کتاب  /  تاریخ اسلام  /  درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (1)  /  قسمت دهم; در دامان ابو طالب

آمدن باران به برکت وجود رسول خدا (ص) و دعای ابو طالب

تعداد بازدید : 841     تاریخ درج : 1388/12/06    

آمدن باران به برکت وجود رسول خدا (ص) و دعای ابو طالب

قاضی دحلان در کتاب سیره خود از ابن عساکر بسند خود ازمردی بنام جلهمة بن عرفطة نقل می کند که در سال قحطی وخشکسالی به مکه رفتم و مردم مکه را که در کمال سختی بسرمی بردند مشاهده کردم که در صدد چاره بر آمده و می خواهندبرای طلب باران دعا کنند، یکی گفت: بنزد لات و عزی بروید، و دیگری گفت: به «مناة» متوسل شوید. در این میان پیری سالمند و خوش صورت را دیدم که به مردم می گفت: چرابی راهه می روید؟ با اینکه یادگار ابراهیم خلیل و نژاد حضرت اسماعیل در میان شما است!

بدو گفتند: گویا ابو طالب را می گوئی؟

گفت: آری منظورم اوست!

مردم همگی برخاسته و من نیز همراه آنها آمدم و در خانه ابو طالب اجتماع کرده در را زدند و همینکه ابو طالب بیرون آمد مردم بسوی او هجوم برده و او را در میان گرفتند و بدو گفتند:

[246]

ای ابو طالب تو بخوبی از قحطسالی و خشکی بیابان وگرسنگی و تشنگی مردمان با خبری اینک وقت آن است که بیرون آیی و برای مردم از درگاه خدا باران طلب کنی!

گوید: ابو طالب که این سخن را شنید از خانه بیرون آمد وپسری همراه او بود که همچون خورشید می درخشید، و در حالی که اطراف او را جوانان دیگری گرفته بودند همچنان بیامد تابکنار خانه کعبه رسید سپس آن پسر زیبا روی را بر گرفت و پشت او را به کعبه چسبانید و با انگشتان خود به سوی آسمان اشاره کرد و با زبانی تضرع آمیز بدرگاه خدا دعا کرد و طولی نکشیدکه پاره های ابر از اطراف گرد آمده باران بسیاری بارید و مردم رااز خشکسالی نجات داد، و بدنبال آن قصیده معروف لامیه ابو طالب را که بعدها پس از بعثت درباره رسول خدا سروده وحدود 90 بیت است نقل کرده و مطلع آن این بیت است:

و ابیض یستسقی الغمام بوجهه

ثمال الیتامی عصمة للارامل

نگارنده گوید:

این داستان -صرفنظر از مقام ارجمندی را که برای رسول خداثابت می کند -شاهد زنده ای برای گفتار ما است که ما نیزبخاطر همان آنرا برای شما نقل کردیم و آن توجه عمیقی است که

[247]

مردم مکه نسبت به ابو طالب از نظر روحانی داشتند و نفوذ معنوی و عظمت وی را در میان قریش بخوبی ثابت می کند، و این مطلب را هم می رساند که میراث انبیاء گذشته نیز نزد ابو طالب بود و چنانچه در روایات معتبر شیعه آمده مقام شامخ وصایت پس از عبد المطلب بدو واگذار شده بود.

ابو طالب صرفنظر از علاقه ای که از نظر خویشاوندی به یتیم برادر داشت، همانند جدش عبد المطلب از آینده درخشان رسول خدا (ص) با خبر بود و از روی اخبار گذشتگان و علائمی که در دست داشت به نبوت و رسالت الهی وی در آینده واقف وآگاه بود، و همین سبب علاقه بیشتر او به محمد -صلی الله علیه و آله -می گردید.

و این مطلب از روی اشعار بسیاری که از ابیطالب نقل شده بخوبی واضح و روشن است و تعجب از برخی راویان ونویسندگان اهل سنت است که با اینهمه در ایمان ابی طالب تردید کرده و سخنانی گفته اند، و ما ان شاء الله در جای خود باشرح و تفصیل بیشتری در این باره بحث خواهیم کرد، و در اینجانیز یکی دو بیت از همان قصیده را برای شما نقل کرده و بدنبال بحث خود باز می گردیم، که از آنجمله است این چند بیت:

لقد علموا ان ابننا لا مکذب

لدینا و لا یعنی بقول الاباطل

[248]

فاصبح فینا احمد فی ارومة

تقصر عنه سورة المتطاول

فایده رب العباد بنصره

و اظهر دینا حقه غیر باطل(6)

و بنظر نگارنده اگر در باره ایمان ابو طالب جز همین قصیده وهمین اشعار نبود برای اثبات مطلب کافی بود تا چه رسد به دلیلها و شواهد و روایات بسیار دیگری که در این باره رسیده وانشاء الله در جای خود مذکور خواهد شد.

6 -تمامی این قصیده را ابن هشام در سیره ج 1 ص 272 -280 ط مصر نقل کرده وبدنبال آن گفته است: آنچه نقل شده صحت روایت آن از ابو طالب نزد من ثابت شده.
×
لینک کوتاه :