×

الگوهای خدمتگزاری (4)

این شماره: شهید محمدعلی رجایی، رئیس جمهور مکتبی مقدمه حکومت بر مردم، کارگزاران را در موقعیتی برتر قرار می دهد; به گونه ای که جایگاه و شان اجتماعی بالاتری می یابند و نسبت به مهم این است که حاکمان و کارگزاران، از امکانات و قدرت امانی که در اختیارشان است، در مسیر خدمت به مردم استفاده کنند و (2) » مرحوم شهید رجای می گفت: «گاهی با خودم خلوت می کنم و می گویم: مبادا میز مرا بگیرد، من همان رجایی قابلمه فروش پرهیز از سوء استفاده شغلی: «روزهای اولی که آقای رجایی رای مجلس را برای نخست وزیری خود گرفته بود، به من اطلاع داد که چون در زمان وزارتش به نمونه ای از این رویکرد شهید رجایی را از زبان همسر وی می خوانیم: «پس از انقلاب مسائل منافقین خیلی مطرح شده بود و بعضی نسبت به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و سابقه و عملکرد آن رجایی گفته بود: الان وقت این کارها نیست . مردم ما خون داده اند و باید بدون چون و چرا و معطلی - با این همه کاری که روی دست ما مانده است - شب و روز برای مردم کارکنیم . در مورد بنی صدر هم که خیلی به آقای رجایی در روزنامه انقلاب اسلامی تهمت می زد، به همسرم گفتم: چرا جواب آنها را » خواهرزاده شهید رجایی می گوید: «با یکی از دوستان برای ارائه گزارش ساخت 14 مدرسه در 14 نقطه تهران توسط افراد نیکوکار -

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 1557     تاریخ درج : 1390/08/08

192

این شماره: شهید محمدعلی رجایی، رئیس جمهور مکتبی

مقدمه

حکومت بر مردم، کارگزاران را در موقعیتی برتر قرار می دهد; به گونه ای که جایگاه و شان اجتماعی بالاتری می یابند و نسبت به توده ملت، به تناسب حکومت و جایگاه ناشی از آن، از امتیازات ویژه ای برخوردار می شوند که عمده آنها، «دسترسی به ثروت عمومی و قدرت برتر و . .» است .

مهم این است که حاکمان و کارگزاران، از امکانات و قدرت امانی که در اختیارشان است، در مسیر خدمت به مردم استفاده کنند و نیز از آسیبهای قدرت و ثروت در فرآیند خدمت رسانی در امان بمانند . در مقاله قبل، پیرامون بخش اول سخن گفتیم و در این مقاله می کوشیم راههای مبارزه با آسیبهای قدرت حاکمان را در سیره و زندگی حاکمی که خادم ملت بود، به تماشا بنشینیم .

1 . گم نکردن هدف:

اگر هدف از دست یابی به مقام کارگزاری و حکومت، خدمتگزاری به خلق باشد، کارگزار، هدف مقدس و الهی را برگزیده است; زیرا امام صادق علیه السلام فرمودند: «من مشی فی حاجة اخیه المؤمن کتب الله عزو جل له عشر حسنات و رفع له عشر درجات و حط عنه عشر سیئات و اعطاه عشر شفاعات (1) ; کسی که برای برطرف کردن نیاز برادر مؤمن خود گام بردارد، خدای سبحان برای او ده حسنه می نویسد و مقام او را ده درجه بالا می برد و از ده گناه او می گذرد و شفاعت ده نفر را از او می پذیرد .»

با این رویکرد، کارگزار یا همان خدمتگزار اسلامی باید بکوشد همواره این هدف مقدس را به یاد داشته باشد و از مسیر آن خارج نشود .

خواهر زاده شهید رجایی که مراسم تنفیذ ریاست جمهوری دایی اش را از تلویزیون مشاهده کرده بود، می گوید: «وقتی حکم تنفیذ توسط یادگار امام خوانده می شد، به چهره دایی نگاه کردم و دیدم خیلی در فکر فرو رفته است . شب که به جلسه آمد، از آن حال پرسیدم، گفت: خوب حدس زدی . من همان موقع به خودم می گفتم: حواست جمع باشد، هرچند حکم رئیس جمهوری تو را از طرف امام می خوانند، ولی تو همان محمد سیاه هستی . من در همان حال می گفتم خدایا به من کمک کن خودم را گم نکنم، قدرتی بده که به مردم عزیز خدمت کنم . (2) »

