گنجینه معارف

سیر اندیشه تبلیغ از امام خمینی رحمت الله علیه تا آیت ا... خامنه ای

اما آنچه در این میان می تواند برای ما مهم باشد و پرسشی را برای پژوهش طرح نماید، این واقعیت است که نیمة نخست دوران انقلاب که رهبری آن بر عهدة امام خمینی (ره) قرار داشت، اتفاقاً نیمه ای بوده که در آن با بحرانهای حساس پس از انقلاب مانند پاکسازی آثار رژیم پیشین، قیامهای مسلحانة گروه های مخالف، اختلافات شدید داخلی حتی در سطح رئیس جمهور و نخست وزیر و در نهایت بحران مهمی به نام جنگ ایران و عراق روبرو هستیم. اگر چه پس از انقلاب اسلامی بسیاری از اندیشمندان به طور کلی و شماری چند نیز به صورت بسیار جدی در حوزه و دانشگاه به بررسی این مفهوم علاقه مند شدند، اما اندیشه ای که در نهایت به سیاست جمهوری اسلامی تبدیل می شد، اندیشة رهبران این نظام بود که در رأس آنان امام خمینی (ره) و پس از ایشان آیت ا... به هر حال، امام خمینی (ره) در بیان اهمیت این مسئله چنین می فرمایند: "در یک همچو محیطی که تمام رسانه های گروهی به ضد اسلام واقعاً و به ضد جمهوری اسلامی تبلیغات می کنند، امروز تبلیغات یک ویژگی خاصی دارد و بر همه لازم است که تبلیغات کنند. البته، گاهی میان همان دو جلوة تبلیغات، یعنی تبلیغ و دعوت نیز با توجه به تفسیر پیشین از معنای آن، اختلاف گذاشته شده است ولی از آنجا که آن مبنا دیگر نمی تواند ملاک بررسی در این نوشته باشد، از دقت در آن و بحث و بررسی دربارة آن خودداری می کنیم و پاسخ این پرسش را به طور مستقیم در کلام امام (ره) و آیت ا...

چکیده ماشینی


منبع : مجله پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام، شماره 21 , دکتر محمدهادی همایون , , , , تعداد بازدید : 8021     تاریخ درج : 1387/02/03    

چکیده : موضوع تبلیغ و دعوت از جمله موضوعات مهمی است که پس از انقلاب اسلامی ایران ، به دلیل ماهیت تبلیغی آن ، مورد توجه اندیشمندان بسیاری در حوزه و دانشگاه قرار گرفته است . نکته ای که در این خصوص شایان توجه می نماید، این است که رهبران نظام جمهوری اسلامی علاوه بر شأن رهبری و تصدی بالاترین جایگاه در هرم سیاستگذاری کشور، در خصوص این موضوع خاص نیز همواره از اندیشمندان بزرگ و صاحبان رأی به شمار می رفته اند. در رأس این رهبران و اندیشمندان، دو شخصیت پرفروغ حضرت امام خمینی قدس ا.. نفسه الزکیه و حضرت آیت ا.. خامنه ای دام ظله قرار دارند. بررسی سیر اندیشه تبلیغ از امام خمینی (ره) تا آیت ا.. خامنه ای به ویژه در زمان تصدی مسؤولیت رهبری انقلاب اسلامی، می تواند ما را به بسیاری از زوایای تاریک این پدیده از دیدگاه اسلامی رهنمون باشد. در پژوهش حاضر، پس از بیان دیدگاههای هر دو رهبر عظیم الشان در مورد کلیاتی مانند تعریف، اهداف و اهمیت تبلیغ، دو مسأله اساسی در خصوص این پدیده، یعنی «تأثیر» و «مبلغ» به شکل تطبیقی بررسی می شود.

مقدمه

با وقوع انقلاب اسلامی سال 1357 در ایران، بسیاری از مفاهیم اسلامی که پیش از این مورد مداقه قرار نگرفته بود- یا دست کم در نوع نگاه به آن، حکومت و مسائل آن در نظر گرفته نشده بود - پس از برهه ای بسیار طولانی، دوباره در معرض نقد و نظر اندیشمندان قرار گرفت. در این میان و پیش از تمامی دیگر اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان, امام خمینی (ره) به عنوان نظریه پرداز این انقلاب، با کوله باری از معرفت حوزوی و آشنایی عمیق با مسائل جامعه و حکومت - که وی را شایسته رهبری انقلاب ساخته بود - نقش بسیار مهمی در تبیین این گونه مفاهیم در طول حیات خویش داشت؛ به ویژه 11 سال پایانی آن که پس از پیروزی انقلاب قرار گرفته بود و امکان تماس مستقیم تری را با مسائل عینی جهانی و همچنین امکان تجربه واقعی اندیشیده ها را در سطحی وسیعتر برای وی فراهم ساخته بود.

اگر دوران پس از انقلاب اسلامی را در ایران به 2 نیمه تقسیم کنیم، تقریباً می توان ادعا کرد که دورة اول آن در زمان رهبری امام خمینی (ره) و نیمة دوم در زمان رهبری آیت ا... خامنه ای - که وی از شاگردان بی واسطة امام خمینی (ره) و طبیعتاً در اصول اندیشه ها با وی مشترک است - قرار گرفته است. این اشتراک در اصول در طول حیات مشترک این دو فرزانة متأله و همچنین پس از وفات امام خمینی (ره) و به دست گرفتن مسئولیت رهبری توسط آیت ا... خامنه ای؛ تا حدود بسیار زیادی بوضوح نمایان است.

اما آنچه در این میان می تواند برای ما مهم باشد و پرسشی را برای پژوهش طرح نماید، این واقعیت است که نیمة نخست دوران انقلاب که رهبری آن بر عهدة امام خمینی (ره) قرار داشت، اتفاقاً نیمه ای بوده که در آن با بحرانهای حساس پس از انقلاب مانند پاکسازی آثار رژیم پیشین، قیامهای مسلحانة گروه های مخالف، اختلافات شدید داخلی حتی در سطح رئیس جمهور و نخست وزیر و در نهایت بحران مهمی به نام جنگ ایران و عراق روبرو هستیم. در مقابل، آنچه انقلاب اسلامی در زمان رهبری آیت ا... خامنه ای با آن مواجه است، مسائلی است که اگر چه از لحاظ اهمیت و ایجاد شرایطی دشوار برای رهبری نمی توان آن را کمتر از نیمة نخست دانست ولی به هر حال با آن متفاوت است. از جملة این مسائل می توان به امور ذیل اشاره کرد: مشکلات دوران بازسازی، قرار گرفتن در جریان دو برنامة توسعه، پدیدار شدن دیدگاههای تازة فرهنگی و سیاسی در میان اندیشمندان جامعه و نوع جدیدی از فعالیت در صحنة دیپلماسی بین المللی.

از میان موضوعاتی که همواره پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن در هر دو دورة رهبری به صورت جدی در میان اندیشمندان مسلمان بویژه در حوزه های علمیه مطرح بوده، مسئلة "تبلیغ" است. تبلیغ که به اشتباه "Propaganda " ترجمه می شود، در مفهوم دینی و اسلامی آن، تبلیغاتی است که هدف گسترش دین را پیش روی مبلغان خود قرار می دهد. شاید به کاربردن واژة "Proselytizing " در این مفهوم رساتر باشد، اما به هر حال استفاده از واژه "دعوت" (Dawa ) برای این امر مناسبتر از هر واژة دیگری به نظر می رسد. بدین معنا که برای جستجوی مسائل آن در متون اسلامی، ناچاریم به این واژه مراجعه نماییم و برای رساندن مقصود خود با هر زبان دیگری می توانیم این واژه را در آن زبان قرارداد نماییم. به هر صورت، واژه ای که در زبان فارسی بیشتر برای این مفهوم به کار رفته است، واژة "تبلیغ" یا "تبلیغات" - در این صورت اخیر معمولاً همراه با قید دینی یا اسلامی - می باشد که در این تحقیق نیز ملاک قرار گرفته است.

