×

ارزش در معیشت

اخلاق اقتصادی در اقتصاد اسلامی انسان برای ادامه حیات خود، نیاز به نعمت هایی دارد که خداوند برای او فراهم کرده است. آوردن نعمت های مادی برای تأمین معاش، با انجام دادن فعالیت های اقتصادی امکان پذیر است. اقتصادی خود راه دهد و از قناعت، انصاف، ایثار و دیگر ارزش های مثبت فاصله گیرد. کسب رضای خدا از آنها استفاده شود، نه تنها مورد نکوهش نیست، بلکه شایسته ستایش و تقدیر است. ستایش است و به گفته امام جواد علیه السلام ، باید چنین فقری را در آغوش گرفت. آنچه از کلام مولا علی علیه السلام به دست می آید، این است که ایمان به رزاق بودن خداوند، جزو نکته مهم این است که اعتقاد به قضا و قدر الهی در امر روزی رسانی، هیچ منافاتی با تلاش عدل و انصاف در اقتصاد اسلامی یکی از ارزش های مهم رفتار اقتصادی، رعایت عدل وانصاف است. شده است که فرمود: مهدی علیه السلام زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد. . حضرت علی علیه السلام در نامه خود به مالک اشتر، او را به رعایت عدل و انصاف، به ویژه برای ارزش کار و حرفه مردی با نگرانی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: به خدا قسم ما سخت گرفتار دنیاطلبی شده ایم و کار تو دنیاطلبی نیست، بلکه این کار خود، آخرت طلبی است. علی علیه السلام در این باره می فرماید: «برای من حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اگر نفس خود را مشغول نکنی، او تو را مشغول می سازد.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 3701     تاریخ درج : 1390/08/08

98

اخلاق اقتصادی در اقتصاد اسلامی

انسان برای ادامه حیات خود، نیاز به نعمت هایی دارد که خداوند برای او فراهم کرده است. به دست آوردن نعمت های مادی برای تأمین معاش، با انجام دادن فعالیت های اقتصادی امکان پذیر است.

این فعالیت ها در قالب تولید، توزیع، مصرف و خدمات مربوط به آنها شکل می گیرد. در اخلاق اقتصادی مجموعه جهت گیری های نظام اخلاقی اسلام، اعم از تبیین ارزش ها و ضد ارزش ها در حیطه مسائل اقتصادی مطرح است. برای مثال، کسی که به نظام اقتصادی اسلام پای بند باشد، نمی تواند اسراف، تجمل پرستی، رشوه، ربا و ضد ارزش های دیگر را در فعالیت اقتصادی خود راه دهد و از قناعت، انصاف، ایثار و دیگر ارزش های مثبت فاصله گیرد.

فقر و ثروت در اخلاق دینی

در زندگی دنیوی، ناچار از امرار معاش هستیم. از خصوصیت های زندگی این جهانی، انجام دادن معامله و مبادله و کسب درآمد است. پرداختن به این امور در نگاه ارزشی اسلام، در صورتی که با هدف رشد و تعالی مادی و معنوی فرد و تحقق عدالت اجتماعی و رفاه عمومی باشد و در جهت کسب رضای خدا از آنها استفاده شود، نه تنها مورد نکوهش نیست، بلکه شایسته ستایش و تقدیر است.

علاقه به جمع آوری ثروت حلال، منشاء تحرک اجتماعی و گردش اقتصادی است.

امام جعفر صادق علیه السلام در روایتی می فرماید:

لا خَیرَ فی مَنْ لاْ یُحِبُ جَمعَ المالِ مِن حلالٍ یَکُفُّ به وَجههَ وَ یَقضی به دَینَه وَ یَصِلُ بهِ رَحمَه.

خیر و خوبی در آن کس نیست که علاقه به جمع آوری مال از راه حلال ندارد تا بدان وسیله آبروی خود را محافظت و قرض خود را ادا کند و صله رحم انجام دهد.

مال و ثروت حلال باعث زندگی راحت، آرامش روانی، وسیله آزمایش الهی، مایه برکت و پوشاننده عیب هاست.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم توجه به معاد و باورهای دینی را برای کسی که در فقر مادی به سر می برد، بعید می داند و می فرماید: «اگر نان نباشد، قادر برانجام روزه و خواندن نماز و ادای واجبات الهی نخواهیم بود».