مرحوم شهید رجای می گفت: «گاهی با خودم خلوت می کنم و می گویم: مبادا میز مرا بگیرد، من همان رجایی قابلمه فروش هستم . اینها را می گویم تا غرور میز مرا نگیرد . (3) »

2 . پرهیز از اقدام نامشروع:

در صورتی که طالبان مقام کارگزاری، با تفکری مکتبی و برای خدمت به خلق خدا حرکت کنند، هرگز در مسیر دست یابی به آن مقام، از ابزارهای نامشروع استفاده نخواهند کرد; زیرا رقابتها نیز برای هدفی غیرنفسانی خواهد بود . آن گونه که رهبر عظیم الشان انقلاب می فرماید: «آن رقابتی که در میان مردم مقبولیت و مشروعیت دارد، رقابت در خدمت به مردم است و رقابتهای سیاسی همراه با جنجال و دعوا و برای کسب قدرت پذیرفتنی نیست و ارزشی ندارد ... (4) »

مشاور مطبوعاتی شهید رجایی، می نویسد: «زیر عکس معروفی که یک پیرمرد چانه ایشان را گرفته است، ما از قول آن پیرمرد نوشته بودیم: من از تو حمایت می کنم ولی از تو می خواهم که بروی و اسلام را پیاده کنی .» این تنها پوستر انتخابات او بود . طرح و متن این پوستر از من بود . دیدم اگر این متن را از زبان آن پیرمرد بیاورم خیلی گیرایی دارد . ولی ایشان با متن مخالفت کرد و گفت: این دروغ است; چون این پیرمرد در این دیدار چیز دیگری به من گفت و مطلبش این نبود . هرچه اصرار کردیم که این فقط یک کار تبلیغاتی است قبول نکرد . (5) »

3 . فداکردن خود برای خدمت:

مردان مکتبی هر آنچه را دارند فدای مکتب خود می کنند و چون خدمت رسانی به مردم و مسلمانان از آموزه های مکتب آنان است، دلیلی بر فدا نکردن آبرو، حیثیت، عمر، جان و ... خود در راه آن نخواهند داشت . خواهر زاده شهید رجایی می گوید: «روزی که آقای رجایی می خواست از مجلس رای اعتماد بگیرد، گفتم: در این اوضاع و احوال کارشکنیهای بنی صدر و ... صلاح نیست عنوان نخست وزیری را بپذیرید; چون تمام مشکلات را به گردن دولت شما می اندازند و حیثیت و وجهه انقلابی شما را خراب می کنند . او گفت: ما باید خودمان را فدای انقلاب کنیم و من این را یک تکلیف می دانم و اصلا برایم مقام و مسئولیت مطرح نیست . (6) »

4 . پرهیز از سوء استفاده شغلی:

«روزهای اولی که آقای رجایی رای مجلس را برای نخست وزیری خود گرفته بود، به من اطلاع داد که چون در زمان وزارتش به تربیت معلم تبریز قول بازدید و سخنرانی داده است، در این سفر همراهش باشم . او مثل همه مردم در صف گرفتن کارت پرواز ایستاده بود . چند نفر از نیروهای فرودگاه که او را می شناختند، با احترام نزدیک شدند و از او خواستند تا آماده شدن کارت بلیط در اتاق آنها باشند، ایشان نپذیرفت و همان طور ایستاد . (7) »

5 . پرهیز ار درنده خویی و چپاولگری:

موقعیتهای خدمت، برای افراد زیادی، سفره های نعمت است و آنان در مدت کوتاه خدمت، تدارک هفت نسل خود را می بینند; اما رجایی به عنوان کارگزاری مکتبی گوش به توصیه علوی دارد که می فرماید: «و اشعر قلبک بالرحمة للرعیة و المحبة لهم و اللطف بهم و لاتکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم (8) ; [ای مالک] قلب خود را از رحمت و محبت و لطف به مردم پر ساز . مبادا نسبت به آنان چون حیوان شکاری باشی که خوردنشان را غنیمت شماری .»

و این گونه است که مرز بین کارگزاران مکتبی با کارگزاران گرگ صفت و طعمه جو به روشنی مشخص می شود .

