×

نصیحت و خیرخواهی


تعداد بازدید : 20422     تاریخ درج : 1390/08/08

21

واژه «نصح» و «نصیحت» در زبان روزمرّه فارسی معمولاً به معنای اندرز به کار می رود؛ ولی در لغت عرب چنین نیست و مفهوم وسیع و گسترده ای دارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به اصحابش فرمود: «اَلدِّینُ النَّصِیحَةُ قُلْنا لِمَنْ قالَ لِلّهِ وَلِکِتابِهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَِئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَعامَّتِهِمْ؛ دین، نصیحت و خیرخواهی است. [اصحاب می گویند:] پرسیدیم: [خیرخواهی] برای چه کسی؟ فرمود: برای خدا و کتابش و برای رسول خدا و پیشوایان مسلمین و تمام مسلمانان.» روشن است که نصیحت به معنای اندرز در مورد خدا و رسول او صلی الله علیه و آله معنی ندارد و معلوم می شود مراد از آن خیرخواهی است.

راغب می گوید: «نصح و نصیحت، هر کار یا هر سخنی است که در آن مصلحت صاحب عمل و سخن باشد... و این واژه یا در اصل به معنای خلوص و اخلاص است؛ لذا به عمل خالص «ناصح» می گویند و یا به معنای اصلاح نمودن و محکم کاری است که به کار خیاط «نُصح» می گویند؛ به خاطر اصلاح و محکم کاری که بر روی پارچه انجام می دهد... و توبه نصوح هم یا به معنای توبه خالص است و یا توبه محکم و پایدار.»

از آنجا که شخص خیرخواه از روی خلوص و اخلاص در کار دیگران می کوشد و یا دنبال اصلاح و محکم کاری در امور دیگران است، واژه نصح و نصیحت درباره او به کار می رود.

و هر گاه این واژه در بحث اخلاقی به کار رود، درست نقطه مقابل حَسَدْ قرار دارد. نُصح در اخلاق یعنی خیرخواهی و اینکه انسان نه تنها خواهان زوال نعمت از دیگران نباشد، بلکه خواهان بقای نعمت و فزونی آن برای همگان باشد و خلاصه هر آنچه از خیر و خوبی و سعادت برای خود می خواهد، برای دیگران نیز بخواهد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «لِیَنْصَحْ الرَّجُلُ مِنْکُمْ اَخاهُ کَنَصِیحَتِهِ لِنَفْسِهِ؛ باید مردی [و انسانی] از شما خیرخواه برادرش باشد؛ آن گونه که خیرخواه خویش است.»

خیرخواهی در قرآن

در قرآن کریم آیات متعددی درباره خیرخواهی آمده که غالب آنها از زبان پیامبران الهی است که حقیقةً خیرخواه مردم بوده اند. در اینجا به نمونه هایی اشاره می شود:

1. خیرخواهی حضرت نوح علیه السلام

قرآن کریم از زبان حضرت نوح علیه السلام ، شیخ الانبیاء که 950 سال امّت خویش را به راه حق دعوت نمود و دلسوزانه در پی خیرخواهی آنان بود، چنین نقل می کند: «أُبَلِّغُکُمْ رِسَــلَـتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ »؛ «رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ می کنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایی [از لطف و رحمت[ می دانم که شما نمی دانید.»

از خیرخواهی نوح علیه السلام بود که در مرحله اوّل سیصد سال مردم را به خیر و نیکی دعوت کرد و کسی از مردم دعوت او را اجابت نکرد. حضرت نوح علیه السلام به آنها سیصد سال دیگر مهلت داد و در این مدّت باز آنها را به خیر و صلاح دعوت نمود و آنها باز اجابت نکردند. می خواست نفرین کند، ولی باز هم از سر خیرخواهی سیصد سال دیگر به آنها مهلت داد که مجموعا نهصد سال شد و در این مدّت طولانی فقط هشتاد نفر ایمان آوردند و خداوند به نوح علیه السلام خبر داد که: «از قوم تو هرگز ایمان نمی آورند مگر همانهایی که ایمان آورده اند. پس غمگین مباش به آنچه ایشان می کنند.»