فقر آثار ناخوشایند و وحشتناکی در زندگی انسان بر جای می گذارد که از آن جمله می توان به احساس ذلت و درماندگی، کفرآفرینی و جهل زایی اشاره کرد. حضرت علی علیه السلام نیز درماندگی را از پی آمدهای فقر بر می شمرد: «تهی دستی، مرد زیرک را در برهان کُند می سازد».

پیام متن:

توجه به آثار مثبت ثروت و پی آمدهای ناگوار فقر.

فقر و ثروت، عامل سقوط یا صعود؟

در بینش اخلاقی اسلام، فقر و ثروت می تواند عامل سقوط یا صعود انسان شود. مال و ثروتی که آدمی را از انسانیت، معنویت و خدا دور سازد، نه تنها مفید و موثر نیست، بلکه زیان بار و خطرآفرین است. در مقابل، اگر فقر موجب دوری انسان از شیطان صفتی، فتنه انگیزی، ظلم پروری و تبهکاری، غفلت و خوش گذرانی شود، نه تنها مورد نکوهش نیست، بلکه شایسته ستایش است و به گفته امام جواد علیه السلام ، باید چنین فقری را در آغوش گرفت. حضرت، تصریح می فرماید: «صبر را بالش خود ساز، فقر را در آغوش گیر، و لذت ها را واگذار».

خداوند متعال آدمی را از مالی که اندوخته شده و در راه فقرزدایی خرج نمی شود، بر حذر می دارد.

تفاخر و تکاثر را موجب غفلتی می داند که سرانجام، انسان را به شمارش مردگان و گورها وامی دارد، تا بدین وسیله برتری خود را بر دیگران اظهار کند.

به طور کلی، مال و ثروت، هم می تواند هدایت گر انسان به سوی زیبای ها و معنویات باشد و هم عامل سقوط و نابودی فرد و جامعه. آنچه موجب پیدایش این دو رویکرد متفاوت می شود، نیت و انگیزه آدمی برای کسب منفعت، روش به دست آوردن آن، چگونگی توزیع و مصرف امکانات مالی و مادی است. توسعه متوازن اقتصادی و برقراری قسط و عدل در جامعه دینی به عنوان آرمان دست یافتنی، از هدف های بلند و عالی اسلام در عرصه مسائل اجتماعی و اقتصادی است. از جمله راهکارهای عملی اسلام برای افزایش توسعه اقتصادی متوازن، انفاق، قرض دادن، خمس، زکات، رسیدگی به ایتام، صدقه و دوری از اسراف و تبذیر است.

پیام متن:

مال و ثروت هم می تواند موجب حرکت آدمی به سوی زیبایی ها و معنویات باشد و هم عامل سقوط وی.

ارزش ها در اخلاق اقتصادی

اعتقاد به روزی دهندگی خداوند، اصلی ارزشی در اقتصاد اسلامی.

در خطبه متقین، علی علیه السلام می فرماید:

فَقَسَم بَینَهُم مَعایِشَهُم و وضَعَهُم مِنَ الدنیا مَواضِعَهُم.

پس معشیت را بین مردم تقسیم کرد و هر کس را در دنیا در جایگاه ویژه خود قرار داد.

آنچه از کلام مولا علی علیه السلام به دست می آید، این است که ایمان به رزاق بودن خداوند، جزو ارکان تفکر دینی است. در قرآن نیز بارها به روزی بخشی خداوند به صراحت اشاره شده است.

نکته مهم این است که اعتقاد به قضا و قدر الهی در امر روزی رسانی، هیچ منافاتی با تلاش انسان در بهبود کیفی و کمی وضع معیشتی او ندارد، بلکه همان تلاشی که در این باره صورت می گیرد، خود جزیی از قضا و قدر الهی و پذیرش رزاقیت اوست.

آدمی با چنین بینشی، بدون نگرانی از آینده، فعالیت های مثبت خود را شکل می دهد. از تکاثر و فزون خواهی دوری می گزیند. از انفاق و کمک به فقیران و مستمندان، به خاطر ترس از فقر خود نمی هراسد و سرانجام، مالش موجب فخرش نمی شود؛ زیرا می داند چیزی از خودش ندارد و مالک حقیقی خداوند متعال است.

