گنجینه معارف

رازی شناسی در عصر حاضر(1)

البته بهری بزرگ هم از مساعی وی مصروف تحقیق و طبع آثار کیمیایی «جابربن حیّان» صوفی شد (القاهره / 1935) و نیز آثاری از ابن مقفّع و ابن راوندی و حلاّج (زنادقه اسلام) را تحقیق و طبع کرد؛ ولی عمده فعالیت های علمی او در دهه آخر حیات وقف بر رازی شناسی شد، از جمله طبع فهرست کتب الرازی ابوریحان بیرونی (پاریس، 1936) و گفتارهای دانشنامگی به زبانهای اروپایی، اما شاهکار وی همانا جمع و تدوین و طبع رسائل فلسفیه محمّد بن زکریای رازی (القاهره، 1939) می باشد که در واقع جلد یکم محسوب می شود7، جلد دوم کتاب به طبع نرسید (همچنان به صورت دستنوشته مانده) چون ظاهرا پاول کراوس یکی از قربانیان نازیسم آلمان به شمار است، چه به نحوی نامعلوم در چهل سالگی ناگزیر از خودکشی در قاهره شد. دکتر مهدی محقّق، استاد ادب فارسی و حکمت و کلام شیعی و مورّخ علم ایرانی، که رازی شناسی در ایران یکسره با نام او پیوند یافته است؛ گفتارهای او به عنوان «رازی در آثار بیرونی، رساله بیرونی در فهرست کتابهای رازی، تجدید نظر در نام یکی از کتابهای رازی، مقام فلسفی محمّد بن زکریای رازی» (بیست گفتار، تهران، 1355) و جز اینها که پیشتر به ویژه در مجله دانشکده ادبیات (دانشگاه تهران) چاپ شده بود، سپس جزو ابواب و فصول کتاب گرانقدر فیلسوف ری (تهران، انجمن آثار ملی، 1349) گردید.

چکیده ماشینی


منبع : مجله آیینه میراث، شماره 22 , اذکائی، پرویز تعداد بازدید : 4123     تاریخ درج : 1389/01/15    

شناخت علمی حکیم محمّد بن زکریای رازی، نظر به دو نیمرخ درخشان و برجسته وی، یکی چهره پزشکی و دیگر سیمای فلسفی اش، هم از دیرباز تا امروز مورد توجّه بوده است؛ منتها چون تحقیق حاضر در این کتاب (حکیم رازی) تنها ناظر به سیمای فلسفی یا بررسی حکمت طبیعی و نظام فکری اوست، بحث در باب جنبه طبّی حکیم ری و یا رازی شناسی پزشکی، طبعا از حیطه مختار و معیّن موضوعی ما بیرون باشد، اگر چه کمابیش ناگزیر از اشارت به برخی آثار هم در زمینه پزشکی رازی هستیم. اما نخستین اثر رازی شناسی همانا از خود حکیم رازی پدید آمده، که با تأثّر از «سیره»های رایج سقراط حکیم همچون پیشوای فلسفی اش، و به مثابتِ خود زیستنگاری (autobigoraphy) کتاب سیرت فلسفی را در شرح حیات علمی و عملی خویش، با دفاع از مقام «فیلسوف» بودگی اش نوشت. هم چنین، رساله «فهرست» آثار (Bibliography) خویش را چنان که گذشت، نیز به پیروی از «پیناکس» (= سیاهه کارهای) جالینوس، همچون پیشوای نامداری در دانش پزشکی اش نوشت. آنگاه، ابن ندیم (م 380 ق) شرح مختصری از احوال و «فهرست» آثار حکیم ری را در کتاب الفهرست خود آورد؛ سپس ابوریحان بیرونی (م 440 ق) با تألیف فهرست کتابهای رازی در تقدمه فهرست آثار خویش، هم با دیباچه ای در شرح مقامات و مجاهدات علمی رازی، در حقیقت پایه گذار رازی شناسی در جهان دانش و حکمت شد. دو سده پس از او، جمال الدین قفطی (م 646 ق) در تاریخ الحکماء خود، احوال و آثار حکیم رازی را در جزو فلاسفه فرانمود؛ و شاگردش ابن ابی اُصَیْبعه (م 668 ق) در تاریخ پزشکان خود طبقات الاطبّاء بیشتر و به شرح تر احوال و آثار رازی را پژوهید و به دست داد. هم در آن زمان، زیستنگار نامدار «ابن خَلِّکان» (608 681 ه) در کتاب معروف وَفَیات الاعیان خود، خیلی مختصر به شرح حال آن حکیم «سرشناس» بسنده کرد. اما در قطر شرقی جهان اسلام، یکی به سبب ترکتازی و ویرانگری و کتابسوزی های ترکان و مغولان، که بر عصر طلایی تمدّن ایران دوره اسلامی نقطه پایان گذاشتند؛ و دیگر همانا به علّت استیلای اعتقادات اسماعیلی قائل به «وحدت دین و عقل» (که خلاف نظر حکیم رازی است) و سلطه دائم سران و صاحبنظران آن فرقه مثل ابوعلی ابن سینا و بعدها هم نصیرالدین طوسی، در مورد شخصیّت علمی و فلسفی دو تن از نوابغ کبیر ایرانی یعنی حکیم زکریای رازی و علاّمه ابوریحان بیرونی عمدا «توطئه سکوت» به عمل آمد، تا آن که در سده واپسین دانشمندان آزاده شرق شناس اروپایی یک چنین توطئه خائنانه و عامدانه اسماعیلی را در هم شکستند.