سرانجام حضرت نوح علیه السلام مجبور شد که نفرین کند و خداوند به او امر کرد که درخت خرما بکارد. مردم و قوم او از کنارش رد می شدند و او را استهزاء می کردند که بعد از پیری و بعد از اینکه نهصد سال از عمرش گذشته، تازه درخت خرما می کارد و گاه حضرت را سنگباران می کردند. با این حال، پنجاه سال دیگر نیز به آنها مهلت داد.

رفتار حضرت نوح علیه السلام درس بزرگی است برای تمامی مبلّغان و واعظان که تا آنجایی که توان دارند، به دنبال نصیحت و خیرخواهی مردم باشند و زود احساس خستگی نکنند و سریع از هدایت مردم ناامید نشوند.

2. خیرخواهی حضرت هود علیه السلام

قرآن از زبان حضرت هود علیه السلام نیز نقل می کند که: «أُبَلِّغُکُمْ رِسَــلَـتِ رَبِّی وَأَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ »؛ «رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ می کنم و من خیرخواه امینی برای شما هستم.»

حضرت هود علیه السلام وقتی مبعوث شد مردم خویش را نصیحت و هدایت کرد؛ ولی آنها از سخنان هود علیه السلام به خشم آمدند و به او حمله کردند و گلوی او را آن قدر فشردند که نزدیک بود جان دهد و تا یک شبانه روز بیهوش افتاده بود. با این حال، خدا به او خطاب فرمود که مبادا از هدایت و خیرخواهی مردم ملول و خسته شوی و باید به کار خویش ادامه دهی.

آن حضرت هفتصد و شصت سال مردم را دعوت به حق نمود و به دنبال خیرخواهی و نصیحت آنان بود تا آنجا که خداوند اراده کرد با ریگهای بیابان احقاف و سنگهای آن، مردم را هلاک نماید. هود علیه السلام از سر خیرخواهی به آنان فرمود: «می ترسم که این تلها [ی ریگ و سنگ] مأمور به عذاب شما گردند؛ ولی با این وجود، مردم اجابت نکردند.

خداوند برای تنبیه مردم هفت سال خشکسالی را بر آنان مسلّط نمود. با دعای حضرت خشکسالی برطرف شد و نعمتها فراوان گردید؛ ولی باز هم هدایت نشدند و بر لجاجت خویش افزودند. سرانجام خداوند آنان را با باد بسیار سرد به هلاکت رساند.

در این زمان که چنین سختیهایی وجود ندارد و حقیقتا باید خدا را بر این موضوع شکر گذاری کرد، که یک مبلّغ با ماندن یکی دو سال در محلّی می تواند تحوّل عظیمی در مردم ایجاد نماید و بسیاری از آنان را هدایت کند.

در سطح جهانی نیز اگر مبلّغ ناصح و خیرخواه در شهر و کشوری استقامت کند، در مدّت کمی می تواند جمع زیادی را هدایت نماید.

3. خیرخواهی حضرت صالح علیه السلام

حضرت صالح علیه السلام نیز به قوم خود فرمود: «یَـقَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَـکِن لاَّتُحِبُّونَ النَّـصِحِینَ »؛ «ای قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی را انجام دادم؛ ولی [چه کنم که] شما خیرخواهان را دوست ندارید.»

نکته ای که از این آیه استفاده می شود، این است که خیرخواهی آن گاه اثر می گذارد که انسان به خیرخواهان ارادت و محبّت داشته باشد.

حضرت صالح علیه السلام در شانزده سالگی برای تبلیغ دین خدا مبعوث شد و مردم را به خیر و صلاح دعوت نمود تا اینکه سنش به 120 سالگی رسید؛ ولی آنان اجابت نکردند و بعد از مجادله زیاد از صالح علیه السلام خواستند که شتری از دل کوه بیرون آورد. به فرمان خداوند چنین کاری انجام گرفت و از هفتاد نفری که صحنه را دیدند، جز شش نفر ایمان نیاوردند و ششمی از آنها نیز دچار تردید و شک شد و پنج نفر باقی ماندند.

4. خیرخواهی حضرت شعیب علیه السلام

در قرآن کریم از زبان حضرت شعیب علیه السلام نیز می خوانیم: «یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَــلَـتِ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ فَکَیْفَ ءَاسَی عَلَی قَوْمٍ کَـفِرِینَ »؛ «ای قوم من! من رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی نمودم. با این حال، چگونه بر حال قوم بی ایمان تأسف بخورم!»