اگر چه پس از انقلاب اسلامی بسیاری از اندیشمندان به طور کلی و شماری چند نیز به صورت بسیار جدی در حوزه و دانشگاه به بررسی این مفهوم علاقه مند شدند، اما اندیشه ای که در نهایت به سیاست جمهوری اسلامی تبدیل می شد، اندیشة رهبران این نظام بود که در رأس آنان امام خمینی (ره) و پس از ایشان آیت ا... خامنه ای قرار دارند. از این رو، بررسی سیر اندیشة تبلیغ از امام خمینی تا آیت ا... خامنه ای بویژه در زمان تصدی مسئولیت رهبری انقلاب اسلامی، می تواند ما را به بسیاری از زوایای تاریک این پدیده از دیدگاه اسلامی رهنمون باشد؛ بویژه آنچنانکه در جمهوری اسلامی به آن نگریسته می شود.

البته، باید دقت داشت آنچه در این نوشتار بررسی می گردد، فقط گفته های این دو شخصیت در مورد تبلیغ است و به بخش مهمی از آن؛ یعنی گفتار و کردار تبلیغی خود آنان چه در سطح مدیریت و چه در سطح اجرا، پرداخته نشده است؛ که این خود تحقیق دیگری را می طلبد.

خردة دیگری که به این پژوهش می توان گرفت، این است که اگر چه مجموعة سخنان و نوشته های امام خمینی (ره) به صورت مجموعه ای مدون انتشار یافته است، اما دربارة آیت ا... خامنه ای اینچنین نیست. هنوز نه سخنان و نوشته های ایشان به پایان رسیده و نه آنچه در حال حاضر وجود دارد به صورت منظم انتشار یافته است. لذا، در نسبت دادن بعضی مطالب به ایشان نمی توان ادعای قطعیت داشت، بویژه آن هنگام که سخن از نایافته ها می رود.

به هر حال، در این پژوهش پس از بیان دیدگاه های هر دو رهبر در مورد کلیاتی مانند تعریف، هدف و اهمیت تبلیغ، دو مسئلة اساسی در تبلیغ؛ یعنی تأثیر و مبلغ، به شکل تطبیقی بررسی می شود. توضیح هر یک از این مسائل نیز در جای خود خواهد آمد.

1- کلیات

1-1- تعریف

طبیعی است مهمترین و خلاصه ترین چیزی که اختلاف یا تشابه میان دیدگاه دو متفکر در مورد پدیده ای مانند تبلیغ را نشان می دهد، تعریف ایشان از این پدیده است. لذا، شایسته است نخست به بررسی تعریف هر یک از این دو اندیشمند از تبلیغ و نقاط اشتراک یا اختلاف آنان بپردازیم و ببینیم در نظر این دو متفکر چه جنبه هایی از این پدیده نسبت به دیگر جوانب آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. امام خمینی (ره) در آخرین روزهای زندگی، طی حکمی به آیت ا... جنتی تعریف تبلیغات را این گونه ارائه کردند: "تبلیغات که همان شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است."( رسالت ،1368)

پیش از پرداختن به نقطة ابهامی که در این تعریف وجود دارد، دو نکته ای را که از این تعریف استنباط می گردد، به طور خلاصه ذکر می کنیم.

نخست، به کار بردن واژه های "خوبی" و "بدی"، نشانگر یکی از اساسی ترین شرایط تبلیغات اسلامی است. این واژه ها نمایندگان چارچوبی ارزشی و اخلاقی به شمار می روند که تبلیغ در داخل آن عمل می کند. در واقع، نقطه اساسی اختلاف تبلیغات اسلامی با تبلیغات مدرن، همین مسئله است.

دوم، استفاده از واژة "تشویق" پس از "شناساندن"، دلالت بر این دارد که تبلیغات اسلامی تنها رساندن پیام به هر شکلی به گوش مخاطبان نیست. تبلیغ از ابتدا برای تأثیرگذاری طراحی می شود و مبلغ باید نهایت تلاش خویش را برای تأثیرگذاری بر مخاطب به کار بندد.

و اما ابهامی که در این تعریف وجود دارد، از قسمت دوم آن ناشی می شود؛ یعنی "ترسیم بدیها و نشان دادن راه گریز و منع از آن". بسته به اینکه "منع" را عطف به چه واژه ای بگیریم، دو معنای متفاوت از این تعریف برداشت می شود.

اگر "منع" راعطف به "گریز" بگیریم، می توانیم بگوییم حضرت امام (ره) به دو نوع بدی اعتقاد داشته و تبلیغ را مسئول نشان دادن راه گریز و راه منع از آن دو نوع دانسته اند. تبلیغات، دربارة بدیهایی که فرد یا جامعه به آن مبتلا هستند و با آن دست به گریبانند، راه گریز از آن را به مخاطبان خویش نشان می دهد. همچنین دربارة بدیهایی که فرد یا جامعه را تهدید می کند بدون آنکه به آن مبتلا باشند و هر لحظه احتمال نفوذ این مفاسد به درون فرد یا جامعه می رود، تبلیغات راه منع و جلوگیری از این نفوذ را به مخاطبان خویش می نمایاند. همچنین، می توانیم گریز و منع را به ترتیب مربوط به بدیهایی بدانیم که انسان در برابر آن توان ایستادگی ندارد و لذا لازم است از نزدیک شدن به مقدمات آن نیز اجتناب ورزد و نیز به بدیهایی نسبت دهیم که تقوا می تواند به عنوان سلاحی برای مقابله با آن به کار رود.

ولی اگر "منع" را همراه با واژة "نشان دادن" عطف به "ترسیم" بگیریم، در مورد بدیها از دیدگاه امام سه مسئولیت برای تبلیغ قائل شده ایم. تبلیغات باید علاوه بر آنکه بدیها را ترسیم می کند و به مخاطبان خویش می شناساند، راه گریز و جلوگیری از ابتلا به آن را نیز به ایشان بنمایاند. می توانیم در این مورد هر دو نوع بدی ذکر شده را نیز در اینجا وارد کنیم و گریز را نیز به هر دو معنای ارائه شده بگیریم.

مسئولیت سوم تبلیغات - با این تفسیر - تا حدودی از مرزهای متعارف تبلیغات فراتر می رود و به مقام اجرا یا به عبارتی اعمال مکمل تبلیغات نزدیک می شود. یعنی، تبلیغات علاوه بر آنکه لازم است بدیها و راه گریز از آن را به مخاطبان خویش نشان دهد، در مقام اجرا نیز باید جلوی ارتکاب این بدیها را بگیرد و فرد و جامعه را از ابتلا به آن نجات بخشد.

در یکی از معانی ای که برای هدایت آمده است، نزدیک به این معنا یافت می شود. هدایت گاهی به معنای "ارائة طریق" و صرف نشان دادن راه می باشد و گاه به معنای همراهی و رساندن فرد به مقصد یا "ایصال الی المطلوب" است. در این معنای دوم است که چیزی فراتر از پیام رسانی مطرح می شود و به مقولة عمل وارد می شویم. در بررسی دیدگاههای ایشان در مورد جلوه های تبلیغ نیز به این نتیجه می رسیم که هدایت، یکی از این جلوه هاست(همایون،1374،ص50) که خود سبب قدرت بخشیدن به این تفسیر از عملکرد تبلیغات می شود.

