آسیای جنوب شرقی منطقه ای است سرسبز و آباد با منابع غنی زیرزمینی ، محصولات جنگلی فراوان و تولیدات کشاورزی - که جنبه حیاتی دارند . تنگه ها ، آبراهه ها و دسترسی به منابع آبهای آزاد ، به این منطقه زرخیز موقع بسیار مناسبی داده و اهمیت سوق الجیشی و استراتژیکی آن را افزون نموده است .
این خصوصیات ویژه طبیعی و اقتصادی و نقش سیاسی این منطقه موجب آن شده که استعمارگران غربی ، متجاوزان چینی و امپریالیسم تازه به دوران رسیده ژاپن کوشیده اند به نحوی این سرزمین را تحت سلطه خود درآورند تا بتوانند با
غارت منابع آن سفره چربی برای خود تدارک ببینند . هنگام ترک مناطق مذکور نیز با تعیین مرزهای اجباری و غیر واقعی و همچنین تحریکات سیاسی ، کشورهای آسیای جنوب شرقی را به جان هم انداخته تا از طریق استعمار جدید ( نئوکلونیالیسم ) بتوانند منافع خود راحفظ کنند . به عنوان مثال شبه جزیره هندوچین که 5/1 برابر ایران وسعت دارد ، هفت واحد سیاسی را در بر می گیرد که هر کدام با واحدهای سیاسی همجوار خود درگیریهای خونین و نبردهای سنگینی داشته اند که توسعه اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی آنان را به تعویق انداخته است . این منازعات چیزی جز میراث شوم استعمار نبوده و هنگامی که به تاریخ نفوذ استعماری در کشورهای این منطقه دقیق شویم سرنخهایی از ماید استعماری به چشم می خورد .
استکبار جهانی در سیاست کلی تقویت حضور همه جانبه در نقاط استراتژیک و جهت استقرار پایگاههای سیاسی نظامی پس از این که خود در نواحی استراتژیکی چون آسیای جنوب شرقی پدید آورد و هر کدام از کشورها را بر علیه دیگری تحریک نمود ، برای تقویت بنیه سیاسی ، اقتصادی خود ، آنان را وادار نمود که برای وحدت خود ( در ظاهر ) و در باطن برای حفظ منافع استکبار ، پیمانهای نظامی سیاسی و اقتصادی بوجود آورند . در این راستا امریکا در سال 1967م پیمان به اصطلاح اقتصادی آ . سه . آن
عمل جز تامین منافع استکبار جهانی و در راس آن آمریکا ، فعالیت عمده دیگری نداشته است .
پیمان دفاعی جمعی آسیای جنوب شرقی ( سیتو )
تا زمانی که پای استعمار به کشورهای این منطقه گشوده نشده بود ، ساکنین آن به زبان مشترک اسلامی مالی که با خط عربی نوشته می شد ، سخن می گفتند و قدرت مسلمین در اسیای جنوب شرقی در ناحیه ای به طول 700 کیلومتر از ناحیه آراکان ( در غرب میانمار فعلی ) در غرب تا تاحیه پاپوا در شرق و در امتداد خط استوا ، ادامه داشت . کشورهای آچه
گرایش مردم آسیای جنوب شرقی به اسلام تحت اجبار و حتی فتوحات نظامی نبوده و بلکه غالبا از قدرت جاذبه ای نشات گرفته است که مسلمانان در برخورد با مردم این سرزمین از خود بروز می داده اند « روژه دو پاسکیه » می نویسد :
« در کشوری چون اندونزی که در حال حاضر از لحاظ تعداد مسلمانان نخستین ملت مسلمان عالم است ، حضور اسلام هرگز جنبه نظامی نداشته است بلکه بازرگانان مسالمت جوی عرب بوده اند که بدانجا رفته و اسلام را عرضه داشته اند . اسلام در میان اقوام بالی نیز گسترش یافت و در پایان قرن چهاردهم میلادی تا فیلیپین دامن کشیده وخصوصا در جزایر جنوبی آن پیشروی کرده است هنگامی که اسپانیائی ها به این مجمع الجزایر رسیدند ، کوشیدند تا همانطور که در اسپانیا و مغرب با اسلام مبارزه کرده بودند در اینجا هم نبرد کنند . »
اسلام در جنوب شرقی آسیا توسط مسلمانان عرب ، ایرانی و هندی گسترش یافت . بازرگانانی که بین خاور دور و خاور میانه به نقل و انتقال اجناس می پرداختند ، در جزایر جنوب شرقی آسیا توقفی نموده و رفته رفته درآن ساکن شده و با زنان بومی ازدواج نموده اند که این برنامه در اسلام آوردن مردم آن نواحی تاثیر داشته است . اهل تصوف و عرفان نیز از مبلغان دیگر در این نواحی بوده اند . با سقوط بغداد به دست مغولان عده ای از فقها به جزایر آسیای جنوب شرقی آمده و به نشر و تبلیغ اسلام پرداختند .
کشورهای آسیای جنوب شرقی با 500000/4 کیلومتر مربع وسعت در حدود 410 میلیون سکنه دارند . پروسعتترین و پرجمعیت ترین آنها اندونزی و کم وسعتترین آن سنگاپور است اما کم جمعیت ترین آن برونئی می باشد . بالاترین تراکم سکنه را سنگاپور بخود اختصاص داده که در هر کیلومتر مربع آن متجاوز از 4600 نفر زندگی می کنند . بیش از نیمی از سکنه آسیای جنوب شرقی مسلمان هستند که حدود 200 میلیون نفر آن در سه کشور اسلامی اندونزی ، مالزی و برونئی می باشند و بقیه بصورت اقلیت های مسلمان در 7 کشور دیگر این ناحیه سکونت دارند .