کتاب  /  فقه و احکام دین  /  درآمدی بر عرف  /  گفتار نخست; تعریف عرف و عادت  /  معنای اصطلاحی عرف

ج) تعریف عرف در جامعه شناسی

تعداد بازدید : 978     تاریخ درج : 1389/02/29    

ج) تعریف عرف در جامعه شناسی

اگر چه در علوم اجتماعی و دانش جامعه شناسی از آن چه که در فقه و حقوق «عرف» نامیده می شود با اصطلاح های گوناگونی تعبیر آورده شده که شناخت هر یک

[31]

برای دریافت این پدیده به عنوان یک پدیده ی فقهی - حقوقی دارای بعد جامعه شناختی، ضروری است، لیک نباید از ذهن دور داشت که هیچ یک از این اصطلاحات در بردارنده ی تمامی معانی و جنبه های مورد نظر در فقه و حقوق نیستند تا توانایی ارایه ی یک تحلیل همه جانبه و قابل پذیرش را برای این پدیده در جامعه شناسی فقه و حقوق(39)دارا باشد، چه این که هر یک به تناسب خود از یک یا چند زاویه بدان نگریسته و در نتیجه از همان زاویه بیان گر یک یا چند جنبه ی جامعه شناختی این پدیده و اصطلاح فقهی - حقوقی بوده اند. لذا است که برخی از جامعه شناسان بزرگ معاصر به هنگام بحث درباره ی جامعه شناسی فقه و حقوق می گویند: اگر چه درمجموعه ی واژگان یا اصطلاحات حقوقی پاره ای از واژگان در مفهوم حقوقی به عنوان «رفتار اجتماعی» (40)تعریف می شوند که مقررات حقوقی در ارتباط با آن رفتارقرار دارد، لکن این واژگان در رابطه با مفاهیم جامعه شناختی معنای کاملا متفاوتی رادارا می باشند، چه این که جامعه شناسی وجود یک شخصیت جمعی رفتارکننده (عامل) را تایید نمی کند، بلکه هدفش صرفا تکیه بر نوع معینی از تکامل شیوه های جای گزین رفتار اجتماعی است که توسط اشخاص منفرد صورت می پذیرد. (41).

با این وجود آن چه آدمی را وا می دارد تا پدیده ی عرف را با توجه به آن معنای فقهی - حقوقی خاص خود در جامعه شناسی به کاوش بنشیند، گذشته از دریافت بعدجامعه شناختی عرف، چیزی جز ادراک و شناخت صحیح عرف و کشف و تشخیص آن در جامعه ی پذیرای احکام فقهی و حقوقی نمی باشد، چه این که گاه آمیخته شدن دو معنای متفاوت عرف در جامعه شناسی و فقه و حقوق موجب بی مهری براین پدیده ی تحول پذیر در اجتهاد گردیده به گونه ای که کارایی آن در کشف و حل مجهولات فقهی - حقوقی نادیده گرفته شده و گاه به اندازه ای در کاستن اعتبار آن

[32]

کوشش شده که ارزش آن را برابر با صفر شمرده اند.