البته سابقه رازی شناسی در اروپا به دروه قرون وسطا می رسد، بازگرد به سده سیزدهم(م) که کتاب الحاوی (فی الطبّ) را دانشمند پزشک یهودی فرج بن سلیم (farragut) سیسیلی در سال 1279 تحت عنوان Continents به لاتینی ترجمه کرد، نیز «آبراهام بن سولومون» اویگدور (A.Avigdor) خاخام زاده یهودی در فرانسه (ن 2 س 14 م) و طبیبِ مترجم معروف، بخش هایی از آثار رازی و ابن سینا را به لاتین ترجمه کرد؛ کتاب المنصوری (Liber Almansoris) را مترجم مشهور جرارد کرمونایی در سال 1481 به لاتینی ترجمه کرد؛ هم چنین کتابهای طبّی الملوکی (Liber Regius) و الحصبه و الجدری (Rhazac dc Pcstilentia) به لاتینی ترجمه شد، بالجمله مورد مطالعه و استفاده علمی اطبّاء و طلاّب پزشکی در اروپا قرار گرفت؛ و سپس با اختراع صنعت چاپ از جمله آثار اولیه مطبوع همانا کتابهای مزبور به طبع رسید، چنان که اثر عظیم الحاوی برای نخستین بار به سال 1486 (در برسیکا) و به طور کامل پنج بار بین سالهای 1488 1542 چاپ شد؛ کتابهای دیگر هم از دهه های پایانی سده 15 و طیّ قرن شانزدهم هر کدام هفت تا ده بار به چاپ رسیدند، در پی انتشار آثار مزبور نیز ترجمه های آنها به زبانهای گوناگون اروپایی تداول یافت و همچنان مکرّر چاپ شدند. کتابهای رازی قرنها در دانشکده های پزشکی معروف اروپا تدریس می شد چنان که مثلاً در سال 1395 کتاب الحاوی یکی از نُه کتاب دانشکده پزشکی پاریس بود، نیز مقاله نهم کتاب المنصوری او تا پایان سده پانزدهم جزوی از برنامه دروس دانشگاه توبینگن آلمان محسوب می شد. آوازه حکیم رازی در اروپا به حدّی بود که شاعر انگلیسی جفری چاسر G.Chaucer (1340 1400 م) در قطعه «دکتر طبّ» خود نام او (Rasis) را جزو شخصیت های برجسته و ارزنده علمی یاد کرده است.1 جورج سارتون گوید که بقراط مهمترین عملی که انجام داد، این بود که طرز نگرش و روش علمی را در معالجه بیماریها وارد کرد؛ پس از او این روش یعنی ثبت برداشتن و گردآوری گزارش های بالینی ادامه نیافت؛ سرگذشت هایی که جالینوس نقل کرده بسیار درجه پایین تری دارد، بعد از جالینوس دیگر تا زمان «رازی» چنین گزارش هایی دیده نمی شود.2 اقبال به آثار حکیم رازی در دوره نوزایی فرهنگی اروپا، آغاز عصر تجربه گرایی و پس از آن هم بدین موجب بود. بر روی هم، حکیم رازی تا سده بیستم در دنیای علم به عنوان یک طبیب چیره دست شناخته آمده بود، که توانسته است میراث علمی گذشتگان را به طور منظّم و قابل استفاده در دسترس جویندگان دانش قرار دهد؛ ولی افکار فلسفی و اخلاقی او کمتر مورد توجه شده بود، تا آن که دانشمندان شرق شناس حکمت پیشه اروپایی پس از شناسایی ابوریحان بیرونی و آثارش در پی شناخت استاد مکتبی وی هم برآمدند.

1. گ. رانکینگ (G.S.A. Ranking) نخستین کسی است که تحلیلی از حیات و آثار رازی مبتنی بر منابع شرقی به ویژه «ابن ابی اصیبعه» و «فهرست کتب رازی»، به عنوان زندگی و کارهای رازی در هفدهمین همایش جهانی پزشکی (لندن، 1913 م) ارائه نموده است.3

2. ادوار براون (E.G. Browne) نخستین کسی که در کتاب طبّ اسلامی خود (کمبریج، 1921) تنها جنبه طبّی حکیم رازی را بررسی کرد.4

3. ژولیوس روسکا (J.Ruska) شرق شناس آلمانی و محقّق علوم طبیعی که در مطالعات راجع به کیمیا / شیمی حکیم رازی متفرّد است، نخست پژوهش ها درباره رازی را طی سالهای 1922 1924 در مجلاّت شرقی آلمان نشر کرد؛ آنگاه گفتار «نوشته بیرونی همچون منبعی برای احوال و آثار رازی» (مجله ایزیس / 1923، ص 26 50) که ترجمه «فهرست کتابهای رازی» را هم دربردارد، گفتار درباره وضع کنونی رازی پژوهی (1924) که راجع به تحقیقات غربی و مسائل مربوط به آثار رازی است، گفتار کیمیا / شیمی رازی (مجله اسلام، 1935، ص 281 319) و طبع و ترجمه و شرح کتاب سرّ الاسرار رازی (مجله مطالعات تاریخ علوم طبیعی و طبّی، هایدلبرگ، 4، 1935، ص 1 87 و 153 238؛ 6، 1937، ص 1 246) که به صورت کتاب مستقل هم (برلین، 1955) تجدید چاپ شده است.5

4. ت. ج. دی بور (T.J.De Boer) هلندی استاد فلسفه دانشگاه آمستردام (1866 1942 م) نخستین دانشمند اروپایی است که اهمیّت جوانب فلسفی حکیم رازی را دریافت، پس مقالتی جامع به عنوان طبّ روحانی رازی نوشت، که ضمن بررسی و نقل خلاصه ای از کتاب مزبور بهری از کتاب سیرت فلسفی رازی هم به نقل آورد (مجله فرهنگستان علوم هند / 1920، ص 1 17). دی بور، هم چنین در کتاب گرانمایه تاریخ فلسفه در اسلام (اشتوتگارت، 1901 / 1921 م) که هم به انگلیسی ترجمه شده (لندن، 1903 / 1933)6 و هم دانشمند مصری استاد محمد عبدالهادی ابورَیده آن را به عربی ترجمه کرده (القاهره، 1938؛ چاپ 4، 1975 م / 1377 ق) در فصل یکم ( فلسفه طبیعی) از باب سوم ( فلسفه فیثاغوری) شرحی جامع از حکمت دهری طبیعی و اخلاقی حکیم رازی فرانموده است.