همچنین، امام خمینی (ره) معتقد به تأثیر زیاد عمل خارجی ای هستند که مکمل تبلیغات باشد. در واقع، نقش عمل در تبلیغات آنقدر زیاد است که از دیدگاه ایشان، تبلیغی که فقط در آن حرف زده شود و هیچ عمل خارجی مکمل آن نباشد، محکوم به شکست است. (چاوشیان ،1368،صص106-107)

آخرین تأییدی که بر ارجحیت این تفسیر وجود دارد - که در واقع روشن ترین دلیل نیز هست -، امر به معروف و نهی از منکر است که از دیدگاه ایشان همانند هدایت، یکی از جلوه های تبلیغات اسلامی به شمار می آید. (همایون،1374،ص55) همة مجتهدان به اتفاق آرا معتقدند در صورتی که مراحل نخست امر به معروف و نهی از منکر – یعنی تغییر در روابط و برخورد و همچنین تذکر لفظی - مؤثر واقع نشود، امر به معروف و نهی از منکر به مرحلة عمل وارد می شود و بر همة مکلفان واجب کفایی است با هر وسیلة ممکن و مشروع از ارتکاب آن منکر جلوگیری کنند یا فرد مکلف را به انجام دادن آن معروف وادار سازند. در این مسئله نیز بخش نهی از منکر می تواند دلیل خوبی بر اثبات مدعای ما باشد.

با توجه به ادله ای که ذکر شد، چنین به نظر می رسد که از دیدگاه حضرت امام (ره) به آن بخش از مقابله با بدیها نیز که فراتر از تبلیغات لفظی و مشابه آن است و به مرحله عمل وارد می گردد، تبلیغات گفته می شود. البته، پذیرش تفسیر فوق از کلام حضرت امام (ره) به معنای رد تفسیر نخست نیست. همان طور که دیدیم، این تفسیر نیز تا حدودی می تواند مقبول و پذیرفته شده باشد.

اما در مورد تعریف آیت ا... خامنه ای از تبلیغ باید بگوییم که متأسفانه در بررسی اسناد مربوط به ایشان، به موردی بر نخوردیم که بروشنی بر وجود تعریفی از ایشان در مورد تبلیغ دلالت نماید. اما در توضیحات ایشان دربارة اختلاف تبلیغ جمهوری اسلامی و تبلیغاتی که در جهان شناخته شده است به مواردی بر می خوریم که شاید بتوان از آن استنباط تعریف کرد. ایشان در این مورد می فرمایند: "آنچه ما به آن اعتقاد داریم، معنای واقعی تبلیغ است؛ یعنی رساندن حقایق و واقعیتها به گوش مردم جهان". (رزاقی،1370،ص16)

آگاهی دادن و اظهار حقایق، از مواردی است که در کلام امام (ره) نیز شواهد زیادی بر آن می توان یافت، اما این مسئله در اندیشة ایشان در مبحث جلوه های تبلیغ جای می گیرد.(همایون،1374،ص50) با این فرض، می توان تعریف اخیر را تعریف تبلیغ، به یکی از جلوه های آن دانست.

به هر حال، مسلم این است که هر دو رهبر، در این برداشت از تبلیغ مشترک بوده اند. البته در مباحث آینده - به ویژه آنجا که مسئله تأثیر بررسی می شود - شواهدی را از کلام آیت ا... خامنه ای ارائه خواهیم کرد که بر اجزای تعریف امام خمینی (ره) تا حدود زیادی منطبق است و می تواند این مشکل را حل کند.

2-1- هدف تبلیغ

در جای جای کلام حضرت امام (ره) به اهداف بسیار زیادی جهت تبلیغ بر می خوریم. مهمترین این اهداف عبارت است از: معرفت ا...، بسط توحید و شناخت مردم از عالم، انسان سازی و ارشاد، زدودن ظلم از جامعه و اقامة عدل در آن، تعلیم و تربیت بشر، اخراج انسان از ظلمت به نور و توجه دادن وی به معنویات و برتری دادن انسان بر ملائک.

با اندکی تأمل می توانیم دریابیم که بیشتر این اهداف، یا اهداف اولیه و مقطعی تبلیغ قلمداد می شوند یا می توانند در یکدیگر ادغام گردند و هدفی نهایی را به وجود آورند. به عنوان مثال، بسط توحید و شناخت مردم از عالم، تعلیم و تربیت بشر، اخراج انسان از ظلمت به نور، توجه دادن وی به معنویات، برتری دادن انسان بر ملکوتیان، ساختن انسان و رشد دادن به وی، همه و همه می توانند یک هدف نهایی را تعقیب نمایند.

همچنین، اهدافی از قبیل: اصلاح جامعه، اقامة عدل، تجهیز مستضعفان ضد ستمگران، روشنگری و زدودن ظلم از جامعه، می توانند در دستة کلی دیگری جای گیرند. لذا، می توان چنین ادعا نمود که از نظر حضرت امام (ره)، تبلیغ دو هدف غایی و اساسی را دنبال می نماید که یکی مربوط به فرد است و دیگری مربوط به جامعه انسانی.

اما هدف از تبلیغاتی که مربوط به فرد است، چیزی نیست جز رساندن انسان دو بعدی به درجة "اعلی علیین" و دور نمودن وی از مرتبة "اسفل سافلین". امام خمینی (ره) در این زمینه در وصیتنامة خویش چنین می فرمایند: "آنچه که شما ملت شریف و مجاهد برای آن به پا خاستید و دنبال می کنید و برای آن جان و مال نثار کرده و می کنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد؛ و آن، مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایده توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است؛ و آن، در مکتب محمدی - صلی ا...علیه وآله وسلم - به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده و کوشش تمام انبیاء عظام - علیهم سلام ا... - و اولیاء معظم - سلام ا...علیهم - برای تحقق آن بوده و راهیابی به کمال مطلق و جلال و جمال بی نهایت جز با آن میسر نگردد، آن است که خاکیان را بر ملکوتیان و برتر از آنان شرافت داده و آنچه برای خاکیان از سیر در آن حاصل می شود برای هیچ موجودی در سراسر خلقت در سر و علن حاصل نشود." (همایون،1374،ص47)

و اما هدف دوم که مربوط به جامعه انسانهاست، همانا اصلاح آن به اقامة عدل و زدودن آثار ظلم از آن است. با اندکی تأمل می توان دریافت که این هدف نیز در صورتی که هدف نخست کاملاً حاصل شود، در ضمن آن مستتر است. بدین معنا که اگر انسانها به آن رشد لازم که خداوند برای آنان مقدر فرموده است برسند، طبیعتاً زمینه ای جهت وجود ظلم در جوامع انسانی باقی نخواهد ماند و عدالت خود به خود در این جوامع حکمفرما خواهد بود. به هر حال، حضرت امام (ره) دربارة این دو هدف اصلی چنین می فرمایند:

"انبیاء هم که مبعوث شدند، برای این مبعوث شدند که معنویات مردم را و آن استعدادها را شکوفا کنند که در آن استعدادها بفهمند به این که چیزی نیستیم و علاوه بر آن مردم را، ضعفا را از تحت سلطة استکبار بیرون بیاورند. از اول، انبیاء این دو شغل را داشته اند؛ شغل معنوی که مردم را از اسارت نفس خارج کنند، از اسارت خودش خارج کنند که شیطان بزرگ است و مردم و ضعفا را از گیر ستمگران نجات بدهند... این دو شیوه را به عیان در قرآن و سنت و در عمل خود رسول ا... (ص) می بینیم؛ دعوت به معنویات الی حدی که بشر می تواند به او برسد و فوق او، و بعد هم اقامة عدل." (امام خمینی، 1361،ج18،صص23-33 )