رجایی هم در قید و بند دنیا نبود و در طول خدمت هرگز به طعمه ای اضافی چشم ندوخت . او حقوق یک معلم را در زمان نخست وزیری می گرفت و حقوق وزراء از او بیشتر بود . یکبار که چریکهای فدائیان خلق حکم حقوقی او را که نخست وزیر شده بود، چاپ و ادعا کردند آقای رجایی از دو جا حقوق می گیرد، رجایی پاسخ داد: «من همیشه یک جا حقوق گرفته ام و آن حقوق معلمی من است . (9) »

علاوه بر این از اولین مصوبات دولت او این بود که وزرا باید در بدترین اطاقهای مجموعه وزارتی مستقر بشوند . خودش اطاق کوچک منشیها را به عنوان اطاق کار انتخاب کرد . در اتاق او حتی یک مبل دیده نمی شد; چند صندلی و یک میز را در آنجا قرار داده بودند . اینها همه برای آن بود که مثل سابق بهترین اطاقها در اختیار وزرا نباشد که تدریجا خلقیات آنها تغییر کند و اسیر پست و مقام شوند . آخرین مصوبه او هم این بود که حقوق هر وزیر برابر متوسط حقوق کارمندان دولت در آن زمان یعنی حدود 7 هزار تومان باشد . (10)

6 . پرهیز از مناقشات فرصت سوز:

فرصتها برای خدمتگزار، لحظات سبز خدمت اند و بس و از دست دادن هر لحظه، به معنای سلب امکان خدمت و به تبع آن کاسته شدن از ارزش الهی موقعیت و شان کارگزاری است . برای همین، خدمتگزار مکتبی به لحظه ها احترام می گذارد و آن را با مناقشات سیاسی و ... نمی سوزاند . نمونه ای از این رویکرد شهید رجایی را از زبان همسر وی می خوانیم:

«پس از انقلاب مسائل منافقین خیلی مطرح شده بود و بعضی نسبت به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و سابقه و عملکرد آن شناخت درستی نداشتند . یکی از همین افراد که در زندان با آقای رجایی بود، می گوید: شما بیشتر از هرکسی از منافقین اطلاعات دارید و عقاید انحرافی آنها را می دانید . بیایید راجع به آنها مطالبی بنویسید و منتشر کنید تا همه آنها را بشناسند . آقای رجایی گفته بود: الان وقت این کارها نیست . مردم ما خون داده اند و باید بدون چون و چرا و معطلی - با این همه کاری که روی دست ما مانده است - شب و روز برای مردم کارکنیم . اینها خود را بالاخره به مردم می شناسانند و ما باید نیرویمان را صرف انجام کارهای کشور بکنیم .

در مورد بنی صدر هم که خیلی به آقای رجایی در روزنامه انقلاب اسلامی تهمت می زد، به همسرم گفتم: چرا جواب آنها را نمی دهید؟ همه فکر می کنند آنها به حق هستند . گفت: دشمن همین را می خواهد که یک دهن ما و یک دهن آنها بگویند و کارها روی زمین بماند . درحال حاضر رسالت ما این است که فقط کار کنیم . (11) »

7 . دفاع از ارزشها:

«در یکی از جلسات، بحث بر سر این بود که در بعضی از نقاط کشور نمی توانیم مدارس پسرانه و دخترانه را از هم تفکیک کنیم ; پس بهتر است دخترها و پسرها در یک کلاس درس بخوانند . یکی از آقایان به دلیل طولانی شدن بحثها، گفت: رای گیری کنیم و به نظر اکثریت عمل می کنیم .

آقای رجایی گفت: آمدیم و اکثریت گفتند: عمل کنیم، من که نمی پذیرم با هم باشند .

یکی از آنهاگفت: اگر ما نتوانیم در اینجا بر اساس رای اکثریت عمل کنیم، پس تکلیف دمکراسی چه می شود؟

آقای رجایی گفت: اگر تصمیمی مغایر اسلام بگیرید و همه رای موافق بدهید، من هرگز به آن عمل نمی کنم; چون اسلام نظرش عدم اختلاط است . بهتر است به جای رای گرفتن، فکرتان را به کار بیندازید که چه کار کنیم برای 5 دختر یک کلاس بگذاریم، هزینه اش را بدهیم و خلاف شرع هم نکنیم که بعدا دچار پی آمدهای اخلاقی اش شویم .