5. پاول کراوس (P.Kraus) اتریشی دانشمند شرق شناس یهودی (1902 1944 م) که از نوابغ علمی به شمار آمده، متخصّص در فلسفه و علوم دوران اسلامی و بزرگ ترین رازی شناس که با تتبّع و طبع ونشر آثار فلسفی آن حکیم ایرانی او را به عنوان یک «فیلسوف» هم به دنیای معاصر شناساند. رازی شناسی در جهان با نام «کراوس» پیوند خورده است، اگر هِمَم عالیه علمی آن دانشمند جوان و کوشای شرق شناسی نبود، اکنون ما تا بدین حدّ و قدر نسبت به احوال و آثار و افکار رازی آگاهی نداشتیم. البته بهری بزرگ هم از مساعی وی مصروف تحقیق و طبع آثار کیمیایی «جابربن حیّان» صوفی شد (القاهره / 1935) و نیز آثاری از ابن مقفّع و ابن راوندی و حلاّج (زنادقه اسلام) را تحقیق و طبع کرد؛ ولی عمده فعالیت های علمی او در دهه آخر حیات وقف بر رازی شناسی شد، از جمله طبع فهرست کتب الرازی ابوریحان بیرونی (پاریس، 1936) و گفتارهای دانشنامگی به زبانهای اروپایی، اما شاهکار وی همانا جمع و تدوین و طبع رسائل فلسفیه محمّد بن زکریای رازی (القاهره، 1939) می باشد که در واقع جلد یکم محسوب می شود7، جلد دوم کتاب به طبع نرسید (همچنان به صورت دستنوشته مانده) چون ظاهرا پاول کراوس یکی از قربانیان نازیسم آلمان به شمار است، چه به نحوی نامعلوم در چهل سالگی ناگزیر از خودکشی در قاهره شد.

6. سلیمان پینس (S.Pines) آلمانی محقّق در تاریخ علوم و فلسفه دوران اسلامی، اشتهار وی بیشتر به واسطه کتاب بهر ذرّه گرایی اسلامی (برلین، 1936) است، که متضمّن نگره اتمی حکیم رازی هم می باشد؛ این کتاب را هم استاد محمّد عبدالهادی ابورَیده با عنوان مذهب الذرّة عندالمسلمین و علاقته بمذاهب الیونان و الهنود (و معه فلسفة محمدبن زکریا الرازی) (القاهره، 1365 ق / 1946 م) به عربی ترجمه کرده، که متضّمن رساله «اوتو پرتسل» درباره منشأ اعتقاد به جزءِ لایتجزّی خصوصا در مکتب هندی است. پینس مقالات ممتعی در زمینه تاریخ علم دوران اسلامی نوشته، اما در زمینه رازی شناسی هم با شادروان کراوس در نوشتن گفتار «رازی» در دائرة المعارف اسلامی (طبع یکم / بریل) هنباز بود (1936) و نیز درباره شکوک رازی بر جالینوس سخن گفت (هفتمین همایش جهانی تاریخ علم، 1953) و هم گفتار بلند «رازی» را در فرهنگ زیستنامه علمی (ج 11، 1980، ص 323 326) او نوشته است.8

7. ماکس مایرهوت (M.Meyerhof) از بزرگ ترین چشم پزشکان جهان و مورّخ برجسته پزشکی اسلامی (1874 1945 م) که استاد تاریخ پزشکی در دانشگاه های اروپا بود، ولی همچون پاول کراوس در قاهره اقامت گزید و به تحقیق اشتغال ورزید. از جمله آثار پر شمار وی آنچه راجع به حکیم طبیب ری می شود، یکی مشاهدات (سی و سه گانه) بالینی رازی (ایزیس، 1935)، فلسفه حکیم رازی (فرهنگ اسلامی، 1941) و اشارات دیگر طیّ کتاب التراث الیونانی فی الحضارة الاسلامیه (1940) می باشد.9

8. گائود فروی دمومبینس (M. Gaudefroy-Demombynes) فرانسوی، استاد زبان عربی و تاریخ و ادب شرقی در پاریس، که رساله رازی فیلسوف را بر اساس آثار اخیر (در مجله تاریخ ادیان / 1941) نوشته است.10

9. آرتور آربری (A.Arberry) انگلیسی، که کتاب طبّ روحانی رازی را به انگلیسی ترجمه کرده (1950) با شرح مفیدی که متضمّن بخش هایی از سیرت فلسفی او هم هست؛ به علاوه آربری در کتاب وحی و عقل در اسلام (1952) هم پیرامون اِبطال نگره «وحی» و اِثبات «عقل» در نزد رازی بحث دقیق نموده است.11

10. جورج سارتون (G.Sarton) بینانگذار مشهور تاریخ علم (م 1956) که نیمه دوم سده نُهم میلادی (= نیمه دوم سده سوم هجری) را در تاریخ علم «عصر رازی» نامیده، شرحی مختصر و مفید هم درباره جنبه علمی حکیم ری نوشته است.12

11. سیریل الگود (C.Elgood) انگلیسی محقّق و مورّخ نامدار «پزشکی ایران» (1892 1970 م) که طیّ فصول پنجم و ششم و هفتم کتاب خود، به نحوی جامع و متین درباره دانش پزشکی رازی و آثار طبّی او بحث کرده است.13

