گنجینه معارف

دختران و ازدواج تحمیلی

ازدواج هایی اجباری و ناخواسته به وقوع پیوسته که در این نوع وصلت ها معمولاً عمدة ازدواج های تحمیلی را بررسی کرده و راهکارهایی پیشگیرانه ارائه نموده است. است، بیشتر ازدواج های پایین تر از 12 سالگی، اجباری و ناخواسته می باشد و معمولاً زیادی درباره ازدواج اجباری بسیاری از دختران جوان ارائه شده است. متأسفانه ازدواج تحمیلی در کشور ما نیز دامنه وسیعی یافته است و از برخی استان های اول: ازدواج تحمیلی به شیوه مستقیم که در این فرآیند یکی از اعضای خانواده به طور این گونه ازدواج ها زیرفشار ساخت اجتماعی بر دختران جوان تحمیل می شود. برخی از خانواده هایی که دختر خود را بدون جلب رضایت به ازدواج مردی درمی آورند، مثبت نمی دهد؛ برخی خانواده ها اصرار می کنند که باید با فلان فرد ازدواج کند، زیرا وجود شرایط سخت فردی، خانوادگی و اجتماعی موجب می شود تا برخی دختران ناخواسته تن ازدواج ناخواستة برخی دختران به جهت فقدان خواستگاران مناسب است، لذا در این شرایط، در خانواده های با درآمد اندک و پایین که تعداد فرزندان بسیار است، ازدواج دختر یکی دیگر از اختلالات عاطفی و روانی ازدواج های تحمیلی به شمار می رود، مجموعه این یکی از عوارض زیانبار ازدواج اجباری برای زنان بروز روحیه پرخاشگری است، این اندیشه ص170) در ادامه برخی دیگر از آسیب های خانوادگی ناشی از ازدواج تحمیلی به قرار زنان در ازدواج های اجباری هزینه های فراوانی را برای رهایی از زندگی تحمیل شده به برای ازدواج با افراد متمول مجبور می نمایند، جهت پیشگیری از این معضل اجتماعی

چکیده ماشینی


منبع : مجله کتاب زنان، شماره 24 , ضمیری، محمد رضا تعداد بازدید : 13258     تاریخ درج : 1388/11/24    

چکیده:

به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران اجتماعی، عنصر رضایت و توافق طرفین در ازدواج، یکی از عوامل استحکام نهاد خانواده و پایداری نکاحی است؛ لیکن از گذشته تا امروز، ازدواج هایی اجباری و ناخواسته به وقوع پیوسته که در این نوع وصلت ها معمولاً عمدة خسارات مادی و معنوی متوجه دختران بوده است. این در حالی است که در تمام ادیان الهی، حق آزادی فرد در همسرگزینی مشروع و حق انتخاب شدن در فرآیند ازدواج جزء حقوق مسلم دختران شمرده شده است. اما در طول اعصار و در ملل مختلف گاهی این حق نادیده گرفته شده است که تبعاتی فردی، خانوادگی و اجتماعی درپی داشته است. این نوشتار با توجه به اهمیت موضوع، برخی از زمینه های فردی، خانوادگی و اجتماعی مؤثر بر وقوع ازدواج های تحمیلی را بررسی کرده و راهکارهایی پیشگیرانه ارائه نموده است.

واژگان کلیدی:

ازدواج تحمیلی، دختران، ازدواج اجباری، ازدواج ناخواسته، ازدواج ربایشی، ازدواج مبادله ای، نارضایتی زناشویی، همسرگزینی، وصلت.

ازدواج اجباری به عنوان معضلی جهانی در حوزه خانواده تلقی می شود که به امنیت جسمی، روحی، اجتماعی و فرهنگی زنان، آسیب های جدی وارد می سازد.

سالانه 4 میلیون زن در جهان خرید و فروش یا مجبور به ازدواج اجباری می شوند. (روزنامه حیات نو، 29/8/1381) بخشی از این ازدواج ها مربوط به دوران خردسالی دختران است، بیشتر ازدواج های پایین تر از 12 سالگی، اجباری و ناخواسته می باشد و معمولاً پس از چند سال به جدایی، همسرکشی یا سایر آسیب های فردی و خانوادگی منجر می شود.

شیوع ازدواج ناخواسته در بسیاری از کشورها به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است، به گونه ای که برای بررسی ابعاد مختلف آن، اولین گردهمایی بین المللی ازدواج های اجباری تشکیل شد و شرکت کنندگان در این اجلاس از 13 کشور جهان تأکید کردند که ازدواج اجباری نقض آشکار حقوق بشر می باشد. در این اجلاس مقرر گردید که علل و عوامل این پدیده بررسی شود و بانک اطلاعاتی جهت گردآوری آمار و اطلاعات دقیق این فاجعه تأسیس گردد.

بسیاری از ازدواج های ناخواسته در کشورهای غربی میان مهاجرین ساکن، رخ می دهد به طوری که بسیاری از قربانیان ازدواج های اجباری برای کمک به سازمان ها و ادارات دولتی مراجعه می نمایند، طبق آمار 85 درصد قربانیان، دختران جوانی از کشورهای آسیای جنوب شرقی هستند. بیشتر قربانیان بین 18 تا 24 سال سن داشته و تحت فشار خانواده مجبور به ازدواج شده اند. (www.womenrc.com)

پدیدة ازدواج اجباری به هیچ وجه محدود به کشورهای جهان سوم نیست، هرچند اغلب بیان می شود که در جوامع سنتی حقوق زنان در موضوعاتی نظیر انتخاب همسر، تصمیم گیری در خانواده و آزادی طلاق نادیده انگاشته می شود، (شیخی، 1380: ص54) اما در عصر حاضر، در جوامع صنعتی نیز ازدواج های تحمیلی رواج زیادی دارد. به طور نمونه در کشورهای صنعتی و پیشرفته ای همچون آلمان دامنه این نوع ازدواج ها وسیع است. خانم فولتز سخنگوی سازمان سرزمین زنان در آلمان بیان می کند: «در طول دو سال گذشته گزارشات زیادی درباره ازدواج اجباری بسیاری از دختران جوان ارائه شده است. مهاجران، بیش از همه در معرض ازدواج ناخواسته قرار دارند. در عین حال، حتی دخترانی که در آلمان به دنیا آمده اند، از سوی والدین یا برادران خود، در سنین بسیار پایین مجبور به ازدواج می شوند و ازدواج ناخواسته و اجباری شامل حال دختران آلبانیایی، مراکشی و کشورهای آفریقایی نیز می شود».)www.dwelle.de.persian(

متأسفانه ازدواج تحمیلی در کشور ما نیز دامنه وسیعی یافته است و از برخی استان های کشور مانند کردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان مواردی از ازدواج اجباری گزارش شده است، اما هنوز آمار دقیقی از تعداد و میزان این آسیب اجتماعی ثبت نشده است، سازمان نظام پزشکی درصدد ارائه آماری در این خصوص می باشد.

کار پایه مفهومی

- تعریف اجبار و تحمیل

در فرهنگ علوم اجتماعی، در مورد تعریف واژه اجبار چنین بیان شده است: اجبار[1] از ریشه لاتینی consrigere به معنای فشار دادن است و از نظر مفهومی، به معنای تحمل آزار جسمانی یا روانی است، خواه به جهت آنکه فرد علیرغم میل خود به انجام کاری مجبور شده است و خواه بدان جهت که از انجام آنچه می خواسته بازداشته شده است. فعل اجباری یعنی کاری که از روی قهر و ستم انجام گیرد (معین، 1378: ج1، ص146) و منظور از تحمیل، واداشتن کسی به انجام کاری یا پذیرش چیزی برخلاف میل او است. (انوری، 1381: ج3، ص1643)

- تعریف ازدواج

مقصود از ازدواج، پیوند زناشوئی رسمی میان دو جنس مخالف است؛ در صورتی که آنها شرائط شرعی و قانونی لازم را داشته باشند.

- تعریف ازدواج تحمیلی

ازدواج اجباری، پیوند زناشوئی رسمی است که در این پیوند، رضایت و اراده زوجین یا یکی از آن نادیده انگاشته می شود و برای برقراری این پیوند، از انواع فشارهای جسمی و روانی استفاده می گردد.

