گنجینه معارف

کلام مصلح، منشور اصلاحات فرهنگی

خمینی کبیر قدس سره که نقد عمر بر سر آزادی و عظمت اسلام و مسلمین گذارد، سر لوحه قیام خویش را «اصلاحات فرهنگی»، «آزادی اندیشه» و «تعالی بینش» مردم قرار داد، بنیان و بنای نظام جمهوری اسلامی را که ثمره همه تلاشهایش بود بر فرهنگ غنی و اصلاح گرایانه اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله نهاد و تا آخر بر آن پای فشرد. گاه مردم و مسئولین را بر «عبرت گیری از جریانات تاریخی نظیر واقعه عبرت انگیز عاشورا» تنبّه می دهند و بر پند گیری عوام و خواص از آن هشدار می دهند و گاه مرزهای «خودی و غیر خودی» را برای مسدود شدن نفوذ غریبه ها روشن می سازند و در این مسیر به تناسب، الگوهای رفتاری و اعتقادی تاریخ اسلامی را همچون وجود بی نظیر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام و بزرگوارانی که در رشد و تعالی و کمال بشری مؤثر بوده اند، را به مردم و مسئولین معرفی و نکات پنهان از ذهن جامعه را مطرح و ترسیم می نمایند. معرفی و شناساندن این فرهنگ و نقشه های تربیتی آن که در مجموعه اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله ترسیم یافته و جدیدترین تجلی آن را در انقلاب اسلامی ایران شاهد بودیم، از جمله برنامه های رهبر معظم انقلاب بوده است. تحقق این شعار در بعد فرهنگی انقلاب، به معنای تبدیل همه مظاهر و نمادهای زندگی جاهلی و توحش مدرن، به بنیانهای اصیل الهی و اسلامی بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری از ابتدا تاکنون بر آن تأکید داشته و آن را مهمترین ره آورد انقلاب و محکمترین سلاح علیه دشمنان می دانند.

چکیده ماشینی


منبع : فصلنامه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، شماره 7 , حسینی، اکرم تعداد بازدید : 1539     تاریخ درج : 1389/02/16    

قسمت اول

اراده، آگاهی و اختیار، اساس پذیرشها و تعهدات انسانی، و فرهنگ، مولود و دامنه بروز آن در میان جوامع می باشد،(1) که در شکل گیری، تکامل و تعالی اجتماع مهمترین نقش را ایفا می کند. به طوری که تحولات و اصلاحات سرنوشت ساز، عموما میراث رویکردهای عظیم فرهنگی در مقیاسی وسیع بوده، که با بعثت و ظهور مصلحانی راستین و در راس آنان انبیاء عظام صورت پذیرفته است.

اما بقاء و دوام این اصلاحات همواره مشروط به تحقق دو شرط اساسی بوده است.

1 - پویایی و کمال جویی رویکرد نوین، تا بتواند دستاوردها و ارزشهای خود را منطبق با زمان به نسل جدید انتقال دهد و مریدان و حافظانی جوان تربیت کند.

2 - پذیرا شدن نسل جدید و اصرار بر حفظ میراث گذشته و قابلیت و توفیق بهره مندی از سامانهای امروزی در همه ابعاد.

که این خود مرهون انتقال صحیح ثمره تغییرات از نسل تحول یافته است که هر چه دست نخورده تر به جمع وارث تحویل دهد.

بی تردید، تحقق شرایط فوق نتیجه فرهنگی است که در تکوین انقلاب نقش داشته و بر ساختار نوین تأثیر گذار بوده است.

پس شرط دوام اصلاحات، تئوریزه شدن فرهنگ انقلاب برای آیندگان است.

اگر فرهنگ - دامنه بروز اراده و آگاهی انسان - را موجودی زنده و فعال، با قابلیت رشد بدانیم و آنرا مایه حیات و حیثیت جوامع انسانی برشماریم، حفظ این موجود، مربیان و دایه هایی دلسوز و دانا و خلاقی را می طلبد تا با شناخت کافی، ضمن حفظ سلامت و طراوت آن، زمینه رشد و پویش آن را فراهم نمایند و او را از آفات و آلام احتمالی دور سازند. از این روست که مربیان برجسته بشری از انبیاء بزرگ تا راد مردان الهام یافته از آنان، همواره بیشترین تأمل و اصرار را بر راهبری فکری و تصحیح فرهنگ امتهای خویش داشته اند، همانگونه که کتب آسمانی و آثار فرهنگی هر دوران با همین هدف تنظیم و تبیین گردیده است. و مهم آنکه این مصلحان فرهنگ ساز تنها به تکوین یک پیکر فرهنگی دل خوش نداشته بلکه همت والای خویش را تا سر حد جان نثاری و شهادت بر سلامتی و پرورش جزء جزء آن فرهنگ صحیح و الهی مصروف داشته اند.

امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام که خود از بزرگترین پرچمداران فرهنگ ساز بشری است، تأثیرات رسالت عظیم رسول گرامی صلی الله علیه و آله اسلام را اینگونه ارزیابی می فرمایند که: «ارسال سلسله رسولان الهی به حضرت محمد صلی الله علیه و آله رسید،... در حالی که جهان عصر بعثت گرفتار ملیت های پراکنده و خواسته های گوناگون بود و خداوند به وسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله آنها را از ضلالت و گمراهی رهانیده و از جهالت و نادانی نجات داد».(2)

این هدف والا - تغییرات و اصلاحات فرهنگی - در قیام جهانی و خونین سیدالشهدا حسین بن علی علیه السلام نیز از اولین روزهای قیام تا آخرین مرحله تکمیلی که به اسارت بزرگ بانوی کربلا حضرت زینب کبری علیهاالسلام انجامید، یعنی از اولین فریاد حسینی تا آخرین خطبه زینبی موج می زند. «وَ بَذَلَ مَهَجَتهُ فیک لِیَستَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالة و حَیْرةَ الضَلالَة» (3) «خدایا حسین علیه السلام خون دل خود را در راه تو نثار کرد تا بندگانت را از نادانی و حیرت و سرگردانی نجات بخشد.»

این جدیت وافر، این اخلاص کامل و این اهتمامِ قابل،انگیزه ای جز عظمت موضوع و تعهد این بزرگان در قبال عهد اولیه با حضرت حق و پیوندی که با امتهای خویش داشته اند ندارد. خداوند نیز در قرآن کریم از این تعهد و پیامبران الهی و وارثان آنان یاد می کند. «و اذ اخذنا من النبیین میثاقهم و منک و من نوح و ابراهیم و موسی و عیسی ابن مریم و اخذنا منهم میثاقا غلیظا»(4)

آری انسانهای فرهیخته و استواران میدان علم و عمل و مصلحان پا در رکاب تاریخ نیز که همان وارثان راستین پیامبران الهی اند بر سر عهد خود صادق ماندند و همت و توان خویش را در قالب قیام ظاهری یا تلاش مخفی در طبق اخلاص گذاردند. «مِنَ المؤمنینَ رِجالٌ صََدَقوا ما عاهَدُوا اللّه عَلیه فَمِنهم مَن قَضی نَحْبه و مِنهم مَن یَنتَظر و ما بدّلوا تبدیلا». (5)

انقلاب کبیر اسلامی که بیشترین تحول را در عرصه اندیشه، ایمان و اخلاق مردم بر جای گذارد، چنان دشمنان را مات و مبهوت در تشخیص عوامل ظهورش، به ریشه یابی و گمانه زنی واداشته بود که سالها سر در گم سرگردان با حمله نظامی، تحریم اقتصادی، ترورها و تبلیغات یاس آور، سعی جدی در دور کردن مردم از انقلاب و مأیوس نمودن آنها از ثمراتش داشتند. لکن تیزبینی رهبران و بیداری و ایمان مردم، وحدت و عشق میان امام و امت، باطل السحر پیشگوئیها و شیطنتهای آنان شد.