پس از این اعلام نظر، بعضی از مدیر کلها به هم نگاهی کردند و استعفا دادند . (12) »

9 . دفاع از بیت المال:

رجایی با توجه به آموزه های علوی، پاسدار بیت المال مسلمین بود و در مقام کارگزاری اسلامی از آن دفاع می کرد . او پیرو امامی بود که در آستانه شهادت نگران بیت المال بود و به اهالی مصر نوشت: «انی الی لقاء الله لمشتاق و حسن ثوابه لمنتظر راج و لکننی آسی ان یلی امر هذه الامة سفهاؤها و فجارها فیتخذوا مال الله دولا (13) ; همانا من برای ملاقات پروردگار مشتاق و نسبت به پاداش او منتظر و امیدوارم; لکن از این اندوهناکم که بی خردان و تبهکاران این امت، حکومت را به دست گیرند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند .»

خواهرزاده شهید رجایی می گوید: «با یکی از دوستان برای ارائه گزارش ساخت 14 مدرسه در 14 نقطه تهران توسط افراد نیکوکار - که زمین آن را هم خود وزارت آموزش و پرورش در اختیار می گذاشت - خدمت آقای رجایی رسیدم . ساعت حدود یک بعداز ظهر بود که بوی آب گوشت به مشامم رسید . به شوخی گفتم: مثل اینکه آبگوشت خیلی خوبی پخته اید؟ گفت: بله . هر 15 روز یکبار مدیران مناطق تهران را به وزارت دعوت می کنیم و چون جلسه به درازا می کشد، نهار آبگوشت می دهیم . گفتم: پس الحمدلله نهار مهمان شمائیم . گفت: اگر کارتان تمام نشد، برای نهار بمانید . یک ربع دیگر و پس از ارائه گزارش منتظر بودم که ما را به نهار دعوت کند که دیدم با لحن نیمه جدی پرسید: فلانی کارتان تمام شد؟ گفتم: بله . گفت: پس تشریف ببرید، حتما منزل خودتان هم آبگوشت دارید . (14) »

یکی از اعضای دفتر پی گیری و نظارت نخست وزیری می گوید: در زمانی که کسانی امثال قطب زاده، به هر بهانه ای از هلیکوپتر و هواپیما استفاده می کردند، آقای رجایی با ماشین مسافرت می کرد و کارهای عقب مانده اش را هم همانجا انجام می داد . یکبار که از تهران عازم کرمانشاه بود، در اتوبان کرج، وقتی ماشین ایشان از یک ماشین بنیاد مستضعفان کرج سبقت گرفت، دید در آن ماشین خانمی با آرایش تمام کلاهی به سر گذاشته است . با بی سیم به ماشین بعدی گفت: ببینید این آقا را که کنار راننده نشسته می شناسید . گفتند . آقا نیست ; خانم است . از آنها خواست، شماره ماشین را بردارند و در مراجعت به تهران قضیه را دنبال کنند و گزارش دهند . ایشان از این مسائل به سادگی نمی گذشت و حساسیت عجیبی نسبت به خلاف کاریهای کارمندان از خود نشان می داد . (15)

به یاد آوریم این سخن امام علی علیه السلام به مالک اشتر را که فرمود: «و ابعث العیون من اهل الصدق والوفاء علیهم فان تعاهدک فی السر لامورهم حدوة لهم (16) ; مامورانی صادق و وفادار [برای نظارت بر عملکرد کارمندان خود] بگمار، زیرا بازرسی مداوم و پنهانی از آنها سبب می شود کارمندانت [به امانتداری و مدارا با مردم] ترغیب شوند .»

پی نوشت:

1) بحارالانوار، ج 74، ص 312 و ر . ک . به: تحف العقول، ص 223، روایاتی دیگر .

2) سیره شهید رجایی، ص 563، محمود صدیقی .

3) همان، ص 564، صادق نوروزی .

4) روزنامه جمهوری اسلامی، 16/1/1382 .

5) سیره شهید رجایی، ص 392 .

6) همان، ص 663، محمود صدیقی .

7) همان، ص 560، صادق نوروزی .

8) نهج البلاغه، نامه 53 .

9) سیره شهید رجایی، ص 522 .

10) همان، ص 490 .

11) همان، ص 579 و 711 .

12) همان، ص 462 .

13) نهج البلاغه، نامه 62 .

14) همان، ص 618، محمود صدیقی .

15) همان، ص 612، مسعود صادق آزاد .

16) نهج البلاغه، نامه 53 .

کلمات کلیدی
مردم  |  فدا  |  خدمت  |  کارگزار  |  مکتبی  |  شهید رجایی  |  سیره شهید رجایی  | 
لینک کوتاه :