از پایگاه جامعه شناسی، عرف رفتاری است اجتماعی البته هر نوع تماس افرادبشر ماهیت اجتماعی ندارد و تنها هنگامی دارای این ویژگی خواهد بود که رفتار فردبه طرز معناداری به سمت رفتار دیگران جهت گیری شده باشد. (42)به دیگر سخن «کنش اجتماعی» (43)نوعی حالت درونی یا بیرونی است که هدف آن، کنش یا خودداری از کنش است. این رفتار هنگامی کنش است که فاعل برای رفتار خویش معنایی بپذیرد. کنش هنگامی اجتماعی است که برحسب معنایی که فاعل برای آن می پذیرد، با رفتارهای دیگر اشخاص رابطه داشته باشد. کنش اجتماعی به صورت مناسبات اجتماعی سازمان می یابد. مناسبات اجتماعی هنگامی در کار است که چندین فاعل کنش با هم عمل می کنند و معنای کنش هر یک معطوف به حالت دیگری است به نحوی که هریک از کنش ها متقابلا تحت تاثیر دیگری قرار دارد. با توجه به این که رفتارهای چندین فاعل کنش به طور منظم هر یک تحت تاثیر دیگری صورت می گیرند. پس به این نتیجه می رسیم که این نوع با قاعدگی ها ناشی از وجود چیز یاعامل تعیین کننده ای است. این چیز یا عامل تعیین کننده هنگامی که رابطه ی اجتماعی رابطه ای منظم باشد، «عرف» (Usage) نامیده می شود و هنگامی که خاستگاه رابطه ی اجتماعی منظم در عادتی طولانی باشد چندان که خود آن به طبیعتی ثانوی مبدل گردد، رسم (Custom) نام دارد. (44)معمولا رسم (Custom) را به عنوان عادتی(45)که جزو آداب و رسوم(46)گردیده، تعریف می کنند که عادت نیز خودآمادگی مکتسب ازطریق تکرار اعمالی یکسان را می رساند. (47)این اصطلاح (Custom) عمدتا «در

[33]

مردم شناسی» (48)به کار می رود و بر سیاق های جا افتاده ی رفتار و معتقدات دلالت می کند. (49)اهمیت رسم در این جا است که باز شروع مستمر چیزی است که از موفقیت برخوردار بوده و آن طور که اغلب گفته می شود، نمی توان آن را رفتاری تابع شیوه های قدیمی یا عاداتی نیندیشیده به حساب آورد. (50)بنابراین در قلمرو رفتارهای اجتماعی، سیره های رفتاری معینی وجود دارد که با معنای نوعی همانندی توسط افراد تکرارمی شود و یا به طور همزمان در میان تعدادی از آن ها بروز می کند. احتمال عملاموجود همگونی درجهت گیری رفتار اجتماعی هنگامی عرف ( Usage) نامیده می شود که در صورت بروز احتمال مزبور موجودیت آن در میان گروهی از افراد برچیزی به جز عادت عملی استوار نباشد. اگر عادت عملی پایدار و دیرپا باشد عرف (Usage) به رسم (Custom) تبدیل می شود. (51)آن نوع رفتاری که از فرط قدمت وتکرار به شیوه های خودانگیخته ای تبدیل شده است، سنت (Tradition) نام دارد. (52).

رسم (Custom) در برابر «حقوق» (53)و «قرارداد» (54)قراردارد. بنابراین رسم یعنی قاعده ای که به طور بیرونی تضمین نشده و فرد خود را با آن منطبق می کند. اما اعضای گروه ها همیشه این توقع موجه را دارند که دیگران به گونه ای واحد و بر اساس دلایلی یکسان خود را با قاعده ی مرسوم منطبق سازند. از این نظر رسم نمی تواندمدعی داشتن اعتبار واقعی باشد؛ زیرا هیچ کس ملزم به رعایت آن نیست. بدیهی است که گذر از این حالت به حالت حقوق یا قرارداد معتبر کاملا تدریجی است. (55)تبدیل رسوم به عرف های حقوقی در صورتی واقع می گردد که علاوه بر رواج در عمل

[34]

دارای خصیصه ی حقوق ذهنی و شامل قاعده ی حقوق عینی گردند. صرف انجام عمل چنان چه در اندیشه و ضمیر مردم استحقاق ضمانت اجرا نیابد تاثیری در تحقق حقوق ندارد. (56)بنابراین ثبات رسم اساسا بر این واقعیت استوار است که کسی که رفتارش را با آن تطبیق نمی کند در معرض ناملایمات کوچک و بزرگ قرار می گیرد واین وضع تا زمانی ادامه می یابد که رفتار اکثر کسانی که وی را احاطه کرده اند، هم چنان با این رسم منطبق و به آن وفادار باشند. (57).