در این میان عرصه ای که به جولان دشمن تا حدی پاسخ نسبی داد، عرصه فرهنگ بود که با فرمول قدیمی و کید کهنه استعمار به عقبه فرهنگی و اخلاقی مردم یورش برده و با سست نمودن پایه های ارزشی و بنیانهای معنوی و تکیه گاههای رفتاری آنان، زمینه را برای بروز بعضی از پذیرش ها به ویژه در نسل جوان فراهم آورد.

خمینی کبیر قدس سره که نقد عمر بر سر آزادی و عظمت اسلام و مسلمین گذارد، سر لوحه قیام خویش را «اصلاحات فرهنگی»، «آزادی اندیشه» و «تعالی بینش» مردم قرار داد، بنیان و بنای نظام جمهوری اسلامی را که ثمره همه تلاشهایش بود بر فرهنگ غنی و اصلاح گرایانه اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله نهاد و تا آخر بر آن پای فشرد. او فرهنگ را مبدا همه خوشبختی ها و بدبختی های ملت (6) می دانست و صلاح و فساد ملت و کشور را برخاسته از صلاح و فساد فرهنگ بر می شمرد.

فرهنگ شاهنشاهی را سراسر وابسته و استعماری دید و با تمام وجود با آن مقابله کرد و مردم را نسبت به مظاهر این تمدن قهقرایی آگاهی بخشید.

و امروز امام المسلمین، خامنه ای کبیر (دام ظله شریف)، مصلحی دیگر از تبار انبیاء، بر آن میثاق ایستاده و عهد دیرین اسلاف را برمی خواند و از سر تکلیف، امت خداجوی را بر طریق هدایت دعوت می کند. مدار و محور امامت آن راد مرد الهی نیز تثبیت همان فرهنگ و مقابله همه جانبه با فرهنگهای الحادی و کفر آمیز بشری است. رهبریِ نبویِ او گرچه بر ابعاد گوناگون فقهی، سیاسی، تربیتی، اقتصادی، نظامی و همه امور مسلمین نظارت دارد، اما آنچه بیش از هر امر بر تارک زعامتش می درخشد، توصیه ها، تأکیدات و فرامین ارزشمند و در یک کلام ولایت مقتدرانه آن حضرت بر فرهنگ عمومی جامعه و حاکمیت ارزشهای اسلامی بر زندگی فردی و اجتماعی امت است.

هدایتهای فکری ایشان در طول یازده سال رهبری مستقیم، راهی الهی - تربیتی گشوده و من ضمن ارائه خطوط کلی حرکت، به فراخور زمان، ضعفها، نقصها و نارساییهای فرهنگی را شناسایی نموده و مدبرانه راه صحیح و عمل سزاوار را تعیین کرده است، و چون دیده بانی خبیر و بصیر، قلمرو فرهنگی جامعه را سراسر پاس داشته و قبل از آنکه دشمن سنگری را نشانه رود هشدار داده، و او را تعقیب نموده است. آنچه در مجموعه راهبریهای فرهنگی آن خبیر فرزانه قابل تأمل می باشد «منشور اصلاحی» است که از متن اسلام برآمده و بر صراط مستقیم ره می پوید.

جامع این فرامین که یادآور «قرائت وحی نبوی» و «بازخوانی کلام علوی» است، گاه بر منبر خطابه، گاه بر سریر قلم، گاه در مقام تشویق و گاه از سر نصیحت و تنبیه، نبض حساس فرهنگ جامعه اسلامی را در دست داشته و در فراز و فرود جریانات، موج خیز و موج شکن است.

برخی ویژگیهای منشور «اصلاحات فرهنگی» معظم له را می توان در موارد زیر برشمرد.

1 - تشخیص به موقع ضعفها و خللهای فرهنگی؛

2 - جامع نگری و عنایت به همه جوانب؛

3 - آینده نگری و شناسایی اهداف و تاکتیکهای دشمن؛

4 - ارائه طریق و نشان دادن سیر اصلاح و مسیر مبارزه؛

5 - پافشاری بر اصول و حفظ حدود الهی؛

6 - تکیه بر ارزشها و حرکت بر مدار اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله ؛

7 - موضوع شناسی؛

8 - کلام شناسی؛

9 - زمان شناسی؛

10 - مخاطب شناسی؛

11 - همسویی و الگو گیری از برترین منابع هدایتی (قرآن و مکاتب انبیاء علیهم السلام و عبرتهای تاریخی)؛

12 - استفاده از مؤثرترین روشهای نقد و موعظه.

اما آنچه در اینجا بدان خواهیم پرداخت، تبیینی است اجمالی از نظارت دقیق و بصیرت تام ایشان، که جا به جا نیات پلید و مقاصد شوم و کمینهای جدید دشمنان را رصد نموده و مردم و مسئولین را از آن بیداری می دهند.

مقام معظم رهبری از ابتدای تصدی ولایت و رهبری، بیش از هر چیز بر حفظ و حراست از ایمان و اعتقاد و پایگاههای فکری مردم دغدغه و اصرار داشتند. و چنین فرمودند:

«ما از اول گفته ایم که واجهه انقلاب - یعنی آن بخش نمادین و چهره بیرونی انقلاب چهره فرهنگی است. سیاست ما هم مقهور فرهنگ ماست. ما که نخواستیم دیانتمان را از سیاست جدا کنیم. فرهنگ ما، ساخته شده تاریخ و مکتب و انقلاب ماست».(7)

«تمدن بالفعل اگر پشتیبان های فرهنگی و تضمین کننده های فرهنگی دنبالش نباشد از بین می رود. سقوط و زوال تمدن ها چگونه است؟ ضعف عامل فرهنگی است. تأثیر فرهنگ و نقش و سهم فرهنگ به اعتقاد من این است.»(8)

آنچه در پی می آوریم، گزیده هایی از بیانات ارزشمند و پیامهای گرانقدر آن فرزانه کبیر است که در عرصه تثبیت فرهنگ اسلامی و ترغیب همگان بر پاسداری از آن، همچنین شناسایی دشمنان اسلام و راهزنان فکری مردم و معرفی به موقع آنان، تنظیم شده است. و بر آنیم تا خوانندگان را به طرح تربیتی متقن و همه جانبه آن عزیز آگاه، توجه دهیم.