انواع ازدواج های اجباری

در طول تاریخ و در اقصی نقاط جهان، اقوام و اشخاصی بوده اند که زنان را همچون کالا یا وسیله ای برای مقاصد سیاسی، اقتصادی و رفع اختلاف قبایل پنداشته اند و بی آنکه به آرزوها، انتظارات و حقوق طبیعی آنان کمترین توجهی نمایند، آنها را در یک شرایط ناخواسته، وادار به ازدواج و زناشوئی اجباری نموده اند. برخی از انواع ازدواج های اجباری در طول تاریخ به شرح ذیل است:

- ازدواج رُبایشی

در ازدواج ربایشی[2]، قبیله ای که همه افتخارش جنگاوری و نبرد تعریف شده بود، شیوه خاصی را در همسرگزینی اتخاذ می نمود. در این شیوه مرد با اسب، دختری را که بر اسب نشسته دنبال می کرد و دختر تلاش می نمود تا از دست او فرار کند، چنانچه مرد می توانست او را به چنگ آورد، همسرش را ربوده بود. ویل دورانت این رسم را در اسپارت نیز مشاهده کرده است. در اسپارت پدر و مادر، مسئول تدارک ازدواج فرزندان خود بودند، داماد برای تصاحب عروس پول نمی پرداخت، وی می بایست عروس را به زور از خانه اش بیرون بکشد و عروس موظف است که در مقابل او ایستادگی نماید، از این رو در نزد اسپارتیان کلمه زناشوئی به معنی ربودن بود، در مواردی نیز جمعی از مردان و زنان مجرد را که از لحاظ عدد مساوی بودند، در اتاقی تاریک گرد می آورند تا در تاریکی، هر یک از مردان، شریک خود را از میان دختران برگزیند. (ویل دورانت، 1349: ص150)

در برخی ملل قدیم نظیر هندوها و چینی ها و بسیاری از قبایل وحشی، ازدواج خارجی سه نوع بود که یک قسم آن اسیر کردن و ربودن پنهانی زن، علیرغم مخالفت زن و بدون اطلاع خانواده وی بود. در واقع زن گرفتن یک مرد عبارت بود از اسیر کردن و تصرف حیوان بارکشی که برای جمع آوری هیزم، آوردن آب و سایر کارهای پرمشقت آن نواحی به کار آید.(مصلحتی، 1379:ص 43)

- ازدواج یغمائی

زناشوئی یغمائی در عربستان دوران جاهلیت بسیار معمول بود. منظور از ازدواج یغمایی یا زناشوئی به وسیله تاراج آن است که مرد یا زن را به منظور زناشوئی بربایند و بر یغما و تاراج ببرند. طرف یغماگر معمولاً مرد بود. این نوع زناشوئی بیشتر در زمان جنگ و نزاع و شبیخون اتفاق می افتاد که طرف پیروز همه چیز از جمله زنان را به یغما و اسارت می برد. برخی محققان معتقدند علت نفرت عرب جاهلیت از دختر و زنده به گور کردن وی، بیشتر در اثر رسم ازدواج یغمائی بوده است. (مصلحتی، 1379: ص44)

- ازدواج ورّاثی

در کشور گابن، سابقاً بعد از مرگ شوهر، زن یا زنان وی متعلق به وارث یا وارثان قانونی او بود. وارث می توانست یا خود از زن استفاده کند یا او را به اقوام دورتر متوفی انتقال دهد. در قبیله «یاریبای» آفریقا، پسر، زن بیوه پدر را به ارث می برد. اگر زن مادر او بود فقط برای استفادة بارکشی و کار کردن از او استفاده می برد و اگر مادرش نبود می توانست با او همبستر شود. (مصلحتی، 1379: ص 63)

- ازدواج از طریق خرید همسر

نظام پدرسالاری و انتساب فرزند به پدر موجب شده بود تا مردان برای همسرگزینی به خرید همسر یا همسرانی اقدام نمایند، این وضع با کالا شدن یا کالا پنداری زنان همراه بوده و در طول تاریخ به صور گوناگونی صورت گرفته است. در بابل کسانی که دختران در سن ازدواج داشتند، آنان را به محلی می آوردند و دلال ها آنان را توصیف کرده و می فروختند، ولی هر یک از دختران را فقط به شرطی به فروش می رساندند که همسر نامیده شوند، به همین مناسبت نیز در عصر «هومر» در یونان باستان، از دختران «گاوآور» نام برده می شود، به زعم «گونتر» خرید زن، اساسی ترین شکل ازدواج بین اقوام هند و اروپایی و مردم آلمانی نژاد بوده است، به طوری که ازدواج از طریق خرید در حقیقت همان ازدواج هندو و اروپایی است. «لوی» نیز در بین اقوام ساکن در آمریکای شمالی به همین رسم اشاره می کند. (ساروخانی، 1379: ص 79)

در روم قدیم یکی از اقسام رایج ازدواج، خرید و فروش دختر بود. در اقوام بدوی دختر را به معنای واقعی و حقیقی می فروختند. قیمت دختران جوان تر بیشتر بود. زیرا آنها ازدواج را امری تجاری می دانستند که رضایت فرد در آن بی اهمیت است. در این قسم ازدواج (خرید زن) برای اقوام بدوی دو خاصیت وجود داشت: اول استفاده مادی از زن به وسیله کار کردن و دوم، هر نوع معامله ای که مرد صلاح می دانست که با زن انجام دهد نظیر اجاره دادن، قرض دادن، معاوضه کردن و فروختن او. (مصلحتی،1379: ص61)

- ازدواج سیاسی

یکی از انواع ازدواج تحمیلی که در ایران و سایر ملل ریشه کهنی دارد، ازدواج دختران برای رفع خصومت و فرونشاندن آتش جنگ و خونریزی بوده است، چنین ازدواجی اغلب به عنوان نفع و صلاح کشور شمرده می شد. در این نوع ازدواج، دختر پادشاه یا یکی از بزرگان و اشراف زادگان کشور بنا به مصالح سیاسی با شاهزاده یا پادشاه کشور دیگر ازدواج می نمود. به طور نمونه ازدواج خسرو انوشیروان با دختر خاقان ترک از این نوع ازدواج است. خاقان ترک اطلاع می یابد که انوشیروان به قصد جنگ به حرکت درآمده است، این خبر موجب نگرانی وی می گردد، ناگزیر برای چاره اندیشی با بزرگان و خردمندان به مشورت می نشیند، آنان به اتفاق، تنها راه جلوگیری از جنگ و ایجاد صلح و دوستی را، وصلت با انوشیروان می دانند، انوشیروان فرستادگان خاقان را می پذیرد و از پیشنهاد ازدواج، استقبال می کند، این وصلت و خویشاوندی جنگ مهیبی را به صلح و آرامش مبدل می کند. (حیات اجتماعی زن در تاریخ ایران، 1369: ص 182)

- ازدواج مبادله ای

ازدواج مبادله ای[3] یکی از رسومی است که در مناطقی از ایران و کشمیر رواج داشته و گاهی به نام «گاو به گاو» یا «زن به زن» نیز نامیده شده است. بر طبق این رسم دختران یا مادران بیوه وادار به ازدواج با پسر یا مرد خانواده ای می شوند که برادر یا پدر آنها خواهان ازدواج با دختر یا مادر آن خانواده باشد. ازدواج مبادله ای صور گوناگونی دارد:

الف)- در این نوع ازدواج، خواهران به عنوان همسر مبادله می شوند.

به روایت «گونتر» در استرالیا و گینة نو و بخشی از اقیانوسیه رسم رایج بر این است که دو مرد، خواهران خود را به عنوان ازدواج مبادله نمایند. در استرالیا هم مرد، زن نمی گرفت، مگر اینکه خواهران یا دختران خود را در ازای زنی که گرفته بود، به آن خانواده می داد.

ب)- در میان شاهزادگان اروپا، مبادله یک برادر یا یک خواهر از یک خانواده با یک برادر و یک خواهر از خانواده دیگر وجود داشته است.

ج)- هر گاه فردی از یک کلان به ناچار دختری از کلان دیگر را می گرفت و به رسم همخونی توتمی احترام می گذاشت، باید کلانی که دخترش ازدواج کرده است، دختری را در ازای آن مطالبه نماید. (ساروخانی، 1379: ص 87)

د)- مطابق رسمی در میان برخی از اقوام و عشیره های عرب استان خوزستان، هنگامی که به یکی از بزرگان قوم و قبیله ای مصیبتی وارد می شود، دختری جوان را به عنوان هدیه برای عرض تسلیت و کاهش غصه، به او هدیه می دهند.

ه )- «نهوه» عبارتست از اینکه دخترعمو مکلف است با پسر عمو ازدواج کند و چنانچه او رضایت ندهد، دختر برای همیشه حق ازدواج ندارد. در برخی موارد پسر عمو، یک یا دو زن دارد، ولی علاقمند است که دختر عموی خود را به عنوان همسر سوم یا چهارم خود انتخاب کند. (افشار سیستانی، 1373: ج2، ص755) در این شرایط اگر دختران، مخالف ازدواج با پسر عمو باشند و از دستور پسر عمو سرپیچی کنند با فرمان او در خانه پدری باقی مانده و تا پایان عمر حق ازدواج ندارند.

این رسوم در گذشته رواج بیشتری داشت، البته اخیراً مواردی از سنت های غلط گزارش شده است؛ به طوری که شماری از دختران تحصیلکرده و فرهیخته به جهت این نوع ازدواج اجباری توسط والدین یا برادر خود در منزل حبس شده اند. (روزنامه اعتماد، 4/8/1382 - مصاحبه مشاور استانداری خوزستان)

همه مراجع عظام تقلید این نوع ازدواج را باطل دانسته اند، زیرا رضایت زن در عقد ازدواج نادیده انگاشته شده است.[4] فتوای رایج فقهای معاصر این است که رضایت دختر و اذن پدر، هر دو در جواز عقد نکاح، لازم است و قانون مدنی[5] نیز بر همین فتوا استوار شده است.

