کتاب  /  اخلاق و عرفان  /  معراج السعادة  /  باب چهارم  /  مقام چهارم  /  مطلب دوم; سایر صفاتی که متعلق است به قوه شهویه

فضیلت و شرافت فقر و فقرا

تعداد بازدید : 2393     تاریخ درج : 1389/02/25    

فضیلت و شرافت فقر و فقرا

اقسام فقر، اگر چه - همچنان که - دانستی مختلف اند ولیکن صفت فقر «فی نفسه» نسبت به غنا افضل است. و اخبار در ستایش آن بسیار است.

حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - فرمودند که: «بهترین این امت، فقرای ایشان اند» . (9)

[352]

و فرمود: «پروردگارا! مرا زندگانی و مردن درویشان ده. و در زمره ایشان مرامحشور گردان» . (10)

و فرمود که: «زینت فقر از برای مؤمن بیشتر است از لجام از برای اسب» . (11)

یعنی همچنان که لجام، اسب را از ورطه های هلاکت نگاه می دارد، فقر نیز مؤمن رااز آن بهتر از فساد محافظت می کند.

«شخصی از حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - از فقر سؤال کرد. حضرت فرمود:

خزینه ای است از خزاین خدا. بار دوم بپرسید. فرمود: کرامتی است از خدا. بار سوم بازپرسید. فرمود: چیزی است که: نمی دهد خدا آن را مگر به پیغمبر مرسل، یا مؤمنی که در نزد خدا کریم باشد» . (12)

و فرمود که: «در بهشت غرفه ای است از یک دانه یاقوت سرخ، که اهل بهشت نگاه به آن می کنند، چنان که اهل زمین به ستارگان نظر می کنند. داخل آنجا نمی شود مگر پیغمبر فقیر، یا مؤمن فقیر» . (13)

از آن حضرت مروی است که: «در روز قیامت فقرای امت من از قبر بر نخواهندخواست مگر با جامه های سبز. و گیسوان ایشان به در و یاقوت بافته شده خواهد بود. وعصاهائی از نور در دست خواهند داشت. و بر منبرها نشسته خواهند بود. چون پیغمبران ایشان را ببینند گویند: اینها ملائکه اند. و ملائکه ایشان را بینند گویند: پیغمبران اند. ایشان گویند: ما نه پیغمبریم و نه ملک، بلکه طایفه ای از فقرای امت محمدیم. گویند: شما به چه عمل به این مرتبه رسیدید؟ ایشان جواب دهند که: ما اعمال بسیار نداشتیم، و روزها به روزه و شبها به عبادت نگذراندیم و لیکن نماز پنجگانه خود را به جا آوردیم. و چون نام محمد را می شنیدیم اشکها بر رخسارهای خود فرو می ریختیم» . (14)

و حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله - فرمود که: «خدا با من تکلم کرد و فرمود:

ای محمد! من هرگاه بنده ای را دوست داشته باشم سه چیز به او عطا می کنم: دل او را محزون می کنم. و بدن او را بیمار می کنم. و دست او را از مال دنیا خالی می گردانم. وهر گاه بنده ای را دشمن داشته باشم سه چیز به او می دهم: دل او را شاد و مسرور می کنم. و بدنش را صحیح می گردانم. و دست او را از اموال دنیویه پر می کنم» . (15)

و فرمود که: «مردم همه مشتاق بهشت اند، و بهشت مشتاق فقرا است» . (16)

و مروی است که: «فردای قیامت جمله زهاد و عباد از تقصیر طاعت خود عذرخواهند. و حق - تعالی - از فقرا عذر خواهی کند و فرماید: ای بنده من! دنیا را به توندادم نه از این جهت بود که دنیا به تو حیف بود بلکه از آن جهت بود که تو به دنیاحیف بودی.