پیام متن:

اعتقاد به رازق بودن خداوند، اصلی ارزشی است که منافاتی با تلاش اقتصادی انسان ندارد.

جایگاه قناعت در اخلاق اقتصادی

قناعت، به عنوان یک ویژگی روانی و نفسانی که فرد را در مقابل زیاده خواهی و طمع ورزی در امان می دارد، از ارزش های مهم در فعالیت های معیشتی است. قناعت، سرمایه تمام نشدنی است. کسانی که اهل قناعت نیستند، ذلیل و بی شخصیت اند؛ چرا که طمع برای آنها بردگی جاوید به بار آورده است و از قناعت که ایشان را در زمره توانگران در می آورد، فاصله گرفته اند. به تعبیر سعدی:

قناعت توان گر کند مرد را خبر کن حریص جهان گرد را

قران کریم با توصیه به آرزو نکردن نعمت هایی که خداوند به واسطه آن، افراد را از یکدیگر متمایز ساخته است، می کوشد این ویژگی مثبت را در انسان ها درونی سازد:

«وَ لا تَتَمَنّوا ما فَضَّل اللّه ُ بعضَکُم علی بعض؛ از آنچه خداوند به فضل خویش به بعضی داده است، تمنا نکنید».

درباره فایده های قناعت، به چند مورد اشاره می کنیم:

1. راحتی و آسایش: رضایت مندی از آنچه در دست داریم، راحتی و آسانی در زندگی را فراهم می آورد. و چه نیکو سروده است سعدی شیرازی:

آن که را خیمه به صحرای فراغت زده اند گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست

2. دفع تنازعات و اختلافات: آنان که در زندگی به ضرورت و رفع نیازها بسنده کرده اند، به غنای درونی رسیده اند و از بیشتر دشواری های برخاسته از طمع، آسوده خاطرند.

گنج آزادگی و گنج قناعت مِلکی است که به شمشیر میسر نشود سلطان را

3. عزت و اقتدار اجتماعی: لقمان به پسرش می گوید:

پسرم به آنچه خداوند برایت مقرر فرمود، قناعت کن تا عیشت صفا یابد و اگر طالب آنی که عزت دنیا را به دست آوری، از آنچه در دست مردم است، طمع ببر؛ زیرا انبیا و صدیقین به هر کجا رسیدند، به خاطر قطع طمع بود.

4. رهایی از دل بستگی ها: هر دل سپردنی به امور مادی، به واقع فروختن پاره ای از وجود خویش است.

قناعت، بریدن ریشه این دل بستگی هاست که حجاب درون و بیرون اند. امام محمدباقر علیه السلام می فرماید: «چه بد بنده ای است که طمعی دارد اسیرکننده و رغبتی دارد ذلیل کننده.» پیامبران الهی برای آنکه اقتدار خود ر ا حفظ و با آسودگی خاطر سخن خدای را بیان کنند، ریشه طمع را در وجود خود سوزانده اند و به تعبیر امیرالمومنین علی علیه السلام : «در عین نیازمندی و فقری که چشم ها و گوش ها را می آزارد، قناعتی داشته اند که قلب ها و دیدگان را غنا می بخشید».

ترک تجمل پرستی

تجمل گرایی و روی آوردن به لوازم غیرضروری اما خیره کننده زندگی، راه را برای غفلت، غرور، اسراف،از بین بردن حقوق دیگران و بسیاری از لغزش ها هموار می سازد که اگر آدمی به فضیلت قناعت آراسته گردد، از تمامی این آفات دور خواهد ماند.

پیام متن:

در اخلاق اقتصادی، ترک تجمل گرایی، از فضیلت های مهم محسوب می شود.

عدل و انصاف در اقتصاد اسلامی

یکی از ارزش های مهم رفتار اقتصادی، رعایت عدل وانصاف است. از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است که فرمود:

مهدی علیه السلام زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد. در زمان او از آسمان، همانند دوران آدم علیه السلام باران فراوان خواهد بارید و زمین برکات زیادی خواهد داد و امت من آن چنان زندگی خواهند داشت که پیش از آن نداشته اند.