در بررسی دیدگاههای آیت ا... خامنه ای نیز باز علی رغم تنوع ذکر اهداف، در یک جمعبندی کلی، به همین دو هدف اصلی و غایی می رسیم. آنچه در این خصوص شایان توجه است، تأکید بیشتر ایشان بر هدف اول و جای دادن هدف دوم در مقولة تحکیم انقلاب است که با اندکی تأمل همان معنای اقامه قسط و عدل از آن برداشت می شود. ایشان در مورد هدف نخست می فرمایند: "ما ... باید به منقلب کردن دلها و روشن کردن ذهنها و تصحیح مسیرها و جهت گیریها و خالص کردن اعمال و تحول درونی مردم به یک مؤمن واقعی با اخلاق اسلامی همت گماریم." (آیت ا...خامنه ای،1373،صص283-284)

در مورد هدف دوم تبلیغ نیز - با توضیحی که ذکر شد -، به موارد بسیاری در کلام ایشان بر می خوریم، که از آن جمله این مطلب است: "صدا و سیما در رابطه با انقلاب هم بزرگترین وظیفه را دارد که آن وظیفه عبارت است از عمق بخشیدن به تفکر انقلابی در مردم، یادآوری کردن اصول انقلاب برای مردم، تبیین شعارها و مبانی انقلاب برای ذهنهای مردم و جهت دادن به حرکتهای عملی در صحنه های گوناگون در فعالیتهای مختلف در صحنة اجتماع در جهت حفظ انقلاب و دمیدن روحیه و انگیزه و تحرک انقلابی در مردم و جلوگیری از سرد و بی تفاوت شدن مردم از فعالیتها و تحریکات انقلابی که این وظایف یکی از بزرگترین وظایف صدا و سیما است. یعنی اگر رادیو و تلویزیون برای دمیدن و عمق دادن به روحیة انقلابی در مردم تلاش و فعالیت نکند، یقیناً آن وظیفة اساسی و مهم خودش را انجام نداده است." (رزاقی،1370،صص20، 34-35)

3-1- اهمیت تبلیغ

کثرت سخنان به جا مانده از حضرت امام (ره) و آیت ا... خامنه ای دربارة تبلیغ و مسائل مربوط به آن، خود به تنهایی گویای اهمیت خاصی است که این پدیده سرنوشت ساز و تعیین کننده در جهان امروز در منظومة فکری آن بزرگواران داشته و دارد. این دو رهبر انقلاب اسلامی اهمیت این پدیده را از جهات مختلفی عنوان کرده اند که در اینجا اشاره مختصری به هر کدام از آنها خواهیم داشت.

حضرت امام (ره)، تبلیغات را در موارد متعددی از اصول اسلام و اساس فعالیت روحانیان و مجتهدان دانسته اند: "تبلیغات... از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است." (رسالت،1368)

آیت ا... خامنه ای نیز با تأکید بر نیاز اسلام به تبلیغ، اهمیت این پدیده را از طریقی دیگر گوشزد نموده اند: "نظام و اسلام به تبلیغ درست احتیاج دارد." (رزاقی،1370 ،ص89)

امام خمینی (ره) با توجه به روشن نگری خاصی که نسبت به مسائل جهان معاصر و تطبیق مقتضیات آن با اصول و احکام اسلام داشتند، مسئلة تبلیغات را از مهمترین مسائل عصر حاضر دانسته اند: "مسئلة تبلیغات یک امر مهمی است که می شود گفت که در دنیا در رأس همة امور قرار گرفته است و می توان گفت که دنیا بر دوش تبلیغات است." (امام خمینی، 1361،ج14 ، ص41 )

آیت ا... خامنه ای نیز با پذیرش این مطلب، این حقیقت را نیز در کنار آن این گونه به مسئولان تبلیغ در کشور گوشزد می کنند که: "تبلیغ نه تنها ما را در جمع تبلیغاتچیهای دنیا قرار نمی دهد، بلکه نشانگر انجام یک تکلیف و یک واجب است که کوتاهی و غفلت در آن موجب پشیمانی است." (رزاقی،1370، ص20)

هر دو رهبر انقلاب اسلامی تبلیغات را پس از ذکر اهمیت آن در اسلام و در جهان معاصر به عنوان سلاح برنده ای به مراتب مهمتر از سلاحهای جنگی در دست دشمنان جمهوری اسلامی می دانند. امام خمینی (ره) در این زمینه می فرمایند: "ضرر رسانه های گروهی از خرابیهای توپ و تانکها و سلاحهای مخرب بالاتر و بدتر است، چه که ضررهای سلاحها گذرا است و ضررهای فرهنگی باقی و به نسلهای بعد انتقال پیدا می کند؛ چنانکه دیدید و می بینید."(روزنامه جمهوری اسلامی،1363)

آیت ا... خامنه ای نیز در این باره معتقدند: "مهمترین وسیلة فشار بر این انقلاب، تبلیغات است." (رزاقی، 1370 ،ص19، 93-113)

از آنجا که جمهوری اسلامی حکومتی است که در جهان امروز بر پایة قوانین اسلام شکل گرفته و به نبرد با زورگویان دنیا برخاسته است - و نیز با توجه به مطالبی که دربارة اهمیت تبلیغات در اسلام در جهان معاصر و در نزد دشمنان جمهوری اسلامی گذشت - ، طبیعی است که تبلیغات از جایگاه ویژه ای در جمهوری اسلامی برخوردار باشد. حضرت امام (ره) این اهمیت را اینچنین تصویر می نمایند: "تبلیغات در رأس امور است و هر روز باید حجمش زیادتر گردد." (امام خمینی ،1361 ،ج18،ص64)

آیت ا... خامنه ای نیز این مسئلة را این گونه بیان می نمایند: "مسئلة تبلیغات از مسائل بسیار مهم این کشور و انقلاب و موضوع آن اشرف موضوعات است." (رزاقی،1370،ص20)

تبلیغ، اگر چه در بعد داخلی هم مورد توجه این دو بزرگوار بوده است ولی باید اذعان نمود که آنچه در منظومة فکری ایشان اهمیت خاصی دارد، تبلیغات خارجی است. این مسئله با توجه به هجوم شدید تبلیغاتی رسانه های خارجی، قابل توجیه است. در این میان آنچه از امام خمینی (ره) باقی مانده، تأکید ایشان بر اهمیت تبلیغات خارجی و تشویق به تقویت آن است. همچنین آنچه مورد تأکید آیت ا... خامنه ای بوده است – با توجه به سابقة اجرایی ایشان پیش از رهبری و با فرض پذیرش این اهمیت -، ارائة راهکارها به کسانی است که به نحوی می توانند در تبلیغات خارجی نقش داشته باشند. به هر حال، امام خمینی (ره) در بیان اهمیت این مسئله چنین می فرمایند: "در یک همچو محیطی که تمام رسانه های گروهی به ضد اسلام واقعاً و به ضد جمهوری اسلامی تبلیغات می کنند، امروز تبلیغات یک ویژگی خاصی دارد و بر همه لازم است که تبلیغات کنند. تبلیغات داخلی برای این که که مبادا خدای نخواسته مردم تحت تأثیر تبلیغات سوء ابرقدرتها واقع بشوند و بالاتر از او تبلیغات در خارج باید بشود، ما تبلیغاتمان در خارج بسیار ناقص است." (امام خمینی،1361 ،ج16،ص151-152)