حضرت شعیب علیه السلام دویست و چهل و دو سال عمر کرد و قوم خود را نصیحت کرد تا پیر شد. مدّتی از قوم خود غایب گردید و دوباره به صورت جوان برگشت و قوم خویش را به نیکی دعوت نمود؛ امّا آنها گفتند: آن گاه که پیر بودی، سخن تو را باور نداشتیم؛ چگونه امروز که جوانی باور کنیم؟

5. لزوم مواظبت در برابر مدعیان خیرخواهی

هر کس به برش خرقه اویس قرنی نیستهر شیشه گلرنگ عقیق یمنی نیست

هر شخصی که زبان به نصیحت و خیرخواهی باز کرد، این گونه نیست که واقعا خیرخواه و ناصح باشد. باید دید به چه چیزی انسان را راهنمایی می کند و به کدام خیر، انسان را می خواند؟ بسیارند کسانی که قلم خیرخواهی به دست می گیرند و زبان به نصیحت می گشایند؛ ولی در واقع قصد انحراف و خیانت به مردم را دارند. نمونه بارز تاریخی آن جریان شیطان و حضرت آدم علیه السلام و حوا علیهاالسلام می باشد.

«سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده، مگر به خاطر اینکه [اگر از آن بخورید،] فرشته خواهید شد یا جاودانه [در بهشت[ خواهید ماند.» و برای اینکه حرف خود را به باور آن دو برساند، به قسم و اینکه خیرخواه شما هستم، متوسل شد: «وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّـصِحِینَ »؛ «و برای آنها سوگند یاد کرد که من برای شما از خیرخواهانم.» و در ادامه این آیات می خوانیم: «و به این ترتیب آنها را با فریب [از مقامشان[ فرود آورد.»

آری، ناصحان شیطان صفت به دنبال سقوط جامعه و افراد هستند، نه صعود و پیشرفت و تکامل آنها.

نمونه دیگر از مدعیان خیرخواهی، برادران یوسف علیه السلام هستند که از در خیرخواهی وارد شدند و یوسف علیه السلام را به چاه انداختند. امروزه نیز ظاهر صلاحان و برادر نمایانی وجود دارند که جامعه و افراد را به درّه بیچارگی و چاه بدبختی سوق می دهند. در قرآن کریم می خوانیم: «قَالُوا یَـآأَبَانَا مَا لَکَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَی یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَنَـصِحُونَ »؛ «[برادران یوسف علیه السلام ] گفتند: پدرجان! چرا درباره یوسف به ما اطمینان نمی کنی؛ در حالی که ما خیرخواه او هستیم!»

علی علیه السلام فرمود: «وَرُبَّما نَصَحَ غَیْرُ النّاصِحِ وَغَشَّ الْمُسْتَنْصَحُ؛ چه بسا آن کس که اهل اندرز و خیرخواهی نیست، اندرز دهد [و خیرخواهی کند[ و آن کس که درخواست نصیحت از او شده است، خیانت ورزد.»

اهمیّت خیرخواهی در روایات

در روایات نیز تعبیرات حساس و حیاتی از نصح و خیرخواهی آمده است که به نمونه هایی اشاره می شود:

1. محبوب ترین عمل

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «قالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ اَحَبُّ ما تَعَبَّدَ لِی بِهِ عَبْدِی النُّصْحُ لِی؛ خداوند عزّ وجل فرمود: محبوب ترین چیزی که بنده من به آن مرا عبادت می کند، خیرخواهی برای من [و در راه رضایت من] است.» در واقع، با خیرخواهی گستره بندگی خداوند بیش تر می شود و این تنها ناصح نیست که بندگی می کند؛ بلکه نصیحت پذیرها نیز در مسیر بندگی قرار می گیرند.