12. پ. ه. شاد (P.H.Shad) [پورهرمزان] که گفتار «زکریای رازی فیلسوف مادی و دهری ایران» از او در مجلّه مسائل فلسفی شوروی (1958) چاپ شده است.14

13. آلبرت زکی اسکندر (A.Z.Iskandar) مصری محقّق تاریخ طبّ و مفَهرِسِ نسخ خطّی طبّی عربی، که رساله دانشگاهی او در آکسفورد به عنوان بررسی نوشته های پزشکی رازی (1959) بوده است15؛ اسکندر فهرست نسخه های خطی طبّی کتابخانه «ولکام» لندن را هم تألیف کرده، که طیّ آن برای نخست بار فاش می گردد. ابوعلی سینا کتاب الحاوی حکیم رازی را در کتاب القانون خود سلخ و انتحال نموده است.

14. ریچارد والتزر (R.Walzer) دانشمند آلمانی اصل استاد فلسفه یونانی و اسلامی در دانشگاه آکسفورد، که باب دوم از بهر سوم از فصل یکم کتاب یونانی در عربی گفتارها درباره فلسفه اسلامی او (1962) در باب فلسفه حکیم رازی از برجسته ترین پژوهشها در این خصوص است، الاّ این که استاد والتزر سعی در نشان دادن «نوافلاطونی» بودن آن نظر به صبغه یونانی داشته است.16

15. هانری کُربن (H.Corbin) فرانسوی، دانشمند ایران شناس نامدار و استاد حکمت و عرفان ایران در دوره اسلامی، که در باب فلسفه حکیم رازی طیّ کتاب تاریخ فلسفه اسلامی خود فحص بلیغ کرده و نظر عمیق ابراز نموده17؛ باید گفت استاد کُربن این کتاب را با همکاری استاد ایرانی دکتر سید حسین نصر و استاد عربی دکتر عثمان یحیی تألیف کرده، که هم به فارسی (توسط اسداللّه مبشّری) و هم به عربی (توسط نصیر مروّه) ترجمه شده است.

16. عبدالرحمان بدوی (A.Badavi) مصری، دانشمند حکمت پیشه نامدار استاد فلسفه در دانشگاه قاهره، فصل بیست و دوم تاریخ فلسفه در اسلام (ویرایش «م.م. شریف») را درباره «محمدبن زکریای رازی» هم از منظر فلسفی نوشته است.18

17. محمّد فخری (M.Fakhry) که طی گفتار «دهمین سده تفسیر عربی جهان شناسی افلاطون» (1968) در باب تأثیر جهان شناسی افلاطون بر اندیشه های گیتی شناخت حکیم رازی پژوهش کرده است.19

18. ال. ای. گودمن (L.E.Goodman) دانشمندی رازی شناس از نسل اخیر شرق شناسان، که چندین گفتار مهمّ درباره جوانب فلسفی حکیم رازی نوشته: 1. اخلاق اپیکوری رازی (1971) که گزارشی است در سنجش میان حکمت اپیکوری و حکمت رازی، 2. معرفة الروح رازی (1972) که گزارش «هبوط نفس» و عمل آن در فلسفه اوست، 3. افسانه هبوط روح در نزد رازی (1975) که گزارش مشروح آموزه نفس و کارکرد آن در فلسفه اوست، 4. گفتار جامع «رازی» (1994) در شرح احوال و آثار و افکارش. 5. نیزگفتار سودمندی در وصف حال و وسعت اندیشه رازی (1996) که تازگی دارد.20

19. فرانتز روزنتال (F.Rosenthal) دانشمند اسلام شناس پرآوازه، که در کتاب میراث قدیم در اسلام (1975) در باب مسئله «لذّت و الم» به نزد حکیم رازی، درباره «نفس» و اقسام آن با تأثیر یونانی، و راجع به مسائل طبّی و محتویات الحاوی بحث کرده است.21

20. جوئل کریمر (J.L.Kraemer) که در کتاب گرانمایه انسانگرایی در نوزایی اسلام (احیای فرهنگی در عهد آل بویه) به ویژه طیّ فصل دوم ( محافل فلسفی) از شاگردان مکتب انسانگرایی حکیم رازی سخن می گوید، و در فصل پایانی (تحقیق در باب انسانگرایی در عصر بوییان) پیرامون شخصیّت فلسفی رازی به عنوان «مشعل» خردگرایی ایران بحث می کند. کتاب دیگر جوئل کریمر (که تازگی به فارسی ترجمه شده): فلسفه در عصر رنسانس اسلامی (ابوسلیمان سجستانی و مجلس او) اگر چه گزارش فلسفی پس از حکیم رازی است، مقولات اساسی فلسفه و ایستار مدنی اش را جابجای متعرّض شده است.22