شیوه های ازدواج های تحمیلی

ازدواج هایی که به طور ناخواسته بر فرد تحمیل می شود، به دو دسته تقسیم می شوند: اول: ازدواج تحمیلی به شیوه مستقیم که در این فرآیند یکی از اعضای خانواده به طور معمول برادر یا پدر دختر را وادار به پذیرش ازدواج با مردی می کنند که دختر به زندگی مشترک با او راضی نیست، غالباً انگیزه های اقتصادی یا سیاسی در این نوع ازدواج ها موثر بوده است. دوم: ازدواج اجباری که به شیوة غیرمستقیم بر فرد تحمیل می شود. این گونه ازدواج ها زیرفشار ساخت اجتماعی بر دختران جوان تحمیل می شود. در عصر حاضر، ازدواج های تحمیلی به شیوه غیرمستقیم شیوع زیادی یافته است و شاید به همین جهت است که دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن مددکاری ایران اظهار داشته است که 95 درصد ازدواج ها در فرهنگ ما اجباری است.

علل و عوامل ازدواج تحمیلی (شیوه مستقیم)

شناخت زمینه ها و عوامل یک پدیده، پیش بینی، برنامه ریزی و کنترل آن را تسهیل می کند. امروزه دیگر تبیین تک خطی از پدیده ها که همه حوادث اجتماعی را تنها به مدد یک عامل تفسیر و تبیین می نمود، چندان جایگاهی در علوم ندارد و معمولاً ترکیبی از چند عامل در تبیین یک پدیده مطرح می شود.

در پیدایی ازدواج اجباری به شیوه مستقیم نیز بسیاری از عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تأثیر دارند که در این قسمت هر یک از عوامل به اجمال بررسی می شود:

عوامل فرهنگی

فرهنگ، در شکل دهی رفتارها و هنجارهای اعضای جامعه نقش تعیین کننده ای دارد، زیرا فرهنگ، کنش ها و نقش های نهاد اجتماعی را با توجه به موقعیت های اجتماعی، زیستی و اقلیمی، تعریف و تعیین می کند.

شناخت و تصویر از یک پدیده و نوع کارکردهای آن در سیستم اجتماعی، یکی از مهم ترین عوامل فرهنگی در بروز رفتار آدمی نسبت به آن پدیده است.

امروزه با وجود فرصت هایی که در اغلب جوامع برای زنان ایجاد شده است و آنان از شرایط و پایگاه خود در نظام اجتماعی آگاهی یافته اند، علاقمندند تا در سرنوشت خود دخالت نموده و در این خصوص استقلال نظر داشته باشند، لیکن عده ای آنها را از این حق خدادادی و طبیعی محروم می سازند.

بی تردید نگاه نادرست به زنان در جامعه، در شکل گیری ازدواج های اجباری مؤثر است.(www.hamshahri.net( تفکر کالاپنداری زن و استفادة ابزاری از او موجب می شود تا اراده، تصمیم و تمایل زن در فرآیند همسرگزینی نادیده انگاشته شود و مقاومت دختران برای ایفای نقش در سرنوشت خود، نوعی گردن کشی و بی حرمتی نسبت به والدین تلقی گردد.

- نگرش ها و باورها

برخی از خانواده هایی که دختر خود را بدون جلب رضایت به ازدواج مردی درمی آورند، براین پندار هستند که زن، جنس درجه دومی است که می بایست پیوسته در همه چیز حتی تمایلات قلبی و روحی، تابع مرد باشد و استقلال او در انتخاب ها و گزینش هایش، به ضرر او و خانواده اش خواهد بود. این زعم ناآگاهانه، آنگاه اثربخش خواهد شد که مردی ثروتمند و در سنین بالا، به خواستگاری دختر جوانی می رود که او هیچ علاقه ویژه ای به آن مرد ندارد و آیندة روشنی را در زندگی مشترک با وی احساس نمی کند. در این شرایط، چنانچه دختر به درخواست ازدواج او پاسخ منفی بدهد، دیگران بر اساس تصوری نادرست، اظهار می دارند که لزومی ندارد در آغاز ازدواج، دختر به طرف مقابل علاقمند باشد و در جریان زندگی به همدیگر علاقمند خواهند شد!!

پندار جنس دومی زن، گاه به گونه ای دیگر به حذف تمایلات و آرزوهای دختران دم بخت می انجامد. به طور نمونه هنگامی که دختر خواستگاران متعددی دارد و به هیچ یک پاسخ مثبت نمی دهد؛ برخی خانواده ها اصرار می کنند که باید با فلان فرد ازدواج کند، زیرا اگر دختر آزاد گذاشته شود، از هر فردی ایراد می گیرد و از زیر بار ازدواج شانه خالی می کند... .

در برخی موارد نیز این تفکر که «بخت خوب، همان بخت اول می باشد»، موجب شده است بسیاری از دختران در سنین پایین و اغلب ناخواسته ازدواج نمایند.

اما باید توجه داشت که هیچ یک از بهانه های گذشته، نمی تواند مستمسکی برای تحمیل اراده و تصمیم دیگران در ازدواج دختر گردد، در اینجا منطقی ترین شیوه برای متقاعد ساختن دختران به ازدواج، ارائه مشاوره های علمی در خصوص شرائط و ملاک های همسرگزینی با الهام از الگوهای دینی است و به جای تحمیل اراده به آنان می بایست با واقع بینی تمام، شرایط اجتماعی و فرهنگی را تشریح کرد و دلسوزی پدران و مادران را به آنان گوشزد نمود و از سوی دیگر خانواده ها را با روحیات و اقتضائات جوانی و استقلال خواهی دختران در گزینش همسر مناسب آشنا ساخت.

- آداب و رسوم

آداب و رسوم یکی از مهم ترین عوامل اجتماعی است که رفتار و عمل انسان ها را در یک جامعه شکل می دهد و معمولاً با نوعی تقدّس و احترام ویژه همراه است. در تعریف آداب و رسوم ذکر شده است که آداب و رسوم هنجارهایی برای هشدار به مردمان است تا فعالیت های روزمرة خود را بر روال عادی و مرسوم انجام دهند، زیرا رویگردانی از آن ها، موجب مخالفت و رد دائم دیگران می شود. (کوئن، 1371: ص73) البته تمام آداب و رسوم یک جامعه را نمی توان به طور کامل پذیرفت، بلکه می بایست آنها را با معیار عقل، دین و علم محک زد و کارکرد و نقش آفرینی آنها را در سعادت و رفاه اجتماعی انسان مورد ارزیابی قرار داد، چنانچه رسوم اجتماعی با سه عامل گذشته مخالفتی نداشته باشند، مثبت تلقی می شوند و در غیر این صورت، بی ارزش بوده و می بایست آنها را علیرغم تثبیت و استحکام در جامعه، حذف نمود.

آداب و رسوم طائفه ای در پاره ای از مناطق کشور، موجب بروز ازدواج تحمیلی شده است. این آداب و رسوم به قدری در روابط اجتماعی قوی و قدرتمند عمل می کند که گویی مفرّی از آنها نیست و هرکه با آن ستیز کند از تمام امتیازات اجتماعی محروم می شود.

مطابق رسم هدیه و «نهوه» که از سنت های کهن در برخی اقوام و عشیره های استان خوزستان است، پس از مرگ بزرگ خانواده و طائفه، مراسمی در حضور شیخ قبیله انجام می شود و یکی از افراد بزرگ خانواده نسبی متوفی، دختر خود را جهت تحکیم پیوند و تسلی خانواده متوفی به یکی از فرزندان متوفی هدیه می دهد و در مورد نهوه دختر عموها بدون اجازه پسرعموها حق ازدواج ندارند. در برخی موارد پسر عمو با دختر عمو همکفو نبوده و یا پسرعمو علیرغم داشتن دو یا سه زن، قصد ازدواج با دختر عمو را دارد...

هرچند این رسوم مقداری کم رنگ شده است، اما به هر حال در روابط اجتماعی و خانوادگی آن طوائف به صورت یک واقعیت اجتماعی حضور دارد.