2. بالاترین منزلت

هر کس در مسیر خیرخواهی مردم قدم بردارد، از باب «اَلْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیالُ اللّهِ» در مسیر خدا قدم برداشته و حرکت در مسیر الهی باعث بالا رفتن مقام و منزلت اخروی او می شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اِنَّ اَعْظَمَ النّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللّهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ اَمْشاهُمْ فِی اَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ؛ به راستی بلندمرتبه ترین مردم در پیشگاه خداوند در قیامت کسی است که از همه بیش تر تلاش در خیرخواهی مردم کرده است.»

3. برترین عمل

امام صادق علیه السلام فرمود: «عَلَیْکُمْ بِالنُّصْحِ لِلّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ اَفْضَلَ مِنْهُ؛ بر شما لازم است که خیرخواه خلق خدا برای [رضای] خدا باشید؛ چرا که هرگز با عملی که با فضیلت تر از خیرخواهی باشد خدا را [در روز قیامت [ملاقات نخواهید کرد.»

4. عملی ضروری و فراگیر

نُصح و خیرخواهی فقط یک توصیه اخلاقی نیست؛ بلکه یک وظیفه دینی و اسلامی است و بر همگان لازم است در هر حال خیرخواه برادران مؤمن خویش باشند.

علی علیه السلام فرمود: «اِمْحَضْ اَخاکَ النَّصِیحَةَ حَسَنَةً کانَتْ اَوْ قَبِیحَةً؛ برادرت را خالصانه نصیحت و خیرخواهی کن؛ خواه [اندرز و خیرخواهی تو در نظر او] نیک باشد یا زشت.»

و امام صادق علیه السلام فرمود: «یَجِبْ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ النَّصِیحَةُ لَهُ فِی الْمَشْهَدِ وَالْمَغِیبِ؛ بر مؤمن واجب است که خیرخواه [برادر] مؤمن [خود] باشد؛ چه در پشت سر و چه در حضور او.»

نشانه انسان خیرخواه

هم برای شناسایی افراد خیرخواه از غیر آنها و هم برای شناخت خود لازم است که اجمالاً با برخی نشانه های نُصح و خیرخواهی آشنا گردیم:

1 تا 4. نشانه های انسان خیرخواه در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اَمّا عَلامَةُ النّاصِحِ فَأَرْبَعَةٌ یَقْضِی بِالْحَقِّ وَیُعْطِی الْحَقَّ مِنْ نَفْسِهِ وَیَرضی لِلنّاسِ ما یَرضاهُ لِنَفْسِهِ وَلا یَعْتَدِی عَلی اَحَدٍ؛ امّا نشانه ناصح [و خیرخواه] چهار چیز است: 1. به حق داوری و حکم می کند؛ 2. و خود نیز حق را مراعات می کند [و به حق رفتار می کند]؛ 3. و آنچه برای خود می پسندد، برای مردم نیز می پسندد؛ 4. و بر هیچ کس تعدّی [و تجاوز] روا نمی دارد.»

5. نهی از آنچه برای خود نمی پسندد

علی علیه السلام فرمود: «حَسَبُ الْمَرْءِ... مِنْ نُصْحِهِ نَهْیُهُ عَمّا لا یَرْضاهُ لِنَفْسِهِ؛ از خیرخواهی مرد همین بس که... از آنچه برای خود نمی پسندد، [دیگران را] نهی نماید.»

6. فرمانبرداری از خدا

علی علیه السلام فرمود: «اِنَّ اَنْصَحَ النّاسِ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُهُمْ لِرَبِّهِ وَاِنَّ أَغَشَّهُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصاهُمْ لِرَبِّهِ؛ همانا مطیع ترین مردم برای خدا ناصح ترین آنان به خود می باشد و نافرمان ترین مردم نسبت به خداوند فریبکارترین نسبت به خود می باشد.»

7. حسود نباشد

کسی می تواند خیرخواه مردم باشد که از پیشرفت دیگران ناراحت نشود و به تعبیر بهتر، حسود نباشد. حسود هرگز نمی تواند ناصح و خیرخواه خوبی برای مردم باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود: «اَلنَّصِیحَةُ مِنَ الْحاسِدِ مُحالٌ؛ خیرخواهی از انسان حسود [نسبت به دیگران] محال است.» منظور محال عادّی است؛ یعنی معمولاً انسان حسود خیرخواه مردم نیست؛ نه محال عقلی؛ چون ممکن است در موردی بر اثر انفعال و ... حسود هم بتواند خیرخواهی کند.