اما رازی شناسی در ایران و در میهن آن حکیم بزرگ ایرانی، اگر ما توانستیم بیست تن دانشمند برجسته اروپایی در این خصوص گزینه وار به فهرست آوریم23، اینک شمار برجستگان ایرانی رازی شناس از ده تن بیش فرانمی رود؛ و اگر رازی شناسی در اروپا حَسَب واقع با دانشمندان پزشکی آن دیار آغاز شد، سپس سررشته بررسی ها به دست مورّخان علم و طبّ افتاد، که سرانجام به اهل حکمت هم رسید؛ در ایران باید به یک کلمه گفت که در وهله اول رازی شناسی از «مورّخ» آغاز شد و اینک به «مورّخ» هم پایان می پذیرد، در وهله ثانی البته استادان «ادب» ولی نه هرگز متفلسف یا مدعیان «فلسفه» و حکمت؛ زیرا که فلسفه مورد ادعای ایشان تاکنون نه با علم، نه با تاریخ، نه با عالَم واقع، و نه حتی با «طبیعت» که همه انسانهای عالَم از آن فراخاسته و در دامان آن بالیده اند یعنی با مادر حیات بشری هم هیچ گاه پیوندی نداشته است، و اگر آب به همان جوی می رود که تا حال رفته است، امروز هم پیوندی ندارد و در آینده هم نخواهد داشت. فلسفه در نزد مدعیان ایرانی اش، هنوز هم چیزی است ماورائی و هَپَروتی و هورقلیایی، و نهایةً همان است که هزار سال پیش «شیخ الرئیس» اسماعیلی سرِ قلم رفته؛ در کمال تأسف باید گفت که حتی «ملاصدرای» پیشرفته ترِ پسین را، هم امروز از زاویه دید همان به اصطلاح شیخ الرئیس می نگرند. این است که خدا را شکر خوشبختانه، امر خطیر محمّد زکریای رازی در دستان نیرومند مورّخان واقع گرای ایرانی قرار گرفت، یعنی شادروان عباس اقبال آشتیانی، بعد شادروان ذبیح اللّه صفا و سپس شادروان احسان طبری، که اواخر هم دکتر مهدی محقق (ادیب و مورّخ علم) بدان پرداخت.

1. عباس اقبال آشتیانی (1275 1334 ش) استاد ادیب و مورّخ و محقّق ناماور ایران در دوران معاصر، نخستین رازی شناس و نویسنده ای است که هم یکی از نخستین مقالات وی شرح حال «محمدبن زکریای رازی» در مجله اصول تعلیم (سال 2، ش 1، 1299 ش، ص 13 20) و پانزده سال بعد گفتار «مقام محمدبن زکریای رازی در فلسفه»، در مجله مهر (سال سوم / 1314 1315، ص 649 659) که هم اینها سپس در مجموعه مقالات اقبال (تهران / 1350، صص 40 54 و 432 441) تجدید چاپ شده است. اما کار مهمّ استاد اقبال در این خصوص همانا ترجمه کتاب سیرت فلسفی محمدبن زکریای رازی است، همراه با ترجمه مقدمه (فرانسوی) پاول کراوس بر آن که در تهران (سال 1315 ش) طبع و نشر یافت؛ آنگاه در سال 1343 ش کمیسیون ملی یونسکو در ایران، همین اثر را به مناسبت هزار وصدمین سال ولایت رازی انتشار داد (ش 23) تا این که دکتر مهدی محقق دیگر بار آن را همراه با متن عربی السیرة الفلسفیه (طبع کراوس) و با مقدمه ای مشروح بر آن طبع و نشر کرد (تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1371).

2. دکتر محمود نجم آبادی، استاد تاریخ پزشکی در ایران و عضو انجمن تاریخ پزشکی (آلمان) که در رازی شناسی پزشکی در ایران متفرّد است؛ نخستین اثر وی در این خصوص کتاب شرح حال و مقام طبّی محمّد بن زکریای رازی (تهران، 1318 ش) و گفتار «رازی نابغه بزرگ ایرانی» (مجله ایران امروز، دوره دوم / سال 1219 ش) بود؛ پس از آن دکتر نجم آبادی باز هم درباره رازی پزشک (مجله آینده، ج 3، سال 1323 24، ص 686 691) و مقام طبّی رازی (ملجه جهان پزشکی، سال 1326 و سال 1335) نوشت، آنگاه کتاب شناسی مؤلّفات و مصنّفات رازی را تألیف و طبع کرد (دانشگاه تهران، 1339) که بر روی هم فهرست 271 عنوان اثر از برای رازی خواه مفقود یاموجود و مطبوع آنها فرانموده است. وی گفتاری هم به عنوان «طبّ روحانی رازی» (مجلّه مهر، سال 10 / 1343، ص 91 94) و گفتارهای دیگری هم درباره پزشکی یا صنعت کیمیا و مقام علمی رازی (هنر و مردم، و جز آن، 1347 ...) نوشت؛ پس آنگاه که به تألیف تاریخ طبّ در ایران (جلد دوم) پس از اسلام پرداخت (سال 1352) بهری ویژه «رازی» مفرد ساخت (چاپ دوم، دانشگاه تهران، 1364، ص 324 441).

3. حسین واعظ زاده (حکیم الهی) که گفتار بلند «مناظره رازی با ابوحاتم اسماعیلی» را ضمن ترجمه بخش هایی از کتاب اعلام النبوّة ابوحاتم (که پاول کراوس در فصل 11 رسائل فلسفیه طبع کرده) با مقدّمه ای ممتع نوشت (فرهنگ ایران زمین، دفتر دوم / سال 1333، ص 254 271) که به لحاظ رازی شناسی فلسفی در زمان خود واجد اهمیّت بود.

4. دکتر ذبیح اللّه صفا (1290 1378 ش) استاد ممتاز ادبیات فارسی و مورّخ علم و ادب ایرانی، که درباره فلسفه حکیم رازی به شرح موجز در تاریخ علوم و ادبیات ایرانی (تهران، 1335، ص 81) و با تفصیل بیشتر و به نحوی جامع و ممتّع در تاریخ علوم عقلی در تمدّن اسلامی (دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1336، ص 165 179) پژوهش کرده، گفتاری هم به عنوان «عقاید حکمی رازی» (مجله مهر، سال 10 / 1343، ص 421 - 427؛ ایرانیکا، ش 1/1343، ص 5 13؛ و سالنامه کشور ایران، ش 20/1344، ص 57 66) نوشته است؛ گزارشهای دکتر صفا درباره احوال و آثار پیروان مکتب رازی، یا دانشمندان علوم عقلی پیوسته با آن نیز جامع و مفید است.

