در میان لیلی و من فرق نیست
شیخ حسنعلی نخودکی می فرمود: اول محبوب بعد از خداوند، حضرت ختمی مرتبت «صلی الله علیه و آله» می باشد. ثم بعده امیر المؤمنین ثم الائمه «علیهم السلام» ثم الانبیاء و الملائکه.
در این دو وجود مبارک؛ رسول اللّه و امیر المؤمنین «علیهم السلام» اتحادی بوده است که ابدا عالم آن اتحاد در جای دیگری نبوده است؛ اول دویی که یکی است، این دو وجود مبارک است.
و چه زیبا سروده:
من کی ام لیلی و لیلی کیست من
ما یکی روحیم اندر دو بدن
داند آن چشمی که او دل روشنی است
در میان لیلی و من فرق نیست
نشان از بی نشان ها
تلاوت فجری
علامه شیخ مجتبی قزوینی معتقد بود خواندن قرآن کریم در پایان سحر و به هنگام طلوع فجر تأثیری خاص دارد که هر کس به آن مواظبت کند به آن آثار می رسد. او به آیه 78 سوره اسرا نظر داشت: «انَّ قرآن الفجر کان مشهودا»
ایشان می فرمود: حقیقت آیه در هاله ای از ابهام قرار داشت، از این رو بر آن شدم که سحرگاهان قرآن بخوانم و آن را تا طلوع فجر ادامه دهم. پس از مدتی حقایقی از آیات به من آشکار شد که تحمل آن دشوار و خارج از طاقت من بود. دریافتم که معنای آیه این است که تلاوت قرآن کریم در سحر و به هنگام طلوع فجر موجب آن می شود که حقایق آیات برای انسان مکشوف و محسوس گردد.
ارباب معرفت
ترک مکروه
از شیخ جعفر کاشف الغطاء «ره» سؤال شد: آیا صحیح است که می گویند امام معصوم «علیه السلام» در تمام عمرش مرتکب گناه نمی شود؟!
او گفت: من که یک نفر غیر معصومم، مدت چهل سال است یک مکروه انجام نداده ام، چه رسد به امام معصوم!
نظم در درس
آیت الله مظاهری می فرمود: امام خمینی «ره» افزون بر این که خود منظم بود، از این که شاگردی بی نظم به درس حاضر می شد، به شدت ناراحت می گردید و می فرمود: من نمی گویم به درس من بیایید، ولی اگر می خواهید بیایید منظم بیایید.
ارباب معرفت
تعطیلی درس
آیت الله مظاهری نقل می فرمود: دوازده سال در درس امام شرکت کردم، یک عمل مکروه از ایشان ندیدم. یادم نمی رود روزی در درس تشریف آوردند و به قدری ناراحت بودند که نفس ایشان به شماره افتاده بود، درس نگفتند و به جای درس، نصیحت تندی نمودند و رفتند و سه روز درس نیامدند. چون شنیده بودند یکی از شاگردان ایشان درباره یکی از مراجع غیبتی کرده است.
دوستی صحیح
آیت الله حاج آقا حسین قمی علاوه بر مقام علمی و تقوایی، در معاشرت و اخلاق اجتماعی نیز بسیار مقیّد و در دوستی، بر رفاقت صحیح، فوق العاده پایبند بود و هرگز حاضر نبود به خاطر دوستی ضوابط شرعی را زیر پا بگذارد و بارها می گفت: «من تا درِ جهنم رفیق هستم، ولی به خاطر رفاقت داخل جهنم نمی شوم».