آثار خیرخواهی

انسان خیرخواه چون دارای نیّت پاک است و براساس «اِنَّمَا الاَْعْمالُ بِالنِّیّاتِ؛ همانا عملها براساس نیّتها هستند [که محاسبه می شوند].» هر روز از نظر روحی و روانی ترقّی و رشد بیش تری پیدا نموده، به خداوند نزدیک تر می شود.

تا آنجا که بالاترین مقام در نزد خداوند مخصوص خیرخواهان است: «... اَعْظَمُ النّاسِ مَنْزِلَةً... اَمْشاهُمْ... بِالنَّصِیحَةِ»

راوی می گوید: نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشسته بودم، آن حضرت فرمود: «اکنون شخصی بر شما وارد می شود که از اهل بهشت است.» پس مردی از انصار درحالی که آب وضو از محاسنش می چکید وارد شد و سلام کرد و مشغول نماز شد. فردای آن روز نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن سخن را تکرار فرمود. باز همان مرد انصاری وارد شد و روز سوم نیز همین داستان تکرار شد. بعد از خارج شدن آن حضرت از مجلس، یکی از یاران به دنبال آن مرد انصاری رفت و سه شب در نزد او به سر برد؛ ولی از شب بیداری و عبادت [فراوان] چیزی ندید، جز اینکه هنگام رفتن به رخت خواب ذکر خدا را می گفت و بعد می خوابید و برای نماز صبح بیدار می شد.

بعد از سه شب آن صحابی گفت: من از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله درباره تو چنین سخنی شنیدم، خواستم بفهمم که چه اعمال و عباداتی انجام می دهی که باعث شده پیامبر صلی الله علیه و آله تو را بهشتی بخواند؟ مرد انصاری در جواب گفت: غیر از آنچه دیدی از من بندگی [بیش تری] سرنمی زند، جز آنکه بر احدی از مسلمانان در خود غشّ و خیانتی نمی بینم و بر خیر و خوبی که خدای تعالی به او عنایت کرده، حسدی نمی ورزم [و در یک کلام خیرخواه مردم هستم]. آن صحابی گفت: این حالت است که تو را به این مرتبه [عالی] رسانده و این صفتی است که تحصیل آن از ما [و از هر کسی[ برنمی آید.»

نکات پایانی

در خیرخواهی و خیرپذیری به این نکات توجه شود:

1. میانه روی

اندازه نگهدار که اندازه نکوستهم لایق دشمن است وهم لایق دوست

امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «کَثْرَةُ النُّصْحِ تَدْعُو اِلَی التُّهَمَةِ؛ زیادی نصحیت و خیرخواهی [و تکرار آن] عامل [بدگمانی ] و تهمت می شود.»

2. توجه به خیرخواهی دیگران

خیرخواهی و نصیحت آن گاه به نتیجه مفید می رسد که شخص نصیحت شده، خیرخواهی دیگران را مورد توجّه قرار دهد و به آن ترتیب اثر دهد.

علی علیه السلام فرمود: «طُوبی لِمَنْ اَطاعَ ناصِحا یَهْدِیهِ وَتَجَنَّبَ غاوِیا یُرْدِیهِ؛ خوشا به حال کسی که خیرخواهی ناصحی را که او را هدایت می کند، اطاعت کند و از گمراهی شخصی که او را به پستی می کشاند، دوری گزیند.»

و فرمود: «مَنْ خالَفَ النُّصْحَ هَلَکَ؛ کسی که با خیرخواهی مخالفت کند، هلاک می شود.»

و حضرت باقر علیه السلام فرمود: «اِتَّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ وَهُوَ لَکَ ناصِحٌ وَلا تَتَّبِعْ مَنْ یُضْحِکُکَ وَهُوَ لَکَ غاشٌّ؛ پیروی کن کسی را که تو را می گریاند در حالی که خیرخواه توست و پیروی نکن از کسی که تو را می خنداند لیکن فریبنده توست.»

کلمات کلیدی
خدا  |  پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله  |  خیر  |  نصیحت  |  خیرخواهی  |  خیرخواه  |  نصح  |  خیرخواهی حضرت نوح علیه‌السلام  | 
لینک کوتاه :