عوامل اقتصادی

بسیاری از مردم چنین می پندارند که رمز رفاه و سعادت آنان در دستیابی به ثروت و پول بیشتر است و چنانچه معیشت آنان تأمین گردد، دیگر در زندگی هیچ مشکلی نخواهند داشت، زیرا پول، حلّال همه مشکلات است!! بر اساس همین باور غلط گاهی برای رهایی خود از زیر بار فشارهای اقتصادی، دختران جوان خود را به ازدواج با مردان مسن و پولدار مجبور می کنند، معمولاً این گونه ازدواج ها برای دختران جوان، خوش عاقبت نبوده و با بالا رفتن سن، مردان سالمند با سوء ظن و بدبینی شدید با همسر جوان خود رفتار می کنند و پیوسته او را در معرض سؤالات و بازخواست های مختلف قرار می دهند.[6]

از سوی دیگر فقر و نیازمندی اقتصادی خانواده ها در برخی مناطق، به ویژه مناطق مرزی موجب فروش دختران تحت عنوان ازدواج شده است. در حالی که در اغلب موارد مردی که این دختر را با پرداخت پول به خانواده دختر، به عنوان همسر گرفته است، با تبانی باندهای فحشای داخلی و خارجی، به سوی دنیای فساد و تباهی سوق می دهد.

عوامل روانشناختی

یکی از مباحث اساسی که روانشناسان از دیرباز بدان توجه بسیار نموده و مباحث فراوانی پیرامون آن مطرح کرده اند، «شخصیت» است که نقش کلیدی در تعیین رفتار آدمی دارد و پیوسته در تعامل با محیط اجتماعی قرار دارد. شخصیت، مجموعه صفات درونی، گرایش ها و بینش های نسبتاً ثابتی است که متأثر از فطرت آدمی، محیط اجتماعی و سایر عوامل تأثیرگذار است.

بسیاری از مردم به ویژه آنانکه تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی سنتی قرار دارند، میان شخصیت زن و مرد تفاوت عمده ای قائلند و معتقدند که زنان در ابعاد روحی و شخصیتی معمولاً به سرعت تحت تأثیر واکنش ها و سائقه های عاطفی قرار گرفته و نمی توانند براساس منطق و واقع بینی برای آیندة خویش تصمیمی اتخاذ نمایند و زن را «ضعیفه» خطاب می کنند. این پندار ضعیف انگاری شخصیت زن، دستاویزی برای تحمیل رأی و نظر در مورد ازدواج دختران شده و برخی زنان را در جوامع سنتی، با نوعی تنگ نظری مواجه کرده است؛ البته این بدان معنا نیست که تفاوت های زنان و مردان در جنبه های عاطفی و خردورزی نادیده انگاشته شود، اما به هرحال نگرش تحقیرآمیز نسبت به شخصیت زن، در پاره ای موارد، مجوزی برای دخالت های بی مورد در حق تعیین سرنوشت زنان شده است.

عوامل اجتماعی

- ساخت های پدرسالارانه

یکی از عوامل اجتماعی ازدواج های اجباری، ساخت های پدرسالارانه می باشد، مقصود از ساخت رابطه نسبتاً پایدار میان عناصر و اجزای یک مجموعه می باشد که کلیت آن مورد نظر است. از نظر «راد کلیف براون» ساخت جامعه، شبکه ای از ارتباطات اجتماعی است که وحدت آنها در شبکة مستمری خلاصه می شود که پایگاه ها و نقش ها، محور اصلی آن را تشکیل می دهند. (توسلی، 1373: ص 125)

پدرسالاری[7]، سلطه و تسلط مردان بر زنان در همه شئون اجتماعی است. این مسئله در همه جوامع وجود داشته است، گرچه از نظر میزان و ماهیت قدرتی که مردان در مقایسه با زنان اعمال می کنند، تفاوت های زیادی وجود دارد. (گیدنز، 1373: ص 783) در شبکه روابط اجتماعی، پدرسالاری به صورت روابط نسبتاًُ پایداری درآمده است و این ساخت پدرسالارانه رفتارها و انتظارات ویژه ای را بر زنان تحمیل می کند، بسیاری از مردان به مقتضای این ساخت اجتماعی، تحمیل اراده خود را در انتخاب همسر دختر یا خواهر خود، حق مسلم می دانند و مخالفت با آن را «گستاخی دختران» تلقی می کنند. این ساخت علاوه بر استحکام در روابط اجتماعی، بر ساختار ذهنی بسیاری از مردان سایه افکنده و جهان بینی مرد سالارانه ای را در روابط اجتماعی با زنان القاء می کند.

- منزلت اجتماعی

اعضای جامعه در طبقات اجتماعی مختلفی قرار دارند. طبقات، موقعیت ها و امتیازات ویژه ای را برای اعضای طبقه تعیین و تعریف می کنند و معمولاً افراد با چهار معیار قدرت، مالکیت، ارزیابی اجتماعی و پاداش روانی در طبقات متفاوتی جای می گیرند. (تامین، 1373: ص 21)

افراد با داشتن میزان و درصد زیاد معیارهای فوق از امتیازات و منزلت اجتماعی بالایی برخوردار می شوند و در سیستم روابط اجتماعی به عنوان گروه مرجع محسوب می شوند.

پاره ای از ازدواج های تحمیلی در فرآیندی شکل می گیرد که افراد با داشتن طبقه اجتماعی بالا از دختری خواستگاری می کنند، ولی او راضی به چنین ازدواجی نیست، ولی والدین دختر به خاطر انتساب فرد به طبقه اجتماعی بالا، دختر را مجبور به ازدواج با وی می کنند.

علل و عوامل ازدواج های ناخواسته (شیوه غیر مستقیم)

وجود شرایط سخت فردی، خانوادگی و اجتماعی موجب می شود تا برخی دختران ناخواسته تن به ازدواج دهند، حتی گاه ازدواج های ناخواسته با فردی انجام می شود که موقعیت مناسبی برای ازدواج ندارد، به طور نمونه دارای فاصله سنی زیاد است، دارای سابقه ازدواج است، در شرایط فعلی دارای زن و فرزند است، یا آنکه در حال متارکة همسرش می باشد و این شرایط از سوی دختر پذیرفته شده نیست اما، شرایط خاصی فرد را به انتخاب نادرست، ناخواسته، تحمیلی و ناخوشایند می کشد، به گونه ای که موجب ایجاد عقده های روانی، نارضایتی زناشوئی و سرافکندگی اجتماعی و بروز اختلالات رفتاری در حوزه خانواده و اجتماع می شود. علل این انتخاب های ناخواسته را در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی به اجمال بررسی می کنیم.

علل فردی

- ترس از فقدان خواستگار در آینده

برای بسیاری از دختران فرصت، شانس و احتمال انتخاب شدن، بعد از سپری شدن زمان مناسب ازدواج، در هاله ای از ابهام است و آنها را به انتخاب گزینه هایی مجبور می سازد که چندان رضایتی نیز به ازدواج با آن فرد ندارند.

- ترس از عملکرد نادرست خواستگار

گاه برخی از خواستگارانی که اصرار زیادی به ازدواج با فرد خاصی دارند، در هنگام مواجه شدن با پاسخ منفی دختر، او را تهدید به انجام اعمال خطرناک، هتک حرمت و نیز انجام اقداماتی علیه حیثیت و آبروی دختر می نماید، در برخی موارد چنین تهدیدات و اقداماتی منجر به پذیرش ازدواج از سوی دختر می شود، در حالی که هیچ تمایل و علاقه قلبی به وی ندارد.

- ترس از افزایش سن و کاهش فرصت ازدواج

در شرایطی که جوانی و چهرة زیبا مهمترین ملاک انتخاب دختر می باشد (البته جوانگرایی در تمام دنیا وجود دارد) ترس از دست دادن زیبایی و جذابیت، ورود به سنین بالاتر و کاهش فرصت انتخاب و احتمال عدم ازدواج بر افکار فرد سایه می افکند و احساس ناامنی در وی به وجود می آورد. این شرایط فرد را به سوی گزینش ناخواسته سوق می دهد.

- رهایی از تنهایی و اضطراب

گاهی برخی افراد به این دلیل ازدواج می کنند که از تنهایی و اضطراب می ترسند، اکثر انسان ها نمی توانند تنهایی را تحمل کنند و افسرده و پریشان می شوند، به همین دلیل تصمیم به ازدواج می گیرند. این انگیزه گاه در جهت منفی چنان شدت می گیرد که فرد دست به انتخابی تعجیلی می زند.

- لجبازی با خواستگاران قبلی

گاهی دختر با عدم تأیید خواستگاری خاص مواجه می گردد، یا آنکه فردی اظهار علاقه ظاهری می کند، ولی خواستگاری نمی نماید؛ در این حال احتمال اینکه دختر سریع و شتاب زده با فردی دیگر ازدواج کند، بسیار زیاد است، زیرا او با خود می اندیشید که از این طریق بتواند نشان دهد که برای ازدواج هیچ مشکلی نداشته و افراد بسیاری بوده اند که خواستار ازدواج با وی بوده اند. در حالی که این ازدواج ناخواسته، می تواند فرد را تا آخر عمر با مشکلات خاص خود مواجه نماید و زندگی او را تباه سازد.

- اصرار خواستگار

در برخی شرایط خواستگاران، دختر را تحت فشار روحی و اصرار و ابرام قرار می دهند. این امر معمولاً قدرت تحقیق، تفکر و تحلیل را سلب می کند و او را ناخواسته به سوی پاسخ مثبت و ازدواج ناخواسته می کشاند.