آیت ا... خامنه ای نیز می فرمایند: "تبلیغ دو طبیعت دارد؛ تبلیغ در داخل و تبلیغ در خارج، طبیعت تبلیغ در داخل با طبیعت تبلیغ در خارج متفاوت است... ما کسانی را که بتوانیم برای تبلیغ به خارج از کشور بفرستیم، متأسفانه کم داریم." (آیت ا... خامنه ای،1373،ص290)

2- تاثیر

یکی از مهمترین بحثهایی که نقش مهم و مستقیمی را در ساختن پیکرة اصلی هر نوع تبلیغات به عهده دارد، مسئلة ملاک موفقیت در آن تبلیغات است. این مسئله بدان معناست که چه هدفی بر آن نوع خاص از تبلیغات حاکم است . به عنوان مثال اگر تبلیغات موفق شود بر قلوب مخاطبان وارد شود و طرز فکر آنان را عوض کند، موفق است. اما اگر تبلیغات بتواند کاری کند که مخاطبانش اگر چه برای مدتی موقت که منظور نظر مبلغ است به عمل یا طرز رفتار یا گرایشی خاص تن در دهند، باز هم موفق خواهد بود؟ آیا اصولاً تبلیغات، صرف برقراری ارتباط با مخاطب در رساندن پیام به وی است یا اینکه تبلیغات از ابتدا جهت تأثیرگذاری طراحی شده است و در غیر این صورت به هیچ وجه نام تبلیغات شایسته آن نیست؛ چه رسد به اینکه آن را تبلیغات موفق بنامیم؟ این گونه مسائل – همان طور که پیدا است – در اصل طراحی تبلیغات و اجرای آن تأثیری مستقیم دارد و بدون مشخص کردن موضع در قبال این مسئله، هیچ شخص، گروه یا حکومتی اصولاً قادر بر شروع تبلیغات نخواهد بود.

این مسئله در اسلام نیز مطرح است. تا کنون بحثها و تحقیقاتی در مورد اصل مسئلة تأثیر صورت گرفته و عمدتاً بر این محور استوار است که واژة "تبلیغ" و "دعوت"، در اسلام نشانگر دو نوع مختلف از تبلیغاتند که مسئلة تأثیر در هر یک از جایگاهی متفاوت برخوردار است. (فاکر،1368)

همان گونه که از ریشة لغوی تبلیغ پیدا است، صرف رساندن پیام به گوش مخاطبان را تبلیغ گویند؛ خواه این پیام به عمق جان آنان نفوذ کند یا نکند، نمونة این امر در واقعة غدیر خم (مائده/67) به چشم می خورد: "ای پیغمبر ابلاغ کن آنچه را فرود آمد بر تو از پروردگارت و اگر نکنی نرسانده باشی پیام او را و خدا نگه می داردت از مردم. همانا خدا هدایت نکند گروه کافران را."

حضرت رسول اکرم (ص) در این آیه، در آخرین حج خویش، مأمور می گردند که فرمان جانشینی امیرالمؤمنین (ع) را به گوش مسلمانان برسانند و حجت را بر ایشان تمام نمایند. همان گونه که از ظاهر آیه استفاده می گردد، تنها مسئلة ابلاغ این پیام در این حرکت مطرح بوده است و پیامبر (ص) مسئولیتی در قبال پذیرش امت خویش نداشته اند.

جملاتی نیز در کلام حضرت امام (ره) به چشم می خورد که مؤید همین معناست. به عنوان مثال، ایشان در جایی نسبت به رسالت و تبلیغ پیامبر اکرم (ص) چنین می گویند: "شما ببینید که اگر پیغمبر اسلام را ببرند در محضر خدا به او بفرماید خدای تبارک و تعالی، وحی کند به او که این افرادی که، حکومتهایی که ادعای اسلام می کنند ببینید چه می کنند با مردم، ببینید که این حکومتها بر خلاف مصالح کشورهای خودشان عمل می کنند، جواب ندارند جز این که من تبلیغ کرده ام لیکن آنها نشنیده اند."(امام خمینی،1361، ج17،ص78)

و در جایی دیگر همین تعبیر را در مورد خویش نیز به کار می برند: "بار الها! من تکلیف فعلی خود را ادا کردم. اللهم قد بلغت. و اگر زنده ماندم تکلیف بعدی خود را به خواست خداوند ادا خواهم کرد." (امام خمینی،1361 ، ج7،ص268وج9،ص9)

و اما آنچه اغلب در مورد واژة دعوت بیان می گردد، آن است که دعوت چیزی فراتر از صرف رساندن پیام به گوش مخاطبان می باشد. دعوت، گشودن آغوش و فراخواندن مخاطب به سوی آن است. در دعوت لازم است مخاطب با تمامی وجود به مبلغ اعتقاد داشته باشد و به جانب او گرایش پیدا نماید. در این نوع از تبلیغات است که عموماً شرایط و اوصاف ویژه ای جهت مبلغان در نظر گرفته می شود و هم در این نوع از تبلیغات است که اخلاق جایگاه ویژه ای می یابد.

به طور کلی نحوة کارکرد و ثمردهی این نوع از تبلیغات، بسیار پیچیده تر از نوع قبل است. می توانیم نمونه های استخدام این کلمه را در قرآن مجید در موارد مختلفی بیابیم. بارزترین این موارد، آیة "دعوت" (نحل/125) است: "بخوان به سوی راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو و در ستیز با ایشان بدانچه آن است نکوتر. همانا پروردگار تو داناتر است بدان که گم شده است از راه او و او است داناتر به هدایت شدگان."

جملاتی بر خلاف مورد قبل در کلام حضرت امام (ره) نیز به چشم می خورد که به تبلیغات با این دیده نگریسته و تأثیر را در طبیعت آن لحاظ نموده اند؛ چنانکه فرموده اند: "خود مردم و خود نویسندگان و گویندگان باید مردم را بیدار کنند که قلمی فایده دارد که بیدارگر توده های مردم باشد." (امام خمینی،1361، ج2،ص71)

حال، آخرین سخن ما با توجه به این دو نوع تبلیغات در اسلام، چه می تواند باشد؟ آیا صحیح است بگوییم تنها تبلیغ در اسلام وجود دارد و حتی پیامبر گرامی (ص) نیز به بیش از آن مأمور نبوده اند؟ شاهد این مدعا آیات بسیاری است که در آن خداوند حتی پیامبر (ص) را نکوهش می کند که لازم نیست برای ایمان نیاوردن مشرکان غصه بخوری و خود را به مشقت بیندازی، (سوره کهف/6وسوره شعراء/3) و سپس خط مشی کلی رسالت را چنین بیان می فرماید که: "تو تنها مأمور رساندن پیام هستی و هیچ وظیفة دیگری نداری." (سوره نحل/82) این آیه نظر به اهمیتی زیربنایی که در تبلیغ داشته در موارد متعددی در قرآن کریم آمده است. همچنین مکی و مدنی بودن این سوره ها می تواند نشانگر این مطلب باشد که در دوره های مختلف رسالت نبی اکرم (ص)، این اصل کلی به عنوان دستورالعمل تبلیغی ایشان قرار داده شده است.

اما در اینجا این نکته باقی می ماند که ما در حرکتهای تبلیغی پیامبر اکرم (ص) - از جمله ماجرای غدیر خم که در آن واژه تبلیغ به کار رفته است - ، شاهد برنامه ریزی و اعمال بسیار حساب شدة تبلیغی از سوی ایشان هستیم. به عنوان مثال در واقعة غدیرخم، انتخاب زمان، مکان و حتی شیوه پیام رسانی دقیق می رساند که حضرت (ص) فقط ابلاغ پیام را در نظر نداشتند، بلکه به دنبال این بودند که این پیام تأثیر خویش را نیز در قلوب امت اسلامی بر جای گذارد.