5. احسان طبری (1295 1267 ش) دانشمندِ پژوهشگر صاحب نظر و اثر در فلسفه مادی ایران، که از جمله مقاله ای در شناسایی افکار فلسفی و ماتریالیستی حکیم رازی (مجله فلسفی، نشریه بنیاد فلسفه فرهنگستان اتحاد شوروی، ش 5، سال 1958) نوشته، گوید هدف مقاله این نکته بود که در قرون وسطای شرق و به ویژه ایران، جریانات قوی ماتریالیستی پدید شده و از این جهت با غرب که در دوران نظیر کاملاً تحت سلطه تئولوژی (= کلام دینی) و ایده آلیسم (= مینوگرایی) بوده است تفاوت هایی دارد. آنگاه طبری در کتاب گرانمایه برخی بررسی ها درباره جنبش های اجتماعی در ایران (برلین، 1348 / تهران، آلفا، 1358) در بهر «طباعیان دهریان و اصحاب هیولی» (ص 249 266 / ص 338 358) به شرح حکمت دهری و هیولائی ایرانشهری و رازی پرداخته، انتقادهای ناصرخسرو را هم بر آن مکتب و نظر، نقل و تحلیل کرده است. باید بگویم که این اثر گرانقدر شادروان طبری را در ایران، تنی چند از سارقان ادبی (که یکی شان «مسلّح» ساواکی بود) تحت عناوین عوام فریب به نام خود سلخ و انتحال کردند.

6. دکتر حسنعلی شیبانی (... ...) استاد شیمی صنعتی در دانشکده علوم دانشگاه تهران، که بر اساس تحقیقات ژولیوس روسکا درباره دانش «شیمی» رازی، دو کتاب مهمّ کیمیایی وی المدخل التعلیمی (دانشگاه تهران، 1346) و کتاب الاسرار (دانشگاه تهران، 1349) را ترجمه و تحقیق و با حواشی سودمند طبع ونشر کرد، نیز گفتار «سرچشمه دانش رازی در صنعت کیمیا» را نوشت (معارف اسلامی، ش 6/1347، ص 2/0 85).

7. دکتر حسین کریمان (... ...) استاد تاریخ دانشگاه ملّی ایران و تاریخ نگار ری و قصران قدیم، در جزو رجال برخاسته از آنجا شرح حال مجمل و مناسبی از حکیم محمّد بن زکریای رازی به دست داده است (ری باستان، ج 2،تهران / 1349، ص 354 368).

8. محمّد محیط طباطبایی (1281 1371 ش) دانشمند محیط و متضلّع در تاریخ و ادب و حکمت ایران، از جمله گفتارهای سودمند وی در همایش سالگره حکیم ری، تحت عنوان «محمّد بن زکریای رازی پیشاهنگ عصر جدید تجربه» می باشد (دوازده مقاله، تهران، 1350، ص 127 147). استاد محیط طباطبایی پیش از آن هم در روزنامه ایران، مقالات متعدّدی در شرح حال رازی نوشته بوده؛ و یا مانند «نظری در مقاله آقای حائری» (رسالة فی الاُبنه رازی) در ماهنامه وحید (ج 2، ش 3/1343 ص 61 64).

9. دکتر سیدحسین نصر، استاد علوم و معارف اسلامی و پژوهشگر اندیشمند جهانی ایرانِ امروز، که در شناسایی دین و دانش و حکمت و عرفان مسلمانان به مغرب زمین، مصدر برجسته ترین خدمات ممکنه بوده که اکنون نیز چنین باشد. دکتر نصر یک سالی استاد من در رشته علوم و معارف اسلامی بود، در خصوص ابوریحان بیرونی نوشته های او برایم بس گرامی است؛ اما درباره حکیم رازی بهترین و روشنگرترین نوشته وی همانا گفتار معروف «از کیمیای جابری تا شیمی رازی» است (معارف اسلامی در جهان معاصر، تهران، 1353، ص 95 101) که در آن نتایج تحقیقات استادش هانری کُربن را هم بازتاب می کند؛ و نیز شرح حال موجز رازی افزون برگزارش «سنّت کیمیایی» وی که هم چگونه آن را به «شیمی نوین» فرارویاند (علم و تمدّن در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، 1350، ص 29 30 و 291 306) از نمونه های والای پژوهش علمی در این موضوع است.23 لیکن دکتر نصر در کتاب گرانمایه دیگر خود نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت (تهران، خوارزمی، 1359) که لابدّ انتظار می رفت یا می رود از «حکمت طبیعی» رازی هم در جزو متفکّران اخوان الصفا، ابوریحان بیرونی و ابن سینا سخن بگوید، به دلایلی دم فرو بسته و توان گفت که رازی را مشمول «توطئه سکوت» ساخته است. شاید علّت این باشد که استادم دکتر نصر نسبت به حکمت دهری و مادی، به طور اعمّ، و نسبت به دین گریزی و پیامبر ستیزیِ حکیم رازی به طور اخصّ حساسیّت دارد، و گویی از این بابت بُغضی در گلوی اوست که این از سیره حکیمان به دور باشد؛ و گرنه چه سبب دارد که به قول انجیل «چون است که خس را در چشم برادر خود می بینی، اما چوبی که در چشم خود داری نمی بینی» (متّی، 10/2 4) و از کجا که ابوریحان بیرونی در علم طبیعی سرآمدتر از حکیم ری بوده است؟ ولی در نگاه دکتر نصر چون گویا بیرونی طبیعت را «صُنع» اِلاهی می دانسته، در حالی که رازی آشکارا اعتقادی به اِبداع و خلق و صنع نداشته، توفان خشم و کینه استادِ اِلاهی و مینوگرای ما را برانگیخته، بدین سان او را در جزو متفکّران طبیعی ایران لایق تحقیق ندیده است.