- رهایی از سوالات اطرافیان

معمولاً در مجامع عمومی، مهمانی های جمعی یا فامیلی، از دختر سؤال می شود که آیا ازدواج کرده ای یا نه؟ چرا؟! ... در حالی که اغلب افراد می دانند که خواستگاری و ازدواج، توسط پسران انجام می دهند، ولی چنین سؤالاتی می تواند موجب اضطراب و ناراحتی دختر شود و شرایط را بر وی تنگ نماید، تا حدی که تصمیم بگیرد خواستگاری را که تمایل چندانی به وی ندارد، انتخاب کند.

- فقدان خواستگاران متعدد

ازدواج ناخواستة برخی دختران به جهت فقدان خواستگاران مناسب است، لذا در این شرایط، دختری که خود را مقید به انجام خواستگاری از سوی پسر می نماید، مجبور است که منتظر بماند تا فردی او را مورد پسند قرار دهد، حتی اگر رغبتی به وی ندارد، ازدواج کند.

- فرار از تحصیل

در برخی خانواده که بیش از حد به تحصیل اهمیت می دهند، حتی تحصیلات را جهت پرستیژ خانوادگی ضروری می دانند، والدین اصرار بر ادامه تحصیل دخترشان دارند، در حالی که دختر علاقه ای به تحصیل ندارد و ازدواج را مفری برای رهایی از فشارهای خانواده برای ادامه تحصیل می شمارد، لذا تلاش می کند با ازدواج، ترک تحصیل نماید.

- ترحم و دستگیری از خواستگار

زناشوئی را نباید به منظور دستگیری و ترحم به فردی انجام داد، حس ترحم تا چه مدت می تواند سبب تسکین نیازمندی های دیگر حیات زناشوئی باشد. (مصلحتی، 1379: صص 36-34) این انگیزة نادرست در واقع به طور غیر مستقیم قدرت انتخاب فرد را تحت الشعاع قرار می دهد.

- پیروی از لذات نفسانی

هرچند برخی دختران می اندیشند ازدواج با فردی که عاشق او می باشد، در واقع اوج خوشبختی و سعادت است، اما در یک تحلیل دیگر می توان بیان داشت از آنجا که عشق، قدرت درک و تصمیم گیری عاقلانه را سلب می کند، نوعی ازدواج کورکورانه، ناخواسته، دور از دقت کافی است. در این شرایط فرد تسلیم لذات پوچ شده و سر به قهرمان دل می سپارد. اغلب چنین ازدواج هایی ناپایدار است.

علل خانوادگی

- رهایی از شرایط نامناسب خانة پدری

دختران، در برخی خانواده ها، با احساس سربار بودن، تحمیل فشارهای اقتصادی بر خانواده و حس سرافکندگی مواجه هستند. این احساس که در شرایطی مانند برخوردهای کلامی و اعتراضات مستقیم پدر یا سایر اعضای خانواده (تنی یا ناتنی) اوج می گیرد، می تواند فرد را به این تصمیم نادرست سوق دهد که ازدواج تنها راه رهایی از این مشکلات است، لذا باوجود عدم علاقمندی به فرد مقابل، فقط به جهت ناخشنودی از رفتارها و مناسبات اعضای خانواده، ناخواسته تن به ازدواج با فردی می دهد که شرایط مناسبی ندارد.

- رهایی از امر و نهی های خانواده و کسب استقلال

هرچقدر که دختر مجرد در خانه پدری، با امر و نهی های والدین بیشتر مواجه باشد، احساس می نماید که برای انجام امور خود فاقد استقلال و آزادی نظر و عمل است، لذا احساس فشار و تنگنای بیشتری می کند و تلاش می نماید تا از این فضا خارج شود. در این شرایط ازدواج در نظر او می تواند مفری محسوب شود. در اغلب موارد این موضوع، فرد را به انتخاب نادرست و ناخواسته سوق می دهد.

- رها ساختن والدین از اضطراب

اغلب والدین از تأخیر ازدواج فرزندان خود به ویژه دختران، احساس اضطراب و نگرانی می کنند، حتی خود را در عدم انجام آن گناهکار و مقصر می شمارند. در این شرایط برخی دختران، ازدواج ناخواسته را می پذیرند تا فرد را به دست بازی سرنوشت بسپارند.

- مشکلات و نیازهای اقتصادی خانواده

در خانواده های با درآمد اندک و پایین که تعداد فرزندان بسیار است، ازدواج دختر می تواند هزینه های زندگی را به مقدار مخارج وی کاهش دهد و تا حدی به اقتصاد خانواده کمک نماید. هرچند تهیه جهیزیه تا مدتی هزینه زندگی را برای والدین افزایش می دهد.

- نفوذ و فشارهای والدین

برخی مواقع یکی از دلایل ازدواج افراد، فشار هنجارهای اجتماعی است. تقریباً در همه طبقات و اقشار جامعه، ازدواج تأیید می شود. همین موضوع کسانی را که خیال می کنند به یکدیگر علاقمند هستند با شتاب و عجله به ازدواج وا می دارد.

نفوذ و فشار والدین به فرزندان، می تواند آنها را به سوی ازدواج های زودهنگام و دور از احتیاط سوق دهد. در برخی موارد والدین با استفاده از نفوذ خود، اصرار بر انجام ازدواج با فرد خاصی دارند. فشار والدین و جامعه بر افراد برای تطبیق با الگوهای بهنجار می تواند کسانی را که تن به ازدواج نمی دهند، به سوی همسرگزینی و ازدواج ناخواسته سوق دهد. در اغلب موارد به سختی می توان خانواده ها را از مضطرب نمودن فرزندان در ازدواج بازداشت.

- رفع کدورت فامیلی

در برخی موارد، ازدواج هایی انجام می شود تا موجب مصالحه و رفع کدورت اقوام و فامیل با یکدیگر شود. در این شرایط، زندگی یک فرد به طور ناخواسته دستخوش آرزوهای دیگران می شود.

علل اجتماعی

- رهایی از تحقیرهای اجتماعی

از آنجا که نقش مادری و همسری زن از سوی اجتماع مورد تأیید است، لذا هرگونه سستی یا عدم موفقیت و ناکامی در دستیابی به چنین موقعیتی، برچسب ها و استهزاهای اجتماعی را به دنبال دارد.

- ورود به دنیای بزرگسالی و کسب احترام

درجوامعی که تجرد به مفهوم غوطه ور بودن در عالم کودکی، ناپختگی و بی تجربگی است و دختر مجرد در موارد مختلف احساس می نماید که نظر، عقیده و تصمیم گیری وی به جهت عدم تأهل از سوی دیگران پذیرفته نمی شود، سعی خواهد نمود که برای کسب احترام و منزلت اجتماعی ازدواج نماید، هر چند که فرد مقابل شرایط مناسبی نداشته باشد.

- رهایی از قضاوت های نادرست اجتماعی

تقریباً در تمام طبقات و اقشار جامعه ازدواج مورد تأیید است. لذا جامعه کسانی را که ازدواج نکنند (چه خود نخواهند و چه موردی برای ازدواج نیابند) به عنوان افرادی می شناسد که از پذیرش مسئولیت زندگی زناشوئی طفره می روند و در برابر ازدواج مقاومت می کنند یا از بار وظایف اجتماعی شانه خالی می کنند،... (گاه بیان می شود که زن مجرد هم از لحاظ وظایف اجتماعی و هم از لحاظ خودکفایی و استقلال شکست خورده است...)چنین قضاوت هایی می تواند فشارهایی را بر فرد وارد سازد و او را مجبور نماید که ناخواسته به ازدواجی تحمیلی تن در دهد.

- رهایی از برچسب های اطرافیان

در برخی فرهنگ ها، تجرد دختران به مفهوم عدول از رعایت مسائل اخلاقی تلقی می شود و اغلب این تصور که اگر دختر ازدواج نکند، غریزه جنسی او را رها نخواهد کرد، در اذهان وجود دارد. این تفکر و قضاوت در مورد رفت و آمدها و اخلاقیات دختر، با برچسب های اخلاقی و بروز رفتارهای اغواگرانه برخی مردان همراه است و دختر را در فشارهایی قرار می دهد که برای رهایی از آن شرایط، با فردی که هیچ تمایلی به وی ندارد، ازدواج می کند.

- کسب جاه و مقام و تغییر موقعیت طبقاتی

امروزه برخی از افراد ازدواج می کنند تا در اثر آن به تحول، جاه، مقام و موقعیت بالای طبقاتی دست یابند. در واقع ازدواج را پل ترقی خود به مراتب بالای اجتماعی می دانند و علیرغم آنکه تمایل و علاقه ای به فرد مقابل ندارند، فقط به حسب موقعیت بالاتر فرد مقابل ازدواج می کنند.