گذشته از این توصیف و تحلیل ارایه شده، اصطلاحات دیگری نیز وجود دارندکه به نحوی - هر چند پوشیده و غیر مستقیم - با بعد جامعه شناختی عرف مرتبط اند. ازاین جمله اند اصطلاحاتی همچون «آداب و رسوم» (58)و «آیین ها و آداب اجتماعی» . (59).

اعمالی هستند که قانون آن ها را وضع نکرده است. (60)وشامل شیوه های زندگی، عادات و رسوم خاص یک ملت، مردم یا یک جماعت می شود. آداب و رسوم هم چنین دارای ابعاد الزام و رضای عمومی شرکت کنندگان درحیات اجتماعی نیز هست. از دیدگاه جامعه شناسی آداب و رسوم رایج را می توان چنین تعریف کرد: «مجموع رفتارهایی که به صورت عادت در آمده اند و افراد متعلق به یک طبقه به انجام می رسانند و جامعه نیز در ترتیب ارزش هایش برای آنان معنایی نهایی قایل است» . تخطی در رعایت آداب و رسوم رایج تقبیح افکار عمومی و درمواردی تعقیب افراد با استناد به قوانین مدنی را موجب می شود. (61)برخی بین آداب ورسوم فرق گذارده و گفته اند که رسوم بیشتر مربوط به رفتار درونی، و آداب بیشترمربوط به رفتار خارجی است. به دیگر سخن می توان گفت که تمایز رسوم و آداب،

[35]

معادل است با تمایز فرمان های ذهنی شده ی فردی با شیوه های عملی که خالصاخارجی است و به وسیله ی اجتماع تنظیم شده است. (62).

اصطلاح «آیین و آداب اجتماعی» (Social Manners) نیز برای نشان دادن رفتارهایی که بر طبق عرف و عادت صورت می گیرند، به کار می رود، اما «آیین ها وآداب اجتماعی» به کاربرد و رعایت عادات و عرف در بعد مادی آنان نظر دارند. (63)نکته ی اخیر تفاوت بین پدیده ی عرف در فقه و حقوق با همین پدیده و سایر واژگان به کار رفته در جامعه شناسی را برجسته می سازد؛ چه این که از ارکان اساسی و اصلی عرف در فقه و حقوق بعد معنوی آن است که عامل و نیروی الزام آور آن به شمارمی رود. (64).

اکنون پس از بیان توصیف و تحلیلی هر چند مختصر و گذرا از پدیده ی عرف درجامعه شناسی این حقیقت را باید پذیرفت که اگرچه گاه این تحلیل ها و توصیف ها تاحدود زیادی به معنای عرف در فقه و حقوق نزدیک شده اند، لیک هیچ یک هدف مارا تامین نمی کنند. این تعریف ها و توصیف ها گذشته از تفاوت های تعبیری که امری طبیعی می نماید، تنها دارا و بیان گر پاره ای از عناصر تشکیل دهنده ی پدیده ی عرف در فقه و حقوق می باشند.

39) Sociology of Jurisprudence and Law ؛ Legal and JurisprudenceSociology .40) Social Behavior .41) مفاهیم اساسی جامعه شناسی، ص 50 .42) همان، ص 65 - 66 .43) Social Action .44) مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ص 595.45) Habit .46) Mores .47) فرهنگ علوم اجتماعی، ص 79.48) Ethnology .49) فرهنگ جامعه شناسی، ص 102.50) فرهنگ علوم اجتماعی، ص 79.51) مفاهیم اساسی جامعه شناسی، ص 83 .52) مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ص 595.53) Law .54) Contract .55) مفاهیم اساسی جامعه شناسی، ص 84 .56) نقش عرف در حقوق مدنی ایران، ص 70.57) مفاهیم اساسی جامعه شناسی، ص 86 .58) Mores .59) Social Manners .60) مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ص 46.61) فرهنگ علوم اجتماعی، ص 232 - 233.62) مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ص 46 - 47.63) فرهنگ علوم اجتماعی، ص 364.64) مقدمه ی علم حقوق، ص 188؛ ارزیابی حقوق اسلام، ص 173؛ دیباچه ای بر دانش حقوق، ص 351.
×
لینک کوتاه :