کتاب  /  شرح حال  /  مسلم بن عقیل

مرگ سرخ

تعداد بازدید : 134     تاریخ درج : 1388/10/05    

مرگ سرخ

کشتن مسلم را به « بکربن حمران احمری » سپردند ، کسی که در درگیریها از ناحیه سر و شانه با شمشیر مسلم بن عقیل مجروح شده بود . مامور شد که مسلم را به بام « دارالاماره » ببرد و گردنش را بزند و پیکرش را بر زمین اندازد .

مسلم را به بالای دارالاماره می بردند ، در حالی که نام خدا بر زبانش بود ، تکبیر می گفت ، خدا را تسبیح می کرد و بر پیامبر خدا و فرشتگان الهی درود می فرستاد و می گفت : خدایا ! تو خود میان ما و این فریبکاران نیرنگ باز که دست از یاری ما کشیدند ، حکم کن !

جمعیتی فراوان ، بیرون کاخ ، در انتظار فرجام این برنامه بودند . مسلم ، چون کوهی استوار ، مصمم و مطمئن ، دریا دل و شکیبا ، بر فرار قصر خیانت و ستم بود . نگاهش به افق

صفحه 70

حقیقت بود ، و به راه پاک و خونینی که هزاران شهید ، جان خود را در آن راه به خداوند هدیه کرده اند .

شکوه و عظمت مسلم در آن اوج و بر فراز آن سکوی شهادت و معراج ، دیدنی بود . گرچه آنان ، این قهرمان اسیر و دست بسته را با تحقیر و توهین برای کشتن به آن بالا برده بودند ، لیکن عزت مرگ شرافتمندانه در راه حق ، چیز دیگری است که دیده های بصیر و دلهای آگاه ، شکوهش را می یابند . مسلم را رو به بازار کفاشان نشاندند . با ضربت شمشیر ، سر از بدنش جدا کردند ، و ... پیکر خونین این شهید آزاده و شجاع را از آن بالا به پایین انداختند و مردم نیز هلهله و سروصدای زیادی به پا کردند . (56)

صفحه 71

56 . شیخ مفید ، ارشاد ، ج 2 ، ص 64 .
لینک کوتاه :