کتاب  /  زن و خانواده  /  زن در آینه جلال و جمال  /  فصل چهارم; حل شبهات وروایات معارض  /  انتفاع مردگان از تبرعات

روایات قضای نماز میت

تعداد بازدید : 7532     تاریخ درج : 1388/10/06    

روایات قضای نماز میت

در کتاب شریف وسائل ، ابواب قضای نماز ، باب 12 چنین آمده است :

« باب استحباب التطوع بالصلاة والصوم والحج وجمیع العبادات عن المیت و وجوب قضاء الولی ما فاته من الصلاة لعذر »

این دو مساله است که در یک باب جمع شده ، مساله اول گذشته از این که جنبه کلامی دارد جنبه فقهی هم دارد یعنی هم مشروعیت وهم استحباب تبرع یا اهدا استفاده می شود که ناظر به مساله کلامی است ، زیرا تایید می کند که مرده از کار زنده بهره می برد ، و مساله فقهی بودنش آن است که برای زنده مستحب است به یاد مرده باشد و نمازها و روزه های آنها را قضاء انجام بدهد .

حدیث اول از امام صادق سلام الله علیه روایت شده است که :

[428]

« ما یمنع الرجل منکم ان یبر والدیه حیین ومیتین یصلی عنهما ویتصدق عنهما ویحج عنهما و یصوم عنهما فیکون الذی صنع لهما وله مثل ذلک فیزیده الله عزوجل ببره وصلته خیرا کثیرا »

امام صادق ... می فرماید : شخص برای پدر ومادرش چه در حال حیات و چه در حال ممات ، نماز و صدقه و حج وروزه انجام بدهد البته در زمان حیات چه احکامی قابل نیابت هست و چه احکامی قابل نیابت نیست آن را باید فقه معین کند که نمازهای واجب و صوم واجب را در زمان حیات نمی شود به نیابت انجام داد اما حج مستحبی را می توان انجام داد .

روایت دیگر آن است که به امام صادق سلام الله علیه عرضه داشتند :

« یصلی عن المیت ؟ » آیا از طرف میت کسی نماز بخواند مشروع است یا نه ؟

« قال ... : نعم حتی انه یکون فی ضیق فیوسع علیه ذلک الضیع ثم یؤتی فیقال له خفف عنک هذا الضیق بصلاة فلان اخیک »

سؤال نمودند : آیا برای مرده نماز بخوانند اثر دارد یا نه ؟ فرمود : آری ، گاهی مردی در فشار بوده بعد به او گفته می شود : این که برای تو گشایشی حاصل شده و در فسحت و وسعت قرار گرفته از برکت نمازی است که فلان شخص ، فلان برادر دینی ، برای تو انجام داده است .

روایت بعدی آن است که سؤال می کنند مردی فوت نموده و نماز و روزه به عهده اوست فرمود : « اولی الناس به » آنهایی که سزاوارتر از دیگرانند به او یعنی مثلا پسرانش یا پسر بزرگترش قضا انجام بدهد . روایات در این زمینه فروان است در مفاد روایاتی که در باره اصل تبرع و مشروعیت نیابت و بعد کلامی این مساله است بین زن و مرد فرقی نیست گرچه روایات وارده در این زمینه هم دو طایفه است بعضی از روایات کلمه میت دارد بعضی از روایات کلمه رجل ، لیکن کلمه رجل به عنوان مثال است مانند « الرجل یشک فی الفجر ، قال یعید قلت ... » (2)

[429]

و خصوصیتی ندارد که ما بگوییم چون روایت دو طایفه است طایفه ای تعبیر « میت » دارد و طایفه دیگر تعبیر « رجل » ، ما آن مطلق را مقید نموده و می گوییم به این که تبرع و اهدای ثواب و نیابت مخصوص مرد است و تبرع و اهدای ثواب برای زن میت جایز نیست ، چون این گونه از ادله هر دو مثبت هستند وجا برای اعمال این قاعده اصولی نیست یعنی تعارضی ندارند تا مطلق را بر مقید حمل نماییم .

و همچنین در باب استحباب نیز هیچ فرقی بین زن ومرد و پدر ومادر نیست همه بازماندگان می توانند نماز و روزه قضا شده پدر و مادر را به احسن وجه به نیابت و یا به تبرع انجام دهند یا اهدای ثواب نمایند .

در مساله قضای نماز و روزه پدر بر پسر بزرگ نیز روایات دو طایفه است در بعضی از این روایات سخن از میت است و در بعضی از آنها تعبیر « رجل » آمده است . در روایت 18 این باب که روایت معتبری است ودر فقه نیز به آن استدلال شده است عبدالله بن سنان از امام صادق سلام الله علیه نقل نموده که امام صادق ... فرمود :

« الصلاة التی دخل وقتها قبل ان یموت المیت یقضی عنه اولی الناس به »

نمازی که وقتش داخل شده است لیکن شخص مکلف قبل از این که نماز را انجام بدهد مرده است « اولی الناس » سزاوارتر از دیگران به او ، قضایش را باید انجام بدهد . کلمه « یقضی » جمله خبریه ای است که مفید انشاء است یعنی باید قضای او را « اولی الناس » انجام بدهد اولی الناس همان ولد اکبر خواهد بود . بین این روایت و روایات دیگری که با تعبیر مرد وارد شده تعارض نیست و هر دو طایفه قابل تطبیق به هم می باشند ولی عده ای از بزرگان می فرمایند چون در طایفه اولی این روایات می گوید اگر « میت » قبل از خواندن نماز بمیرد ، باید قضایش را انجام داد و در طایفه دیگر آمده است که اگر « مردی » بمیرد ، باید قضای او را پسر بزرگ او انجام بدهد این کلمه رجل خاص ، و عبارت میت عام

[430]

و مطلق است و در نتیجه خاص ، مطلق را تقیید زده و قضا ، مخصوص میت مرد می باشد نه میت زن ، اما این استدلال فقهی تام نیست به دلیل این که در مساله اول هم دوگانگی تعبیر وجود داشت در آنجا که هم جنبه کلامی داشت وهم جنبه فقهی ، روایت ها دو طایفه بود و همانجا بیان شد که اولا : روایت دوم مقید اول نیست ومثبت است وثانیا : مرد در این گونه موارد به عنوان مثال ذکر می شود و خصوصیتی ندارد مثل این که گفته شود مردی در نماز بین 2 و3 شک کرد و این گونه بیان به آن معنا نیست که اگر زن شک کند حکمش چیز دیگر است در حقیقت حکم شک را دارد بیان می کند نه حکم شاک را .

2 - وسائل الشیعه ، ج 5 ، ص 305 .
×
لینک کوتاه :