سیر هدایتی رهبر معظم انقلاب در بخش وسیعی شامل برنامه های دقیق فرهنگی است که با طرح سیاستها و برنامه های مؤثر، گاه سعی در آگاهی بخشی و تعلیم جامعه دارند و گاه به اصلاح آگاهیها و دانستنیهای موجود و مرسوم می پردازند.

و در فرازهایی دیگر از این هدایت،با تیز بینی و بصیرت فرهنگی، چون دیده بانی آگاه، وضعیت قرار و نقشه های در دست اجرای دشمن را پیش بینی کرده و به موقع هشدارهای لازم را به مسئولین امر و مردم می دهند. این است که گاه دعوتی عام برای احیای «فریضه امر به معروف و نهی از منکر» دارند. گاه همگان را بر پایبندی به معنویات، توجه به خدا و اخلاص در عمل سفارش می کنند.

گاه همگان را بر رعایت نکات خاص اخلاقی و حقوقی نظیر «وجدان کاری و انضباط اجتماعی» فرا می خوانند. گاه مردم و مسئولین را بر «عبرت گیری از جریانات تاریخی نظیر واقعه عبرت انگیز عاشورا» تنبّه می دهند و بر پند گیری عوام و خواص از آن هشدار می دهند و گاه مرزهای «خودی و غیر خودی» را برای مسدود شدن نفوذ غریبه ها روشن می سازند و در این مسیر به تناسب، الگوهای رفتاری و اعتقادی تاریخ اسلامی را همچون وجود بی نظیر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام و بزرگوارانی که در رشد و تعالی و کمال بشری مؤثر بوده اند، را به مردم و مسئولین معرفی و نکات پنهان از ذهن جامعه را مطرح و ترسیم می نمایند.

ایشان در همه این فرازها همواره مردم را به حق محوری و تکلیف مداری، همچنین فراگیری دانش و کسب مهارتهای لازم و علوم روز تشویق می نمایند. علاوه بر این، معرفی اسلام ناب و آگاهی بخشی از فرهنگ انقلاب، همچنین نشان دادن رد پای دشمنان و سیاستهای استکباری آنان در مجموعه بیانات و فرمایشات ایشان فرازی ثابت و جایگاهی همیشگی دارد. از این روست که توطئه وسیع «شبیخون فرهنگی» یا سوء استفاده از شعارها و ارزشهایی چون «آزادی»، «روشنفکری»، «اصلاحات» و دیگر گریزگاههای فرهنگی، به موقع از سوی ایشان شناسایی و به مردم معرفی می شود. مجموعه حاضر، که به کنکاشی نه چندان تام بلکه با دقتی قابل توجه بر فرمایشات و پیامهای معظم له در طول یازده سال رهبری مقتدرانه ایشان تهیه گردیده، در پی بیان ساختار نظارتی آن مقام معظم بر عرصه فرهنگی جامعه بوده است. و بنابر اینکه تربیت و فراهم آوردن زمینه هر رشدی را مبتنی بر دو عامل «ایجاد مقتضی» و «رفع مانع» بدانیم این مطالب در دو بخش:

1 - سیاستها و برنامه های فرهنگی؛

2 - دیده بانی و بصیرت فرهنگی، تنظیم یافته.

بخش اول شامل دو فصل: الف - آگاهی بخشی؛ ب - اصلاح فرهنگی.

و بخش دوم شامل دو فصل: الف - دشمن شناسی و معرفی فرهنگ استکباری؛ ب - آفت شناسی فرهنگی می باشند. که طی این فصول بیانات معظم له به عناوینی چند دسته بندی شده و تحت هر عنوان به چند مطلب محدود از ایشان اشاره گردیده و جهت انتظام یافتن و ایجاد نظم فکری با جملاتی سعی در عطف بیانات به یکدیگر شده است.

سیاستها و برنامه های فرهنگی

الف: آگاهی بخشی

1 - معرفی اسلام ناب

فرهنگ اسلامی، آن گاه که با طهارت ذاتی خود از زلال وحی، در کلام راویان صادق جاری گردد و قبل از آنکه با افزودنیهای غیر مجاز ترکیب شود، و برداشتهای غلط و مسخ کننده، آن را به جُبّه ای وارونه شبیه گرداند، به نفوس پاک مردم راه یابد، در بازیافتن هویت اصیل انسان، رساترین کلام و پویاترین مرام و برای هدایت عمومی، گویاترین مدل و بهترین راهبر می باشد. معرفی و شناساندن این فرهنگ و نقشه های تربیتی آن که در مجموعه اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله ترسیم یافته و جدیدترین تجلی آن را در انقلاب اسلامی ایران شاهد بودیم، از جمله برنامه های رهبر معظم انقلاب بوده است. که تاکنون زوایایی مهم و نکاتی قابل ملاحظه از این نظام فرهنگی را معرفی نموده و همگان را از کج فهمی و تعابیر ناصحیح پرهیز داده اند. با آوردن پاره ای از آن ملاحظات بر این نظام زیبا نظری می افکنیم.

آیات الهی، برترین اصلاح گر

«از اولین لحظات بعثت و وحی بر نبی اکرم صلی الله علیه و آله همه وسایل برای صلاح و اصلاح جامعه بشری، در آیات قرآن مورد توجه قرار گرفت. در همین سوره مبارکه علق، بعد از نام خدای متعال و امر به پیامبر اسلام برای قرائت اشاره می کند که «اِقْرَء باسم ربّک الذی خَلَق».(9)

اسلام ناب، مدرسه انقلاب

«طبیعت اسلام ناب، طبیعتی پر جاذبه است و دلهایی را که آلوده غرض ورزی و کینه توزی نباشد، به خود جلب می کند و این همان است که انقلاب ما و امام ما، دوباره در جهان مطرح کردند و بر دلها و چشمهای نیازمند و جستجوگر عرضه داشتند. در مدرسه انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط اسلام سفیانی و مروانی، اسلام مراسم و مناسک میان تهی، اسلام در خدمت زر و زور و خلاصه اسلام آلت دست قدرتها و آفت جان ملتها برچیده شده و اسلام قرآنی و محمدی صلی الله علیه و آله ، اسلام عقیده و جهاد، اسلام خصم ظالم و عون مظلوم، اسلام ستیزه با فرعونها و قارونها و خلاصه، اسلام کوبنده جباران و بر پا کننده حکومت مستضعفان، سر بر کشیده است.»

« در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیا پرستی یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بی بند و باری و بی تفاوتی؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بی حالی و افسردگی؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و بی خاصیت؛ اسلام نجات بخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله ، جایگزین اسلام امریکایی گردید.»(10) چنین ویژگیهای کارآمدی است که این مکتب را از مرام حکومتی بشری ممتاز می کند و تاکنون فراز و نشیبهای تاریخی نشان داده که تنها راه نجات بشر درمانده و غریق، روی آوردن به اسلام و تعبد در برابر فرامین آن است.