دنیات نداده ام نه از خواری توست

کونین فدای یک نفس زاری توست

هر چند دعا کنی اجابت نکنم

زیرا که مرا محبت زاری توست

[353]

برخیز و بر صفوف اهل قیامت بگذر و هر که را که بینی بر تو حقی داشته باشد و دردنیا بر تو اکرامی کرده باشد دست او را بگیر و با خود به بهشت بر» . (17)

و فرمود که: «بسیار با فقرا آشنائی کنید و بر ایشان حق خود را ثابت کنید، که از برای ایشان دولتی خواهد بود. شخصی عرض کرد که: چه دولتی از برای ایشان خواهد بود؟ فرمود که: در روز قیامت به ایشان خطاب خواهد رسد که: نگاه کنید هر که شما را قرص نانی، یا شربت آبی، یا جامه ای داده باشد دست او را بگیرید و به بهشت برید» . (18)

و فرمود که: «اگر می خواهید ببینید پادشاهان را، نظر کنید به ضعیفان خوارژولیده موی غبار آلوده، که دو جامه کهنه بر خود پیچیده اند، نه ایشان را کسی می شناسد و نه ایشان کسی را می شناسند» . (19)

از آن حضرت مروی است که: «چون زمانی بیاید که مردم فقرای خود را خوار ودشمن دارند و به تعمیر دنیا مشغول شوند و به جمع درهم و دینار رو آورند، خداایشان را به چهار چیز مبتلا می کند: قحط. و خوف از سلطان. و خیانت حکام. و تسلط دشمنان» . (20)

از اهل بیت - علیهم السلام - مروی است که: «اگر خدا بنده ای را دوست داشته باشداو را مبتلا می کند، و چون محبت او بیشتر شد، اهل و عیال و دولت و مال را از او می گیرد» . (21)

و از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - مروی است که: «از برای شیعیان خالص در دولت اهل باطل نیست، مگر به قدر قوت، اگر چه از مشرق به مغرب روند واز مغرب به مشرق، که زیادتر از قوت عایدشان نخواهد شد» . (22)

و نیز از آن حضرت مروی است که: «فقرای مؤمنین چهل هزار هزار سال پیش ازاغنیا در روضه های بهشت سیر خواهند کرد. و مثل این، مثل دو کسی است که: به آبدارخانه ای بگذرند و یکی را ببینند که هیچ ندارد، بگویند: او را روانه کنید. دیگری راببینند که از مال مملو است بگویند او را نگاه دارید» . (23)

و آن حضرت فرمود که: «چون روز قیامت شود خدا می فرستد به نزد فقراء مؤمنین، مانند کسی که عذر خواهی کند. و پیغام می دهد که به عزت خودم سوگند که: من شما رادر دنیا فقیر نکردم از خواری و بی قدری شما، و هر آینه امروز خواهید دید که چه باشما می کنم. پس نظر کنید به هر که در دنیا به شما نیکی کرده باشد دست او را بگیرید وداخل بهشت کنید. شخصی از فقرا عرض خواهد کرد

[354]

که: پروردگارا! اهل دنیا در دنیازنان متعدد گرفتند و لباسهای فاخر پوشیدند و طعامهای لذیذ خوردند و در خانه های رفیع نشستند و اسبان راهوار سوار شدند، به ما امروز نیز مثل ایشان عطا کن. خطاب پروردگار رسد که: امروز از برای تو و هر یک از شما هفتاد برابر آن چیزی است که به اهل دنیا دادم، از روزی که دنیا خلق شده تا روزی که منتهی شد» . (24)

روزی آن حضرت به بعضی از اصحاب خود فرمودند که: «آیا داخل بازارمی شوی؟ و آیا می بینی که میوه یا چیز دیگر که آن را می فروشند و تو آن را خواهی وقدرت بر خریدن آن نداشته باشی؟ عرض کرد: بلی. فرمود: آگاه باش که از برای تو به عوض هر چه می بینی و نمی توانی بخری یک حسنه است» . (25)

