گنجینه معارف

آشنایی با عطاملک جوینی

(4) پدر بزرگوارش در ایام دولت پادشاهان مغول، مستوفی ممالک بود(5) و برادر کهترش شمس الدین صاحب دیوان، اولین وزیر قدرتمند ایلخانان بود، که مدت ده سال در مقام وزارت هلاکوخان و هفده سال در دولت آباقا و سه سال در زمان سلطان احمد تکودار به تدبیر امور دولت مشغول بود. در اواخر عهد آباقا خانواده جوینی مورد حسد و سعایت مجدالملک یزدی که خود چون مار در آستین پرورده بود، قرار گرفت و آن حق ناشناس، تهمت های ناروا از ارتباط شمس الدین و علاءالدین با مصریان و گردآوردن مال فراوان چنانکه از خزانه سلطان بیشتر باشد بر آنان بست و در نهایت، علاءالدین گرفتار شد. با مرگ آباقا و جلوس سلطان احمد تکودار در 26 محرم 681، علاءالدین از این بلا رهایی یافت و خود مجدالملک جهت اتلاف اموال، گرفتار شد و جان بر سر آن نهاد و در هشتم جمادی الاولی 681 روی و گردن به کاری که پای در میانش داشت، سرخ کرد.

چکیده ماشینی


منبع : مجله کیهان فرهنگی، شماره 217 , ضیایی، مهدی تعداد بازدید : 11397     تاریخ درج : 1388/08/08    

جد عطاملک جوینی، شمس الدین صاحب دیوان مشهور به موی دراز، مستوفی دیوان سلطان محمد خوارزمشاه بود و در عهد سلطنت جلال الدین مینکبرنی نیز همان منصب را داشت، پدرش در روزگار دولت پادشاهان مغولی، مستوفی ممالک و برادر کهترش شمس الدی صاحب دیوان و اولین وزیر قدرتمند ایلخانان بود.

هلاکوخان مغول یکسال پس از فتح بغداد، حکومت را به عطا ملک جوینی واگذار کرد. وی تا وفات هلاکو (سال 663ه. ق) و پس از آن تا 17 سال در این سمت باقی ماند و تلاش های مکرر دشمنانش در عزل وی بی نتیجه ماند.

علاءالدین ابوالمظفر عطاملک محمدبن محمدبن شمس الدین، که پتروشفسکی- مستشرق روسی- از او به عنوان «فئودال خراسان» نام می برد.(1) «فرقد ملک فضایل و جلالت و نیر افق معالی و وزارت و شعرای آسمان امامت و صدارات»(2) و از خاندان بزرگ صاحب دیوان جوینی بود.

این خانواده از قدیم در روزگار سلجوقیان و خوارزمشاهیان در دستگاه حکومت بوده اند و معمولاً وظیفه صاحب دیوانی را عهده دار بوده اند و در زمانی قدیمتر، اجدادشان مقام حجابت و وزارت خلفای عباسی را برعهده داشته اند. (3)

جد عطاملک، شمس الدین صاحب دیوان مشهور به «موی دراز». مستوفی دیوان سلطان محمد خوارزمشاه بود و در عهد سلطنت جلال الدین مینکبرنی نیز همان منصب را داشت. (4) پدر بزرگوارش در ایام دولت پادشاهان مغول، مستوفی ممالک بود(5) و برادر کهترش شمس الدین صاحب دیوان، اولین وزیر قدرتمند ایلخانان بود، که مدت ده سال در مقام وزارت هلاکوخان و هفده سال در دولت آباقا و سه سال در زمان سلطان احمد تکودار به تدبیر امور دولت مشغول بود. (6)

امیر حکیم عمادالدین یوسف در قصیده ای در مورد این دو برادر چنین می گوید:

«... آن یکی صاحب علاءدولت دنیا و دین

کز عطاء اوست کار دین و دنیا ساخته

وان دگر دستور خاقان شمس دین کز فضل حق

گشت رای پیر او ما تحت برنا ساخته

خواجه سلطان نشانند این دو اندر شرق و غرب

کرده اند از جود کار عالمی را ساخته...» (7)

علاءالدین در سال 623 هجری متولد شد (8) و قبل از بیست سالگی به نویسندگی و امور دیوانی پرداخت و ازخواص دبیران امیر ارغون گردید. و در بیشتر سفرهای امیر ارغون به مغولستان (قراقورم) ، جوینی نیز با او همراه بوده است. در سال 654 که هلاکو به ایران آمد، در مرغزار شفورقان سمرقند، امیر ارغون عطا ملک را به وی شناساند و از آن زمان، جوینی دبیر مخصوص هلاکو شد و در بیشتر جنگ ها و فتح قلاع اسماعیلیه و واقعه بغداد ملازم وی بود.

یک سال پس از فتح بغداد یعنی در سال 657، حکومت بغداد از جانب هلاکو خان مغول به جوینی واگذار شد و تا وفات هلاکو در 663 و سپس 17 سال در عهد پسر وی آباقا و بعد از آن یک سال در سلطنت احمد تکودار که در مجموع 24 سال می شود، حکمران بغداد و عراق عرب بود. در این مدت دشمنان بارها در سعایت و براندازی وی کوشیدند ولی هر بار مساعی آنان بی نتیجه بود.