انصاف و رعایت عدل را به صورت های مختلف می توان نشان داد، از جمله: پرهیز از کم فروشی و گران فروشی، بیان عیب کالا به خریدار، راستگویی و صداقت در معامله، فریب ندادن مشتری و... .

حضرت علی علیه السلام در نامه خود به مالک اشتر، او را به رعایت عدل و انصاف، به ویژه برای نزدیکان و خویشان سفارش می کند؛ چرا که آنان به واسطه قرابت و خویشی با انسان، به عدل و انصاف سزاوارترند. ایشان رعایت کردن انصاف راکمکی به دیگران می داند که در نهایت به خدا بازمی گردد. همو می فرماید: «کسی که به بندگان خدا ظلم کند، خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود».

رعایت چنین اصلی در کنار افزایش برکت های مادی در زندگی، موجب جلب محبت خداوند و اولیای او و عزت و اقتدار اجتماعی می شود که از برکت های معنوی به شمار می آیند.

نقل است مرد عارفی در آرزوی زیارت حضرت مهدی(عج) بود. مدت ها ریاضت کشید و چله نشینی کرد، ولی اثری ندید. ناله های شبانه اش نورانیتی را برایش حاصل کرد تا به او الهام شد برای زیارت حضرت باید به شهری سفر کند و در مغازه قفل سازی در بازار آهنگری آن شهر حاضر شود. این فرد به آنجا رفت. به مغازه وارد شد و در آنجا دید جوانی با پیرمرد قفل ساز سرگرم صحبت و گفت وگوست. این جوان به او امر کرد تا بنشیند و سکوت کند. در این حین پیرزن ناتوانی وارد مغازه شد و از پیرمرد تقاضا کرد تا قفل او را به مبلغ ناچیزی بخرد. پیرمرد بپذیرفت و گفت: این قفل بیش از آنچه تو می گویی ارزش دارد، من مسلمانم و نمی توانم حق کسی را ضایع کنم. خلاصه، پیرمرد با اصرار زیاد پول بیشتری که قیمت واقعی قفل بود، به آن زن داد. چون پیرزن بازگشت، امام زمان(عج) که همان جوان رعنا بود، رو به عارف کرد و فرمود: آقای عزیز! دیدی این پیرمرد را؟

این گونه باشید تا ما سراغ شما بیاییم، چله نشینی لازم نیست. ریاضت ها و سفرها نیاز نیست، عمل خوب د اشته باشید، مسلمان باشید تا با شما همکاری و همراهی کنیم. این پیرمرد، دین دارد و خدا را می شناسد.

پیام متن:

انجام دادن معامله ها و داد و ستدها، باید بر اساس رضای خدا و رعایت عدل و انصاف صورت گیرد تا پاداشی دنیوی و اخروی به دنبال داشته باشد.

ارزش کار و حرفه

مردی با نگرانی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: به خدا قسم ما سخت گرفتار دنیاطلبی شده ایم و دوست داریم که بر مال و ذخایر آن دست یابیم، وضع ما چگونه خواهد بود؟ حضرت از او پرسید: دوست داری با مال دنیا چه کنی و درآمدت را در چه راهی صرف نمایی؟ جواب داد: 1. قسمتی را در بهبود زندگی خود و خانواده ام صرف کنم. 2. بخشی را در راه دیدار خویشان و کمک به تهی دستانی که در اطرافم هستند، خرج نمایم. 3. به دیگر فقیران کمک کنم. 4. به سفر عبادی و تفریحی بروم. حضرت فرمود: نگران نباش. کار تو دنیاطلبی نیست، بلکه این کار خود، آخرت طلبی است.

قران کریم در آیه های متعددی از تلاش و کوشش برای کسب روزی، به «فضل خداوند» تعبیر و به آن امر کرده است: «و چون نماز گزارده شد، در روی زمین پراکنده و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید.» در مقابل، بیکاری و بی هنری مطرود دانسته شده است: «اِنَّ اللّه َ یُحِبُّ المومِنُ الْمُحْتَرِفُ؛ خداوند مؤمنی را که دارای حرفه ای است، دوست دارد».

ارزش کار و کارگر تا حدی است که پیامبر دست کارگر را بوسه می زند و می فرماید: «این دستی است که در آتش جهنم نمی سوزد».