«در ایران حکومتی بر مبنای قرآن و قوانین منطبق بر احکام اسلام، استقرار یافته است که تحت نظارت علمای دینی با استکبار مبارزه می کند، در صحنه سازندگی به پیش می رود، با اتحاد شرق و غرب مواجه می شود، هشت سال جنگ را با افتخار پشت سر می گذارد، با تبلیغاتش استکبار را به وحشت می اندازد».(11)

تنها عامل نجات بشر

«اگر به اسلام ناب عمل کنند، زندگی بشریت از دردهای مزمن گریبانگیر او در طول تاریخ، نجات پیدا خواهد کرد. دردهای مزمن بشریت از چیست؟ بی عدالتی، فقر، ظلم و درگیریهای ناشی از خودخواهی و خودپرستی و خودپسندی میان گروههای بشری است، گرفتاریهای عمده بشریت، همان گرفتاریهایی است که صدها سال قبل، بلکه هزارها سال قبل بشر گرفتار آنها بوده است.»(12)

«نکته اصلی ای که من می خواهم عرض کنم این است که آن عاملی که می تواند بشر را نجات بدهد، آن دست قدرتمند و معجزه گر، جز اسلام ناب و قرآن کریم و احکام مقدس آسمانی نیست. بشر حقیقتا در سختی و بدبختی است. اکثریت انسانها مورد ظلمند. بخش اعظم طیبات روی زمین، به انسانهای خبیث اختصاص پیدا می کند. عدل در دنیا نیست. علاوه بر این که عدل نیست، شعور به فقدان عدل هم نیست و مهمتر این که نجات بخش را هم - که اسلام و قرآن و احکام الهی است - کسی در دنیا درست نمی شناسد. با استنباط از بینش قرآنی، بر حسب تکلیف و تحلیل تاریخی، اسلام باید ملتها را نجات بدهد.» (13)

«اگر بتوانیم اخلاق و فرهنگ را اسلامی کنیم و مردم را با خلقیات اسلامی پرورش دهیم و صفاتی که توانست از یک جماعت کوچک در صدر اسلام، ملتی عظیم و مقتدر درست کند، در ملتمان زنده کنیم، شاهد بزرگترین دست آورد خواهیم بود، این نکته را توجه داشته باشید آن چه که در صدر اسلام به وجود آمد ناشی از همان ارزشها و اخلاقیاتی بود که اسلام به مردم داده بود. آنها دنبال علم و کار را گرفتند و تلاش و سعی کردند و دست به نوآوری زدند». (14)

2 - معرفی فرهنگ انقلاب

1 - 2 - استقلال فرهنگی

مهمترین رویداد بشری در اواخر قرن بیستم، تحول عظیم فرهنگی - سیاسی ایران اسلامی بود که با زیر ساختی الهی و معنوی به سرعت معادلات بین المللی آن زمان را بر هم ریخت.

آنچه در میان عوامل مهم این «فتح مبین» نقشی شگفت داشت و در بر پایی و بقای آن بیشترین تأثیر را داشته و دارد، «دین گرایی و ماهیت فرهنگی - اسلامی انقلاب»، همچنین «اصرار بر پایداری ارزشها و اهداف والای آن» بود. فرا خوان نبوی حضرت امام قدس سره و دعوت توده ها به حق گرایی و ایمان مداری و حاکمیت دین و تقوا، مردم را در پی یافتن گمشده خود یعنی اخلاق و معنویات همچنین اصلاح اوضاع فرهنگی به حرکت در آورد.

آنچه که مدنیت آن زمان تصورش را نمی کرد و در مناسبات مادی آن روز انتظارش نمی رفت «شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» ما بود که اعلامیه استقلال و مایه سرافرازی انقلاب گردید و شیفتگان عدالت و آزادی در سراسر جهان را جرأت بخشید.

تحقق این شعار در بعد فرهنگی انقلاب، به معنای تبدیل همه مظاهر و نمادهای زندگی جاهلی و توحش مدرن، به بنیانهای اصیل الهی و اسلامی بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری از ابتدا تاکنون بر آن تأکید داشته و آن را مهمترین ره آورد انقلاب و محکمترین سلاح علیه دشمنان می دانند.

فرهنگ مستقل

«فرهنگ، مثل آب و هواست. فرهنگ، یعنی همین رسوم و آدابی که بر زندگی من و شما حاکم است. فرهنگ، یعنی باورها و اعتقادات ما و چیزهایی که زندگی شخصی و اجتماعی و داخل خانه و محیط کسب یک جامعه با آنها رو به روست. جمهوری اسلامی، فرهنگ غربی را رد کرد و گفت ما فرهنگ مستقل اسلامی داریم.» (15)

«اما از همه اینها مهمتر، استقلال فرهنگی بود. جمهوری اسلامی، از اول نشان داد که زیر بار فرهنگ مبتذل و فاسد غربی نخواهد رفت. این نکته را من عرض کنم که سلطه واقعی قدرتها، سلطه فرهنگی است. یعنی اگر ملتی بتواند فرهنگ و باورها و اعتقادات و رسوم و آداب و عادات خود را، و در مرحله بالاتر، زبان و خط خویش را در ملت دیگری نفوذ بدهد، بر آن ملت مسلط است و سلطه او، یک سلطه حقیقی است؛ کاری که در دوره ای از این دویست سال گذشته فرانسویها با کشورهای دیگر کردند، و در یک دوره دیگر انگلیسیها کردند، و در این اواخر امریکاییها انجام دادند؛ یعنی زبان و خط و فرهنگ و روشهای زندگی خودشان را به هر کشوری که توانستند، صادر کردند. اگر کشوری از لحاظ اقتصادی هم مستقل باشد و وابسته به قدرتها نباشد، اما چنانچه قدرتهای بیگانه بتوانند فرهنگ خودشان را در این کشور نفوذ بدهند، بر آن مسلطند.» (16)

«اسلامیت» تنها دلیل مقابله

«نه» بزرگ و تاریخی ملت ایران به مدعیان سلطه جهانی به خصوص در عرصه فرهنگ، که تهدید و همت مخالفانش را برانگیخت، و بزرگترین بهانه و علت برای فشارهای جهانی، راه اندازی جنگ، تحریمهای پیاپی و ایجاد فضاهای ناامن علیه ملت گردید برخاسته از فرهنگ الهی و اسلام خواهی مردم نظام بود و نه هیچ چیز دیگر.

راه، همسو با هدف

«برای ما محسوس و ملموس است که علت فشار، اسلام است. مسلمانهای عالم این نکته را می فهمند و احساس می کنند که این جا امّ القرای اسلام و وطن اصلی و مرکز حقیقی اسلام است. لذاست که دلهاشان برای ایران و نظام جمهوری اسلامی می تپد و به این عاملِ وحدت شوق پیدا می کنند.»(17)

و برای دست یابی به آن هدف والا و تحقق اسلام ناب راه، همان راه اسلام و روش همان روش رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بوده است.