حال با توجه به این مطلب و با توجه به تعریفی که از دعوت آورده شد، آیا صحیح است بگوییم رسالت نبی اکرم (ص) دعوت بوده است نه تبلیغ؟ یا - نعوذ با… - ادعا کنیم که نبی اکرم (ص) در اکثر موارد بیش از آنچه خداوند از ایشان خواسته انجام دادند.

از آنجا که بنای بحث مستقیم تاریخی یا تفسیری را در این مختصر نداریم و نمی توانیم داشته باشیم، از بررسی دقیقتر این آیات و حوادث در کتابهای تفسیر و تاریخ صرف نظر می نماییم و به رسالت اصلی این تحقیق باز می گردیم.

همان گونه که گذشت، در نگاه نخست به کلام امام با هر دو نوع معنا از تبلیغ مواجه می گردیم، اما به نظر می رسد که برای حل این مشکل باید به نحوی این دو معنا را با یکدیگر جمع کنیم و در تفسیر هر کدام از جملات از آن استفاده نماییم. خوشبختانه، جمله ای در میان جمله های امام امت است که می تواند راهنمای خوبی در این راستا برای ما باشد. در این جمله، هر دو معنای تبلیغ با یکدیگر در یکجا آورده شده و به طرز بسیار ظریفی با هم نزدیک شده است: “شما مسئولید پیش خدا، هر کدامتان مسئولید که در هر کجا که هستید، با آن کسانی که ملاقات می کنید حرفهایتان را بزنید. حالا او از شما می پذیرد یا نپذیرد کاری نداشته باشید، شما این تبلیغ خودتان را بکنید و تبلیغات تأثیر دارد.” (امام خمینی ،1361،ج2،ص188)

این جمله به طور ضمنی می رساند که همیشه هر دو نوع معنا در کنار هم، در هر تبلیغات خاص موجود است. اما آنچه برای ما راهگشاست، جمله ای است از آیت ا... خامنه ای که فرمودند: “ما باید حرف را به دلها برسانیم. «ما علی الرسول الاالبلاغ» رساندن مطرح است و باید برسانیم. اینکه در هوا پرتاب کنیم، اگر کسی گرفت، گرفت، نگرفت، نگرفت، قبول نیست.” (آیت ا... خامنه ای،1373،ص313)

با این تعبیر، می توان چنین نتیجه گرفت که اگر چه در تبلیغ رساندن پیام مطرح است ولی هدف اصلی، رساندن این پیام به دل است نه به گوش و این خود، سرآغاز تأثیر در وجود آنها است و نشان می دهد که به هر حال تبلیغات اسلامی در پی اثرگذاری است.

از جمله مواردی که می تواند مؤید این مطلب باشد، مسئلة اهمیت تأثیر در فریضة امر به معروف و نهی از منکر است که از دیدگاه امام خمینی (ره) یکی از جلوه های تبلیغ است. (همایون،1374،ص55) همة فقها از جمله ایشان و آیت ا... خامنه ای دربارة شرایط وجوب این فریضه معتقدند در صورتی این دو مسئله بر انسان واجب می شود که وی احتمال تأثیر امر یا نهی را بدهد. امام خمینی (ره) در این مورد می فرمایند: “شرط دوم: باید اختمال تأثیر امر یا نهی را بدهد. پس اگر علم یا اطمینان به عدم تأثیر داشت، امر به معروف و نهی از منکر واجب نمی گردد.” (امام خمینی ،1363،ص429)

با اندکی دقت در تعریف تبلیغات اسلامی از دیدگاه امام (ره) می توانیم این معنا را به راحتی استخراج کنیم. ایشان در این تعریف، تبلیغات را تنها شناساندن خوبیها نمی دانند، بلکه «تشویق به انجام دادن آن را» نیز در تعریف داخل نموده اند. همان طور که از این واژه پیدا است، ایجاد شوق و اشتیاق یکی از اصول تبلیغات است که می تواند همان مدعای ما باشد. همچنین، بنا بر یکی از تفاسیر دومین قسمت این تعریف، “منع از بدیها” که پس از ترسیم و نشان دادن راه گریز از آن آمده است نیز همین معنا را می رساند.

پس از بررسی مسئلة جایگاه تأثیر در تبلیغات اسلامی، دومین نکته ای که در این خصوص مطرح می شود، این است که آیا تبلیغات اسلامی در صورتی موفق خواهد بود که بتواند در قلوب مخاطبان نفوذ کند و افکار آنها را تغییر دهد؟ یا بر عکس، اگر تبلیغات اسلامی تنها از طریق القا یا هر طریق دیگری موفق شود اعمال مخاطبان خویش را طبق دلخواه خود تغییر دهد و رفتارشان را کنترل نماید، بازهم تبلیغات موفقی بوده است؟ به طور خلاصه و واضح، آیا ملاک در تبلیغات اسلامی تغییر عمل است یا اعتقاد یا هر دو؟

البته، گاهی میان همان دو جلوة تبلیغات، یعنی تبلیغ و دعوت نیز با توجه به تفسیر پیشین از معنای آن، اختلاف گذاشته شده است ولی از آنجا که آن مبنا دیگر نمی تواند ملاک بررسی در این نوشته باشد، از دقت در آن و بحث و بررسی دربارة آن خودداری می کنیم و پاسخ این پرسش را به طور مستقیم در کلام امام (ره) و آیت ا... خامنه ای جستجو خواهیم نمود.

به عنوان مثال، ایشان در جایی می فرمایند: "همه چیز ما از قلب انسانی شروع می شود. از این قلبی که حیوانی است قلب انسانی ، همه مسایل از قلب انسانی شروع می شود و اگر چنانچه که قلب یک سرچشمه نور و هدایتی در آن باشد، زبان هم به نورانیت قلب منور می شود. چشم هم به نورانیت قلب منور می شود. همه اعضای انسان که تابع قلب است وقتی قلب الهی شد، همه چیز انسان الهی می شود."(امام خمینی،1361،ج8،ص65)

پس، می بینیم که حتی اگر هدف ما با توجه به این تفسیر تغییر رفتار شخص یا گروه مخاطب باشد، باز ناچاریم از کانال قلب عبور نماییم، اگر موفق شویم قلب مخاطب را عوض نماییم، موفق به تغییر رفتار وی نیز خواهیم شد.

امام خمینی این مسئله را خاص اسلام می دانند و گویی به طور ضمنی می خواهند اشاره نمایند که در تبلیغات غیر اسلامی از آنجا که میزان تغییر فکر و قلب نیست یا اگر باشد تغییری کوتاه مدت مد نظر است، موفقیتی وجود ندارد: "آن چیزی که با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را بر می گرداند. و این کار، این هنر، از اسلام می آید." (امام خمینی ،1361،ج18،ص243)

آیت ا... خامنه ای نیز همسو با امام (ره) در این باره می فرمایند: "ما... باید به منقلب کردن دلها و روشن کردن ذهنها و تصحیح مسیرها و جهت گیریها و خالص کردن اعمال و تحول درونی مردم به یک مؤمن واقعی با اخلاق حقیقی اسلامی همت گماریم." (آیت ا... خامنه ای ،1373،ص284)

دیگر مسئله ای که توضیح آن در اینجا شایسته به نظر می رسد، سازو کار این تأثیر و نفوذ در دل انسانها از سوی تبلیغات اسلامی، از دیدگاه این دو اندیشمند مسلمان است. در این باره باید گفت که در موفقیت تبلیغ، وجود دو رابطه بسیار کارساز است؛ یکی رابطة عمودی (رابطه مبلغ با خداوند)، و دیگری رابطة افقی (رابطة مبلغ با مردم و امت اسلامی). در دومین سخنرانی ای که از امام خمینی برای ما به جا مانده است، دو جمله وجود دارد که می تواند این دو رابطه را به خوبی توضیح دهد. جملة اول که رابطة عمودی را بیان می نماید، چنین است: "به خدا متوجه شو تا دلهای مردم به تو متوجه شود... راه به دست آوردن قلوب ملت این است... تمام قلوب دست خدا است. مقلب القلوب خدا است." (امام خمینی ،1361،ج1 ص21)