و از حضرت کاظم - علیه السلام - مروی است که: «خدای - تعالی - می فرماید که: من غنی را غنی نکردم به جهت کرامتی که بر من داشت، و فقیر را فقیر نکردم به سبب خواری که در نزد من داشت، بلکه غنا و فقر چیزی است که: به آن اغنیا و فقرا راامتحان می کنم. و اگر فقرا نبودندی اغنیا مستوجب بهشت نگشتندی» . (26)

و حضرت امام رضا - علیه السلام - فرمود که: «هر که ملاقات کند فقیر مسلمی را وبر او سلام کند به خلاف سلامی که به غنی می کند، ملاقات خواهد کرد خدا را در روزقیامت در حالتی که بر او غضبناک باشد» . (27)

لقمان پسر خود را وصیت می نمود، گفت: «ای فرزند! کسی را به جامه کهنه، حقیرنشماری، که خدای تو و او یکی است» . (28)

منقول است که: «شخصی به نزد یکی از بزرگان دین رفت و گفت: دعائی در حق من کن، که محتاجم و عیالمند، و عیال من به من ایذاء می رساند. آن شخص بزرگ گفت که: هر وقت عیال تو گوید: نه آرد داریم و نه نان. تو آن وقت دعا به من کن که دعای تودر آن وقت بهتر است از دعای من. پس هان ای فقیر مسکین! قدر این صفت را بدان واز آن اندوهناک مباش، که دو روزه فانی به هر نحو که باشد خواهد گذشت و تا چشم برهم زنی وقت کوچ غنی و فقیر یکسان اند» .

شنیده ایم که محمود غزنوی(29)شب دی

شراب خورد و شبش جمله در سمور(30)گذشت

گدای گوشه نشینی لب تنور گرفت

لب تنور بر آن بینوای عور(31)گذشت

علی الصباح بزد نعره ای که ای محمود

شب سمور گذشت و لب تنور گذشت

[355]

جانا دنیا چون «برق خاطف» (32)در گذر است. و لحظه ای آن را توقف نیست. به لقمه نانی سیری، و به شربت آبی سیراب. چنان تصور کن که در آنچه از عمر تو گذشته است تمام اموال دنیا از تو بود، و همه نعمتها را صرف نمودی، ببین حال تو با آن فقیری که به نان جوی قناعت کرد چه تفاوت دارد؟ و آینده را هم که نمی دانی چه نوع خواهد بود.

در حدود ری یکی دیوانه بود

سال و مه کردی به کوه و دشت گشت

در تموز(33)و دی به سالی یک دو بار

جانب شهر آمدی از سوی دشت

گفتی ای آنانکه تان آماده بود

گاه قرب و بعد از این زرینه طشت

توزی(34)و کتان(35)به گرما پنج و شش

قاقم(36)و قندر، (37)بسرما هفت و هشت

راحت هستی و رنج نیستی

بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت

بلکه باید فقیر، در نهایت خوشنودی و شادی باشد، که از آفات مال و غنا بر کنار، واز حساب روز شمار فارغ البال است. و خداوند عالم خود از او عذر خواهد خواست.

و در اخبار وارد است که: «دوست ترین بندگان نزد خدا، فقیری است که: به روزی خود قانع، و از خدای خود راضی باشد» . (38)

بلکه حضرت پیغمبر - صلی الله علیه و آله - فرمود که: «احدی افضل از فقیر نیست، هر گاه از خدا راضی باشد» . (39)

و از آن حضرت مروی است که: «خدای - تعالی - در روز قیامت خواهد فرمود که:

کجایند برگزیدگان خلق من؟ ملائکه عرض کنند: پروردگارا! ایشان کیستند؟ خطاب رسد که: فقرای مسلمین، که به داده من قانع، و به قضای من راضی بودند. ایشان راداخل بهشت کنید. پس ایشان به بهشت در آیند و به عیش و عشرت بگذرانند و مردمان گرفتار محاسبه خود باشند» . (40)

و فرمود که: «هیچ غنی و فقیری نیست مگر اینکه در روز قیامت آرزو خواهد کردکه کاش در دنیا زیاده از قوت خود را نداشتندی» . (41)

و این، به سبب فایده فقر، و مرتبه فقرا خواهد بود، که بر ایشان معلوم خواهد شد.

