رهبر و مرشد قرار داد تا او را ببینیم و راه را بیابیم. هر چه داریم از او داریم. بعد با چشمانی مؤدب و نگاهی معنادار زمزمه کرد.

از غم دوست در این میکده فریاد کشم

دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم

سال ها می گذرد، حادثه ها می آید

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

اندوه

سید محمدصادق میرقیصری

«هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود که در آن توفان مصیبت و عزا، بر این مردم تازیانه غم و اندوه فرود آورد. ایران یک دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست.

در آن روز خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن هزار چشمه نور در زندگی ملت ایران جوشیده بود. روحی عروج کرد که با نَفَس روح الهی اش پیکر ملت را جان بخشیده بود. حنجره ای خاموش شد که نَفَس گرمش، سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود. لبانی بسته شد که آیات الهی عزت و کرامت را بر مسلمین فروخوانده و افسوس و ذلت را در روح آنان باطل ساخته بود».[16]

خرداد همیشه بار غم بر دوش ما نهاده است.

ای روح پر کشیده به بهشت!

در سالگرد عروج ملکوتی ات، باز همه غم، چنگ بر دل هایمان می زند.

سوگ ارتحال تو، مدینه ایران را به غم و ماتم نشاند و چشمه های اشک را از دیدگان خون بارِ امّت عاشق، جاری ساخت.

آنچه رفت، پیکر پاک و جسد مطهرت بود.

آنچه ماند، فکر ناب و اندیشه روشن و خط ماندگارت بود.

اماما! روح تو به آسمان ها پر کشید،

اما راه تو، ای روح خدا! در زمین و میان عاشقان تداوم یافت.

پرچمی که برافراشته ای، اکنون بر دوش علمداری رشید از نسل حسین فاطمه(س) است.

ای امام! ای نگین ِافتاده از انگشتر امت، ای جان ِرفته از پیکر ایران،

ای گوهرِ در خاک نهفته، ای پدر فرزندان شهدا، ای سالار بسیجیان عاشق!

چگونه مرگ تو باور کردنی است، ای حیات بخش اسلام و ایران؟

حسینیه جماران از تو خالی است، اما سینه هر یک از ما حسینیه ای است پر از شیون عزا و لبریز از سوگ غم.

اکنون گرچه صدای تو خاموش است، دل های ما محشری پر غوغا از کلام عطرآگین توست. و گوش تاریخ از پیام های سنگین تو سرشار است.

امام رفت و بار غم برای همیشه بر دلمان نهاده، اما... راهش ادامه یافت».[17]

شعر

وقتی رفت

طیبه رئیسی

باغی ستاره در ردایش بود وقتی رفت

فریاد خلقی در صدایش بود وقتی رفت

آن شب که چشم آسمان یک ریز می بارید

آواز باران در عزایش بود وقتی رفت

خورشید، سرد و خسته و تن ها به خود لرزید

در آسمان ها جای پایش بود وقتی رفت

بر بال های باد، در هفت آسمان تا عشق

بال ملائک ناخدایش بود وقتی رفت

ای کاش برمی گشت و ما را در غمش می دید

فرشی ز دل ها زیر پایش بود وقتی رفت

عزادار

آن روز دیدی عشق با یاران چه می کرد

با شوره زار چشم ها باران چه می کرد

دیدی زلال چشم مست آسمانیش

با جان خاک آلود هشیاران چه می کرد

بیداری اش آشوب خواب مردگان بود

هم خواب او دیدی به بیداران چه می کرد

دیدی نهال رُسته از لطف بهاریش

بی دست و پا در پای جوباران چه می کرد

فرش قدوم ساده خدمتگزاری

دیدی سپاه اشک سرداران چه می کرد

این سیل را آرام روحش رام می داشت

ورنه خدا داند به کهساران چه می کرد

ابر آمد و توفان گرفت و دود برخاست

غم بین که در جان عزاداران چه می کرد

مظلوم ما را کاین چنین مسموم کردند

جز شهد جان در جام دلداران چه می کرد

آن شب که بر سنگین دلان زنجیر غم زد

در حلقه شوق سبکباران چه می کرد

کوتاه و گویا

راه امام، کلام امام[18]

غیر حق تعالی نور نیست، همه ظلمتند.

درس را برای خدا بخوانید.

انبیا آمدند که مردم را از ظلمات به نور دعوت کنند.

اسلام بالاترین مکتب است.

حفظ اسلام زحمت دارد.

همه ما مأمور به اَدای تکلیف و وظیفه ایم، نه مأمور به نتیجه.

شهادت، عزّت ابدی است.

مدعیان ایمان زیادند، لکن مؤمنین اندکند.

رمز پیروزی شما ایمان و وحدت کلمه بود.

سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.

قدس متعلق به مسلمین است و باید به آنان برگردد.

اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود.

انسان عصاره همه موجودات عالم است.

آن چیزی که ملت ها را می سازد، فرهنگ صحیح است.

تربیت و تزکیه مقدّم بر تعلیم است.

علم تنها اگر ضرر نداشته باشد، فایده ندارد.

خدمت مردها هم بسیارش مرهون خدمت زن هاست.

اول مدرسه ای که بچه دارد، دامن مادر است.

حیات یک ملت مرهون کار و کارگر است.

با خاطرات

(1)

«نیمه شب بود و هوا سرد و برفی. روح اللهِ جوان، نیمه های شب از مدرسه دارالشفا به مدرسه فیضیه می رفت. سپس با سنگی یخ حوض مدرسه را می شکست و با آب سرد وضو می گرفت. در تاریکی شب در مَدرَس مدرسه در زیر نور ضعیف فانوس به نماز شب می ایستاد، چند ساعت بعد به مسجد بالا سر می رفت و در نماز جماعت حاج آقا ملکی تبریزی، استاد عرفان و اخلاقش شرکت می کرد».[19]

(2)

«یکی از مسئولان بلندمرتبه برای دادن گزارش به نزد امام آمد. پدرِ پیرش نیز همراه او بود. تا کنار امام رسید، پدرش را معرفی کرد. امام با مهربانی گفت: اگر این آقا پدر شماست، پس چرا جلوتر از او وارد اتاق شدید؟ مرد از خجالت سرش را پایین گرفت».[20]

(3)

«امام عاشق نوه هایش بود. اگر از نزدیکان کسی به دیدنش می آمد، فوری می پرسید: بچه ات کو؟ می گفتند: بچه ها اذیت می کنند و مزاحم شما می شوند. امام چهره درهم می کشید و با ناراحتی می گفت: اگر این دفعه بدون بچه بیایی، خودت هم نباید بیایی».[21]

(4)

«روزی فهیمه، دختر امام با همسر و دختر کوچکش به جماران آمدند. امام به دامادش گفت: شنیده ام دخترتان را برای نماز صبح از خواب بیدار می کنید، با این کار چهره شیرین اسلام را به مذاق او تلخ می کنید. او گفت: چشم آقا! نوه امام تا این حرف را شنید، به مادرش گفت: مامان! از فردا برای نماز صبح حتماً مرا به موقع بیدار کنید».[22]

(5)

«خبر رحلت امام را شنیده بودیم و در راه تهران بودیم. در میان راه در قهوه خانه ای توقف کردیم. تلویزیون روشن بود و مراسم سوگواری پخش می شد. همه مبهوت اشک می ریختیم. در بین ما فردی بود که با انقلاب میانه ای نداشت، اما او هم به شدت می گریست. وقتی از او سؤال شد چرا گریه می کنی؟ گفت: به خدا احساس می کنم عزیزترین فرد زندگی ام فوت کرده است.»[23]

(6)

«من دست و بازوی رزمندگان را که دست خدا بالای آن است می بوسم و به آن بوسه افتخار می کنم» صدای امام از رادیو شنیده می شد. جانباز نشسته بود بر ویلچر و به جای خالی دست هایش نگاه می کرد. بوسه امام، پروانه خوش خط و خالی شد که از پنجره آمد و بر آستین خالی اش نشست.[24]

(7)

نماینده صلیب سرخ نامه اُسرا را آورد و زیر نگاه سنگین نگهبان عراقی به آنها داد. همه با عجله پاکت ها را باز کردند تا نامه هاشان را بخوانند، اما صدای فریاد یکی نگاه بقیه را متوجه خود کرد. ـ نگاه کنید دوستان! امام به نامه من جواب داده، به خدا دروغ نمی گویم، جواب داده. اُسرا دور او را گرفتند، نامه دست به دست گشت. ـ خدایا! حقیقت دارد؟ «فرزندانم! پدر پیرتان هم به فکر شماست و دعای خیر برایتان می فرستد». مُهر امام در گوشه چپ نامه به چشم می خورد».[25]

کتابستان

1. آوینی، سید مرتضی، امام و حیات باطنی انسان، تهران، انتشارات روایت فتح، 1378.

2. اکبری، محمدرضا، سیمای امام خمینی(ره)، اصفهان، پیام عترت، 1378.

3. امام در آیینه اسناد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1383.

4. امام در برابر صهیونیسم، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1361.

5. امام و روحانیت، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1362.

6. انصاری، حمید، حدیث بیداری: نگاهی به زندگی نامه آرمانی ـ علمی و سیاسی امام خمینی(ره) (از تولد تا رحلت)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1381.