آیت ا... خامنه ای نیز در این مورد می فرمایند: "تنها کلامی که از قلب خارج می شود، به قلب خواهد نشست، کلامی که برای خاطر خدا نباشد، به دل نیز نمی نشیند." (رزاقی،1370، ص57) این معنا که در اخلاق اسلامی نیز مشابه آن یافت می شود، احتیاج به توضیح کوتاهی دارد. در اندیشه اسلامی یکی از نامهایی که بر خداوند اطلاق می شود، "مقلب القلوب" است؛ یعنی کسی که اختیار قلبها در دست او است. براستی، اگر در ارتباطات سخن از انتقال پیام و تجلی معناست، چرا ما به سرچشمة معانی و به وجود آورندة آن باز نمی گردیم تا او آنچه را خواسته و در دل ما نهاده به دل دیگران نیز منتقل نماید؟ معنای مقلب القلوب چیز دیگری جز این نمی تواند باشد.

دومین جملة مورد بحث ما، رابطة افقی را چنین توضیح می دهد: "این اجتماع که برای دیگران خرج دارد، برای ما با یک کلمه تهیه می شود. مردم فهمیده اند ما دوست آنها هستیم. مردم به دوستشان علاقه دارند."(امام خمینی،1361،ج1،ص20)

سر این رابطه در یک جمله نهفته است:جلب اعتماد توده ها از طریق اثبات از مردم و بامردم بودن.مشابه این کلام نیز در سخنان آیت ا... خامنه ای یافت می شود: "تلاش تبلیغی باید به وسیلة کسانی که مورد اعتماد مردم هستند،انجام گیرد“( رزاقی،1370،ص57)

3- مبلغ

با توجه به ارزش والایی که انسان در جهان بینی توحیدی دارد، طبیعی است در هر پدیده ای که اسلام به آن اهمیت داده است، انسان و عامل انسانی از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد.

تبلیغات در اسلام نیز به صورت بسیار پیچیده ای، با این عامل پیوند خورده است. در این میان، عامل مبلغ در تبلیغات اسلامی – با توجه به نقش محوری آن – از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود. این نقش محوری از آنجا ناشی می گردد که یکی از عوامل اساسی شکل دهندة تبلیغات اسلامی، عامل مسئولیت است. در این زمینه، امام خمینی (ره) خطاب به جمعی از روحانیان می فرمایند: "همان قدری که شما شغلتان شریف است به اندازة شرافت شغل، مسئولیتتان زیاد است؛ همان طوری که انبیاء شغلشان بزرگ بود، مسئولیتشان بزرگ بود."(امام خمینی ،1361،ج9،ص50)

مبلغ در اسلام نمی تواند همچون در برخی تبلیغات غیر اسلامی، مأمور باشد و معذور. وی مکلف است برای دین خدا دست به تبلیغ بزند و برای انجام دادن این وظیفه گاه تا پای جان نیز فداکاری کند. این مسئله سبب می شود که دیگر عوامل مؤثر در تبلیغات اسلامی از جمله ابزار و شیوه های آن، بستگی زیادی با این عامل داشته باشد.

لذا، شایسته است پس از بررسی عامل «تأثیر» به عنوان یک مسئله اساسی در فلسفة تبلیغات اسلامی، برای معرفی گوشه ای از این تبلیغات که بتواند نشانگر خوبی از ویژگیهای آن باشد، مسئله مبلغ انتخاب و بررسی شود.

اولین مسئله ای که در این خصوص – بویژه با توجه به توضیحات یاد شده – شایان ذکر می نماید، دایرة شمول و فراخنای این مسئولیت در میان مسلمانان است. به عبارت دیگر، بررسی این مسئله مهم است که آیا اسلام همانند مسیحیت دارای تشکیلات و سلسله مراتبی از مبلغان دینی است یا خیر؟ در این صورت، وظیفة تبلیغ در این دین به عهدة چه کسی گذاشته شده است؟

نتیجه گیری

با بررسی گفته ها و نوشته های این دو اندیشمند اسلامی، به این نتیجه می رسیم که تبلیغ در اسلام به دو شکل واجب شده است.

در نخستین حالت، تبلیغ دین بر همة مسلمانان – در اصطلاح فقهی – واجب عینی است؛ یعنی مسلمانان وظیفه دارند آنچه را از دین می دانند – اگر چه کم باشد - ، تبلیغ کنند.

شکل دوم، ویژه علما و روحانیان است که سهمی بیشتر از دیگران از معارف اسلامی آموخته اند. لذا، بر آنان واجب کفایی است که دست به تبلیغ دین به صورت جدی بزنند؛ یعنی تا زمانی که بشریت از حقایق اسلام ناب محمدی (ص) سیراب نشده، لازم است به اندازة نیاز، افرادی متخصص در معارف اسلامی و آشنا به حقایق دینی به امر تبلیغ دین قیام کنند. این نکات بخوبی از میان اندیشه های این دو رهبر انقلاب اسلامی نمایان است. امام خمینی (ره) در این مورد می فرمایند: "باید بگویید، همة ما مکلفیم که این مسائل را تبلیغ کنیم. اهل علم و اهل منبر بیشتر، روشنفکر و اهل قلم بیشتر، دیگران هم باید بگویند به همه." (امام خمینی ،1361،ج11،ص170)

با ترکیب دو گفتار از آیت ا... خامنه ای نیز همین حقیقت نمایان می شود: "تبلیغات باید برای مردم باشد. باید از مردم کمک گرفت و هر چه بیشتر به آنان متکی بود." (رزاقی،1370،ص79) ، "کار، کار مردمی است. البته علمای دین باید مردم را هدایت و راهنمایی کنند." (رزاقی،1370،ص84)

پس از بررسی شمول مفهوم مبلغ، نوبت اساسی ترین قسمت این بحث می رسد؛ یعنی معرفی و بررسی آنچه مبلغ اسلام برای تبلیغ خود بدان نیازمند است.

نخستین سلاحی که مبلغ باید همواره به آن مسلح باشد، یک سری ویژگیهای اخلاقی و رفتاری است تا بتواند ظرف مناسبی برای مسئولیت یاد شده در آغاز این مبحث باشد. امام خمینی (ره) از این میان، به ویژگیهایی از قبیل: توجه به خداوند، تهذیب نفس، ساده زیستی و پرهیز از تجملات، استحکام رأی، استقامت و پایداری، شجاعت، مردم دوستی و محبت، حق جویی و واقع نگری، اعتماد به نفس و خودباوری و پرهیز از قدرت طلبی اشاره می کنند.