اندر آن سر برهنه جمعی را

بر سر از عرش سایبان بینی

[356]

و اندر آن پا برهنه قومی را

پای بر فرق فرقدان(42)بینی

بلکه فقیری که به فقر خود راضی، و به هر چه گذرد شاکر باشد، در دنیا نیز به راحت می گذراند. نه او را بیم از سلطان و وزیر، و نه امید از شاه و امیر. نه زحمت جمع مال، ونه تصدیع حفظ آن. پادشاهی است به صورت گدا، و گدائی است در حقیقت پادشاه.

اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل

کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی

خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای

دست قدرت نگرو منصب صاحب جاهی

9. اتحاف السادة المتقین، ج 9، ص 275.10. کنز العمال، ج 6، ص 470، خ 16592.11. کافی، ج 2، ص 265، ح 22.12. بحار الانوار، ج 72، ص 47، ح 5813. بحار الانوار، ج 72، ص 47.14. بحار الانوار، ج 72، ص 48.15. بحار الانوار، ج 72، ص 48.16. بحار الانوار، ج 72، ص 4917. بحار الانوار، ج 72، ص 25، ح 20 (با اندک تفاوتی) .18. محجة البیضاء، ج 7، ص 323. اتحاف السادة المتقین، ج 9، ص 279.19. احیاء العلوم، ج 4، ص 171.20. محجة البیضاء، ج 7، ص 324. و احیاء العلوم، ج 4، ص 171.21. بحار الانوار، ج 81، ص 188.22. کافی، ج 2، ص 261، ح 7.23. کافی، ج 2، ص 260، ح 124. بحار الانوار، ج 72، ص 11، ح 11 و کافی، ج 2، ص 261، ح 9.25. بحار الانوار، ج 72، ص 42، ح 46.26. کافی، ج 2، ص 265، ح 20.27. بحار الانوار، ج 72، ص 38، ح 31.28. احیاء العلوم، ج 4، ص 17229. رجوع شود به پاورقی صفحه 342.30. «شب سمور» به شبی گویند که: به بی خوابی و افسانه سپری شده باشد (اینجا کنایه از مستی و خوشی است) .31. لخت و برهنه.32. آنچه که چشم را خیره کند.33. نام یکی از ماههای رومی بین حزیران و آب. و به معنی: تابستان نیز هست.34. پارچه نازک و شبکه دار.35. گیاهی است که ساقه آن دارای الیافی است که از آنها در نساجی استفاده میکنند و پارچه های براق ومرغوب از آنها تهیه می کنند.36. «قاقم» حیوان گوشتخواری است که پوست آن سفید و بسیار گرم است و از آن لباس تهیه کرده و بزرگان می پوشند.37. «قندر» جانور پستانداری است که موهای بدنش زیباست و به جهت استفاده از پوستش آن را شکار می کنند.38. محجة البیضاء، ج 7، ص 325. و احیاء العلوم، ج 4، ص 172.39. محجة البیضاء، ج 7، ص 325. و احیاء العلوم، ج 4، ص 173.40. محجة البیضاء، ج 7، ص 325. و احیاء العلوم، ج 4، ص 173.41. محجة البیضاء، ج 7، ص 325. و احیاء العلوم، ج 4، ص 172. قریب به این مضمون در بحار الانوار، ج 72، ص 66، ح 22.42. تثنیه «فرقد» نام دو ستاره نزدیک قطب شمالی.
×
لینک کوتاه :