پیام متن:

1. دنیاطلبی به انگیزه هایی مشروع و صحیح، آخرت طلبی است؛

2. امر کردن به تلاش وکوشش، جهت تحصیل روزی.

آثار کار و حرفه در رشد و تکامل

احساس عزتمندی و آرامش روحی، یکی از آثار اشتغال به کار و حرفه است. انسان بر اثر کار و تلاش به حکم آنکه نیاز مادی و روانی اش برطرف شده است، احساس لیاقت و شایستگی می کند، به ویژه اگر با نوآوری و خلاقیت همراه باشد. علی علیه السلام در این باره می فرماید: «برای من سنگ کشی از قله های کوه گواراتر و آسان تر است از اینکه منت دیگران را به دوش بکشم.» به همین دلیل است که حتی از انجام دادن کارهای به ظاهر غیرمهم نیز ابایی نداشته و گاهی برای گرفتن مزد، نزد غیرمسلمان نیز کار می کرد.

چو مرد باشد پرکار و بخت باشد یار ز خاک تیره نماید به خلق زر عیار
فلک به چشم بزرگی کند نگاه در آن کس بهانه هیچ نیارد ز بهر خُردی کار
بزرگ باش و مشو تنگدل ز خردی کار که سال تا سال آرد گلی زمانه ز خار

ناصر خسرو

چه بسا با پرداختن به کار، خلاقیت ها و نبوغ افراد در زمینه های جدید کشف شود که هم به پیشرفت جامعه کمک می کند و هم خود فرد را از لحاظ علمی و توانمندی های کاربردی در مرتبه ای بالاتر قرار می دهد. انسان با کار خود به یافته های جدید می رسد، لیاقت خود را می آزماید و ابتکار می آفریند. تمرکز خیال، دیگر اثر کار در فرد است. آزادی و رهایی قوه وهم و خیال انسان از نظارت عاقلانه و مدبرانه، فساد و تباهی روح و جسم آدمی را موجب می شود. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اگر نفس خود را مشغول نکنی، او تو را مشغول می سازد.» فعالیت ثمربخش، در جلوگیری از افکار باطل و بیهوده کمک شایانی می کند و در مقابل، با کار و دقت در انجام دادن صحیح آن، فرد می تواند به افزایش تمرکز و تفکر سازنده خود کمک کند و به نتیجه های سودمند دست یابد.

نظم و انضباط، نتیجه باارزش کار و فعالیت اجتماعی است. توصیه مولا علی علیه السلام به نظم و برنامه ریزی در امور و هم ردیف ذکر کردن آن با تقوا، نشانه اهمیت بالای آن است. انسان پس از کار و تلاش سودمند، با برنامه ریزی دقیق تر به اعمال و رفتار خود نظم می بخشد، سر موقع کار خود را شروع و سرموقع آن را به پایان می رساند. امام خمینی رحمه الله به برنامه کار، عبادت و استراحت خود بسیار مقید بود. برنامه یک شبانه روز امام در پاریس، شامل چهار تا شش ساعت خواب بود و بقیه به کار و مطالعه اختصاص داشت.

تأثیر مثبت بر فرزندان، اثر دیگر کار و حرفه رضایت بخش، در الگوگیری فرزندان از والدین تلاشگر است. نوع کار پدر در «مفهوم فردی» خود، یعنی قضاوت ارزشمند فرزند در مورد خودش، تأثیر بسیار دارد. داشتن چنین نگاه مثبتی به خود، فرد را برای فعالیت سازنده تشویق می کند و موفقیت های بعدی را پیش روی او قرار می دهد. پدران بی کار، سبب می شوند فرزندانشان، شناخت فردیِ ضعیفی را از خود داشته باشند و از خودپنداری پایین تری بهره مند شوند. افزون بر موارد گفته شده، از برکت های کار می توان به تعدیل غدد متابولیسم، تقویت استقلال طلبی، افزایش اعتماد به نفس و افزایش تجربه های با ارزش اشاره داشت.

پیام متن:

اشاره به آثار فراوان و ارزشمند کار و کوشش.

کلمات کلیدی
اخلاق  |  خدا  |  اسلام  |  خداوند  |  فقر  |  ارزش  |  قناعت  |  اخلاق اقتصادی  | 
لینک کوتاه :