«امام ما برای حیات دوباره اسلام، درست همان راهی را پیمود که رسول معظم صلی الله علیه و آله پیموده بود؛ یعنی راه انقلاب، اصل بر حرکت است؛ حرکتی هدفدار، سنجیده، پیوسته، خستگی ناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص. در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبیین اکتفا نمی شود؛ بلکه پیمودن و سنگر به سنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار می گیرد.»(18)

همان اصلی که همه کینه دشمن اسلام و انقلاب را در پی دارد و همواره برای مبارزه با آن و مأیوس کردن مردم مسلمان برنامه ریزی می کند.

اسلام دینی فراتر از مرزها

«اگر صدور انقلاب، به معنای صدور فرهنگ قرآنی و انسان ساز اسلام است؛ این درست است و به آن افتخار می کنیم. ما وظیفه خود می دانیم که با صدای بلند و توان بالا، مفاهیم و ارزشها و احکام و معارف اسلامی را که مایه نجات ملتها و مستضعفان و مظلومان است؛ اشاعه دهیم. ما احساس می کنیم که اگر به این تکلیف عمل نکنیم؛ مقصّریم.

اگر ما اقدام به گسترش مفاهیم و ارزشهای اسلامی و انقلابی هم نکنیم؛ طبیعتِ این مفاهیم و معارف، آن است که مثل هوای لطیف و عطر گلهای بهاری، خود به خود در فضای ذهنیت جهان، گسترش پیدا می کنند. چه دشمنان بخواهند و یا نخواهند. امروز، مسلمانان عالم باید توجه کنند که دستگاههای استکباری، با جنجال آفرینی می خواهند آنها را از بیان صحیحترین و صادقانه ترین احساسات و معارف باز بدارند.»(19)

کینه دیرینه

«استکبار جهانی، نسبت به اسلام و انقلاب، از اعماق وجود کینه دارد و تا ملتی از اصول و دین خودش دست بر ندارد و تسلیم نشود؛ آنها راضی نخواهند شد. خداوند متعال به مسلمانها فرمود: «و لن ترضی عنک الیهود و لاالنّصاری حتی تتّبع ملّتهم». بنابراین، کینه استکبار به خاطر اعتقادات و استقلال خواهی و شعار «نه شرقی و نه غربی» و پایبندی عمیق مردم ما به اسلام است. کینه استکبار تمام شدنی نیست؛ اما علی رغم کینه عمیق او علیه ملت ما، به لطف پروردگار امیدوارم و دلگرمیم که انشاء اللّه ملت ایران بتواند در همه صحنه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، به مقاصد الهی دست یابد و دشمن را وادار به عقب نشینی کند.» (20)

2-2 - خدا محوری و تکلیف مداری

حق مداری و تکلیف نگری در اعمال، رمز فلاح و هر گونه توفیق است. اسلام با نوای «قولوا لااله الااللّه تفلحوا» آغاز گردید و آخرین دستگیره انسان در این مسیر را نیز همین قرار داد.

حضرت امام قدس سره مقصد را اللّه دید، بر حق ایستادگی نمود و برای او جام زهر را نوشید. و مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) نیز با همین نیت ردای رهبری پوشیده، عصای موسوی در دست گرفت و کوه نور را نشان گرفت. بر تکلیف مداری و خداجویی اصرار ورزید و آنچه قطعا در تمامی بیانات آن بزرگوار مورد اشاره بوده است، توجه دادن به خداوند و اخلاص در عمل می باشد.

«پس، ورای این محاسبات معمولی، دستگاه معقول قانونمندی وجود دارد که غیب است و باید به آن معتقد بود. آن محاسبه را از کجا پیدا کنیم؟ از راه شرع و عمل به تکلیف. این عنوانهایی که ما در خلال صحبت به آن می رسیم، دقیقا همان عنوانهایی است که امام ما مکرر روی آن تکیه کردند. ما وقتی سلسله بحث را ترسیم می کنیم، می بینیم که درست سر بند، همین عنوانهاست. امام می گفتند: ما به تکلیف عمل می کنیم، ما برای پیروزی نمی جنگیم، ما برای جواب دادن به خدا می جنگیم، خدای متعال تکلیف کرده، ما عمل می کنیم؛ پیروزی داد، منت پذیرش هستیم؛ پیروزی هم نداد، باز هم از این که توفیق داد به تکلیفمان عمل بکنیم، منت پذیر هستیم. راز پیروزی همین است.

اگر انسان، شرع را امام خود قرار بدهد؛ یعنی طبق آنچه که تکلیف اسلامی و شرعی است، قدم به قدم حرکت بکند، یقینا به پیروزی خواهد رسید.»(21)

«یک مسئله اساسی اسلامی که در آیات کریمه قرآن از آن یاد شده و ما ملت ایران باید به آن توجه دایمی داشته باشیم، عبارت [است]از حرکت به سمت حیات طیبه الهی و سیاسی. «یا ایها الذین امنوا استجیبواللّه و للرّسول اذا دعاکم لامایحییکم».(22) خدا و پیامبر، شما را به زندگی و مایه حیات طیب و پاکیزه دعوت می کنند.»(23)

هنر ایمان اسلامی

اما آنچه جای بهت و پرسشی عمیق دارد و حیرت جهانیان را بر عظمت خود برانگیخته، عامل اصلی این پیوند و انگیزه تبعیت معجزه وار مردم مؤمن از امامان خویش است. که فرمودند:

«هنر ایمان اسلامی در همین است که دلهای مردم را آن چنان مجذوب می کند و نیروهای آنان را آن چنان در خدمت هدفهای عالی و والا به کار می اندازد که خود این، انقلاب و حرکت اسلامی را بیمه می کند و نصرت الهی را به دنبال می آورد.» (24)

«دست نیرومندی که دلهای شما مردم را به انقلاب و امام و جمهوری اسلامی، با استحکام متصل کرد و نیروی عظیمی که ملت ایران را مثل اقیانوسی موّاج در تمام مراحل انقلاب - از جمله بعد از رحلت امام امت قدس سره - در مقابل چشم جهانیان قرار داد؛ عبارت از ایمان و اعتقاد شما به خدا و اسلام است. این عاملِ اصلی را نباید دست کم گرفت.» (25)

ایمان مردم ضمانت نامه پیروزی

«بنا داریم که با همه توان و با همه نیروی ملی و ذاتی و ایمانی مردم خودمان، به سمت اقتدار واقعی و حقیقی اسلام پیش برویم و مطمئنیم که خداوند به ما کمک خواهد کرد.» (26)

«وظیفه ما آن است که با پایداری خود در مقابله با تهدید و تطمیع سلطه گران، این پرچم را همچنان برافراشته نگهداشته، از هیچ فداکاری ای دریغ نکنیم، تا بتوانیم نقش و مسئولیت تاریخی یی را که بر عهده ما در این برهه از زمان گذارده شده است، به بهترین وجه ایفا کنیم.» (27)