10. دکتر مهدی محقّق، استاد ادب فارسی و حکمت و کلام شیعی و مورّخ علم ایرانی، که رازی شناسی در ایران یکسره با نام او پیوند یافته است؛ گفتارهای او به عنوان «رازی در آثار بیرونی، رساله بیرونی در فهرست کتابهای رازی، تجدید نظر در نام یکی از کتابهای رازی، مقام فلسفی محمّد بن زکریای رازی» (بیست گفتار، تهران، 1355) و جز اینها که پیشتر به ویژه در مجله دانشکده ادبیات (دانشگاه تهران) چاپ شده بود، سپس جزو ابواب و فصول کتاب گرانقدر فیلسوف ری (تهران، انجمن آثار ملی، 1349) گردید. به علاوه هم دکتر محقق یکی فهرست کتب الرازی بیرونی با فهرست کتابهابی بیرونی (طبع کراوس) و رساله المشاطه غضنفر تبریزی را طبع و ترجمه کرد (1366) و دیگر کتاب السیرة الفلسفیه رازی (طبع کراوس، ترجمه اقبال) را با مقدمه ای مبسوط از نو چاپ کرد (1371) و هم کتاب الشکوک علی جالینوس رازی را با مقدّمات و تعلیقات فاضلانه طبع و نشر نموده (1372) و باز هم گفتاری ویژه شرح حال رازی در مجموعه خورشید سواران (تهران، 1371) نوشته؛ آخرین اثر وی همانا کتاب الدراسة التحلیلیه، لکتاب الطّب الروحانی للرازی (به زبان عربی و فارسی و انگلیسی) می باشد، که همراه با متن های مخطوط و مطبوع کتاب و مقدمات و فهارس است (دانشگاه تهران دانشگاه مک گیل، 1378).

در ذیل بر رازی شناسان خارجی و داخلی ایران، پنج تن را شایان ذکر می دانیم:

1. محمد سعید شیخ لاهوری، با کتاب مطالعات تطبیقی در فلسفه اسلامی، ترجمه مصطفی محقّق داماد (تهران، انتشارات خوارزمی، 1369) که از آن بهره برده ایم.

2. فرات فائق عراقی، با کتاب ابوبکر الرازی حیاته و مآثره (بغداد 1973) که تاکنون آن را ندیده ایم.

3. علی هاشمی، با گفتار «محمّد زکریای رازی» (در) ماهنامه کاوه جدید آلمان (ش 6/1347، ص 211 217) که ندیده ایم.

4. محمّد وحید دستگردی،: با گفتار «محمّد زکریای رازی»(در) ماهنامه ارمغان (سال 38/1348، ص 273 و 381 385) که ندیده ایم.

5. علی اصغر حلبی، با گفتار «زندگانی و شخصیّت علمی محمّد زکریای رازی» (در) مجلّه تلاش (ش 17/1348، ص 62 72) که هم ندیده ایم.

[پیوست]

در خصوص «مراجع» یا «منابع» تألیف کتاب، باید به اهل تحقیق و فضل اطمینان دهم که تمامی آثار و کتب و مقالات درباره رازی و «حکمت» وی را (به هر زبان که هست) دیده و خوانده ام، دو سه تایی فارسی یا عربی که ندیده ام و اهمیّتی هم نداشته اند، آنها را در جای خود با ذکر عنوان یاد کرده ام. منتها طیّ چهار پنج سالی که از تألیف این اثر می گذرد، گفتارهایی هم درباره رازی چاپ شده (در واقع آخرین نوشته ها) که ناچار در اینجا به ذکر آنها مبادرت می شود:

1). گفتار «محسن مهدی» (M.Mahdi) به انگلیسی در نشریه مطالعات شرقیّه (بنیاد فرانسوی دمشق)، جلد 48، سال 1996 (ص 145 153) به عنوان «ملاحظات در باب اصول (= قدماءِ خمسه) رازی»24، که رئوس مطالب آن عبارت است از: مکتب فلسفی، اخلاق طبیعی، ضرورت دوبُن، خلاء بی نهایت، دو قسم زمان و مکان، آفرینش اتمی، مبحث حرکت، نقض بر ارسطو، انکار صانع و خالق، دین ستیزی، درباره نبوّت، جامعه جهّال (= مدینه جاهله)، مخالفان اسماعیلی، سرچشمه های ایرانی، تطبیقات ایرانی و مکتب ایرانشهری.

2). گفتار «پ. واکر» (P.Walker) در دائرة المعارف فلسفه راتلج، ج 8، سال 1998 (ص 110 112) به مدخل «رازی»26، که در سه بخش است: زندگی و کار، مابعد طبیعی، اخلاق و فلسفه اخلاقی؛ و نیز «واکر» گفتار دیگری دارد به عنوان «مفاهیم سیاسی فلسفه رازی» که گویا ترجمه فارسی آن زیر چاپ است27.

3). گفتارهای «ال. گودمن»، (L.Goodman) در مراجع مختلف، که اغلب آنها را دیده ام و هم در جای خود یاد کرده ام؛ وی تفسیرهای غیر متعارفی از تقریرهای فلسفی رازی کرده، از مسأله حدوث دهری عالم یکسره بی وقوف است، قدماء خمسه را نگره ارسطویی می داند که هم اینجا باید گفت علّت آن است که رساله فلسفه ارسطو بکلّی و مطلقا درباره فلسفه «مغان» ایران بوده است28، و دیگر تأویلات اُسطوری که ما چندان با آنها موافق نیستیم.

پی نوشتها

1 بیست گفتار (دکتر محقق)، ص 175 176. / فیلسوف ری (همو)، ص / 5، 64 و 69./ السیرة الفلسفیه، مقدمه (همو)، ص 26 و 27.

2 تاریخ علم، ترجمه احمد آرام، ص 369.