7. پاشاپور، حمید، امام خمینی(ره) و انتفاضه فلسطین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.

8. جهان بزرگی، احمد، اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، تهران، مؤسسه دانش و اندیشه معاصر، 1379.

9. خامنه ای، سید علی، خاطرات و حکایت ها، تهران، قدر ولایت، 1374.

10. خمینی، احمد، دلیل آفتاب: خاطرات یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1375.

11. داونی، علی، امام خمینی(ره) در آیینه خاطره ها، تهران، نشر مطهر، 1373.

12. رجبی، محمدحسن، زندگی نامه سیاسی امام خمینی(ره)، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد، 1369.

13. روحانی، سید حمید، بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی(ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1381.

14. وجدانی، مصطفی، سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی(ره)، تهران، پیام آزادی، 1362.

15. وعده دیدار، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1374.

آثار و تألیفات امام خمینی(ره)

1. آداب نماز: شرحی است مبسوط بر آداب و اسرار معنوی نماز و سرشار از نکات اخلاقی و عرفانی.

2. انوار الهدایه فی التعلیقه علی الکفایه: اثری است در مباحث عقلی علم اصول فقه.

3. تحریر الوسیله: فتاوای امام خمینی(ره) که در دوران تبعید در ترکیه نوشته شده است.

4. تفسیر سوره حمد: تفسیری است عرفانی از سوره مبارکه حمد.

5. حاشیه بر شرح خصوص الحکم: این حاشیه نشان دهنده تسلط امام بر آرای بزرگان عرفان است.

6. سرّ الصلوه: کتابی است سنگین و عرفانی به زبان فارسی در بیان اسرار معنوی و عرفانی نماز.

7. شرح چهل حدیث: یکی از آثار گران بهای اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره) است.

8. شرح حدیث جنود عقل و جهل: اثری است گران سنگ در علم اخلاق.

9. شرح دعای سحر: امام خمینی(ره) این کتاب را که دربردارنده نکات عمیق عرفانی، فلسفی و کلامی است، با تکیه بر آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) در شرح دعای سحر نوشته است.

10. کتاب البیع: اثری است گران بها در فقه استدلالی در باب های گوناگون مربوط به بیع و تجارت.

11. مصباح الهدایه الی الخلاقه و الولایه: این کتاب، از عمیق ترین آثار عرفان اسلامی در دوره متأخر است.

12. مکاسب محرّمه: اثری است اجتهادی در فقه استدلالی در موضوع انواع کسب های حرام و... .

13. وصیت نامه سیاسی و الهی امام خمینی(ره).

14. و چندین کتاب دیگر که همه به همت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) انتشار یافته است.

پی نوشتها:

[1]. ضمیمه روزنامه اطلاعات، 13/3/1383، صص 2 ـ 6.

[2]. شهید سید مرتضی آوینی، امام و حیات باطنی انسان، تهران، انتشارات روایت فتح، 1378، ص 30.

[3]. همان، ص 22.

[4]. همان، صص 22 و 23.

[5]. روزنامه اطلاعات، 31/2/1383، صص 1 و 2.

[6]. همان.

[7]. همان.

[8]. همان.

[9]. همان.

[10]. روزنامه رسالت، 19/3/1387، صص 1 و 2.

[11]. همان.

[12]. ضمیمه روزنامه اطلاعات، 13/3/1383، ص 4.

[13]. همان.

[14]. همان.

[15]. نک: روزنامه ایران، 13/3/1386، (ویژه نامه یادمان)، ص 12.

[16]. ویژه نامه نوزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره) (ضمیمه روزنامه اطلاعات)، 13/3/1387، ص 2، بخشی از پیام مقام معظم رهبری در اولین سالگرد رحلت امام خمینی(ره) رضوان الله علیه.

[17]. جواد محدّثی، قطعات (مجموعه نشر ادبی)، قم، بوستان کتاب، 1386، ص 14، با اندکی تصرف.

[18]. نک: کلمات قصار امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام.

[19]. ناصر نادری، «چشمه خورشید»، نشر روزنامه همشهری، بهمن 86، ش 53، صص 13، 29، 35 و 36.

[20]. همان.

[21]. همان.

[22]. همان.

[23]. راضیه تجار، مردی که شبیه هیچ کس نبود، نشر روزنامه همشهری، خرداد 86، ش 21، صص 25، 29 و 30.

[24]. همان.

[25]. همان.

کلمات کلیدی
اسلام  |  امام  |  امام‌خمینی ( ره )  |  عرفان  |  وصیت‌نامه امام‌خمینی ( ره )  |  خمینی ( ره )  |  تنظیم و نشر اثر امام‌خمینی  |  اثر امام‌خمینی ( ره )  | 
لینک کوتاه :