«شما ملتی هستید که بر اثر تجربه بزرگ انقلابتان و به خصوص بر اثر آزمایش عظیمی که در جنگ از خود نشان دادید و محبت عاشقانه ای که نسبت به امام بزرگوارتان - در حیات و مماتش - ابراز کردید و شجاعتی که در مقابل قدرتها از خود نشان دادید، در چشم ملتهای دیگر، یک ملت بزرگ و قهرمان به حساب می آیید و حق هم همین است.» (28)

«امروز استکبار جهانی از ایمان عمیق در هر مردمی، خائف و هراسان است. امروز دستگاه سلطه طلب و سلطه گر جهانی می داند آن چیزی که در مقابل او خواهد ایستاد، انسانهای با ایمان و غیور و معتقد به یک سلسله اصول و ارزشها هستند و فقط در مقابل سلطه طلبی و زورگویی دستگاه استکبار می ایستند دشمن از اینها می ترسد و با آنها مقابله می کند.»(29)

3-2 - مردمی بودن و تکیه بر عناصر خودی

مردم جنود رحمان و صاحبان انقلاب

طبیعی ترین، منطقی ترین و کوتاه ترین راه تحقق اهداف الهی انقلاب و یافتن سعادت همگانی، همراه شدن با مردم و همراه کردن مردم با مسیر حق بوده که حضرت امام قدس سره و رهبر معظم انقلاب (دام ظله العالی) این رمز را یافتند و از آن بهره ای تام گرفتند. ارکان مختلف نظام را با تکیه بر خواست و اراده آحاد مردم طراحی کردند و بر این منبع عظیم که مظهر عنایت حق بود امید یاری بستند، «هو الذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین».

«مردمی بودن حکومت هم یکی دیگر از ارزشهایی است که حاکمیت اسلام و معارف اسلامی به این مملکت هدیه کرده است مردمی بودن، چیزی بالاتر از انتخاب شدن به وسیله مردم است..... در کشور اسلامی ما، مردمی بودن یک ارزش است». (30)

«برای تحقق این هدف، از توده های مؤمن و آگاه و دردمند و فداکار - و نه از احزاب و گروهها و سازمانهای سیاسی - نیروی انسانیِ لازم گرفته شد و رهبر حکیم، نصرت را پس از توکل به خدا، از نیروی لایزال مردم جستجو کرد و در سایه مجاهدت پانزده ساله، جنود رحمان را از بندگان خدا به وجود آورد و در راه خدا به حرکت در آورد.»(31)

«پشتوانه این حکومت، غیر از کمک این مردم چیست؟ پس اینها صاحب قضیه اند. اینها بودند که رژیم شاه را سرنگون کردند. اگر این مردم به فرمان امام گوش نمی کردند، به خیابانها نمی رفتند و جوانانشان را نمی دادند، من و شما که این افتخار را هم با خودمان یدک می کشیم که جزو مبارزان آن زمان بوده ایم باید صد سال آن گونه مبارزه می کردیم! مردم بودند که به خیابانها رفتند و جان خودشان را فدا کردند. حالا که این مردم به ما مراجعه می کنند، آیا باید با آنها مثل مزاحمی که مرتب ما را اذیت می کند، برخورد کنیم؟!» (32)

نظام اسلامی متکی به مردم

از دلایل آشفتگی و بی سامانی رژیمهای قبل، دور داشتن مردم از امور و نامحرم داشتن آنان در سعادت و سلامت عمومی جامعه بود، که سرانجامِ آن نتیجه ای جز قهر و بیزاری و طغیان و مطالبه یک رژیم مردمی - الهی در پی نداشت.

«نظام انقلابی، با پشتوانه مردمی نیرومند خود و با اعتقاد راسخی که به نیروی ملی و مردمی خود دارد، خواهد توانست کشور را در جاده رشد و پیشرفت مادّی بیندازد و عقب ماندگیها را با برنامه ریزی جبران نماید و دست بیگانگانِ سود جو و بد نیت را برای همیشه کوتاه کند. لذا از هر وسیله ای برای جلوگیری از سازندگی کشور استفاده کردند که یکی از آنها، جنگ ویرانگری بود که بر مردم ما تحمیل نموده و موجب شدند که همت مردم و مسئولان، به جای سازندگی و پیشرفت علمی و عملی، صرف دفاع از تمامیت و استقلال کشور شود.»(33)

اما مردم آزاده و با ایمان که انقلاب را چون فرزند خود و حاصل دهها سال رنج امام و وارستگان این مرز و بوم می دانستند و پیوندی الهی با آن داشتند با اتکاء بر خداوند به افق متعالی این مبارزات چشم دوخته و در پی امام خویش،

« با اراده قاطع خود که از ایمان عمیق آنان به اسلام ناشی شد مبارزات را تا پیروزی ادامه داده و جمهوری اسلامی را به وجود آورده و با فداکاری و ایثاری بی نظیر، از آن حراست نموده اند و از این پس هم در همه حال، نظام اسلامی متکی به مردم و متعلق به مردم و در اختیار مردم خواهد بود.»(34)

خودکفایی با همت مردم

آثار و برکات شگفتِ وحدت امت و امام، محدود به ایام پیروزی و اداره جنگ نبود. بلکه تجربه ای شیرین از توانائیهای این ملت بود تا مرزهای اقتدار خویش را بیابند و بر بازسازی و جبران ویرانیهای شاهنشاهی و ایادی جور در این مملکت کمر همت بندند و پیام مولا را دریابد که:

«نیروهای مخلص، آستین همت بالا زنند، بر همگان واجب است که سازندگی کشور را بسیار جدی بدانند و موانع را از سر راه بردارند. امروز، آبروی اسلام در گرو آن است که ایران اسلامی به کشوری آباد تبدیل شود، کار و ابتکار در آن همه گیر شود، زندگی مردم سر و سامان یابد، فقر و محرومیت ریشه کن شود، تولید داخلی با نیازهای مردم متعادل گردد، کشور در صنعت و کشاورزی به خودکفایی برسد، دشمن از طریق احتیاجات زندگی مردم، راهی به اعمال فشار نداشته باشد و خلاصه دین در کنار معنویت، زندگی مادّی مردم را نیز سامان بخشد.

دولت و ملت، باید سازندگی کشور را وظیفه ای انقلابی بدانند، با همکاری و با بسیج همه نیروها و استعدادها و مغزها و بازوها، ایران را چنان آباد و پیشرفته بسازند که امید را در دل ملتهای مظلوم زنده کند و راه آسایش مادّی و تعالی معنوی را به آنان ارائه نماید.»(35)

این، همت والای مردم بود و انتظاری که اسلام و تاریخ از آنان داشت. کار را تمام کردند و بحمداللّه سر بلند برآمدند، آنچه داشتند گذاشتند تا همه چیز را بیابند و یافته آنان، میراث گرانبهای اسلام بود که در سایه استقلال و آزادی فراهم آمده بود. اما آنچه این ولی نعمتان و صاحبان حقیقی انقلاب از اولیای امر که میراث داران امروزند، انتظار دارند چیزی جز امانتداری و وظیفه شناسی و درک جایگاه خود و مردم نیست.