عطا ملک در مدت حکمرانی خود، کارهای علمی و فرهنگی و عمرانی زیادی انجام داد.

در اواخر عهد آباقا خانواده جوینی مورد حسد و سعایت مجدالملک یزدی که خود چون مار در آستین پرورده بود، قرار گرفت و آن حق ناشناس، تهمت های ناروا از ارتباط شمس الدین و علاءالدین با مصریان و گردآوردن مال فراوان چنانکه از خزانه سلطان بیشتر باشد بر آنان بست و در نهایت، علاءالدین گرفتار شد.

با مرگ آباقا و جلوس سلطان احمد تکودار در 26 محرم 681، علاءالدین از این بلا رهایی یافت و خود مجدالملک جهت اتلاف اموال، گرفتار شد و جان بر سر آن نهاد و در هشتم جمادی الاولی 681 روی و گردن به کاری که پای در میانش داشت، سرخ کرد. (9)

پس از روی کار آمدن تکودار بین او و برادرزاده اش ارغون بن آباقا، بر سر حکومت اختلاف افتاد و چون جوینیان از خواص تکودار بودند، ارغون با آنان سخت مخالف بود. در سال 681 که به بغداد رسید از عطاملک، طلب مال پدر می نمود و کسان او را مؤاخذه می کرد و دستور داد که پیشکار تازه وفات یافته علاءالدین یعنی نجم الدین اصفر را از گور بیرون آوردند و در راه انداختند. با شنیدن این خبر، سراپای وجود علاءالدین را درد و اندوه فرا گرفت و چنان سردردی به وی دست داد که آن مرد بزرگ را در چهارم ذی حجه 681 به دیار دیگر فرستاد. بدنش را به تبریز برده و در گورستان چرنداب به خاک سپردند. (10)

بس صبر بباید پدر پیر فلک را

تا مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

صدرالدین علی پسر خواجه نصیر طوسی، این قطعه را در وفات او به نظم آورد:

«آصف عهد علاء حق و دین زبده کون

کرد بدرود جهان را، چو سر آمدش زمان

در شب شنبه چارم زمه ذی حجه

سال بر ششصد و هشتاد و یکی در اران» (11)

برادرش شمس الدین نیز دو سال پس از او به فرمان ارغون بن آباقا شهید شد و تمامی فرزندانش را الا زکریا که در ابخاز بود، هلاک کردند و منصور، پسر علاءالدین را نیز بر سر پل بغداد از دم شمشیر گذراندند. (12)

خاندان جوینی چنانکه مستشرق انگلیسی ادوارد براون می گوید«هم از لحاظ محبت به علم و ادب و هم از حیث علو طبع و کرامت ذات و هم از جهت کفایت و کارآمدی و بالاخره از حیث عاقبت و فرجام غم انگیز ایشان، بی درنگ در ذهن مطالعه کننده، خانواده دیگری از وزرای بزرگ ایران را به یاد می آورد که از تمام جهات شباهت به ایشان داشته اند و آن همانا، خانواده برمکیان یا برامکه وزرای معروف خلیفه هارون الرشید است.» (13)

پی نوشت ها:

1- تاریخ ایران در سده های میانه، ای.پ. پتروشفسکی، مترجمان: سیروس ایزدی و حسین تحویلی، چاپ اول، انتشارات دنیا، تهران مرداد 1359، ص 77.

2- نسائم الاسحا، ناصرالدین منشی کرمانی، به تصحیح میرجلال الدین حسینی ارموی «محدث»، انتشارات دانشگاه تهران .1338، ص 103.

3- ر.ک. مقدمه مصحح جهانگشا، ج 1. صص 25-23.

4- نسائم الاسحار، ص 101.

5- همان، ص 102.

6- همان، ص 103.

7- الاوامر العلائیه، ابن بی بی، به کوشش عدنان صادق ارزی، آنکارا 1956 م ، ص 8.

8- مقدمه مصحح جهانگشا ، ج 1، ص 37، به نقل از تاریخ الاسلام ذهبی.

9- مفهوم بیت دوم رباعی شمس الدین جوینی در جواب مجدالملک یزدی.

یرغو برشاه چون نشاید بردن

بس غصه ی روزگار باید خوردن

این کار که پای در میانش داری

هم روی کنی سرخ بدان هم گردن

10- مقدمه مصحح جهانگشا، ج 1، ص 75.

11- تاریخ ادبی ایران، ادوارد براون، ترجمه و حواشی علی اصغر حکمت، چاپ چهارم، امیرکبیر، تهران ، 2537، ج 3، ص 92، برخی از مورخان وفات عطاملک را در «مغان» دانسته اند.

12- مقدمه مصحح جهانگشا، ص 77.

13- تاریخ ادبی ایران، صص 32-31.

کلمات کلیدی
دین  |  ملک  |  جوینی  |  عطا  |  عطاملک جوینی  |  عطاملک  |  ملک جوینی  | 
لینک کوتاه :