پیامدهای ازدواج های تحمیلی

به اعتقاد روانشناسان، ازدواج می بایست بر پایه اخلاق، عشق، محبت و درک متقابل دو انسان شکل گیرد تا بتواند جوانه های امید و خوشبختی را به همراه آورد. اکراه در همسرگزینی، این پیوند مقدس را به صورت یک کابوس وحشتناک درمی آورد و زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان را با آسیب های جدی مواجه می سازد. شاید درک تمام زوایای پنهان و آشکار ازدواج های ناخواسته بسیار مشکل باشد، اما با این وصف، مطالعه شواهد تجربی برخی از این ناهنجاری ها، می تواند تا اندازه ای مشکلات و زیان های ناشی از ازدواج تحمیلی را به تصویر کشد.

آسیب های فردی

- آسیب های جسمی

اولین عوارض منفی ازدواج های اجباری (به ویژه در سنین پایین) متوجه بدن و جسم زنان شده و بر سلامت جسمی آنان تأثیر بسیار منفی برجای می گذارد. کمترین عوارض جسمی ازدواج اجباری برای دختر بچه ها، بیماری های دستگاه باروری زنان، مرگ و میر دختران و کودکانشان، تولد کودکان نارس و عوارض ناشی از آن، عدم قدرت کافی دختران در نگهداری کودکان خود، سوء تغذیه کودک و مادر و ... است. ازدواج اجباری، نه تنها عوارض خطرناکی بر دختران کم سن و سال دارد، برای دخترانی هم که در سن مناسب ازدواج، به اجبار و ناخواسته ازدواج کرده اند، مشکلات بسیاری را ایجاد می کند. )www.hamshahri.net(

دخترانی که در سنین پایین و به اجبار والدین خود روانه خانه همسر می شوند، علاوه بر حاملگی های ناخواسته و زودرس، در معرض عوارض جبران ناپذیر جسمی قرار می گیرند، زایمان و شیردهی هم به این عوارض منفی اضافه خواهد شد و تأثیرات ناگوار ازدواج تحمیلی را چندین برابر خواهد ساخت.

- آسیب های روحی و روانی

اغلب دخترانی که با اجبار والدین راهی خانة شوهر شده اند، دچار اختلالات روحی و روانی می شوند و بهداشت روانی آنها به خطر می افتد، آنان به یکباره از کانون گرم خانواده جدا شده و سایه فردی را بر بالای سر خود می بینند که هیچ علاقه و رغبتی به او ندارند، به ویژه در صورتی که فاصله سنی محسوسی میان زن و شوهر وجود داشته باشد.

فقدان شبکه ارتباطی محبت آمیز میان زن و شوهر، خانواده را به کانون درگیری، کشمکش و تضاد تبدیل می کند و تفاهم را که سنگ زیرین بنیان خانواده است، ویران می نماید. زوجین با هر حرکت مشکوکی با برچسب سوء ظن، با همدیگر رفتار می کنند هرچند که در زیر یک سقف زندگی می کنند، در حالی که طلاق روانی و عاطفی میان آنها رخ داده است.[8] در چنین اوضاع نابسامانی، زن، انزوا طلبی اختیار کرده و خود را سهیم و شریک زندگی نمی داند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی خانوادگی ادامه می دهد.

از دست دادن امید به زندگی، عدم وجود تصویر موفقیت آمیز برای زندگی خود و فرزندان، یکی دیگر از اختلالات عاطفی و روانی ازدواج های تحمیلی به شمار می رود، مجموعه این فشارهای روانی، ایجاد هرگونه ابتکار، طراوت و نشاط را در محیط خانه برای این افراد از بین می برد و خانه را برای آنان به زندانی با میله های روانی و نامرئی تبدیل می کند.

هنگامی که این زنان خود را با زنان دیگر مقایسه می نمایند، احساس ناکامی و حقارت می کنند، در این صورت، آگاهانه به ناتوانی و ناشایستگی خود پی برده و خود را در مقایسه با دیگران، پایین تر و درمانده تر از آنان احساس می کنند. (پارسا، 1370: ص237)

یکی از عوارض زیانبار ازدواج اجباری برای زنان بروز روحیه پرخاشگری است، این اندیشه که نتوانسته اند در پرتو زندگی مشترک به احساس خوشبختی و سعادت دست یابند، آنها را به سوی انتخاب پرخاشگری به عنوان وسیله و مکانیسم دفاعی سوق می دهد. همچنین ازدواج اجباری معمولاً به نارضایتی فرد از حیات فردی و خانوادگی و نهایتاًُ به سوی انتخاب گزینه ای نامناسب، به نام خودکشی جهت رهایی و خلاصی از شرایط نامناسب زندگی سوق می دهد.

از سوی دیگر ازدواج اجباری دختران کم سن و سال در هنگام تحصیل، آنها را از اتمام مدرسه و فراگیری دروس آموزشی محروم کرده و از رشد و تعالی و درک صحیح زندگی باز می دارد. همین امر منجر به ضعف ادراک شرایط اجتماعی، جامعه پذیری ناقص، ناتوانی در کنش متقابل آنها با اعضای جامعه می شود و از سوی دیگر این دختران به جهت عدم اتمام تحصیلات، از انتخاب شغل مناسب و استقلال اقتصادی باز می مانند. آنها در اثر نداشتن تحصیلات، در جامعه کنونی، از احراز منزلت و پایگاه اجتماعی مناسب محروم شده و در نظام روابط پیچیدة اجتماعی دچار عوارض ناخواسته می شوند.

- آسیب های خانوادگی

بی تردید شرط موفقیت یک ازدواج، علاقه و تمایل قلبی (دختر و پسر) می باشد. اگر هر یک از آنها از ابتدا با ازدواجشان موافق نباشد، طبیعی است که نمی تواند همسر خوبی برای دیگری باشد. زیان های ناشی از ازدواج تحمیلی به آسیب های فردی منحصر نمی شود و به کوچکترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده، سرایت نموده و روابط عاطفی میان زوجین را با چالش های جدی مواجه می سازد. سست شدن بنیان خانواده، طلاق و فرار از منزل، سوء ظن، نداشتن تفاهم میان زوجین، همسر آزاری و همسرکشی و وجود فرزندان بزهکار، ... از جمله پیامدهای ناگوار این نوع ازدواج ها محسوب می شود. در واقع زندگی اجباری با فردی که هیچ علاقه ای به او وجود ندارد، بی تردید موجب نارضایتی از زندگی زناشوئی می شود. محققان در طی مطالعات خود دریافته اند همسرانی که با رضایت و شادمانی ازدواج کرده اند، نسبت به همسرانی که زندگی زناشوئی را با اکراه و اجبار و تحمیل آغاز کرده اند، به میزان کمتری از سخنان مخالف، تند و پرخاشگرانه استفاده می کنند و بیشتر به گردآوری اطلاعات درباره موضوع مورد اختلاف جهت رفع مشکل می پردازند. شوهران دسته اول (خشنود از زندگی زناشویی) بیش از دیگر شوهران آشتی پذیرند، ولی شوهران دسته دوم (همسرانی که دارای مشکلاتی هستند و با اجبار ازدواج کرده اند)، غالباً به ناسزاگویی پرداخته و توجهی به سخنان طرف مقابل ندارند. (مصلحتی، 1379: ص170) در ادامه برخی دیگر از آسیب های خانوادگی ناشی از ازدواج تحمیلی به قرار ذیل است:

- فرار از خانه

فقدان امنیت در محیط خانه، تهدید های آزار دهنده و تعارض های کلامی، می تواند خانه را در نظر دختران و زنان همچون کابوس وحشتناکی درآورد که برای رهایی از آن باید به دنبال فرصت مناسب باشند. در این موقعیت، سلامت روانی در ساخت خانواده تضمین نشده و خانواده از کارکردهای اصلی خویش خارج می شود.

اجبار دختران به رهایی از تحصیل و تحمیل ازدواج از سوی والدین، احتمال اقدام به فرار از خانه را در آنان افزایش می دهد.

- همسرکشی

همسرکشی پدیده بسیار خطرناکی است که در دوران حاضر در حال شیوع و گسترش می باشد، نتایج پژوهش ها نشان می دهد که همسرکشی عمدتاً در گروه سنی 18 تا 24 سال بوده و در تمامی طبقات اجتماعی اتفاق می افتد، مطابق آمار، بیشتر زنان مجرم، کم سواد یا بی سواد بوده اند و 80 درصد زنان همسرکش، خانه دار می باشند؛ این امر نشان می دهد که آنها فشار مضاعفی را تحمل کرده و با این کار از محرومیت هایی که در خانه و جامعه با آن مواجهند، انتقام می گیرند. (www.iranKhabar.com)

زنان در ازدواج های اجباری هزینه های فراوانی را برای رهایی از زندگی تحمیل شده به خود متقبل شده اند و بر این اساس در برخی موارد تنها راه رهایی از محرومیت و فشار و نابرابری را اقدام به قتل همسر خود یافته اند. در استان هایی که رسیدگی به دادخواهی زنان برای طلاق آسان تر بوده است، میزان همسرکشی نیز کاهش چشمگیری داشته است.