«حرف من این است که باید ترتیبی داده بشود و مکانیسمی به وجود بیاید که کارگزاران حکومتی، خودشان را به معنای حقیقی کلمه، خدام و خدمتگزار مردم بدانند؛ بروند کار کنند و همان قدری که برایشان مقرر و معین شده است، زحمت بکشند و وظیفه خود را انجام بدهند؛ کوتاهی نباید باشد.» (36) «مظهر مردمی بودن ما این است که امروز مردم بین خودشان و مسئولان فاصله حقیقی احساس نمی کنند. این نعمت بزرگی است.» (37)

3 - معرفی الگوها

از عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ عمومی جامعه، شناخت و حضور فعال الگوهایی محبوب و مناسب در میان مردم است تا آرمانهای متعالی و اهداف پیش بینی شده، تجسمی عینی و دست یافتنی یابد. مکتب شیعه، که از ابتدا تکوّنی همراه با الگویابی داشته است، مهمترین عامل تربیت و رمز مؤدب شدنش به ادب و فرهنگ اسلام، و حفظ و پایداری آن، داشتن الگوهایی کامل و منزه و معلمینی الهی و مطهر بوده است.

دورانی که تاریخ با امامت و رهبری معصومین علیهم السلام طی کرد، با همه فراز و نشیب ها و پیروزی ها و محرومیت ها، مکتبی تربیتی و رو به تعالی را بر بشریت گشود که گر چه مربیانی متعدد بر آن ولایت داشتند و هر یک بر حسب شرایط زمان، جلوه ای خاص از نفوس ملکوتی خویش و نمایی غالب از ولایت الهیشان را بروز دادند، اما طهارت در مرام، اخلاص در عمل، صداقت در بیان و در یک کلام عصمت آن بزرگان، چهارده قرن امامت را با رهبریی واحد و الهی در میان امت جاری ساختند، بگونه ای که گویا یک امام با عمری به بلندای سن چهارده معصوم بر تاریخ شیعه ولایت داشته است. چرا که همه، مجریان فرمان حق بودند و رسالتی به عظمت اسلام و وسعت تاریخ بر دوش داشتند.

بی تردید بهره جستن و تربیت پذیری از این گنجینه معنوی، نیازمند آگاهی و طهارتی درخور است.

مقام معظم رهبری که اینک در کمال شایستگی، نیابت ولایت آن حجج الهی را عهده دارند، با تبحری ویژه و اشرافی وافی، و با ترسیم صحیح و دقیق فضائل و کمالات آن اسوه های آسمانی، متعالی ترین الگوهای رفتاری را در میان مردم جاری می سازند و نسبت به جلوه های تربیتی آنان آگاهی می بخشند.

علاوه بر آثار ارزنده ایشان پیرامون سیره معصومین علیهم السلام که قبل از موقعیت مقدس رهبریشان در دست است، طی دوران درخشان رهبری نیز به مناسبتهای مختلف درسهایی آموزنده و هدایت گر از معصومین علیهم السلام ، همچنین حضرت امام قدس سره و در مراحل پایین تر از شخصیتهای بزرگ اسلامی، به تناسب وضعیت فرهنگی جامعه ارائه فرموده اند و بر شناخت بیشتر و تبعیت از آن چهره های درخشان تأکید فراوان داشته اند که ذیلاً به چند نمونه از آن اشاره می شود.

قلل معرفت و کمال انسانی

«وقتی به صف اولیا و عباداللّه الصالحین نگاه می کنید، قله هایی وجود دارد که نسبت آن قله ها به بقیه انسانهای بزرگ عالم معنا، یک نسبت غیر قابل تصور و فوق العاده عظیمی است. اختلاف، اختلاف فاحشی است. این قله ها، همان کسانی هستند که در تاریخ نبوتها هم هر جا شما چشم بدوزید، از هر طرف آنها را می بینید؛ مثل انبیای اولوالعزم و بزرگانی از این دست و در این حد. اما در مجموعه این عظمتها و شکوهها و در بین این برجسته ترین ها که ذکرشان برای ما فقط لقلقه لسان است و امثال من، دل و روح و جانشان، بسیار کوچک تر و خردتر و حقیرتر از آن است که بخواهند این معنویتها را درک کنند و همین طور از دور تصویری در ذهنشان دارند و آن را بر زبان می آورند - که باز این تصویر هم، از کلمات خودشان است چند نمونه بسیار نادر وجود دارد که از حد توصیف و بیان بالاترند.»(38)

«ابعاد شخصیت نبیّ اکرم را هیچ انسانی قادر نیست به نحو کامل بیان کند و تصویر نزدیک به واقعی از شخصیت آن بزرگوار ارائه نماید. آنچه ما از برگزیده پروردگار عالم و سرور پیامبران سراسر تاریخ شناخته و دانسته ایم، سایه و شبحی از وجود معنوی و باطنی و حقیقی آن بزرگوار است؛ اما همین مقدار معرفت هم برای مسلمانان کافی است تا اولاً، حرکت آنها را به سمت کمال تضمین کند و قله انسانیت و اوج تکامل بشری را در مقابل چشم آنان قرار بدهد و ثانیا، آنها را به وحدت اسلامی و تجمع حول آن محور تشویق کند. بنابراین، توصیه ما به همه مسلمانان عالم این است که روی ابعاد شخصیت پیامبر و زندگی و سیره و اخلاق آن حضرت و تعالیمی که از آن بزرگوار مأثور و منصوص است، کار زیادی بشود».(39)

تجسم آیات قرآن

«وجود امیرالمؤمنین علیه السلام ، از جهات متعدد و در شرایط گوناگون، برای همه نسلهای بشر، یک درس جاودانه و فراموش نشدنی است؛ چه در عمل فردی و شخصی خود، چه در محراب عبادتش، چه در مناجاتش، چه در زهدش، چه در محو و غرق شدنش در یاد خدا، و چه در مبارزه اش با نفس و شیطان وانگیزه های نفسانی و مادّی.»(40)

«او تجسم حکومت الهی، تجسم آیات قرآن در میان مسلمین، تجسم «اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم» و تجسم عدل مطلق بود. او فقرا را به خود نزدیک می کرد - «کان یقرّب المساکین» - و ضعفا را مورد رعایت خاص قرار می داد. برجستگانی که با پول و زور و بقیه وسایلِ مطرح شدن، خودشان را به ناحق مطرح کرده بودند، در نظر علی علیه السلام با خاک یکسان بودند. آنچه در چشم و دل او ارزش داشت، ایمان و تقوا و اخلاص و جهاد و انسانیت بود. با این مبناهای باارزش، امیرالمؤمنین کمتر از پنج سال حکومت کرد. قرنهاست که درباره امیرالمؤمنین علیه السلام می نویسند و کم نوشته اند و نتوانسته اند درست تصویر کنند و بهترین ها، معترف به عجز و تقصیر خودشان هستند.»(41)