آیت ا... خامنه ای نیز با همین نگرش، صفاتی را برای مبلغان اسلام ضروری می دانند، که در یک نگرش عمیقتر، تطبیق کاملی با ویژگیهای یاد شده دارد. این صفات عبارت است از: توجه به خدا، قصد قربت، اخلاص، پند پذیری نفس، پرهیز از دنیا طلبی و منافع شخصی، تواضع، قناعت، شجاعت و دوری از تظاهر. (رزاقی،1370،صص31،57،58،64،65،66،76)

برای جلوگیری از اطالة کلام، فقط به یک نمونه از این ویژگیها در کلام هر یک از این دو اندیشمند اسلامی اشاره می کنیم. امام خمینی (ره) در پیامی، برخی از این ویژگیها را به صورت فشرده ذکر کرده اند: "این ظلم فاحشی است که بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است. خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسئولیت در برابر توده ها، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است."(روزنامه اطلاعات، 1367)

آیت ا... خامنه ای نیز در این زمینه می فرمایند: "جوانان طلبه و فاضلی که در حال فراگیری معارف دینی هستند، باید از لحاظ اخلاقی و روحی به صورتی استوار و پولادین تربیت شوند تا بتوانند تبلیغ صحیح را به انجام برسانند."(روزنامه اطلاعات، 1367)

در کنار این ویژگیهای اخلاقی و رفتاری، ویژگیهایی دیگر نیز برای مبلغ مطرح است که با مسامحه ای می توانیم آن را ویژگیهای علمی بنامیم. یکی از این ویژگیها، آشنایی با مخاطبان است. امام خمینی (ره) در این باره، به مسئلة زبان اشاره می کنند: "آن چیزی که وارد شده است در قرآن، باید تبلیغ کرد به همه جا و تبلیغ، لازمه اش این است که زبان بدانند. شما نمی توانید بروید انگلستان برای انگلیسی ها با زبان فارسی تبلیغ کنید یا در آمریکا، در شوروی، شما باید با زبان اصلی آنها تبلیغ کنید و این از امور لازمه است که پیشتر نمی شد اسمش را برد و حالا می بینیم جزء لازمها و واجبات است که باید عمل بشود."(امام خمینی،1361، ج 18، ص 100)

آیت ا... خامنه ای در این زمینه بیشتر وارد جزئیات شده اند و امور دیگری را نیز برای مبلغ ضروری می دانند که آشنایی با زبان یکی از آنهاست: "باید برای این کار اشخاصی مهیا و آماده باشند. کسانی که اصولاً درس و دورة این کار را دیده باشند. روان شناسی کشورهای خارجی را بدانند، ملتها و زبان آنها را بشناسند و بتوانند با آنها حرف بزنند و تفاهم کنند."(آیت ا... خامنه ای،1373، ص 291)، و "برای تبلیغ دین، آگاه شدن از حقایق دین و آگاه شدن از اوضاع عالم از وظایف ما است."(آیت ا... خامنه ای،1373، ص 297)

هنگامی که مبلغ با ویژگیها و سطوح مخاطبان خود آشنا شد، می تواند متناسب با نیاز هر کدام برنامه ریزی لازم را بنماید. امام خمینی (ره) در این باره می فرمایند: "روحانیون... متناسب با حضور قشرهای مختلف اعم از بی سواد و باسواد، برای آنان برنامه ریزی کنند."(رسالت، 1366)

آیت ا... خامنه ای نیز می فرمایند: "جامعه ما از اقشاری شکل یافته اند که هر کدام به یک نوع زبان و بیان نیازمند هستند و به همین لحاظ است که باید برای تبلیغات در همة سطوح، مواد و مایه های لازم را با محتوای مناسب داشته باشید." (رزاقی،1370،ص62)

ویژگی دیگری که در هر دو متفکر مسلمان برای مبلغ تأکید شده است، پرهیز از عوامزدگی و مبارزه با خرافات در عین حفظ اصول و سنتهاست. امام خمینی (ره) در مورد مراسم عزاداری امام حسین (ع) می فرمایند: "باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید. البته، اگر چنانچه یک چیزهای ناروایی بوده است سابق و دست اشخاص بی اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک قدری تصفیه بشود، لکن عزاداری به همان قدرت خودش باید باقی بماند."(امام خمینی،1361، ج18، ص 204)

آیت ا... خامنه ای نیز در این مورد می فرمایند: "روحانیون و علما به عنوان مرزداران عقیده در هر نقطه ای از کشور باید مراقب خطر بزرگ وارد شدن خرافات به دین باشند و هر موضوع انحرافی را با کمال قدرت و بدون هیچ ملاحظه ای بیان کنند."(روزنامه اطلاعات، 1373)

نکته ای که اشاره به آن در پایان این مبحث ضروری می نماید، این است که برای مسلح نمودن مبلغ به این ویژگیهای یاد شده، لازم است مرکزی مسئولیت آموزش و سازماندهی آنان را به عهده گیرد. حوزه های علمیه و شورای عالی تبلیغات از جملة این مراکز است. امام خمینی (ره) در اشاره به این مسئله می فرمایند: "لازم است شورای عالی تبلیغات در جذب و آموزش نیروهای صالح و افراد شایسته برای اعزام به خارج از کشور و برای مقصد نشر فرهنگ اسلامی به وزارت ارشاد کمک و همکاری نمایند و با هماهنگی کامل این وظیفة الهی را عمل نمایند."(امام خمینی،1361، ج 16، ص 221)

همچنین، ایشان بیان داشتند: "در قدیم کسی به این فکر نبود که چه چیزهایی باید باشد و چه چیزهایی نباشد. حرکت در حوزه ها نبود. حوزه کسی را به عنوان مبلغ اعزام نمی کرد. البته افراد خودشان برای تبلیغ می رفتند ولی حوزه کسی را نمی فرستاد. اعزام به خارج که در ذهنها نبود و هیچ کسی هم فکر نمی کرد که امکان دارد کسی را به خارج فرستاد ولی - بحمدا... - امروز در حوزه ها این مسائل حل شده است."(امام خمینی،1361، ج 18، ص 79)

آیت ا... خامنه ای ضمن تأکید بر اهمیت تربیت مبلغ در حوزه های علمیه، این کار را تنها ویژة این حوزه ها می دانند و معتقدند در جای دیگری جز حوزه های علمیه، این کار امکان ندارد: "درست است که ما بر روی فقاهت تکیه می کنیم و آن را اصل می دانیم، اما این جور نیست که رشتة تبلیغ را در حوزه های علمیه قم کم اهمیت بدانیم. یک مبلغ کاری می کند که صد فقیه نمی توانند بکنند."(آیت ا... خامنه ای،1373، ص 296) به ویژه معظم له فرمودند: "آیا درست است که ما منتظر بمانیم تا یک دانشکده ای که مفاهیم اسلامی در آنجا در سطح نازلی نسبت به حوزه های علمیه تدریس می شود، برای ما مبلغ تربیت کند؟ جای تربیت مبلغ، قم و حوزه های علمیه است، کجا غیر از حوزة قم و در درجة بعد دیگر حوزه های علمیه، می توانند این کار را انجام بدهند."(آیت ا... خامنه ای،1373، ص 291)

منابع:

1 قرآن مجید

2 امام خمینی، روح ا... ،صحیفه نور،تمام مجلدات، تهران،وزارت ارشاد،1361

3 امام خمینی ، روح ا... ، تحریرالوسیله،تهران ،1363

4 آیت ا...خامنه ای ، علی ،فرهنگ و تهاجم فرهنگی، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی،تهران ،1373

5 رزاقی،احمد،اهمیت و ضرورت تبلیغات با الهام از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت ا... خامنه ای ،سازمان تبلیغات اسلامی،تهران،1370

6 فاکر،محمدرضا ،تفسیر آیات التبلیغ ،تهران ، دانشگاه امام صادقu ، 1368

7 همایون،محمد هادی ، تبلیغات؛ یک واژه در دو حوزه فرهنگی ،سازمان تبلیغات اسلامی ،تهران ،1374

* استادیار دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادقu

کلمات کلیدی
اسلام  |  امام  |  انقلاب  |  مبلغ  |  انقلاب اسلامی  |  تأثیر  |  امام‌خمینی  |  امام‌خمینی ( ره )  |  تبلیغات  | 
لینک کوتاه :