- انحطاط اخلاقی

نارضایتی و برآورده نشدن نیازهای عاطفی و روحی زنان، زمینه و بستر مناسبی را برای فساد اخلاقی آنها و ناراحتی از زندگی زناشوئی مهیا می کند، زیرا آنان خوشبختی و آرامش روحی خود را در سایه مرد دیگری جستجو می کنند. شواهد تجربی نشان می دهد در نظر نگرفتن علاقه دختران تا چه اندازه می تواند سرانجام یک خانواده را به تباهی کشانده و آنان را به بزهکاری و کجروی سوق دهد. از آنجا که این زنان معمولاً در سنین پایین و بدون شناخت فلسفة زندگی مشترک به ازدواج تحمیلی تن داده اند، به زودی از خانه گریخته و در خیابان پرسه می زنند و در خانه های فساد به خدمت گرفته می شوند.

- کجرو شدن فرزندان

انسان در کانون خانواده جامعه پذیر شده و با ارزش ها، هنجارها و انتظارات دینی و اجتماعی آشنا می شود و با آنها انس می گیرد، البته سهم خانواده در فرآیند تربیت، نسبت به سایر عوامل مهم تر است. پدر و مادری که در تعامل با یکدیگر دچار نوعی تناقض اخلاقی و رفتاری می شوند، در تربیت فرزندانی سالم و مطابق با هنجارهای دینی و عقلانی و اجتماعی ناکام می مانند. مادری که از زندگی خود ناراضی است، در ایفای «نقش مادری و تربیتی» خود ناتوان می ماند و نمی تواند فرزندانی تربیت نماید که هنجارهای دینی و اجتماعی را پذیرفته باشند. در ازدواج اجباری به دلیل این که زن از آرامش روحی لازم برخوردار نیست و نمی تواند در محیط خانواده نقش تربیتی خود را نسبت به فرزندان، به خوبی ایفا کند، کجرو شدن فرزندان دور از انتظار نخواهد بود.

- طلاق

از پیامدهای بسیار ناگوار ازدواج تحمیلی، گسست بنیان خانواده است. متأسفانه بر اساس آمارهای ارائه شده، میزان پدیده طلاق ظرف 40 سال گذشته در جهان سه برابر افزایش یافته است، در ایران نیز از هر 1000 ازدواج، حداقل 174 مورد آن به طلاق می انجامد. (روزنامه صدای عدالت، 22/7/1382) البته عوامل طلاق متعدد است، ولی بی تردید ازدواج زودهنگام و ناخواسته، احتمال وقوع طلاق را افزایش می دهد.

وادار کردن جوانان بدون توجه به آمادگی و علاقه آنها به ازدواج، می تواند پیامدهای ناخوشایند و جبران ناپذیری را در پی داشته باشد که از اثرات کوتاه مدت آن احساس عدم درک متقابل، عدم توانایی در تأمین هزینه های زندگی و ... است که در نهایت موجب نوعی احساس سرخوردگی می شود، به گونه ای که تحمل یکدیگر زیر یک سقف برای آنها مشکل بوده و جدایی، تنها راه رهایی خواهد بود. (روزنامه اطلاعات، 27/6/1382)

مطابق آمار در استان چهارمحال و بختیاری، ازدواج تحمیلی یکی از عوامل وقوع طلاق در این استان است. (مجله زن روز،4/8/1377) در کل کشور، ازدواج های اجباری، عامل 30 درصد از طلاق ها اعلام شده است. (روزنامه همشهری، 15/7/1380)

آسیب های اجتماعی

- عدم ثبت نکاحی

معمولاً ازدواج های اجباری که در سنین پایین انجام می شود، در دفاتر رسمی ازدواج ثبت نمی شود و انگیزه ای برای آشکارسازی آن وجود ندارد، زیرا خانواده این دختران، به ویژه پدران، به غیر قانونی بودن اجبار در ازدواج دختر و نیز ازدواج در سنین پایین وقوف کافی دارند، لذا این اتفاق را پنهان می کنند. همین عامل موجب می شود که آمارهای مربوط به ازدواج در مرکز آمار کشور دچار اشکال شود و برنامه ریزی اجتماعی با مشکلات عدیده ای مواجه گردد.

- افزایش جرائم و شبه جرائم

تحمیل و اجبار در ازدواج که امری فردی، شخصی و وابسته به رضایت طرفین است، می تواند تعداد خانواده های آشفته و نابسامانی را افزایش دهد. جامعه ای که خانواده های آن فاقد آرامش و رضایت زناشوئی است؛ جامعه ای سالم و عادی از جرائم و آسیب های اجتماعی نخواهد بود.

راهکارهای مؤثر در کاهش ازدواج تحمیلی

مبارزه با پدیده ازدواج اجباری و تأکید بر حق طبیعی دختران در همسرگزینی، نیازمند اصلاحات وسیعی در ساختارهای اجتماعی و خانوادگی و اطلاع بخشی به زوج های جوان و اصلاح ضوابط و مقررات قانونی است. در این راستا راهکارهایی که می تواند در کاهش و حتی ریشه کنی چنین پدیده ای تأثیر داشته باشد، به شرح ذیل پیشنهاد می گردد:

1- برگزاری کارگاه های آموزش حقوق در زمینه ازدواج، مشاورة خانواده برای دختران و پسرانی که در آستانه ازدواج قرار دارند، زیرا زنانی که از حقوق خود در فرآیند همسرگزینی و تشکیل خانواده آگاهی داشته باشند با روشن بینی و استحکام بیشتری پا به عرصه زندگی جدید می گذارند. البته آموزش حقوق باید بر پایه اخلاق و دینداری ارائه شود تا دستاویزی برای افزایش تنش های خانوادگی و اختلالات عاطفی نشود.

2- ارتقاء آگاهی های خانواده درخصوص حقوق دختران و نیز تبعات ناگوار ناشی از چنین پدیده ای در پیشگیری از ازدواج های تحمیلی مؤثر است. حکومت موظف است با بدعت ها و سنت هایی که مغایر دین، عقل و علم است (نظیر آداب و رسوم خرافی نظیر گاو به گاو، نهوه، هدیه و ...) مبارزه نماید. نخبگان اجتماعی در این خصوص نقش مهمی بر عهده دارند، پیامبر گرامی اسلام (ص) در مورد مبارزه با بدعت ها می فرمایند: «اذا ظهر البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لغته الله» (کلینی، 1375: ج1، ص54) وقتی بدعت ها در میان امتم آشکار گردد، دانشمندان می بایست آگاهی و علم خود را به جامعه عرضه نمایند و هر کس چنین نکند نفرین خدا بر او باد.

3- تدوین قوانین مناسب جهت حمایت از زنانی که قربانی ازدواج تحمیلی قرار گرفته اند. در این راستا می بایست قوانین و مقرراتی را تدوین نمود که پدر بدون رضایت قلبی و تمایل دختر نتواند او را وادار به ازدواج نماید، در این مورد می توان برگه رضایت نامه مکتوب و مورد تأیید مراجع قانونی ضمیمه سند ازدواج گردد و تعزیرات حکومتی که در اختیار قاضی و حاکم شرع است، ابزار مناسبی برای کنترل این پدیده باشد. والدینی که فرزندان خود را به اجبار و عدم تمایل او وادار به ازدواج نمایند، باید مورد مجازات و کیفر قانونی قرار گیرند.

4- ضروری است از طریق آموزش و دانش افزایی والدین نسبت به روحیات جوانان، استقلال طلبی، احترام به انتخاب حق همسرگزینی دختران، از وقوع چنین شرایطی پیشگیری نمود. همچنین می توان از طریق رسانه های جمعی و همایش های علمی و کارگاه های آموزشی به خانواده ها آموخت که برای استحکام و دوام یک ازدواج کامیاب، شناخت و صداقت شروط اجتناب ناپذیر هستند و اگر این دو شرط با دقت مورد عمل قرار گیرد، می توان از فریبکاری ها و حوادث تلخ و دردناک و جبران ناپذیر پیشگیری نمود. (صادقی اردستانی، 1379: ص267) در همین راستا طراحی نظام و سیستمی هماهنگ از خواست دوراندیشانه پدران و رضایتمندی دختران لازم است، زیرا از یک سو پدران و مادران بر اساس تجربه هایی که در زندگی کسب کرده اند و وسعت فکر و اندیشه خود، می توانند آینده را پیش بینی کنند و از سوی دیگر جوانان خواسته های دیگری دارند؛ تلفیق این دو شرایط ضروری است.