سرمشق نورانی

« در مقام تنزل وجود، آن جای که عظمتهای ملکوتی به واقعیتهای عالم جسم و مُلک می پیوندد و این قالبهای بشری، حامل آن معنویتها و روحها می شود؛ آن وقت، هر حرکت و هر اشاره و هر حرف از زبان آنها، برای ماها که عقب هستیم، یک سرمشق نورانی می شود. این کافی است که ما بدانیم فاطمه زهرا علیهاالسلام در چه اوجی و با چه عظمتی در این عالم بوده و در عالم معنا و ملکوت خواهد بود. واقعا دختر پیامبر صلی الله علیه و آله معمای ناگشوده ذهن بشر و معارف بشری است.»(42)

مصداق لطف حق

«وجود مقدس امام زمان، مصداق وعده الهی است. همین قدر می دانیم که این بازمانده خاندان وحی و رسالت، عَلَم سرافراز خدا در زمین است. «السّلام علیک ایّها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرّحمه الواسعة وعدا غیرَ مکذوب»

«او وعده الهی و مصداق مطلق خدا بر انسانیت و بشریت است. او مستوره و نمونه یی از اولیا و اصفیا و انبیا و برجسته ترین بندگان خداست. او نمایشگر مَبلغ فضل الهی بر بنی آدم است. اینها چیزهایی است که خود آنان بیان فرمودند. اگر ما بتوانیم در حد فهم قاصر و ناقص خودمان، رشحاتی از این گفته ها را درک کنیم و بفهمیم، خیلی بُرد کرده ایم.»

ودیعه خدا

«شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما، حقا و انصافا پس از پیامبران خدا و اولیای معصومین، با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نبود. او ودیعه خدا در دست ما، حجت خدا بر ما و نشانه عظمت الهی بود. وقتی انسان او را می دید، عظمت بزرگان دین را باور می کرد. ما نمی توانیم عظمت پیامبر صلی الله علیه و آله ، امیرالمؤمنین علیه السلام ، سیدالشهداء علیه السلام ، امام صادق علیه السلام و بقیه اولیا را حتی درست تصور کنیم؛ ذهن ما کوچکتر از آن است که بتواند عظمت شخصیت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور کند.»(43)

«او عبد صالح و بنده خاضع خدا و نیایشگرِ گریان نیمه شب ها و روح بزرگ زمان ما بود. او، الگوی کامل یک مسلمان و نمونه بارز یک رهبر اسلامی بود. او، به اسلام عزت بخشید و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد. او ملت ایران را از اسارت بیگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصیت و خودباوری بخشید. او، صلای استقلال و آزادگی را در سراسر جهان سرداد و امید را در دلهای ملل تحت ستم جهان زنده کرد. او، در عصری که همه دستهای قدرتمند سیاسی برای منزوی کردن دین و معنویت و ارزشهای اخلاقی تلاش می کردند، نظامی بر اساس دین و معنویت و ارزشهای اخلاقی پدید آورد و دولت و سیاستی اسلامی بنیان نهاد.»(44)

اسلام ناب مجسم

«ما امروز درباره امام بزرگوارمان باید عرض کنیم که او اسلام انقلابی مجسم، اسلام ناب مجسم در زندگی و اخلاق و احساسات و تصمیم گیری ها و نیز فانی برای خدا بود. خدای متعال هم به او پاداش داد. کاری که به دست این بزرگوار در این دوران انجام گرفت، کاری بی نظیر بود.»(45)

در ادامه این نوشتار، به فصل دوم از بخش اول و بخش دوم فرمایشات مقام معظم رهبری در وادی فرهنگ و حوزه نظارتی ایشان در این عرصه که همان بُعد اصلاح فرهنگی و آینده نگری و پیش بینی های انجام شده و هشدارهای ارائه شده، طی چند سال اخیر است خواهیم پرداخت، باشد تا ضعف نگارنده و کمی بضاعت او در پناه عظمت معنا و مضامین والای مطلب مستور ماند انشاء اللّه .

پی نوشتها:


1- ترجمان کلام مقام معظم رهبری، همین مقاله، ذیل عنوان فرهنگ مستقل.

2- (الی ان بعث اللّه سبحانه محمدا صلی الله علیه و آله .... فهدا هم به من الضلالة و أنقذهم بمکانه من الجهالة)، نهج البلاغه، خطبه اول

3- زیارت اربعین، مفاتیح الجنان

4-5- احزاب، 7

6- احزاب، 23

7- بیانات امام خمینی قدس سره پس از فاجعه کشتار نوزدهم دی ماه 1356

8- حدیث ولایت، جلد 7، ص 74، 3/2/1370

9- در محضر ولایت، دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، ص 129، 29/9/1373

10- حدیث ولایت، جلد 6، ص 233

11- حدیث ولایت، ج 4، ص 249، 10/3/69

12- روزنامه جمهوری اسلامی، 31/6/74

13- فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار به مردم تربت جام، 1378

14- حدیث ولایت، ج 5، ص 287

15- روزنامه جمهوری اسلامی، 20/4/1374

16- حدیث ولایت، جلد 4، 10/1/69

17- همان

18- حدیث ولایت، جلد 2، 5/7/68

19- حدیث ولایت، جلد 4، ص 246، 10/3/69

20- همان، ص 278، 23/4/68

21- حدیث ولایت، جلد 1، ص 231، 23/4/68

22- حدیث ولایت، جلد 5، ص 177

23- انفال، 24

24- حدیث ولایت، جلد 7، ص، 29/1/1370

25- حدیث ولایت جلد 6، ص 18، 5/9/69

26- حدیث ولایت، جلد 1، ص 220، 14/4/68

27- حدیث ولایت، جلد 4، ص 220، 4/3/69

28- حدیث ولایت، جلد 6، ص 260، 1/12/69

29- حدیث ولایت، جلد 2، ص 280

30- سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با فرزندان ممتاز شاهد، 13/6/1370

31- بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع 200 هزار نفری جوانان، 1/2/79

32- حدیث ولایت، جلد 4، ص 247، 10/3/69

33- حدیث ولایت، جلد 6، ص 48، 14/9/69

34- حدیث ولایت جلد 4، ص 263، 10/3/69

35-همان، ص 259

36- حدیث ولایت جلد 4، ص 264، 10/3/69

37- 38- حدیث ولایت، جلد 6، ص 48، 14/9/69

39-همان، ص 229، 7/3/69

40-همان ، ص 145، 17/10/69

41- حدیث ولایت، جد 2، ص 224، 24/7/68

42- حدیث ولایت، جلد 6، ص 197، 10/11/69

43- همان، ص 198

44- حدیث ولایت، جلد 6، ص 145، 17/10/69

45- حدیث ولایت، جلد 1، ص 7، 17/3/68

46-همان، ص 13، 18/3/68

47- حدیث ولایت، جلد 4، ص 274، 14/3/69

کلمات کلیدی
اسلام  |  ولایت  |  انقلاب  |  مردم  |  فرهنگ  |  فرهنگی  |  حدیث ولایت  |  اسلام ناب  |  اصلاحات فرهنگی  | 
لینک کوتاه :