3- The life and works of Rhazes, Int Cong. Med. (×VII, 1913) London, 1914, pp. 237-268.

4- Arabian Medicine (Lectures delivered in 1919 and 1920), Cambridge, 1921, pp. 43-53.

5- ISIS, 5, 1923, pp. 26-50/ Archivio di storia della scienzo, 1924, 5, pp. 335-347./ der ISLAM, 22, 1935, pp. 281-319. / Quellen U.Studien Z. Gesch. d. Nature W.U. Med, 4, 1935 pp. 1-87; 6, 1937, pp. 1-246.

6- Geschichi der philosophie im Islam, Stuttgart, 1901/1921. // The History of philosophy in Islam, tr. by E.R.Jones, London, 1903/1933.

7- Raziana I, Orientalia, N.S.,t.5, 1935, pp. 35-56; II, pp. 300-334, 358-378./ Epitre de BeËruËni repertoire des ouvrages de M.b.Z. ar-Razi, paris, 1936./Opera Philosophica (Fragmentaque quae supersunt), I, Cahire, 1939.

8- Beitrag Zur Islamischen Atomenlehre, Berlin, 1936./ First Encyclopaedia of Islam (1913 - 1936), I rill, 1987, vol. VI, pp. 1134-1136./ Inter. Cong. on the Hist. of Science, VII, 1953, pp. 480-487./ Dictionary of Scientific Biography, New York, 1980, vol. 11 (Pi-Ru), pp. 323-326.

9- ISIS, 23, 1935, PP. 321-356./ Islamic Culture, 15, 1941, pp. 45-58.

10- Revue de L Histoire des Religions, 124, 1941, pp. 142- 190.

11- The Spiritual Physicks of Rhazes, London, 1950./ Revelation and Reason in Islam, London, 1952.

12- Introduction to the history of Sciences, vol. I, Baltimore, 1927, pp. 609-610.

13- A Medical History of Persia and the Eastern Caliphate, Cambridge, 1951, pp. 201-208, 237-240.

14- Vopros i Filosofli, Moscow,1958, No. 6, pp. 77 - 82.

15- A Study of ar-Razi's medical writing (With selected texts and English translations), Oxford, 1959.

16- Greek into Arabic (Essays on Islamic Philosophy), Oxford, 1963, pp. 15-23.

17- Histoire dea Phlilosophie Islamique, Paris, 19G4, PP.194-201.

18- A History of Muslim Philosophy, ed. & intr. by M.M. Sharif, Wiesbaden, 1963, v. I, pp. 434-450.

19- (in) Journal of the history of philosophy, 6, 1968, pp. 15-22.

20- (in) Studia Islamica, 34, (1971), pp. 5-26./ Philosophical Form, 4, (1972), pp. 26-48./ Essays in Islamic Philosophy and Science, ed. G. Hourani, Albany, N.Y., 1975, pp. 25-40./ Encyclopaedia of Islam, new edn. vol. VII (1994), pp. 474-477./ History of Islamic Philosophy, ed. S.H. Nasr & O.Leaman, London, Routledge, 1996, ch. 13, pp. 198-215.

21- The Clossical Heritage in Islam, London, 1975, pp. 103-106, 182-83, 266, 67, 277.

22- Human,ism in the Renaissance of Islam (The Cultural Revival during the Buyid Age), 2ed., Brill, 1992./ Philosophy in the Renaissance of Islam (Abu SulaymaËn al-SijistaËniË ard his Circle), Brill, 1988.

23 اینک باید دو تن دیگر را به فهرست مزبور افزود: 21) محسن مهدی (M.Mahdi) با گفتاری به عنوان «ملاحظات در باب اصول رازی» (در) Bulletin dEt¨udes Orientales (Ins. Fra. Daras), tome ×LVIL I, 1996, pp. 145-153 22). پاول والکر (P.Walker) با گفتاری فشرده اما سودمند (در) Routledge Encyclopedia of PHLIOSOPHY, 1998, vol.8, pp. 110-112.

24- Science and Civilization in Islam, pp. 196-7, 268-278./ Islamic Studies, pp. 87-89, 91- 92.

25- Bulletin d'Etude s Orientales (Ins. Fra. Damas), tome ×LVIII, 1996, pp. 145-153.

26- RoutledgeEncy, lopedia of PHILOSOPHY. 1998, vol. 8.pp. 110-112.

27 ترجمه حاضر به قلم محمد جواد اسماعیلی در کتاب اندیشه سیاسی ایرانی از حلاج تاسجستانی، به کوششی محمد کریم زنجانی اصل توسط نشر کویر آماده توزیع است.

28 ارسطو در کتاب درباره فلسفه اذعان می نماید که بانی فلسفه در جهان همانا «مغان» زردشتی ایران بوده اند (که مهم ترین و نافذترین مکتب های فلسفه هم از سوی آنان پدید آمده است) و آنگاه خود به شرح اصول فلسفی ایشان می پردازد؛ قابل توجّه «ناباوران» خود باخته ایرانی! و عجالةً برای آگاهی از این مطلب (در زبان فارسی) می توان به گفتار این نویسنده با عنوان «ادوکوس کنیدوسی» (ابوریحان یونان) در ماهنامه دانش و مردم، ش 20/ اسفند 1380 (ص 591 607) رجوع کرد.



*. گفتار حاضر بهری است از فصل یکم کتاب حکیم رازی (حکمت طبیعی و نظام فلسفی محمّد بن زکریای صیرفی / 251 313 ه . ق) که تحت طبع است.

**. عضو هیئت تحریریه آینه میراث.

کلمات کلیدی
کتاب  |  حکیم  |  محمد بن زکریای رازی  |  طب  |  پزشکی  |  زکریای رازی  |  حکیم رازی  |  رازی‌شناسی  | 
لینک کوتاه :