رفتار والدین در زمینة ازدواج اجباری دختر با فرهنگ خانواده، ارتباط و همبستگی ویژه ای دارد، خانواده هایی که از رشد فرهنگی بالایی برخوردارند، در زمان ازدواج فرزندان نقش مشاور و راهنما را بر عهده می گیرند و با ارشاد فرزندان خود تصمیم گیری نهایی را بر عهده خود آنها قرار می دهند و در برخی خانواده ها، والدین به جای فرزند تصمیم می گیرند، این امر گذشته از آنکه اخلاقاً نادرست است، از نظر حقوقی و قانونی نیز به درستی ازدواج لطمه می سازد. (عراقی، 1369: ص 33)

5- تعیین سن مناسب ازدواج یکی از اقدامات قانونی برای کاهش ازدواج های اجباری، تعیین سن مناسب برای ازدواج است، برخی روانشناسان سن 23 تا 29 سالگی را برای ازدواج پسران و سن 22 تا 24 سالگی را برای دختران پیشنهاد کرده اند (روزنامه همبستگی، 16/6/1382) و برخی دیگر از صاحبنظران سن 18 سالگی را برای ازدواج توصیه می کنند. البته نکته اساسی این است که دختران و پسران در سنین مناسب که رشد فکری و بلوغ عقلانی یافته اند، ازدواج کنند و حق تصمیم گیری داشته باشند.

6- ضروری است با سردفتردارانی که چنین ازدواج هایی را ثبت می کنند یا افرادی که بدون هماهنگی با این دفاتر، به اجرای عقد ازدواج اقدام می کنند، برخورد قانونی مناسب انجام پذیرد.

7- کاهش هزینه های زندگی، مهار تورم، اشتغال زایی و بهبود ساختار اقتصادی جامعه و حمایت از خانواده های کم بضاعت که برای تأمین مخارج سنگین زندگی، دختران خود را برای ازدواج با افراد متمول مجبور می نمایند، جهت پیشگیری از این معضل اجتماعی کارساز خواهد بود.

8- گردآوری آمار دقیق از ازدواج های اجباری در کشور جهت برنامه ریزی و سیاستگذاری کلان باید مد نظر قرار گیرد.

فهرست منابع:

افشار سیستانی، ایرج: «خوزستان و تمدن دیرینه آن»، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1373.

انوری، حسن: «فرهنگ بزرگ سخن»، انتشارات سخن، 1381.

بیرامی، منصور: «خانواده و آسیب شناسی آن»، انتشارات آیدین، 1373.

پارسا، محمد: «زمینه روانشناسی»، مؤسسه انتشارات بعثت، 1370.

تامین، ملوین: «جامعه شناسی قشربندی و نابرابری های اجتماعی»، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، نشر توتیا، 1373.

توسلی، غلامعباس: «نظریه های جامعه شناسی»، انتشارات سمت، 1373.

دورانت، ویل: «تاریخ تمدن یونان باستان»، ترجمه امیر حسین آریانپور، انتشارات اقبال، 1349.

ساروخانی، باقر: «مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده»، انتشارات سروش، 1379.

شیخی، محمدتقی: «جامعه شناسی زنان و خانواده»، شرکت سهامی انتشار، 1380.

صادقی اردستانی، احمد: «نیازهای جوانان»، نشر خرم، 1379.

عراقی، عزت الله: «حقوق زن در ازدواج چیست؟»، نشر راهنما، 1369.

کلینی، محمد بن یعقوب: «کافی»، دارالکتب الاسلامیة، 1375.

کوئن، بروس: «درآمدی به جامعه شناسی»، ترجمه محسن ثلاثی، نشر فرهنگ معاصر، 1371.

گیدنز، آنتونی: «جامعه شناسی»، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، 1373.

مصلحتی، حسین: «ازدواج و ازدواج درمانی»، نشر البرز، 1379.

معین، محمد: «فرهنگ فارسی»، ج 1، انتشارات امیرکبیر، 1378.

: «حیات اجتماعی زن در تاریخ ایران»، دفتر پژوهش های فرهنگی وابسته به مراکز فرهنگی، سینمایی، 1369.

پی نوشتها:

[1] -Compulsion.

[2] - Marriage by capture

[3] - Marriage by exchange

[4] - مقام معظم رهبری: از نظر اسلام، زن در انتخاب همسر کاملاً آزاد است و هیچ کس نمی تواند این حق را از زن سلب کند، در طول زمان برخی عادات جاهلی و غلط در جامعه اسلامی به وجود آمده است، اما این عادات جاهلی که متأسفانه در مناطقی از شهرهای مرکزی و خوزستان نیز وجود دارد به احکام نورانی اسلام مربوط نمی شود، از نظر اسلام مجبور کردن دختر به ازدواج با پسر عموی خویش و اظهارنظر مرد در مورد ازدواج دختر عمو یک امر غیر اسلامی و خلاف شرع مبین است.

آیت الله نوری همدانی: در هر دو مورد اگر بدون رضایت دختر باشد جایز نیست و این عقد باطل است.

آیت الله مظاهری: این گونه امور، خرافاتی بیش نیست و دختران و پسران باید خود همسر انتخاب کنند نه فامیل آنها و اساساً در نظام جمهوری اسلامی باید این گونه خرافه ها حذف گردد. (روزنامه توسعه، 18/9/1382)

از زاویه فقهی اکراه و اجبار زن به پذیرش ازدواج باطل است و هیچ اثر فقهی و حقوقی برای زن ایجاد نمی کند و زن می تواند از زندگی با آن مرد امتناع نماید. زنی که قبلاً ازدواج کرده و شوهر او فوت کرده و یا طلاق گرفته است، از آزادی کامل برخوردار است و حتی پدر نیز نمی تواند او را ملزم به ازدواج با مرد غیر دلخواه کند. اما در مورد دختر باکره نظرات متعددی وجود دارد:

الف)- برخی معتقدند که ولی- پدر و جد پدری- و دختر هر دو استقلال در تصمیم گیری دارند.

ب)- زن، در مورد ازدواج دائم مستقلاً می تواند تصمیم گیری کند، اما در مورد ازدواج موقت می بایست از ولی خود اذن بگیرد.

ج)- عکس حالت دوم می باشد.

د)- تشریک در تصمیم گیری به معنای اعتبار اذن زن و ولی اوست؛ بسیاری از بزرگان مانند مرحوم سید کاظم یزدی و حضرت امام خمینی (ره) نظریه آخر را پذیرفته اند و تصریح کرده اند که ولایت بر عقد نکاح مختص به پدر یا جد پدری است و شامل دیگران از قبیل برادر، جد مادری و مادر، عمو و دایی و ... نمی شود. (یزدی طباطبائی، العروة الوثقی، ج 2، ص 864)

[5] - ماده 1043 قانون مدنی: نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند، اجازه او ساقط و در این صورت دختر می تواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده، پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.

[6] - همین مسئله در جریان یک ازدواج دختر 17 ساله با مرد 37 اتفاق افتاد که با شکایت به دادگاه و پیگیری های فراوان و پس از 7 سال آن زن موفق به گرفتن طلاق از همسرش می شود. (روزنامه آفرینش، 10/7/1382)

در جریان دیگری زن 22 ساله ای به دادگاه عمومی تهران رفت و خواستار جدایی از شوهر 60 ساله خود شد او اظهار کرد که: 13 ساله بودم که مادرم درگذشت و مسئولیت نگهداری از چند برادر و خواهر به گردن من افتاد، خواستگارانی آمدند، اما به خاطر برادران و خواهران کوچکترم به همه آنها جواب رد دادم تا اینکه سایه شوم این مرد 60 ساله بر سرم افتاد و از من خواستگاری کرد، او برای ازدواج با من وعده های زیادی به برادر بزرگ و پدرم داد و گفت کمک مالی فراوانی به آنان خواهد کرد، به این ترتیب پدر و برادرم بی آنکه در فکر آیندة من باشند، بدون نظر خواهی از من به او جواب مثبت دادند و در غیابم قرار عقد و عروسی را گذاشتند. من شروع به مخالفت کردم، اما با کتک برادرم روبه رو شدم، او پول های این مرد را کلید خوشبختی خود می دانست. از زمانی که خانة این مرد رفتم شب و روزم گریه است، او مرتب به بهانه ای کتکم می زند و تحقیرم می کند، چند بار به خانه پدرم پناه بردم، ولی هر بار من را از خانه بیرون می کرد، حالا از این زندگی به تنگ آمده ام، درخواست می کنم عدالت مرا در پناه خود بگیرد و من را از دست این مرد نجات دهد. (روزنامه آفرینش، 24/7/1382)

[7] - Patriarch

[8] - طلاق پنهان یا طلاق روانی طلاقی است که زوجین از همدیگر جدا نشده اند و مدت ها در زیر یک سقف با حداقل ارتباط (حتی ارتباط های کلامی) بهترین روزهای خود را تلف می کنند، ولی به دلیل موانع فرهنگی، ارزشی و معنوی این طلاق آشکار

کلمات کلیدی
زن  |  ازدواج  |  همسر  |  خانواده  |  دختر  |  تحمیل  |  ازدواج تحمیلی  |  اجباری  |  ازدواج اجباری  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : الهام تاریخ : 1392/02/30

با نظرتون موافقم